به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س)گرگان کرسی آزاداندیشی« تفسیر علمی قرآن» در تاریخ 99/12/13 به صورت حضوری و از سامانه سیما برگزار گردید. گزارش کرسی به شرح ذیل است:

ارائه دهنده:خانم جمالی زاده

مقصود از تفسیر، فهم معانی و مقاصد آیات قرآن است. در بحث از تفسیر علمی قرآن باید گفت در مورد تعریف تفسیر علمی و نوع علم، دیدگاه های مختلفی وجود دارد.  علامه طباطبایی منظور از علم را در اینجا علوم تجربی می داند که به دو شاخه تقسیم می شود. ۱ - علوم طبیعی همچون فیزیک شیمی پزشکی کیمیا و.. ۲ -علوم انسانی همچون جامعه شناسی روانشناسی و..

 در مورد تعریف تفسیر علمی دکتر ذهبی می نویسد: مقصود از تفسیر علمی آن تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر  عبارات قرآن حاکم می کند و تلاش می نمایند علوم مختلف و نظریات فلسفی را از قرآن استخراج سازد.

 طرفداران قدیمی تفسیر علمی مانند ابوالفضل مرسی، غزالی، سیوطی، زرکشی کوشیدند همه علوم را از قرآن استخراج کنند.

آقای امین خولی در مورد تفسیر علمی قرآن می نویسد: آن تفسیری که طرفداران آن اقدام به استخراج همه علوم قدیم و جدید از قرآن می کنند و قرآن را  میدان وسیعی از علوم فلسفی انسانی در زمینه پزشکی کیهان شناسی و فنون مختلف می دانند.

 دیدگاه های مختلف راجع به تفسیر علمی  قرآن وجود دارد.

دیدگاه مورد پذیرش بنده استخراج همه ی علوم از قرآن می باشد نه تحمیل نظریه ها بر قرآن.

ادله این دیدگاه:

 ۱. آیه ۹۷ سوره نحل «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ»

 آیه ۳۸ سوره انعام«مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ۚ »

 2. روایات:روایات هم در منابع شیعه و اهل سنت به طور صریح و غیر صریح به این ادعا اشاره دارند. روایت نبوی از آمدن فتنه ها خبر داده است که راه نجات از آن هم مراجعه به کتاب خدا دانسته شده است.

برای نمونه امام صادق «علیه السلام» درخصوص تبیان بودن قرآن فرمودند: «ان الله انزل فی القران “تبیانا لکل شیء” حتى واللّه ما ترک شیئا یحتاج الیه العبد، حتى واللّه ما یستطیع عبد أن یقول«لوکان فى القرآن هذا» الاّ و قد أنزله الله فیه ». خداوند در قرآن بیان هر چیز را نازل کرده است به خدا قسم هیچ چیزی را که بندگان به آن نیازمندند فروگذار نکرده است و و به خدا قسم هیچ کس قادر نیست بگوید«اى کاش فلان مطلب در قرآن وجود داشت»؛ زیرا هر آنچه انسان نیاز داشته باشد، خداوند در مورد آن، آیه اى نازل کرده است.

منتقد:خانم پاک منش

 پیشرفت‌های خیره‌کننده علوم و فنون در چند قرن اخیر خصوصا قرن معاصر و موفقیتهای پی در پی بشر و حل مجهولات و کشف افقهای جدید در دانش و معرفت که منجر به تسلط هرچه بیشتر او بر زمین و فراسوی آن و بروز تغییرات مشهود در چهره زندگی فردی و اجتماعی او شده است و وجود آیات متعددی در قرآن کریم که در آن‌ها به عالم آفرینش اشارت رفته است؛ قائلین به تفسیر علمی و شماری از دانشمندان علوم تجربی و طبیعی را بر آن داشت تا آنان نیز همچون سایر گروه‌های مردم به تدبیر و تحقیق در قرآن پرداخته و با استفاده از تخصص های مختلف  نظیر طب نجوم، هیئت، زمین شناسی و غیره آیات را تبیین و هر کدام به نوبه خود وجهی از وجوه لایتناهی اعجاز قرآن را به جویندگان معارف عالیه عرضه دارند.

 سوال این است با پیشرفت های علوم جدید آیا تئوری‌ها و فرضیه‌های علمی در تفسیر قرآن به مفسران مدد می‌رساند یا این که تفسیر علمی از مصادیق تفسیر به رای  «من فسر القرآن برأیه فقد کفر» است؟ پاسخ دقیق و عالمانه به این پرسش متوقف بر چیستی تفسر علمی و درک ضوابط و رعایت شرایط آن است.

 در مورد تفسیر علمی دیدگاه ها و رهیافتهای متفاوتی وجود دارد.

1- گاهی منظور از تفسیر علمی این است که ما برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده کنیم یعنی علوم را برای کشف معانی و مقصود خداوند، استخراج کنیم به عبارت دیگر هرچه علم بشر پیشرفت کند موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن می شود بدون اینکه قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم مثل آیه الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها. روایت امام رضا علیه السلام….

2- برخی خواستند علوم را از قرآن استخراج کنند استناد به آیه تبیانا لکل شی کردند که همه مطالب باید در ظواهر قرآن باشد این روش صحیح نیست زیرا همه علوم و ریزه‌کاری‌های علوم، ظرافت‌ها، فرمول های فیزیک و شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بی ثمر است.

3- برخی تفسیر علمی را تحلیل و تطبیق نظریه های علمی بر قران دانستند و سعی کردند نظریه های اثبات شده علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند این روش هم صحیح نیست و موجب بدبینی برخی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید.

بنابراین با توجه به دیدگاههای موجود، استخراج همه علوم از قران و تحمیل و تطبیق بر قرآن صحیح نیست. استفاده از علوم در فهم قرآن صحیح است.

 ایشان در ادامه به نقد دلیلی که باید همه مطالب در ظواهر قرآن باشد پرداخته و گفت:

 قرآن قانون اساسی مسلمانان است و هدف اصلی از نزول قرآن و به طور کلی هدف از ارسال رسل هدایت مردم به سوی خداوند و نجات آنان از گمراهی بوده است درست است که قرآن به عنوان معجزه جاویدان خاتم الانبیا است ولی لازم نیست که در بردارنده همه علوم بشری باشد چرا که هدف اصلی هدایت است چنانکه آیات الهی هم بر این مسئله دلالت دارد«هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه ……..»

 اما در جواب آیه «ما فرطنا فی الکتاب من شی.»که می گویید همه علوم در قرآن وجود دارد باید گفت که به راستی کسی که به قرآن می نگرد آیا فرمول های شیمی فیزیک و دیگر علوم را می بیند؟

 و اگر همه علوم در قرآن باشد به ناچار برای رسیدن به آنها باید تفسیر به رای نمود تا به نتیجه دلخواه رسید؛ نتیجه آن این می شود که متخصصان علوم مختلف با ورود به حوزه تفسیر، آیات قرآن را با مسائل علمی تطبیق می کنند و به علت نداشتن تخصص کافی در علوم قرآنی و تفسیری و عدم تشخیص تفاوت نص و ظاهر، یافته‌های تجربی را به قرآن تحمیل می‌کنند در حالی که سر از تفسیر به رای ممنوع درمی آورد.

 همچنین اگر قرآن بر همه نظریات علمی تطبیق داشته باشد آیات و الفاظ در معرض خطر ابطال قرار می گیرند؛ زیرا دانش بشری نسبی و درمعرض تغییر است، چه بسا یک نظریه علمی که به ظاهر درست است بعد از گذشت مدتی ابطال می گردد، مثل تفسیر قرآن بر اساس هیئت بطلمیوس که ساکن بودن زمین و گردش سیارات به دور آن را از آیه «الذی جعل لکم الارض فراشا» استفاده کردند، اما این نظریه با هیئت جدید و نظریه کوپرنیک و کپلر «مرکزیت خورشیدوحرکت سیارات به دور آن» نمی سازد. این موجب راه یافتن بطلان در قرآن است. پس نمی توان نتیجه گرفت که الزاماً همه علوم بشری در قرآن وجود دارد.

استاد داور

 نقطه اشتراک نظرات ارائه دهنده و منتقد: تفسیر علمی اگر تحمیل  نظریه  و دیدگاه  ‏ برقرآن باشد  این تفسیر به رای و باطل است به این معنا که یک نظریه ای در علم اثبات شده باشد و ما بخواهیم با تاویل و توجیه آیات و تفسیر به رای آیات متشابه را به سمت نظریه خودمان سوق بدهیم و دلیلی از قرآن بر دیدگاه خود پیدا کنیم که به آن تطبیق در قرآن می گویند، به این معنا که قرآن در خدمت اثبات نظریات علمی باشد نه اینکه علوم در خدمت فهم قرآن باشد.

 نقطه افتراق نظرات ارائه دهنده و منتقد: ارائه‌دهنده گفت همه علوم با توجه به آیه «تبیانا لکل شیء» در قرآن است اما هر کسی  نمی تواند این علوم را از قرآن استخراج کند ولی اگر کسی اهلش باشد مانند ائمه علیهم السلام که به تمام زوایای قرآن و تاویل و تفسیر قرآن آشنا هستند همه علوم یعنی معادلات شیمی، فیزیک، مطالب علم طب را می توانند از قرآن استخراج کنند. کلیات این علوم در قرآن است می توان فروع و جزئیات را با این کلیات اثبات کرد یعنی رهیافتی که انتخاب کردند استخراج علوم از قرآن است ولی نه به معنای تحمیل بر قرآن.

 منتقد نظرش این است که «تبیانا لکل شیئ» یعنی اینکه اینجا تبیان به معنای وضوح و روشنی و شییء به معنای همه علوم حتی علوم تجربی نیست، بلکه منظور از علوم هم علوم فطری است و علومی که در خدمت هدایت بشر است و سایر علوم را  نیازی نیست قرآن به آن بپردازد چون قرآن کتاب هدایت است. این دو دیدگاه در بین اندیشمندان بزرگ علوم قرآنی و مفسران وجود دارد و کدام یک از این دیدگاه‌ها صحیح است باید به کتاب‌ها و مقالاتی که در این زمینه نگاشته شده رجوع کرد.

 فقط در این زمینه می‌توان گفت تحمیل بر قرآن را کسی از مفسران شیعه و سنی نپذیرفته است و اگر کسی در تفسیر علمی این کار را انجام داده کما اینکه در دوران متقدم هم بوده و در دوران معاصر هم برخی درصدد این بودند که نظریات و یافته های علمی خود را بر قرآن تطبیق کنند صحیح نیست. البته در سایر روشهای تفسیری هم بوده مثلاً در تفسیر عرفانی که نظریات خودشان را به قرآن تحمیل کردند و خواستند که یک دلیلی از قرآن بر نظریات خود بیاورند و این تحمیل برقران است و تطبیق است و به خدمت گرفتن قرآن در اثبات نظریات فلسفی علمی و عرفانی است و مورد پذیرش کسی نیست.

 اما آیا همه علوم را می توان از قرآن استنباط و استخراج کرد یا فقط علومی که مربوط به هدایت بشر است را می توان از آن استخراج کرد؟ اختلاف نظر وجود دارد و دلایل هم از قرآن و روایات را مورد نقد و بررسی قرار دادند. بعضی از بزرگان مانند علامه طباطبایی نظرشان این است که فقط علوم معرفتی را می توان از قرآن استخراج کرد برخی مانند غزالی معتقد است استخراج همه علوم از قرآن جایز است.

 به نظر می‌آید ابتدا باید به سه سوال پاسخ دهیم. یک منظور از علوم چیست؟ آیا علم، علوم تجربی را نیز شامل می‌شود؟ آیا با توجه به بعضی آیات در این زمینه مانند «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» «العلم ضیاء» می‌توان تعریفی برای علم داشت که علومی مانند علوم تجربی و علوم فیزیک، شیمی، هیئت و … را از محدوده علم مدنظر ما خارج کند؟

  یعنی ابتدا باید تعریف صحیحی از علم داشته باشیم بعد بحث کنیم که مراد از «تبیانا لکل شی» کدام دسته از علوم است ؟

۲. اگر معنای علم را عام  بگیریم «لکل شی»  آیا دلالت بر همه علوم دارد یا فقط علوم فطری را شامل می شود؟ چون یکی از روشهای تفسیر، تفسیر علمی است. دو رهیافتی که در این زمینه وجود دارد بر این مبنا استوار شده است که آیا همه علوم قابل استخراج از قرآن است یا نه؟ این مبنای اصلی است. کسانی که این مبنا را قبول کنند به رهیافت اول متمایل شدند و کسانی که قبول نکنند به رهیافت دوم که استخدام‌ علوم در فهم قرآن باشد تمایل پیدا کرده‌اند ضمن اینکه هر دو گروه تایید دارند بر اینکه بر قرآن تحمیل نمی توان کرد با توجه به روایاتی که در این زمینه وجود دارد.

  بنابراین در روش تفسیر علمی قرآن به این نتیجه رسیدیم که نباید نظریات و دیدگاه های علمی را بر قرآن تحمیل کرد که سر از تفسیر به رای در می آورد. و اینکه کسانی متمایل به این باشند که همه علوم را می‌شود از قرآن استخراج کرد ولی این کار فقط ازاهل بیت علیه السلام که مخاطب حقیقی قرآن هستند برمی آید؛ یا اندیشمندانی معتقد باشند که نمی‌شود همه علوم را از قرآن استخراج کرد بلکه فقط علوم معرفتی را می توان از قرآن استخراج کرد منعی در این دو قول دیده نمی‌شود بعضی مواقع می‌توان این ها را به هم برگرداند. پس روش تفسیر علمی در واقع یکی از روش‌های تفسیری صحیح است.

موضوعات: كرسي آزاد اندیشی
[دوشنبه 1399-12-25] [ 09:20:00 ق.ظ ]