معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اسفند 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29      








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  بررسی نگرش فقهی بر طرح انطباق در موسسات پزشکی ...

استاد راهنما: حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید علی هاشمی

استاد مشاور:حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای محمدعلی افضلی

پژوهشگر: زهرا نوچمنی

چکیده

   هدف از نگارش این پژوهش بیان نگرش فقهی بر طرح انطباق در مؤسسات پزشکی می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها به روش کتابخانه ای و اسنادی متناسب با سوالات و اهداف تحقیق با استفاده از ارائه فیش جمع آوری و در تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوی استفاده شده است.

آنچه که با بررسی و دقت نظر در آیات و روایات و مطالعه در کتب فقهی فقیهان پیشین و معاصر به دست آمده این است رعایت و حفظ شئونات شرعی(درارتباط، نگاه و پوشش) بر زن و مرد مسلمان واجب است مگر در مواردی که استثناء شده است.

باتوجه به این که در جامعه اسلامی زندگی می کنیم و باید براساس آموزه های دینی رفتارکنیم و طبق تقسیم بندی محرمیتی که در فقه و متون دین ما وجود دارد پزشک و کادر پزشکی هیچ کدام جزء محارم محسوب نمی شوند واز مصادیق افراد بیگانه می باشند و باید از آشکار نمودن بدن در مقابل آنها خودداری شود و این امرلزوم اجرای طرح انطباق در موسسات پزشکی را می رساند.مطلب دیگری که بسیار حائز اهمیت می باشد آثار فردی و خانوادگی عدم رعایت طرح انطباق می باشد که باعث بروز فشارهای روانی برای فرد و همچنین از هم گسیختگی خانوادگی است که برای او به وجود می آید.

کلید واژه:پزشکی- انطباق-طرح انطباق- ارتباط-پوشش و نگاه

موضوعات: پایان نامه, فقه و اصول
[شنبه 1396-12-26] [ 08:30:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چرا خدا ما رو خلق کرد ؟ ...

 

پاسخ:

فلسفه آفرينش انسان، در فلسفه عمومي خلقت همه موجودات تعريف شده است. اين دو ماهيتي جداي از هم ندارند. بايد ديد كه هدف خداوند از آفرينش همه موجودات چيست تا آن گاه فلسفه آفرينش انسان و هدف اصلي آن براي ما روشن گردد.

تصور ما از انجام کارها، معمولا به دست آوردن سود يا رفع يک نياز است؛ زيرا ما انسان ها موجوداتي محدود و ناقص هستيم و همواره اعمال ما به يکي از اين دو امر برمي گردد؛ اما خداوند، هيچ نقصي ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد . خدا فاقد هيچ کمالي نيست تا به کمال رسيدن براي او متصور باشد؛ بلکه خدايي او اقتضاي آفرينش دارد؛ زيرا «آفريدن» به معناي ايجاد کردن است. هر وجودي، خير است و لازمه فياض (بخشنده) بودن خداوند، عطا کردن او است. خداوند در قرآن مي فرمايد:

«و ما کان عطاء ربک محظورا»؛(1) «عطاي پروردگارت منع نشده است».

هر چيزي که اقتضاي وجود و هستي داشته يا امکان وجود داشتن آن باشد، فيض وجود از خدا دريافت مي کند. خداوند بخل در وجود و هستي دادن ندارد تا موجودي که امکان وجود آن است، وجود را دريافت نکند.

جهان هستي با تمام نظم و زيبايي هايش نمادي از لطف، مهرباني، علم، قدرت و حکمت خداست؛ به طوري که بدون آفرينش، صفات جمال و جلال خدا مخفي و پنهان مي ماند.

هر «بود»ي، «نمود»ي دارد. نمي شود خدا فياض باشد، اما فيضي نداشته باشد. همان گونه که نمي تواند نور باشد. اما روشنايي نداشته باشد و رحمت باشد، اما بخشش نداشته باشد. بنابراين، از همين جا مي توان نتيجه گرفت که خلقت جهان و از جمله انسان، نتيجه صفات خداوند است.

خداوند فيض و بخشش دارد و لازمه آن اين است که هر چه امکان وجود دارد، فيض و هستي خداوند را دريافت کند. چون قابليت وجود براي جهان هستي بود، خداوند آن را آفريد. بنابراين، جهان هستي نشان دهنده و نتيجه صفات خداوند است . از اين رو، خلقت جهان هستي با تمامي نظم و زيباييش، جلوه گر جلال و جمال خداست.

خداوند از آن جا که “علم” و “قدرت” و “فضل” و “جود” بي نهايت دارد، جهان و انسان را آفريده است. لازمه اين صفات آن است که اولا، جهان را بيافريند. ثانيا، خلقت او بهترين و کامل‏ترين آفرينش باشد. در مجموعه هستي اگر وجود مخلوقي، زيبايي و کمال آفرينش مجموعه عالم را افزايش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند؛ زيرا عدم خلقت آن موجود، ناشي از عدم اطلاع و آگاهي از زيبايي آن است، يا در اثر ضعف و ناتواني از خلقت آن است.

چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بي نهايت، باز آن زيبايي را خلق نکند، ناشي از عدم “فضل” و “جود” و بخشندگي است و خدا از بخل، منزه است. “جود” و رحمت و بخشندگي او بي نهايت است. پس جهاني که خدا خلق مي کند، بايد کامل‏ترين صورت ممکن را داشته باشد. هر چه امکان تحقق دارد، از طرف خداوند فيض وجود دريافت مي کند. هدف نهايي تک تک موجودات و مجموعه عالم هستي، اعم از دنيا و آخرت، همين است.

در حقيقت، غايت و هدف افعال الهي همان خود اوست . خداوند چون خداست، مي‌آفريند. آفرينش، لازمه خدايي اوست؛ زيرا وجود بهتر و ارزشمند تر از عدم است. خداوند اين فيض را از عام دريغ نمي نمايد؛ در عين حال، آفرينش خداوند هم بر اساس صفات حکمت و علم او در نهايت اتقان و استحکام و هدف مندي است . همچنين مسيري معين براي موجودات آن تعبيه شده است . سرانجامي دقيق و محاسبه اي کامل در برابر رفتارها و کنش هاي اختياري موجودات مختار، در نظر گرفته شده است.

بر اين اساس، آخرت و معاد هم در همين جهت، ضرورت وجود مي يابد؛ چون به شکوه بيش از پيش اين مجموعه و عادلانه بودن ساختار عالم کمک مي کند. اين امر همخوان با روح جاودانگي طلب انسان است و بستر رسيدن به کمالات وجودي انسان را که برترين مخلوق خداوند است، مهيا مي سازد.

البته اين موضوع از منظر غايت فاعل و هدفي است که علت ايجاد عالم در آفرينش دارد. در کنار اين امر، اين عالم و خود مخلوق خداوند هم به نوعي داراي هدف و مقصدي است که در مسير حرکت خود در نهايت به آن منتهي مي گردد.

در پايان، براي درك حقيقت هدف خداوند تذكر اين نكته ضروري است كه ما دو هدف داريم: يکي هدف فعل و ديگري هدف فاعل. بين اين دو تفاوت وجود دارد. به اين مثال توجه نماييد:

صنعتگري موتوري را مي سازد که قادر به حرکت با سرعت 800 کيلومتر در ساعت است. هدف اين موتور که فعل صنعتگر است، رسيدن به سرعت مورد نظر است. اما هدف اصلي سازنده موتور، نشان دادن توانمندي خود يا رسيدن به شهرت و مانند آن است. با اين توضيح بايد گفت که فارغ از هدف خداوند در خلقت عالم و اقتضاي ذات و صفاتش، اين عالم هم مسير و مقصدي را در پيش دارد که هدف آن به شمار مي رود. اين هدف، تکامل انسان و رسيدن به غايت نهايي ذات انساني اوست.

در آيات قرآن آزمايش (2) و عبادت (3) به عنوان علّت آفرينش انسان شناخته شده است. در عين حال، آفرينش بسياري از مظاهر خلقت مانند آنچه در زمين است، براي او تعريف شده است. (4) از اين امر مي توان نتيجه گرفت که غايت حکيمانه اي که خداوند در مسير خلقت عالم در نظر گرفته، تکامل انسان و رسيدن او به درجات والاي وجودي و در نهايت، بهره مندي او از اين کمالات و رشد و پيشرفت آدمي است.

پي نوشت ها :

1. اسراء (17) آيه‏ 20.

2. ملک (67) آيه 2.

3. ذاريات (51) آيه 56.

4. بقره (2) آيه 29.

منبع:

مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی  www.pasokhgoo.ir

موضوعات: مقالات, کلامی
[شنبه 1396-12-19] [ 11:07:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چگونگی هماهنگی بین حقوق اجتماعی زن با تکالیف خانواده ...

استاد راهنما: حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکترسید علی هاشمی

استاد مشاور:حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر سعید شهواری

پژوهشگر: فاطمه کلاگری

چكيده

هدف از نگارش این پژوهش بررسی حقوق اجتماعی زنان در جامعه و تکالیف خانواده و همچنین هماهنگی بین این دو می باشد. در این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی است و داده ها به روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است.

از یافته های این تحقیق می توان به این موارد اشاره کرد:  رعایت جایگاه حقوق اجتماعی زنان علاوه بر آن که در داشتن خانواده ای سالم تأثیر دارد، موجب اثرات مثبتی برای زن نیز می شود. زیرا همراه با تغييرات ساختاري جامعه و بر اثر تحولات زندگي خانوادگي، زن خانه‌دار در عين داشتن مسئوليت‌هاي متعارف خود، بيش از پيش، مجبور به كار در خارج از خانه شده است که آثار مثبت مادي و معنوي اين اشتغال غالباً‌ علاوه بر تأثیر بر وضع خود زن، كه ضمن كسب درآمد به استقلال و اعتبار اجتماعي بيشتري دست مي‌يابد، متوجه همسر و فرزندان او نيز مي‌شود. رو آوردن زنان به اشتغال و فعالیت های اجتماعی در خارج از كانون خانوادگي تأثيري بسزا در ابعاد هويت اجتماعي آنان داشته و اين امر، به نوبه خود، موجب افزايش اعتماد به‌نفس جامعه زنان شده است. از این رو رعایت حقوق اجتماعی زنان و حضور آنها در جامعه با رعایت تکالیف در خانواده  با یکدیگر منافات ندارد و حتی تا جایی که تمام ادیان از جمله دین اسلام، باعث ایجاد تغییرات اجتماعی به نفع حقوق زنان بودند.

کلید واژه ها:زنان، حقوق اجتماعی، خانواده، تکالیف و وظایف.

موضوعات: پایان نامه, فقه و اصول
 [ 10:50:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  واژه شناسی اِثم(قسمت اول) ...

یکی از واژگان حوزه گناه در قرآن کریم واژه « اِثم » است. در برخی از کتاب های لغت ، توضیحاتی در  این باره ارائه شده است که به برخی از آنها پرداخته می شود .

فراهیدی درالعین[1]علاوه بر معنای گناه برای واژه اثم، افتادن در گناه را نیز قید می نماید.

 ابن فارس در معجم[2] ومصطفوی درالتحقیق[3] واژه­ی «اثم» رامشتق ازسه حرف «همزه،ثاء،میم» می­داند بعلاوه اینکه این واژه را مترادف گناه می شمارد، درباب وجه تسمیه اثم به گناه می نویسند: «هو البطء و التأخُّر. يقال ناقة آثِمةٌ أى متأخِّرة و الإِثم مشتقٌّ من ذلك، لأنّ ذا الإِثمِ بطى‌ءٌ عن الخير متأخِّر عنه»[4] مفهوم اثم همان کندی و تأخیر است؛ به عنوان نمونه به شتر « آثمه » می گویند چون حرکتش کند است و ­واژه اثم نیز برگرفته از همین مضمون است؛ پس کسی که مبتلا به اثم است به کندی و تأخیر در خیر ونیکی می­افتدوازآن باز می ماند .

 شبیه همین مضمون راراغب اصفهانی بااندکی تفاوت قید می­نماید: « راغب اصفهانی واژه­ی«اثم» را اسم فعلی می داندکه کننده­ی (انسان) از نیکی است وجمع آن« آثام»  می شود ومعنای در برگیرنده­ی کندی است .همانند شاهد مثال شعری که آورده است :« ساربانی که (شتران) ردیف رابه تندی می راند؛ گرمای ظهر را برای شتران کندرو به حساب نمی آورد» . ودرآیه 219 سوره بقره که بیان می دارد از پیامبر اکرم (ص) درباره خمر و قمار پرسیده شد. خداوند تعالی در پاسخ به این پرسش به پیامبر اکرم ( ص) وحی فرمودند که در آن دو( خمر وقمار) اثم بزرگی و منفعت هایی برای مردم است ، که به نظر راغب  علّت یادکرد آیه شریفه از خمر، به عنوان اثم، به این دلیل است که خمر، تلاش انسان را در رسیدن به نیکی کند می­سازد. »[5]

مشابه همین نوشتار در باب معنی تاخیر که درواژه­ی« اِثم »را زبیدی در تاج العروس نگاشته است « هو فِعْل مُبْطى‌ءٌ عن الثَّوابِ »[6] . اما به نکته ایی دیگر نیز اشاره دارد، زبیدی درباره واژه اثم می نویسد: اثم را به کاری گویند که انجام آن حلال نیست؛ « قيلَ الإثْمُ أَنْ يَعْمَلَ ما لا يَحِلُّ له »[7] که این برداشت که کاری که انجامش حلال نیست( فعل حرام) را فیروزآبادی در القاموس المحیط[8] آورده که تایید کننده­ی نظر فراهیدی در برداشت تاخیر از اثم هم می باشد .جوهری فارابی درالصحاح[9] نیز ماننددیگرلغویون به معنای کُندی درواژه­ی «اثم» معتقداست و دوواژه­ی « آثِمٌ و أَثِيمٌ» رابه معنای فردی که به گناه افتاده است وواژه­­ی «الْأَثَامُ» را جزای گناه می­پندارد.

 ابن­منظور در لسان العرب به معنای کُندی درریشه­ی اِثم اشاره دارد ودر توضیح عملی که حلال نیست ( فعل حرام) واژه اِثم را در آیه­ی 219 سوره بقره این­گونه معنا کرده است : «  الإِثْم القِمارُ، و هو أَن يُهْلِك الرجلُ و يذهِب مالَه »[10] یعنی وجه تسمیه قمار به اِثم را از این بابت می داند که قمار، مرد را به هلاکت ( نابودی) می کشاند ودارای­اش را از بین می برد ، با این بیان در آیه شریفه­ی مذکور درباره اثم ، به عملی اشاره شده که باعث نابودی انسان و تباه شدن اموالش می گردد .اودرتوضیحاتش می­نویسد:«تأَ­ثَّم الرجل: تابَ من الإِثْم و استغفر منه» واژه­ی « تأَ­ثَّم » به معنای توبه وطلب استغفاراز اثم وواژه­ی « أََََثاماً»، دره­ای درجهنم است وبه نقل ازفراء[11] می­گویددرآیه­ی « إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثِيمِ »[12]؛ واژه­ی« الأَثِيمُ» به معنای فاجرمی­باشد.

 برخی از لغویون  اثم را به معنای خمر گرفته اند؛ به عنوان نمونه اشاره به خمر در معنای « إثم»را صاحب بن عباد در المحیط فی اللغه[13] هم آورده است و خمر را از وجوه معنایی اثم می­شماردودر ادامه می­نویسد؛« الأَثَامُ: عُقُوْبَةُ الإِثْمِ »[14] وواژه­ی « اَثام»را به مجازات اثم اطلاق می­نماید.

فخرالدین طریحی[15]واژه­ی « الأَثِيمُ» رادرقرآن، به معنای کافر و­­­­­واژه­ی «إثم» رامعدل خمر، سرکشی وفسادمی­داند.

 فیروز آبادی[16]  علاوه بر خمر ، به قمار نیز به عنوان یکی از معانی « إثم» اشاره دارد امّا در وجه تسمیه خمر به اثم، زبیدی[17] نظر دیگری دارد نام­گذاری خمر به اثم را از روی مجاز می داند وبه طور واقعی خمر را معادل اثم نمی پندارد و همچنین که گذشت به انجام کارهایی که حلال نیست اثم می گوید .زبیدی مانندابن­منظور واژه­ی «الأَثَامُ» رادرّه­ای درجهنم می­داند.

در نتیجه می­توان گفت همه­ی لغویون واژه­ی« إثم»وجمع آن«آثام» را ازریشه­ی« أ- ث- م» ومترادف گناه می دانند؛ یعنی عملی که در دین اسلام حلال شمرده نمی شود اما در وجه تسمیه، دیدگاهی که صحیح تربه نظرمی­رسد این است که در واژه­ی« إثم» معنای کُندی نهفته است وگناهان هم باعث کند شدن انسان در رسیدن به خیر و رستگاری می گردند از همین رو ، گاهی از واژه­ی « إثم»در مفهوم گناه استفاده می شود. برخی از لغویون « إثم»را مترادف خمر گرفته اند و به نظر می رسد علّت پندار این ترادف را باید در اثرات مصرف خمر و مسکرات در انسان دانست که یکی ازمهم ترین ومشهود ترین  این اثرات ، زایل شدن قدرت عاقله و سپس ضایع شدن قوه تشخیص صحیح از ناصحیح است و نتیجه این ضایع شدن ، کند شدن رسیدن به نیکی و رستگاری در شارب خمر است .

 

 



[1] - فراهيدى، خليل بن احمد .  كتاب العين، ج8  . قم – ايران:نشر هجرت، دوم، 1410 ه‍ ق ، ص 25
[2]- ابو الحسين، احمد بن فارس بن زكريا. معجم مقائيس اللغة، ج 1 . قم- ایران :انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، اول، 1404 ه‍ ق ، ص 60
[3]- مصطفوى، حسن . التحقيق في كلمات القرآن الكريم، 14 جلد 1. تهران : مركز الكتاب للترجمة و النشر ، اول، 1402 ه‍ ق ، ص  33
[4]- همان
[5]- اصفهانى، حسين بن محمد راغب.  مفردات ألفاظ القرآن. لبنان – سوريه: دار العلم - الدار الشامية، اول، 1412 ه‍ ق ، ص 63
 - [6]- واسطى، زبيدى،حنفى ، محب الدين، سيد محمد مرتضى حسينى .  تاج العروس من جواهر القاموس، ج 16 .  بيروت – لبنان: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع ، اول، 1414 ه‍ ق ، ص: 5
[7]- همان 
[8] - فیروزآبادی، مجد الدين أبو طاهر محمد بن يعقوب . القاموس المحيط  ، ج4 . لبنان :مؤسسة الرسالة للطباعة والنشر والتوزيع، هشتم ،1426 ه ق، ص:3
[9]- جوهرى، اسماعيل بن حماد. الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربية،  جلد5.  بيروت – لبنان: دار العلم للملايين، اول، 1410 ه‍ ق ، ص 1857
[10] - ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدين، محمد بن مكرم. لسان العرب، ج 12 . بيروت - لبنان: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع - دار صادر، سوم، 1414 ه‍ ق ،ص 5
 - [11]أبو زكريا يحيى بن زياد بن عبد الله بن منظور الديلمي الفراء ، (207  - 144 ه ق)
[12] - دخان/43و44
[13]- صاحب بن عباد، كافى الكفاة، اسماعيل بن عباد. المحيط في اللغة، ج10 .  بيروت - لبنان :عالم الكتاب ، اول، 1414 ه‍ ق ، ص 195
[14]- همان
[15]- طريحى، فخر الدين . مجمع البحرين. جلد 6 ، تهران : كتابفروشى مرتضوى، سوم، 1416 ه‍ ق ، ص  5
[16] - پیشین 
[17] - پیشین

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
 [ 10:45:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی ادله موافقین و مخالفین مرجعیت زن در مسائل زنان ...

استاد راهنما: حجت الإسلام و المسلمین جناب آقای مجتبی ارشاد

پژوهشگر: صدیقه بهرامی                 

چکیده

این مطالعه با هدف بررسی ادلّه موافقین و مخالفین مرجعیّت زنان در مسئله زن تلاش کرده است تا با استناد به منابع و مباحث تقلید و مرجعیّت با تکیه بر فقه امامیه ادلّه موافقین و مخالفین را بیان کند. روش به کار رفته در تحقیق اسنادی و کتابخانه­ای است و سعی شده تا چندی از ادلّه نقلی و عقلی را ارائه دهد. از مهمترین یافته­های این مطالعه آن است که مرجعیت زن در مسائل زنان به عنوان یک منصب اجتماعی و اجرایی اصالتا منع و نفی را در بر ندارد. از میان عموم ادله مخالفین تصدی مرجعیت زن برای مسائل زنان تنها اجماع، مورد ارجاع است که به دلیل مدرکی بودن نمی تواند در دعوی اعتبار ذکوریت معتبر باشد و نمی تواند مرجعیت زن را نفی کند. در مقابل، ادله موافقین تصدی مرجعیت زن به ویژه عقل ثابت می کند که با شناخت هویت انسانی زن و به پشتوانه ریشه فقاهت، اجتهاد و عدالت در امر مرجعت زن به صورت عام و برای مسائل زنان به صورت خاص،  ذکورت و انوثیت راه ندارد.

کلید واژه: ادلّه موافقین، ادله مخالفین، مرجعیّت زن، مسأله زنان، تقلید

 

موضوعات: پایان نامه, فقه و اصول
[یکشنبه 1396-12-13] [ 10:42:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  معنا شناسی «معصیت» در قرآن کریم (قسمت اول) ...

تعریف معنا شناسی به دو سبب کاری بس دشوار است: یکی آراء و نظرات مختلف در مورد آن و دیگری تازگی آن در بین نظریات زبان شناسی جدید. سختی محدوده معناشناسی مانع این نشده است که علما به تعریف آن نپردازند بلکه این علم در نظر اکثر ایشان شامل بخشی از زبان­شناسی امروزي (زبان شناسی توصیفی و ساخت گرا)، و روشی است براي بررسی دلالتها و علامتها(أنور المرتجى،1987م؛3). به عبارت دیگر،معناشناسی کار کشف ساز وکارهاي معنا را با مطالعه­ای علمی  به عهده دارد؛ معنایی که در پس لایه هاي متن ذخیره شده است. دانش معناشناسی بیش از نیم قرن است مانند دیگر شاخه­های زبان­شناسی دنیا مورد توجّه است. دانشمندان زیادی با فرهنگ­ها و گرایش­های مختلف به مسأله معنا می­پردازند. یکی ازجدیدترین روش­های معناشناسی که ازکارهای معناشناسی ایزوتسو الگوگرفته­است مبتنی بربررسی لغوی وصرفی واژه، یافتن واژه­های مترادف و متضاد، و همچنین کلمات هم­نشین و جانشین، مطالعات یکپارچه وکلی متنی وفرامتنی می­باشدکه سعی شده درپژوهش پیش­رو از این روش استفاده گردد.یکی از ريشه­هایی که در ترجمه­ ها به معنای «گناه» آمده واژه ­ی «ذنب» است اما آیا در بررسی بنیادین و یکپارچه­ ی تکرارهای آن در قرآن کریم، معنای رایج گناه استخراج می­گردد؟ مشتقات ریشه­ی« ذ – ن – ب» 39 باردر26 سوره­ ی قرآن کریم آمده­است. از این تکرارها،  11بار به صورت مفرد( ذَنب) و 26 بار هم به صورت جمع( ذُنوب) و دو بار به صورت جمع اما به فتح ذال( ذَنوب) قیدگردیده است. با توجّه به آن­چه بیان گردید این پرسش مطرح می­شود:

- ریشه «ذنب» در قرآن کریم در چه معانی به کار رفته است؟

- واژه های هم نشین و مشترک معنوی با ریشه«ذنب»چه ارتباطی با آن دارند؟

1-واژه «مَعْصِيَة» درقرآن:

جهت فهم بهتر واژه­ی موردپژوهش به بررسی متنی آن می­پردازیم که ابتدابابررسی همه­ی مشتقات(هم­خانواده­های) آن درقرآن کریم آغازمی­گردد. سپس همه تکرارهای واژه­ی«مَعْصِيَة» رادرمتن مقدس، مورد پژوهش قرار داده و با نگاه یکپارچه و کلی به آن­ها، متضادها وهم­نشین­ها می­توان به معنای صحیح آن نزدیک شد.

1-1. هم­ خانواده­ ها :

جهت پی بردن به معنای صحیح هر واژه در قرآن کریم باید به واژگان هم­ خانواده­ ی آن یا به عبارت دیگر به دیگر مشتقات آن ریشه مراجعه نمود. بررسی هم­ خانواده­ ها با توجه به نزدیکی معنایی مشتقات یک ریشه، فهم یک واژه از آن­ها را برای پژوهشگر آسان­تر می­ نماید.

1-1-1. عصا :

ریشه«عصا» 12مرتبه[1]در قرآن کریم تکرار شده است که ده مرتبه به صورت مفرد و دو بار به صورت جمع«عِصِيُّ» می­باشد. این ریشه در قرآن کریم، به معنای وسیله­ای است که افراد جهت کمک به راه رفتن وتکیه دادن و… به دست می­گیرند. تمامی کاربرد این ریشه در قرآن کریم مربوط به داستان­ حضرت موسی(ع) است. مفرد این واژه به حضرت موسی(ع) و جمع آن به وسایلی(عصاهایی) که ساحران در مقابل حضرت موسی(ع) به کار برده­ اند، اشاره دارد.

1-1-2. الْعِصْيان :

واژه­ «الْعِصْيان» یک مرتبه در آیه­ هفتم سوره­ ی حجرات به همراه واژه­ «فسوق» آمده که طبری فسوق را در این آیه به «دروغ» و «الْعِصْيان» را ارتکاب آنچه که خدای تعالی از آن نهی فرموده و مخالفت با اوامر پیامبر(ص) و تباه ساختن امر خداوند تفسیر می­نماید. (طبری، 1412ق: 26/80) شیخ طوسی و ابن­ عطیّه سه واژه­ کفر، فسوق و عصیان را متضادهای سه­گانه برای ایمان می­دانند. (طوسی، بی­تا: 9/345؛ ابن عطیه،1422ق: 5/147)  طبرسی فسوق را خارج شدن از اطاعت به سمت نافرمانی و گناهان و «الْعِصْيان» را همه­ گناهان می­داند. (طبرسی، 1372: 9/200) زمخشری«الْفُسُوق» را خارج شدن از راه ایمان و ارتکاب گناهان کبیره و «الْعِصْيان» را ترک اطاعت اوامر شارع می­ نامد. (زمخشری، 1407ق: 4/363)  فخررازی ایمان کامل راجمع بین تصدیق به قلب، اقرار به زبان وعمل به احکام دین و واژه­های سه گانه­ کفر، فسوق وعصیان را در مقابل و متضاد آن دانسته و عصیان را عدم اطاعت از امر خدا و پیامبر(ص) می­گیرد.(فخر رازی،1420ق: 28/102)  ابن­کثیر ضمن نقلروایتی از پیامبر اکرم(ص)،  فسوق را از زمره گناهان کبیره وعصیان را جزو همه­ گناهان می­شمارد. (ابن­کثیر، 1419ق: 7/347) علامه طباطبایی، فسوق را خروج از طاعت به سوی معصیت و عصیان را خودمعصیت می­داند.(طباطبایی،1417ق:18/313)

1-1-3. افعال مشتق ازاین ریشه:

یکی از مشتقات این ریشه «أَعْصي» است که درآیه­ی69 سوره­ی کهف ذکر شده و  اشاره به داستان حضرت موسی(ع) و همراهش یعنی خضر نبی (ع) دارد. طی این داستان،  خضر(ع) به موسی(ع) می­گوید که: « تونمی­توانی همراه من صبرنمایی»(کهف/67) حضرت موسی(ع) در پاسخ می­گوید: «به­ خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد» (مکارم شیرازی،1373ش:ص301)، شیخ طوسی (بی­تا: 7/72) طبرسی (1372ش: ج/746) قرطبی (1364ش: 11/17)و ابن­کثیر (1419ق: 5/163)، واژه ­«لا أَعْصي» را به مخالفت نکردن با اوامرحضرت خضر(ع) تفسیرنموده­اند.در این آیات ابتدا به اوامر و نواهی اشاره شده سپس مخالفت حضرت موسی(ع) باآن اوامر ونواهی در قالب مشتقّات «عصی» بیان شده­است،باعنایت به عصمت پیامبران ودرنتیجه عدم تحقق فعل گناه، این واژه به مطلق نافرمانی اشاره دارد نه به فعل گناه.

واژه­ «عَصى» در دو آیه­ 121سوره­ طه و21 سوره نازعات آمده که در آیه اول به حضرت آدم (ع) و در آیه دوم به فرعون نسب داده شده ­است. درباره­ حضرت آدم(ع) به نافرمانی ایشان از خدای تعالی در نزدیک نشدن به درخت ممنوعه بر می­گردد و درباره­ فرعون به اجابت نکردن دعوت حضرت موسی(ع) اشاره دارد.  پس«عَصى» را در آیه 121 سوره طه به معنای خطایی از جانب حضرت آدم(ع) می­دانند. (طوسی، بی­تا: 7/17؛ طبرسی، 1372ش: 7/55) فخررازی عصیان را اطاعت نکردن از دستورات می­داند، چه این دستورات واجب باشد یا مستحب، و درباره­ حضرت آدم(ع) دستورخدای تعالی، جنبه­ وجوب نداشته بلکه مستحب بوده­است. (فخر رازی، 1420ق: 22/108) بحرانی در روایتی ازامام رضا(ع) ضمن توضیح داستان فریفتن حضرت آدم(ع) توسط ابلیس، واژه­ «عَصى» را به گناه صغیره­ قبل ازنبوت حضرت آدم(ع) معنا می­نماید؛ چون در این روایت، صدور گناه صغیره از پیامبران قبل از نبوتشان جایز است و بعد از نبوت هیچ گناهی، چه صغیره و چه کبیره از پیامبران صادر نمی­گردد. طباطبایی نیز آن را به ترک اولی تفسیر می­نماید. (طباطبایی،  1417ق: 14/222)

واژه «عَصِيًّا» دو مرتبه در سوره­ مریم در آیات14 و44 آمده که طبری آن را به نافرمان (ذوعصیان) (طبری، 1412ق: 16/44) و شیخ طوسی و طبرسی آن را به نافرمان (عاصی) تفسیرنموده­اند. (طوسی، بی­تا: 7/112؛ طبرسی،1372ش: 6/782) فخر رازی آن را از «عاصی» بلیغ­تر می­داند (فخر رازی، 1420ق: 21/518) و ابن­عطیهبه عاصی، عبارت «کثیرالعصیان» را اضافه می­نماید؛ چون این واژه را برای مبالغه می­داند. (ابن­عطیه، 1422: 7/246)  طباطبایی به عبارت «زیر بار نرفتن» اشاره دارد که صفت مشبهه است. (طباطبایی،1374ش: 14/20)

واژه­ی« عَصَيْتَ» درآیه­  91سوره­ یونس به پاسخ خداوند به فرعون به هنگام غرق شدن او اشاره دارد که طبریآن را به ترک ایمان تفسیر نموده است. (طبری،1412ق: 5/198)

فعل «عَصَيْتُ» در سه آیه (انعام/15 – یونس/15 – زمر/13) تکرار شده است که همگی با عبارت «إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ‏ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ» از زبان پیامبران آمده ­است. دربافت مجاور آیات فوق، پیامبر در مقابل شرک به خداوند، تغییر کلمات و عبارات وحی و طبندگی غیر طاغوت این جمله (إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ‏ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ) را به فرمان خداوند بیان نموده­است، هم­چنان که طباطبایی نیز به سیاق آیات اشاره دارد که منظور، مخالفت با امر پروردگار در بندگی او و ایمان به روز جزاست.( طباطبایی، 1374:17/247)

دوواژه­ی«عَصَيْتُمْ» و «عَصَيْتُهُ» به ترتیب در آیات 152سوره­ آل­عمران و 63سوره­ هود آمده که هردودو آیه، طبق دیدگاه مفسران به نافرمانی اشاره دارد. در دو آیه­93 سوره­ بقره و 46 سوره نساء، واژه­ی«عَصَيْنا» از قول قوم بنی­اسرائیل و یهودیان آمده ­است که طبری آن­را به نافرمانی و اطاعت نکردن تفسیر نموده است. (طبری، 1412ق: 5/76) شیخ طوسی وزمخشری درتفسیر آیه­ 36هود می­گویند؛ یهودیان به پیامبر(ص) می­گفتند:  «کلامت را شنیدیم ولی در نهان می­گفتند نافرمانی کنیم.» (طوسی، بی­تا: 3/213؛ زمخشری، 1407ق: 1/166)

در چند آیه از جمله آیات10سوره­ حاقّه و 16مزمل، عصیان نسبت به اوامر و نواهی رسول بیان شده­است که منظور، نافرمانی از پیامبران است که مستحق عذابی خارق­العاده، زیاد و سخت­ می­باشد.

در آیه­ 93سوره­ طه، حضرت موسی(ع) پس از بازگشت از وعده­ چهل روزه­اش باخدای تعالی و دیدن گوساله­پرست شدن بنی­اسرائیل پس از بازگشت از وعدگاه، خطاب به برادرش هارون(ع) می­گوید: «أَفَعَصَيْتَ أَمْرِى» که از او می­پرسد که در زمان غیبت من که تو جانشین بوده­ای، آیا بنی­اسرائیل را از غضب خدا و شدت عذاب کفر و گناهان نترساندی؟

 

 



[1] - بقره/60 ؛  اعراف/160،117،107 ؛ شعراء/63، 45،44،32 ؛ نمل/10 ؛  قصص/31 ؛  طه/66،18

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
 [ 08:44:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نشستی با هسته مرکزی فقه، کلام و تفسیر و علوم قرآنی ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (سلام الله علیها) نشستی با هسته مرکزی فقه، کلام و تفسیر و علوم قرآنی برگزار گردید. در این نشست خانم رفیع نژاد مسئول تشکل های پژوهشی گفت: آنچه که هسته مرکز باید ارائه بدهد عبارت است از :

1. ارائه پیشنهادات برنامه ای به توجه به شرح وظیفه انجمن مانند: نشست، کرسی، سمینار، همایش، اردو و کلاس های مهارت آموزی مثل آشنائی با نرم افزارهای پژوهشی تخصصی

2. برنامه پیشنهادی در مورد نحوه اجرای برنامه ها. ایشان گفت: با ارائه پیشنهادات از سوی هسته مرکزی می توان برنامه ها را ارزیابی کرد و با ارزیابی آن برنامه کیفی قابل ارائه ایجاد شود. خانم رفیعی نژاد در ادامه گفت: ضرورت ایجاب می کند که موضوعات مبتلابه رشته ها (به صورت تخصصی) اولویت بندی شود و همچنین اعضای هسته مرکزی انجمن جهت ارتقا خرد جمعی می توانند برای خود اتاق فکر دو یا سه نفره تشکیل دهند. بعد از بیان شرح وظایف هسته ها توسط خانم وفیعی نژاد، خانم برقرار دبیر هسته مرکزی تفسیر به بیان پیشنهادات برنامه ای خود پرداخت. ایاشن ابتدا بیان کردند: بین 3 رشته تعامل صورت بگیرد؛ که با تعاملی کردن برنامه ها، می توان به نقاط ضعف و قوت برنامه ها پرداخت و آنها را برطرف کرد. ایشان بعد از بیان این اصل کلی به بیان برنامه های که در نظر داشتند اجرا کنند پرداختند از جمله:

1. بررسی شبهات تفسیری

2. برگزاری همایش مقاله نویسی در مهرماه. ایشان گفت: بازه زمانی این فعالیت از اردیبهشت شروع می شود. طلاب ابتدا یک دوره مقاله نویسی در اردیبهشت ماه می گذرانند و در فصل تابستان به ارائه مقالات خود می پردازند و در مهرماه این همایش برگزار می شود.

3. آموزش نرم افزارهای تخصصی رشه تفسیر

4. مسابقه تخصصی

5. دیدار پژوهشگران با بزرگان. در ادامه جلسه خانم ساوری دبیر هسته مرکزی کلام نیز به بیان پیشنهادات برنامه ای خود پرداختند. ایشان گفتند: در اسفند ماه قصد منسجم کردن عضویت ها، معرفی کتب کلامی به طلاب به وسیله بازدید از کتابخانه میرداماد و حوزه و معرفی متکلمین و مکاتب کلامی (فرقه شناسی) را دارند. هم چنین قصد برگزاری نشست پژوهشی را دارند که موضوع نشست با جمع آوری شبهه از طلاب وبالاترین رأی انتخاب می شود. برنامه های پیشنهادی دیگر ایشان تا پایان سال تحصیلی بدین قرار است: 1. برگزاری کرسی آزاد اندیشی (با نظرخواهی از طلاب موضوع کرسی انتخاب می شود.) 2. آموزش ورد، ورود به سامانه کوثرنت و ورود به سامانه سخا.3. مسابقه کتابخوانی4. آشنا کردن طلاب با کتابخانه استان قدس رضوی5. راه اندازی کانال پژوهشی

6. ایجاد دوفصلنامه کلام. بعد از بیانات خانم ساوری، خانم آخوندی دبیر هسته مرکزی فقه به بیان پیشنهادات برنامه ای خود پرداخته و گفت: اولویت اول خود را تهیه سالنامه از سال 97 قرار دادند بدین صورت که با در نظر گرفتن مناسبتها، برنامه های پیشنهادی خود را برای شش ماه آینده ارائه دهند. ایشان بیان کردندکه با مشخص شدن تاریخ و ساعت پژوهشی، عصرانه پژوهشی خواهند داشت. در پایان خانم رفیعی نژاد به جمع بندی مباحث ارائه شده پرداخته و گفتند: 1. هسته مرکزی انجمن ها یک برنامه تعاملی فصلی داشته باشند. 2. تا 3 روز آینده ریز برنامه پیشنهادی خود را به ترتیب اولویت برای اسفند ماه به صورت مکتوب ارائه دهند و برنامه سالانه را نیز تا دو هفته دیگر ارائه بدهند. ضمنا ایشان درخواست برگزاری جلسه دیگری را به هسته مرکزی داشنتد

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست پژوهشي
[یکشنبه 1396-12-06] [ 11:43:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب ...

 معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) اولین نشست از سلسله نشستهای بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب در تاریخ 24/11/96 در موسسه فرهنگی میرداماد برگزار نمود.
در این نشست دکتر مزرئی به بیان پنج سوال حول محور عرفان پرداختند.
1. آیا دین چه ادیان ابراهیمی و چه ادیان غیر ابراهیمی نیاز به عرفان دارد؟
2. آیا عرفان حقیقی همان عرفان اهل بیت (ع) است؟ آیا عرفانی منسوب به این حضرات (ع) داریم؟
3. جریان عرفان اسلامی که بزرگانی هم چون مرحوم امام (ره) علامه طباطبایی، علامه حسن زاده و ملا علی نوی و … عهده دارش بودند. آیا این همان عرفان اهل بیت (ع)است؟ اگر هست شاخصه هایش چیست؟ 4. عرفان و تصوفی که دو مکتب مهم داشت که یکی در بغداد که با جریان حلاج از بین رفت و بعد به وسیله ابوحامد محمد غزالی احیاء شد و جریان مهم دیگری در خراسان بود که مشهور به فلافتیه بود، این جریان تصوف چه نسبتی با جریان تصوف اهل بیت (ع) دارد؟
پنج سلسله مشهور صوفیه در ایران، قادریان و نقش بندیه که سنی هستند، ذهبی، خاکساریه، نعمت اللهیه که ادعا می کنند که شیعه هستند.
جریان معنویت گرای دیگری نیز در این بین مطرح است بنام جریان مدعیان دروغین که چون بحث گسترده ای است در این جلسات به آن اشاره نمی کنیم.
5. عرفانهای نوظهور یا کاذب چه نوع عرفان هایی هستند؟
ایشان در ادامه گفت: اطلاق نام کاذب بر عرفان های نوظهور به دلیل این است که تشخیص کاذب بودن آن دشوار است و با شناخت ویژگی های عرفان حقیقی باز هم نیاز به شناخت شخاصه های عرفان های نوظهور می باشد به دو دلیل: 1. روایتی از امام علی (ع) در خطبه 147 نهج البلاغه آمده است: در کنار راه رشد و راه حق، راه انحراف را نیز بشناسیم چون کسی که بخواهد باطل را در حق جلوه بدهد، حق و باطل را باهم می آمیزد و همچنین به دلیل شباهت بسیار زیادی که بین عرفان حقیقی و عرفان های نوظهور وجود دارد باید شاخصه های عرفان های نوظهور را دانست. ایشان در ادامه گفت: به دو دلیل گرایش به سمت عرفان های نوظهور زیاد ست. یکی به دلیل زبان زیبا، که افکار خود را در قالب رمان بیان می کنند. مانند رمان کیمیاگر بائولو که رمان معروفی است. دلیل دوم این است که در عرفان های نوظهور ریاضت وجود ندارد.
ایشان در ادامه به جواب سوال اول که آیا دین باید عرفان داشته باشد پرداخت و گفت: هر دینی از سه عنصر تشکیل شده است. عنصر شریعت که همان پوسته ظاهری دین است و عهده دار آن فقها هستند. عنصر دیگر حقیقت دین که همان لب و مغز دین است و عنصر سوم طریقیت یعنی راه رسیدن به باطن دین می باشد.
هر دینی نیاز به عرفان دارد، ظاهرش شریعت است و باطنش در دست اولیای خداست و آن چیزی که دارای اهمیت و ارزش می باشد باطن دین می باشد.
ایشان در ادامه گفت: باطن باید همراه ظاهر باشد. باطن بدون ظاهر مانند مغز گردوی بدون پوست می باشد که زود فاسد می شود. بنابراین رابطه عرفان و دین، رابطه باطن و ظاهر است. اگر کسی به باطن دین دست نیافت نباید ظاهر دین را رها کند و باطن بدون ظاهر نیز کار آمد نیست.



موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست اخلاقی- تربیتی
 [ 11:36:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ضرورت فاطمه شناسی در دنیای معاصر ...

 معاونت پژوهش مدسه علمیه عالی الزهراء (س) نشستی با عنوان ضرورت فاطمه شناسی در دنیای معاصر برگزار گردید. در این نشست «آیت الله سید مجتبی نورمفیدی»فرمود :حضرت زهرا(س) مجمع فضایل است.کسی می تواند مسلمان تر باشد که با این فضیلت ها بهتر پیوند برقرار نمود.
«آیت الله سید مجتبی نورمفیدی» استاد درس خارج و رئیس هیات امناء مدرسه علمیه عالی الزهرا(س) گرگان در نشست«فاطمه شناسی» که به مناسبت ایام فاطمیه و از سوی این مدرسه علمیه عالی برگزار شد به بحث پیرامون«ضرورت فاطمه شناسی در دنیای معاصر» پرداخت و بیان داشت: ضرورت شناخت حضرت زهرا(س) در شرایط امروز دنیا بویژه در میان مسلمین و پیروان اهل بیت(ع) اهمیت بسیاری داشته و راه و رسم برخورد و مواجهه با این ایام را بیشتر برای همگان نمایان می سازد.
وی افزود: یکی از محوری ترین موضوعاتی که از قدیم الایام تا به امروز دغدغه انسان بوده و هست موضوع« انسان» می باشد، به عبارت دیگر اینکه حقیقت، گرایشات و تمایلات انسان چیست، سعادت و کمال او چگونه محقق می شود و چگونه به آرامش، سعادت و کامیابی دست می یابد؟
استاد درس خارج ادامه داد: پیرامون«جوهره انسان» تعاریف متعددی ارائه شده است.عده ای جوهره انسان را عقل و تفکر می دانند. بنابر این تعریف هر چیزی که به بارورکردن این جوهر کمک نماید مایه سعادت و خوشبختی است. عرفا و اهل تصوف عشق را مایه سعادت و کمال می دانند. عده ای نیز قدرت را ابزار و وسیله ای برای رسیدن به سعادت می دانند. عده ای نیز آزادی را کمال انسان معرفی می کنند به طوری که هر کس از آزادی بیشتری برخوردار باشد به کمالات بیشتری دست خواهد یافت.
آیت الله سید مجتبی نورمفیدی گفت: رسیدن انسان به کمال از دیدگاه اسلام و قرآن، در به فعلیت رسیدن قوه های مطابق با سرشت اوست.عنوان کامل بودن به چیزی اطلاق می شود که توانائیها و استعدادهای او بروز و ظهور نماید. تفاوت انسان با موجودات دیگر در همین حقیقت نهفته است.البته لازم به ذکر است کمال غیر از تمامیت می باشد.
وی افزود: رسیدن به سعادت بدون شناخت انسان کامل ممکن نخواهد بود. از دیدگاه آیات و روایات«انسان کامل» در ارتباط با خدا، دیگران و طبیعت تعریف شده است. فلسفه تاکید بر کسب معرفت و شناخت نسبت به امام، ولی و انسان کامل حاکی از این مسئله است که بدون شناخت، امکان رسیدن به سعادت وجود ندارد.
رئیس هیات امناء مدرسه علمیه عالی الزهرا(س) گرگان تصریح کرد: «نقص معرفتی» که اغلب گرفتار آن هستیم ناشی از عدم شناخت و شناساندن درست ما از زندگی است.
آیت الله نورمفیدی یادآور شد: تنظیم ارتباط انسان با خدا، مردم و طبیعت موجب رسیدن او به کمال می شود. در این رستا تاسی به انبیاء، اولیای الهی، رسول مکرم اسلام(ص) و حضرت زهرا(س) به عنوان الگوی کامل می توانند راهگشا باشند.
وی افزود: امام خمینی(ره) حضرت زهرا(س) را «نسخه تمام انسانیت» معرفی می نمایند به طوری که جامع تمام کمالات و فضایل است. ایشان شخصیتی قابل دسترسی است به طوری که هر یک از صحابه با تناسب ظرفیت و استعداد وجودی خود و با اتصال به ولایت ائمه سعی نمودند تا به مقاماتی در حد ظرفیت وجودی خویش دست یابند.
استاد حوزه تاکید نمود: اگر انسان استعدادهایش شکوفا گردد و قوه های وجودی اش به فعلیت برسد به مقام تقرب به خدا دست می یابد. نسبت ما به اهل بیت(ع) و حضرت زهرا(س) همچون قطره ای است پیوسته به دریا. قطره ای که به دریا بپیوندد فانی در دریا خواهد شد.
آیت الله سید مجتبی نورمفیدی گفت: حقیقت وجودی فاطمه زهرا(س) فوق تصور ماست. در عظمت ایشان همین بس که نبی مکرم اسلام(ص) در برابر او تکریم می نماید. زندگی و عمر محدود حضرت زهرا(س) دارای ظرایف و نکات بسیاری است که برای دنیای امروز قابل عرضه است.
وی ادامه داد: از جمله فضایل حضرت زهرا(س) ، نزول جبرئیل برایشان است که مجموع مطالب ارائه شده به «مصحف فاطمه» معروف است. تلقی وحی نیاز به ظرفیت و سعه وجودی وسیعی دارد که خانم فاطمه زهرا(س) دارا بود. با مراجعه به منابع متعدد حتی منابع اهل سنت فهمیده می شود که آیات متعددی در شأن ایشان وارد است.
مولف و محقق حوزه گفت: در روایتی از امام حسن عسکری(ع) از حضرت زهرا(س) به عنوان «حجت» تعبیر شده است، همچنین امام زمان(عج) ایشان را با عنوان«اسوه» معرفی می نمایند. در حقیقت پیروی از حضرت زهرا(س) به عنوان الگوی جامع برای همگان شرط مسلمانی است.
نورمفیدی افزود: فضایل ارزش ذاتی دارند و پلکان ترقی ما محسوب می شود.حضرت زهرا(س) مجمع فضایل است. شخصیتی است که حقیقت کمال انسانی را در خودش مجسم نموده است. کسی می تواند مسلمان تر باشد که با این فضیلت ها بهتر پیوند برقرار نماید.

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست اخلاقی- تربیتی
 [ 10:48:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تأثیر قرآن در دفتر اول مثنوی مولوی ...

استاد راهنما: حجت الإسلام و المسلمین جناب آقای محمد علی اسدی نسب

استاد مشاور: حجت الإسلام و المسلمین جناب آقای محمد علی افضلی

محقق: لیلا کابوسی      

چکیده

این تحقیق با هدف بررسي تاثير قرآن در دفتر اول مثنوي مولوي انجام شده است. مولانا از جمله شاعرانی است که در پند واندرزهای اخلاقی خود از قرآن بهره ها گرفته و در جای جای شعر خود به این موضوع تأکید کرده است، به همین جهت در میان کتب عرفانی، کمتر کتابی را می‌توان یافت که به مانند کتاب شریف مثنوی بتواند اسرار، دقایق، لطایف و اشارات اولیا را با دقیق‌ترین و عالی‌ترین تعبیر بیان کند و باید گفت این کتاب شریف در میان کتب عرفانی اسلام بلکه در میان آثار عرفانی دیگر کم‌نظیر است.

در این پژوهش تلاش گردیده تا به این سوال پاسخ داده شود که تاثیر قرآن در دفتر اول مثنوی چگونه بوده است. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی بوده و روش به کار رفته درآن   کتابخانه ای واسنادی می باشد که با تتبع در منابع معتبر تفسیری و ادبیات به انجام رسیده است. مهمترین یافته های این تحقیق عبارت است از اینکه مولوی در مثنوی از قرآن بهره های فراوانی برده است چنانکه برخی از ادیبان و حکما مثل حاج ملا هادی سبزواری، مثنوی را تفسیر منظوم قرآن کریم خوانده اند. و علت اصلی این مهم عواملی از قبیل اشتغال به وعظ و تذکیر یا تدریس و صوفی مسلک بودن مولوی می باشد. مولوی با روش هایی چون تضمین، تلمیح، اقتباس، تمثیل و… از آیات قرآن به زیبایی در مثنوی بهره برده است.

کلید واژه: قرآن ، مولانا، مثنوی معنوی، تلمیح، اقتباس ، حل

 

 

موضوعات: پایان نامه, تفسیر و علوم قرآنی
[شنبه 1396-12-05] [ 10:13:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مقاصه در فقه و حقوق موضوعه ...

استاد راهنما: حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سعید شهواری

استاد مشاور: حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای مجتبی ارشاد

پژوهشگر: نصیبه محمدیان

در دين اسلام احقاق حق مظلوم و اجراي عدل و داد در تمام زمينه هاي زندگي فردي و اجتماعي از اهميت ويژ ه اي برخوردار است. به طوري كه هدف ارسال انبيا و نزول كتابهاي آسماني برپايي قسط و داد است. مقاصه يك نوع احقاق حق است،به نفع طلبكاري كه مديون يا غاصب از پرداخت حق او خودداري مي كند که به طلبكار اجازه مي دهد از اموال بدهكار به ميزان حقش بدون رضايت او برداردو بدهكار را هم بري الذمه مي كند. آيات متعددي از قرآن و روايات صحيح و صريح در كنار دلايل عقلي و اجماع فقها بر آن دلالت مي كنند، محدود رواياتي كه به ظاهر به منع از تقاص دلالت مي كند مربوط به شرايط خاص مثل سوگند منكر، ودعي بودن مال و مال شريك و.. يابر كراهت حمل مي شود.و براي جلوگيري از سوء استفاده هاي احتمالي مقاصه آداب ، شرايط و محدوديت ها و ويژگيهايي دارد كه درك و اجراي درست آن صاحب حق را به حقش رسانده به نظم و انتظام جامعه نيز ضرري نمي رساند.

كليد واژه : مقاصه(تقاص)، تهاتر؛ مماطله، فقه، حقوق موضوعه.

 

موضوعات: پایان نامه, فقه و اصول
 [ 10:07:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نشست مجمع عمومی انجمن های پژوهشی ...

معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(سلام الله علیها) نشست مجمع عمومی انجمن های پژوهشی فقه واصول، تفسیر وعلوم قرآنی وکلام اسلامی این مدرسه در تاریخ 96/11/17 برگزار نمود.
هدف از برگزاری این نشست، ارائه گزارش فعالیتهای یک سال گذشته انجمن های پژوهشی و تبیین برنامه های آینده و ایجاد انگیزه برای همکاری بیشتر اعضاء وانجام فعالیت های پژوهشی بوده است.
در این نشست بعد از قرائت قرآن وخیرمقدم به اعضای انجمن، سرکار خانم آخوندی دبیرهسته مرکزی انجمن فقه واصول، به بیان فعالیت های انجمن فقه پرداخت.ایشان تهیه پرسشنامه جهت شناسایی علاقمندی ها وتوانایی های پژوهشی اعضاء انجمن فقه با عنوان جدول شناسه و راه اندازی کانالی با نام براده های فقه جهت پاسخگویی به سوالات فقهی ونشست با معاون پژوهش استان جهت ارائه ی برنامه های پیشنهادی و نشست اعضای انجمن سه گروه فقه، تفسیر و کلام و اعضای کانون ها (ارائه ی راهکار جهت استفاده از تحقیقات میدانی طلاب و…) و بازدید از پایان نامه ها و منابع دسته اول موجود در کتابخانه ی مدرسه و طرح مسابقه علمی- پژوهشی از طریق کانال براده های فقه و اهدای جایزه به نفر برگزیده و … نشست هسته ی مرکزی انجمن فقه و اصول جهت ارائه ی برنامه های پیشنهادیرا از مهمترین فعالیتهای انجمن برشمرد و سپس کلیپی از فعالیت های پژوهشی که با همکاری انجمن ها برگزار شده بود، پخش گردید.
در ادامه خانم صدیقه بهرامی معاونت پژوهش مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران استان گلستان در زمینه انگیزه بخشی به طلاب جهت حضور بیشتر در فعالیت های انجمن فرمود:
امروز دنیا تشنه مهارت است؛ هر اندازه علم و نظریه کسب کرده باشید تا زمانی که مهارت لازم راکسب نکرده و توان لازم را بدست نیاورده باشید نمی توانید در اجتماع حضور پیدا کنید. ایشان در ادامه گفت: فعالیت های انجمن در سطح سه ادامه فعالیت های کانون در سطح دو می باشد اما در سطح و توان و مهارتی بالاتر. ایشان در ادامه گفتند: اگر می خواهید توان علمی خود را به یک مهارت تبدیل کنید باید در انجمن فعالیت کنید. می توانید برنامه هایی در قالب نشست، کرسی، سمینار، اردو… به هسته مرکزی ارائه داده و بعد از بررسی وتایید آن، به اجرای برنامه بپردازید.
ایشان در ادامه به بیان امتیازات فعالیت های انجمن پرداخته و گفتند: 15درصد از امتیاز نهایی قبولی در سطح چهار به سوابق داوطلبان اختصاص داده شده که 60 درصد آن به فعالیتهای پژوهشی برمی گردد. اجرای کرسی و نشست سه امتیاز پژوهشی در قبولی سطح چهار دارد. در حقیقت یک پنجم قبولی در مقطع دکتری مربوط به پژوهش می باشد.
ایشان در ادامه گفتند: وقتی صنفی به نام طلبه وارد عرصه اجتماع می شود باید پاسخگوی نیازهای مردم و جامعه باشد. بنابراین سعی کنید توانمند وارد اجتماع شوید. اینکه شما توانمندتر باشید و بی تجربه وارد اجتماع نشوید و مهارت های خود را افزایش دهید، حق شماست.
در ادامه این نشست خانم برقرار دبیر هسته مرکزی انجمن تفسیر به بیان فعالیت های این انجمن از جمله تهیه فصلنامه تخصصی تفسیر و علوم قرآنی، وبلاگ پژوهشی، گروه تلگرامی با عنوان روش پژوهش قرآنی الزهراءو…پرداختند و برنامه هایی همچون دیدار پژوهشگران با بزرگان، برگزاری اولین همایش علمی تخصصی، دوره تخصصی آموزش مقاله نویسی و…. را جزء برنامه های آینده این انجمن اعلام نمودند.


در پایان حکم مسئولیت، به اعضاء هسته مرکزی و کارت عضویت در انجمن، به طلاب این مدرسه اهداء شد.

موضوعات: نشست پژوهشي
[چهارشنبه 1396-12-02] [ 11:54:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت