ماهیت مرگ مغزی و آثار فقهی و حقوقی آن

استاد راهنما: حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای علی اصغر فضیلت

استاد مشاور: حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای محمد مهاجر مازندرانی

مهناز بزی

ازآنجا كه در فقه اسلامي، واقعيت مرگ وحيات، موضوع حكم شرعي قلمداد شده است، احراز مرگ مغزي به مثابه مرزمرگ، بسيار اهميت دارد. در اين پژوهش سعي برآن است كه ابتدا مرگ وزندگي براساس اعتقاد وپذيرش روح تعريف، سپس به بررسي حيات مستقر وغير مستقر در فقه اسلامي پرداخته شود وضمن بيان علايم آن درمتون فقهي، باتعاريف موجود براي مرگ مغزي مقايسه گردد. ازمطالعه معيارهاي حيات مستقر وغير مستقر ومقايسه آن باعلايم مرگ مغزي چنين به دست مي آيد كه تفاوتي ماهوي ميان آنها وجود دارد، ازآن جهت كه در حيات ناپايدار قابليت بدن براي تعلق روح ازبين رفته، ولي درمرگ مغزي باوجود از كارافتادگي قشرو ساقه مغز به دليل گردش خون وتنفس به دوصورت طبيعي و مصنوعي، اين قابليت باقي است. تفاوت ميان اين دوواقعه خود منشأ تفاوت درآثار فقهي وحقوقي است .كسي كه دچارمرگ مغزي شده ازحيث احكام ارث، وصيت، دين ، زوجيت وجنايت ملحق به افراد زنده است درحالي كه شخص داراي حيات غيرمستقر در اين گونه احكام درحكم مرده تلقي مي شود.

واژگان كليدي: ماهيت مرگ مغزي، آثارفقهي وحقوقي، قطع اعضاي رئيسه، حيات غيرمستقر، حيات مستقر

موضوعات: پایان نامه, فقه و اصول
[شنبه 1396-08-06] [ 10:58:00 ق.ظ ]