معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  شاخصه های تاثیرگذاری بین استاد و خانواده ...

به گزارش معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزوی الزهراء(س) گرگان، حجت الاسلام و المسلمین عبدالله شاهینی در نشست علمی با عنوان شاخصه های تاثیرگذاری بین استاد و خانواده  که در تاریخ1402/2/13 در هفته معلم که از سوی موسسه آموزش عالی حوزوی الزهرا(سلام‌الله‌علیها) و با حضور اساتید، کارکنان و خانواده های آنان در این موسسه برگزار شد، معلمان را چراغ هدایت و روشنی‌بخش معرفی کرده که وجودشان مصفا و موثر است.

وی با استناد به آیه«رب زدنی علما» گفت: مراد از«زدنی» در آیه فوق؛ افزایش ظرفیت وجودی است نه افزایش علم بلکه علم مظروفی است که ظرف را وسیع می‌کند، لذا دانش وقتی در وجود ما بنشیند ما را بالا می برد.

 استاد موسسه آموزش عالی حوزوی الزهرا(سلام‌الله‌علیها) گرگان با استناد به روایت «كُونُوا اُوعِيَهَ العِلمْ وَ مَصابيحَ الهُدي» از امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) به نقل از مرحوم کلینی اضافه کرد: جان خود را ظرف علوم الهي نمایید، بخش عقل عملي‌تان ظرفيت چراغ هدايت دارد، اين را سراج منير كنيد. با علم، راه خود را بیابید و با چراغ به ديگران راه بدهيد تا نه راه ديگران را ببنديد و نه بيراهه برويد.

آقای شاهینی با اشاره به روایتی در باب برتری عالم بر عابد خاطرنشان کرد: یک عالم فقط دغدغه خود را ندارد بلکه دغدغه جوان های مردم را هم دارد که خود را از حیث معرفت الله بالا بکشاند و هم اینکه این را به دیگران انتقال دهد اما عابد تنها به خود می پردازد بنابراین مقام شفاعت در قیامت شامل علماء خواهد شد که به آنان ندا می رسد«قف» بایست و شفاعت کن.

وی خطاب به خانواده های اساتید حاضر در جلسه افزود: این عشق و محبت است که فضا را آماده می کند، سبک زندگی طلبگی و سبک زندگی استادی در حوزه یک تضییقاتی ایجاد می کند لذا همکاری و همدلی خانواده ها می تواند قلب و دل استاد را گرم کرده و با تمرکز  و آرامش‌خاطر به تعلیم و تعلم بپردازد.

 

 

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست پژوهشي
[پنجشنبه 1402-04-15] [ 10:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مبانی فقهی و کلامی تقریب مذاهب اسلامی از منظر آیات و احادیث ...

به گزارش معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزوی الزهراء(س) گرگان ششمین پیش نشست همایش ملی تقریب مذاهب اسلامی و تمدن سازی نوین اسلامی در گام دوم انقلاب با عنوان “مبانی فقهی و کلامی تقریب مذاهب اسلامی از منظر آیات و احادیث” در تاریخ1401/10/26   برگزار گردید.

در ابتدای این نشست دکتر عمراف به بیان مقدماتی در باب تقریب مذاهب اسلامی پرداخت و بیان کرد: آرمانشهر تقریب مذاهب اسلامی و وحدت امت محمدی(ص)، شهری است برآمده از تمدن نوین اسلامی که همه چیز در آن رنگ مهر و صفا به خود می­گیرد؛ دورنگی، دوروئی، دوگانگی و نفاق را در آن راهی نیست.

مدیر گروه عمومی جامعه المصطفی بنیان این شهر را بر پایه­های راستی و درستی استوار دانست و گفت: نمای بیرونی آن به زینت مروت و مدارا آراسته است. در این شهر از غوغای جنگ و نزاع و فریادهای فحش و ناسزا و نجواهای تهمت و افترا خبری نیست.

وی با اشاره به این مطلب که این شهر فرصتی برای رشد و بالندگی استعدادها است گفت:  این شهر دست یافتنی است و می توان آن را در عالم واقع و مادی برپا کرد. چرا که اگر قابل دست­رسی نبود، فلسفه فرستادن پیامبران و کتاب­های آسمانی پوچ و بی­معنا می­شد، در صورتی که ساحت قدس ربوبی از این کار و هر کار بیهوده منزه و مبراست.

در ادامه حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسینی رئیس نمایندگی جامعه المصطفی العالمیه نمایندگی گلستان به عنوان ارائه دهنده بیان کرد:با توجه به موضوع، سه بحث وحدت امت اسلام، تقریب مذاهب اسلامی و مبانی که می‌تواند ما را به تقریب برساند مورد بررسی قرار می گیرد.

رئیس نمایندگی جامعه المصطفی وحدت امت اسلامی را محصول، میوه و نتیجه تقریب مذاهب اسلامی دانست و بیان کرد: تا مذاهب اسلامی افق فکری شان به هم نزدیک نشود وحدت امت اسلامی محقق نخواهد شد. وحدت، محصول تقریب مذاهب اسلامی تقریب مذاهب اسلامی نیز محصول مبانی مشترکی است که این مذهب دارد.

وی با توجه به آیات قرآن به ویژه آیه 164 سوره آل عمران نگاه بلند قرآن را دعوت بین فرق توحیدی به وحدت دانست و بیان کرد: نه تنها مذاهب اسلامی باید با توجه به مشترکات با هم وحدت داشته باشند بلکه فرق توحیدی هم با توجه به مشترکات میتوانند به یک وحدتی دست پیدا کنند.

دکتر حسینی آیات فراوانی از قرآن کریم از جمله آیه ۱۰۳ سوره آل عمران، آیه 10 سوره حجرات، آیه 93 سوره انبیاء، آیه 143 سوره بقره، آیه 2 سوره مائده، آیه 103 سوره مجادله، آیه 103 سوره آل عمران  و… از جمله آیاتی دانست که اشاره به وحدت امت اسلامی دارد.

رئیس نمایندگی جامعه المصطفی با توجه به بیانی از حضرت امام رحمت الله علیه گفت:  تقریب مذاهب اسلامی تنها راه عینیت بخشیدن به محوری ترین اصل  قرآنی و حدیثی یعنی وحدت مسلمین است.

 وی راه عینیت بخشیدن به وحدت امت اسلامی را تقریب مذاهب دانست و بیان کرد: اگر سرتاسر قرآن ما را دعوت به وحدت می کند این از مسیر تقریب مذاهب عینیت پیدا می‌کند. اگر مذاهب به هم نزدیک نباشند وحدتی که مورد نظر قرآن و روایات است محقق نخواهد شد و تقریب هم محقق نمی‌شود مگر اینکه علمای مذاهب به مبانی مشترک توجه داشته باشند. توجه به مبانی مشترک، موجب نزدیک شدن استنباطات به هم می شود.

دکتر حسینی ریشه تقریب مذاهب را در قرآن و سیره نبوی و اهل بیت علیه السلام دانست و تصریح کرد: مخالفت با تقریب مذاهب و وحدت امت اسلام، مخالفت با دو منبع اصلی اسلامی قرآن و سنت نبوی و علوی می باشد. کسی که با سخن و قلم دست به تفریق بزند عدول از دو منبع عظیم اسلامی کرده است.

رئیس نمایندگی جامعه المصطفی قلمرو و گستره تقریب مذاهب را تقریب اعتقادی، تقریب فقهی، تقریب اخلاقی، تقریب تاریخی و تمدنی، تقریب اقتصادی، تقریب سیاسی دانست و به بیان تقریب فقهی پرداخت و گفت: حجیت اجتهاد مجتهد زمانی تحقق می یابد که بر اساس قواعد و منابع صحیح و مستند به منبع مشروع باشد و برترین و بهترین منابع مشروع قرآن و سنت است. البته برای استناد به سنت، قیودی لحاظ شده است که باید مورد توجه قرار گیرد.ارزشمندی اجتهاد مجتهد به منبع استنباط و اجتهادش بر می گردد. منبع اجتهاد و استنباط یک مجتهد در درجه اول قرآن و سنت می باشد.

وی گفت: آنچه ضرورت تقریب را صد چندان می‌کند این است که در بحث سنت مشترکاتمان به مراتب بیشتر از مفترقاتمان است. ۷۰ درصد احادیث در منابع حدیثی شیعه و سنی با هم مشترک است. تبانی بین علمای شیعه و سنی در اشتراک احادیث نشده است تصادفی هم نیست. با این فتاوای مشترک خیلی از فتاوای اختلافی ما از بین خواهد رفت.

دکتر حسینی تاکید علمای اسلامی در استنباطات بر قرآن و احادیث مشترک بین شیعه و سنی را، زمینه و بستری برای تحقق تقریب مذاهب اسلامی دانست.

رئیس نمایندگی جامعه المصطفی یکی دیگر از مبانی که امت اسلام را به وحدت می رساند را مبانی کلامی دانسته و بیان کرد:  مبانی اعتقادی مشترک در تمام مذاهب که موجب تقریب مذاهب می شود و امت اسلام را به وحدت می رساند در توجه به توحید و یکتایی خداوند، ایمان به نبوت پیامبران الهی و رسول گرامی اسلام، ایمان به معاد و حیات جاویدان پس از مرگ، ایمان به قرآن کریم به عنوان بزرگ ترین معجزه پیامبر صلوات الله، ایمان به جامعیت اسلام به عنوان آخرین دین و برگزیده ترین دین الهی خلاصه می شود .

وی در پایان بیان کرد: کسانی که وحدت را قبول ندارند خواه شیعه باشند خواه سنی از قرآن و سنت اطلاعی ندارند.

جمع بندی دکتر عمراف:    سه عنوان زیر مرتبط با هم هستند:

1.     وحدت امت اسلام

2.     تقریب مذاهب اسلامی

3.     مبانی موصله تقریب مذاهب

·        وحدت امت اسلام، محصول تقریب مذاهب است؛ تقریب مذاهب، ثمره توجه به مبانی مشترک مذاهب اسلامی است.

·        توجه به مبانی، شرط تحقق تقریب و تقریب، شرط تحقق وحدت امت است.

·        قرآن کریم در فراخوان خود به امر وحدت نه تنها به وحدت میان مسلمین، بلکه دعوت به وحدت میان ادیان توحیدی دارد: آل عمران/ 64

 فراخوان قرآن به وحدت امت اسلامی:

1.     آل عمران/ 103

2.     حجرات/ 10

3.     انبیاء/93

4.     بقره/ 143

5.     آل عمران/200

6.     مائده/2 : «و تعاونوا علی البر و التقوی»

7.     مجادله/22: «ألا إن حزب الله هم المفلحون»

8.     انفال/63: «و ألف بین قلوبهم»

·        امام خمینی(ره): سراسر قرآنکریم از وحدت دم می­زند.

·        عصاره دعوت قرآنی، وحدت امت اسلامی است.

·        این دعوت از مسیر مذاهب، عینیت پیدا می کند.

·        تحقق تقریب مذاهب مشروط به توجه علمای مذاهب به مبانی مشترک کلامی، فقهی و اخلاقی است.

·        در روایات اسلامی احادیث تقریب و وحدت فراوان وارد شده است. از جمله:

«إنما اختلفنا عنه لا فیه»

·        با توجه به آیات و روایات فراوان به این نتیجه می رسیم که تقریب مذاهب ریشه در قرآن و سنت دارد.

·        مخالفت با تقریب مذاهب و وحدت امت اسلام، در حقیقت مخالفت با قرآن و سنت است.

قلمرو گستره تقریب مذاهب
1.     اعتقادی

2.     فقهی

3.     اخلاقی

4.     تاریخی و تمدنی

5.     اقتصادی

6.     سیاسی

مبانی فقهی تقریب مذاهب
·        دو منبع اصلی در اجتهاد و استنباط احکام فقهی «کتاب» و «سنت» است که شیعه و سنی آن را می­پذیرند.

·        حجیت اجتهاد مجتهد زمانی تحقق می یابد که بر اساس قواعد و منابع صحیح و مستند به منبع مشروع باشد و برترین و بهترین منابع مشروع قرآن و سنت است. البته برای استناد به سنت، قیودی لحاظ شده است که باید مورد توجه قرار گیرد.

·        مشترکات روایی فریقین؛ 70% احادیث و روایات در منابع حدیثی شیعه و سنی مشترکند. آیا این اشتراک تصادفی است؟! آیا در میان تبانی راویان درکار بوده است؟! اگر به این احادیث مشترک توجه و تمرکز شود، لا محاله تحقق تقریب مذاهب امکان پذیر خواهد بود.

·        در زمینه احادیث مشترک کتاب­هایی تألیف شده است که از جمله:

1.     سلسلة الأحادیث المشترکة بین الشیعة و السنة، تألیف آیت الله تسخیری

2.     الأحادیث المشترکة…، تألیف محمد خضر

3.     مدارک فقه أهل السنة علی نهج وسائل الشیعة، تألیف سید محمد طباطبایی

4.     موسوعة الأحادیث الفقهیة عند المذاهب الإسلامیة، تألیف مجمع تقریب

مبانی کلامی تقریب مذاهب
·        توجه نمودن به زیربنای مسائل اعتقادی منجر به تقریب مذاهب می­شود و عدم توجه منجر به تفرقه و دشمنی خواهد شد.

·        مبانی اعتقادی مشترک:

1.     اعتقاد به توحید و یکتایی ذات اقدس الهی

2.     اعتقاد بهنبوت پیامبران الهی و رسالت خاتم پیامبران(ص)

3.     اعتقاد به معاد و حیات جاویدان پس از مرگ

4.     اعتقاد به قرآن کریم به عنوان بزرگ­ترین معجزه خالده پیامبر اسلام(ص)

5.     اعتقاد به جامعیت اسلام به عنوان آخرین و برگزیده­ترین دین آسمانی

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست پژوهشي, نشست علمی
[سه شنبه 1401-12-09] [ 08:35:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تأویل قرآن از دیدگاه علامه طباطبائی ...

“به گزارش معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزوی الزهراء(س) گرگان سی و هشتمین پیش نشست کنگره عالمه طباطبائی با عنوان تأویل قرآن از دیدگاه علامه طباطبائی در تاریخ1401/8/2  در موسسه آموزش عالی حوزوی الزهراء(س) گرگان برگزار گردید. در ابتدای نشست خانم برقرار به عنوان دبیر جلسه به بیان مقدماتی در باب تأویل پرداخته و گفت: فرهنگ اسلامی به طور بارز و آشکاری متن محور است و تفسیر عالمان مسلمان از قرآن و روایات، شالوده اصلی معرفت علوم دینی را به خود اختصاص می‌دهد که این تفسیر متون، خواه قرآن یا روایات شاخه های مختلف علوم انسانی و اسلامی را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. به خاطر همین دانشمندان دغدغه خاصی دارند که چگونه این متون را تفسیرکنند تا از اعمال سلیقه شخصی دور بمانند.
وی در ادامه بیان کرد: فهم متن دینی در دو سطح ظاهر و باطن از دیر زمان مورد دغدغه دانشمندان اسلامی بوده و صاحبان علم در لابلای مباحث به مباحث روانشناختی اشاره می کردند. واژه تاویل هر چند در صدر اسلام در کلام وحی و روایات و در کتب لغت تکرار شده اما از لحاظ اصطلاحی واژه متأخر و نوظهور است.
طلبه سطح 4 این موسسه در ادامه منشأ اختلافات مذهبی بین اندیشمندان علوم انسانی و اسلامی مانند بحث از ذات و صفات خداوند یا بحث جبر و اختیار را ناشی از اختلاف در معنای تاویل و خلط بین معنای لغوی و اصطلاحی تاویل دانسته وگفت بحث تاویل با موضوعاتی مانند محکم و متشابه ظاهر و باطن و جری و تطبیق راسخان در علم مرتبط است و این واژه یکی از پرکاربرد ترین و پیچیده ترین مباحث علوم قرآنی به شمار می رود.
وی در ادامه به بیان معنای تأویل در کتب لغت پرداخته و گفت: واژه تاویل در طول تاریخ دچار تغییر معنی شده و در کتب لغت متقدمین از سده‌های نخستین تا ششم مانند خلیل بن احمد فراهیدی، ازهری، جوهری، راغب اصفهانی به معنای بازگشت یا رجوع به اصل اولیه آن یا تفسیر است. ولی از قرن ششم به بعد اهل لغت بر اساس گرایشات موجود در آن زمان، معنای مجازی تاویل را به عنوان معنای حقیقی تاویل و انتقال از معنای ظاهر به خلاف ظاهر با وجود قرینه دانستند.
در ادامه دکتر مزریی به عنوان ارائه دهنده به بیان تأویل قرآن از دیدگاه علامه طباطبائی پرداخته و گفت: در معنای لغوی و در همه استعمالات هر جایی که تاویل به معنای تفسیر است، مفاد رجوع به اصل در آن اشباع شده است. واژه تأویل از جهت ظاهر و باطن، تاویل و تنزیل، محکم و متشابه با توجه به نظر علامه قابل بررسی است.
وی در ادامه معنای اصطلاحی تاویل را دارای اختلاف دانسته و بیان کرد: برخی مفسران و اصولیون و صاحبان علوم ظاهری، تاویل را به معنای حمل بر خلاف ظاهر با وجود قرینه معنا کردند که این معنا در کتب لغت متاخر موجود است. برخی دیگر مانند عرفا اهل معرفت تاویل را به معنای رسیدن به باطن کلام معنا می‌کنند. برخی فلاسفه مانند فارابی و ابن سینا در برخی متون، تاویل را به معنای رازگشایی و رمز و نماد معنا می‌کنند.
استاد موسسه آموزش عالی عالی الزهراء(س) گرگان به توجه به اینکه واژه تأویل ۱۷ مرتبه در قرآن به کار رفته و کاربردهای مختلفی دارد گفت: تأویل در آیه 7 سوره آل عمران که وصف قرآن قرارگرفته است، مورد بحث ما می باشد.
استاد مزرئی در ادامه به بیان نظر علامه طباطبایی در رابطه با محکم و متشابه و معنای تاویل ذیل همین آیه پرداخته و گفت: از نگاه علامه طباطبایی ظاهر و باطن قرآن با تاویل و تنزیل آن تفاوت دارد. برخی قائلند منظور از ظهر قرآن، تنزیل است و منظور از بطن قرآن، تاویل است اما به نظر علامه طباطبایی در این آیه تاویل غیر از بطن قرآن است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه علامه طباطبایی در کتاب قرآن در اسلام به بحث پیرامون ظاهر و باطن قرآن پرداخته گفت: قرآن با توجه به آیه 3 سوره زخرف ظاهر و باطن دارد و این یکی از مبانی اصلی تاویل است؛ اگر قائل به ظاهر و باطن داشتن قرآن نشویم دیگر بحثی از معنای تاویل در مقابل تنزیل نمی ماند.
عضو کارگروه تفسیر و علوم قرآنی این موسسه در ادامه بیان کرد: با تأمل در این آیه، قرآن دارای حقیقتی در ام الکتاب یعنی کتاب مکنون است. بنابراین قرآن دارای باطنی در ام الکتاب و ظاهری در کتاب تدوینی نزد ما است. روایات ۷ بطن، ۷ هزار بطن و ۷۰ هزار بطن و تا بی نهایت بطن، برای قرآن قائلند.
استاد مزرئی در ادامه گفت: علامه طباطبایی رسیدن به لایه‌های باطنی کلام یعنی عبور از ظاهر که از سنخ معناست را تاویل ندانسته و قائل است این همان ظاهر و باطن است. علامه معتقد است الفاظ، برای قالب ها وضع نشده‌اند بلکه برای روح معنا وضع شده اند. این معنا را علامه طباطبایی در انتقال از معنای ظاهری قرآن به معنای باطنی استفاده می‌کند.
وی روش تفسیر علامه طباطبایی در المیزان را روش قرآن به قرآن دانسته و گفت: علامه تفسیر خودش را رسیدن به بطن قرآن می داند که با چیدن آیات در کنار هم به آن می رسد که از سنخ معناست. این، یعنی همان تفکر و تدبر که یکی از روش های دستیابی به باطن کلام است. علامه حتی روایات را هم دخیل در فهم معنای ظاهری نمی داند و روایات را به عنوان بحث روایی در پایان می آورد حتی بحث های فلسفی و عرفانی را هم جدا مطرح می کند.
عضو کارگروه تفسیر و علوم قرآنی در ادامه به روش های دستیابی به قرآن اشاره کرده و گفت: یک روش، روش علمی و فنی است یعنی هر کس با چیدن آیات می تواند به باطن کلام دست یابد؛ روش دیگر روش شهودی است. عارفی که سیر و سلوک داشته و طهارت پیدا کرده طهارت انفسی و طهارت آفاقی او را به جایی می رساند که حقیقت آیه های قرآن برایش روشن میشود. چون لایه های کتاب قرآنی و کتاب انفسی و آفاقی، متناظر هستند یعنی هر کسی سیر باطنی در نفس خود داشته، در تطبیق لایه های کتاب تکوین و تدوین، معنای آیات قرآن بر او ظاهر می شود.
استاد مزرئی به توجه به آیه (انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم) به بیان منظور علامه طباطبائی از تاویل پرداخته و گفت: تأویل از سنخ الفاظ و معانی نیست الفاظ و معانی و باطن تکیه به یک حقیقتی در عالم خارج ندارند. بنابراین تاویل قرآن، چیزی است که قرآن از آنجا سرچشمه گرفته و رسیدن به حقیقت یا حقایقی که در ام الکتاب یعنی پیش خداست می باشد و از مختصات غیب است.
وی حقیقت واقعی که قرآن چه انشاء چه اخبار تکیه به آنجا داده اند را تعریف علامه از تأویل در المیزان دانسته و گفت: به نظر علامه همه قرآن تأویل دارد. حتی محکمات و متشابهات نزد خدا اصل و ریشه ای در ام الکتاب دارد.
ایشان ادامه داد: وقتی صحبت از تأویل می شود صحبت از معنا نیست بلکه امری خارجی است که معانی قرآن به آن رجوع می کند. چنانچه الفاظ به معانی خارجی باز می گردد. به اعتقاد وی اینکه آیات تاویل دارند از این جهت است که در عبارات اخباری حکایت از معانی خارجی می کنند و در عبارات انشائی متعلق به افعال امور خارجی هستند. از این رو تأویل وصف خود آیات نیست بلکه وصف متعلق آنهاست یعنی معانی خارجی آیات، تأویل دارند نه که کلمات قرآن.
مدیر مرکز تخصصی حضرت ولیعصر(عج) در نقد بیان علامه در تعریف تأویل گفت: اهل معرفت و عرفا بر این باورند که عبور از ظاهر و رسیدن به بطن قرآن چه بطن معنائی چه بطنی که در ام الکتاب است از سنخ حقیقت است و تأویل است.
وی در ادامه با استناد به کلام امام محمد باقر «ع» گفت: قرآن ظاهر دارد، ظاهرش ظاهر دارد، باطنش باطن دارد، قرآن که نازل شده هفت مرتبه، هفتاد مرتبه، هفتادهزار مرتبه، بی نهایت مرتبه تنزل پیدا کرده و حقیقتش در ام الکتاب است چون نزولش از سنخ تجافی نیست بلکه از سنخ تجلی است. رقیق شده تا به شکل کلمات نازل گردیده است. از ظاهر به هر بطنی برسید چه بطن معنائی چه بطن حقیقی مطلق، تأویل است. پس اهل معرفت هر بطنی از قرآن را تأویل می دانند ولی علامه طباطبائی به آن بطن نهائی و ام الکتاب را تأویل می گویند. بله بطن نهائی هم تأویل قرآن است ولی آن، نهایتِ تأویل است. نهایت را جز خداوند و راسخان در علم نمی دانند
استاد مزرئی با استناد به کلام بعضی از بزرگان، تفسیر المیزان علامه طباطبائی را کتاب تأویلی به روش علمی دانسته و گفت: فرد اتم تأویل، رسیدن به ام الکتاب است و فرد اتم راسخون در علم، اهل بیت (ع) هستند که به بطن نهائی می رسند و رسوخ در علم با طهارت گره خورده یعنی هر چه طهارت بیشتر باشد رسوخ در علم بیشتر است، کسانی که طهارتشان تام است رسوخشان تام است و به آن بطن نهائی می رسند و آن کسانی که طهارت پایین تر دارند و رسوخ کمتری در علم دارند، بطون معنائی برای آنها کشف می شود چه به روش شهودی چه به روش علمی (عینی).
در پایان خانم برقرار به جمع بندی مباحث پرداخته و گفت: با توجه به بیانات استاد مزرئی تأویل از منظر علامه غیر از بطن قرآن است روش علامه در تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است. با این روش به بطن قرآن می رسند، علامه قائل به وضع الفاظ برای روح معنا هستند و معتقدند لایه های باطنی در طول هم قرار دارند نه در عرض هم. تأویل از سنخ الفاظ و مفاهیم نیست بلکه حقیقتی است در عالم خارج که از ام الکتاب سرچشمه می گیرد. اما غالب مفسران قائلند با توجه به برخی از روایات حتی رسیدن به یک بطن معنائی قرآن را هم می توان تأویل دانست، اما تأویل نهائی در ام الکتاب است که فرد اتم راسخونِ در علم که اهل بیت (ع)هستند با آن در ارتباطند. اما هم معنای طهارت تشکیکی است هم رسوخ در علم، لذا می توان به معانی باطنی قرآن هم کلمه تأویل را اطلاق کرد کما اینکه امام معصوم«ع» فرمودند: «ظهره تنزیله و بطنه تأویله»

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست پژوهشي, ویژه هفته کتاب و کتابخوانی
[پنجشنبه 1401-09-10] [ 09:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  روش استنباط در مسائل مستحدثه ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء (س) گرگان نشست علمی  پژوهشی با عنوان «روش استنباط در مسائل مستحدثه» در تاریخ1400/9/7 برگزار گردید. در ابتدای این نشست حجت الاسلام و المسلمین سید جواد حسینی خواه به بیان مقدمه ای از بحث پرداخته و گفت: در دنیای معاصر دو نگرش درجه اول و درجه دوم نسبت به علوم وجود دارد. نگاه درجه اول به دانش، پرداختن به مسائل آن دانش است که فراگیر موضوعات آن را می آموزد و در نگاه درجه دوم مطالب و مباحث مربوط به فلسفه علم است.

ایشان در ادامه به بیان تفاوت این دو نگاه پرداخته و گفت: نگاه درجه اول و درجه دوم در اهداف و کارکرد با هم تفاوت دارند؛ نگرش درجه اول به مسائل درونی علم نگاه می کند و ارتباط آن با علوم دیگر مد نظر نیست؛ اما در نگرش درجه دوم، حدود رابطه این علم با سایر علوم مد نظر است.

وی تفاوت دیگر در این دو نگاه را در نوع نگاه به مسائل و آراء نادرست دانسته و اظهار داشت: در نگرش درجه اول آراء نادرست، مشکلی ندارد و اندیشمندان با بررسی ادله سعی می کنند آراء نادرست را از گردونه ارزشی خارج کنند ولی در نگاه درجه دوم آراء نادرست ارزش زیادی دارد و آنان بررسی می کنند که از کجا این آراء پیدا شده و پیش فرضهای نادرست ایجاد این نظریات چیست؟

استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به تعریف عناصر و ارکان موجود در عنوان پرداخته و روش را فرآیند عقلانی یا غیرعقلانی ذهن برای رسیدن به شناخت یا توصیف یک واقعیت دانسته و بیان کرد: به عبارت دیگر مجموعه ابزار و فنونی که آدمی را از مجهولات  به معلومات راهبری می کند نیز روش اطلاق می شود.

حجت الاسلام حسینی خواه در ادامه به تعریف روش شناسی پرداخته و گفت: روش شناسی شناخت و بررسی کارآمدی ها و ناکارآمدیهای گوناگون است.

ایشان اجتهاد را در لغت از ریشه جهد دانسته و آن را به معنای تلاش در چیزی برای رسیدن به عمق آن دانسته و به تعریف اصطلاحی آن پرداخته و گفت: اجتهاد در اصطلاح معانی متعددی شده، برخی آن رامقابل اجماع دانسته اند، برخی به عملیات استنباط یا نتیجه استنباط  یا تحصیل حجت بر حکم شرعی فعلی و برخی به ملکه و حالت نفسانی تعریف کرده اند.

وی مسائل مستحدثه را موضوعاتی که جدیدند و در زمان حاضر پیدا شده اند و حکم شرعی آنها در نصوص دینی اعم از آیات و روایات و عبارات فقهای متقدم یافت نشود دانست.

استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به بیان دو دلیل نبودن احکام مسائل مستحدثه در نصوص دینی پرداخته و گفت: یک دلیل، نبودن آن موضوع در زمان صدور نص و دیگری تغییر خصوصیات و شرایط و قیود موضوع باعث نبود مسائل مستحدثه در نصوص دینی می شود.

وی در ادامه تصریح کرد: برای اینکه بگوئیم اجتهاد در مسائل مستحدثه درست است باید مبانی را برای آن قائل باشیم.

حجت الاسلام و المسلمین حسینی خواه وجود حکم شرعی برای همه مسائل،  مفتوح بودن باب اجتهاد و توانائی پاسخگوئی فقه به تمام مسائل، مستند شدن ادله مسائل مستحدثه با ادله سه گانه قرآن، سنت، عقل را از جمله مبانی اجتهاد در مسائل مستحدثه دانست.

ایشان در ادامه به بیان بایسته های اجتهاد پرداخته و بیان کرد: گذر از فقه فردی به فقه اجتماعی و داشتن رویکرد اجتماعی به فقه، نگاه جامع به اجتهاد، تغییر مسیر از فقه منفعل به فقه فعال را از جمله بایسته های اجتهاد دانست.

ایشان در پایان به روش استنباط در مسائل نوپدید پرداخته و تصریح کرد:  شناخت دقیق موضوعات، استفاده از ادله اجتهادی مانند قواعد فقهیه، استفاده از مصلحت، استناد به سیره عقلا، ضرورت، نظم اجتماعی، تمسک به عمومات و اطلاقات، استفاده از قواعد اصولی، تنقیح مناط، قیاس اولویت، القاء خصوصیت، عرف و اصول عملی از جمله روشهای استنباط در مسائل نوپدید می باشد.

 

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
[پنجشنبه 1400-09-18] [ 08:14:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی سیره خانوادگی امام حسین‌(علیه السلام) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان، خانم ربابه کابوسی در ویژه چهارمین روز از مراسم دهه اول محرم با حضور کارکنان این مدرسه در تاریخ1400/5/24 برگزار شد، ، در بحث از«بررسی سیره خانوادگی  امام حسین‌(علیه السلام)» معیارهای رسیدن به یک خانواده موفق را مستلزم شناخت و بررسی رفتارهای امام حسین‌(علیه السلام) و اهل بیت‌(علیهم السلام) در روز عاشورا و قبل و بعد از آن دانست.

 

وی، با استناد به آیه 21 از سوره مبارکه روم«آرامش، مودت و دوستی و رحمت و مهربانی» را سه ملاک اصلی برای دست یابی به یک خانواده موفق برشمرد و افزود: با تأمل در سیره، رفتار و گفتار امام حسین(علیه السلام) این نکته فهمیده می شود که«برای ایجاد آرامش در خانواده» باید مهارتی را کسب نموده و پیوسته در حال به روز رسانی این مهارت ها بود.

 استاد مدرسه علمیه الزهرا‌(ع)گرگان گفت: نمایش محبت بین افراد خانواده در واقعه عاشورا به وضوح قابل درک است، به قدری این محبت عمیق است که بعد از آن همه حوادث تلخ، خانم رباب برای امام حسین‌(علیه السلام) از ارتباطات عمیق خود با ایشان شعر می گوید که در این شعر«امام حسین‌(علیه السلام) را مانند کوهی که منبع آرامش و امنیت او بوده» معرفی می کند.

 

خانم کابوسی، توجه اباعبدالله‌(ع) به نیازهای همسر و فرزندان و سیراب کردن ایشان از محبت و امنیت را از نشانه های عملی سیره حضرت دانست و خاطرنشان کرد: آرمش بخشی، رفع نیازهای عاطفی و احساسی، حمایت و همراهی یکدیگر در سختی و آسایش، در نظر گرفتن منافع همدیگر، رفع نیازهای مادی و معنوی و غیرت از راهکارهای رسیدن به خانواده موفق است.

 

  وی، دادن اعتماد‌ به نفس به فرزندان، عزت نفس و وقت گذاشتن اعضای خانواده برای برقرار کردن ارتباط باهم را از جمله الگو عملی رفتار درست با فرزندان برشمرد و ادامه داد: در بحث از اعتماد به نفس به فرزندان در سیره امام حسین‌(علیه السلام) وارد است که« هنگام ورود حضرت علی اکبر‌(علیه السلام) به میدان جنگ، امام‌‌(علیه السلام) او را با زیباترین کلام ها معرفی می کند، چنانچه این رفتار هم موجب اعتماد به نفس فرزند و هم باعث تضعیف دشمن شد.

 

دانش آموخته مدرسه علمیه عالی الزهرا‌(س) در پایان تاکید کرد: برای برون رفت از چالش های عصر کنونی در مسائل و مشکلات خانواده؛ باید به ائمۀ معصومین‌(علیهم السلام) تاسی و رهنمون شد و سیرۀ خانوادگی آنان را مورد توجه قرار داد تا در پرتو هدايت آنان راه و رسم زندگى را پيدا کرد، در این بین سیره خانوادگی امام حسین‌(علیه السلام) و تبعیت از آموزه های بی بدیل آن حضرت می تواند روح تازه اى در كالبد نهاد مقدس خانواده در جامعه اسلامی بدمد.

 

 

 

 

 

 

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی, ویژه محرم
[چهارشنبه 1400-06-03] [ 09:04:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی نظریه حق الطاعه (2) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان دومین جلسه نشست علمی از سلسله نشست های اصولی با عنوان بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر در تاریخ1400/4/23  برگزار گردید. در این نشست آیت الله سید مجتبی نورمفیدی استاد دروس خارج فقه و اصول به بررسی هفت اشکال شهید صدر به نظریه مشهور و پاسخ به این اشکالات پرداخت.

ایشان در بیان اشکال اول گفت: مسئله تبعیت مولویت تشریعی آن هم به اطلاقی که در مولویت تکوینی ثابت است این محل اشکال است. به عبارت دیگر قیاس تشریع به تکوین قیاس مع الفارق است عمده اشکال مشهور به شهید صدر در همین نکته است.

استاد خارج فقه و اصول در بیان اینکه شهید صدر قواعد باب اعتبار و تشریع را از تکوین اخذ کرده‌ است بیان داشت:  به عنوان مثال وقتی بحث از سببیت و علیت در  اعتباریات مطرح می شود دقیقاً بر وزان اسباب و علل در امور تکوینی احکامی را مطرح  و آثاری را بر آن مترتب می‌کنند در حالی که این خلط، منشأ بسیاری از امور می شود. اینجا هم مرحوم شهید صدر قائل به گستردگی تام مولویت تکوینی خداوند است بعد نتیجه می گیرد که پس در عالم تشریع هم این گونه است.

 وی در ادامه اظهار داشت: اگر بگوئیم خداوند در عالم تکوین هیچ محدودیتی ندارد در عالم تشریع چگونه باید این مسئله را ثابت کنیم؟ این دعوا و اول کلام  است. مرحوم علامه طباطبایی و شهید مطهری به این مسئله پرداخته اند. اگر چه خود مرحوم علامه طباطبایی در برخی از مواضع تفسیر المیزان، بروزان آنچه که در عالم تکوین وجود دارد در عالم اعتبار و تشریع هم یک استنتاج هایی کرده که محل اشکال است.به هر حال اگر این قیاس و استنتاج را مورد خدشه قرار دادیم دیگر نمی توانیم بگوئیم عقل به لزوم امتثال اوامر خداوند به نحو مطلق حتی در تکالیف محتمل حکم می کند.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر در ادامه به بیان اشکال دوم پرداخته و گفت: اشکال دوم مربوط می شود به این سخن شهید صدر که فرمود: مشهور بین منجزیت و مولویت تاکید کرده اند یعنی مولویت مولا را قطعی دانسته اما در باب منجزیت گفته اند این ارتباطی با مولویت ندارد. تکلیف فقط با یقین و قطع وصول به مکلف، منجز می شود آن وقت نتیجه گرفته اند که عقاب بلابیان قبیح است. شهید صدر به این سخن مشهور اشکال کرد که تمایز و تفصیل بین مولویت و منجزیت صحیح نیست چون این منجر به تبعیض در حدود مولویت مولا و حق الطاعه است. منجزیت از لوازم حق الطاعه است  چون حق الطاعه دایره اش وسیع است، پس منجزیت آن هم به وسعت همان ثابت می شود. اینجا به نظر می رسد که حق با مشهور است  سخن شهید صدر محل اشکال است

ایشان اشکال سوم را نسبت به سخنی دانست که نسبت به منشا اشتباه مشهور بیان کرده اند و گفت: منشا اشتباه مشهور در تفکیک بین منجزیت و مولویت این است که مولویت حقیقی را به مولویت عرفی و عقلائی قیاس کردند و چون دیدند در مولویت های عرفی و عقلائی آنچه که امتثالش لازم است، تکلیف واصل است لذا در مورد تکالیفی که از ناحیه خداوند متعال بیان شده نیز معتقد شدند که تکالیف واصل و قطعی و لازم الامتثال است، در حالی که اصل قیاس مولویت عقلائی با مولویت ذاتی خداوند قیاس مع الفارق است.

وی این اشکال شهید صدر به مشهور را وارد ندانسته و بیان کرد: با صرف نظر از اینکه مولویت عقلایی چه خصوصیتی دارد مشهور بین این دو مولویت قیاس نکردند.

مدرس خارج فقه و اصول در ادامه به بیان اشکال چهارم پرداخته و گفت: بر فرض این باشد که مشهور این دو مولویت را قیاس کرده باشد حتی بر فرض قیاس این مولویت باید ببینیم اشکال شهید صدر به مشهور وارد است یانه؟ در مورد اشکالی که شهید صدر به مشهور کرده و گفته قیاس مع الفارق است. از مجموع آنچه که مرحوم شهید صدر و برخی از شاگردانش فرموده اند می توانیم دو احتمال در کلام ایشان بدهیم. احتمال اول که با ظاهر کلمات شهید صدر سازگاری ندارد و احتمال دوم به عبارات شهید صدر اوفق است. احتمال اول این است که در خود مقیس له این خصوصیت نیست، تا بخواهیم به مقیس تحدی کنیم. یعنی در خود مولویت عقلایی حق الطاعه مشروط به وصول تکلیف نیست تا ما بخواهیم این را به قول خداوند تسری بدهیم این یک احتمال است. احتمال دوم این است که در مولویت های عقلایی و عرفی قبول داریم که حق الطاعه مشروط به وصول تکلیف است در مقیس علیه این خصوصیت وجود دارد. اما نمی توانیم از مقیس علیه به مقیس تسری کنیم و بگوئیم در مورد خداوند هم این خصوصیت یعنی شرطیت وصول تکلیف بر لزوم امتثال ثابت می شود. هر کدام از این دو احتمال که منظور نظر شهید صدر باشد مورد اشکال است.

ایشان در ادامه به بیان اشکال پنجم شهید صدر به نظر مشهور پرداخته و گفت: قیاس مولویت ذاتی خداوند با مولویت عقلایی صحیح نیست. در مورد شارع نمی توانیم بگوئیم سیره و روش معمول در مولویت های عقلایی را امضا کرده است. کدام سیره؟ این که حق الطاعه در صورتی است که تکلیف واصل در کار باشد. این را انکار کرد که شارع این سیره عقلائیه را نمی توانیم بگوئیم امضاء کرده بعد نتیجه بگیریم آنچه در مولویت های عقلایی وجود دارد از دید شارع هم معتبر است در مورد خودش هم می توانیم این را ادعا کنیم. پس امضای این سیره برائت شرعی و خروج از بحث می شود. اینجا مسئله این است که اینجا حرف از سیره عقلا نیست اگر ما از راه ملازمه بین عقل عملی و حکم شرعی توانستیم احتمال این حکم عقل عملی را اثبات کنیم اسمش امضاء نیست.

اگر امضا نتیجه اش این می شود پس باید سر از برائت شرعی در بیاورد و از بحث خارج شود چون بحث ما درباره برائت عقلی است. اینجا نمی گوئیم عقلا این چنین هستند که در مواردی که مثلا تکلیف محتمل باشد، تکالیف را عمل نمی کند لازم الامتثال نمی داند. بین سیره و بین مدرک عقل فرق است اینجا از راه ملازمه بین عقل عملی و حکم شرعی چنین نتیجه ای گرفته شده لذا اساسا مسئله سیره در کار نیست که ما بخواهیم نتیجه بگیریم که با این بیان سر از برائت شرعی در بیاوریم.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر در بیان اشکال ششم گفت: در کلمات شهید صدر این مطلب گفته شده که قبح بلابیان متوقف بر عدم ثبوت حق الطاعه فقط در جائی است که یقین به عدم تکلیف باشد. این موارد تخصصا از دایره حق الطاعه خارج است. به نظر شهید صدر موضوع حق الطاعه تکالیف منکشف است چه انکشاف به نحو تام باشد چه انکشاف به نحو ناقص باشد دلیل به هر درجه از احتمال برسد یک نوع انکشافی در آن است. اما اگر در جایی یقین داشته باشیم که تکلیفی نیست انکشافی واصل نشده تا ما بخواهیم حق الطاعه را آنجا ثبات کنیم.این مطلبی بود که مرحوم شهید صدر آنجا فرموده است.

اگر بخواهیم این را به نحو دیگری بیان کنیم این است که آنچه که عقل درک می کند این است که عقاب بدون ثبوت حق الطاعه قبیح است. عقاب بدون ثبوت حق الطاعه چون بر خلاف عقل و حکمت الهی است قبیح است. لذا حق الطاعه در محدوده ای که ثابت است قبح عقاب بلابیان معنا ندارد و قبح عقاب بلابیان هم در محیطی است که حق الطاعه ثابت نباشد، این مطلبی است که می توانیم بگوئیم بین شهید صدر و مشهور اختلافی نیست. اختلاف در شمول دایره حق الطاعه است. مشهور دایره حق الطاعه را ضیق می داند شهید صدر دامنه اش را وسیع تر می داند. اگر ما گفتیم حق الطاعه در ربه سابق و در موارد انکشاف احتمالی تکلیف ثابت نیست که این را ثابت کردیم نتیجه اش این است که قبح عقاب بلا بیان در موارد تکلیف احتمالی، ثابت است و عقاب نسبت به تکلیف محتمل و موارد انکشاف احتمالی قبیح است.

ایشان در ادامه اشکال هفتم را بیان کرده و گفتند: به عنوان موید در ضمن یکی از اشکالات این است که اگر با این استدلال می گوئیم حق الطاعه اطلاق دارد و همه جا باید رعایت شود حتی تکالیف محتمل را هم در بر می گیرد به چه دلیل در جائی که احتمال تکلیف نیست اما احتمال اراده مولا بر این کار وجود داشته باشدیا علم به مصلحت و مفسده وجود داشته باشد آنجا به چه دلیل حکم به لزوم امتثال و اتیان دارید؟ شهید صدر یک مورد را تخصصا از دایره حق الطاعه خارج کردند. یقین به عدم تکلیف تخصصا خارج است. سوال این است اگر در جائی ما یقین داریم تکلیفی وجود ندارد اما اراده مولا به آن تعلق گرفته چرا در انجا حکم به لزوم تکلیف امتثال و اتیان نکنیم با آن مبانی و مبادی که ایشان اینجا طراحی و ذکر کردند در موارد اراده مولوی بلکه بالاتر در جائی که احتمال اراده مولا را بدهیم آنجا هم امتثال باید لازم باشد، اگر مولویت خداوند مطلق است و عقل حکم به لزوم اتیان خواسته مولا می کند چرا منحصر به تکلیف کنیم؟

ایشان در پایان با توجه به اشکالاتی که به نظریه حق الطاعه وارد است بیان کرد: به نظر ما نظریه حق الطاعه قابل قبول نیست. آنچه که مشهور گفته اند مبنی بر قبح عقاب بلابیان صحیح است و تلاشی که مرحوم  آقای صدر کرده اند برای اینکه برخی کلمات قدما را با این مسلک همراه و هماهنگ نشان بدهند، محل اشکال است.

وی آنچه را که در کلمات شیخ طوسی و محقق حلی و ابن زهره و بعضی از علماء وارد شده را با آنچه که ایشان استفاده کرده هماهنگ ندانسته و گفت: به نظر ما این مسلک مخدوش است و نمی توان با این مقدمات اصل احتیاط عقلی را ثابت کرد آنچه که ایشان در مقام پاسخ به ادله قبح عقاب بلابیان گفته اند، هم جای بحث دارد.

در پایان آنچه که به طور خلاصه می توان گفت اینکه: بحث وجه سلبی که مربوط به نفی قاعده قبح عقاب بلابیان، مبنای کلامی این نظریه ، مسئله حق الطاعه و مولویتی که ایشان با آن اطلاق را ثابت کرد و توجیه کلمات متقدمین برای همراهی با این نظریه و نیزبعضی از آثاری که برای این نظریه ذکر شده جای اشکال و شک و شبهه است.

 

 

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
 [ 08:59:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر(1) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان اولین نشست علمی از سلسله نشست های علمی با عنوان «بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر» در تاریخ1400/4/22   برگزار گردید. در این نشست حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید مجتبی نورمفیدی استاد دروس خارج فقه و اصول به هشت مسئله پیرامون نظریه حق الطاعه پرداخت.

ایشان تبیین اجمالی نظریه، پیشینه، تبیین تفصیلی نظریه، دلیل نظریه، موضوع حق الطاعه، قلمرو حق الطاعه و آثاری که در علم اصول و امر استنباط دارد را از جمله مسائلی دانست که در این جلسه به آن پرداخته می شود.

وی در ادامه به تبیین اجمالی نظریه حق الطاعه پرداخته و گفت: این نظریه مبتنی بر برخی مبانی کلامی است که تفسیر آن باید در علم کلام پرداخته شود اگر بخواهیم این نظریه را در چند جمله کوتاه ذکر کنیم باید بگوییم اگر اصل قضیه ای باشد به حکم عقل در برابر این تکلیف عقلی باید فراغ یقینی پیدا کنیم و اگر قطعی نباشد مشهور اصل برائت را جاری می کند بر طبق این نظریه در مواردی که تکلیف قطعی نیست باید احتیاط کرد و تنهایک استثنا در اینجا وجود دارد و آن هم دلیل بر عدم تکلیف است که در این صورت می توانیم برائت جاری کنیم این بحث با قطع نظر از حکم شارع است لذا اگر شارع در موارد محتمل و مشکوک حکم به برائت کند موضوع حکم که احتیاط است برطرف می‌شود.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه  علت اینکه این نظریه به نام شهید صدر شهرت پیدا کرده را به خاطر مبنای این نظریه دانسته و گفت: حق اطاعت و حق مولویت که شاید با این تعبیر در کلمات دیگران نیامده است. مرحوم آقای داماد صاحب منتخب منتقی الاصول اینها هم قاعده قبح عقاب بلابیان را انکار کرده و هرکدام استدلالی کرده‌اند.

نورمفیدی در ادامه به تبیین تفصیلی نظریهپرداخته و بیان کرد: مرحوم شهید صدر معتقد است برای نظریه انکار قاعده عقلی قبح عقاب بلابیان یک مبنایی وجود دارد که جای بحث از آن در علم کلام است ایشان معتقد است مولویت بر سه قسم است مولویت ذاتی که برای خداوند ثابت است و مختص به وجود باریتعالی است که این قابل جعل و اعتبار نیست و یک امر ذاتی است ایشان در اینجا دو ادعا مطرح کرده اند یکی اینکه این مولویت اختصاص به خداوند دارد و دیگر این‌که جعلی نیست اما اختصاص به خداوند به خاطر این است که خداوند خالق و مالک ماست یعنی به اعتبار خالقیت یک مالکیت حقیقی دارد و به اعتبار مالکیت حقیقی حق مولویت دارد و لذا این حق مولویت به نحو گسترده وجود دارد یعنی همان طور که در عالم تکوین اراده تکوینی خداوند نافذ است و تخلف از اراده او ممکن نیست، در عالم تشریع هم اراده او نافذ است بنابراین از نظر عقل اطاعت و پیروی از دستورات خداوند لازم است.

 ایشان در ادامه بیان کرد: بین مولویت ذاتی و مولویت جعلی به نظر شهید صدر 3 فرق اساسی وجود دارد:1. مولویت ذاتی قابل فهم نیست اما مولویت جعلی قابل فهم است. مولویت ذاتی محدودیت ندارد اما مولویت جعلی محدودیت دارد. مولویت ذاتی قابل تفصیل و تبعیض نیست. اما مولویت مجعول قابل تفصیل و تبعیض است. آن گاه قبل از بیان اقسام سه گانه مولویت و اثبات مولویت ذاتی برای خداوند، به طور کلی اگر مولویت ثابت شد حجیت هم از شئون مولویت است. ما نمی توانیم بین حجیت و مولویت تفکیک کنیم.

مدرس خارج فقه و اصول مهم ترین مشکل مشهور را به نظر شهید صدر این دانست که بین مولویت و ملاک حجیت و معذریت و منجزیت تفکیک کرده اند.

وی در ادامه به بیان پیشینه نظریه پرداخته و اظهار داشت: بعد از شیخ طوسی بعد از یک قرن ابن زهره از برائت عقلی سخن به میان آورده و ایشان ادعایش این است که از برائت عقلی استفاده نکرده است. اختلافی که در کلمات ابن زهره پدید آمد شاهد بر این مطلب بود. محقق حلی نیز از جمله کسانی است که در زمینه برائت عقلی نظر داده و بیان کرده است که عدم وصول دلیل نشانه عدم تکلیف است و این غیر از قاعده قبح عقاب بلابیان است. ایشان بیان می کنند که قاعده قبح عقاب بلابیان جدای از قاعده بلا وصول است و بین اینها فرق است. آنچه از کلمات محقق حلی برمی‌آید قاعده قبح عقاب بلابیان نیست.

ایشان در ادامه گفت: بعد از محقق حلی صاحب شرایع اصل برائت را در ضمن ادله عقلی قرار دادند و لذا به طور کلی از این موضوع و از این معنایی که امروز از آن اراده می‌شود فاصله دارد. به نظر ایشان در دوره سوم علم اصول که با ظهور وحید بهبهانی شروع شده آنجاست که برائت عقلی به عنوان قاعده قبح عقاب بلابیان متبلور شده ولی باز در برخی از امور اختلاف است اینکه آیا شامل شبهات مفهومی می‌شود یا نه؟ شامل شبهات موضوعیه می شود یا نه؟ این بیانی که در این قاعده گفته شده منظور چیست؟ اینها اختلافاتی است که باعث می‌شود بگوییم این قاعده یک قاعده قطعی و از بدیهیات عقلیه محسوب نمی‌شود.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه در ادامه ادله این نظریه را بیان کرده و گفت:شهید صدر چهار دلیل از ادله قاعده قبح عقاب بلابیان را به صراحت ذکر کرده و مورد اشکال قرار داده و در لابلای دلایل، ایشان به دو دلیل دیگر اشاره می‌کند که مجموعاً ۶ دلیل می‌شود دیگران نیز برای قاعده قبح عقاب بلابیان ادله ذکر کرده‌اند و ایشان متعرض آنها نشده است.

ایشان یکی از مهمترین پایه های نظریات شهید صدر را انهدام قاعده قبح عقاب بلابیان دانسته و گفت: نظریه حق الطاعه بر پایه تخریب این قاعده این نظریه بیان شده است. این را تخریب کرده و و یک سعه و گستردگی تامی را برای خداوند از حیث مولویت ثابت کرده آنگاه نتیجه گرفته که پس در تکالیف محتمل باید از نظر عقل احتیاط کرد.

ایشان موضوع قاعده حق الطاعه را تکالیف منکشف به هر درجه از انکشاف چه انکشاف تام چه انکشاف ناقص دانسته و اظهار داشت: تکالیف محرز به هر درجه احراز چه احراز تام چه احراز ناقص موضوع نظریه حق الطاعه است.  بنابراین وجود تکلیف واقعی، وجود نفس الامری تکلیف، تمام  الموضوع برای حق الطاعه است نه جز الموضوع. مرحوم شهید صدر در حقیقت دو قضیه را که یکی به نحو سلبی و دیگری به نحو ایجابی است مطرح می‌کند. یکی اینکه وجود واقعی و نفس الامری تکالیف موضوع حق الطاعه نیست. باز یک قضیه دیگر این است که وجود واقعی تکالیف جزءالموضوع برای حق الطاعه نیست بلکه قضیه سوم این است که موضوع حق الطاعه تکالیف منکشف و محرز است مطلقا به هر درجه از احراز و انکشاف.

وی در ادامه گقت: وقتی بحث قلمرو حق الطاعه و مولویت می شود در حقیقت از یک جهت دامنه و دایره این نظریه و آن مواردی که امتثال آن لازم است را باید معلوم کنیم. مرحوم شهید صدر درباره مولویت مولا و حق الطاعه  سه احتمال ذکر می کند دو احتمال را رد می‌کند و یک احتمال را می پذیرد این پرداختن به همان موضوع منتها از یک زاویه دیگر است. مولویت مولا یک امر واقعی است که موضوع آن واقع تکلیف با قطع نظر از انکشاف تکلیف است. در احتمال اول مولویت مولا صرفاً در محدوده تکالیف واقعی است.

ایشان در ادامه به آثار این نظریه پرداخته و گفت: این نظریه در مقابل قاعده قبح عقاب بلابیان آثارو مواردی در بعضی از مباحث علم اصول بر جای می گذارد. مهمترین تفاوت این دو نظریه که خود شهید صدر هم به آن اشاره کرده، این بالاخره دو متد استنباط محسوب می شود. در بسیاری از موارد، به اصول عملیه رجوع می کنیم. بخش زیادی از استنباطات فقهی بر مبنای اصول عملیه شکل گرفته، اصول عمیله یک بخش آن عقلی است، یک بخش آن شرعی است.

وی مهمترین اصول عملیه عقلیه را، برائت عقلی و احتیاط عقلی و تخییر در دوران بین محذورین که آن هم به یکی از این دو بر می گردد، التزام به برائت عقلیه، یا التزام به احتیاط صرف نظر از اینکه دلیل شرعی  بر خلاف این باشد یا نباشد(فرض ما این است که در جایی که دلیل شرعی نباشد) دانست.

مدرسه خارج فقه و اصول گفت: اینکه ما در موارد احتمال تکلیف آن را نفی کنیم یا آن را اثبات کنیم این خیلی نتایج متفاوتی را در استنباط و علم اصول به دنبال خواهد داشت. این دو روش استنباطی است که نتایج کاملا متفاوت به دنبال دارد.

ایشان در پایان بیان کرد: بحث امکان تعبد به ظن و جعل حجیت برای ظن، مسئله استحقاق عقاب برای متجری، به نظر مشهور متجری مستحق عقاب نیست اما طبق نظریه حق الطاعه متجری مستحق عقاب است، مسئله مهمتر که آثار مهمی دارد بحث امکان یا عدم امکان ترخیص در همه اطراف علم اجمالی ، و همچنین طبق نظریه حق الطاعه امکان ترخیص در همه اطراف علم اجمالی وجود دارد اما طبق نظریه مشهور این چنین نیست، بحث از حجیت خبر واحد و جمع بین حکم واقعی و ظاهری از جمله اثار این نظریه می باشد.

 

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
[دوشنبه 1400-06-01] [ 08:31:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  فلسفه بعثت پیامبر اکرم(ص) از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان، نشست علمی با عنوان"فلسفه بعثت پیامبر اکرم(ص) از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)” با حضور کارکنان و شماری از اساتید و طلاب این مدرسه به صورت حضوری و از سامانه سیما در تاریخ99/12/20 برگزار شد. در این نشست حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر مزرئی با استناد به آیه2 سوره مبارکه جمعه مهمترین فلسفه و برکت بعثت از دیدگاه حضرت امام(ره) را تربیت انسان و نزول قرآن دانست.

وی با اشاره به کلامی از حضرت امام(ره) درمورد بعثت نبی مکرم اسلام(ص) گفت: ” اگر شرافت زمان به واسطه حادثه‌ای است که در آن زمان واقع می‌شود، باید عرض کنم که روز بعثت رسول اکرم در سرتاسر دهر؛ «مِنَ الازَلِ الَی الابَد»، روزی شریفتر از آن نیست؛ برای اینکه حادثه‌ای بزرگتر از این حادثه اتفاق نیفتاده است».

مدیر مدرسه علمیه امام خمینی(ره)  ادامه داد:  فهم صحیح اسلام توسط انسان کامل‌  انجام می شود و اگر کسی تمایل به فهم کامل داشته باید به انسان کامل رجوع کندکه پیامبراسلام(ص)  به عنوان انسان کامل معرفی شده است.

مزرئی در ادامه سخنان خود با توجه به بیانات حضرت امام خمینی(ره) در مورد رسالت انبیاء اظهار کرد:  ماموریت انبیاء در تربیت و تکامل انسان‌ بوده و بعثت روزی است که خداوند انسان کاملی را مامور تکمیل اسلام برای تربیت انسان در همه ابعاد فرستاد.

وی با توجه به بیانات حضرت امام«ره» با استناد به آیه کریمه  اقْرا بِاسْمِ رَبِّکَ اضافه کرد: هر شخصی مربی دارد و مربی انسان کامل اسم الله است.خداوند فرموده: اقْرا بِاسْمِ رَبِّکَ ؛ یعنی، ربّ رسول؛ یعنی، آنکه تربیت کرده است رسول اکرم را؛  و خداوند به پیامبر (ص) می فرماید:آن ربّی که ربّ تو است و احاطه به همه موجودات دارد، تو باید قرائت کنی و تربیت کنی مردم را به آن راه، که همان  اسلام است که تربیت می کند انسانها را .

وی، پیامبراسلام(ص) را اشرف موجودات و اکمل انسانها و مربّی بزرگ بشردانست وتصریح کرد:  ذات مقدس حق تعالی در رسول اکرم(ص) به تمام اسما و صفات متجلی بوده که با دلایل نقلی و عقلی متعددی می توان این مطلب را اثبات کرد.

مزرئی با تاکید بر سخنان امام خمینی (ره) ادامه داد: قرآن هم کتاب انسان‌سازی است، و با تلاوت آیات خداوند برای انسان تزکیه حاصل می شود و به این ترتیب یعنی با تزکیه علم به کتاب و حکمت پیدا می شود. زیرا حکمت چیزی نیست که با علم حصولی به دست آید. حکمت همان نور الهی است که با اخلاص انسان به دست می آید و جایگاه دریافت حکمت عقل نیست بلکه قلب می باشد.

استاد حوزه یادآور شد: نزول قرآن کریم مهم ترین برکت بعثت بوده که تحول علمی عرفانی عظیمی را در عالم ایجاد کرد.

مزرئی به نامه حضرت امام(ره) به گور پاچف رئیس جمهور روسیه اشاره کرد وخاطر نشان کرد: تحولی که قرآن و بعثت پیامبر اسلام(ص) در بین دانشمندان مسلمان ایجاد کرده می تواند مورد توجه و مطالعه و راه هدایتی برای انسان باشد.
وی در پایان سخنان خود بیان کرد: اگروجود نبی مکرم اسلام(ص) نبود قرآن در همان عالم غیب باقی مانده وکسی توان این انزال را جز قلب پیامبر اسلام(ص) نداشت.

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
[دوشنبه 1400-01-16] [ 08:27:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مولفه های تربیت اسلامی از منظر امام علی(ع) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی الزهرا سلام الله علیها گرگان، نشست علمی پژوهشی با عنوان «مولفه های تربیت اسلامی از منظر امام علی(ع)» در تاریخ 99/12/6 در این مدرسه برگزار گردید.

 در این نشست‌ آقای دکتر محمد حکیمی از اساتید حوزه و دانشگاه گفت: تربیت به معنی تشکیل عادت‌های نیکو و ایجاد و فراهم ساختن شرایط و زمینه های رشد استعدادها در انسان است.

 امام علی (ع) در نامه 31 نهج البلاغه که به امام حسن (ع)نوشته است مولفه ها و اجزای تربیت اسلامی را بیان کرده است.

وی گفت: مهمترین استعدادی که از دیدگاه امام علی علیه السلام باید پدر و مادر در فرزندان خویش رشد دهند، تعقل و اندیشیدن در یکتایی خدای متعال است و امام علی با این  بیان که اگر خداوند شریکی داشته باشد آن  خدایان نیز باید از طرف خود پیامبرانی فرستاده باشند در این نامه؛ مطرح نموده است

استاد  مدرسه علمیه عالی الزهرا(س) از قول دانشمند بزرگ ابن سینا گفت: هر کسی سخن را بدون دلیل قبول کند از فطرت انسانیت خارج شده است. بنابراین اولین مولفه برای تربیت فرزند این است که عقلش رشد داده شود. برای اینکه عقل رشد کند باید به دنبال علم و دانایی رفت و امام علی علیه السلام در خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه می فرمایند: کسی که با نور حکمت و دانش و فهم حقیقت ،جان خودش را روشن نکند مثل چهارپایان بیابان می ماند.

استاد حکیمی با استناد به حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله که به امام علی توصیه می‌کند هنگامی که می بینی مردم با انواع نیکی ها به خداوند نزدیک می شوند تو با انواع تعقل ها به خدا نزدیک شو به اهمیت تعقل و تفکر در زندگی تاکید نمود.

وی ادامه داد: از دیگر مولفه‌های تربیتی از نگاه امام علی علیه السلام، زنده کردن قلب انسان با موعظه ونورانی کردن آن  با حکمت است؛ زیرا در روانشناسی قرآن، کانون و مرکز وجود آدمی دل است که می تواند سخت و خراب شود یا سلیم گردد و در روند تربیت صحیح  قلب باید سالم بماند و رشد کند. لذاست که امام تاکید می کند قلبت را با یقین حکمت ببخش و با زهد و یاد مرگ آن را متواضع گردان.  زیرا علم سه جزء است. سنت قائمه، فریضه عادله، حکمت بالغه

وی حکمت را دانش حق و مفیدی دانست که به آدمی توانایی حل مشکلات زندگی را می دهد. مانند لقمان حکیم که در تربیت فرزند موفق بوده و در مشکلات زندگی توانایی حل آنها را داشته است.

حکیمی در ادامه بیان مولفه های تربیت اسلامی به حدیثی از امام علی علیه السلام در تربیت فرزندان اشاره کرد که ایشان فرموده: فرزندان خویش را مطابق زمان خودشان تربیت کنید. یعنی باید آنها را با علوم روز آشنا کرد به طور مثال بچه‌ها باید با تفسیر قرآن به روز آشنا باشند ونیز در عقاید و مسائل اعتقادی هم باید اجتهاد داشته باشیم و مطابق زمان بچه ها را با این علوم آشنا کنیم.

وی معرفت نفس را یکی دیگر از مولفه های تربیتی دانست که امام علی علیه السلام به آن تاکید کرده و فرموده: معرفت نفس انفع المعارف است؛ زیرا از نظر اعتقادی ، من حقیقی ما همان روح ما است و امام علی علیه السلام می فرماید: هلاک شد، آن انسانی که قدر خود را نشناخت.

حکیمی، کرامت نفس را از مولفه‌های دیگر تربیتی از دیدگاه امام علی علیه السلام برشمرد و گفت: دانستن تاریخ و علم فلسفه، دانش ما را عمیق می کند و در تربیت صحیح می توان یادگیری این علوم را نیز مد نظر قرارداد.

استاد سطح سه مدرسه علمیه الزهرا(س)  تقوا محوری، مکارم پروری، قرآن محوری، رعایت ادب و در رفتار، در نظر گرفتن الگوی مثبت در زندگی از مولفه‌های دیگر تربیت فرزند از دیدگاه امام علی(ع) برشمرد که باید هر پدر و مادری در تربیت فرزند خویش آنها را لحاظ کند.

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
[دوشنبه 1399-12-18] [ 12:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  معرفی کتاب اربعین موسوی (شرح و تفسیر چهل حدیث قدسی) ...

 

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهرا(س) گرگان نشست علمی با عنوان ” معرفی کتاب اربعین موسوی” شرح و تفسیر چهل حدیث قدسی از طریق سامانه سیما در تاریخ99/10/8  و با حضور جمعی از طلاب و اساتید این مدرسه برگزار گردید.

در این نشست که با سخنرانی نویسنده این کتاب سرکار خانم سیده طاهره موسوی در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره  برگزار گردید ابتدا  ایشان  به بیان سخنانی در زمینه شخصیت حضرت زهرا (س) پرداخت و گفت:

از صفات ثبوتیه یا از صفات سلبیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) صحبت کردن در حقیقت تعریف از بخشی از خصوصیات ایشان خواهد بود نه تعریف حقیقی، زیرا از طرفی الفاظ توانایی رساندن  عظمت شخصیت ایشان را ندارند و از طرف دیگر هر کس در سطح فهم خودش سخن می گوید در حالی که معرِّف باید أجلی از معرف و محیط به او باشد که بتواند معرَّف را بشناساند و حق تعریف را ادا کند

ایشان در ادامه گفتند:  این تعریف‌ها مثل تعریف در مورد خصوصیات فرزندداری ، همسرداری یا دفاع از ولایت یا بیان مظلومیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) تنها بیان بخشی از اوصاف ظاهری حضرت می باشد اما هیچکدام از این تعریفات نمی تواند حقیقت وجودی ایشان را تبیین نماید.

استاد حوزه با بیان اینکه انسان کامل، عِدل قرآن است ودرجات بهشت با درجات انسان تعیین می شود، ادامه داد: قرآن کریم در مورد مراتب بالای نعمات بهشتی می‌فرماید: فلا تعلم نفس ما اُخفِیَ لهم مِن قره أعین ، در آنجا چیزهایی است نه چشمی دیده ونه گوشی شنیده است وحتی به قلب انسانی خطور نکرده است، لذا تعریف انسان کامل هم  به سبب بی نهایت بودن تطورات وجودی انسان، امکان پذیر نیست. لذا آنچه در تبیین مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها) می توان اذعان کرد اینکه حضرت به لحاظ مقام و جایگاه ، از همه انبیای الهی برتر است، پیامبر اکرم(ص) وارث همه انبیای الهی است و اوصیای پیغمبر(ص)، وارث پیغمبر(ص) هستند و تمام مقاماتی که برای آنان متصور است، برای حضرت زهرا(س) نیز مفروض است.

وی حضرت زهرا(س) را سیده نساء، پیشوا و اسوه همگان معرفی کرد و بر اقتدا کردن به حضرت زهرا(س) به عنوان اسوه و الگوی جامع، در مسیر تکاملی انسان توصیه کرد و با استناد به زیارت نامه حضرت(س)، یکی از درخواست های این زیارت را تطهیر نفس دانست و وسیله تطهیر نفس را ولایت ائمه اطهار(علیهم السلام) برشمرد.

خانم موسوی در ادامه با استناد به حدیث معروف از پیامبر(ص)به توضیح و تشریح اهداف نگارش کتاب اربعین موسویه پرداخت و گفت: در بیان هدف از تدوین و تالیف این کتاب همین بس که پیامبر(صلوات الله علیه) می فرمایند: من حفظ علی امتی اربعین حدیثا یطلب بذلک وجه الله عز و جل و الدار الآخره حشره الله یوم القیامه مع النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا

وی، مراد از حفظ احادیث را، عمل براساس آن دانست و ضمن بیان این نکته که اربعین گیری با اربعین نویسی متفاوت است افزود: این دست احادیث مبنای نگارش اربعین حدیث توسط علماء شده است و بیان دیگری از پیامبر(صلوات الله علیه) رسیده که مبنای اربعین گیری شده است. من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه با توجه به این موضوع من خواستم بین این دو کلام پیامبر(صلوات الله علیه) پیوند بزنم به گونه ای که این احادیث مبنای عمل قرار گیرد و در نتیجه حکمتی که توسط پیامبر(ص) وعده داده شده نصیب انسان گردد.

استاد حوزه و دانشگاه  با بیان اینکه اربعین نویسی شیوه های متفاوتی دارد ادامه داد: مدتها بود که در این آرزو به سر می‌بردم که اربعین نویسی داشته باشم ولی نمی دانستم شیوه کار را چگونه برگزینم آیا احادیث از یک معصوم باشد یا از همه معصومین؟ اخلاقی باشد یا معرفتی یا فقهی؟ احادیث با شرح وتوضیح باشد یا صرفاً چهل حدیث جمع‌آوری شود؟ با توجه به اینکه احادیث قدسی را کنز عظیمی می دانم که مورد استفاده و بهره مندی معنوی قرار نگرفته است، مبنای کار را جمع آوری این احادیث قرار دادم.

وی با اشاره به مشکلات تدوین این کتاب بیان داشت : کمبود احادیث  و در دسترس نبودن آنها و نبودن منابعی که محتوای این احادیث را مورد بحث قرار داده باشد  انجام کار را سنگین می نمود ولی عاملی از درون، به صوت اعلا به من نوید می داد که این کار شدنی است و همین ادامه کار را سهل می کرد.

مسئول پاسخگویی به سوالات شرعی دفتر مقام معظم رهبری احادیث این کتاب را معرفتی و اعتقادی و بخشی از آن را اخلاقی برشمرد و براساس روایت پیامبر(ص) که علم را شامل حکمت بالغه، فریضه عادله و سنت قائمه خوانده است دانست و گفت: این تقسیم بندی مربوط به نشئات وجودی انسان است و این نشئات محیط و محاط به هم هستند یعنی مرتبه پایین تر وجود انسان، وامدار مرتبه بالاتر وجودی انسان است تا زمانی که مرتبه اعتقادات و معارف تقویت نشود، نمی توان در بخش اخلاقیات موفق شد. و تا وقتی که در بخش اخلاقیات خودسازی نباشد نمی‌توان در مرتبه عمل موفق بود.

وی گفت:به لحاظ سندی در این روایات استناد به بزرگانی کردم که آ نها به سند این احادیث  اتکا کردند و به مباحث رجالی نپرداختم  زیرا بخش عظیمی از کتاب را در برمی گرفت.

ایشان انگیزه دیگر خود از نگارش این کتاب را عدم شرح و تبیین درست احادیث دانسته و چنین بیان کرد: وقتی احادیث درست تشریح نمی‌شود مبنای برداشت نادرست قرار می‌گیرد که در مسیر حرکت و سیر انسان کندی یا انحراف ایجاد می‌کند، مثلاً عدم تبیین حدیث جهادالمرأة حسن التبعل باعث پدیده مردسالاری در جامعه شده است در حالی که اگر این کلام پیامبر دقیق مورد بررسی قرار بگیرد و زن جایگاهش را درخانواده پیدا ‌کند، می تواند استحکام نظام خانواده را به دنبال داشته باشد و در پی آن در سازندگی اجتماع موثر واقع گردد. یا نتیجه برداشت نادرست از حدیث حب علی حسنه لا یضر معها سیئه و….  آزادی در عمل شده است که کافی است انسان حب علی (ع) را داشته باشد تا بتواند هر گناهی را انجام دهد در حالی که این فکر کاملا اشتباه است. لذا هدف اربعین نویسی تحلیل معرفتی احادیث است به گونه ای که راهگشا باشد و منجر به عمل شود و برخی احادیث چالشی و بحث برانگیز را متعمدا را انتخاب کرده ام که به معرفت بیانجامد.

ایشان در پایان نوید نگارش اربعینیات دیگری را دادند و گفتند: در حال حاضر مشغول نگارش جلد دوم  اربعین حدیث نبوی  هستم و انشاءلله بعد از آن، قصد نگارش اربعین علوی و اربعین فاطمی را دارم. ایشان در ادامه گفتند : شرح و توضیح “حدیث جنود عقل وجهل” از امام صادق(ع) را نیز در دست دارند در این حدیث  75 جُند عقل وجهل نام برده شده و امام خمینی(ره) در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل 25 جُند را شرح کردند و من مدتی است که مشغول نگارش و شرح باقی جنود عقل و جهل هستم .

 

 

 

 

موضوعات: معرفی کتاب, نشست پژوهشي, نشست علمی
[چهارشنبه 1399-12-13] [ 01:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت