معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








آبان 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  آشنائی با سامانه پایان نامه ها ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) کارگاه پژوهشی با عنوان آشنائی با سامانه پایان نامه ها در تاریخ 16/7/97 برگزار گردید. در این کارگاه خانم مهاجرخراسانی برای آشنائی طلاب با فرآنید سامانه پایان نامه ها به تشریح آن پرداخت.

ایشان در این کارگاه که طلاب ورودی 95 در رشته تفسیر و طلاب ورودی 95 و 96 در رشته فقه و اصول حضور داشتند به بیان چگونگی ورود به سامانه، نحوه جستجوی موضوعات پایان نامه در سامانه مرکز و ایران داک و حوزه قم، بارگذاری طرح اجمالی و انتخاب استاد و بارگذاری طرح تفصیلی، ارسال گزارش تدوین پایان نامه و چگونگی درخواست دفاع پرداخت.

موضوعات: نشست پژوهشي
[شنبه 1397-08-19] [ 09:02:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی فقهی تحریفات عاشورا ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(س) نشستی با عنوان بررسی فقهی تحریفات عاشورا در این مدرسه بر گزار گردید. در این نشست خانم حقیقی در ابتدا به بیان کلامی از میرزا حسین نوری پرداخته و گفت: امروز اگر کسی بخواهد بگرید اگر کسی بخواهد ذکر مصیبت کند بر مصائب اباعبدالله (ع) باید بگرید. این درد بزرگی است که با توجه به نقل های معتبر بسیار از معتبرترین مورخین اسلامی که به اعتراف علما و محققین هیچ واقعه تاریخی همچون حادثه کربلا دارای نقل های معتبر نیست ولی متأسفانه هنوز آن چهره واقعی صحنه قیام و هدف اصلی بیان نشده و چه بسا امروزه خواسته نخواسته دچار تحریفات بسیاری شده است.
ایشان در ادامه به نقل از آیت الله بهجت به نقل روایتی که در کتاب الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب از علی حائری یزدی نیز آمده است گفت: هرگاه امام زمان (عج) قیام می کنند چنین ندا می کند به اهل عالم: (الا یا اهل العالم، أن جدی الحسین قتلوه عطشانا ألا یا اهل العالم إن جدی الحسین سحتوه عدوانا ….) امام زمان خودش را به واسطه امام حسین (ع) به همه عالم معرفی می کنند. لذا باید همه جهانیان تا آن زمان امام حسین (ع) را شناخته باشند و این می طلبد که امروز ما بتوانیم ایشان را به درستی به جهانیان بشناسانیم.
خانم حقیقی در ادامه گفت: حادثه عاشورا و قیام امام حسین (ع) یکی از کارآمدترین و موثرترین ابزار و بستر برای تبلیغ دین و رشد مذهب تشیع است. امام حسین (ع) در بیانات خود حضرت، هدف از قیامش را نابسامانی فکری و اعتقادی و عدم تشخیص حق از باطل و وضع موجود جامعه معرفی کرده و برای احیای سیره پدر و جد بزرگوارشان قیام می کنند. اما با توجه به نقش بسیار بالای عاشورا در تعالی ارزش های دینی و رشد اسلام دشمنان نوک تیر خود را به سمت باورهای عمیق فطری مردم نشانه گرفتند و سعی می کنند تا این حرکت سازنده اهل بیت (ع) را از جایگاه اصلی تنزل داده و به سمت و سوی بی محتوایی سوق دهند.
ایشان در ادامه گفت: یکی از معیارهای مهمی که فقهای شیعه در استنباط احکام اسلامی بدان استناد می کنند وهن دین و مذهب است. ایشان در معنای وهن گفتند: وهن به معنای سست نشان دادن دین، تضعیف دین در نگاه ناظران بیرونی است. در واقع هر عملی که از مسلمانی سر زند که موجب سست شدن و خدشه دار شدن دین شود باید ترک شود.
ایشان در ادامه برای تشخیص معیار وهن گفتند: معیار تشخیص وهن عرف و عموم مردم هستند که در این زمینه اختلافی وجود ندارد. تنها بحثی که وجود دارد این است که مراد از عرف اینجا عرف متشرعه است یا عرف همه مردم اعم از متشرعه یا غیر متشرعه؟ برخی معتقدند مراد از عرف، عرف متشرعه می باشد. زیرا اگر شامل عرف غیر متشرعه شود موجب می شود تمام اعمال عبادی و بسیاری از احکام با استناد به حرمت وهن تعطیل شود.اما گروهی معتقدند منظور از عرف، عرف عموم مردم است. زیرا معنای وهن در تعریف لغوی و اصطلاحی که دقت می باشد مطلق است و شامل هر دو می شود. زیرا اگر دین ضعیف نشان داده شود مسلمین و متشرعه نسبت به دین دچار تردید می شوند و با توجه به دعوت همگانی اسلام، اگر دین در نگاه غیر مسلمان سست نشان داده شود موجب بی رغبتی و تنفر می شود.
خانم حقیقی در بیان دامنه وهن و دلایل حرمت وهن فرمودند: دامنه وهن شامل مستحبات، مباحات، حتی واجبات می شود. ادله حرمت وهن شامل آیات مانند آیه 104 سوره بقره، 108 سوره انعام و آيه 60 سوره روم و روایات متعددی مانند روایت امام صادق (علیه السلام) که مایه افتخار ما باشید نه مایه سرافکندگی، قیاس اولویت، اجماع، ارتکاز متشرعه، دلیل عقلی و قاعده تقدیم اهم می باشد.
وی همچنین به آسیب های عزاداری اشاره نمود و گفت: آسیب های عزاداری به دو نوع محتوایی و شکلی تقسیم می شود که از جمله آسیب های محتوای؛ تحریف هدف، غلو، طرح یک جانبه سیمای امام حسین(ع)، استناد به منابع غیر معتبر، مسیحی سازی و …می باشد.
حقیقی افزود: از آسیب های شکلی می توان به، استفاده از موسیقی، قمه زنی، قفل زنی، ایجاد مزاحمت برای دیگران با بلند کردن صدای طبل و ..،شرکت زنان در عزاداری اگر موجب اختلاط و تماس با نامحرم شودو …اشاره نمود.
وی در پایان به بیان برخی از مطالب دروغینی که از صحنه کربلا نقل می شود اشاره داشت و بر لزوم شناخت این آسیب ها تاکید نمود.

موضوعات: نشست پژوهشي
 [ 08:56:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  معناشناسی واژگان حوزه گناه در قرآن کریم (قسمت دوم) ...

لغویون در هر زبانی به تشریح معانی واژه­هاپرداخته اند. در زبان عربی هرواژه با توجه به ریشه­ی اصلی خود و ذیل آن مورد بررسی قرار می­گیرند. در قسمت قبل به بررسی واژه­های «ذنب و اثم» پرداختیم در این بخش به معناشناسی واژه جناح می­پردازیم.

جُناح

از دیگر واژگان حوزه­ی گناه، کلمه­ ی «جُناح» می­باشد؛ که لغویون آن را مترادف گناه دانسته اند. در بررسی لغوی این واژه نکاتی به دست می آیدکه به وجه تسمیه جناح به گناه اشاره دارد.

فراهیدی1 هرچند اشاره­ی مستقیمی به واژه جناح نکرده اما در توضیحات مربوط به ریشه این واژه یعنی « ج- ن- ح » اشاره به طرفین نموده و انحراف از میانه به چپ و راست در برخی مشتقات این ریشه بیان کرده است. درباره مشتقات آن می­نویسد: «الرجل يَجْنَح: إذا أقبل على الشي‌ء يعمله بيديه و قد حنى إليه صدره»2؛ وقتی بیان می شود «الرجل يَجْنَح» به این معنی است که مردبه سوی چیزی رفت وآن رابادستش انجام دادوسینه­اش به آن مشتاق گردیدو وقتی می­گوییم: «السفينة تَجْنَح جُنُوحا»3به این معنی است که «إذا انتهت إلى الماء القليل فلزقت بالأرض فلم تمض»4 کشتی به آخرآب کم عمق رسید وبه زمین چسبید ولی آسیب ندید. عبارات«جَناحا الطائر» رابه دستان(بال) پرنده و «جوانِح الصدر» را به دنده­های قفسه­ی سینه که دروسط به یکدیگرمتصل می­شوند تعبیر می­نماید.درنتیجه،فراهیدی معنای ریشه­ی جُناح رادرعدول ازمیانه به طرفین می­داند.

ابن فارس در توضیح و تشریح واژه جناح اینچنین نوشته است که «الجيم و النون و الحاءِ أصلٌ واحدٌ يدلُّ على المَيْلِ و العُدْوان»5 در بیان جناح، آن را از ریشه« ج- ن- ح» می داند که برعدول از وسط به یک طرف  ازعدالت دلالت دارد.«و يقال جنح إلى كذا، أى مَالَ إليه. و سمِّى الجَناحانِ جَناحَيْنِ لميلهما فى الشِّقَّين»6 و درادامه­ی توضیحات بیان می دارد: «که گفته می­شود واژه­ی جنح،به سوی چیزی یعنی انحراف به سوی آن چیز است و علت نامگذاری دو بال پرندگان به جناحین بابت انحراف آن­دو به دو سمت (پرنده) است». «و الجُنَاح: الإثم، سمِّى بذلك لمَيْلِه عن طريق الحقّ »7؛ در تسمیه گناه به جناح، احمد بن فارس عقیده دارد علت آن، انحراف از راه حق است. «و هذا هو الأصل ثمَّ يشتقّ منه، فيُقال للطائفة  من الليل جُنْح و جِنْح »8؛ این معنای جُناح اصل است سپس از آن نامگذاری قطعه ای از شب، به  جُنح مشتق می گردد .

صاحب ابن عباد9 و جوهری فارابی10 در توضیح واژه جناح  همانند فراهیدی و ابن فارس اشاره به گناه کرده اند؛ با این مضمون که در واژه­ی «جُناح »، انحراف از حق نهفته است .ابن عباددرتوضیح واژه­ی«جُناح »؛ واژه­ی تنگی ( التَّضْيِيْقُ) رااضافه می­کند.جوهری درتوضیح عبارت« جُنِحَ البعير» می­نویسد؛ دستان شترازسنگینی بارشکست.

در توضیحات واژه­ ی «جُناح»، دردیدگاه ابن­فارس و راغب اصفهانی می­توان شباهت­ها و تفاوت­هایی را یافت. راغب بیان می دارد که؛ « الجناح: جناح الطائر»11 ریشه جُناح را از « ج- ن- ح»  می داند و جناح ( به فتح جیم ) را بال پرنده معنا می نماید.« وسمي جانبا الشيء جناحيه، فقيل: جناحا السفينة، وجناحا العسكر »12 و به دو طرف هر چیزی  جَناح گوید مانند دو طرف کشتی یا دو طرف لشکر .درتوضیح عبارت«جَنَحَتِ العير في سيرها: أسرعت، كأنها استعانت بجناح »نوشته است؛که به سرعت گرفتن شترگویندچون؛حیوان درهنگام سرعت گرفتن ازدست وپایش کمک می­گیردوواژه­ی «الجِنْحُ» راقسمتی ازشب تاریک می­داند.« و سمي الإثم المائل بالإنسان عن الحق جناحا ثم سمّي كلّ إثم جُنَاحاً، نحو قوله تعالى: لا جُناحَ عَلَيْكُمْ  »13  و سپس بیان می دارد به گناهی که انسان را از حق منحرف می دارد  ، جُناح نام می نهند پس هر گناهی را جُناح می نامند  مانند آیه14 فوق که خداوند متعال می فرماید : گناهی بر شما نیست .

ابن منظور با شباهت ها و تفاوت هایی نسبت به دیگرلغویون مطالبی درتوضیح ریشه « ج- ن- ح » و واژه جناح آورده است؛ « جَنَحَ إِليه ، يَجْنَحُ و يَجْنُحُ جُنُوحاً، و اجْتَنحَ: مالَ »15؛ که  واژه جَنَحَ  و مشتقات آن را به معنای  عدول از وسط به یک طرف وگناه وتنگی ومشقّت گرفته است . در این باره به آیه­ای از قرآن کریم اشاره دارد که :«  و قال الله عز و جل: وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها16؛ أَي إِن مالوا إِليك  فَمِلْ إِليها»17 : خداوند می فرماید ( ای پیامبر ) اگر ( مشرکین)  به سوی صلح منحرف ( مایل ) شدند پس تو نیز به آن منحرف ( مایل ) شو . او در ادامه نوشتار اینچنین بیان می نماید « الجُناح، بالضم: الميل إِلى الإِثم، و قيل: هو الإِثم عامّة. و الجُناحُ: ما تُحُمِّلَ من الهَمِّ و الأَذى »18که  جُناح را انحراف به سوی گناه می داند و بیان می دارد که آن به گناه به صورت عموم گفته می شود . و« الجُناحُ » آنچه که از غصه و اذیت تحمل شود را گویند . و در ادامه می نویسد : « و أَصل ذلك من الجُناح الذي هو الإِثم. و قال أَبو الهيثم في قوله عز و جل: وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ19؛ الجُناح: الجناية و الجُرْمُ»20 و اصل آن از جُناح که به معنی اثم است گرفته شده و به نقل از ابوالهیثم می گوید : درباره فرموده خداوند (آیه فوق) واژه­ی« الجُناح »به معنی جنایت و جرم است . در روایتی از ابن عباس آورده است :«   في حديث ابن عباس في مال اليتيم: إِني لأَجْنَحُ أَن آكُلَ منه  ،أَي أَرى الأَكل منه جُناحاً و هو الإِثم  »21 در خوردن مال یتیم ، ابن­عباس می گوید که منحرف نمی شوم با خوردن از آن مال ، یعنی ابن­عباس خوردن مال یتیم را جُناح به معنای گناه می دیده است.

فیروزآبادی به برخی نکات ذکر شده در کتب لغویون اشاره دارد اما تذکره ای دیگر را یادآور می گردد و بیان می دارد که « وامّا الجُناح بالضم فورد بمعنیین : بمعنی الحَرَج ( ولا جناح علیکم فیما عرّضتم ، بقره /235 ) وبمعنی الاثم فی العقبی ( لا جناح علیهن فی ابائهن ، احزاب/55) ولکل نظائرُ »22 جُناح در قرآن کریم به دو معنا استفاده شده است اول به معنای سختی و تنگناست مانند آیه 235 سوره بقره و دوم به معنای جزا (ی گناه ) در آخرت مانند آیه 55 سوره احزاب است . از این گفتار برمی آید که فیروزآبادی چندان به معنای گناه در واژه اثم معتقد نیست بلکه در معنای اثم ، تاکید به سختی در دنیا و جزا درآخرت دارد .

طریحی دربررسی ریشه به حدیثی ازامام جعفرصادق(ع) استنادمی­نماید؛«عَنِ الصَّادِقِ (ع) خَلَقَ اللَّهِ الْمَلَائِكَةُ مُخْتَلِفَةٍ، وَ قَدْ رَأْيِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) جَبْرَئِيلُ وَ لَهُ سِتُّمِائَةِ جَنَاحٍ … قَدْ مَلَأَ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ »23که درآن واژه­ی « جَنَاحٍ » به معنای بال آمده ودرادامه­ی بحث اینگونه آورده است که؛« الجناح: الإثم لميله عن طريق الحق، و منه قوله تعالى: فَلا جُناحَ عَلَيْهِ [بقره/ 158] أي لا إثم عليه » 24 : جُناح اشاره دارد به گناه ( اثم ) از باب انحراف از راه حق ، که دربیان قرآن کریم نیز آمده که  گناهی براونیست .

علاوه بر مطالب فوق الذکر زبیدی مطالب دیگری نیز نگاشته است . «جَنحَ إِليه يَجْنَحُ، كيَمْنَع، على القياس، لُغَةُ تَميم، و هي الفصيحة و يَجْنُحُ، بالضّمّ لُغة قَيْسٍ، وَ يَجْنِح بالكسر، و قد قُرِئ بهما شاذًّا، كما في المُحْتسب و غيره، نقله شيخُنا جُنوحاً بالضّمّ: مالَ. قال اللّه عز و جل: وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها  أَي إِنْ مالُوا إِليك  فمِلْ إِليها، و السَّلْم: المُصَالَحة »25 هم­چنان که مشاهده می گردد زبیدی با بیان تفاوت هایی بین لهجه­های قبایل تمیم و قیس در باره­ی واژه­ی« يَجْنَحُ »، آن رابه عدول از وسط به یک طرف می داند و از قرآن کریم یک نمونه بیان می­دارد.در ادامه می نویسد : « يقال: جَنَحَ الرَّجلُ و اجْتَنَحَ: مَالَ على أَحَدِ شِقَّيْهِ و انْحَنَى في قَوْسِه»26که وقتی  واژه­ی« جَنَحَ » به مردی نسبت داده شود به معنای انحراف او به یک سمت است . سپس بیان می دارد : «و الجُنَاحُ بالضَّمّ: الميْلُ إِلى الإِثْم. و قيل: هو الإِثم عامّةً و ما تُحُمِّلَ من الهمّ و الأَذَى »27  جُناح ، به معنای انحراف به سوی اثم ( گناه ) است و آن گناه به صورت عموم است . زبیدی همانند ابن­منظور درلسان العرب ، روایت از ابن عباس را آورده است که جُناح را به اثم ( گناه ) معنا کرده است .

مصطفوی ذیل  جنح  می نویسد :« جنح: أصل واحد يدلّ على الميل و العدوان، و يقال جنح الى كذا: مال إليه  »28 اصل آن را  برعدول از وسط به یک طرف وخروج ازعدالت دلالت دارد . «و الجناح: الإثم، سمّي بذلك لميله عن طريق الحقّ » : جُناح را به اثم ( گناه ) معنا نموده است زیرا گناه ، انحراف انسان از راه حق است.  در ادامه می نویسد : « أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الميل و الرغبة الى شي‌ء أو عمل أو جانب، و خصوصيّاته تختلف باختلاف الموارد و الموضوعات، يقال جنح الى الشي‌ء: مال إليه»29  اصل ماده این واژگان به انحراف و تمایل به چیزی یا کاری یا طرفی  اطلاق می شود . در ادامه به چند نمونه از آیات قرآن کریم اشاره دارد : . «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما- 2/ 158.. لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ- 2/ 198.. فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما- 4/ 128.   أي ليست هذه الأعمال ميلا عن الحقّ و رغبة عن طريق الدين.  فظهر أنّ تفسير هذه الكلمات بمعاني مختلفة تجاوز و جناح عن الحقّ.  و أمّا الفرق بين الميل و الجنح و الرغبة: أنّ الرغبة عبارة عن الميل مع العلاقة الباطنيّة و المحبّة. و الجنوح هو الميل مع العمل. و الميل مطلق  »30 در این آیات که جُناح را از اعمالی نفی می نماید منظور این است که این اعمال انحراف از حق و روگرداندن از راه دین اسلام نیست و این واژه در آیات مذکور به معنای تجاوز و انحراف از حق است که نفی گردیده ، اما واژه­ی« الرغبة» به معنای انحراف با میل باطنی است و واژه­ی« جُناح »، انحراف به همراه عمل است و واژه المیل  به معنای مطلق انحراف است.

همه ی لغویون درمترادف بودن جناح و اثم تاکید داشته ووجه تسمیه ی این ترادف را از معنای ریشه­ی واژه­ی جناح می دانند که در آن ،انحراف ازمیانه نهفته است.در نتیجه  لغویون واژه جناح را به گناهان اطلاق می نمایند چون گناه باعث انحراف و عدول از حق و اسلام می گردد.

محقق: خانم فاطمه صغری برقرار

منابع

[1] - فراهيدى، خليل بن احمد .  پیشین ، ج 3 . قم – ايران:نشر هجرت، دوم، 1410 ه‍ ق ، ص 83 و 84

2- همان

3- پیشین

4- پیشین

5- ابو الحسين، احمد بن فارس بن زكريا. پیشین، ج 1 . قم- ایران :انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، اول، 1404 ه‍ ق ، ص 484

6- همان

7- همان

8- همان

9- صاحب بن عباد، كافى الكفاة، اسماعيل بن عباد. پیشین، ج 2 .  بيروت - لبنان :عالم الكتاب ، اول، 1414 ه‍ ق ، ص 411 

10- جوهرى، اسماعيل بن حماد. پیشین،  جلد1. بيروت – لبنان: دار العلم للملايين، اول، 1410 ه‍ ق ،360

11- اصفهانى، حسين بن محمد راغب.  پیشین. لبنان – سوريه: دار العلم - الدار الشامية، اول، 1412 ه‍ ق ، ص 207

12- همان

13- همان

14- بقره / 236

15- ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدين، محمد بن مكرم. پیشین، ج 2 .بيروت - لبنان: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع - دار صادر، سوم، 1414 ه‍ ق ،ص 428

16- انفال/61

17- همان

18- پیشین.ص 430              

19- بقره/235

20- همو

21- همان

22- فیروزآبادی، مجد الدين أبو طاهر محمد بن يعقوب . بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز ، جلد2  . قاهره : احیاء التراث الاسلامی ،1416 ه ق ، ص 400

23- طريحى، فخر الدين . پیشین. 6 جلد2، تهران : كتابفروشى مرتضوى، سوم، 1416 ه‍ ق ، ص 346

24- همان

25-واسطى، زبيدى، حنفى، محب الدين، سيد محمد مرتضى حسينى.  پیشین، ج 4 .  بيروت – لبنان: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع ، اول، 1414 ه‍ ق ، ص: 29

26- همان

27- همان

28- مصطفوى، حسن . التحقيق في كلمات القرآن الكريم، 14 جلد 2. تهران : مركز الكتاب للترجمة و النشر ، اول، 1402 ه‍ ق ، ص 117

29-همان

30همان

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[شنبه 1397-08-12] [ 11:12:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تاریخچه تفسیر در زمان معصومین ...

محقق: فاطمه صغری برقرار

 با نگاهی به کتاب های علوم قرآنی، مانند برهان زرکشی و اتقان سیوطی و کتاب‌های تفسیری و روایی و رجالی شیعه و سنّی، پی می‌بریم که در عصر حضور امامان معصوم مفسران زیادی بوده اند که با توجه به ویژگی‌های آنان می‌توان آنان را در چهار دسته قرار داد:

۱-  مفسران برگزیده خدا.

۲-مفسران صحابی.

۳- مفسران تابعی.

۴- مفسران بعد از تابعین1.

 در این نوشتار به تاریخچه تفسیر معصومین می پردازیم.

 خدا در قرآن کریم به اطاعت از پیامبر و جانشینان او دستور داده است2، و مردم را به پرسش و یادگیری معارف و احکام دین از آنان وادار کرده است3.

 بررسی منابع کتاب شناسی و رجال شناسی و کتاب‌های تفسیری برای با این نشان می‌دهد در ۲۵۰ سال از حضور امامان نیز تفسیر قرآن وجود و استمرار داشته است که خود امامان معصوم برترین مفسرین عصر خود بودند. و اصول این کار را به شاگردان خود می آموختند.

 از امام حسین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «ما حزب پیروز خدایم و نزدیک‌ترین عترت رسول خدا و اهل بیت پاک اوییم و یکی از دو شئ گران­قدری هستیم که رسول خدا، عِدل کتاب خدا قرار داده است. کتابی که در آن تفصیل هر چیزی است و از هیچ جهت باطل به آن راه ندارد و در تفسیر آن بر ما اعتماد شده است و تاویل آن ما را به کندی وا نمی دارد بلکه از حقایق آن پیروی می کنیم4. همچنین از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرمود: بین خدا و حجتش حجابی نیست و ما مترجمان وحی هستیم5.

 با تتبع در کتابهای تفسیری و روایی به تفسیر های فراوانی که از امامان معصوم علیهم السلام نقل شده است دست می‌یابیم. گرچه از برخی امامان به حسب اقتضای زمان، تفسیر های بیشتری نقل شده و از برخی کمتر، ولی با توجه به اینکه از همه دوازده امام کم و بیش تفسیرهای نقل شده است می‌توان تفسیر های ماثور  (نقل شده) از آن را نیز یکی دیگر از شواهد مفسر بودن امامان معصوم دانست.

 شیعه اعتقاد دارد که این دسته از مفسران قرآن کریم نیز همانند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برگزیدگان خدا هستند و از جانب خداوند به وسیله رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به عنوان  حجت های خدا و جانشینان رسول خدا که یکی از شئونات آنان تفسیر و تبیین قرآن کریم است، به امت معرفی شده اند و از این رو آنان در زمره مفسران برگزیده خداوند قرار می گیرند6.

 امامان معصوم علیهم السلام سعی می‌کردند با تفسیر کردن آیات قرآن، دانش و آثار تفسیری رسول خدا را حفظ و صیانت کنند. از روایات تفسیری رسیده شده از آنان به دست می‌آید که تفسیر را در ابعاد و زمینه های مختلفی تعمیق و توسعه می دادند. که از جمله آنها می‌توان به تفسیر معارف و احکام، تبیین تاریخ امم پیشین و بیان تاویل آیات اشاره کرد. امامان معصوم علیهم السلام تمام تلاش خود را داشتند که روش صحیح تفسیر را به شاگردان خود آموزش دهند.

 از امام حسین علیه السلام نقل شده است که در تفسیر آیه و شاهد و مشهود7. فرمود:  شاهد محمد صلی الله و مشهود روز قیامت است، آیا نشنیده ای که خدای سبحان می فرماید یا ایها النبی انا ارسلناک  شاهداً و مبشراً و نذیراً» و نیز فرموده است: «ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یومٌ مشهود»9و10.

 یکی از کارهای مهمی که امامان معصوم علیهم السلام انجام می دادند این بود که به مفسران فاقد صلاحیت هشدار می‌دادند و نادرستی تفسیر آنان را آشکار می‌کردند و به صراحت بیان می‌کردند که آنها صلاحیت تفسیر قرآن کریم را ندارند.

 در روایت آمده است که امام باقر علیه السلام تفسیر آیه را از قتاده می پرسد؛ سپس باآشکار شدن نادرستی تفسیر وی، او را به ناتوانی در تفسیر قرآن آگاه می کند و به او هشدار می‌دهد که اگر قرآن را از پیش خود تفسیر کند و یا تفسیر آن را از افراد فاقد صلاحیت دیگر فرا گیرد، هم خود هلاک شده و هم دیگران را به هلاکت انداخته است11.

 یکی دیگر از کارهای امامان معصوم علیهم السلام، تخطئه و تکذیب دیدگاهها و اخباری از یهود بوده که به وسیله برخی یهودیان تازه مسلمان در بین مسلمانان منتشر و شایع شده بود؛ از این رو می‌توان نفی اسرائیلیات را نیز نیز یکی از جهات نقش مفسران برگزیده خدا در تفسیر به شمار آورد.

 از امیرالمومنین علی علیه السلام روایت شده که فرمود: هر شخصی را پیش من آورند که گمان داشته باشد حضرت داوود علیه السلام با همسر اوریا ازدواج کرده، دو حد بر او جاری می کنم، یکی به خاطر پیامبری و دیگری به خاطر اسلام12.

 این مطالب گوشه ای از زحمات فراوان معصومین در زمینه تفسیر قرآن بود که علاقمندان می توانند برای کسب اطلاعات بیشتر، تاریخ تفسیر علی اکبر بابایی و تفاسیر روایی مانند نور الثقلین، مجمع البیان و … را مطالعه کنند.

 

1.      علی اکبر بابایی، تاریخ تفسیر قرآن، جلد اول، صفحه ۵۵

2.      نساء ، آیه59.

3.      نحل، آیه 43و انبیاء، 7

4.      محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص205، ح1

5.      صدوق، معانی الخبار، ص35، ح5

6.      علی اکبر بابایی، همان، ص58

7.      بروج، آیه3

8.      احزاب، آیه 45

9.      هود، آیه 103

10.  طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص467

11.  محمد ابن یعقوب کلینی، روضه کافی، ج8، ص212، ح485

12.  طبرسی، مجمع البیان، ج8، ص736

 

 

 

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[شنبه 1397-08-05] [ 08:13:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت