“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه عالی وتخصصی الزهراء(س) گرگان سومین جلسه سمینار عالم ذر با عنوان «عوالم پیش از دنیا از نگاه دیگر ادیان »به صورت حضوری و مجازی در تاریخ1400/12/22  برگزار گردید. در این نشست علمی استاد مزرئی ابتدا به پاسخ سوالاتی در زمینه اختیار انسان در عالم ذر پرداخته و گفت: در این زمینه سوالاتی مانند: آیا عالم ذر با اختیار انسان منافات دارد؟ آیا در عالم ذر انسانهایی که قالوا بلی گفتند اختیار داشتند؟ مطرح است. در بعضی از روایات آمده است که برخی قلباً اقرار را قبول نداشتند و از همین جا گروه کافر و مومن مشخص شدند . در روایتی از حضرت علی علیه السلام است که ارواح ۲۰۰۰ سال قبل از ابدان خلق شده بودند و آنجا مشخص بود چه کسانی ایمان آوردند چه کسانی ایمان نیاوردند. همه به زبان اقرار داشتند اما گروهی در دلشان اقرار نداشتند. این نشان می‌دهد اختیاری آنجا بوده است. اما کیفیت اختیار قبل از اینکه دین و تکلیف بیاید موضوعی است که نیاز به بحث و گفتگو دارد. آیت الله جوادی آملی معتقد است که قبل از اینکه دین بیاید تکلیفی معنا ندارد چون اختیار باید باشد تا تکلیف شوند.
مدیر مرکز تخصصی حضرت ولیعصر(عج) در ادامه به تبیین نظر ادیان در مورد عالم ذر پرداخت و بیان کرد: در ادیان ابراهیمی و ادیان غیر ابراهیمی از خلقت روح و آنچه که بعد از آن به ابدان تعلق می‌گیرد که به آن نفس گفته می‌شود سخن گفته شده است، اما عهد و پیمانی که در اسلام وجود دارد در این ادیان کمتر دیده می شود. درادیان غیر ابراهیمی مانند زرتشت، هندوئیسم، بودا وادیانی که در هند هستند قائل به تناسخ و حلول روح در بدن های مختلف می باشند. متونی که در این‌باره یافت شده مشوش است و معلوم و مشخص نیست که مربوط به کدام دوره از زندگی انسان است.
وی در ادامه گفت: در آموزه های عرفان یهود چه در مکتب حسیدیسم و چه در مکتب کابالا مطالبی را می‌توان تطبیقی پیدا کرد که مطابق آموزه های اسلام باشد؛ در روایات ما هم وجود دارد که ارواح دو هزار سال قبل از خلقت بدن خلق شده‌اند. بسیاری از آموزه های عرفانی تورات با عرفان اسلامی شباهت زیادی دارد.
دکتر مزرئی اظهار داشت: باور به اینکه ارواحِ یکایک انسان‌ها پیش از خلقت انسان ها وجود داشته باشند و پیش از تولد وارد پیکر آنها بشود، ظاهراً از سده ی سوم میلادی به طور جدی در گفته های روحانیون یهود پدیدار گردید. برخی از آنان بر این باور بودند که ارواح بشری همچون بخشی از نفخه الهی در هنگام خلقت این عالم، بدان وارد شدند. ارواحی نیز موجودند اما در اجساد متولد نشده اند و در مخزنی در میان گنجینه های عالم هفتم که جایگاه ارواح نیکان است باقی می ماند تا اینکه بدنی متولد شود و به او تعلق بگیرد، هنگامی که ذخیره ارواح در این مخزن به پایان می‌رسد، مسیحای نجات‌بخش ظهور خواهد کرد. برخی دیگر گفتند خداوند ارواح آفریده را وادار می‌سازد که هنگام لقاح وارد شکم مادر شود؛ حتی پس از اینکه وارد این جهان شدند، کاملاً منشاء خود را فراموش می کنند و تحت مراقبت الهی قرار دارند. همچنین نقل است در روزهای شنبه جسم از روحی اضافی بهره مند می گردد یک روح اضافی از ارواح در گنجینه به جسم تعلق می گیرد، روحی که از سوی خدا فرستاده می‌شود و سپس به سوی او باز می‌گردد. شایان ذکر است که در تفاسیر تلمودی آمده است که در خود تورات اشاره شده که خداوند، جدای از ارواح، صورت مثالی چیزها و اشخاصی را آفرید که از این قرارند : نخست همان صورت تورات، دوم عرش، سوم معبد مقدس، چهارم مشایخ یهود، پنجم جماعت بنی اسرائیل، ششم مسیحا.
مدیر مرکز تخصصی حضرت ولیعصر(عج) در ادامه به بیان چگونگی آفرینش روح و روح آدم پرداخته و گفت: در روایات یهودی نقل شده است که همه ارواح از آدم تا آخرالزمان در شش روز شکل گرفتند، شش روزی که در قرآن است. روز هفتم خداوند آفریده های خود را برکت بخشید، اما هنوز ارواحی بودند که جسمی برایشان تعیین نشده بود و خلقتشان کامل نبود و نام مقدس بر آنها وارد نمی‌شد همه در باغ عدن در اعلی علیین و هنگام آفرینش تورات حاضر بودند.
استاد مزرئی در ادامه گفت: آنچه که در تلموت ذکر می‌شود که همه ارواح ابتدا و در اصل در روح آدم ابوالبشر قرار داشتند این همان است که قرآن می گوید: «اذ اخذ من بنی ادم ظهورهم ذریاتهم». خداوند پس از خلقت حضرت آدم همه ارواح درونش و نسل هایی را که در آینده خواهند آمد را به او نشان داد.
انسان در ابتدا در بهشت و ارتباط با خدا و کاملاً روحانی بود، صورت اخیر به معنای حالت مجرد که او را در برگرفته بود به شکل اعضای بدن جسمانی درآمد چیزی که با ذات و ماهیت الهی او بسیار متفاوت است، گناه آدم رابطه مستقیم انسان با خدا را مخدوش ساخت به گونه ای که نظم امور را به هم زد.
وی در ادامه به بیان نظر کابالا پرداخته و گفت: در عرفان یهود، انسان را وجودی روحانی تفسیر می‌کنند که و جسم را پوشش روح می دانند و قائلند روح دارای سه بخش است: نفس ، روعه یا روح، نشاما یا روح متعالی. به نظر می رسد این ها درجات مختلف وجودی در انسان باشد که برخی نشاما، برخی روعه، و برخی تنها نفس دارند. نفس برای انسان لازم است زیرا هر کسی باید روح بخاری را داشته باشد و در روعه به او پاداش داده می شود که به مثابه تاج نفس است و توسط نور عوالم بالا روشن می‌شود و شایسته ادراک اسرار پادشاه یعنی خداوند می شود. اگر شایستگی بیشتر نشان دهد تاج روعه را دریافت می‌کند که این نشاما یا روح خداست. تنها این بخش، ازلی است و حیات بهشتی و رویت الهی با این امکان پذیر می شود .
دکتر مزرئی در ادامه به بیان دیدگاه عرفان اسلامی پرداخته و گفت: در عرفان اسلامی بر اساس حدیث “"کنز “” منشا تنزلات وجودی و ایجاد ممکنات، حب و محبت ذاتی خداوند است محبت در حق تعالی عین ذات او ذات او عین حب است.. در واقع این حب، حب ذات به رویت و جلوه ی خود در صورتی کامل و بدون هیچ خفا و پوشیدگی است. خداوند خودش را در مظهر انسان کامل نگاه می‌کند. ابن عربی در فص آدم دو علت برای خلقت انسان ذکر می‌کند :1- انسان کامل روح این عالم است و عالم مثل یک بدن آماده می شود روح در او دمیده می شود. لذا « لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها » اگر انسان کامل نباشد مانند وقتی است که روح از بدن انسان هجرت می‌کند و انسان می میرد.
2- خداوند صفات و کمالات متعددی دارد و موجودات مختلفی که خلق کرده هرکدام مظهری از اسماء الهی اند خداوند در جواب اعتراض ملائکه فرمود: « و علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه …» انسان کامل، مظهر اسماء الهی و آینه تمام نمای حق شده؛ خداوند دوست داشت خود را در آینه کاملی ببیند پس محب و محبوب خودخداوند است چون تصویر خودش را دراین آینه دیده است. این آینه از خودش حقیقی ندارد به قول ملاصدرا عین ربط است و وجود لغیره دارد .
مدیر مرکز تخصصی حضرت ولیعصر(عج) در پایان بیان کرد: حاق و نقطه حقیقی این حقیقت که همان انسان کامل که تجلی تام وجود رحمانی وحدانی را دریافت می دارد قلب حقیقت انسانی خوانده می‌شود. در نتیجه می‌توان گفت هر آنچه در تمام مراتب ظاهر می شود اثری از همان نفس رحمانی و تجلی و فرع آن قلب کلی وحدانی انسانی است که به اقتضای مرتبه، تعین خاص یافته است. در نتیجه این حقیقت قلبی همان فطرت اصلی تغییر ناپذیر است که در همه مذاهب و در همه مراتب روحانی و مثالی و حسی یعنی تا انتهای تنزلات وجود از عالم عقل و مثال و ماده مرکوز بوده و همه موجودات بر آن مفطورند و تجلی وحدانی و حبی حق را دریافت می‌کنند و به حسب خود ظاهر می‌سازند و ذاتاً تسبیح گوی حقند که در قامت آسمان و زمین «اتینا طائعین» می گویند و در شکل ذره ترابی «قالوا بلی » را مترنم می شوند.

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, سمینار
[چهارشنبه 1401-02-07] [ 11:05:00 ق.ظ ]