معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  آثار دروغ در آیات و روایات ...

پژوهشگر:حکیمه غلامی

 

  چکیده

دروغ گفتن یکی از محرمات و آفت های خطرناک زبان، است و دروغ از گناهان کبیره می باشد. دروغ در دنیا و آخرت انسان را از رحمت الهی محروم می کند و در میان مردم بی اعتبار می نماید و اعتماد عمومی را سلب و جامعه را به بیماری نفاق دچار می سازد و از آفات زبان و خراب کننده ایمان است.
علت اصلی دروغ ، عقده حقارت و خود کم بینی انسان دروغگو است و این یکی از نکات روانی است که به عنوان روانشناسی اخلاقی در کلمات معصومین به آن اشاره شده است.سرچشمه دروغ نیز گاهی به خاطر ترس از فقر، پراکنده شدن مردم از دور او ، از دست دادن موقعیت و مقام و زمانی نیز به خاطر علاقه شدید به مال و جاه و مقام و …است که شخص از این وسیله نامشروع برای تامین مقصود خود کمک می گیرد.

ابزار بسیاری از گناهان دروغ است اینکه افراد دروغگو بدبینی و سوء ظن خاصی نسبت به همه کس و همه چیز دارند ، با دروغ خود را بزرگ جلوه می دهند، با دروغ هزار گونه تملق می گویند و یکی از راههای درمان دروغ این می باشد که قبل از هر چیز باید مبتلایان را به عواقب دردناک و آثار سوء معنوی و مادی آن متوجه ساخت و نیز باید باید متوجه ساخت که اگر چه دروغ در پاره ای از موارد نفع شخصی دارد ولی نفعش بسیار آنی و زودگذر است و یکی دیگر از موثرترین راههای درمان دروغ پرورش شخصیت در افراد و کوشش برای تقویت پایه های ایمان در دل آنان است و باید محیط های تربیتی و معاشرتی مبتلایان را از وجود افراد دروغگو پاک کرد تا تدریجا طبق اصل محاکات و تاثیرپذیری محیط وجود آنها از این رذیله پاک گردد.در سراسر جهان هستی قانون صداقت و صراحت و حقیقت جاری است . هر چند به حسب ظاهر در عالم هستی تضادها و تعارض هایی دیده می شود ولی دروغ و خیانت در طبیعت اصلا وجود ندارد. اصولا حقایق ناب را در طبیعت و هستی باید جستجو کرد و از زبان آفرینش باید شنید. مگر جز این است که تمام قوانین علمی و فلسفی برداشتی است نسبی از جهان هستی و قوانین حاکم بر آن و طالبان حقیقت همه و همه در اسرار هستی می اندیشند و از آن الهام می گیرند و جز با هستی و قوانین حاکم بر آن سروکاری ندارند؟

خلاصه کلام آنکه بنای خلقت و طبیعت بر حقیقت و راستی استوار است ، لکن این انسان ظالم و ستمکار است که حق را با باطل به هم آمیخته و آن را وارونه جلوه می دهد، زیرا باطل محض را نمی شود به مردم ارائه داد که طبع حقیقت جوی مردم خود به خود آن را دفع می کند.خداوند سبحان چه با زبان تکوین و چه با زبان تشریع با صداقت و راستی با بندگانش سخن می گوید و می فرماید که صداقت برای شما بهتر است. علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند « ولکن یُوخَذُ مِن هذا ضِغثٌ و من هذا ضغث فَیُمزجان …» مردم قسمتی از حق و قسمتی از باطل را گرفته و در هم می آمیزند و از این راه ، باطل را به خورد مردم میدهند.

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی
[دوشنبه 1400-01-16] [ 08:33:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  عوامل مؤثر در شکل گیری تمدن اسلامی ...

 

پژوهشگر:حکیمه غلامی

 

چکيده
يکي از مسائل بسيار مهم، در جامعه بشري مسئله فرهنگ و تمدن است، فرهنگ و تمدن که در حقيقت چيزي جزء طرح و برنامه مدون و منظم براي رشد و تکامل بشر در جهت رسيدن انسان به سعادت هميشگي و تحقق عيني و بيروني آن نيست، همواره مورد توجه انبياء خصوصاً پيامبر خاتم (ص) بوده است، آن حضرت با ايجاد تمدن نوين اسلامي چنان پيچ عظيم و تاريخي ايجاد کرد که از عرب جاهلي آن روز، يک جامعه متمدن و مترقي به وجود آورد. بديهي است که تمدن اسلامي مانند هر پديده‌‌ي ديگر عوامل مختلفي در پيدايش، گسترش، فراز و نشيب آن دخالت داشته است، حال سئوال که مطرح می‌شود اين است که چه عواملي در رشد تمدن اسلامي تأثير داشته است؟ و در مقابل علل انحطاط آن چه بوده است؟ لذا پس از تحقیق و مطالعه به اين نتيجه رسيديم که عوامل متعدي در رشد تمدن اسلامي تأثير داشته است که مهم‌ترین آن‌ها تعقل و خرد ورزي، تشويق به علم آموزي، مبارزه با بي سوادي، ساده بودن آموزه‌‌هاي ديني، طرح اندیشه‌های نوين، آزاد انديشي، تحمّل و بردباري، رعايت اخلاق و رفتار اسلامي، تعاون و همکاري، وحدت و همگرايي، حکومت اسلامي، فتوحات اسلامي، امنيت و آسايش رفاه نسبي، توجه به کار و تلاش و پيدايش صنعت کاغذ بوده است؛ و دریافتیم که دو دسته از عوامل در انحطاط تمدن اسلامي دخالت داشته‌اند، يکي عوامل بيروني مانند حمله مغولان و جنگ‌های صليبي. ديگري عوامل دروني مانند ضعف ايمان، دنيا پرستي، بي هويتي و تأثير پذيري، سكوت نخبگان و انديشمندان، ارزش انگاري ضد ارزش‌ها، تحجر گرايي، ظلم و ستم، ترک کردن امر به معروف و نهي از منکر، فاصله گرفتن از آموزه‌های ديني، استفاده نکردن از فرصت‌های مادي و معنوي. هر کدام تأثيري منفي در انحطاط تمدن اسلامي داشته است.

کليد واژه‌ها: عوامل تاریخی، عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل سیاسی، تمدن اسلامی

موضوعات: مقالات
[چهارشنبه 1399-11-01] [ 08:08:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت