معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  نقش معرفت به امام زمان (عج) در تعالی اخلاقی منتظران ...

” به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء گرگان نشست پژوهشی با عنوان نقش معرفت به امام زمان (عج) در تعالی اخلاقی منتظران در این مدرسه برگزار گردید. در این نشست حجت الاسلام و المسلمین بیان داشت: به اعتقاد تمام ادیان الهی یک منجی برای بشریت وجود دارد و خداوند متعال عاقبت این جهان را به دست مصلح جهانی خواهد داد.
وی با بیان اینکه در آیات متعددی از قرآن کریم از"” منجی"” سخن به میان آمده است، افزود: خداوند در آیات متعددی از قرآن همچون"” آیه 83 قصص، 105 انبیاء و 55 نور"” وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين قرار دهد، همان گونه كه كسانى پيش از ايشان را جانشين كرد و قطعاً دينى را كه خداوند براى آنان پسنديده براى آنان استقرار بخشد و تمام ناامنی ها، ظلم و جنایت ها تبدیل به امنیت خواهد شد"” .
استاد مدرسه علمیه امام خمینی(ره ) گرگان با اشاره به این مطلب که اعتقاد به وجود امام زمان(عج) یکی از مسلمات است، خاطر نشان کرد: اهل سنت با اعتقاد به ظهورحضرت مهدی(عج) براین باورند که امام زمان(عج) هنوز بدنیا نیامده و زمان تولد ایشان، آخر الزمان می باشد ولی شیعیان معتقدند"” لولا الحجه لساخت الارض"” اگر حجت نباشد زمین اهل خودش را می بلعد، یعنی حضرت وجود دارد و زندگی می کند ولی از نظرها غائب است.
حجت السلام و المسلمین مهاجر اذعان نمود: اعتقاد به وجود امام زمان (عج) یکی از مسلمات است و انسان علاوه بر علم و بینش نسبت به امام زمان(عج )، عقدالقلب بوده و گره قلبی با امام زمان(عج) داشته و بر خواندن و انس با دعاهایی که منسوب به حضرت حجت است اهتمام بسیار داشته باشد.
وی به بیان نقش های سازنده اعتقاد به ظهور پرداخت و اضافه نمود: انسان منتظر سعی می کند با شناخت صفات حضرت مهدی(عج) خود را متصف به این صفات نماید تا در زمره یاران و سربازان ایشان قرار گیرد البته کسب این مقام جز در سایه عمل به فضائل اخلاقی و دوری از رذایل ممکن و میسر نخواهد بود.
آقای مهاجر ادامه داد: انسان منتظر راضی به وضع موجود نخواهد بود و در راستای عزت و اعتلای اسلام و اهل آن تلاش می کند، او همیشه آماده است و در حقیقت منتظر واقعی در صدد اصلاح است و به این دلیل می توان انتظار را مظهر اعتراض به پلیدی ها و بدی ها دانست.
مهاجر با اشاره به علم فراگیر حضرت حجت(عج) افزود: حضرت مهدی(عج) خلیفه الله و عالِم به همه عوالم است و تمامی اعمال انسان بر حضرت عرضه می شود لذا اعتقاد به این مسئله موجب خواهد شد در اعمال خود دقت نموده سعی نماییم خود را متخلق به اخلاق حضرت کنیم.

موضوعات: نشست اخلاقی- تربیتی
[چهارشنبه 1397-09-07] [ 09:35:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی فقهی تحریفات عاشورا ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(س) نشستی با عنوان بررسی فقهی تحریفات عاشورا در این مدرسه بر گزار گردید. در این نشست خانم حقیقی در ابتدا به بیان کلامی از میرزا حسین نوری پرداخته و گفت: امروز اگر کسی بخواهد بگرید اگر کسی بخواهد ذکر مصیبت کند بر مصائب اباعبدالله (ع) باید بگرید. این درد بزرگی است که با توجه به نقل های معتبر بسیار از معتبرترین مورخین اسلامی که به اعتراف علما و محققین هیچ واقعه تاریخی همچون حادثه کربلا دارای نقل های معتبر نیست ولی متأسفانه هنوز آن چهره واقعی صحنه قیام و هدف اصلی بیان نشده و چه بسا امروزه خواسته نخواسته دچار تحریفات بسیاری شده است.
ایشان در ادامه به نقل از آیت الله بهجت به نقل روایتی که در کتاب الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب از علی حائری یزدی نیز آمده است گفت: هرگاه امام زمان (عج) قیام می کنند چنین ندا می کند به اهل عالم: (الا یا اهل العالم، أن جدی الحسین قتلوه عطشانا ألا یا اهل العالم إن جدی الحسین سحتوه عدوانا ….) امام زمان خودش را به واسطه امام حسین (ع) به همه عالم معرفی می کنند. لذا باید همه جهانیان تا آن زمان امام حسین (ع) را شناخته باشند و این می طلبد که امروز ما بتوانیم ایشان را به درستی به جهانیان بشناسانیم.
خانم حقیقی در ادامه گفت: حادثه عاشورا و قیام امام حسین (ع) یکی از کارآمدترین و موثرترین ابزار و بستر برای تبلیغ دین و رشد مذهب تشیع است. امام حسین (ع) در بیانات خود حضرت، هدف از قیامش را نابسامانی فکری و اعتقادی و عدم تشخیص حق از باطل و وضع موجود جامعه معرفی کرده و برای احیای سیره پدر و جد بزرگوارشان قیام می کنند. اما با توجه به نقش بسیار بالای عاشورا در تعالی ارزش های دینی و رشد اسلام دشمنان نوک تیر خود را به سمت باورهای عمیق فطری مردم نشانه گرفتند و سعی می کنند تا این حرکت سازنده اهل بیت (ع) را از جایگاه اصلی تنزل داده و به سمت و سوی بی محتوایی سوق دهند.
ایشان در ادامه گفت: یکی از معیارهای مهمی که فقهای شیعه در استنباط احکام اسلامی بدان استناد می کنند وهن دین و مذهب است. ایشان در معنای وهن گفتند: وهن به معنای سست نشان دادن دین، تضعیف دین در نگاه ناظران بیرونی است. در واقع هر عملی که از مسلمانی سر زند که موجب سست شدن و خدشه دار شدن دین شود باید ترک شود.
ایشان در ادامه برای تشخیص معیار وهن گفتند: معیار تشخیص وهن عرف و عموم مردم هستند که در این زمینه اختلافی وجود ندارد. تنها بحثی که وجود دارد این است که مراد از عرف اینجا عرف متشرعه است یا عرف همه مردم اعم از متشرعه یا غیر متشرعه؟ برخی معتقدند مراد از عرف، عرف متشرعه می باشد. زیرا اگر شامل عرف غیر متشرعه شود موجب می شود تمام اعمال عبادی و بسیاری از احکام با استناد به حرمت وهن تعطیل شود.اما گروهی معتقدند منظور از عرف، عرف عموم مردم است. زیرا معنای وهن در تعریف لغوی و اصطلاحی که دقت می باشد مطلق است و شامل هر دو می شود. زیرا اگر دین ضعیف نشان داده شود مسلمین و متشرعه نسبت به دین دچار تردید می شوند و با توجه به دعوت همگانی اسلام، اگر دین در نگاه غیر مسلمان سست نشان داده شود موجب بی رغبتی و تنفر می شود.
خانم حقیقی در بیان دامنه وهن و دلایل حرمت وهن فرمودند: دامنه وهن شامل مستحبات، مباحات، حتی واجبات می شود. ادله حرمت وهن شامل آیات مانند آیه 104 سوره بقره، 108 سوره انعام و آيه 60 سوره روم و روایات متعددی مانند روایت امام صادق (علیه السلام) که مایه افتخار ما باشید نه مایه سرافکندگی، قیاس اولویت، اجماع، ارتکاز متشرعه، دلیل عقلی و قاعده تقدیم اهم می باشد.
وی همچنین به آسیب های عزاداری اشاره نمود و گفت: آسیب های عزاداری به دو نوع محتوایی و شکلی تقسیم می شود که از جمله آسیب های محتوای؛ تحریف هدف، غلو، طرح یک جانبه سیمای امام حسین(ع)، استناد به منابع غیر معتبر، مسیحی سازی و …می باشد.
حقیقی افزود: از آسیب های شکلی می توان به، استفاده از موسیقی، قمه زنی، قفل زنی، ایجاد مزاحمت برای دیگران با بلند کردن صدای طبل و ..،شرکت زنان در عزاداری اگر موجب اختلاط و تماس با نامحرم شودو …اشاره نمود.
وی در پایان به بیان برخی از مطالب دروغینی که از صحنه کربلا نقل می شود اشاره داشت و بر لزوم شناخت این آسیب ها تاکید نمود.

موضوعات: نشست پژوهشي
[دوشنبه 1397-09-05] [ 08:28:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  احکام عزاداری ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(س) نشست علمی پژوهشی با عنوان احکام عزاداری در این مدرسه برگزار گردید. در این نشست حجت الاسلام و المسلمین مهاجر ابتدا به بیان حکم نذر زنان در این ایام پرداخت و گفت: روایتی از حسن بن محبوب از عبدالله مسکان از ابی عبدالله وارد شده است که برای زن در صورتی که همسر داشته باشد هیچ اختیاری در آزاد کردن عبد، صدقه دادن، تدبیر عبد، هبه، و نذر در مال خودش نیست مگر با اذن شوهرش و در چند مورد: در حج واجب، زکات واجب خودش، نیکی به پدر و مادر، ارتباط با فامیل.
ایشان در ادامه با توجه به روایت به بیان فتواهایی که از علما در این زمینه وجود دارد پرداخته و گفت: سه فتوا در مورد نذر زن از مال خودش وجود دارد. 1. نذر زن بدون اجازه شوهر باطل است. 2. نذز زن اگر مزاحم حقوق شوهر باشد بی اجازه باطل است. 3. اگر نذز زن مزاحم حقوق شوهر باشد بدون اذن او در همه حالات باطل است. نذر در اموال خود زن احتیاط واجب است که باید به اذن شوهرش باشد.
آقای مهاجر در بیان حکم قمه زنی در ایام عزاداری گفت: بعضی قائلند خود این عمل حرام است. عده ای نیز قائلند حرمت این عمل به عنوان ثانویه است یعنی چون موجب هتک و وهن نسبت به شیعه می شود حرام است.
ایشان در ادامه گفت: مقام معظم رهبری در قمه زنی قائل است قمه زنی از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمی شود و در زمان ائمه (ع) سابقه ای نداشته و تاییدی از ایشان نرسیده است. در زمان حاضر هم عنوان ثانویه پیدا می کند. یعنی سبب هتک و وهن نسبت به شیعه می شود حتی مخفیانه هم جایز نیست.
آیت الله مکارم شیرازی قائل است که کسانی که قمه می زنند از عاشقان اباعبدالله (ع) هستند. لکن این عمل در شرایط فعلی به مکتب اهل بیت (ع) ضربه می زند و آثار سوئی در آن مشهود است. چه خوب است خون خود را به مراکز انتقال خون اهدا کنند تا جان بندگانی را نجات دهند.
علمای بزرگی مانند علامه سید محسن امینی، می گوید: قمه زدن از نظر حکم عقل و شرع حرام است. آیت الله خوئی(ره) می گوید: قمه زدن اگر منجر به ضرر و زیان قابل توجهی شود یا هتک دین و تمسخر و توهین به مذهب شود حرام است.
نظر حضرت امام (ره) این است که اگر موجب ضرر نباشد حرام نیست ولی در این زمان نشود.
آیت الله سیستانی می گویدکه باید از کارهایی که عزاداری را لکه دارد می کند پرهیز کرد.
آیت الله صافی گلپایگانی قائل است اگر ضرر معتد به و تبعات منفی نداشته باشد حرام نیست.
آیت الله بهجت نیز می گوید اگر ضرر معتد به نباشد و مفسده نداشته باشد اشکال ندارد.
استاد این مدرسه در پایان به بیان حکم پوشیدن لباس مشکی پرداخته و گفت: پوشیدن لباس مشکی در نماز کراهت دارد. اما در عزاداری امام حسین (ع) این کراهت از بین می رود و پوشیدن آن مستحب است. پوشیدن لباس مشکی چون به منظور تعظیم شعائر الهی و نشان دهنده اندوه است موجب قرب می شود و نظر مقام معظم رهبری در این مسأله این است که کراهت لباس سیاه در غیر نماز ثابت نیست و بقیه علما نیز قائلند در این ایام پوشیدن لباس مشکی در نماز هم کراهت ندارد.

موضوعات: نشست پژوهشي
 [ 08:24:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  راهکارهای توسعه کتابخوانی ...

” به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(س)، “"دکتر غلامرضا منتظری"” در نشست علمی که به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی برگزار گردید بیان داشت: نبی مکرم اسلام( صلی الله علیه) در این روایت که فرمودند: “"اگر روزی بر من بگذرد و در آن روز دانشی نیاموزم که مرا به خدا نزدیک کند طلوع آفتاب بر من مبارک مباد"” اولین اولویتی که برای هر مسلمان لازم می داند، ارتقای سطح دانش و بینش و نیز رشد علمی است.
وی با استناد به روایت فوق، علمی را سودمند دانست که اسباب رشد و کمال انسان را فراهم نماید که از آن تعبیر به علم نافع شده است.
این استاد دانشگاه در بیان اینکه چگونه می توان گرایش به مطالعه و تحقیق را افزایش داد، خاطر نشان کرد: اولین نکته برای گام نهادن در حرکت علمی؛ داشتن حس کنجکاوی و علاقمندی است، “"کنجکاوی “"ریشه تمام اختراعات بشر دانست و “"علاقمندی""سرآغاز هر حرکتی است که زمینه پرسش را در انسان فراهم می کند.
دکتر منتظری"” کتاب را غذای فرهنگی روح""نامید و گفت: شرط ورود به پژوهش عطش دانایی است، اگر عطش نباشد حرکتی صورت نخواهد گرفت.
وی بر کسب دانایی با مطالعه زیاد تاکید نمود و اظهارکرد: دانایی زیربنای توانایی و توانایی ما در گروه دانایی است چنانچه اثر بخشی با دانایی است.
این اندیشمند برجسته"” قانع نشدن به وضع موجود"” را از دیگر راههای افزایش گرایش به مطالعه عنوان نمود و افزود: قانع شدن به وضع موجود در مسیر علم و دانش، موجب توقف علمی خواهد شد به طوری که عاملی برای کاهش مطالعه و پژوهش می شود.
منتظری تاکید کرد: در مسیر سیر مطالعاتی به پایین تر از خود نگاه نکنید بلکه به بالاتر از خود نگاه نمایید. با نگاه به افق است که حرکت اتفاق افتاده و موجب تقویت شوق علمی و رغبت به پژوهش می شود.
وی ادامه داد: مطالعه آثار مورد علاقه و نیز سرگذشت اندیشمندان و عالمان، بلند همتی و حمایت از محققین از دیگر عواملی است که موجب افزایش گرایش انسان به مطالعه خواهد شد.

موضوعات: نشست پژوهشي, ویژه هفته کتاب و کتابخوانی
[شنبه 1397-09-03] [ 09:02:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  معناشناسی محکم و متشابه در قرآن و روایات ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(س) نشست مقدماتی ژورنال کلاب معناشناسی محکم و متشابه در قرآن و روایات در این مدرسه برگزار گردید. در این نشست خانم پاکمنش گفت: در بحث محکم و متشابه سه اصطلاح نام آشنای قرآنی یعنی محکم و متشابه و تاویل وجود دارد. در قرآن آیه ۷ سوره آل عمران نیز آمده است: اوست کسی که این کتاب را بر تو فرو فرستاد پاره ای از آن آیات محکم است آنها بر اساس کتاب اند و پاره‌ای دیگر متشابهند اما کسانی که در دلهایشان انحراف است برای فتنه جویی و طلب تاویل آن از متشابه پیروی می‌کنند با آنکه تاویلش را جز خدا و ریشه داران آن در دانش کسی نمی داند آنان که می گویند ما بدان ایمان آوردیم همه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان کسی متذکر نمی شود.
ایشان در ادامه گفت: طبیعی است که این آیه از همان آغاز ذهن مفسران را مشغول کرده است و فهم آیات در گرو روشن شدن معنای آن است که آیات محکم و متشابه کدام و چگونه این دو از هم بازشناسی می‌شود و آیا معیاری وجود دارد یا نه؟ و واو به کار رفته در این آیه از نوع عاطفه است یا واو مستأنفه می باشد؟ و از تاویل آیات متشابه فقط خداوند آگاهی دارد یا راسخون در علم نیز اگاهی دارند؟ مفسران تاکنون تفسیرهای متفاوت و گاه متناقضی از این دو مفهوم به دست آورده اند. نظرات مختلفی وجود دارد اما بررسی تک تک این نظرات از گنجایش وقت ما خارج است اما تفسیرالمیزان به صورت فشرده این آرا را با دلیل آورده و رد کرده است.
خانم پاکمنش در ادامه به تعریف لغوی و اصطلاحی کلمات محکم، متشابه و تاویل پرداخت و گفت: آنچه در مباحث لغوی اهمیت دارد کشف اصالت ریشه لغت است. لذا پژوهشگری که در حیطه ی مباحث مفهوم شناسی تحقیق می‌کند باید با کنار هم گذاردن وجوه متعدد معنایی اصل و ریشه لغت را کشف کند.
خانم پاکمنش در تعریف لغوی محکم از خلیل فراهیدی در کتاب العین گفت: محکم به معنای منع و بازداشتن آمده است. در واقع محکم به معنای چیزی است که از تصرف و دخالت و نفوذ غیر محفوظ مانده و راه این تصرف مسدود شده است از این رو خللی در آن راه نیافته و به حالت اصیل خود استوار و محکم باقی مانده است.
ایشان در ادامه گفت: راغب اصفهانی نیز در تعریف معنای محکم گفته است محکم از ریشه حکمت به معنای منع و بازداشتن برای اصلاح است و علامه طباطبایی توضیح می‌دهد ماده حکم ماده ای است که در همه مشتقاتش این معنا وجود دارد. مثلا فلان چیز که محکم است بدین جهت است که فساد در آن رخنه نمی کند و چیزی آن را پاره پاره نساخته و کار آن را مختل نمی سازد. همچنین احکام تحکیم و حکم به معنای داوری و نیز حکمت به معنای معرفت تام و علم جازم و نافع است که در همه این مشتقات معنایی از نفوذ ناپذیری و معنایی که توأم با اصلاح است باشد. بنابراین می توان گفت منع از فساد لازمه اتقان و استحکام است.نتیجه اینکه اولا محکم مشتق از احکم است. ثانیاً معنی اصلی اش اتقان و توثیق است که یک معنای وجودی است ثالثا احکام شرعی مستلزم منع از فساد است که یک معنای عدمی است. بنابراین دلالت احکام بر منع از نوع دلالت التزام است مطابقه.

ایشان در ادامه به تعریف اصطلاحی واژه محکم از علامه طباطبایی پرداخته و گفت: محکم آن است که مفهوم و مراد آن روشن است علامه طباطبایی در ذیل آیه ۷ می فرماید: آیات محکم هیچ تشابهی در آنها نیست و خواننده بدون اشتباه و تردید به معنایش پی می برد. ایشان در ادامه گفت: آقای طریحی و راغب اصفهانی نیز در کتاب خود به تعریف اصطلاحی واژه محکم پرداخته اند.
خانم پاکمنش در تعریف لغوی متشابه گفت: متشابه اسم فاعل باب تفاعل است و در لغت از ماده شبه نوعی مماثلت و مشباهت در تمام مشتقات آن جاری و ساری است و بیشتر بیانگر همگونی و اشتراک دو یا چند چیز در بعضی یا همه خصوصیات و کیفیت می باشد. ایشان در ادامه به تعریف لغوی این واژه از خلیل احمد فراهیدی، راغب اصفهانی، ابن منظور و علامه طباطبایی نیز پرداختند.
ایشان در ادامه گفت: نفس تشابه معنای ایجابی دارد اما چون مشابهت دو چیز مستلزم التباس آن دو با یکدیگر است گاه از تشابه مماثلتی که به التماس و اشتباه می انجامد اراده می شود.
خانم پاکمنش در ادامه به نقل از روایتی از امام علی (علیه السلام) در مورد شبهه پرداخته و گفت: شبهه را به خاطر این شبهه گویند که شبیه حق است اما چراغ اولیاء خدا در امور شبهه‌ناک یقین و راهنمای ایشان راه هدایت است ولی دعوت کننده دشمنان خدا در مسیر شبهه ضلالت و راهنمای شان کوردلی است ترس از مرگ علت نجات است و نه عشق به بقا عامل جاودانگی است.
طلبه سطح سه حوزه در تعریف اصطلاحی متشابه از آیت الله معرفت گفت: شبهه آن است که به جهت وجود شباهت بین دو چیز یکی از دیگری تمیز داده نمی شود. متشابه در اصطلاح قرآن لفظی است که احتمال چندین معنا در آن وجود دارد.
خانم پاکمنش در ادامه به معنای برگزیده از محکم و متشابه که مورد تاکید دانشمندان علوم قرآنی می باشد پرداخته و گفت: محکم آیاتی که تأویل و تنزیلش یکی است. یعنی دلالت آن بر معنا به قدری روشن و بی ابهام است که نمی توان معنای دیگری برای آن در نظر گرفت و حکم مستفاد از آنها نسخ شده است و از آنها که کلیت مفاد و پیام محکمات روشن است، مرجع برای فهم سایر آیات اند. متشابه آیاتی که به سبب برخی از عوامل تشابه (ایجاز و…) زمینه برداشت های نادرست در آنها وجود دارد. یعنی حکم مستفاد از آن نسخ شده است و برای دست یافتن به معنا و پیام واقعی این آیات باید آنها را به محکمات عرضه کنیم و یا پیام را زا راسخان در علم بپرسیم.
خانم پاکمنش گفت: راغب اصفهانی در تعریف لغوی تاویل گفته است: تاویل از ماده ی اول به معنای رجوع به اصل و عبارت از برگرداندن چیزی به غایت و مراد است. آقای خلیل فراهدی و ابن فارس و علامه طباطبایی نیز در کتاب خود به تعریف لغوی تاویل پرداخته اند.
ایشان در پایان به تعریف اصطلاحی تاویل پرداخته و گفت: علامه طباطبایی تاویل قرآن را. حقایق خارجیه ای می داند که تکیه گاه آیات قرآن کریم است و معارف و شرایع و سایر موضوعات مذکور در قرآن به آن استناد دارد و به طوری است که اگر چیزی از آن حقایق تغییر کند، به همان میزان مضامین آیات تغییر می کند.
ایشان در بیانات خود به تعریف تاویل، از دیدگاه علمای متاخر، علامه طباطبایی، اقای هاشمی رفسنجانی، علامه معرفت نیز پرداخت.

موضوعات: نشست پژوهشي
 [ 08:50:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  آشنائی با سامانه پایان نامه ها ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) کارگاه پژوهشی با عنوان آشنائی با سامانه پایان نامه ها در تاریخ 16/7/97 برگزار گردید. در این کارگاه خانم مهاجرخراسانی برای آشنائی طلاب با فرآنید سامانه پایان نامه ها به تشریح آن پرداخت.

ایشان در این کارگاه که طلاب ورودی 95 در رشته تفسیر و طلاب ورودی 95 و 96 در رشته فقه و اصول حضور داشتند به بیان چگونگی ورود به سامانه، نحوه جستجوی موضوعات پایان نامه در سامانه مرکز و ایران داک و حوزه قم، بارگذاری طرح اجمالی و انتخاب استاد و بارگذاری طرح تفصیلی، ارسال گزارش تدوین پایان نامه و چگونگی درخواست دفاع پرداخت.

موضوعات: نشست پژوهشي
[شنبه 1397-08-19] [ 09:02:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی فقهی تحریفات عاشورا ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(س) نشستی با عنوان بررسی فقهی تحریفات عاشورا در این مدرسه بر گزار گردید. در این نشست خانم حقیقی در ابتدا به بیان کلامی از میرزا حسین نوری پرداخته و گفت: امروز اگر کسی بخواهد بگرید اگر کسی بخواهد ذکر مصیبت کند بر مصائب اباعبدالله (ع) باید بگرید. این درد بزرگی است که با توجه به نقل های معتبر بسیار از معتبرترین مورخین اسلامی که به اعتراف علما و محققین هیچ واقعه تاریخی همچون حادثه کربلا دارای نقل های معتبر نیست ولی متأسفانه هنوز آن چهره واقعی صحنه قیام و هدف اصلی بیان نشده و چه بسا امروزه خواسته نخواسته دچار تحریفات بسیاری شده است.
ایشان در ادامه به نقل از آیت الله بهجت به نقل روایتی که در کتاب الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب از علی حائری یزدی نیز آمده است گفت: هرگاه امام زمان (عج) قیام می کنند چنین ندا می کند به اهل عالم: (الا یا اهل العالم، أن جدی الحسین قتلوه عطشانا ألا یا اهل العالم إن جدی الحسین سحتوه عدوانا ….) امام زمان خودش را به واسطه امام حسین (ع) به همه عالم معرفی می کنند. لذا باید همه جهانیان تا آن زمان امام حسین (ع) را شناخته باشند و این می طلبد که امروز ما بتوانیم ایشان را به درستی به جهانیان بشناسانیم.
خانم حقیقی در ادامه گفت: حادثه عاشورا و قیام امام حسین (ع) یکی از کارآمدترین و موثرترین ابزار و بستر برای تبلیغ دین و رشد مذهب تشیع است. امام حسین (ع) در بیانات خود حضرت، هدف از قیامش را نابسامانی فکری و اعتقادی و عدم تشخیص حق از باطل و وضع موجود جامعه معرفی کرده و برای احیای سیره پدر و جد بزرگوارشان قیام می کنند. اما با توجه به نقش بسیار بالای عاشورا در تعالی ارزش های دینی و رشد اسلام دشمنان نوک تیر خود را به سمت باورهای عمیق فطری مردم نشانه گرفتند و سعی می کنند تا این حرکت سازنده اهل بیت (ع) را از جایگاه اصلی تنزل داده و به سمت و سوی بی محتوایی سوق دهند.
ایشان در ادامه گفت: یکی از معیارهای مهمی که فقهای شیعه در استنباط احکام اسلامی بدان استناد می کنند وهن دین و مذهب است. ایشان در معنای وهن گفتند: وهن به معنای سست نشان دادن دین، تضعیف دین در نگاه ناظران بیرونی است. در واقع هر عملی که از مسلمانی سر زند که موجب سست شدن و خدشه دار شدن دین شود باید ترک شود.
ایشان در ادامه برای تشخیص معیار وهن گفتند: معیار تشخیص وهن عرف و عموم مردم هستند که در این زمینه اختلافی وجود ندارد. تنها بحثی که وجود دارد این است که مراد از عرف اینجا عرف متشرعه است یا عرف همه مردم اعم از متشرعه یا غیر متشرعه؟ برخی معتقدند مراد از عرف، عرف متشرعه می باشد. زیرا اگر شامل عرف غیر متشرعه شود موجب می شود تمام اعمال عبادی و بسیاری از احکام با استناد به حرمت وهن تعطیل شود.اما گروهی معتقدند منظور از عرف، عرف عموم مردم است. زیرا معنای وهن در تعریف لغوی و اصطلاحی که دقت می باشد مطلق است و شامل هر دو می شود. زیرا اگر دین ضعیف نشان داده شود مسلمین و متشرعه نسبت به دین دچار تردید می شوند و با توجه به دعوت همگانی اسلام، اگر دین در نگاه غیر مسلمان سست نشان داده شود موجب بی رغبتی و تنفر می شود.
خانم حقیقی در بیان دامنه وهن و دلایل حرمت وهن فرمودند: دامنه وهن شامل مستحبات، مباحات، حتی واجبات می شود. ادله حرمت وهن شامل آیات مانند آیه 104 سوره بقره، 108 سوره انعام و آيه 60 سوره روم و روایات متعددی مانند روایت امام صادق (علیه السلام) که مایه افتخار ما باشید نه مایه سرافکندگی، قیاس اولویت، اجماع، ارتکاز متشرعه، دلیل عقلی و قاعده تقدیم اهم می باشد.
وی همچنین به آسیب های عزاداری اشاره نمود و گفت: آسیب های عزاداری به دو نوع محتوایی و شکلی تقسیم می شود که از جمله آسیب های محتوای؛ تحریف هدف، غلو، طرح یک جانبه سیمای امام حسین(ع)، استناد به منابع غیر معتبر، مسیحی سازی و …می باشد.
حقیقی افزود: از آسیب های شکلی می توان به، استفاده از موسیقی، قمه زنی، قفل زنی، ایجاد مزاحمت برای دیگران با بلند کردن صدای طبل و ..،شرکت زنان در عزاداری اگر موجب اختلاط و تماس با نامحرم شودو …اشاره نمود.
وی در پایان به بیان برخی از مطالب دروغینی که از صحنه کربلا نقل می شود اشاره داشت و بر لزوم شناخت این آسیب ها تاکید نمود.

موضوعات: نشست پژوهشي
 [ 08:56:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  معناشناسی واژگان حوزه گناه در قرآن کریم (قسمت دوم) ...

لغویون در هر زبانی به تشریح معانی واژه­هاپرداخته اند. در زبان عربی هرواژه با توجه به ریشه­ی اصلی خود و ذیل آن مورد بررسی قرار می­گیرند. در قسمت قبل به بررسی واژه­های «ذنب و اثم» پرداختیم در این بخش به معناشناسی واژه جناح می­پردازیم.

جُناح

از دیگر واژگان حوزه­ی گناه، کلمه­ ی «جُناح» می­باشد؛ که لغویون آن را مترادف گناه دانسته اند. در بررسی لغوی این واژه نکاتی به دست می آیدکه به وجه تسمیه جناح به گناه اشاره دارد.

فراهیدی1 هرچند اشاره­ی مستقیمی به واژه جناح نکرده اما در توضیحات مربوط به ریشه این واژه یعنی « ج- ن- ح » اشاره به طرفین نموده و انحراف از میانه به چپ و راست در برخی مشتقات این ریشه بیان کرده است. درباره مشتقات آن می­نویسد: «الرجل يَجْنَح: إذا أقبل على الشي‌ء يعمله بيديه و قد حنى إليه صدره»2؛ وقتی بیان می شود «الرجل يَجْنَح» به این معنی است که مردبه سوی چیزی رفت وآن رابادستش انجام دادوسینه­اش به آن مشتاق گردیدو وقتی می­گوییم: «السفينة تَجْنَح جُنُوحا»3به این معنی است که «إذا انتهت إلى الماء القليل فلزقت بالأرض فلم تمض»4 کشتی به آخرآب کم عمق رسید وبه زمین چسبید ولی آسیب ندید. عبارات«جَناحا الطائر» رابه دستان(بال) پرنده و «جوانِح الصدر» را به دنده­های قفسه­ی سینه که دروسط به یکدیگرمتصل می­شوند تعبیر می­نماید.درنتیجه،فراهیدی معنای ریشه­ی جُناح رادرعدول ازمیانه به طرفین می­داند.

ابن فارس در توضیح و تشریح واژه جناح اینچنین نوشته است که «الجيم و النون و الحاءِ أصلٌ واحدٌ يدلُّ على المَيْلِ و العُدْوان»5 در بیان جناح، آن را از ریشه« ج- ن- ح» می داند که برعدول از وسط به یک طرف  ازعدالت دلالت دارد.«و يقال جنح إلى كذا، أى مَالَ إليه. و سمِّى الجَناحانِ جَناحَيْنِ لميلهما فى الشِّقَّين»6 و درادامه­ی توضیحات بیان می دارد: «که گفته می­شود واژه­ی جنح،به سوی چیزی یعنی انحراف به سوی آن چیز است و علت نامگذاری دو بال پرندگان به جناحین بابت انحراف آن­دو به دو سمت (پرنده) است». «و الجُنَاح: الإثم، سمِّى بذلك لمَيْلِه عن طريق الحقّ »7؛ در تسمیه گناه به جناح، احمد بن فارس عقیده دارد علت آن، انحراف از راه حق است. «و هذا هو الأصل ثمَّ يشتقّ منه، فيُقال للطائفة  من الليل جُنْح و جِنْح »8؛ این معنای جُناح اصل است سپس از آن نامگذاری قطعه ای از شب، به  جُنح مشتق می گردد .

صاحب ابن عباد9 و جوهری فارابی10 در توضیح واژه جناح  همانند فراهیدی و ابن فارس اشاره به گناه کرده اند؛ با این مضمون که در واژه­ی «جُناح »، انحراف از حق نهفته است .ابن عباددرتوضیح واژه­ی«جُناح »؛ واژه­ی تنگی ( التَّضْيِيْقُ) رااضافه می­کند.جوهری درتوضیح عبارت« جُنِحَ البعير» می­نویسد؛ دستان شترازسنگینی بارشکست.

در توضیحات واژه­ ی «جُناح»، دردیدگاه ابن­فارس و راغب اصفهانی می­توان شباهت­ها و تفاوت­هایی را یافت. راغب بیان می دارد که؛ « الجناح: جناح الطائر»11 ریشه جُناح را از « ج- ن- ح»  می داند و جناح ( به فتح جیم ) را بال پرنده معنا می نماید.« وسمي جانبا الشيء جناحيه، فقيل: جناحا السفينة، وجناحا العسكر »12 و به دو طرف هر چیزی  جَناح گوید مانند دو طرف کشتی یا دو طرف لشکر .درتوضیح عبارت«جَنَحَتِ العير في سيرها: أسرعت، كأنها استعانت بجناح »نوشته است؛که به سرعت گرفتن شترگویندچون؛حیوان درهنگام سرعت گرفتن ازدست وپایش کمک می­گیردوواژه­ی «الجِنْحُ» راقسمتی ازشب تاریک می­داند.« و سمي الإثم المائل بالإنسان عن الحق جناحا ثم سمّي كلّ إثم جُنَاحاً، نحو قوله تعالى: لا جُناحَ عَلَيْكُمْ  »13  و سپس بیان می دارد به گناهی که انسان را از حق منحرف می دارد  ، جُناح نام می نهند پس هر گناهی را جُناح می نامند  مانند آیه14 فوق که خداوند متعال می فرماید : گناهی بر شما نیست .

ابن منظور با شباهت ها و تفاوت هایی نسبت به دیگرلغویون مطالبی درتوضیح ریشه « ج- ن- ح » و واژه جناح آورده است؛ « جَنَحَ إِليه ، يَجْنَحُ و يَجْنُحُ جُنُوحاً، و اجْتَنحَ: مالَ »15؛ که  واژه جَنَحَ  و مشتقات آن را به معنای  عدول از وسط به یک طرف وگناه وتنگی ومشقّت گرفته است . در این باره به آیه­ای از قرآن کریم اشاره دارد که :«  و قال الله عز و جل: وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها16؛ أَي إِن مالوا إِليك  فَمِلْ إِليها»17 : خداوند می فرماید ( ای پیامبر ) اگر ( مشرکین)  به سوی صلح منحرف ( مایل ) شدند پس تو نیز به آن منحرف ( مایل ) شو . او در ادامه نوشتار اینچنین بیان می نماید « الجُناح، بالضم: الميل إِلى الإِثم، و قيل: هو الإِثم عامّة. و الجُناحُ: ما تُحُمِّلَ من الهَمِّ و الأَذى »18که  جُناح را انحراف به سوی گناه می داند و بیان می دارد که آن به گناه به صورت عموم گفته می شود . و« الجُناحُ » آنچه که از غصه و اذیت تحمل شود را گویند . و در ادامه می نویسد : « و أَصل ذلك من الجُناح الذي هو الإِثم. و قال أَبو الهيثم في قوله عز و جل: وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ19؛ الجُناح: الجناية و الجُرْمُ»20 و اصل آن از جُناح که به معنی اثم است گرفته شده و به نقل از ابوالهیثم می گوید : درباره فرموده خداوند (آیه فوق) واژه­ی« الجُناح »به معنی جنایت و جرم است . در روایتی از ابن عباس آورده است :«   في حديث ابن عباس في مال اليتيم: إِني لأَجْنَحُ أَن آكُلَ منه  ،أَي أَرى الأَكل منه جُناحاً و هو الإِثم  »21 در خوردن مال یتیم ، ابن­عباس می گوید که منحرف نمی شوم با خوردن از آن مال ، یعنی ابن­عباس خوردن مال یتیم را جُناح به معنای گناه می دیده است.

فیروزآبادی به برخی نکات ذکر شده در کتب لغویون اشاره دارد اما تذکره ای دیگر را یادآور می گردد و بیان می دارد که « وامّا الجُناح بالضم فورد بمعنیین : بمعنی الحَرَج ( ولا جناح علیکم فیما عرّضتم ، بقره /235 ) وبمعنی الاثم فی العقبی ( لا جناح علیهن فی ابائهن ، احزاب/55) ولکل نظائرُ »22 جُناح در قرآن کریم به دو معنا استفاده شده است اول به معنای سختی و تنگناست مانند آیه 235 سوره بقره و دوم به معنای جزا (ی گناه ) در آخرت مانند آیه 55 سوره احزاب است . از این گفتار برمی آید که فیروزآبادی چندان به معنای گناه در واژه اثم معتقد نیست بلکه در معنای اثم ، تاکید به سختی در دنیا و جزا درآخرت دارد .

طریحی دربررسی ریشه به حدیثی ازامام جعفرصادق(ع) استنادمی­نماید؛«عَنِ الصَّادِقِ (ع) خَلَقَ اللَّهِ الْمَلَائِكَةُ مُخْتَلِفَةٍ، وَ قَدْ رَأْيِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) جَبْرَئِيلُ وَ لَهُ سِتُّمِائَةِ جَنَاحٍ … قَدْ مَلَأَ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ »23که درآن واژه­ی « جَنَاحٍ » به معنای بال آمده ودرادامه­ی بحث اینگونه آورده است که؛« الجناح: الإثم لميله عن طريق الحق، و منه قوله تعالى: فَلا جُناحَ عَلَيْهِ [بقره/ 158] أي لا إثم عليه » 24 : جُناح اشاره دارد به گناه ( اثم ) از باب انحراف از راه حق ، که دربیان قرآن کریم نیز آمده که  گناهی براونیست .

علاوه بر مطالب فوق الذکر زبیدی مطالب دیگری نیز نگاشته است . «جَنحَ إِليه يَجْنَحُ، كيَمْنَع، على القياس، لُغَةُ تَميم، و هي الفصيحة و يَجْنُحُ، بالضّمّ لُغة قَيْسٍ، وَ يَجْنِح بالكسر، و قد قُرِئ بهما شاذًّا، كما في المُحْتسب و غيره، نقله شيخُنا جُنوحاً بالضّمّ: مالَ. قال اللّه عز و جل: وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها  أَي إِنْ مالُوا إِليك  فمِلْ إِليها، و السَّلْم: المُصَالَحة »25 هم­چنان که مشاهده می گردد زبیدی با بیان تفاوت هایی بین لهجه­های قبایل تمیم و قیس در باره­ی واژه­ی« يَجْنَحُ »، آن رابه عدول از وسط به یک طرف می داند و از قرآن کریم یک نمونه بیان می­دارد.در ادامه می نویسد : « يقال: جَنَحَ الرَّجلُ و اجْتَنَحَ: مَالَ على أَحَدِ شِقَّيْهِ و انْحَنَى في قَوْسِه»26که وقتی  واژه­ی« جَنَحَ » به مردی نسبت داده شود به معنای انحراف او به یک سمت است . سپس بیان می دارد : «و الجُنَاحُ بالضَّمّ: الميْلُ إِلى الإِثْم. و قيل: هو الإِثم عامّةً و ما تُحُمِّلَ من الهمّ و الأَذَى »27  جُناح ، به معنای انحراف به سوی اثم ( گناه ) است و آن گناه به صورت عموم است . زبیدی همانند ابن­منظور درلسان العرب ، روایت از ابن عباس را آورده است که جُناح را به اثم ( گناه ) معنا کرده است .

مصطفوی ذیل  جنح  می نویسد :« جنح: أصل واحد يدلّ على الميل و العدوان، و يقال جنح الى كذا: مال إليه  »28 اصل آن را  برعدول از وسط به یک طرف وخروج ازعدالت دلالت دارد . «و الجناح: الإثم، سمّي بذلك لميله عن طريق الحقّ » : جُناح را به اثم ( گناه ) معنا نموده است زیرا گناه ، انحراف انسان از راه حق است.  در ادامه می نویسد : « أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الميل و الرغبة الى شي‌ء أو عمل أو جانب، و خصوصيّاته تختلف باختلاف الموارد و الموضوعات، يقال جنح الى الشي‌ء: مال إليه»29  اصل ماده این واژگان به انحراف و تمایل به چیزی یا کاری یا طرفی  اطلاق می شود . در ادامه به چند نمونه از آیات قرآن کریم اشاره دارد : . «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما- 2/ 158.. لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ- 2/ 198.. فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما- 4/ 128.   أي ليست هذه الأعمال ميلا عن الحقّ و رغبة عن طريق الدين.  فظهر أنّ تفسير هذه الكلمات بمعاني مختلفة تجاوز و جناح عن الحقّ.  و أمّا الفرق بين الميل و الجنح و الرغبة: أنّ الرغبة عبارة عن الميل مع العلاقة الباطنيّة و المحبّة. و الجنوح هو الميل مع العمل. و الميل مطلق  »30 در این آیات که جُناح را از اعمالی نفی می نماید منظور این است که این اعمال انحراف از حق و روگرداندن از راه دین اسلام نیست و این واژه در آیات مذکور به معنای تجاوز و انحراف از حق است که نفی گردیده ، اما واژه­ی« الرغبة» به معنای انحراف با میل باطنی است و واژه­ی« جُناح »، انحراف به همراه عمل است و واژه المیل  به معنای مطلق انحراف است.

همه ی لغویون درمترادف بودن جناح و اثم تاکید داشته ووجه تسمیه ی این ترادف را از معنای ریشه­ی واژه­ی جناح می دانند که در آن ،انحراف ازمیانه نهفته است.در نتیجه  لغویون واژه جناح را به گناهان اطلاق می نمایند چون گناه باعث انحراف و عدول از حق و اسلام می گردد.

محقق: خانم فاطمه صغری برقرار

منابع

[1] - فراهيدى، خليل بن احمد .  پیشین ، ج 3 . قم – ايران:نشر هجرت، دوم، 1410 ه‍ ق ، ص 83 و 84

2- همان

3- پیشین

4- پیشین

5- ابو الحسين، احمد بن فارس بن زكريا. پیشین، ج 1 . قم- ایران :انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، اول، 1404 ه‍ ق ، ص 484

6- همان

7- همان

8- همان

9- صاحب بن عباد، كافى الكفاة، اسماعيل بن عباد. پیشین، ج 2 .  بيروت - لبنان :عالم الكتاب ، اول، 1414 ه‍ ق ، ص 411 

10- جوهرى، اسماعيل بن حماد. پیشین،  جلد1. بيروت – لبنان: دار العلم للملايين، اول، 1410 ه‍ ق ،360

11- اصفهانى، حسين بن محمد راغب.  پیشین. لبنان – سوريه: دار العلم - الدار الشامية، اول، 1412 ه‍ ق ، ص 207

12- همان

13- همان

14- بقره / 236

15- ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدين، محمد بن مكرم. پیشین، ج 2 .بيروت - لبنان: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع - دار صادر، سوم، 1414 ه‍ ق ،ص 428

16- انفال/61

17- همان

18- پیشین.ص 430              

19- بقره/235

20- همو

21- همان

22- فیروزآبادی، مجد الدين أبو طاهر محمد بن يعقوب . بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز ، جلد2  . قاهره : احیاء التراث الاسلامی ،1416 ه ق ، ص 400

23- طريحى، فخر الدين . پیشین. 6 جلد2، تهران : كتابفروشى مرتضوى، سوم، 1416 ه‍ ق ، ص 346

24- همان

25-واسطى، زبيدى، حنفى، محب الدين، سيد محمد مرتضى حسينى.  پیشین، ج 4 .  بيروت – لبنان: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع ، اول، 1414 ه‍ ق ، ص: 29

26- همان

27- همان

28- مصطفوى، حسن . التحقيق في كلمات القرآن الكريم، 14 جلد 2. تهران : مركز الكتاب للترجمة و النشر ، اول، 1402 ه‍ ق ، ص 117

29-همان

30همان

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[شنبه 1397-08-12] [ 11:12:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تاریخچه تفسیر در زمان معصومین ...

محقق: فاطمه صغری برقرار

 با نگاهی به کتاب های علوم قرآنی، مانند برهان زرکشی و اتقان سیوطی و کتاب‌های تفسیری و روایی و رجالی شیعه و سنّی، پی می‌بریم که در عصر حضور امامان معصوم مفسران زیادی بوده اند که با توجه به ویژگی‌های آنان می‌توان آنان را در چهار دسته قرار داد:

۱-  مفسران برگزیده خدا.

۲-مفسران صحابی.

۳- مفسران تابعی.

۴- مفسران بعد از تابعین1.

 در این نوشتار به تاریخچه تفسیر معصومین می پردازیم.

 خدا در قرآن کریم به اطاعت از پیامبر و جانشینان او دستور داده است2، و مردم را به پرسش و یادگیری معارف و احکام دین از آنان وادار کرده است3.

 بررسی منابع کتاب شناسی و رجال شناسی و کتاب‌های تفسیری برای با این نشان می‌دهد در ۲۵۰ سال از حضور امامان نیز تفسیر قرآن وجود و استمرار داشته است که خود امامان معصوم برترین مفسرین عصر خود بودند. و اصول این کار را به شاگردان خود می آموختند.

 از امام حسین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «ما حزب پیروز خدایم و نزدیک‌ترین عترت رسول خدا و اهل بیت پاک اوییم و یکی از دو شئ گران­قدری هستیم که رسول خدا، عِدل کتاب خدا قرار داده است. کتابی که در آن تفصیل هر چیزی است و از هیچ جهت باطل به آن راه ندارد و در تفسیر آن بر ما اعتماد شده است و تاویل آن ما را به کندی وا نمی دارد بلکه از حقایق آن پیروی می کنیم4. همچنین از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرمود: بین خدا و حجتش حجابی نیست و ما مترجمان وحی هستیم5.

 با تتبع در کتابهای تفسیری و روایی به تفسیر های فراوانی که از امامان معصوم علیهم السلام نقل شده است دست می‌یابیم. گرچه از برخی امامان به حسب اقتضای زمان، تفسیر های بیشتری نقل شده و از برخی کمتر، ولی با توجه به اینکه از همه دوازده امام کم و بیش تفسیرهای نقل شده است می‌توان تفسیر های ماثور  (نقل شده) از آن را نیز یکی دیگر از شواهد مفسر بودن امامان معصوم دانست.

 شیعه اعتقاد دارد که این دسته از مفسران قرآن کریم نیز همانند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برگزیدگان خدا هستند و از جانب خداوند به وسیله رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به عنوان  حجت های خدا و جانشینان رسول خدا که یکی از شئونات آنان تفسیر و تبیین قرآن کریم است، به امت معرفی شده اند و از این رو آنان در زمره مفسران برگزیده خداوند قرار می گیرند6.

 امامان معصوم علیهم السلام سعی می‌کردند با تفسیر کردن آیات قرآن، دانش و آثار تفسیری رسول خدا را حفظ و صیانت کنند. از روایات تفسیری رسیده شده از آنان به دست می‌آید که تفسیر را در ابعاد و زمینه های مختلفی تعمیق و توسعه می دادند. که از جمله آنها می‌توان به تفسیر معارف و احکام، تبیین تاریخ امم پیشین و بیان تاویل آیات اشاره کرد. امامان معصوم علیهم السلام تمام تلاش خود را داشتند که روش صحیح تفسیر را به شاگردان خود آموزش دهند.

 از امام حسین علیه السلام نقل شده است که در تفسیر آیه و شاهد و مشهود7. فرمود:  شاهد محمد صلی الله و مشهود روز قیامت است، آیا نشنیده ای که خدای سبحان می فرماید یا ایها النبی انا ارسلناک  شاهداً و مبشراً و نذیراً» و نیز فرموده است: «ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یومٌ مشهود»9و10.

 یکی از کارهای مهمی که امامان معصوم علیهم السلام انجام می دادند این بود که به مفسران فاقد صلاحیت هشدار می‌دادند و نادرستی تفسیر آنان را آشکار می‌کردند و به صراحت بیان می‌کردند که آنها صلاحیت تفسیر قرآن کریم را ندارند.

 در روایت آمده است که امام باقر علیه السلام تفسیر آیه را از قتاده می پرسد؛ سپس باآشکار شدن نادرستی تفسیر وی، او را به ناتوانی در تفسیر قرآن آگاه می کند و به او هشدار می‌دهد که اگر قرآن را از پیش خود تفسیر کند و یا تفسیر آن را از افراد فاقد صلاحیت دیگر فرا گیرد، هم خود هلاک شده و هم دیگران را به هلاکت انداخته است11.

 یکی دیگر از کارهای امامان معصوم علیهم السلام، تخطئه و تکذیب دیدگاهها و اخباری از یهود بوده که به وسیله برخی یهودیان تازه مسلمان در بین مسلمانان منتشر و شایع شده بود؛ از این رو می‌توان نفی اسرائیلیات را نیز نیز یکی از جهات نقش مفسران برگزیده خدا در تفسیر به شمار آورد.

 از امیرالمومنین علی علیه السلام روایت شده که فرمود: هر شخصی را پیش من آورند که گمان داشته باشد حضرت داوود علیه السلام با همسر اوریا ازدواج کرده، دو حد بر او جاری می کنم، یکی به خاطر پیامبری و دیگری به خاطر اسلام12.

 این مطالب گوشه ای از زحمات فراوان معصومین در زمینه تفسیر قرآن بود که علاقمندان می توانند برای کسب اطلاعات بیشتر، تاریخ تفسیر علی اکبر بابایی و تفاسیر روایی مانند نور الثقلین، مجمع البیان و … را مطالعه کنند.

 

1.      علی اکبر بابایی، تاریخ تفسیر قرآن، جلد اول، صفحه ۵۵

2.      نساء ، آیه59.

3.      نحل، آیه 43و انبیاء، 7

4.      محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص205، ح1

5.      صدوق، معانی الخبار، ص35، ح5

6.      علی اکبر بابایی، همان، ص58

7.      بروج، آیه3

8.      احزاب، آیه 45

9.      هود، آیه 103

10.  طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص467

11.  محمد ابن یعقوب کلینی، روضه کافی، ج8، ص212، ح485

12.  طبرسی، مجمع البیان، ج8، ص736

 

 

 

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[شنبه 1397-08-05] [ 08:13:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تاریخچه جمع آوری قرآن از زمان پیامبر تا خلیفه سوم ...

 محقق: عاطفه گنجعلی

 قرآن، معتبرترین منبع معارف اسلام و معجزه جاودان رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم است. و با توجه به مدارک و منابع موجود، می‌توان میزان توجه و اهتمام مسلمانان صدر اسلام و یاران پیامبر اکرم را به این کتاب مقدس به دست آورد. کتابی که از تحریف و تغییر مصون مانده و بشر از آوردن حتی سوره کوچکی مثل آن عاجز است.

در آغازنزول قرآن، پیامبر و یاران به ضبط قرآن در سینه ها و حافظه ها، همت می­گماردند و چون اعتماد برای حفظ قرآن در حافظه ها نمی توانست موجب اطمینان خاطر از صیانت قرآن را فراهم سازد؛لذاقرآن توسط پنج تن که عبارتند: از علی بن ابیطالب، معاذ بن جبل، ابی ابن کعب، زید ابن ثابت و عبدالله ابن مسعود (که بر روی آنها اتفاق نظر وجود دارد) روی پوست حیوانات، چوب درخت خرما و کاغذ و پارچه و غیره نوشته شد.

نویسندگان وحی، آیات قرآن را به سه صورت می­نوشتند: 1-بر حسب ترتیب نزول آیات و به دستور پیامبر می‌نوشتند و هرگاه بسمله­ای نازل می‌شد بیانگر این بود که سوره قبل، پایان یافته و سوره­ی جدیدی آغاز شده است. 2- یا بدون رعایت ترتیب نزول می­نوشتند زیرا بر اساس مدارک تاریخی، گاه آیه یا آیات نازل می­شد، ولی پیامبر به نویسندگان وحی دستور می‌داد که آن آیه یا آیات را در لابه‌لای سوره ای که قبلا نازل شده و پایان یافته بود قرار دهند. 3- یا بدون رعایت ترتیب نزول و به اجتهاد صحابه بود که در برخی از سوره­های قرآن ترتیب و تنظیم آیات، مطابق با ترتیب طبیعی نزول نیست و مدرکی نیز در دست نیست که تنظیم آن را به پیامبر نسبت دهد»1.

دلایلی وجود دارد که ثابت می­کند قرآن موجود، همان قرآنی است که بر قلب پیامبر نازل شده است که در ذیل به طور مختصر به شرح آن می­پردازیم:

 دلیل اول:  «حدیث متواتر و صریح ثقلین «إنّي تاركٌ فيكم الثّقلين كتاب الله و عترتي اهل بیتی» حاکی از وجود عینی و خارجی قرآن در متن جامعه اسلامی است که رسول خدا دستور تمسک به آن را دادند و نه قران صرفاً محفوظ در سینه ها»2.

 دلیل دوم: در سوره قیامت می فرماید: «لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ؛ به تعجيل زبان به خواندن قرآن مجنبان، كه گردآوردن و خواندنش بر عهده ماست»3.

 کلمه جمع در این آیه به معنی حفظ و صیانت می باشد4‌.

 و در سوره حجر می فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محققا محفوظ خواهیم داشت»5.

 

همه این آیات بیانگر این است که قرآن جمع آوری شده همان قران موجود در سینه هاست.

 دلیل سوم: طبرانی و ابن عساکر نقل کردند که در زمان رسول خدا شش نفر از صحابه، قرآن را جمع آوری کرده بودند: ابی بن کعب، زید بن ثابت، معاذبن جبل، ابودرداء، سعد ابن عبید و ابوزید و علاوه بر آن مجمع، ابن اجاریه نیز بجز دو یا سه سوره، همه قرآن را ضبط کرده بود.

و در روایتی دیگر قتاده نقل می کند که از انس بن مالک پرسیدم در دوران رسول خدا چه کسی قرآن را جمع آوری کرده بود؟ گفت: چهارتن که همه آنها از انصار بودند: ابی ابن کعب، معذ ابن جبل، زید ابن ثابت و ابوزید»6.

 

جمع آوری قرآن توسط حضرت علی (علیه السلام)

«اولین جمع آوری قرآن را به امام علی علیه السلام نسبت می دهند که حضرت بعد از وفات پیامبر و به دستور ایشان اقدام به این عمل نموده­اند و پس از اتمام جمع آوری قرآن، آن را بار شتری نمودند و به مردم عرضه نمودند، اما جامعه اسلامی به دلایلی آن را نپذیرفت و حضرت نیز قسم خوردند که دیگر مردم آن را نخواهند دید، در منابع شیعی نقل شده است که این قرآن دست به دست در نزد امامان معصوم (علیه السلام) وجود داشته است. و هم اکنون نیز آن قرآن نزد امام زمان (عج الله تعالی فرجه شریف) محفوظ است»7.

«ابوبکر حضرمی از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که پیامبر به علی(علیه السلام) فرمود: یا علی! این قرآن که در کنار بستر من، میان صحیفه ها و کاغذها قرار دارد آن را جمع کنید و آن گونه که یهودیان تورات کتاب خود را از بین بردند ضایع نکنید.

از ابن عباس در ذیل آیه «لاَ تُحَرِّکْ‌ بِهِ‌ لِسَانَکَ‌ لِتَعْجَلَ‌ بِهِ‌ إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَهُ  » نقل شده که علی ابن ابیطالب پس از مرگ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) قرآن را در مدت شش ماه جمع آوری نمود.

ابن سیرین گفته است: علی (علیه السلام) فرمود: وقتی پیامبر رحلت کرد، سوگند خوردم که ردایم را جز برای نماز جمعه بر دوش نگیرم تا آنکه قرآن را جمع نمایم»8.

«ویژگی های مصحف علی ابن ابیطالب (علیه السلام): 1- جمع آوری براساس ترتیب نزول.2- مصحفی مشتمل بر تفسیر، تاویل، اسباب نزول و…. .

بعد از امام علی دیگر صحابه که از جمله جمع ابوبکر و نسخه زید، مصحف عبدالله ابن مسعود، مصحف ابی ابن کعب و مصحف های عثمانی» می باشد؛ تلاش هایی در جمع آوری قرآن انجام دادند.9

مصحف های عثمان

«پس از جمع قران به دست خلیفه اول بار دیگر قران جمع آوری شد و علتش اختلاف در مصحف­ها و قرائت ها بود که اختلاف میان مردم را ایجاب می­کرد.

حذیفه بن یمان پس از جنگ ارمنستان، در حالی که از اختلاف مردم درباره قرآن ناخشنود بود با آن عده از اصحاب پیامبر که در کوفه بودند، درباره این مشکل به مشورت پرداخت، نظر حذیفه این بود که عثمان را بر آن دارد که به یکسان نمودن مصحف اقدام کند اصحاب به درستی این نظر، اتفاق کردند جز عبدالله ابن مسعود. سپس عثمان اصحاب پیامبر را گردآورد و موضوع را با آنان در میان گذاشت و همگی نظر حذیفه را تایید کردند. سپس چهارتن از خواص خود را برای اجرای این کار برگزید که عبارت بودند از: زید ابن ثابت، سعید ابن عاص، عبدالله بن زبیر، عبدالرحمن ابن حارث ابن هشام که این چهارتن اعضای اولیه کمیته یکسان کردن مصحف ها به شمار می روند و این امر در سال 25 هجری آغاز شد که سال دوم یا سوم خلافت عثمان بود»10.

 مراحل کارگروه توحید مصاحف، عبارت بود از: الف) جمع آوری قرآن ها از تمام مراکز و سوزاندن آنها. ب)اعتماد بر مصحف ابوبکر که نزد حفصه دختر عمر بود و مصحف ابی ابن کعب و نیز کتابت آیات براساس قرائتی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به افراد تعلیم داده بود. ج) مقابله نسخه­های نوشته شده با یکدیگر برای اطمینان از وحدت و صحّت کتابت. د) ارسال مصاحف به چند نقطه مهم و الزام مسلمانان به پیروی از قرائت مصحف منطقه خویش.

تعداد مصاحف عثمانی به احتمال قوی، پنج مصحف بوده است که به شهرهای شام، کوفه، بصره و مکه ارسال شد و یک مصحف نیز در مدینه، مرکز خلافت نگه داشته شد. عثمان با هر مصحف، یک قاری نیز به این شهرها اعزام کرد. مصاحف عثمانی در دسته بندی سوره­ها، شبیه مصاحف گذشته بود .این مصاحف، بدون هر گونه نقطه، اعراب و علایم مشخصه بوده است11.

نتیجه:

با توجه به مطالب فوق می­توان نتیجه گرفت که در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) اهتمام جدی بر جمع آوری و تدوین قرآن وجود داشته و آیاتی از قرآن و روایاتی همچون روایت ثقلین موید این مطلب می­باشد.

اولین کسی که بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) اقدام به جمع آوری قرآن نمود بنابر نقل روایات متعدد، امام علی (علیه السلام) بودند. اما مصحف امام که مشتمل بر تفسیر، تاویل، اسباب نزول و … بود به دلایلی مورد قبول هئیت حاکمه قرار نگرفت. در زمان عثمان به دلیل اختلافاتی که بین مردم در مورد قرآن پیدا شده بود، به منظور یکسان نمودن مصاحف، دستور جمع آوری تمام قرآن­ها و مقابله نسخه های نوشته شده با یکدیگر به منظور اطمینان از وحدت و صحت کتابت داده شده. از مصحف عثمانی که در دسته بندی سوره­ها شبیه مصاحف نوشته بود نسخه برداری شده به شهرهای مهم آن زمان ارسال گردید.

منابع

1-    جوان آراسته، حسین، 1377، درسنامه علوم قرآنی، چاپ اول، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، صص 138-128

2-    سعیدی روشن، محمدباقر، 1377، علوم قرآن، چاپ اول، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ص159

3-    سوره قیامت، آیه 17-16

4-    حجتی، محمدباقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، چاپ بیست و پنجم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص235

5-    سوره حجر، آیه 9

6-    آیه الله خویی، (ره)، 1387، بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، مترجمان: محمد صادق نجفی، هاشم زاده هریسی، ج اول، چاپ پنجم، بی جا، صادق، 393

7-    تقی پور، حسین، 1389، درآمدی بر علوم قرآن، چاپ اول، بی جا، انتشارات تلاوت وابسته به سازمان دارالقرآن الکریم، ص121

8-    حسین جوان آراسته و قدرت الله فرقانی، 1387، علوم قرآنی، چاپ پنجم، بی جا، اداره آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ص44.

9-  سعیدی روشن، محمدباقر، 1388، علوم قرآن، چاپ اول، بی جا، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، صص162-154

10-معرفت، محمدهادی، 1390، علوم قرآنی، چاپ دوازدهم، قم: انتشارات موسسه فرهنگی تمهید، صص139-120

11-جوان آراسته، حسین، همان، ص170

 

 

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[دوشنبه 1397-07-30] [ 08:15:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت