تعریف معنا شناسی به دو سبب کاری بس دشوار است: یکی آراء و نظرات مختلف در مورد آن و دیگری تازگی آن در بین نظریات زبان شناسی جدید. سختی محدوده معناشناسی مانع این نشده است که علما به تعریف آن نپردازند بلکه این علم در نظر اکثر ایشان شامل بخشی از زبان­شناسی امروزي (زبان شناسی توصیفی و ساخت گرا)، و روشی است براي بررسی دلالتها و علامتها(أنور المرتجى،1987م؛3). به عبارت دیگر،معناشناسی کار کشف ساز وکارهاي معنا را با مطالعه­ای علمی  به عهده دارد؛ معنایی که در پس لایه هاي متن ذخیره شده است. دانش معناشناسی بیش از نیم قرن است مانند دیگر شاخه­های زبان­شناسی دنیا مورد توجّه است. دانشمندان زیادی با فرهنگ­ها و گرایش­های مختلف به مسأله معنا می­پردازند. یکی ازجدیدترین روش­های معناشناسی که ازکارهای معناشناسی ایزوتسو الگوگرفته­است مبتنی بربررسی لغوی وصرفی واژه، یافتن واژه­های مترادف و متضاد، و همچنین کلمات هم­نشین و جانشین، مطالعات یکپارچه وکلی متنی وفرامتنی می­باشدکه سعی شده درپژوهش پیش­رو از این روش استفاده گردد.یکی از ريشه­هایی که در ترجمه­ ها به معنای «گناه» آمده واژه ­ی «ذنب» است اما آیا در بررسی بنیادین و یکپارچه­ ی تکرارهای آن در قرآن کریم، معنای رایج گناه استخراج می­گردد؟ مشتقات ریشه­ی« ذ – ن – ب» 39 باردر26 سوره­ ی قرآن کریم آمده­است. از این تکرارها،  11بار به صورت مفرد( ذَنب) و 26 بار هم به صورت جمع( ذُنوب) و دو بار به صورت جمع اما به فتح ذال( ذَنوب) قیدگردیده است. با توجّه به آن­چه بیان گردید این پرسش مطرح می­شود:

- ریشه «ذنب» در قرآن کریم در چه معانی به کار رفته است؟

- واژه های هم نشین و مشترک معنوی با ریشه«ذنب»چه ارتباطی با آن دارند؟

1-واژه «مَعْصِيَة» درقرآن:

جهت فهم بهتر واژه­ی موردپژوهش به بررسی متنی آن می­پردازیم که ابتدابابررسی همه­ی مشتقات(هم­خانواده­های) آن درقرآن کریم آغازمی­گردد. سپس همه تکرارهای واژه­ی«مَعْصِيَة» رادرمتن مقدس، مورد پژوهش قرار داده و با نگاه یکپارچه و کلی به آن­ها، متضادها وهم­نشین­ها می­توان به معنای صحیح آن نزدیک شد.

1-1. هم­ خانواده­ ها :

جهت پی بردن به معنای صحیح هر واژه در قرآن کریم باید به واژگان هم­ خانواده­ ی آن یا به عبارت دیگر به دیگر مشتقات آن ریشه مراجعه نمود. بررسی هم­ خانواده­ ها با توجه به نزدیکی معنایی مشتقات یک ریشه، فهم یک واژه از آن­ها را برای پژوهشگر آسان­تر می­ نماید.

1-1-1. عصا :

ریشه«عصا» 12مرتبه[1]در قرآن کریم تکرار شده است که ده مرتبه به صورت مفرد و دو بار به صورت جمع«عِصِيُّ» می­باشد. این ریشه در قرآن کریم، به معنای وسیله­ای است که افراد جهت کمک به راه رفتن وتکیه دادن و… به دست می­گیرند. تمامی کاربرد این ریشه در قرآن کریم مربوط به داستان­ حضرت موسی(ع) است. مفرد این واژه به حضرت موسی(ع) و جمع آن به وسایلی(عصاهایی) که ساحران در مقابل حضرت موسی(ع) به کار برده­ اند، اشاره دارد.

1-1-2. الْعِصْيان :

واژه­ «الْعِصْيان» یک مرتبه در آیه­ هفتم سوره­ ی حجرات به همراه واژه­ «فسوق» آمده که طبری فسوق را در این آیه به «دروغ» و «الْعِصْيان» را ارتکاب آنچه که خدای تعالی از آن نهی فرموده و مخالفت با اوامر پیامبر(ص) و تباه ساختن امر خداوند تفسیر می­نماید. (طبری، 1412ق: 26/80) شیخ طوسی و ابن­ عطیّه سه واژه­ کفر، فسوق و عصیان را متضادهای سه­گانه برای ایمان می­دانند. (طوسی، بی­تا: 9/345؛ ابن عطیه،1422ق: 5/147)  طبرسی فسوق را خارج شدن از اطاعت به سمت نافرمانی و گناهان و «الْعِصْيان» را همه­ گناهان می­داند. (طبرسی، 1372: 9/200) زمخشری«الْفُسُوق» را خارج شدن از راه ایمان و ارتکاب گناهان کبیره و «الْعِصْيان» را ترک اطاعت اوامر شارع می­ نامد. (زمخشری، 1407ق: 4/363)  فخررازی ایمان کامل راجمع بین تصدیق به قلب، اقرار به زبان وعمل به احکام دین و واژه­های سه گانه­ کفر، فسوق وعصیان را در مقابل و متضاد آن دانسته و عصیان را عدم اطاعت از امر خدا و پیامبر(ص) می­گیرد.(فخر رازی،1420ق: 28/102)  ابن­کثیر ضمن نقلروایتی از پیامبر اکرم(ص)،  فسوق را از زمره گناهان کبیره وعصیان را جزو همه­ گناهان می­شمارد. (ابن­کثیر، 1419ق: 7/347) علامه طباطبایی، فسوق را خروج از طاعت به سوی معصیت و عصیان را خودمعصیت می­داند.(طباطبایی،1417ق:18/313)

1-1-3. افعال مشتق ازاین ریشه:

یکی از مشتقات این ریشه «أَعْصي» است که درآیه­ی69 سوره­ی کهف ذکر شده و  اشاره به داستان حضرت موسی(ع) و همراهش یعنی خضر نبی (ع) دارد. طی این داستان،  خضر(ع) به موسی(ع) می­گوید که: « تونمی­توانی همراه من صبرنمایی»(کهف/67) حضرت موسی(ع) در پاسخ می­گوید: «به­ خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد» (مکارم شیرازی،1373ش:ص301)، شیخ طوسی (بی­تا: 7/72) طبرسی (1372ش: ج/746) قرطبی (1364ش: 11/17)و ابن­کثیر (1419ق: 5/163)، واژه ­«لا أَعْصي» را به مخالفت نکردن با اوامرحضرت خضر(ع) تفسیرنموده­اند.در این آیات ابتدا به اوامر و نواهی اشاره شده سپس مخالفت حضرت موسی(ع) باآن اوامر ونواهی در قالب مشتقّات «عصی» بیان شده­است،باعنایت به عصمت پیامبران ودرنتیجه عدم تحقق فعل گناه، این واژه به مطلق نافرمانی اشاره دارد نه به فعل گناه.

واژه­ «عَصى» در دو آیه­ 121سوره­ طه و21 سوره نازعات آمده که در آیه اول به حضرت آدم (ع) و در آیه دوم به فرعون نسب داده شده ­است. درباره­ حضرت آدم(ع) به نافرمانی ایشان از خدای تعالی در نزدیک نشدن به درخت ممنوعه بر می­گردد و درباره­ فرعون به اجابت نکردن دعوت حضرت موسی(ع) اشاره دارد.  پس«عَصى» را در آیه 121 سوره طه به معنای خطایی از جانب حضرت آدم(ع) می­دانند. (طوسی، بی­تا: 7/17؛ طبرسی، 1372ش: 7/55) فخررازی عصیان را اطاعت نکردن از دستورات می­داند، چه این دستورات واجب باشد یا مستحب، و درباره­ حضرت آدم(ع) دستورخدای تعالی، جنبه­ وجوب نداشته بلکه مستحب بوده­است. (فخر رازی، 1420ق: 22/108) بحرانی در روایتی ازامام رضا(ع) ضمن توضیح داستان فریفتن حضرت آدم(ع) توسط ابلیس، واژه­ «عَصى» را به گناه صغیره­ قبل ازنبوت حضرت آدم(ع) معنا می­نماید؛ چون در این روایت، صدور گناه صغیره از پیامبران قبل از نبوتشان جایز است و بعد از نبوت هیچ گناهی، چه صغیره و چه کبیره از پیامبران صادر نمی­گردد. طباطبایی نیز آن را به ترک اولی تفسیر می­نماید. (طباطبایی،  1417ق: 14/222)

واژه «عَصِيًّا» دو مرتبه در سوره­ مریم در آیات14 و44 آمده که طبری آن را به نافرمان (ذوعصیان) (طبری، 1412ق: 16/44) و شیخ طوسی و طبرسی آن را به نافرمان (عاصی) تفسیرنموده­اند. (طوسی، بی­تا: 7/112؛ طبرسی،1372ش: 6/782) فخر رازی آن را از «عاصی» بلیغ­تر می­داند (فخر رازی، 1420ق: 21/518) و ابن­عطیهبه عاصی، عبارت «کثیرالعصیان» را اضافه می­نماید؛ چون این واژه را برای مبالغه می­داند. (ابن­عطیه، 1422: 7/246)  طباطبایی به عبارت «زیر بار نرفتن» اشاره دارد که صفت مشبهه است. (طباطبایی،1374ش: 14/20)

واژه­ی« عَصَيْتَ» درآیه­  91سوره­ یونس به پاسخ خداوند به فرعون به هنگام غرق شدن او اشاره دارد که طبریآن را به ترک ایمان تفسیر نموده است. (طبری،1412ق: 5/198)

فعل «عَصَيْتُ» در سه آیه (انعام/15 – یونس/15 – زمر/13) تکرار شده است که همگی با عبارت «إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ‏ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ» از زبان پیامبران آمده ­است. دربافت مجاور آیات فوق، پیامبر در مقابل شرک به خداوند، تغییر کلمات و عبارات وحی و طبندگی غیر طاغوت این جمله (إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ‏ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ) را به فرمان خداوند بیان نموده­است، هم­چنان که طباطبایی نیز به سیاق آیات اشاره دارد که منظور، مخالفت با امر پروردگار در بندگی او و ایمان به روز جزاست.( طباطبایی، 1374:17/247)

دوواژه­ی«عَصَيْتُمْ» و «عَصَيْتُهُ» به ترتیب در آیات 152سوره­ آل­عمران و 63سوره­ هود آمده که هردودو آیه، طبق دیدگاه مفسران به نافرمانی اشاره دارد. در دو آیه­93 سوره­ بقره و 46 سوره نساء، واژه­ی«عَصَيْنا» از قول قوم بنی­اسرائیل و یهودیان آمده ­است که طبری آن­را به نافرمانی و اطاعت نکردن تفسیر نموده است. (طبری، 1412ق: 5/76) شیخ طوسی وزمخشری درتفسیر آیه­ 36هود می­گویند؛ یهودیان به پیامبر(ص) می­گفتند:  «کلامت را شنیدیم ولی در نهان می­گفتند نافرمانی کنیم.» (طوسی، بی­تا: 3/213؛ زمخشری، 1407ق: 1/166)

در چند آیه از جمله آیات10سوره­ حاقّه و 16مزمل، عصیان نسبت به اوامر و نواهی رسول بیان شده­است که منظور، نافرمانی از پیامبران است که مستحق عذابی خارق­العاده، زیاد و سخت­ می­باشد.

در آیه­ 93سوره­ طه، حضرت موسی(ع) پس از بازگشت از وعده­ چهل روزه­اش باخدای تعالی و دیدن گوساله­پرست شدن بنی­اسرائیل پس از بازگشت از وعدگاه، خطاب به برادرش هارون(ع) می­گوید: «أَفَعَصَيْتَ أَمْرِى» که از او می­پرسد که در زمان غیبت من که تو جانشین بوده­ای، آیا بنی­اسرائیل را از غضب خدا و شدت عذاب کفر و گناهان نترساندی؟

 

 



[1] - بقره/60 ؛  اعراف/160،117،107 ؛ شعراء/63، 45،44،32 ؛ نمل/10 ؛  قصص/31 ؛  طه/66،18

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[یکشنبه 1396-12-13] [ 08:44:00 ق.ظ ]