معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  مفهوم شناسی تهجد در قرآن کریم(قسمت دوم) ...

پژوهشگر:فاطمه برقرار

 

4. راه­های تهجد از دیدگاه قرآن کریم

واژه تهجد فقط در یک آیه قرآن و به صورت فعل امر یاد شده است:«و مِنَ الَّیلِ فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةً لَکَ؛ اسرا/79» اما در برخی منابع تفسیری مراد از باقیات صالحات «والباقِیتُ الصّالِحتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوابًا؛ کهف/46؛ مریم/76»، نیز نماز شب دانسته شده­است (طوسی، بی­تا،7: 52؛ فیض کاشانی، 1415ق ، 3: 244؛ حویزی، 1415ق، 3: 264) ؛ و نیز در برخی منابع، تعبیر «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب * و اِلی رَبِّکَ فَارغَب؛ شرح/7»، به نماز شب تفسیر شده است (سیوطی، 1404ق، 8: 551). اما موضوع «تهجد» با تعابیر دیگری در قرآن مطرح شده است که در ذیل به شرح آن می­پردازیم:

4-1. نمازشب

از مهمترین مصادیق تهجد، نماز خواندن است که از آن به نماز شب تعبیر شده است (محقق حلی، 1427ق، 10: 308). در قرآن کریم، نماز شب سه بار به عنوان مصادیق تهجد بیان شده است. در آیه «وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَ قِيَامًا، فرقان/64؛ كسانى كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى‏كنند».  واو (و الذين) عطف به آيه قبل می­باشد يعنى عباد الرحمن کسانی هستند كه شب را به­روز مى‏آورند در حالى كه سجده كنندگان و ايستادگان مي­باشند كه تمام شب يا بعضى از شب را به­نماز و سجده و قيام مي­گذرانند و نافله شب مي­خوانند. برخی بر این باورند که هر كس قسمتی از شب يا تمام شب را احياء نمايد و يك نماز بخواند خواه در جزء اول شب باشد يا آخر داخل در اين آيه است (مجتهده امین، 1361، ‏9: 214-213). در آیه «وَ مِنَ الَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ …..؛ و در شبانگاه براى او سجده كن، انسان/26». مراد از سجده این است که در پاسى از شب براى خدا نماز بگزار، بعضى گفته‏اند: نماز مغرب و عشاى آخر را بگزار. (طبرسی، 1377ش، ‏4: 416؛ فیض کاشانی، 1415ق، 6: 259؛ فخر رازی، 1420ق، 26: 428). در آیات یک تا سه سوره مزمل «یا أَيهَا الْمُزَّمِّلُ*قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلا* نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلا»، مراد اين است كه نيمى از شب را بپا خيز، و يا كمى از نصف كم كن، و يا اندكى بر نصف بيفزا، و اين ترديد بين سه امر، ترديد تخيير است، مى‏خواهد بفرمايد: مخيرى بين اينكه نيمى از شب را زنده بدارى، و يا كمى كمتر از نصف، و يا كمى بيشتر از آن را و نماز شب بخوان و در برابر آنچه به تو مى‏گويند صبر كن، همانطور كه به عموم مسلمانان سفارش كرده براى مقاوم شدن در برابر ناملايمات از صبر و نماز كمك بخواهند،« اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ؛ بقره/153». خداوند با اين دستور به پیامبر گرامی اسلام فهمانده كه بايد خود را در مقابل اندوه‏هاى بزرگتر و مصائب تلخ به وسيله نماز و صبر مقاوم سازد، نه به وسيله پيچيدن جامه و خوابيدن (طباطبایی، 1417ق،‏20: 60). در این سه آیه خداوند بیان می­کند که یکی از راه­های عبادت شبانه نماز می­باشد.

 

4-2.قرائت قرآن

چهار آیه (اسرا/78؛ مزمل/4-20؛ آل­عمران/ 113؛در قرآن کریم، قرائت قرآن را یکی از مصادیق تهجد معرفی کرده­است. در آیه چهار سوره مزمل «….وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلا»، ترتيل قرآن به معناى تلاوت آن است به نحوى كه حروف پشت سر هم آن روشن و جداى از هم به­گوش شنونده برسد، و اين جمله عطف است بر جمله« قُمِ اللَّيْلَ»، که در آیات قبل ذکر شده است و معناى آن دو اين است كه شب برخيز و قرآن را به ترتيل بخوان. و ظاهرا مراد از ترتيل قرآن، ترتيل آن در نماز، و يا اصلا منظور از قرآن، خود نماز است، و خداى تعالى نظير اين تعبير را از نماز كرده، مثلا فرموده:« أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً؛ اسرا/78». (طباطبایی، 1417ق، ‏20: 60). بعضى گفته‏اند: مراد آيه شريفه اين است كه قرائت قرآن را واجب كند نه نماز را (زمخشری، 1407ق، 4: 637). در آیه «…… فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَانِ  …… ؛  مزمل/20»، مراد این است که پیامبر اسلام و اصحابش به جهت مشتبه بودن نصف شب و كمتر يا بيشتر، از خوف ترك واجب به زحمت مى‏افتادند به حدى كه پاهای مبارك حضرت ورم می­نمود. بعد از يك يا ده سال، اين تكليف برداشته شد و خداوند فرمود: به هر اندازه‏اى كه براى شما ممكن است از قرآن تلاوت كنيد (حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363ش، ‏13: 368). در آیه «…. يَتْلُونَ ءَايَاتِ اللَّهِ ءَانَاءَ الَّيْلِ…. ؛ آل عمران/113»  مراد این است که اهل كتاب، همه يكسان و بد نيستند بلكه در بین آن­ها گروهى هستند كه در ايمان ثابت بوده و آيات خدا را در ساعات شب و اوقات خلوت مى‏خوانند و خدا را عبادت مى‏كنند. و در دينشان مؤمن و نيكوكار و نسبت به اسلام مستضعف بودند (قرشی، 1375، ‏2: 166-165). بررسی آیات فوق حاکی از آن است که قرائت قرآن یکی از راه­های عبادت شبانه می­باشد. اما درباره این‌که آیا در تهجد، قرآن‌ به‌طور مستقل باید تلاوت شود یا مراد از آن، قرائت قرآن در نماز است دو دیدگاه وجود دارد: نخست این‌که مراد تلاوت مستقل است (طبرسی،1372ش، 10: 169؛ زمخشری، 1407ق، 4: 643). دیدگاه دوم آن است که برخی از مفسرین بر این باورند که مراد آیه ۲۰ مزمل، تلاوت قرآن در نماز شب است (قطب راوندی، 1405ق، 1: 127؛ جصاص، 1405ق، 1: 20).

4-3.استغفار

مصداق دیگر تهجد، استغفار از گناهان و طلب بخشش از خداوند برای خود و دیگران است. خداوند در قرآن کریم سه بار از استغفار شبانه یاد کرده است. اولین آیه «كاَنُواْ قَلِيلًا مِّنَ الَّيْلِ مَا يهجَعُونَ* وَ بِالْأَسحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُون؛ ذاریات/17-18 » می­باشد و مراد کسانی هستند که بيشتر شب نماز می­خوانند و در اوقات سحر استغفار می­كنند، و از خداى تعالى آمرزش می­خواهند (ابوالفتوح رازی، 1408ق،‏18: 97). دومین آیه «…..وَ اسْتَغْفِرُواْ اللَّهَ  إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمُ؛ مزمل/20 ) می­باشد و مراد کسانی هستند که شب هنگام با استغفار باب توبه را برای خود می­گشایند (مغنیه، 1424ق، ‏7: 453). سومین آیه «…. وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ آل؛ عمران/17» می­باشد و منظور از كلمه «استغفار» در سحرها،  نماز شب و استغفار در آن است، و روايات وارده، استغفار در اسحار را به نماز شب، و استغفار در قنوت آخري كه همان يك ركعت «وتر» است تفسير نموده‏اند. (طباطبایی، 1417ق،‏3: 113). بررسی آیات فوق حاکی از آن است که استغفار یکی از راه­های عبادت شبانه می­باشد ولی مفسرینی مانند طباطبایی مراد از استغفار را نماز شب می­دانند .

4-4.تسبیح

تسبیح و ذکر خداوند در برخی آیات مصداق تهجد به شمار رفته است. در آیه «… وَ مِنْ ءَانَاى الَّيْلِ فَسَبِّحْ…..؛‏  طه/130» مراد از تسبیح، نماز است زیرا نماز شامل تسبیح و تنزیه خداوند هم می­باشد (ابن عاشور، 1420ق،‏16: 204). مراد از آیه «وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَارَ النُّجُومِ؛ طور/49» این می­باشد که خداوند را با تلاوت قرآن و نماز شب عبادت کن (ابن كثير دمشقی، 1419ق، ‏7: 409). آیه «….. وَ سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلا؛ انسان/26»؛ قسمتی از  شب را برای خدا نماز بخوان (طبرسی، 1372ش،‏10: 625). بررسی آیات فوق حاکی از آن است که تسبیح یکی از راه­های عبادت شبانه می­باشد. اما مراد از تسبیح در آیه به نظر برخی از مفسرین، نماز شب است (جصاص، 1405ق، 5: 297؛ طبرسی1372ش، 9: 257؛ ابن عاشور، 1420ق، 16: 204؛ طبرسی، 1372ش،‏10: 625)؛ ولی برخی مقصود از آن را تسبیح پیش از نماز شب (طبری،1412ق، 27: 23)، و برخی مراد آز آن­را، ذکر تسبیح چه در نماز و غیر آن می­دانند (شوکانی، 1414ق، ‏5: 426). بررسی­ها نشان می­دهد که در قرآن کریم، نماز، استغفار، قرائت قرآن و تسبیح از راه­های تهجد و عبادت­های شبانه می­باشد. ولی در مورد قرائت قرآن و تسبیح برخی از مفسرین بر این باورند که آن جزئی از نماز است و عمل مستقلی محسوب نمی­گردد. و برخی از مفسرین هم مراد از استغفار را همان نماز شب می­دانند.

 

5. فواید تهجد از دیدگاه قرآن کریم

 خداوند در سه آیه از قرآن به فواید و آثار تهجد اشاره کرده است و آن را فراتر از عبادت­های روزانه معرفی نموده است. آیه « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا؛ مزمل/5» اين معنا را مى‏رساند كه اگر گفتيم شب‏زنده‏دارى كن، و در شب با خواندن نماز متوجه درگاه ما شو، براى اين بود كه خود را براى كرامت قرب و شرف حضور، و افتخار هم­كلامى با ما آماده سازى، تا ما قول ثقيلى را بر تو القاء كنيم. بنا بر اين نماز شب راهى است كه پیامبر را به چنين موقعیتی منتهى مى‏سازد. و مراد از آیه « إِنَّ نَاشِئَةَ الَّيْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطا وَ أَقْوَمُ قِيلاً؛ مزمل/6» اين است كه نماز­شب، استوارترين و صائب‏ترين سخن است، براى اينكه در نماز شب حضور قلب بيشتر و توجه به كلام دقيق‏تر است. و معناى آيه اين است كه حادثه شب و يا نماز در دل شب ثابت‏قدم‏تر است، چون خداى تعالى شب را مايه آرامش قرار داده، و نتيجه اين آرامش، آن است كه خاطر انسان از مشغله­های روزانه فارغ، و دست انسان از اسباب ظاهرى بريده است (طباطبایی، 1417ق،‏‏20: 62-63). در آیه «إن لَكَ فىِ النهّارِ سَبْحًا طَوِيلا؛ مزمل/7» مراد اين است كه تو در روز مشاغل بسيار دارى كه همه وقتت را فرا گرفته، فراغتى برايت باقى نمى‏گذارد تا در آن با توجه تام متوجه درگاه پروردگارت باشى، و از هر چيزى منقطع گردى، بنا براين بر تو است كه از شب استفاده كنى و در آن به نماز بپردازى (همان:63). خداوند در قرآن بیان می­کند که قرب الهی که به­واسطه تهجد فراهم می­شود، به واسطه عبادت­های روزانه حاصل نمی­شود و علت رسیدن پیامبر اسلام(ص) به این مقام والا را، در گرو تهجد ایشان می­داند. انسان اگر بخواهد معارف بلند و سنگین هستی را دریابد و به چشم دل شهود كند، می­بایست به ریسمان تهجد چنگ زند و آن را وسیله رشد و کمال خود قرار دهد. خداوند به پیامبرش(ص) فرمان می دهد كه برای دریافت وحی و ارتباط كلامی با خداوند، به تهجد رو آورد. در این زمان است كه قول ثقیل و معارف سنگین و بلند بر جان وی نازل می شود و خداوند او را سزاوار معرفت شهودی می­سازد. اگر پیامبر(ص) برای دریافت وحی و قرآن نیازمند تهجد بود دیگران هم به طریق اولی برای دریافت معارف، نیازمند شب زنده داری هستند. خداوند در قرآن کریم علت دیگر فائده تهجد را حضور قلب بیشتری که در شب بر انسان غالب می­شود، بیان می­دارد؛ زیرا در شب آرامشی به انسان دست می­دهد که این آرامش در طول روز به­خاطر مشغله­های زندگی برای انسان فراهم نمی­گردد. و به واسطه این آرامش حضور قلب بیشتری در عبادت­های شبانه حاصل می­شود که تاثیرگذاری آن­را برای رسیدن به قرب الهی بیشتر میسر می­کند.

6. واژگان متضاد تهجد در قرآن کریم

نتایج بررسی آیاتی که به بحث تهجد پرداخته است حاکی از آن است که خداوند حب دنیا «یحبون العاجله» را در قرآن، به عنوان عاملی متضاد با تهجد معرفی کرده است که سبب دوری از تقرب الهی می­شود. در آیه «إِنَّ هَؤُلَاءِ يحیُونَ الْعَاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا؛ آنها زندگى زودگذر دنيا را دوست دارند، در حالى كه روز سختى را پشت سر خود رها مى‏كنند! انسان/27»،. مراد اين است كه: در برابر حكم پروردگارت صبر كن و نماز به پا دار و آثمين و كفار را اطاعت مكن، براى اينكه اين آثمين و كفار زندگى دنيا را دوست مى‏دارند و جز براى آن عمل نمى‏كنند و روز شديدى را كه در پيش دارند رها مى‏سازند و يا از آن روز كه حتما ديدارش خواهند كرد اعراض نموده، پشت سر خود مى‏اندازند (طباطبایی،1417ق، ‏20:142). نتایج بررسی حاکی از آن است که چون خداوند حب دنیا را بلافاصله بعد از عبادت­های شبانه (انسان/26) مطرح کرده است می­توان آن را عاملی متضاد برای تهجد دانست که در تقابل با آن قرار دارد. لذا خداوند صاحبان این خصیصه را به عذابشان در قیامت هشدار می­دهد و همان­گونه که تهجد می­تواند انسان را به خداوند نزدیک کند و به کمال برساند، به­همان اندازه حب دنیا انسان را از قرب الهی و کمال دور می­کند.

7. نتیجه

آرزوی دست یازیدن به سعادت ابدی از آمال ابناء­بشر از ابتدای خلقت انسان بوده و او همیشه به دنبال این گمشده، راه حیرانی را طی نموده­است. خروج از این حیرانی، توسل به قرب الهی را در انسان بیدار کرده، خدای تعالی نیز جهت رفع این عطش ذاتی، رهنمودهایی در قرآن کریم مطرح نموده که یکی از این رهنمودها حول محور «تهجد» می­چرخد. از آنجایی که خداوند در21 آیه از قرآن به تهجد و عبادت­های شبانه اشاره کرده است و رسیدن به قرب الهی و آرامش حقیقی را در گرو آن ذکر کرده است لذا بر آن شدیم که در این تحقیق، راه­های تهجد در قرآن را بررسی کنیم و مسیر رسیدن به قرب الهی را هموار سازیم. «تهجد» به معنای بیدار شدن از خواب برای نماز و یا دیگر عبادت­های شبانه می­باشد. از واژگان متضاد با تهجد را می توان به واژه «حب دنیا» اشاره کرد که تقابل این واژه با تهجد را می­توان در قرآن مشاهده نمود. لذا اگر انسان در مسیر هدایت که از سوی خداوند تعیین شده قرار نگیرد این حالت در نفس او ایجاد می شود. از بررسی همنشینان تهجد مشخص می شود که واژگان «انفاق، صبر، زکات، امر به معروف و نهی از منکر » از حیث هدف نهایی که شخص به آن می رسد و هم از حیث راه وصول به قرب الهی، هم سو  با تهجد می باشد. و طبق آیه 113 سوره آل­عمران تهجد فقط مخصوص مسلمانان نمی­باشد بلکه  از اهل کتاب، گروهی که درستکار هستند نیز به آن توجه دارند. بررسی­ها نشان می­دهد که در قرآن کریم، نماز، استغفار، قرائت قرآن و تسبیح از راه­های تهجد و عبادت­های شبانه می­باشد. ولی در مورد قرائت قرآن و تسبیح برخی از مفسرین بر این باورند که آن جزئی از نماز است و عمل مستقلی محسوب نمی­گردد. و برخی نیز مراد از استغفار را همان نمازشب می­دانند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که خداوند در قرآن مقام محمود، عبادالرحمن و محسنین را فقط برای متهجدین ذکر کرده است. خداوند در قرآن بیان می­کند که انسان  می تواند به واسطه نماز شب معارف بلند و سنگین هستی را دریابد و به چشم دل شهود كند. خداوند در قرآن کریم علت دیگر فائده تهجد را حضور قلب بیشتری که در شب بر انسان غالب می­شود، بیان می­دارد که این حضور قلب مقدمه­ای برای قرب الهی می­باشد.

منابع

1.ابن عاشور ، محمد بن طاهر، التحرير و التنوير، بیروت: موسسه التاريخ، اول، 1420ق.

2.ابن كثير دمشقی، اسماعيل بن عمر، تفسير القرآن العظيم، جلد، بیروت: دار الكتب العلمية، اول،  1419 ق.

3.اصفهانى، حسين بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، در يك جلد، دار العلم - الدار الشامية، لبنان - سوريه، اول، 1412 ه‍ ق.

4.امین، نصرت بیگم، مخزن العرفان در علوم قرآن، تهران،: نهضت زنان مسلمان، 1361ش.

5.جصاص، احمدبن علی، احکام القرآن، بیروت: دارالاحیاء التزاث العربی، اول، 1405ق.

6.حسینی شاه عبدالعظیمی،‏ حسین بن احمد تفسیر اثنا عشری، تهران: انتشارات میقات، اول، 1363ش .   

7.حلی، جعفربن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، انتشارات الفقاهه، اول، 1427ق.

8.زمخشرى، ابو القاسم، محمود بن عمر، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل‏، بیروت: دار الكتاب العربي، سوم،  1407 ق.

9.سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‏بكر، الدر المنثور فى تفسير المأثور، قم: كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، 1404ق.

10.شوكانى، محمد، فتح القدير، دمشق: دار ابن كثير، 1414ق.

11.طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، قم‏: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه پنجم، 1417ق.

12.طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران:  انتشارات ناصر خسرو، سوم، 1372 ش.

13.طبرى، ابو جعفر محمد بن جرير. جامع البيان فى تفسير القرآن. بیروت: دار المعرفه، اول، 1412 ه ق .

14.طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، بیروت: دار احياء التراث العربى، اول، بی­تا.

15.فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، بیروت: دار احياء التراث العربي‏، سوم، 1420 ق.

16.فیض کاشانی، ‏محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، تهران: انتشارات الصدر، دوم، 1415ق.

17.قرشی بنابی، علی اکبر تفسیر احسن الحدیث، تهران: بنیاد بعثت، دوم، 1375ش.

18.قطب راوندى، سعيد بن هبة الله فقه القرآن، قم: انتشارات کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی نجفی، دوم، 1405ق.

19.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بيروت: دار إحياء التراث العربي، دوم، 1403 ق.

20.مغنیه، محمد جواد، الکاشف، قم: دارالکتاب الاسلامی، اول، 1424ق.

21.مقدس اردبیلی، احمدبن محمد، زبده البیان فی احکام القرآن، تهران: مکتب المرتضویه، اول، بی­تا.

22.نحاس، احمدبن مخمد، اعراب القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، 1412ق.

23.واسطى زبيدى حنفى، محب الدين، سيد محمد مرتضى حسينى، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، اول، 1414 ق.

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[شنبه 1398-04-01] [ 08:28:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مفهوم شناسی تهجد در قرآن کریم( قسمت اول) ...

محقق: فاطمه برقرار

 چکیده 

هر کس بتواند در این دنیا نفس خویش را بشناسد و خالصانه خداوند را عبادت و اطاعت کند، به دریای بی­کران رضوان الهی متصل می شود و در خیر جاویدان باقی خواهد ماند. یکی از بهترین عبادت­ها برای رسیدن به قرب الهی و آرامش درونی، تهجد شبانه و رازو­نیاز در دل شب با خداوند می­باشد. لذا برای رسیدن به این مقام آشنایی با مفهوم تهجد، جایگاه ویژه­ای در تعالیم اسلامی و قرآن دارد. پرسش اساسی در این تحقیق  این است که مراد خداوند ازتهجد در آیات قرآن چیست؟وچگونه می­توان توفیق انجام آن­را کسب نمود؟ در این مقاله تلاش شده است با بهره­گیری از روش توصیفی و با مطالعه اسنادی و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا و روش مفهوم شناسی که از طریق رابطة تضاد، همنشینی و جانشینی تشکیل شده است به بررسی مفهوم تهجد در قرآن پرداخته شود تا با فهم آن بتوانیم به کمال نهایی که قرب الهی است برسیم. بررسی­ها نشان می­دهد؛ برای رسیدن به تهجد باید از حب دنیا که مانع اصلی مسیر می­باشد دوری کرد و عواملی مانند: انفاق، صبر، زکات و امر به معروف و نهی از منکر در کنار تهجد ما را به درجه قرب الهی می رساند.

. کلید واژه: مفهوم شناسی، تهجد، قرآن.

 

1.مقدمه

نماز، اولین نشانه عملی و ایمان قلبی یک مسلمان و پاک­ترین تسبیح آفرینش است. مهم­ترین بخش نماز بعد تربیتی انسان می­باشد. یکی از بهترین و شریف­ترین اعمال مستحبی مربوط به نماز، تهجد شبانه و مشغول شدن به عبادت و رازونیاز با خداوند متعال است. عبادت­های شبانه نشانه عشق و محبت انسان به آفریدگار است و این علاقه، انسان را از خواب جدا می­کند و به راز و نیاز شبانه با محبوب وامی­دارد و اگر آن عشق نباشد انسان با چه انگیزه­ای در تنهایی و تاریکی از استراحت دست بشوید و در خلوتی عارفانه به گفتگو با معشوق خود بپردازد. شب، رمز و راز عجیبی دارد؛ اگرچه تاریک و خاموش است اما برای اهل دل، سپیدی و نورانیت خاصی دارد. کلمه لیل و مشتقات آن 81 بار در قرآن ذکر شده­است. چه بسیار برکت­های الهی که در شب نازل شده است. خداوند قرآن را درشب نازل کرد (قدر/1)، رسول اطهرش را شبانگاه به معراج می­برد (اسرا/1)،  ضیافت حضرت موسی در محضر ربوبی، در شب به وقوع می­پیوست (اعراف/142)، توحید ابراهیم خلیل از شب و ستارگان درخشان آغاز شد (انعام/76)، و در اهمیت شب همین بس که خداوند به آن قسم یاد کرده­است (فجر/2). امام حسن عسگری نیز در باب اهمیت شب فرمودند:« رسیدن به خداوند عزوجل سفری است که جز با مرکب شب، پیمودن راه و رسیدن به مقصد ممکن نیست» (مجلسی، 1404ق، 78: 379). بهترین راه برای کسب فهم صحیح از راز و رمزهای تهجد، مراجعه به قرآن می­باشد؛ زیرا قرآن کریم قابل اعتماد ترین منبع برای دستیابی به معارف وحیانی می باشد و تنها کتاب آسمانی است که با عنایت ویژه خداوند از هرگونه تحریف مصون مانده است(حجر/9). این کتاب گران­سنگ، انسان­ها را به استوارترین روش زندگی هدایت می­کند پس اهمیت آشنایی بر این کتاب آسمانی بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست. در قرآن هدف از خلقت انسان، رسیدن به کمال که همان قرب الهی می باشد بیان شده­است که خداوند از آن به سعادت ابدی و جاودان نام برده­است. یکی از راه­های رسیدن به این مقام، تهجد می­باشد. پویندگان راه کمال در دل شب راه را یافته­اند و رهروان راه سعادت از شب به فلاح و رستگاری رسیده­اند. در دنیای مدرن امروزی با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی که سعی در به وجود آمدن رفاه بیشتر بشریت را دارد آرامش روحی در افراد کمرنگ شده که یکی از عوامل آن، نبود قرب الهی است. هر چه انسان ها از خداوند فاصله بگیرند به همان اندازه از آرامش روحی، دور می شوند. یکی از راه­های کسب آرامش تهجد می­باشد. از مهم ترین امور برای رسیدن به درک و  شناخت آن، بررسی و تحلیل واژگان قرآن کریم است. دراین تحقیق سعی داریم با استفاده از روش مفهوم شناسی که از طریق رابطة تضاد، همنشینی و جانشینی، با بررسی پیوند میان واژگان مختلف که در یک زنجیرة گفتاری هستند و یا واژه‌هایی که لزوماً حضور فیزیکی در جمله ندارند، ولی می‌توانند به جای هم انتخاب شوند، به مفهوم شناسی تهجد بپردازیم. تهجد از جمله فضایل ارزشمندی است که بارها در قرآن از آن سخن به میان آمده است. در قرآن کریم 22 آیه در مورد تهجد شبانه سخن به میان آمده است که شش مورد از آن خطاب به پیامبر می­باشد و خطابات بقیه آیات، عام می­باشد. از بین سوره­هایی که در آن به تهجد اشاره شده­است نه سوره مکی و دو سوره مدنی می­باشد. سوال اصلی پژوهش این است که مراد خداوند از تهجد در آیات قرآن چیست؟ جهت پاسخگویی به این پرسش، روش پیش گرفته­شده در این پژوهش به صورت توصیفی و کتابخانه ای بوده و سعی می گردد در خلال این بررسی توصیفی تحلیلی، مجموعه ای از توصیه های اخلاقی جهت نیل به تهجد را از دیدگاه قرآن  ارائه دهیم.

2. بررسی معنای لغوی و اصطلاحی واژه «تهجد»

واژه تهجد، از ریشه «ه -ج-د» به معنای خوابیدن (ابن فارس، 1404ق،6 : 34؛ جوهری، 1404ق، 2: 555؛ ابن منظور، 1414ق، 3: 433) و بیدار شدن (جوهری، 1404ق،2 : 555؛ طریحی، 1416ق،4: 406) است، از این رو برخی آن را از لغات اضداد شمرده‌اند (طریحی، 1416ق ، 4: 406؛ جوهری، 1404ق، 2: 555؛ واسطی زبیدی، 1414ق، 5: 331؛ ابن منظور، 1414ق، 3: 433). برخی معنای اصلی این ریشه را «فارغ شدن شخص از کارهای روزانه» دانسته‌اند؛ لذا هم شامل کارهایی چون عبادت خدا  و هم کارهای دیگری مانند خواب یا استراحت؛ و یا صرف بیدار بودن می­باشد(مصطفوی، 1402ق،11: 283؛ فراهیدی، 1410ق، 3: 385). برخی معنای «هجُود» (مصدر ثلاثی مجرد) را به خواب رفتن و معنای «تهجد» (مصدر باب تفعل) را بیدار شدن از خواب دانسته‌اند ( نحاس، 1421ق، 4: 183؛ طوسی، بی­تا، 6: 511؛ قطب راوندی، 1405ق، 1: 129). تهجد در اصطلاح متون دینی به معنای نماز شب (مقدس اردبیلی، بی­تا، 95؛ آلوسی، 1415ق، 15: 138) یا بیدار شدن از خواب برای نماز شب (آلوسی، 1415ق، 15: 138) یا مطلق ذکر و عبادت خداست(طبرسی، 1372ش، 6: 283؛ جصاص، 1405ق، 3: 269) به نظر برخی تهجد تنها به عبادات مستحب و نیز عباداتی که پس از بیدار شدن از خواب انجام می‌شود اطلاق می‌گردد، از این رو به عبادات واجب یا عبادات مستحبی ­که قبل از خواب شب انجام شود تهجد نمی‌گویند (طوسی، بی­تا، 6: 511؛ طبری، 1412ق، 9: 177؛ ابن عطیه، 1422ق، 3: 478). به کسی که نماز شب می‌خواند مُتَهجِّد (ابن فارس، 1404ق، 6: 34؛ ابن منظور، 1414ق، 3: 431)، هاجِد یا هَجود گفته می‌شود ( واسطی زبیدی، 1414ق، 9: 334؛ فیروزآبادی، 1416ق، 1: 347).

3. واژگان هم­نشین با تهجد در قرآن کریم

برای اینکه واژگان یا نشانه‌های زبانی بتوانند پیامی را برسانند، باید طبق روال خاصی، بر روی یک محور افقی در کنار هم بنشینند. حال اگر واحدهای یک جمله را بررسی کنیم، درمی‌یابیم که هر یک از آنها جزء یک مقولة دستوری و مکمل یکدیگر هستند و چنان‌چه یکی از واحدهای همنشین تغییر یابد یا حذف شود، در مفهوم پیام نیز خلل ایجاد می‌‌شود. این محور را محور همنشینی می‌گویند و رابطة واحدهایی را که بر روی این محور و در کنار هم می‌نشینند، رابطة هم­نشینی می‌نامند (صفوی،1379ش:28ـ27). در این قسمت از پژوهش به بررسی همنشینان تهجد پرداخته می­شود که الفاظی هستند با آمدن در کنار تهجد، بعدی از ابعاد آن را روشن می­سازند و با قرار گرفتن تهجد در کنار هر یک از واژه­هایی که درذیل خواهد آمد یک وجه از معنای آن تکمیل و روشن می­گردد. در این قسمت هم­نشینان را می­توان به دو قسمت واژگانی که در کنار تهجد قرارگرفتند و واژگانی که به عنوان غایت تهجد در زمره هم­نشینان قرار می­گیرد تقسیم کرد که در ذیل به شرح آن می­پردازیم:

3-1.واژگان همنشین تهجد

بررسی آیات در قرآن کریم حاکی از آن است که چهار کلمه «انفاق»، «زکات»، «صبر» و «امربه معروف و نهی از منکر» به عنوان همنشین تهجد قرار گرفته است که در ذیل به بررسی آن می­پردازیم:

3-1-1.بررسی همنشینی«انفاق» و « تهجد »

انفاق از ریشه‌ی «ن ف ق» مشتق شده و به معنای کم شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است (فیروزآبادی،۱۴۱۷ق: ۱۲۲۷؛ راغب اصفهانی،1412ق: 819). در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، «انفاق» اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر افراد نیازمند گفته می­شود (سجادی،۱۳۵۷ق: ۳۲۳). هم­چنین تعبیرهایی هم­چون صدقه، زکات، قرض­الحسنه که از مصادیق انفاق می‌باشند در قرآن به کار رفته است. واژه‌ی «انفاق» و مشتقات آن 86 بار در قرآن به کار رفته است.در سور سجده/16؛ مزمل/20؛ آل­عمران/17؛ ذاریات/19؛ فرقان/67، خداوند یکی از خصوصیات متهجدین را انفاق بیان می­کند. در این آیات کسانی که خود را از بخل و حرص باز می­دارند و در اموالشان حقی برای سائل و تهدیدستان قائلند همنشین تهجد معرفی شده­اند. گویا انفاق دلیلی برای کسب توفیق تهجدآنان بیان شده است.

3-1-2.بررسی همنشینی«زکات» و « تهجد »

زکو: زکاه: در اصل به معنای نمو و زیادت است. و آن در امور دنیوی و اخروی بکار می­رود. در اصطلاح به آنچه انسان از اموال خود به عنوان زکات به فقرا می­پردازد، اطلاق می­شود. وعلت این تسمیه آن است که در آن امید برکت و زیادت، یا تزکیه و نمو نفس یا هر دو وجود دارد. در قرآن کریم زکات و نماز کنار همدیگر آمده زیرا با طهارت و تزکیه نفس است که انسان در دنیا به صفات پسندیده آراسته می­شود و در آخرت استحقاق اجر و پاداش می­یابد. تزکیه انسان نسبت به خودش، دو گونه است: یکی با عمل، که پسندیده است (شمس/9). دوم با زبان یعنی اینکه انسان، خویش را بستاید و مورد مدح قرار دهد و این مذموم و زشت است. چنان­که خداوند از آن نهی نموده­است (نجم/32) (راغب اصفهانی، 1412ق: 381).زکات و مشتقات آن 56 بار در قرآن ذکر شده است. خداوند در سوره مزمل/20، زکات را همنشین تهجد قرار داده است و یکی از خصوصیات متهجدین را پرداخت زکات بیان کرده است و فرموده: کسانی که عبادت­های شبانه دارند و زکات دهند و هر کار خوبی برای خود پیش می­فرستند، آن­را نزد خدا بهتر و با پاداش بزرگ­تر باز خواهند یافت. در این آیه خداوند یکی از خصوصیات متهجدین را پرداخت زکات می­داند و به متهجدین و کسانی که زکات می­دهند مژده پاداش بزرگ و نامعلوم را می­دهد که گویای اهمیت بالای این دو امر می­باشد.

3-1-3.بررسی همنشینی«صبر» و « تهجد »

صبر به معنای خویشتن­داری در سختی و تنگی می­باشد. به­طور کلی صبر، خودداری و حبس نفس است از آنچه شرع و عقل، اقتضا و حکم می­کند. بنابراین «صبر» لفظ عامی است که به حسب اختلاف مورد، معنای آن متفاوت می­شود. مثلا اگر شکیبایی در مصیبت باشد، آن­را «صبر» می­گویند و ضد آن جزع (بی­تابی) است. و اگر شکیبایی در جنگ باشد آن­را شجاعت و دلیری می­گویند و ضد آن­را جُبن (ترس) است. و اگر شکیبایی در حوادث ناگوار باشد، آن­را سعه صدر می­گویند و ضد آن­را ضجر و دلتنگی است (راغب اصفهانی، 1412ق،: 474). مشتقات صبر 93 بار در قرآن ذکر شده است که تکرار زیاد آن نشانده اهمیت موضوع می­باشد. خداوند در سور مزمل/10؛ آل­عمران/17؛ طه/130-132؛ طور/48؛ ق/39؛ زمر/10؛ انسان/24، صبر را همنشین تهجد معرفی کرده است. تکرار بالای همنشینی صبر و تهجد گویای این امر است که انسان متهجد حتما باید این خصیصه را داشته باشد تا بتواند با صبوری، سختی عبادت شبانه را بر خود هموار و شیرین سازد. بیشترین تاکید صبردر این آیات، صبر بر حکم خدا، گناه نکردن و صبر بر آزار مشرکان می­باشد و بیان نموده است که صابرین پادششان را کامل و بدون حساب دریافت می­کنند.

3-1-4. بررسی همنشینی«امربه معروف ونهی ازمنکر»و«تهجد»

تعریف و برداشتی که از امر به معروف و نهی­از منکر می شود، برحسب نوع معنایی که از واژه «معروف» و «منکر» اراده می شود و نیز بر حسب تفسیری که از امر و نهی و مصادیق و مراتب آن می­شود و بالاخره بر حسب مرجع اعمال­کننده آن یعنی آمر و ناهی، متفاوت می­باشد. در تبیین معنای معروف و منکر، اقوال گوناگونی ارائه شده است؛ برخی معنای معروف و منکر را همان واجبات و محرمات می دانند و برخی دیگر مستحبات و مکروهات را نیز به معنای این دو افزوده اند (فاضل مقداد، 1368ق:57؛58). علاوه بر این، در تبیین مفهوم این دو واژه مرجع تشخیص (شرع و عقل) نیز لحاظ شده است (راغب اصفهانی،1412ق:331). معروف به معنای آن چه که با ذائقه افراد یک جامعه سازگار و در میان آنان مرسوم و متداول باشد، دانسته می شود (طباطبایی،1417ق:2/ 236)؛ در این معنا مرجع تشخیص معروف علاوه بر عقل و شرع، عرف اجتماعی نیز می­باشد. بررسی آیه 114 سوره آل­عمران حاکی از آن است که امربه­معروف و نهی از منکر نیز یکی از هم­نشینان تهجد ذکر شده است و یکی از خصوصیات متهجدین این است که اوامر و نواهی خدا را می پذیرند و دیگران را نیز امربه معروف و نهی از منکر می­کنند.

از بررسی همنشینان تهجد مشخص می شود که واژگان انفاق، زکات، صبر و امربه­معروف و نهی از منکر از حیث غایت و هدف نهایی که شخص به آن می­رسد و هم از حیث راه وصول به قرب الهی، هم­سو با تهجد می­باشد. شخص برای رسیدن به تهجد لازم است راه منتهی به مقصد را با طی مشقت برخود  هموار سازد تا راه قرب الهی برای او فراهم آید. این معنا را به صورت مشترک در محور معنایی آیات ذکر شده می­توان به عنوان هم­نشین با تهجد دید. در نتیجه کسانی که این خصوصیات را دارا باشند، می­توانند توفیق تهجد را کسب نمایند.

3-2. واژگان غایت تهجد

در این بخش از همنشینان، به بررسی آیاتی که غایت تهجد را بیان می­کند می­پردازیم:

3-2-1. محمود    

در آیه «وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسىَ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا محَّْمُودًا؛ و پاسى از شب را (از خواب برخيز، و) قرآن (و نماز) بخوان! اين يك وظيفه اضافى براى توست اميد است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستايش برانگيزد. اسرا/79». ابن عباس می­گويد مراد از «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ»يعنى اى پيامبر، شب را نماز بخوان. «نافِلَةً لَكَ»: نمازهايى كه در شب مى‏خوانى، براى تو غنيمتى است. البته نماز شب، بر پيامبر واجب بود ولى براى ديگران مستحب است. برخى گويند: يعنى نماز شب، براى تو و ديگران، نافله است. علت اينكه فقط پيامبر را مخاطب ساخته، اين است كه: ديگران را تشويق كند كه به حضرت اقتدا و سنتش را پيروى كنند (طبرسی، 1372ش، ‏6: 670). «عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»:هر گاه خداوند، «عسى»را بكار برد، معناى آن وجوب و لزوم است. «مقام» نيز به معناى «بعث» می­باشد. يعنى: اگر اين دستورات را انجام دهى، خداوند در روز قيامت، به نحوى شايسته و پسنديده، ترا مبعوث مى‏كند.ممكن است «بعث» را به معناى «اقامه» بگيريم. بنابراين معناى آيه، اين است: خداوند ترا در مقامى ستوده، وامى‏دارد كه اولين و آخرين ترا ستايش كنند. اين مقام، همان مقام شفاعت است كه پيامبر در آن مقام، بر تمام خلائق، شرافت و برترى پيدا مى‏كند. در اين مقام، هر چه از او سؤال كنند، عطا مى‏كند و هر كس از او شفاعت بخواهد، شفاعتش مى‏كند، مفسران قرآن كريم، اتفاق دارند كه: «مقام محمود» همان مقام شفاعت است. بنابراين پیامبر گرامی اسلام، اول شفاعت كننده و اول كسى است كه شفاعت او به­درگاه خدا قبول مى‏شود(همان: 671). مقام محمود، فقط یکبار در قرآن ذکر شده است که خداوند آن­را همنشین تهجد قرار داد و پیامبر را اولین کسی می­دانند که به واسطه تهجد به مقام شفاعت نائل گردید. و در مرحله بعد، دیگر انسان­ها نیز می­توانند در گرو تهجد به این مقام نائل گردند. هر­کس بر پایه لیاقت و شایستگی می­تواند درجه­ای از آن مقام را به­ دست ­آورد. اصولا خداوند کریم اراده کرده ­است هر کسی را به اندازه شایستگیش به او عنایت فرماید. انسان­هایی که توانستند در عالم امکان تصرف کنند و کار خدایی کنند به این مرتبه نرسیدند مگر از طریق عبودیت و بندگی.

3-2-2. محسنین

درآیه« ءَاخِذِينَ مَا ءَاتَئهُمْ رَبهُُّمْ  إِنهَُّمْ كاَنُواْ قَبْلَ ذَالِكَ محُْسِنِينَ؛و آنچه پروردگارشان به آنها بخشيده دريافت مى‏دارند، زيرا پيش از آن (در سراى دنيا) از نيكوكاران بودند.ذاریات/16» يعنى آنها قابليت آنچه را كه پروردگار مهربان به آنها اعطاء كرده دارند در حالى كه از خداوند و از آنچه به آنها داده راضى‏اند. اين معنا از تعبير به «آخذين» و« ايتاء» و از نسبت ايتاء به پروردگارشان فهميده مى‏شود. اين آيه مطالب قبل خود را تعليل كرده مى‏فرمايد: اگر متقين چنين وضعى دارند به خاطر اين است كه قبلا يعنى در دنيا در اعمالشان نيكوكار بودند، و اعمال نيكى داشتند(طباطبایی، 1417ق، ‏18: 369). در این آیه با توجه به آیات بعد، خداوند کسانی را که ساعات کمی از شب می­خوابند و در هنگام سحر استغفار می­کنند را با عبارت «محسنین» خطاب می­کند و آن­را همنشین تهجد قرار داده­است. گویا تهجد شبانه مقدمه­ای برای رسیدن به این مقام می­باشد. در قرآن کریم لفظ «المحسنین»30 بار در 14 سوره و به صورت معرفه تکرارشده است ولی لفظ «محسنین» فقط یکبار و به صورت نکره برای متهجدین ذکر شده است. شاید علت نکره آمدن آن این باشد که خداوند در 30 بار تکرار «المحسنین» به اعمالی مانند جهاد، طلاق با احترام، انفاق و اعمال خوبی که برای همه ظاهر و آشکار بود اشاره می­کند ولی لفظ نکره «محسنین» مربوط به کسانی است که مخفیانه در نیمه­های شب به تهجد می­پردازند و برای دیگران قابل شناخت نمی­باشند و این نیز می­تواند اشاره­ای باشد به اعجاز قرآن که به ریزترین مسائل دقت شده است که این نیز دلیلی بر فوق بشری بودن این کتاب می­باشد.

3-2-3.عبادالرحمن

در آیه «وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا؛فرقان/63». مراد از عبادالرحمن، بندگان مخلص خداوند می­باشد که خدا را عبادت می­کنند و با تکبر در زمین راه نمی­روند و در برخورد با جاهلان با خوبی با آنان رفتار می­کنند. و گروهی گفته­اند که مراد کسانی هستند که تسلیم معصیت خداوند نمی­شوند (طوسی، بی­تا، ‏7: 505). «عبادالرحمن» فقط دوبار در قرآن ( زخرف/19؛ فرقان/63) ذکر شده است که خداوند در سوره فرقان آن دسته از بندگانش را که به تهجد مشغول می­شوند، عبادالرحمن خطاب می­کند و آن را همنشین و غایت تهجد بیان می­دارد. در سوره زخرف نیز خداوند این لفظ را برای فرشتگان نیز استفاده نموده است. گویا خداوند فقط فرشتگان و انسان­هایی را که تهجد شبانه دارند، با این نام خطاب می­کند.  بررسی­ها نشان می­دهد که این مقاماتی که در قرآن بیان شده، فقط به وسیله تهجد کسب می­شود. و خداوند در هیج جای قرآن راه رسیدن به این مقامات را عامل دیگری ذکر نکرده است و این خود گویای اهمیت تهجد در قرآن می­باشد. و تهجد این خاصيت را دارد كه آدمى را به سوى این مقامات هدايت نموده و به سعادت، بشارت ‏دهد.

منابع

1ز ابن عطيه اندلسى، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، بیروت: دارالكتب العلميه، اول، 1422 ق.

2. ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدين، محمد بن مكرم، لسان العرب، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع - دار صادر، بيروت - لبنان، سوم، 1414 ق.

3. ابو الحسين، احمد بن فارس بن زكريا، معجم مقائيس اللغة، قم : انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، اول، 1404 ق.

4. اصفهانى، حسين بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، در يك جلد، دار العلم - الدار الشامية، لبنان - سوريه، اول، 1412 ه‍ ق.

5. آلوسى، محمود بن عبدالله، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، بيروت: دار الكتب العلمية، اول، 1415 ق.

6. سجادی، سیدجعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ایران: شرکت مؤلفان و مترجمان، ۱۳۵۷ش.

7. جوهری، اسماعیل بن حمار، تحقیق/ احمد عبدالغفور عطار،الصحاح، بیروت: دارالعلم الملایین، 1404 ق.

8. صفوی، کوروش، درآمدی بر معناشناسی، تهران: انتشارات سوره مهر، 1379ش.

9. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، قم‏: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه پنجم، 1417ق.

10. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران:  انتشارات ناصر خسرو، سوم، 1372 ش.

11. طبرى، ابو جعفر محمد بن جرير. جامع البيان فى تفسير القرآن. بیروت: دار المعرفه، اول، 1412 ه ق .

12. طريحى، فخر الدين، مجمع البحرين، تهران: كتابفروشى مرتضوى، سوم، 1416‍ ق.

13. طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، بیروت: دار احياء التراث العربى، اول، بی­تا.

14. فاضل مقداد، النافع لیوم الحشر فی شرح باب الحادی عشر، کتابفروشی علامه، 1368ش.

15. فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، قم: نشر هجرت، دوم، 1410 ق.

16. فیروزآبادی، مجد الدين أبو طاهر محمد بن يعقوب، بصائرذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، بیروت: احیاء التراث الاسلامی، 1416 ق.

17. مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران: مركز الكتاب للترجمة و النشر، اول، 1402 ق.

 

 

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[سه شنبه 1398-02-17] [ 08:25:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت