معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  تفسیر علمی قرآن ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س)گرگان کرسی آزاداندیشی« تفسیر علمی قرآن» در تاریخ 99/12/13 به صورت حضوری و از سامانه سیما برگزار گردید. گزارش کرسی به شرح ذیل است:

ارائه دهنده:خانم جمالی زاده

مقصود از تفسیر، فهم معانی و مقاصد آیات قرآن است. در بحث از تفسیر علمی قرآن باید گفت در مورد تعریف تفسیر علمی و نوع علم، دیدگاه های مختلفی وجود دارد.  علامه طباطبایی منظور از علم را در اینجا علوم تجربی می داند که به دو شاخه تقسیم می شود. ۱ - علوم طبیعی همچون فیزیک شیمی پزشکی کیمیا و.. ۲ -علوم انسانی همچون جامعه شناسی روانشناسی و..

 در مورد تعریف تفسیر علمی دکتر ذهبی می نویسد: مقصود از تفسیر علمی آن تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر  عبارات قرآن حاکم می کند و تلاش می نمایند علوم مختلف و نظریات فلسفی را از قرآن استخراج سازد.

 طرفداران قدیمی تفسیر علمی مانند ابوالفضل مرسی، غزالی، سیوطی، زرکشی کوشیدند همه علوم را از قرآن استخراج کنند.

آقای امین خولی در مورد تفسیر علمی قرآن می نویسد: آن تفسیری که طرفداران آن اقدام به استخراج همه علوم قدیم و جدید از قرآن می کنند و قرآن را  میدان وسیعی از علوم فلسفی انسانی در زمینه پزشکی کیهان شناسی و فنون مختلف می دانند.

 دیدگاه های مختلف راجع به تفسیر علمی  قرآن وجود دارد.

دیدگاه مورد پذیرش بنده استخراج همه ی علوم از قرآن می باشد نه تحمیل نظریه ها بر قرآن.

ادله این دیدگاه:

 ۱. آیه ۹۷ سوره نحل «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ»

 آیه ۳۸ سوره انعام«مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ۚ »

 2. روایات:روایات هم در منابع شیعه و اهل سنت به طور صریح و غیر صریح به این ادعا اشاره دارند. روایت نبوی از آمدن فتنه ها خبر داده است که راه نجات از آن هم مراجعه به کتاب خدا دانسته شده است.

برای نمونه امام صادق «علیه السلام» درخصوص تبیان بودن قرآن فرمودند: «ان الله انزل فی القران “تبیانا لکل شیء” حتى واللّه ما ترک شیئا یحتاج الیه العبد، حتى واللّه ما یستطیع عبد أن یقول«لوکان فى القرآن هذا» الاّ و قد أنزله الله فیه ». خداوند در قرآن بیان هر چیز را نازل کرده است به خدا قسم هیچ چیزی را که بندگان به آن نیازمندند فروگذار نکرده است و و به خدا قسم هیچ کس قادر نیست بگوید«اى کاش فلان مطلب در قرآن وجود داشت»؛ زیرا هر آنچه انسان نیاز داشته باشد، خداوند در مورد آن، آیه اى نازل کرده است.

منتقد:خانم پاک منش

 پیشرفت‌های خیره‌کننده علوم و فنون در چند قرن اخیر خصوصا قرن معاصر و موفقیتهای پی در پی بشر و حل مجهولات و کشف افقهای جدید در دانش و معرفت که منجر به تسلط هرچه بیشتر او بر زمین و فراسوی آن و بروز تغییرات مشهود در چهره زندگی فردی و اجتماعی او شده است و وجود آیات متعددی در قرآن کریم که در آن‌ها به عالم آفرینش اشارت رفته است؛ قائلین به تفسیر علمی و شماری از دانشمندان علوم تجربی و طبیعی را بر آن داشت تا آنان نیز همچون سایر گروه‌های مردم به تدبیر و تحقیق در قرآن پرداخته و با استفاده از تخصص های مختلف  نظیر طب نجوم، هیئت، زمین شناسی و غیره آیات را تبیین و هر کدام به نوبه خود وجهی از وجوه لایتناهی اعجاز قرآن را به جویندگان معارف عالیه عرضه دارند.

 سوال این است با پیشرفت های علوم جدید آیا تئوری‌ها و فرضیه‌های علمی در تفسیر قرآن به مفسران مدد می‌رساند یا این که تفسیر علمی از مصادیق تفسیر به رای  «من فسر القرآن برأیه فقد کفر» است؟ پاسخ دقیق و عالمانه به این پرسش متوقف بر چیستی تفسر علمی و درک ضوابط و رعایت شرایط آن است.

 در مورد تفسیر علمی دیدگاه ها و رهیافتهای متفاوتی وجود دارد.

1- گاهی منظور از تفسیر علمی این است که ما برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده کنیم یعنی علوم را برای کشف معانی و مقصود خداوند، استخراج کنیم به عبارت دیگر هرچه علم بشر پیشرفت کند موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن می شود بدون اینکه قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم مثل آیه الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها. روایت امام رضا علیه السلام….

2- برخی خواستند علوم را از قرآن استخراج کنند استناد به آیه تبیانا لکل شی کردند که همه مطالب باید در ظواهر قرآن باشد این روش صحیح نیست زیرا همه علوم و ریزه‌کاری‌های علوم، ظرافت‌ها، فرمول های فیزیک و شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بی ثمر است.

3- برخی تفسیر علمی را تحلیل و تطبیق نظریه های علمی بر قران دانستند و سعی کردند نظریه های اثبات شده علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند این روش هم صحیح نیست و موجب بدبینی برخی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید.

بنابراین با توجه به دیدگاههای موجود، استخراج همه علوم از قران و تحمیل و تطبیق بر قرآن صحیح نیست. استفاده از علوم در فهم قرآن صحیح است.

 ایشان در ادامه به نقد دلیلی که باید همه مطالب در ظواهر قرآن باشد پرداخته و گفت:

 قرآن قانون اساسی مسلمانان است و هدف اصلی از نزول قرآن و به طور کلی هدف از ارسال رسل هدایت مردم به سوی خداوند و نجات آنان از گمراهی بوده است درست است که قرآن به عنوان معجزه جاویدان خاتم الانبیا است ولی لازم نیست که در بردارنده همه علوم بشری باشد چرا که هدف اصلی هدایت است چنانکه آیات الهی هم بر این مسئله دلالت دارد«هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه ……..»

 اما در جواب آیه «ما فرطنا فی الکتاب من شی.»که می گویید همه علوم در قرآن وجود دارد باید گفت که به راستی کسی که به قرآن می نگرد آیا فرمول های شیمی فیزیک و دیگر علوم را می بیند؟

 و اگر همه علوم در قرآن باشد به ناچار برای رسیدن به آنها باید تفسیر به رای نمود تا به نتیجه دلخواه رسید؛ نتیجه آن این می شود که متخصصان علوم مختلف با ورود به حوزه تفسیر، آیات قرآن را با مسائل علمی تطبیق می کنند و به علت نداشتن تخصص کافی در علوم قرآنی و تفسیری و عدم تشخیص تفاوت نص و ظاهر، یافته‌های تجربی را به قرآن تحمیل می‌کنند در حالی که سر از تفسیر به رای ممنوع درمی آورد.

 همچنین اگر قرآن بر همه نظریات علمی تطبیق داشته باشد آیات و الفاظ در معرض خطر ابطال قرار می گیرند؛ زیرا دانش بشری نسبی و درمعرض تغییر است، چه بسا یک نظریه علمی که به ظاهر درست است بعد از گذشت مدتی ابطال می گردد، مثل تفسیر قرآن بر اساس هیئت بطلمیوس که ساکن بودن زمین و گردش سیارات به دور آن را از آیه «الذی جعل لکم الارض فراشا» استفاده کردند، اما این نظریه با هیئت جدید و نظریه کوپرنیک و کپلر «مرکزیت خورشیدوحرکت سیارات به دور آن» نمی سازد. این موجب راه یافتن بطلان در قرآن است. پس نمی توان نتیجه گرفت که الزاماً همه علوم بشری در قرآن وجود دارد.

استاد داور

 نقطه اشتراک نظرات ارائه دهنده و منتقد: تفسیر علمی اگر تحمیل  نظریه  و دیدگاه  ‏ برقرآن باشد  این تفسیر به رای و باطل است به این معنا که یک نظریه ای در علم اثبات شده باشد و ما بخواهیم با تاویل و توجیه آیات و تفسیر به رای آیات متشابه را به سمت نظریه خودمان سوق بدهیم و دلیلی از قرآن بر دیدگاه خود پیدا کنیم که به آن تطبیق در قرآن می گویند، به این معنا که قرآن در خدمت اثبات نظریات علمی باشد نه اینکه علوم در خدمت فهم قرآن باشد.

 نقطه افتراق نظرات ارائه دهنده و منتقد: ارائه‌دهنده گفت همه علوم با توجه به آیه «تبیانا لکل شیء» در قرآن است اما هر کسی  نمی تواند این علوم را از قرآن استخراج کند ولی اگر کسی اهلش باشد مانند ائمه علیهم السلام که به تمام زوایای قرآن و تاویل و تفسیر قرآن آشنا هستند همه علوم یعنی معادلات شیمی، فیزیک، مطالب علم طب را می توانند از قرآن استخراج کنند. کلیات این علوم در قرآن است می توان فروع و جزئیات را با این کلیات اثبات کرد یعنی رهیافتی که انتخاب کردند استخراج علوم از قرآن است ولی نه به معنای تحمیل بر قرآن.

 منتقد نظرش این است که «تبیانا لکل شیئ» یعنی اینکه اینجا تبیان به معنای وضوح و روشنی و شییء به معنای همه علوم حتی علوم تجربی نیست، بلکه منظور از علوم هم علوم فطری است و علومی که در خدمت هدایت بشر است و سایر علوم را  نیازی نیست قرآن به آن بپردازد چون قرآن کتاب هدایت است. این دو دیدگاه در بین اندیشمندان بزرگ علوم قرآنی و مفسران وجود دارد و کدام یک از این دیدگاه‌ها صحیح است باید به کتاب‌ها و مقالاتی که در این زمینه نگاشته شده رجوع کرد.

 فقط در این زمینه می‌توان گفت تحمیل بر قرآن را کسی از مفسران شیعه و سنی نپذیرفته است و اگر کسی در تفسیر علمی این کار را انجام داده کما اینکه در دوران متقدم هم بوده و در دوران معاصر هم برخی درصدد این بودند که نظریات و یافته های علمی خود را بر قرآن تطبیق کنند صحیح نیست. البته در سایر روشهای تفسیری هم بوده مثلاً در تفسیر عرفانی که نظریات خودشان را به قرآن تحمیل کردند و خواستند که یک دلیلی از قرآن بر نظریات خود بیاورند و این تحمیل برقران است و تطبیق است و به خدمت گرفتن قرآن در اثبات نظریات فلسفی علمی و عرفانی است و مورد پذیرش کسی نیست.

 اما آیا همه علوم را می توان از قرآن استنباط و استخراج کرد یا فقط علومی که مربوط به هدایت بشر است را می توان از آن استخراج کرد؟ اختلاف نظر وجود دارد و دلایل هم از قرآن و روایات را مورد نقد و بررسی قرار دادند. بعضی از بزرگان مانند علامه طباطبایی نظرشان این است که فقط علوم معرفتی را می توان از قرآن استخراج کرد برخی مانند غزالی معتقد است استخراج همه علوم از قرآن جایز است.

 به نظر می‌آید ابتدا باید به سه سوال پاسخ دهیم. یک منظور از علوم چیست؟ آیا علم، علوم تجربی را نیز شامل می‌شود؟ آیا با توجه به بعضی آیات در این زمینه مانند «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» «العلم ضیاء» می‌توان تعریفی برای علم داشت که علومی مانند علوم تجربی و علوم فیزیک، شیمی، هیئت و … را از محدوده علم مدنظر ما خارج کند؟

  یعنی ابتدا باید تعریف صحیحی از علم داشته باشیم بعد بحث کنیم که مراد از «تبیانا لکل شی» کدام دسته از علوم است ؟

۲. اگر معنای علم را عام  بگیریم «لکل شی»  آیا دلالت بر همه علوم دارد یا فقط علوم فطری را شامل می شود؟ چون یکی از روشهای تفسیر، تفسیر علمی است. دو رهیافتی که در این زمینه وجود دارد بر این مبنا استوار شده است که آیا همه علوم قابل استخراج از قرآن است یا نه؟ این مبنای اصلی است. کسانی که این مبنا را قبول کنند به رهیافت اول متمایل شدند و کسانی که قبول نکنند به رهیافت دوم که استخدام‌ علوم در فهم قرآن باشد تمایل پیدا کرده‌اند ضمن اینکه هر دو گروه تایید دارند بر اینکه بر قرآن تحمیل نمی توان کرد با توجه به روایاتی که در این زمینه وجود دارد.

  بنابراین در روش تفسیر علمی قرآن به این نتیجه رسیدیم که نباید نظریات و دیدگاه های علمی را بر قرآن تحمیل کرد که سر از تفسیر به رای در می آورد. و اینکه کسانی متمایل به این باشند که همه علوم را می‌شود از قرآن استخراج کرد ولی این کار فقط ازاهل بیت علیه السلام که مخاطب حقیقی قرآن هستند برمی آید؛ یا اندیشمندانی معتقد باشند که نمی‌شود همه علوم را از قرآن استخراج کرد بلکه فقط علوم معرفتی را می توان از قرآن استخراج کرد منعی در این دو قول دیده نمی‌شود بعضی مواقع می‌توان این ها را به هم برگرداند. پس روش تفسیر علمی در واقع یکی از روش‌های تفسیری صحیح است.

موضوعات: كرسي آزاد اندیشی
[دوشنبه 1399-12-25] [ 09:20:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  اذن ولی در نکاح دوشیزه رشیده ...

به گزارش معاونت پژوهشی مدرسه علمیه و عالی و تخصصی الزهرا(س) کرسی آزاد اندیشی «اذن ولی در نکاح دوشیزه رشیده» در تاریخ99/11/18 از طریق سامانه سیما و به صورت حضوری برگزار گردید در این کرسی خانم مهدیه محمدی به عنوان ارائه کننده بحث گفت:

زن به عنوان انسان وخلیفه الله آزاد آفریده شده و مختار است و این اختیار و آزادی در بخشی از تبیین احکام شرعی دچار محدودیت و منع شرعی می‌شود. از جمله مباحثی که در فقه شیعه بسیار مورد اختلاف است مسئله اذن ولی در نکاح دوشیزه است که آیا این ولایت به نحو استقلالی است یا به نحو تشریک؟

البته باید به چند نکته دقت داشت:

1_محل بحث حکم وضعی و ترتب اثر‌ یا‌ عـدم تـرتب اثر بـر ایـن نـکاح،بدون اذن یا اجازه‌یولی است نه حکم تکلیفی حرمت و عدم آن.

2_مورد‌ بحث‌ صرفا ازدواج دوشیزه‌ی بـالغ و رشـید است.

3_منظور از«ولی»در عـنوان بحث بنابر مذهب برخی از فقیهان فقط پدر‌ و بنابر‌ نظر جمع کثیری پدر و جدّ پدری دختری است که قصد ازدواج داردو توسعه‌ی آن به غیر این دو، مانندولی‌ قهری و حاکم شرع،نـیازمند بـحثی جـداگانه است. 

 

در مسئله‌ی مورد بـحث اقـوالی از فـقیهان متقدّم، متأخّر و معاصر موجود است. عمده‌ی اقوال از این قرار است:

ادامه »

صفحات: 1 · 2

موضوعات: كرسي آزاد اندیشی, ویژه دهه فجر
[دوشنبه 1399-12-04] [ 09:00:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  آیا آموزش های مجازی می تواند همپای آموزش حضوری در ارتقاء سطح علمی طلاب و سایر دانش پژوهان موثر باشد؟ ...

با توجه به شیوع ویروس کرونا و تغییر ناگهانی و غیرقابل انتظار شیوه آموزش حضوری به آموزش مجازی، در جریان آموزشی طلاب، راهکارهایی برای ایجاد ارتباط طلاب با اساتید فراهم گردید و بلافاصله با تشکیل گروههایی در بستر اینترنت و در پیام رسان های داخلی آموزش مجازی آغاز گردید و با وجود کرونا، آموزش تعطیل نشد. حال این دغدغه به وجود آمد که آیا آموزش های مجازی با وجود محاسن و معایبی که دارد می تواند همپای آموزش حضوری در ارتقاء سطح علمی طلاب و سایر دانش پژوهان موثر باشد یا خیر؟

ارائه دهنده:خانم قوشانی

آنچه به عنوان مزیت آموزش مجازی میتوان نام برد، صرف هزینه کمتر برای طلاب است، مخصوصا طلابی که بعد مسافت داشتند و علاوه بر آن صرفه جوئی در وقت برای طلاب بوجود آمد و آنان بجای هزینه کردن زمان برای رفت و آمد، از آن برای آموزش، یادگیری و اساتید برای تدریس استفاده کردند.

کاهش استرس و فشار روانی در آموزش های مجازی اتفاق افتاد. همچنین مشارکت و تعاملات اساتید با طلاب افزایش یافت، به جهت اینکه اساتید همیشه در دسترس بوده و می توانند در کمک به طلاب نقش بسزائی  داشته باشند. از جمله مزایای دیگر آموزش مجازی می توان به این مسئله اشاره کرد که در این نوع آموزش ها تولید محتوای بومی و محلی اتفاق افتاد یعنی اساتید توانستند با ابتکار خود برای بالا بردن سطح درس و سطح علمی طلاب از راهکارهای جدید استفاده کنند، بیان مطالب ضروری در این آموزش ها و خودداری از بیان مطالب حاشیه ای از دیگر مزایای آموزش مجازی می باشد.در این نوع از آموزش، محدودیت زمان و مکان برداشته شد و طلاب در هر زمان و مکانی می توانند این آموزش را فرا گیرند. برای شاغلین و افراد پرمشغله این آموزش، آموزش مناسبی است که آنان توانستند هم به شغل خود برسند و هم درس خود را به موقع آموخته یا تدریس کنند. با وجود این آموزش غیبت ها کم شد. آموزش ها در آموزش مجازی به صورت اصولی انجام شد. امکان ایجاد زیبائیهای سمعی و بصری بیشتری بخاطر انعطاف پذیربودن و سیار بودن در اختیار اساتید قرار گرفت. همچنین با این نوع آموزش تراکم جمعیت، مسافرت و خطرهای ناشی از آن کاهش یافت.  علاوه بر آن این امکان برای خانواده ها مخصوصا برای طلابی که بعد مسافت داشتند ایجاد شد که در کنار هم و نزدیک هم باشند و از حضور یکدیگر استفاده کنند. افزایش همکاری بین طلاب مخصوصا در جهت رفع مشکلات آموزشی بوجود آمد، صرفه جوئی در مصرف کاغذ و سایر اقلام آموزشی در آموزش مجازی اتفاق افتاد. امکان استفاده محتوا برای چندین بار و به مدت طولانی و مرور آسان آن از مزیت های قابل توجهی است که در آموزش مجازی. به چشم می خورد. به دلیل ظرفیت بالای پذیرش در یادگیری الکترونیک، طلاب توانستند با ظرفیت بیشتری در کلاس های مجازی حضور داشته باشند. از دیگر مزایای این نوع آموزش استفاده از استادان مجرب در حوزه های جغرافیایی گسترده تر و تعداد طلبه بیشتر می باشد. در این نوع آموزش افزایش سرعت آموزش و کیفیت ارائه دروس به دلیل نظارتی که وجود دارد اتفاق افتاد.

منتقد:خانم هاشمی

از جمله مشکلات موجود در آموزش مجازی میتوان به مشکل اتصال و خطاهای ارسالی سیستم اشاره کرد. با توجه به اینکه در سراسر کشور 500 حوزه علمیه خواهران و 57000 هزار طلبه در حال تحصیل داریم سیستم آموزش مجازی حوزه های علمیه، به روزرسانی نشده است. اکثر طلاب امکانات آموزشی مورد نیاز از جمله گوشی اندروید نداشتند. پایین بودن سرور ایتا و گپ وضعف سرعت اینترنت را می توان از جمله مشکلات موجود در این زمینه دانست. ندادن کد فعال سازی برای طلاب در زمینه پیام رسان های داخلی، عدم توانائی بعضی طلاب در پرداخت هزینه اینترنت از دیگر مشکلات موجود در آموزش مجازی است. در پیام. سانها، ارتباط طلاب و اساتید خیلی ضعیف مشاهده می شد، به دلیل اینکه این نرم افزارها فقط برای گفتگو و پیامرسانی طراحی شده بود و قابلیت تدریس در حد کیفیت آنلاین را نداشت.

از جمله مواردی که احساس نیاز می شد، استفاده از شبکه اجتماعی خاص بود که در حوزه های علمیه این امر اتفاق نیفتاد.

تمرکز لازم و کافی در حین برگزاری کلاس به دلیل قطعی اینترنت وجود نداشت. عدم آشنائی بعضی از اساتید با کیفیت استفاده از فضای مجازی و ضعف مرکز مدیریت در آموزش این اساتید از جمله مشکلات موجود در این زمینه بود.

ارزیابی مطلوب از طرف استاد در فضای مجازی با وجود مشکلات عرض شده انجام نمی شد. عدم انجام امتحانات ارزشیابی که مشخص کند عمق آموزش طلبه در چه حدی بوده است از طرف مرکز مدیریت انجام نگرفت.

 از جمله مهمترین اهداف آموزشی به خصوص در حوزه های علمیه، آموزش همراه با پرورش، علم همراه با عمل است که این مهم در سایه ارتباط حضوری شاگرد با استاد و الگوگیری شاگرد از استاد تامین می شود که متاسفانه آموزش های حضوری فاقد این امر است.

خانم قوشانی

اشکالات مطرح شده از طرف منتقد را می توانیم به چند دسته تقسیم کنیم. اشکالاتی که می توانیم آن را بهبود بخشیم و مرتفع کنیم، اشکالاتی که به طور کامل رفع می شوند و سایر اشکالاتی که قابل قبول هم می تواند باشد. از جمله اشکالاتی که می توانیم آن را بهبود بخشیم مسئله ارزیابی ضعیفی بود که منتقد مطرح کردند که خود استاد می تواند روش هایی را برای ارزیابی و ارتباط بیشتر با طلاب انتخاب کند. مشکل قطع و وصل اینترنت و فضای مجازی و پیام رسان ها و…می تواند با توجه ویژه مسئولین رفع شود. اختصاص شبکه اجتماعی خاص به آموزش مجازی طلاب، با رفع نقائص آن ایده بسیار خوبی می باشد. مشکل نداشتن هزینه اینترنت طلاب نیز با کمک همدلانه وجایگزین کردن بسته های اینترنت به جای کمک های معیشتی قابل حل می باشد. مشکل نداشتن تلفن همراه قابل قبول است اما باید در نظر داشت که تعداد کمی از طلاب با این مشکل روبرو بودند.

در کل در شرایط فعلی، شرایط خاصی بوده که با یک بیماری نسبتا ناگهانی مواجه شدیم و کلاس های درس تعطیل شد و ناچار به برگزاری کلاس های مجازی شدیم. واقفیم که هم به لحاظ عقلی و هم به لحاظ شرعی مامور به دفع ضرر می باشیم که این امر با برگزاری آموزش مجازی قابل انجام است و اگر بخواهیم مقایسه کنیم بین این که قرار باشد آموزشی جایگزین آموزش حضوری نشود و این که آموزش مجازی با مزایای خوب و یک سری مشکلاتی وجود داشته باشد، وجود آموزش مجازی بهتر از نبود هیچ نوع آموزشی است. بنابراین آموزش مجازی با وجود این مشکلات میتواند همپای آموزش حضوری در ارتقاءسطح علمی طلاب و سایر دانش آموختگان مؤثر باشد.

خلاصه نظر منتقد

آموزش مجازی با وجود این مشکلات نمیتواند همپای آموزش حضوری در ارتقاءسطح علمی طلاب وسایر دانش آموختگان مؤثر باشد.

 

 

داور:

مواردی که به عنوان محاسن و معایب آموزش مجازی مطرح شد هر کدام می تواند نسبی باشد و به نسبت افراد و شرایط مختلف متفاوت شود و بعضی از موارد هم پاسخ هایی دارد که در این مجال فرصت پاسخ نیست. آموزش های مجازی و آنلاین یکی از آموزش هایی است که با توجه به رونق اینترنت افزایش نفوذ آن بین مردم و علاقه دانش پذیران به آموزش مجازی در سال های اخیر به عنوان یکی از کاربردهای مهم فناوری جدید اطلاعات و ارتباطات در جهان مطرح شده و با توجه به  نکات مطرح شده و شرایط موجود و ناگزیر بودن از تغییر شیوه حضوری به غیر حضوری، پاسخ مطلقی در انتخاب بهترین روش آموزشی وجود ندارد و هر فردی با توجه به شرایط بیرونی و ویژگیهای درونی خود و با در نظر گرفتن معایب و مزایای هر روش می تواند بهترین روش را انتخاب کند.

 

 

 

 

موضوعات: كرسي آزاد اندیشی, بروشور
[شنبه 1399-03-17] [ 09:32:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  کرسی آزاداندیشی با موضوع قرآن و تفسیر عرفانی ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان کرسی آزاد اندیشی در تاریخ 19/1/98 برگزار گردید.

آقای مزرئی در کرسی آزاداندیشی با موضوع قرآن و تفسیر عرفانی در ابتدای بحث با اشاره به نمونه هایی از تفاسیر عرفانی، نخستین تفسیر عرفانی را حقائق التفسیر دانست و بیان داشت: تفسیر لطائف الاشارات، فصوص ابن عربی، تاویلات رزاق کاشانی، محیط اعظم سید حیدر آملی، تفسیر المیزان (بنابر برخی نظرات) و تفسیر سوره حمد حضرت امام (ره) از جمله تفاسیر عرفانی موجود در گذشته و معاصر می باشند.

وی ادامه داد: به اعتقاد عرفا قرآن کریم دارای باطن و ظاهر است و از باطن قرآن کریم به ام الکتاب تعبیر شده است که این مطلب هم از آیات قرآن و هم از روایات استفاده می شود.

آقای مزرئی افزود: برای فهم مراد متکلم علاوه بر باطن قرآن، ظاهر آن نیز باید لحاظ شود و رابطه ظاهر و باطن طولی است. 

ایشان ادامه داد: اگر شخص جزء عوام باشد، ظاهر قرآن برایش کفایت می کند. چرا که ظاهر، باطن را می پوشاند. اما اگر شخص از خواص باشد باید از ظاهر عبور نموده تا به باطن برسد. البته این بدین معنا نیست که ظاهر را کنار بگذارد.

مزرئی تفسیر عرفانی را رسیدن به بطن قرآن و عمق و ژرفای کلام از رهگذر ظاهر دانست. که از آن تعبیر به تأویل می شود. و در ادامه به ذکر نمونه هایی از تفسیر عرفانی پرداخت. 

وی با تأکید بر حفظ ظاهر قرآن در  رسیدن به باطن آن به روایتی از امام باقر (علیهالسلام) در سوال جابر که از تفسیر آیه ای از قرآن دو مرتبه سوال نمود، در هر  مرتبه پاسخ متفاوتی ارائه فرمود، استناد نمودند.

ایشان در ادامه بیان داشتند تفسیر عرفانی یا تأویل دو نوع است:

۱-تأویل در طول: این نوع تفسیر چون لایه های معنایی در طول هم قرار گرفته اند مشکلی ندارد و با روایات هم جور در می آید.

۲-تأویل در عرض: یعنی لایه های معنایی در عرض هم هستند این نوع تفسیر کمی مشکل می شود چون شبیه هرمنوتیک فلسفی و قرائت های مختلف از یک متن است که راه برداشت‌های بی‌ضابطه را باز می کند، اما در تایید تأویل عرضی باید گفت که چون یک لفظ معانی متعدد دارد اگر استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد پذیرفته شود( همچنان که بسیاری از علما مانند آیت الله خویی، سیستانی، حضرت امام(ره)و…..پذیرفته اند) بسیاری از روایات ما معنی پیدا می کند مثلا صمد دارای ۵ معناست که هیچ کدام از این معانی در طول هم نیستند و اشتراک معنوی ندارند. صمد در یک معنا به معنای احد است یعنی خدا جزء ندارد، در یک معنا به معنای واحد است یعنی خدا شریک ندارد، یکی دیگر از معانی آن که در روایات آمده چیزی است که جوف ندارد و توخالی است کنایه از این که عدم در آن راه ندارد یعنی ترکیب وجود عدم در او نیست.

 از طرف دیگر قرآن یک سیاق ندارد بلکه دارای سیاق های شناور است یک آیه با توجه به آیه قبلش یک معنا و با توجه به آیه بعدش معنای دیگری پیدا می کند، مثلا در آیه«سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم……. و انه علی کل شیء شهید» شهید با توجه به عبارت قبلش به معنای مشهود است با توجه به معنای لغوی آن یعنی خداوند محیط و شاهد بر همه چیز است.

 منتقد: خانم حسینی واعظ

در ادامه مدیر حوزه علمیه خواهران استان گلستان، تفسیر عرفانی را در نگاه ناقدین ناسازگار و ضد قرآن دانست و بیان داشت: تفسیر عرفانی یکی از روشهای تفسیر  است که سابقه طولانی در تفاسیر قرآن دارد و نگارش اولین تفسیر عرفانی در قرن های اولیه هجری اتفاق افتاد.

وی به تعریف عرفان از دیدگاه آیت الله معرفت پرداخت و گفت: از دیدگاه آیت الله معرفت عرفان، شناختی است که بر اساس سیر و سلوک عرفانی و مجاهدت نفس به دست می آید. ایشان عرفان و تصوف را یک حقیقت واحد دانسته و معتقدند عرفان و تصوف یک سرچشمه واحدی داشته و دو تعریف از شخص واحد هستند که بین صفای باطن و زهد ظاهری جمع کردند.

مدیریت حوزه علمیه خواهران افزود: از دیدگاه علامه معرفت تفاوت بین عرفان و تصوف تفاوتی اعتباری است. در حقیقت تصوف ناظر به جنبه عملی عارفان و عرفان ناظر به جنبه نظری آنان است.

وی مکتب عرفان را بازمانده مکتب اشراق دانست و به بیان تفاوت آن دو پرداخت و ادامه داد: تنها تفاوت اهل عرفان با مکتب اشراق در این است که اهل عرفان روش کشف و شهود در پیش می گیرند حال آن که اهل اشراق علاوه بر آن، از استدلال برهانی هم استفاده می کنند.

حسینی واعظ با توجه به نظریه آیت الله معرفت در تعریف عرفان گفت: اهل عرفان با شیوه درون بینشی و خود محوری خود، سراغ حقائق دینی و فهم معانی قرآن می روند و آیات را با توجه به ذوق شخصی خود تفسیر می کنند که از این، تعبیر به هرمنوتیک فلسفی می شود که بیشتر شبیه تفسیر به رأی است.

استاد حوزه در ادامه گفتـ : برخی عرفا در کتابهایشان تفاسیر عجیبی از قرآن کرده اند که این تفاسیر ضد قرآن می باشد.

وی در ادامه به تفسیر ابن عربی اشکال وارد نمود و خاطر نشان کرد: ابن عربی در تفسیر خود از ظاهر و باطن قرآن فاصله گرفته و به بیان کشف و شهود خود پرداخته است. در حالی که این مبنا با خواست خداوند یعنی ارسال مبین برای قرآن (که پیامبر(ص) وائمه(ع) هستند) مخالف است.

ایشان از دیگر اشکالات وارده به تفسیر عرفانی را بیان ناپذیری کشف و شهود دانست و گفت:کشف و شهود، تجربی است و تجربه قابل انتقال به دیگران نمی باشد.

خلاصه بحث:

 اشکالات وارد به تفسیر عرفانی به شرح ذیل است:

تفسیر عرفانی تفسیر به رأی است و ذوقی و شخصی است.

اشکالی که به تفسیر ابن عربی وارد می شود که ابن عربی برای اینکه نظریه وحدت وجود خود را اثبات کند آن را تحمیل بر قرآن کرده است.

اشکال سوم: بیان ناپذیری کشف و شهود می باشد. که کشف و شهود تجربی است و تجربه قابل انتقال به دیگران نیست.

پاسخ حجت الاسلام و المسلمین آقای مزرئی

ایشان در پاسخ به اشکال این که تفسیر عرفانی، تفسیر به رأی وشخصی است گفت: در تفسیر عرفانی صحبت از باطن قرآن و در حقیقت اشارات و لطائف دقیقی است که در هنگام خواندن قرآن به عرفا الهام می شود که این الهامات، تفسیر محسوب نمی شود تا این که اشکال وارد شود که در اینجا تفسیر به رأی صورت گرفته است.

وی ادامه داد: بسیاری از عرفا به دلیل عدم تصریح به روش و مبانی خودمتهم به این هستند که روش و مبنایی ندارند حال آن که ابتدا باید روش و مبنای آنان ثابت شود و در مرحله بعد بحث شود که آیا روش آنان صحیح است یا نه؟همچون اشکالی که به ابن عربی وارد شد.

ایشان در پاسخ به این اشکال که آیا ابن عربی نظریه وحدت وجود را بر قرآن تحمیل کرده یا نه؟ گفت: ابن عربی وحدت وجود را شهود نموده و برای تأیید شهود خود از شرع که همان قرآن است استفاده نموده است . بدین معنا که برای اثبات صحت نظریه وحدت وجود از آیات قرآن کریم استفاده نموده است و در ادامه این نظریه را در خدمت فهم قرآن قرار داده است نه اینکه تحمیل بر قرآن کرده باشد.

ایشان در بحث از بیان ناپذیری کشف و شهود خاطر نشان کرد: در تفسیر عرفانی دو روش وجود دارد: یک روش صرفا بیان شهودات عرفاست و درست است که بیان قدرت آن را ندارد که مثلا بوی خوش را به دیگران منتقل کند ولی بالاخره با کمک کلمات تا حدی میتوان دیگران را متوجه این معنا نمود، این نوع از تفسیر عرفانی است که مورد نقض وابرام است. اما در مجموع باید گفت شهود عارف بیان پذیر است. نوع دیگر آن، دارای روش علمی است که مبتنی بر قواعدی می باشد. در این نوع تفسیر عرفانی، عارف شهود خود را بیان نمی کند بلکه با چیدن آیات و روایات در کنار هم به آن شهود می رسد. مثلا عارف می گوید منظور از بیت المعمور قلب عارف و انسان مومن است و این مطلب را عارف شهود کرده است اما کسانی که از روش علمی بهره جسته اند با چیدن مقدماتی به این نتیجه رسیده اند که بیت المعمور قلب انسان مومن است. به این صورت که در روایات داریم که انسان نسخه صغیر عالم است. یعنی اگر در عالم مرتبه عقلانی، عالم مثال و… داریم در انسان نیز این عوالم وجود دارد. در مقدمه دوم می گوئیم: قلب انسان عرش الرحمن است. پس بیت المعمور جایگاهش قلب عارف و انسان مومن است.  

استاد داور خانم ضیاءحسینی

 ایشان در جمع بندی مباحث فرمودند اینکه بخواهیم همه تفاسیر عرفانی را تأیید کنیم حتی آنها که جنبه کشف و شهود دارند، صحیح نیست چون آن عرفا معصوم نبودند، بلکه تفسیری که از معصومین با سند صحیح برای ما نقل شود مسلما قابل قبول است، پس تفسیر عرفانی را به صورت مطلق قبول نمی‌کنیم.

 در نهایت می‌توان گفت تفسیر عرفانی دارای مبانی و روش‌های خاص است که با روش تفسیر ظاهری فرق دارد و این روش ها مورد تایید اهل بیت علیهم السلام است ،عرفا معمولاً در مقدمات تفاسیر شان سخنان اهل بیت را در مورد باطن داشتن قرآن آورده اند، لذا اگر عارفی در کتاب خود اشارات و لطایفی که هنگام قرائت قرآن به او الهام شده را بیان کرده این تفسیر نیست و اگر این را تفسیر بگوییم در واقع تفسیر به رأی است.

 

موضوعات: كرسي آزاد اندیشی
[شنبه 1398-02-21] [ 09:09:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت