معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب(5) ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) پنجمین نشست از سلسله نشستهای بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب در تاریخ 28/1/97 در موسسه فرهنگی میرداماد برگزار گردید.
در این نشست آقای مزرئی به چگونگی شکل گیری سلسله ها و فرقه های صوفیه پرداخته و گفت: در دوران نخستین دو مکتب مهم وجود داشت، اولین مکتب، مکتب عراق است که شامل بغداد و بصره می شود و دومین مکتب، مکتب خراسان است که منظور از خراسان، خراسان قبل از حمله مغول که وسعتش از بسطام شروع و تا ماوراالنهر ادامه دارد می باشد که به آسیای مرکزی یا میانه مشهور است.
ایشان در ادامه گفت: شکل گیری فرقه ها ابتدا به این شکل بود که در بغداد یا در خراسان شیخی که مباحث سلوکی را انجام داده و با توجه به آیات و روایات روی یکی از گزاره ها مانند توکل یا توسل تمرکز کرده بود، گروهی از افراد به عنوان شاگرد برای آموزش و انجام مراسماتی مانند ذکر و اربعین و ورد گوشه دکان شیخ یا منزل شیخ یا در گوشه ای از مسجد دور این شیخ جمع می شدند و مراسمات سلوکی را انجام می دادند که به زاویه نشین یا گوشه نشین معروف شدند.
ایشان در ادامه گفت: در عرفان بین استاد و شاگرد رابطه مریدی و مرادی برقرار است که این رابطه یک درجه از رابطه استاد و شاگردی بالاتر است و استاد غیر از جنبه های آموزشی، به جنبه های تربیتی و پرورشی نیزمی پردازد و در طول شبانه روز مراقب شاگرد است.
ایشان در ادامه گفت: سه عامل موجب فزونی جمعیت صوفیان شد: عامل اول جاذبه هایی که در تصوف وجود داشت مانند رفتار خود صوفیان مثلا اهل ایثار و گذشت بودند. مکارم اخلاقی آنان باعث جذب شاگرد به سمت آنان شد.
عامل دوم آموزه هایی بود که در بین صوفیان مشهور بود مانند سماع. منظور از سماع همان خواندن ایات قرآن با صوت از طرف فردی در جمع صوفیان که آنان با شنیدن این آیات از حالی به حال دیگر می شدند.
ایشان در ادامه گفت: با افزایش تعداد صوفیان، شیوخ تصمیم به تاسیس خانقاه گرفتند یعنی جایی برای انجام مراسمات عرفانی. با تاسیس خانقاه مردم موقوفات زیادی برای خانقاه ها وقف کردند. با جمع شدن موقوفات برای خانقاه ها کشش برخی به سمت خانقاه افزایش یافت و از این زمان مرشدان غیر واقعی وارد خانقاه شدند و بعضی نیز ادعای دروغین کردند چون ادعای دورغین زمانی شکل می گیرد که دارای منفعتی برای فرد باشد.

موضوعات: نشست پژوهشي
[سه شنبه 1397-02-18] [ 08:48:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب(4) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) سومین نشست از سلسله نشست های بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب در تاریخ 97/1/22 در موسسه فرهنگی میرداماد برگزار گردید.
در این نشست دکتر مزرئی گفت:هدف عرفان معرفت است. هرچه معرفت انسان به صفات و اسما الهی بیشتر شود قرب انسان به خدا بیشتر می شود. معرفت واقعی یعنی اینکه انسان باید خودش را هم در عالم انفسی از لایه های جسمانی و مادی جدا کند و به سمت لایه های برزخی و بعد به سمت لایه های تجردی برود.و هم در عالم آفاقی باید از از عالم ماده جدا شود و به سمت عقول و بالاتر از عالم عقول حرکت کند. این حرکت از عالم انفسی و عالم آفاقی نیاز به تطهیر دارد. لذا گفته اند حقیقت قرآن که در ام الکتاب است را جز مطهرون مسش نمی کنند. که برای مس قرآن ظاهری نیاز به وضو و رسیدن به قرآن باطنی نیاز به تطهیر باطنی است.
ایشان در ادامه گفت: حرکت در مقامات و منازل زمانی که برای عارف و سالک رخ می دهد و آن را تجربه می کند علم عرفان عملی حاصل می شود و زمانی این تجربه را عارف گزارش می دهد علم عرفان نظری شکل می گیرد.
عرفان عملی در زمان خواجه عبدالله انصاری در کتاب صد میدان و منازل السائرین نمود پیدا می کند.
در اثر ایجاد تجربه های عارفانه و سالکانه برای انسان تحیر رخ می دهد. تحیر دو نوع است. تحیر مثبت مانند زمانی است که انسان در پی آب است و به بالای قله کوه جهت پیدا کردن آب بالا می رود و در آنجا ده چشمه می بیند. هر یک از چشمه ها خاصیت خاص خود را دارد اما عارف نمی داند از کدام چشمه بنوشد لذت بیشتری دارد؟ این نشان دهنده ی این است که عارف به اسما و صفات الهی رسیده است.
تحیر منفی مانند این سالک جهت رسیدن به آب به قله کوه برود اما در آنجا 10 راه وجود داشته باشد که یکی از راهها سالک را به چشمه برساند و که سالک راه را نمی شناد و اگر راه را اشتباه برود هلاک می شود.
استاد مزرئی در ادامه گفت: محال است در بحث سیرو سلوک انسان بدون استاد طریق به جایی برسد.حتی آنهایی هم استاد نداشتند مسائل سیرو سلوکی را از حضرت اباعبدالله الحسین علیه اسلام می گرفتند. مانند آقای بهاءالدینی که امام حسین علیه السلام در این راه به ایشان کمک می کردند. حضرت خضر نیز در طی طریق عرفان به انسان کمک می کند.
بعد تربیتی از همین قسمت که انسان بدون استاد طریق نمی تواند به جائی برسد درست شده است.
ایشان در ادامه به بعد دیگر عرفان اشاره کرده و گفت: یکی دیگر از بحثهای مهم عرفان بعد ذوقی و احساسی است. مناجات نامه ها مانند مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری یا الهی نامه حسن زاده آملی یا اشعاری که بعضی از عرفا دارند مانند اشعار امام روح احساس و ذوق آنها است. بعد ذوقی و احساسی در اثر رابطه زیاد بین محب و محبوب حاصل می شود که سالک ذوق و احساس خود را در قالب شعر بیان می کند.
ایشان در پایان گفت: بنابراین از بعد معرفتی عرفان نظری، از بعد سلوکی عرفان عملی، از بعد ذوقی و احساسی اشعار و الهی نامه و مناجات نامه های از آن بوجود می آید. بعد پنجم زمانی که مفسران در پی فهم دین رفتند بعد عرفان شریعت بوجود آمد. بعد تربیتی را در آینده به آن می پردازیم.
در جلسات آینده رابطه عرفان واقعی را با عرفان اهل بیت مشخص می کنیم اگر تطابق داشت ما ویژگی ها را از کلام علامه طباطبایی می گیریم. البته با روایات تأییدش می کنیم.

موضوعات: نشست پژوهشي
[دوشنبه 1397-02-17] [ 09:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب(3) ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) سومین نشست از سلسله نشست های بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب در تاریخ 96/12/22 در موسسه فرهنگی میرداماد برگزار گردید.
در این نشست دکتر مزرئی گفت: ریشه و منشأ عرفان، زهد می باشد. زهد در طول تاریخ سیر متفاوتی داشت. گروهی زهد را بخاطر فقر و تنگدستی پیشه خود می کردند که مجبور به پوشیدن صوف و لباس پشمی شدند. دسته دوم گروهی بودند که با شنیدن آیات قیامت و آیات حساب و کتاب، از دنیا روی گردانی کردند و زهد را برای دنیاگریزی اختیار کردند. گروهی دیگر نیز در زمان حکام بنی امیه و بنی عباس زهدی را اختیار کردند که نه منشأش فقر بود، نه دنیاگریزی بلکه با هدف سیاسی زهد را اختیار کردند. هدف از این زهد برخورد با حکامی بود که جای پیامبر نشسته بودند. آقای مزرئی گفت: بن مایه های اصلی تصوف، زهد ریاضتی است.
ایشان در ادامه گفت: برای مشخص شدن علت بوجود آمدن صوفیه از زهد، ابتدا باید به بیان جنبه های گوناگون عرفان اسلامی پرداخت.
دکتر مزرئی گفت: در تعریف عرفان آمده است که عرفان همان رسیدن به مقام لقاءالله و قرب الی الله است. اصل معرفت در مقابل علم به معنای شناخت است. معرفت، شناخت حضوری نسبت به اسماء و صفات حق است.
رسیدن به مقام قرب الی الله در پی معرفت حضوری به حق و اسماء وصفاتش از طریق طهارت نفس و طی کردن منازل سلوکی به دست می آید.
ایشان در ادامه گفت: هدف از عرفان، رسیدن به مقام قرب معنوی است نه قرب ظاهری و راه رسیدن به قرب معنوی عبادت است. مقام قرب زمانی حاصل می شود که انسان به معرفت شهودی و علم الیقینی و بردالیقینی برسد نه معرفت کتابی و معرفت با علم و عمل و طهارت حاصل می شود نه با علم.
ایشان در پایان گفت: عرفان دو بعد دارد. یک بعد آن طی مقامات و منازل و طهارت سلوکی یا تجربه سالکانه است. بعد دیگر آن معرفت یا تجربه عارفانه است. گزارش تجربه سالکانه، علم عرفان عملی است و گزارش تجربه عارفانه، علم عرفان نظری می باشد.

موضوعات: نشست پژوهشي
[یکشنبه 1397-02-16] [ 09:18:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب(2) ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) دومین نشست از سلسله نشستهای بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب در تاریخ 96/11/24 در موسسه فرهنگی میرداماد برگزار گردید.
در این نشست دکتر مزرئی در تعریف عرفان و تصوف گفت: اصطلاح تصوف و عرفان قبل از دوران صفویه ممدوح بود، در آن زمان عرفان و تصوف معنای عامی داشت و در معنای عام هر دو به یک معنا به کار می رفت. عرفان همان تصوف بود، تصوف همان عرفان. اما در معنای خاص به کسانی صوفی می گفتند که در مرحله عرفان عملی و مشغول سیروسلوک بودند و عارف به کسی گفته می شد که به حقیقت رسیده و مباحث شهودی بیشتر برایشان اهمیت داشت. استاد حوزه در ادامه گفت: شواهد تاریخی نشان داده که سلسله های تصوف از سال 218 قمری در خراسان زمانی که گروهی برای مناظره نزد امام رضا (علیه السلام) آمدند شکل گرفت. نخستین کتابی که به لحاظ تاریخی می توان به آن استناد کرد کتاب البیان و التبیین الجاحظ است. ایشان در ادامه گفت: اصطلاح صوفیه زمانی که حکومت صفویان روی کار آمدند مذموم شد.”

https://kowsarblog.ir/media/blogs/alzahra-s3-gorgan/quick-uploads/___.jpg

موضوعات: نشست پژوهشي
[دوشنبه 1397-02-10] [ 10:23:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب(1) ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) اولین نشست از سلسله نشستهای بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب در تاریخ 24/11/96 در موسسه فرهنگی میرداماد برگزار گردید.
در این نشست دکتر مزرئی به بیان پنج سوال حول محور عرفان پرداختند.
1. آیا دین چه ادیان ابراهیمی و چه ادیان غیر ابراهیمی نیاز به عرفان دارد؟
2. آیا عرفان حقیقی همان عرفان اهل بیت (ع) است؟ آیا عرفانی منسوب به این حضرات (ع) داریم؟
3. جریان عرفان اسلامی که بزرگانی هم چون مرحوم امام (ره) علامه طباطبایی، علامه حسن زاده و ملا علی نوی و … عهده دارش بودند. آیا این همان عرفان اهل بیت (ع)است؟ اگر هست شاخصه هایش چیست؟ 4. عرفان و تصوفی که دو مکتب مهم داشت که یکی در بغداد که با جریان حلاج از بین رفت و بعد به وسیله ابوحامد محمد غزالی احیاء شد و جریان مهم دیگری در خراسان بود که مشهور به فلافتیه بود، این جریان تصوف چه نسبتی با جریان تصوف اهل بیت (ع) دارد؟
پنج سلسله مشهور صوفیه در ایران، قادریان و نقش بندیه که سنی هستند، ذهبی، خاکساریه، نعمت اللهیه که ادعا می کنند که شیعه هستند.
جریان معنویت گرای دیگری نیز در این بین مطرح است بنام جریان مدعیان دروغین که چون بحث گسترده ای است در این جلسات به آن اشاره نمی کنیم.
5. عرفانهای نوظهور یا کاذب چه نوع عرفان هایی هستند؟
ایشان در ادامه گفت: اطلاق نام کاذب بر عرفان های نوظهور به دلیل این است که تشخیص کاذب بودن آن دشوار است و با شناخت ویژگی های عرفان حقیقی باز هم نیاز به شناخت شخاصه های عرفان های نوظهور می باشد به دو دلیل: 1. روایتی از امام علی (ع) در خطبه 147 نهج البلاغه آمده است: در کنار راه رشد و راه حق، راه انحراف را نیز بشناسیم چون کسی که بخواهد باطل را در حق جلوه بدهد، حق و باطل را باهم می آمیزد و همچنین به دلیل شباهت بسیار زیادی که بین عرفان حقیقی و عرفان های نوظهور وجود دارد باید شاخصه های عرفان های نوظهور را دانست. ایشان در ادامه گفت: به دو دلیل گرایش به سمت عرفان های نوظهور زیاد ست. یکی به دلیل زبان زیبا، که افکار خود را در قالب رمان بیان می کنند. مانند رمان کیمیاگر بائولو که رمان معروفی است. دلیل دوم این است که در عرفان های نوظهور ریاضت وجود ندارد.
ایشان در ادامه به جواب سوال اول که آیا دین باید عرفان داشته باشد پرداخت و گفت: هر دینی از سه عنصر تشکیل شده است. عنصر شریعت که همان پوسته ظاهری دین است و عهده دار آن فقها هستند. عنصر دیگر حقیقت دین که همان لب و مغز دین است و عنصر سوم طریقیت یعنی راه رسیدن به باطن دین می باشد.
هر دینی نیاز به عرفان دارد، ظاهرش شریعت است و باطنش در دست اولیای خداست و آن چیزی که دارای اهمیت و ارزش می باشد باطن دین می باشد.
ایشان در ادامه گفت: باطن باید همراه ظاهر باشد. باطن بدون ظاهر مانند مغز گردوی بدون پوست می باشد که زود فاسد می شود. بنابراین رابطه عرفان و دین، رابطه باطن و ظاهر است. اگر کسی به باطن دین دست نیافت نباید ظاهر دین را رها کند و باطن بدون ظاهر نیز کار آمد نیست.

https://kowsarblog.ir/media/blogs/alzahra-s3-gorgan/quick-uploads/p622468/___0_.jpg

موضوعات: نشست پژوهشي
 [ 10:16:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب(1) ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) اولین نشست از سلسله نشستهای بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب در تاریخ 24/11/96 در موسسه فرهنگی میرداماد برگزار گردید.
در این نشست دکتر مزرئی به بیان پنج سوال حول محور عرفان پرداختند.
1. آیا دین چه ادیان ابراهیمی و چه ادیان غیر ابراهیمی نیاز به عرفان دارد؟
2. آیا عرفان حقیقی همان عرفان اهل بیت (ع) است؟ آیا عرفانی منسوب به این حضرات (ع) داریم؟
3. جریان عرفان اسلامی که بزرگانی هم چون مرحوم امام (ره) علامه طباطبایی، علامه حسن زاده و ملا علی نوی و … عهده دارش بودند. آیا این همان عرفان اهل بیت (ع)است؟ اگر هست شاخصه هایش چیست؟ 4. عرفان و تصوفی که دو مکتب مهم داشت که یکی در بغداد که با جریان حلاج از بین رفت و بعد به وسیله ابوحامد محمد غزالی احیاء شد و جریان مهم دیگری در خراسان بود که مشهور به فلافتیه بود، این جریان تصوف چه نسبتی با جریان تصوف اهل بیت (ع) دارد؟
پنج سلسله مشهور صوفیه در ایران، قادریان و نقش بندیه که سنی هستند، ذهبی، خاکساریه، نعمت اللهیه که ادعا می کنند که شیعه هستند.
جریان معنویت گرای دیگری نیز در این بین مطرح است بنام جریان مدعیان دروغین که چون بحث گسترده ای است در این جلسات به آن اشاره نمی کنیم.
5. عرفانهای نوظهور یا کاذب چه نوع عرفان هایی هستند؟
ایشان در ادامه گفت: اطلاق نام کاذب بر عرفان های نوظهور به دلیل این است که تشخیص کاذب بودن آن دشوار است و با شناخت ویژگی های عرفان حقیقی باز هم نیاز به شناخت شخاصه های عرفان های نوظهور می باشد به دو دلیل: 1. روایتی از امام علی (ع) در خطبه 147 نهج البلاغه آمده است: در کنار راه رشد و راه حق، راه انحراف را نیز بشناسیم چون کسی که بخواهد باطل را در حق جلوه بدهد، حق و باطل را باهم می آمیزد و همچنین به دلیل شباهت بسیار زیادی که بین عرفان حقیقی و عرفان های نوظهور وجود دارد باید شاخصه های عرفان های نوظهور را دانست. ایشان در ادامه گفت: به دو دلیل گرایش به سمت عرفان های نوظهور زیاد ست. یکی به دلیل زبان زیبا، که افکار خود را در قالب رمان بیان می کنند. مانند رمان کیمیاگر بائولو که رمان معروفی است. دلیل دوم این است که در عرفان های نوظهور ریاضت وجود ندارد.
ایشان در ادامه به جواب سوال اول که آیا دین باید عرفان داشته باشد پرداخت و گفت: هر دینی از سه عنصر تشکیل شده است. عنصر شریعت که همان پوسته ظاهری دین است و عهده دار آن فقها هستند. عنصر دیگر حقیقت دین که همان لب و مغز دین است و عنصر سوم طریقیت یعنی راه رسیدن به باطن دین می باشد.
هر دینی نیاز به عرفان دارد، ظاهرش شریعت است و باطنش در دست اولیای خداست و آن چیزی که دارای اهمیت و ارزش می باشد باطن دین می باشد.
ایشان در ادامه گفت: باطن باید همراه ظاهر باشد. باطن بدون ظاهر مانند مغز گردوی بدون پوست می باشد که زود فاسد می شود. بنابراین رابطه عرفان و دین، رابطه باطن و ظاهر است. اگر کسی به باطن دین دست نیافت نباید ظاهر دین را رها کند و باطن بدون ظاهر نیز کار آمد نیست.


موضوعات: نشست اخلاقی- تربیتی, نشست پژوهشي
 [ 10:16:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت