معنای واژگان حوزه گناه «اثم» در قرآن کریم: (قسمت دوم) | ... | |
در مطالب گذشته معنای «اثم» را از منظر فراهيدى، ابن فارس، مصطفوى،اصفهانى،واسطى، فیروزآبادی و جوهرى بررسی کردیم. در این پژوهش این واژه را از نظر ادیبان دیگری که در ذیل بیان میکنیم بررسی میکنیم: ابنمنظور در لسان العرب به معنای کُندی درریشهی اِثم اشاره دارد ودر توضیح عملی که حلال نیست ( فعل حرام) واژه اِثم را در آیهی 219 سوره بقره اینگونه معنا کرده است : « الإِثْم القِمارُ، و هو أَن يُهْلِك الرجلُ و يذهِب مالَه »[1] یعنی وجه تسمیه قمار به اِثم را از این بابت می داند که قمار، مرد را به هلاکت ( نابودی) می کشاند ودارایاش را از بین می برد ، با این بیان در آیه شریفهی مذکور درباره اثم ، به عملی اشاره شده که باعث نابودی انسان و تباه شدن اموالش می گردد .اودرتوضیحاتش مینویسد:«تأَثَّم الرجل: تابَ من الإِثْم و استغفر منه» واژهی « تأَثَّم » به معنای توبه وطلب استغفاراز اثم وواژهی « أََََثاماً»، درهای درجهنم است وبه نقل ازفراء[2] میگویددرآیهی «إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثِيمِ »[3]؛ واژهی« الأَثِيمُ» به معنای فاجرمیباشد. برخی از لغویون اثم را به معنای خمر گرفته اند؛ به عنوان نمونه ابن فارس به نقل از اخفش بدون تایید یا رد صحت آن بیان می دارد « ذكر ناسٌ عن الأخفش- و لا أعلم كيف صحّتُه- أنّ الإِثم الخمر، و على ذلك فسّر قوله تعالى: قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ. و أنشد:شَرِبْتُ الإثْمَ حتَّى ضَلَّ عَقْلِى كذاك الإِثمُ تفْعَلُ بالعُقول»[4] که اثم به معنای خمر است طبق آیه شریفهی فوق در متن ( اعراف/33 ) « بگو (خداوند) فقط کارهای زشت را چه آشکارا باشد و چه پنهان و( نیز) گناه( اثم) را حرام کرده است » و در شاهد مثال شعری که آورده است « اثم ( خمر) مینوشم تا عقلم از بین رود اینچنین است که اثم (خمر) با عقل ها انجام می دهد » اثبات می نماید که معنای اثم همان خمر است چون آنچه نوشیده می شود و عقل را از بین می برد همان خمر یا مسکرات است .اشاره به خمر درنوشتارجوهری فارابی[5] نیزوجود دارد. اشاره به خمر در معنای « إثم»را صاحب بن عباد در المحیط فی اللغه[6] هم آورده است و خمر را از وجوه معنایی اثم میشماردودر ادامه مینویسد؛« الأَثَامُ: عُقُوْبَةُ الإِثْمِ »[7] وواژهی « اَثام»را به مجازات اثم اطلاق مینماید. فخرالدین طریحی[8]واژهی « الأَثِيمُ» رادرقرآن، به معنای کافر وواژهی «إثم» رامعدل خمر، سرکشی وفسادمیداند. فیروز آبادی[9] علاوه بر خمر ، به قمار نیز به عنوان یکی از معانی « إثم» اشاره دارد امّا در وجه تسمیه خمر به اثم، زبیدی[10] نظر دیگری دارد نامگذاری خمر به اثم را از روی مجاز می داند وبه طور واقعی خمر را معادل اثم نمی پندارد و همچنین که گذشت به انجام کارهایی که حلال نیست اثم می گوید .زبیدی مانندابنمنظور واژهی «الأَثَامُ» رادرّهای درجهنم میداند. در نتیجه میتوان گفت همهی لغویون واژهی« إثم»وجمع آن«آثام» را ازریشهی« أ- ث- م» ومترادف گناه می دانند؛ یعنی عملی که در دین اسلام حلال شمرده نمی شود اما در وجه تسمیه، دیدگاهی که صحیح تربه نظرمیرسد این است که در واژهی« إثم» معنای کُندی نهفته است وگناهان هم باعث کند شدن انسان در رسیدن به خیر و رستگاری می گردند از همین رو ، گاهی از واژهی « إثم»در مفهوم گناه استفاده می شود. برخی از لغویون « إثم»را مترادف خمر گرفته اند و به نظر می رسد علّت پندار این ترادف را باید در اثرات مصرف خمر و مسکرات در انسان دانست که یکی ازمهم ترین ومشهود ترین این اثرات ، زایل شدن قدرت عاقله و سپس ضایع شدن قوه تشخیص صحیح از ناصحیح است و نتیجه این ضایع شدن ، کند شدن رسیدن به نیکی و رستگاری در شارب خمر است .
[شنبه 1397-01-18] [ 11:19:00 ق.ظ ]
لینک ثابت |