تفسیر از ماده «فسر»، در لغت به معنای کشف آنچه پوشیده است و کشف مراد لفظ مشکل به ‏‎ ‎‏کار می‌رود.‏‎‏ و در اصطلاح تفسیر، علمی است که به وسیله آن، ‏‎ ‎‏بیان معانی و استخراج احکام کتاب خدای متعال فهمیده می‌شود.‎‏ به تعبیر دیگر، اظهار معانی آیات ‏‎ ‎‏قرآن و کشف مقاصد و مدلول‌های آن، تفسیر نامیده می‌شود.‏‎

تفسیرعرفانی

تفسیرعرفانی‏ ‏‏یکی از روش های تفسیر قرآن، روش تفسیر عرفانی آیات است. این تفسیر که از آن به تفسیر «رمزی » یا «اشاری » نیز یاد می شود، عهده دار بیان باطن آیات قرآن و بیان معانی رمزی و اشاری آنهاست. این نحوه از تفسیر مبتنی بر آموخته های ذوقی و عرفانی و مبانی سیر و سلوک است و از طریق کشف و شهود به دست می آید؛در تفسیر عرفانی به پنج نکته اساسی توجه شده است:‏
‏‏1.تفسیر عرفانی اساساً تأویل است؛ نه تفسیر. ‏
‏‏2. تأویل مورد نظر در تفسیر اشاری، از باطن آیات صورت می‌گیرد.‏
‏‏3. معنای ظاهری به صورت غیرآشکار، به معنای باطنی اشاره دارد؛ بنابراین، میان ‏‎ ‎‏این دو معنا به صورت اشاره، ارتباط و مناسبت وجود دارد.‏
‏‏4. به دست آوردن این ارتباط پنهانی، به رویکرد عرفانی نسبت به آیات قرآن نیاز دارد که بالطبع ‏‎ ‎‏سیر و سلوک و دست‌یابی به مراتب سلوک عرفانی را می‌طلبد؛ از این رو، این اشاره ‏‎ ‎‏پنهانی برای اهل سیر و سلوک آشکار است. ‏
‏‏5. تفسیر باطنی، تفسیر ظاهری را نفی نمی‌کند؛ بنابراین می‌تواند، معنای ظاهری و ‏‎ ‎‏باطنی آیات، همزمان قصد شده باشد؛ از این جهت، تفسیر عرفانی با تفسیر باطنی ‏‎ ‎‏متفاوت است، زیرا طرفداران تفسیر باطنی معتقدند که تنها همان معنای باطنی مورد نظر ‏‎ ‎‎‏است و معنای ظاهری، بی آن‌که مورد نظر باشد، تنها نقش رهگذاری به تفسیر باطنی را ‎‏ایفا می‌کند.‏‎
‏‏ امام خمینی معتقدند که قرآن و روایات، به ویژه ادعیه اهل بیت، سرشار از بیانات ‏‎ ‎‏عرفانی است؛ عباراتی که تنها بر اساس مبانی نظری عرفان قابل تفسیرند، و این، به ‎‏معنای مُجاز بودن چنین کاربردی نیز هست.‏


مبانی تفسیر عرفانی
1- ذو مراتب بودن قرآن
‏‏مهم‌ترین مبنایی که عرفا در تفسیر عرفانی، بر آن تکیه می‌کنند، این است که قرآن به رغم تنزل از آن حقیقت والای خود و اسارت در محدود الفاظ، همچنان به این ‎‏الفاظ و عبارات محدود نمی‌گردد، بلکه در ورای این عبارات، از مراتب معنایی متعدد ‏‎برخوردار است که در روایت، از آن به بطن قرآن تعبیر شده است. پیامبر اکرم(ص) در ‎‏روایت معروفی فرمود:‏‏‏ «ما من آیة فی القرآن إلا ولها ظهر وبطن» ‏‏؛ هیچ آیه‌ای در قرآن نیست،مگر ‏‎ ‎‏آن که دارای ظاهر و باطن است.
2- مراتب داشتن فهم قرآن‏
اگر پذیرفتیم که قرآن دارای مراتب است، پس پذیرش تفاوت مراتب فهم قرآن نیز ‏‎ ‎‏اجتناب ناپذیر خواهد بود. شاید بتوان، قرآن را از این جهت ، به اقیانوسی ژرف تشبیه ‏‎ ‎‏کرد که در هر مرتبه آن، گوهرهای گرانبهایی نهفته است و هرکس به فراخور توانمندی ‏‎ ‎‏و امکانات غوص و فرو رفتن در سطوح مختلف آن، می‌تواند از گوهرهای آن بهره ‏‎ ‎‏بگیرد.‏ تفاوت سطح تفسیر عرفانی به اختلاف مراتب سلوکی مفسّران ‏‎ ‎‏باز می‌گردد و عارفان بر این نکته تأکید دارند که مراتب درک و فهم آدمی‌ متفاوت ‏‎ ‎‏است؛ از این رو، نباید فهم‌های متفاوت را متناقض دانست.‏
3- طهارت باطن، شرط رویکرد به قرآن‏قرآن کریم در آیه شریفه ‏‏لاَ یَمَسُّهُ إِلا الْمُطَهَّرُونَ‏ به این حقیقت تصریح کرده ‏‎ ‎‏است که فهم معانی وحی و دریافت اسرار آن، برای کسی که در دلش کبر،‏‎ هواخواهی یا محبّت دنیا باشد یا به انجام گناه اصرار داشته باشد یا ایمان در دلش ‏‎ ‎‏جایگزین و استوار نشده باشد یا به طور ضعیف تحقق یافته باشد… ممکن نیست، زیرا ‏‎ ‎‏تمام این‌ها حجاب‌های فهمند.‏‎
4-اهل بیت‏‏(علیه السلام)‏‏، مخاطبان واقعی قرآن‏ با توجه به روایت ‏‏«إنّما یعرف القرآن من خوطب به»‏‏ قرآن را کسی می‌شناسد که مخاطب آن ‏‎ ‎‏است، بدست می آیدکه مخاطب واقعی ‏‎ ‎‏قرآن اهل بیت هستند؛ بدین جهت، آخرین و نهایی‌ترین مراتب فهم و تفسیر قرآن، دراختیار آنان است؛ لذا آنچه علماء واندیشوران بدان دست می‌یابند، آخرین مرتبه ‎‏ژرفای معنایی قرآن نیست و عمیق‌ترین لایه‌های آن، ویژه خاندان عصمت است.
5- کتاب و سنّت، معیار سنجش تفسیر عرفانی‏ با مخاطبِ واقعی دانستنِ اهل بیت(در مبنای پیشین مطرح شد که امامان معصوم مفسّران واقعی قرآن ‏‎هستند) بر این ‏‎ ‎‏نکته تأکید می‌شود که در تفسیرها و تأویل‌ها، باید نگرش اهل بیت‏‏(علیهم السلام)‏‏ در آیات قرآن ‏‎ ‎‏مورد نظر باشد، زیرا حرف نهایی درباره قرآن، از آنِ آنان است.‏ اشکالات تفسیر عرفانی
برخی، اشکالاتی را نسبت به تفسیرعرفانی قرآن مطرح کرده انداز جمله: 1- تفسیر عرفانی این ادعا را دارد که نتیجه کشف شهود است، حال چگونه می توان یقین پیدا کردکه این کشف حقانی است و شیطانی و نفسانی نیست. 2- اشکال دیگر آن است که کشف یک تجربه است و تجربه را نمی‌توان به دیگران منتقل کرد (مثل تجربه استشمام عطرکه قابل انتقال نیست) حال چطور این کشفیات را به دیگران منتقل شده، در صورتی که به اتفاق آرای عرفا، یافته‌های عرفانی قابل انتقال به دیگران نیستند.
3- برداشت‌های عجیبی که در تفسیر عرفانی از قرآن می‌شود، نه‌تنها با قرآن سازگار نیست، بلکه ضد قرآن است، از این رو تمام معانی که در تفسیر عرفانی آمده با هیچ عقل و منطقی نمی‌توان تفسیر قرآن دانست.


منابع:
1. قادری، محمد، بررسی تفسیر عرفانی قرآن کریم،مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد1
2. نصیری، علی، مبانی تفسیر عرفانی امام خمینی (ره) برگرفته از سایت http://www.imam-khomeini.ir
3. http://iqna.ir/fa/news/3655699

4. https://hawzah.net/fa/article/view/

 

 

 

 

 

مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س)
گرگان

فروردین 98

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[شنبه 1398-02-14] [ 09:30:00 ق.ظ ]