یکی از مبانی شناخت وتفسیر قرآن کریم و حیانی بودن آن است. لغت شناسان عرب در تعریف واژه وحی دو نکته را لحاظ کرده اند:1-مخفیانه بودن2-سریع بودن در این باب گفته شده است:«وحی، تعلیم پنهانی است»همچنین آمده است «وحی »اشاره سریع است وبه همین جهت به آنچه با رمز و اشاره بیان می شود وحی می گویند .

بنابراین وحی در لغت نوعی تعلیم والقای معنا به دیگری بصورت سریع و پنهانی است . اما معنای اصطلاحی وحی عبارت است از : ارتباطی خاص میان خدا و پیامبرش که از ادراک بشری ما انسانها خارج است و از کم وکیف آن اطلاعی نداریم. آنچه در تعریف حقیقت وحی آمده است آن است که «وحی از سنخ علم حضوری، وکاملترین مراتب است که انسان با جان ودل آن را می بیند. وحی عبارت است ازمشاهده حقیقتی که آن حقیقت، مقّوم هستی انسانهاست، و انسان با علم حضوری ناب، مقدّم هستی خود را که خدا وکلام خداست می یابد.. وحی یافتن است و پیامبر وقتی وحی را می یابد، یقین دارد که یافته او وحی است.(جوادی آملی،1380:241)

همچنین در تعریف وحی آورده اند که «مراد از وحی، سماع کلام است خواه در یقظه و خواه در منام، خواه با رؤیت ملک و خواه با عدم آن».

از تعریفهای ارائه شده به دست می آید که وحی نوعی ادراک خاص است که از راه حسّ و عقل حاصل نمی شود و غیر از پیامبر کسی از آن آگاهی ندارد وپیامبر بواسطهی وحی حقایق الهی را دریافت وبرای هدایت انسانها به آنها ابلاغ می کند. همچنین پیامبر آن را الفاظ خود نمی داند ودر دریفات آن دچار خطا ویا شک و تردید نمی گردد.

 در واقع وحی ، نوعی ارتباط ویژه ای است که میان خدا و رسولانش برقرار است که منجر به دریافت دین و شریعت آسمانی گیرنده وحی از سوی خداوند می گردد.

 

منابع:

2-جوادی آملی،عبدالله، دین شناسی، قم، اسراء،1380

3-ربانی گلپایگانی، علی،عقاید استدلالی ، قم، نصایح،1382

حقیقت وحی

یکی از مبانی شناخت وتفسیر قرآن کریم و حیانی بودن آن است. لغت شناسان عرب در تعریف واژه وحی دو نکته را لحاظ کرده اند:1-مخفیانه بودن2-سریع بودن در این باب گفته شده است:«وحی، تعلیم پنهانی است»همچنین آمده است «وحی »اشاره سریع است وبه همین جهت به آنچه با رمز و اشاره بیان می شود وحی می گویند .

بنابراین وحی در لغت نوعی تعلیم والقای معنا به دیگری بصورت سریع و پنهانی است . اما معنای اصطلاحی وحی عبارت است از : ارتباطی خاص میان خدا و پیامبرش که از ادراک بشری ما انسانها خارج است و از کم وکیف آن اطلاعی نداریم. آنچه در تعریف حقیقت وحی آمده است آن است که «وحی از سنخ علم حضوری، وکاملترین مراتب است که انسان با جان ودل آن را می بیند. وحی عبارت است ازمشاهده حقیقتی که آن حقیقت، مقّوم هستی انسانهاست، و انسان با علم حضوری ناب، مقدّم هستی خود را که خدا وکلام خداست می یابد.. وحی یافتن است و پیامبر وقتی وحی را می یابد، یقین دارد که یافته او وحی است.(جوادی آملی،1380:241)

همچنین در تعریف وحی آورده اند که «مراد از وحی، سماع کلام است خواه در یقظه و خواه در منام، خواه با رؤیت ملک و خواه با عدم آن».

از تعریفهای ارائه شده به دست می آید که وحی نوعی ادراک خاص است که از راه حسّ و عقل حاصل نمی شود و غیر از پیامبر کسی از آن آگاهی ندارد وپیامبر بواسطهی وحی حقایق الهی را دریافت وبرای هدایت انسانها به آنها ابلاغ می کند. همچنین پیامبر آن را الفاظ خود نمی داند ودر دریفات آن دچار خطا ویا شک و تردید نمی گردد.

 در واقع وحی ، نوعی ارتباط ویژه ای است که میان خدا و رسولانش برقرار است که منجر به دریافت دین و شریعت آسمانی گیرنده وحی از سوی خداوند می گردد.

 

منابع:

2-جوادی آملی،عبدالله، دین شناسی، قم، اسراء،1380

3-ربانی گلپایگانی، علی،عقاید استدلالی ، قم، نصایح،1382

موضوعات: مقالات, کلامی
[سه شنبه 1397-02-18] [ 08:41:00 ق.ظ ]