“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) سومین نشست از سلسله نشست های بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب در تاریخ 96/12/22 در موسسه فرهنگی میرداماد برگزار گردید.
در این نشست دکتر مزرئی گفت: ریشه و منشأ عرفان، زهد می باشد. زهد در طول تاریخ سیر متفاوتی داشت. گروهی زهد را بخاطر فقر و تنگدستی پیشه خود می کردند که مجبور به پوشیدن صوف و لباس پشمی شدند. دسته دوم گروهی بودند که با شنیدن آیات قیامت و آیات حساب و کتاب، از دنیا روی گردانی کردند و زهد را برای دنیاگریزی اختیار کردند. گروهی دیگر نیز در زمان حکام بنی امیه و بنی عباس زهدی را اختیار کردند که نه منشأش فقر بود، نه دنیاگریزی بلکه با هدف سیاسی زهد را اختیار کردند. هدف از این زهد برخورد با حکامی بود که جای پیامبر نشسته بودند. آقای مزرئی گفت: بن مایه های اصلی تصوف، زهد ریاضتی است.
ایشان در ادامه گفت: برای مشخص شدن علت بوجود آمدن صوفیه از زهد، ابتدا باید به بیان جنبه های گوناگون عرفان اسلامی پرداخت.
دکتر مزرئی گفت: در تعریف عرفان آمده است که عرفان همان رسیدن به مقام لقاءالله و قرب الی الله است. اصل معرفت در مقابل علم به معنای شناخت است. معرفت، شناخت حضوری نسبت به اسماء و صفات حق است.
رسیدن به مقام قرب الی الله در پی معرفت حضوری به حق و اسماء وصفاتش از طریق طهارت نفس و طی کردن منازل سلوکی به دست می آید.
ایشان در ادامه گفت: هدف از عرفان، رسیدن به مقام قرب معنوی است نه قرب ظاهری و راه رسیدن به قرب معنوی عبادت است. مقام قرب زمانی حاصل می شود که انسان به معرفت شهودی و علم الیقینی و بردالیقینی برسد نه معرفت کتابی و معرفت با علم و عمل و طهارت حاصل می شود نه با علم.
ایشان در پایان گفت: عرفان دو بعد دارد. یک بعد آن طی مقامات و منازل و طهارت سلوکی یا تجربه سالکانه است. بعد دیگر آن معرفت یا تجربه عارفانه است. گزارش تجربه سالکانه، علم عرفان عملی است و گزارش تجربه عارفانه، علم عرفان نظری می باشد.

موضوعات: نشست پژوهشي
[یکشنبه 1397-02-16] [ 09:18:00 ق.ظ ]