معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  مفهوم شناسی تهجد در قرآن کریم(قسمت دوم) ...

پژوهشگر:فاطمه برقرار

 

4. راه­های تهجد از دیدگاه قرآن کریم

واژه تهجد فقط در یک آیه قرآن و به صورت فعل امر یاد شده است:«و مِنَ الَّیلِ فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةً لَکَ؛ اسرا/79» اما در برخی منابع تفسیری مراد از باقیات صالحات «والباقِیتُ الصّالِحتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوابًا؛ کهف/46؛ مریم/76»، نیز نماز شب دانسته شده­است (طوسی، بی­تا،7: 52؛ فیض کاشانی، 1415ق ، 3: 244؛ حویزی، 1415ق، 3: 264) ؛ و نیز در برخی منابع، تعبیر «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب * و اِلی رَبِّکَ فَارغَب؛ شرح/7»، به نماز شب تفسیر شده است (سیوطی، 1404ق، 8: 551). اما موضوع «تهجد» با تعابیر دیگری در قرآن مطرح شده است که در ذیل به شرح آن می­پردازیم:

4-1. نمازشب

از مهمترین مصادیق تهجد، نماز خواندن است که از آن به نماز شب تعبیر شده است (محقق حلی، 1427ق، 10: 308). در قرآن کریم، نماز شب سه بار به عنوان مصادیق تهجد بیان شده است. در آیه «وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَ قِيَامًا، فرقان/64؛ كسانى كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى‏كنند».  واو (و الذين) عطف به آيه قبل می­باشد يعنى عباد الرحمن کسانی هستند كه شب را به­روز مى‏آورند در حالى كه سجده كنندگان و ايستادگان مي­باشند كه تمام شب يا بعضى از شب را به­نماز و سجده و قيام مي­گذرانند و نافله شب مي­خوانند. برخی بر این باورند که هر كس قسمتی از شب يا تمام شب را احياء نمايد و يك نماز بخواند خواه در جزء اول شب باشد يا آخر داخل در اين آيه است (مجتهده امین، 1361، ‏9: 214-213). در آیه «وَ مِنَ الَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ …..؛ و در شبانگاه براى او سجده كن، انسان/26». مراد از سجده این است که در پاسى از شب براى خدا نماز بگزار، بعضى گفته‏اند: نماز مغرب و عشاى آخر را بگزار. (طبرسی، 1377ش، ‏4: 416؛ فیض کاشانی، 1415ق، 6: 259؛ فخر رازی، 1420ق، 26: 428). در آیات یک تا سه سوره مزمل «یا أَيهَا الْمُزَّمِّلُ*قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلا* نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلا»، مراد اين است كه نيمى از شب را بپا خيز، و يا كمى از نصف كم كن، و يا اندكى بر نصف بيفزا، و اين ترديد بين سه امر، ترديد تخيير است، مى‏خواهد بفرمايد: مخيرى بين اينكه نيمى از شب را زنده بدارى، و يا كمى كمتر از نصف، و يا كمى بيشتر از آن را و نماز شب بخوان و در برابر آنچه به تو مى‏گويند صبر كن، همانطور كه به عموم مسلمانان سفارش كرده براى مقاوم شدن در برابر ناملايمات از صبر و نماز كمك بخواهند،« اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ؛ بقره/153». خداوند با اين دستور به پیامبر گرامی اسلام فهمانده كه بايد خود را در مقابل اندوه‏هاى بزرگتر و مصائب تلخ به وسيله نماز و صبر مقاوم سازد، نه به وسيله پيچيدن جامه و خوابيدن (طباطبایی، 1417ق،‏20: 60). در این سه آیه خداوند بیان می­کند که یکی از راه­های عبادت شبانه نماز می­باشد.

 

4-2.قرائت قرآن

چهار آیه (اسرا/78؛ مزمل/4-20؛ آل­عمران/ 113؛در قرآن کریم، قرائت قرآن را یکی از مصادیق تهجد معرفی کرده­است. در آیه چهار سوره مزمل «….وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلا»، ترتيل قرآن به معناى تلاوت آن است به نحوى كه حروف پشت سر هم آن روشن و جداى از هم به­گوش شنونده برسد، و اين جمله عطف است بر جمله« قُمِ اللَّيْلَ»، که در آیات قبل ذکر شده است و معناى آن دو اين است كه شب برخيز و قرآن را به ترتيل بخوان. و ظاهرا مراد از ترتيل قرآن، ترتيل آن در نماز، و يا اصلا منظور از قرآن، خود نماز است، و خداى تعالى نظير اين تعبير را از نماز كرده، مثلا فرموده:« أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً؛ اسرا/78». (طباطبایی، 1417ق، ‏20: 60). بعضى گفته‏اند: مراد آيه شريفه اين است كه قرائت قرآن را واجب كند نه نماز را (زمخشری، 1407ق، 4: 637). در آیه «…… فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَانِ  …… ؛  مزمل/20»، مراد این است که پیامبر اسلام و اصحابش به جهت مشتبه بودن نصف شب و كمتر يا بيشتر، از خوف ترك واجب به زحمت مى‏افتادند به حدى كه پاهای مبارك حضرت ورم می­نمود. بعد از يك يا ده سال، اين تكليف برداشته شد و خداوند فرمود: به هر اندازه‏اى كه براى شما ممكن است از قرآن تلاوت كنيد (حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363ش، ‏13: 368). در آیه «…. يَتْلُونَ ءَايَاتِ اللَّهِ ءَانَاءَ الَّيْلِ…. ؛ آل عمران/113»  مراد این است که اهل كتاب، همه يكسان و بد نيستند بلكه در بین آن­ها گروهى هستند كه در ايمان ثابت بوده و آيات خدا را در ساعات شب و اوقات خلوت مى‏خوانند و خدا را عبادت مى‏كنند. و در دينشان مؤمن و نيكوكار و نسبت به اسلام مستضعف بودند (قرشی، 1375، ‏2: 166-165). بررسی آیات فوق حاکی از آن است که قرائت قرآن یکی از راه­های عبادت شبانه می­باشد. اما درباره این‌که آیا در تهجد، قرآن‌ به‌طور مستقل باید تلاوت شود یا مراد از آن، قرائت قرآن در نماز است دو دیدگاه وجود دارد: نخست این‌که مراد تلاوت مستقل است (طبرسی،1372ش، 10: 169؛ زمخشری، 1407ق، 4: 643). دیدگاه دوم آن است که برخی از مفسرین بر این باورند که مراد آیه ۲۰ مزمل، تلاوت قرآن در نماز شب است (قطب راوندی، 1405ق، 1: 127؛ جصاص، 1405ق، 1: 20).

4-3.استغفار

مصداق دیگر تهجد، استغفار از گناهان و طلب بخشش از خداوند برای خود و دیگران است. خداوند در قرآن کریم سه بار از استغفار شبانه یاد کرده است. اولین آیه «كاَنُواْ قَلِيلًا مِّنَ الَّيْلِ مَا يهجَعُونَ* وَ بِالْأَسحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُون؛ ذاریات/17-18 » می­باشد و مراد کسانی هستند که بيشتر شب نماز می­خوانند و در اوقات سحر استغفار می­كنند، و از خداى تعالى آمرزش می­خواهند (ابوالفتوح رازی، 1408ق،‏18: 97). دومین آیه «…..وَ اسْتَغْفِرُواْ اللَّهَ  إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمُ؛ مزمل/20 ) می­باشد و مراد کسانی هستند که شب هنگام با استغفار باب توبه را برای خود می­گشایند (مغنیه، 1424ق، ‏7: 453). سومین آیه «…. وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ آل؛ عمران/17» می­باشد و منظور از كلمه «استغفار» در سحرها،  نماز شب و استغفار در آن است، و روايات وارده، استغفار در اسحار را به نماز شب، و استغفار در قنوت آخري كه همان يك ركعت «وتر» است تفسير نموده‏اند. (طباطبایی، 1417ق،‏3: 113). بررسی آیات فوق حاکی از آن است که استغفار یکی از راه­های عبادت شبانه می­باشد ولی مفسرینی مانند طباطبایی مراد از استغفار را نماز شب می­دانند .

4-4.تسبیح

تسبیح و ذکر خداوند در برخی آیات مصداق تهجد به شمار رفته است. در آیه «… وَ مِنْ ءَانَاى الَّيْلِ فَسَبِّحْ…..؛‏  طه/130» مراد از تسبیح، نماز است زیرا نماز شامل تسبیح و تنزیه خداوند هم می­باشد (ابن عاشور، 1420ق،‏16: 204). مراد از آیه «وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَارَ النُّجُومِ؛ طور/49» این می­باشد که خداوند را با تلاوت قرآن و نماز شب عبادت کن (ابن كثير دمشقی، 1419ق، ‏7: 409). آیه «….. وَ سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلا؛ انسان/26»؛ قسمتی از  شب را برای خدا نماز بخوان (طبرسی، 1372ش،‏10: 625). بررسی آیات فوق حاکی از آن است که تسبیح یکی از راه­های عبادت شبانه می­باشد. اما مراد از تسبیح در آیه به نظر برخی از مفسرین، نماز شب است (جصاص، 1405ق، 5: 297؛ طبرسی1372ش، 9: 257؛ ابن عاشور، 1420ق، 16: 204؛ طبرسی، 1372ش،‏10: 625)؛ ولی برخی مقصود از آن را تسبیح پیش از نماز شب (طبری،1412ق، 27: 23)، و برخی مراد آز آن­را، ذکر تسبیح چه در نماز و غیر آن می­دانند (شوکانی، 1414ق، ‏5: 426). بررسی­ها نشان می­دهد که در قرآن کریم، نماز، استغفار، قرائت قرآن و تسبیح از راه­های تهجد و عبادت­های شبانه می­باشد. ولی در مورد قرائت قرآن و تسبیح برخی از مفسرین بر این باورند که آن جزئی از نماز است و عمل مستقلی محسوب نمی­گردد. و برخی از مفسرین هم مراد از استغفار را همان نماز شب می­دانند.

 

5. فواید تهجد از دیدگاه قرآن کریم

 خداوند در سه آیه از قرآن به فواید و آثار تهجد اشاره کرده است و آن را فراتر از عبادت­های روزانه معرفی نموده است. آیه « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا؛ مزمل/5» اين معنا را مى‏رساند كه اگر گفتيم شب‏زنده‏دارى كن، و در شب با خواندن نماز متوجه درگاه ما شو، براى اين بود كه خود را براى كرامت قرب و شرف حضور، و افتخار هم­كلامى با ما آماده سازى، تا ما قول ثقيلى را بر تو القاء كنيم. بنا بر اين نماز شب راهى است كه پیامبر را به چنين موقعیتی منتهى مى‏سازد. و مراد از آیه « إِنَّ نَاشِئَةَ الَّيْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطا وَ أَقْوَمُ قِيلاً؛ مزمل/6» اين است كه نماز­شب، استوارترين و صائب‏ترين سخن است، براى اينكه در نماز شب حضور قلب بيشتر و توجه به كلام دقيق‏تر است. و معناى آيه اين است كه حادثه شب و يا نماز در دل شب ثابت‏قدم‏تر است، چون خداى تعالى شب را مايه آرامش قرار داده، و نتيجه اين آرامش، آن است كه خاطر انسان از مشغله­های روزانه فارغ، و دست انسان از اسباب ظاهرى بريده است (طباطبایی، 1417ق،‏‏20: 62-63). در آیه «إن لَكَ فىِ النهّارِ سَبْحًا طَوِيلا؛ مزمل/7» مراد اين است كه تو در روز مشاغل بسيار دارى كه همه وقتت را فرا گرفته، فراغتى برايت باقى نمى‏گذارد تا در آن با توجه تام متوجه درگاه پروردگارت باشى، و از هر چيزى منقطع گردى، بنا براين بر تو است كه از شب استفاده كنى و در آن به نماز بپردازى (همان:63). خداوند در قرآن بیان می­کند که قرب الهی که به­واسطه تهجد فراهم می­شود، به واسطه عبادت­های روزانه حاصل نمی­شود و علت رسیدن پیامبر اسلام(ص) به این مقام والا را، در گرو تهجد ایشان می­داند. انسان اگر بخواهد معارف بلند و سنگین هستی را دریابد و به چشم دل شهود كند، می­بایست به ریسمان تهجد چنگ زند و آن را وسیله رشد و کمال خود قرار دهد. خداوند به پیامبرش(ص) فرمان می دهد كه برای دریافت وحی و ارتباط كلامی با خداوند، به تهجد رو آورد. در این زمان است كه قول ثقیل و معارف سنگین و بلند بر جان وی نازل می شود و خداوند او را سزاوار معرفت شهودی می­سازد. اگر پیامبر(ص) برای دریافت وحی و قرآن نیازمند تهجد بود دیگران هم به طریق اولی برای دریافت معارف، نیازمند شب زنده داری هستند. خداوند در قرآن کریم علت دیگر فائده تهجد را حضور قلب بیشتری که در شب بر انسان غالب می­شود، بیان می­دارد؛ زیرا در شب آرامشی به انسان دست می­دهد که این آرامش در طول روز به­خاطر مشغله­های زندگی برای انسان فراهم نمی­گردد. و به واسطه این آرامش حضور قلب بیشتری در عبادت­های شبانه حاصل می­شود که تاثیرگذاری آن­را برای رسیدن به قرب الهی بیشتر میسر می­کند.

6. واژگان متضاد تهجد در قرآن کریم

نتایج بررسی آیاتی که به بحث تهجد پرداخته است حاکی از آن است که خداوند حب دنیا «یحبون العاجله» را در قرآن، به عنوان عاملی متضاد با تهجد معرفی کرده است که سبب دوری از تقرب الهی می­شود. در آیه «إِنَّ هَؤُلَاءِ يحیُونَ الْعَاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا؛ آنها زندگى زودگذر دنيا را دوست دارند، در حالى كه روز سختى را پشت سر خود رها مى‏كنند! انسان/27»،. مراد اين است كه: در برابر حكم پروردگارت صبر كن و نماز به پا دار و آثمين و كفار را اطاعت مكن، براى اينكه اين آثمين و كفار زندگى دنيا را دوست مى‏دارند و جز براى آن عمل نمى‏كنند و روز شديدى را كه در پيش دارند رها مى‏سازند و يا از آن روز كه حتما ديدارش خواهند كرد اعراض نموده، پشت سر خود مى‏اندازند (طباطبایی،1417ق، ‏20:142). نتایج بررسی حاکی از آن است که چون خداوند حب دنیا را بلافاصله بعد از عبادت­های شبانه (انسان/26) مطرح کرده است می­توان آن را عاملی متضاد برای تهجد دانست که در تقابل با آن قرار دارد. لذا خداوند صاحبان این خصیصه را به عذابشان در قیامت هشدار می­دهد و همان­گونه که تهجد می­تواند انسان را به خداوند نزدیک کند و به کمال برساند، به­همان اندازه حب دنیا انسان را از قرب الهی و کمال دور می­کند.

7. نتیجه

آرزوی دست یازیدن به سعادت ابدی از آمال ابناء­بشر از ابتدای خلقت انسان بوده و او همیشه به دنبال این گمشده، راه حیرانی را طی نموده­است. خروج از این حیرانی، توسل به قرب الهی را در انسان بیدار کرده، خدای تعالی نیز جهت رفع این عطش ذاتی، رهنمودهایی در قرآن کریم مطرح نموده که یکی از این رهنمودها حول محور «تهجد» می­چرخد. از آنجایی که خداوند در21 آیه از قرآن به تهجد و عبادت­های شبانه اشاره کرده است و رسیدن به قرب الهی و آرامش حقیقی را در گرو آن ذکر کرده است لذا بر آن شدیم که در این تحقیق، راه­های تهجد در قرآن را بررسی کنیم و مسیر رسیدن به قرب الهی را هموار سازیم. «تهجد» به معنای بیدار شدن از خواب برای نماز و یا دیگر عبادت­های شبانه می­باشد. از واژگان متضاد با تهجد را می توان به واژه «حب دنیا» اشاره کرد که تقابل این واژه با تهجد را می­توان در قرآن مشاهده نمود. لذا اگر انسان در مسیر هدایت که از سوی خداوند تعیین شده قرار نگیرد این حالت در نفس او ایجاد می شود. از بررسی همنشینان تهجد مشخص می شود که واژگان «انفاق، صبر، زکات، امر به معروف و نهی از منکر » از حیث هدف نهایی که شخص به آن می رسد و هم از حیث راه وصول به قرب الهی، هم سو  با تهجد می باشد. و طبق آیه 113 سوره آل­عمران تهجد فقط مخصوص مسلمانان نمی­باشد بلکه  از اهل کتاب، گروهی که درستکار هستند نیز به آن توجه دارند. بررسی­ها نشان می­دهد که در قرآن کریم، نماز، استغفار، قرائت قرآن و تسبیح از راه­های تهجد و عبادت­های شبانه می­باشد. ولی در مورد قرائت قرآن و تسبیح برخی از مفسرین بر این باورند که آن جزئی از نماز است و عمل مستقلی محسوب نمی­گردد. و برخی نیز مراد از استغفار را همان نمازشب می­دانند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که خداوند در قرآن مقام محمود، عبادالرحمن و محسنین را فقط برای متهجدین ذکر کرده است. خداوند در قرآن بیان می­کند که انسان  می تواند به واسطه نماز شب معارف بلند و سنگین هستی را دریابد و به چشم دل شهود كند. خداوند در قرآن کریم علت دیگر فائده تهجد را حضور قلب بیشتری که در شب بر انسان غالب می­شود، بیان می­دارد که این حضور قلب مقدمه­ای برای قرب الهی می­باشد.

منابع

1.ابن عاشور ، محمد بن طاهر، التحرير و التنوير، بیروت: موسسه التاريخ، اول، 1420ق.

2.ابن كثير دمشقی، اسماعيل بن عمر، تفسير القرآن العظيم، جلد، بیروت: دار الكتب العلمية، اول،  1419 ق.

3.اصفهانى، حسين بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، در يك جلد، دار العلم - الدار الشامية، لبنان - سوريه، اول، 1412 ه‍ ق.

4.امین، نصرت بیگم، مخزن العرفان در علوم قرآن، تهران،: نهضت زنان مسلمان، 1361ش.

5.جصاص، احمدبن علی، احکام القرآن، بیروت: دارالاحیاء التزاث العربی، اول، 1405ق.

6.حسینی شاه عبدالعظیمی،‏ حسین بن احمد تفسیر اثنا عشری، تهران: انتشارات میقات، اول، 1363ش .   

7.حلی، جعفربن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، انتشارات الفقاهه، اول، 1427ق.

8.زمخشرى، ابو القاسم، محمود بن عمر، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل‏، بیروت: دار الكتاب العربي، سوم،  1407 ق.

9.سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‏بكر، الدر المنثور فى تفسير المأثور، قم: كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، 1404ق.

10.شوكانى، محمد، فتح القدير، دمشق: دار ابن كثير، 1414ق.

11.طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، قم‏: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه پنجم، 1417ق.

12.طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران:  انتشارات ناصر خسرو، سوم، 1372 ش.

13.طبرى، ابو جعفر محمد بن جرير. جامع البيان فى تفسير القرآن. بیروت: دار المعرفه، اول، 1412 ه ق .

14.طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، بیروت: دار احياء التراث العربى، اول، بی­تا.

15.فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، بیروت: دار احياء التراث العربي‏، سوم، 1420 ق.

16.فیض کاشانی، ‏محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، تهران: انتشارات الصدر، دوم، 1415ق.

17.قرشی بنابی، علی اکبر تفسیر احسن الحدیث، تهران: بنیاد بعثت، دوم، 1375ش.

18.قطب راوندى، سعيد بن هبة الله فقه القرآن، قم: انتشارات کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی نجفی، دوم، 1405ق.

19.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بيروت: دار إحياء التراث العربي، دوم، 1403 ق.

20.مغنیه، محمد جواد، الکاشف، قم: دارالکتاب الاسلامی، اول، 1424ق.

21.مقدس اردبیلی، احمدبن محمد، زبده البیان فی احکام القرآن، تهران: مکتب المرتضویه، اول، بی­تا.

22.نحاس، احمدبن مخمد، اعراب القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، 1412ق.

23.واسطى زبيدى حنفى، محب الدين، سيد محمد مرتضى حسينى، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، اول، 1414 ق.

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[شنبه 1398-04-01] [ 08:28:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  استغفار و آثار آن در زندگی از منظر آیات و روایت ...

 نگارنده: احترام خیامی

مقدمه

 خداوند زندگی انسان را با بایدها و نبایدهایی آمیخته و بدین وسیله او را برای رسیدن به هدف والای آفرینش یاری کرده است اگر کسی توفیق این را بیابد که از یک سو به قوانین الهی و از سوی دیگر به اعمال خود بنگرد، برایش روشن می شود که بین آنچه هست و آنچه که باید باشد راه بسیار است و باید چاره ای برای این کوتاهی ها بیابد. رحمت خداوند چنان بی انتهاست که راه را بر هیچ یک از بندگان خود نبسته و آنان را دعوت به استغفار نموده است «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً »1.

در زندگی دنیوی گاهی انسان مرتکب گناه و معصیت می شود و با انجام اعمال خیر و اطاعت از خداوند آثار سوء آن عمل شنیع را جبران می نماید و این در صورتی است که ایمان شخص قوی باشد و گناه انجام شده ضعیف باشد. اما در حالت عادی برای توده مردم گناه مانع انجام اعمال نیک و خیر و خداپسندانه می‌شود در نتیجه خود گناه رشد می کند و آنگاه نه تنها برکات معنوی، بلکه برکات مادی هم از انسان گرفته می شود. بنابراین از آنجا که انسان نیاز به برطرف کردن آثار گناه دارد، شناخت استغفار و آثار آن برای او اهمیت بسیاری دارد. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و روش به کار رفته در این مطالعه اسنادی با استفاده از ابزار فیش برداری و تحلیل محتوا انجام شده است. در این تحقیق بر آنیم که آثار استغفار را در زندگی انسان بررسی کنیم.

انسان ومعصیت

 استغفار مصدری از باب استفعال است که ریشه آن  غفر باشد و به معنای چیزی که بر پوشاندن دلالت می کند2. انسان به جهت طبیعت بشری اش از خطا و انجام گناه معصوم و معصون نمی باشد، علت اصلی آلوده شدن به گناه این است که انسان اولاً خود را نمی شناسد و به ارزش روح خود واقف نیست ثانیاً تاثیر گناهان را بر روی خویش نمی داند ثالثاً نیاز خود را به داشتن روحی سالم و پاک در آخرت درک نمی‌کند. بنابراین می توان گفت علت اصلی میل گناه، ناآگاهی و عدم باور عمیق به راهی است که دین اسلام برای سعادت انسان ترسیم می کند.

فلسفه استغفار اولیاء الهی

استغفار منحصر به بندگان خداوند نیست و اولیای خداوند و حتی پیامبران نیز با وجود معصوم بودن به درگاه خداوند استغفار می نمودند. فلسفه استغفار پیامبران و پیشوایان دینی از طرفی آموزش به دیگران بوده است که بدانند راه بازگشت به سوی خداوند وجود دارد و از طرفی دیگر استغفار را مانند دژ محکمی می‌دانستند که می تواند در برابر خطورات شیطانی تاثیر گذار باشد. اما فلسفه اصلی آن چنین است که ایشان در مراتب بندگی، عزّ ربوبی را مشاهده کرده اند و لذا هر نوع اشتغال به امور نشئه مادی و حیات دنیوی را که اگرچه به امر خداوند باشد و یک لحظه در آن فروگذار نشده باشد، اشتغال به غیر پنداشته و لازم می‌دانند از خداوند طلب استغفار کنند3.

نمونه ای از استغفار پیامبر اسلام:

1.      خداوند در مورد حضرت داوود علیهالسلام فرمود: «فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ؛ در آن حال از خدا عفو و آمرزش طلبید و به سجده افتاد و با تواضع و فروتنی (به درگاه خدا) بازگشت»4.

2.      حضرت سلیمان علیهالسلام فرمودند: «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي  إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ؛ عرض کرد: بار الها، به لطف و کرمت از خطای من در گذر و مرا ملک و سلطنتی عطا فرما که پس از من احدی را نسزد، که تو تنها بخشنده بی عوض هستی»5.

آثار و برکات استغفار در زندگی در برخی آیات و روایات

1.      استغفارگشاینده درهای نعمت و روزی خداوند به روی انسان است.

از برکات مادی استغفار دست یافتن به زندگی خوب و نعمتهای فراوان مادی و نزول باران رحمت و رویش مناسب گیاهان و سرسبزی مزارع و باغ هاست در آیات متعددی از قرآن به این اثر اشاره شده از جمله در سوره نحل می‌فرماید:«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً«10» يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً «11» وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً ؛ پس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است.آسمان را بر شما ريزش كنان مى‌فرستد. و شما را با اموال و فرزندان يارى مى‌كند و براى شما (از همان آب باران) باغ‌ها قرار مى‌دهد و براى شما نهرها جارى مى‌سازد»6.

و نیز امام علی علیهالسلام در این باره میفرمایند:«زیاد استغفار کنید تا روزی را به سوی خودطلب کنید»7.

2.      محو شدن گناهان

خداوند در قرآن در مورد محو و پوشاندن گناهان، میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ ؛»8.

و نیز همچنین امام صادق علیهالسلام در این باره میفرمایند: «خداوند درهای توبه و استغفار رابرای تو باز کرده تازشتیهای باطنی خود راکه از معاصی و اخلاق زشت حاصل می شود بپوشانی».9

و نیز امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: «در شگفتم از کسی که ناامید است در حالی که استغفار همراه اوست»10.

3.      دست یافتن به رضوان خداوند

مقام رضا و خشنودی خداوند برترین مقامی است که خدا در قیامت به بندگان عطا می‌فرماید. وقتی در قرآن سخن از پاداش مومنین و مومن به میان میآید و از بهشت عدن به عنوان بهترین منزل گاهی ادمی شود از مقام رضا و خشنودی حق به عنوان ثوابی بزرگتر و بالاتر از بهشت عدن و نعمت های جاودانه خدای سبحان یاد می گردد. خدای متعال در این باره می فرماید: «خدا اهل ایمان را از مرد و زن وعده فرموده که در بهشت خلد ابدی که زیر درختانش نهرها جاری است درآورد و در عمارات نیکو و پاکیزه بهشت عدن منزل دهد و برتر و بزرگتر از هر نعمت، مقام رضا و خشنودی خداست و آن به حقیقت فیروزی بزرگ است»11.

و امیر المومنین علیه السلام می فرمایند: «سه چیز است که بنده را به رضوان خدا و خشنودی او می رساندزیاد استغفارکردن، فروتن و نرم خوی بودن و زیاد صدقه دادن»12.

4.      محبوبیت نزد خداوند

علاقه به محبوب شدن در نزد دیگران در فطرت هر انسانی نهفته است کسی را نمییابید که دوست نداشته باشد محبوب دیگران شود این افراد دوست دارند محبوب کسانی باشند که دارای علم قدرت کمال جمال صفات نیک انسانی باشند بنابراین برای هر انسانی این علاقه و شوق سرشار وجود دارد که محبوب خداوند متعال قرار گیرد. خداوند در قرآن می فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ؛ همانا خدا آنان را که پیوسته به درگاهش توبه کنند و هم پاکیزگان دور از هر آلایش را دوست می‌دارد.»13.

 ‌5. ایمنی ازعذاب الهی

در قرآن و نهج البلاغه استغفار به عنوان عامل رفع عذاب معرفی شده است.خداوند در قرآن آورده است: «وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛ ولی خدا تا تو (پیغمبر رحمت) در میان آنها هستی، آنان را عذاب نخواهد کرد و نیز مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند باز خدا آنها را عذاب نکند»14. امام علی علیهالسلام نیز در این رابطه می فرمایند: در زمین دو سبب امنیت وجود دارد که عذاب را بر می دارد یکی از آنها برداشته شده است و به دیگری متوسل شوید، عامل امنیت یک که برداشته شده است وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده است و عامل باقی در زمین استغفاراست»15.

پی نوشت منابع

1-      سوره نوح، آیه۱0

2-      عبدالباقی، محمد فواد، معجم المفهرس، ناشر ژکان، 1394، ص634

3-      امیرپور، وجیهه، کیفیت استغفار و آثارآن، 1396، ص14

4-      سوره ص، آیه 24

5-      سوره ص، آیه35

6-      سوره نوح، آیه 12-10

7-      العروسی الحویزی، علی ابن جمعه، تفسیر نورالثقلین، چ5، ص424

8-      سوره تحریم، آیه 8.

9-       هاشمی نژاد، زینب سادات، نگرشی نو به توبه و استغفار، 1394، ص94.

10-   نهج البلاغه، حکمت 187

11-   سوره توبه، آیه 72

12-   یوسفی، محمد حسین، تجربه شیرین ندامت، قم، دلیل ما، 1382.

13-   سوره بقره، آیه 222

14-   سورهانفال،آیه33.

15-   نهج البلاغه، حکمت 88

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی
[پنجشنبه 1397-06-22] [ 09:51:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت