معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  مولفه های کرامت از منظر امام رضا(علیه السلام) و نقش آن در کمال انسان ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان، آقای دکتر محمد حکیمی در مراسم ولادت امام رضا‌‌‌‌(علیه السلام) که به صورت مجازی از سوی مدرسه علمیه عالی الزهرا‌‌(سلام الله علیها) گرگان و نیز با حضور کارکنان و شماری از اساتید در تاریخ 1400/3/31 در این مدرسه برگزار شد، به بحث پیرامون «مولفه های کرامت از منظر امام رضا(علیه السلام) و نقش آن در کمال انسان» پرداخت و آن را از مباحث و فضایل بزرگ و بنیادین و زیربنایی اخلاق قرآنی برشمرد.

وی با اشاره به این مطلب که «کرامت در وجود حضرت معصومه‌(سلام الله علیها) و امام رضا‌(علیه السلام) عیان و تحقق یافته است» افزود: این از افتخارات مسلمانان است که آنچه دین می گوید در رفتار، پندار و روح رهبران دینی، انبیاء الهی‌(صلی الله علیه)، ائمه اطهار‌(علیهم السلام) و اولیاء الهی تحقق دارد.

استاد حوزه با استناد به آیه 70  از سوره مبارکه اسراء، این آیه را، آیه کلیدی و بنیادین کرامت دانست و همه ائمه‌(علیهم السلام) را تجسم یافته و به تصویر کشیده قرآن معرفی کرد.

دکتر حکیمی، کرامت را اعم از بزرگی و بزرگواری دانست و ادامه داد: بزرگی و بزرگواری مربوط به شخصیت و روح است، همه فیلسوفان و مصلحین اجتماعی بزرگ بوده ولی ممکن است بزرگوار نباشند، لذا کرامت حکایت از یک نوع بزرگواری و ارزش معنوی دارد.

وی اضافه کرد: کرامت دو نوع است : ذاتی و اکتسابی. مراد از کرامت در آیه 70 اسراء، کرامت ذاتی و خدادادی بشر است نه کرامت اکتسابی، چنانچه آیه «و نفختُ فیه من روحی» نیز دلالت بر کرامت ذاتی دارد.

استاد دانشگاه، به بیان مولفه های کرامت ذاتی پرداخت و آن را اعم از عقل و انتساب روح الهی و خلیفه اللهی برشمرد .

 دکتر حکیمی خاطرنشان کرد: شرافت و کرامت انسان بخاطر روح و شرافت روح به خاطر عقل انسان است، به طوری که اگر عقل از بشر گرفته شود، بشر در حد حیوان تنزل پیدا می کند.

وی، اراده را از دیگر مولفه های کرامت ذاتی بشر دانست که به معنای خواستن عقلائی است و در ادامه عنوان کرد: براساس حکمت 449 نهج البلاغه «کسی که کرامت نفس دارد، خود را به گناه آلوده نمی کند» و در واقع دارای تقوا است، چنانچه اراده ای که در اینجا بیان شده،  تبدیل به تقوا می شود و به معنای  نگهداشتن و صیانت است.

استاد راهنمای پایان نامه مدرسه علمیه عالی توضیح داد: در کرامت ذاتی، مولفه های قرآنی و روائی وجود دارد که کرامت ذاتی انسان را بیان می کند، عقل در روح انسان است، اگر انسان هم عقل نظری و عملی را بکار گیرد کرامت او اکتسابی است، یعنی عاقلانه زندگی می کند.

دکتر حکیمی، کرامت نفسِ اختیاری انسان را از منظر امام رضا‌(علیه السلام) به تقوا، عقل، ادب و …. تعبیر و عنوان کرد: امام رضا‌(علیه السلام) همه مردم را از راه عقل، دل و از راه جدل دعوت به دین اسلام می کند.

وی در پایان با استناد به کلام استاد مطهری«کرامت نفس را از مبانی تعلیم و تربیت دینی  برشمرد» و با اشاره به این مطلب که «عزت نفس و کرامت نفس لازم و ملزوم یکدیگرند» بر رفتاری توام با احترام، کرامت، محبت و صمیمیت تاکید کرد.

 

موضوعات: نشست علمی
[پنجشنبه 1400-04-03] [ 09:15:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شیوه مناظره امام صادق(علیه ا لسلام) با نمایندگان فرق و مذاهب ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان ، حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر رسول مزرئی در نشست علمی با عنوان شیوه مناظره امام صادق(علیه السلام) با نمایندگان فرق و مذاهب که به مناسبت سالروز شهادت امام صادق (علیه السلام)در تاریخ1400/3/17  و به صورت مجازی برگزار شد عصر امام صادق (علیه السلام) را بهترین شرایط برای تربیت شاگردان و بیان فروع و اصول دین دانست.

وی عصر امام صادق(علیه السلام) را دوران انتقال خلافت از بنی امیه و بنی عباس برشمرد و گفت: در این دوران فرصت خوبی برای امام صادق (علیه السلام) پیش آمد تا اصول مذهب شیعه را در قالب مناظره یا احادیث و روایات بیان کند.

مدیر مدرسه علمیه امام خمینی(ره) گرگان ایجاد مذهب شیعه را همزمان با عصر امام علی(علیه السلام) دانست و افزود: امام صادق (علیه السلام) در دوران امامت خود از مذهب شیعه دفاع کرده و سعی در نشر آن داشت، لذا به عنوان رئیس مذهب شیعه نام گرفت.

        

 

دکتر مزرئی  در بیان وجه تسمیه امام صادق(علیه السلام) به عنوان موسس مذهب شیعه خاطر نشان کرد: امام جعفر صادق(علیه السلام) به دلیل مناظرات، مباحثات و احتجاجات مختلفی که در عصر خود داشته و آثار مختلفی بر جای گذاشته است به این نام معروف و مشهور شده است، از جمله آثاری عصر ایشان؛ حدیث عنوان بصری، حدیث مشهوری در بحث سیر وسلوک است.

وی، با اشاره به این مطلب که مهمترین فعالیت شاخص امام صادق(علیه السلام)  تربیت شاگرد در هر علمی بود اضافه کرد: در دوران امام صادق(علیه السلام) اصول اصلی فقه تبیین شد و حضرت برای استنباط اصول عقاید از روش خود قرآن استفاده کرد.

استاد مدرسه علمیه عالی الزهراء(س) گرگان دوران امام صادق(علیه السلام) را دوران حساسی نامید که آثار فلسفی، کلامی و آثار ادیان دیگر درآن ترجمه شده است.

دکتر مزرئی، با اشاره به شیوه های مناظراتی عصر امام صادق(علیه السلام) به روش های مناظره در قرآن پرداخت و توضیح داد: یکی از این شیوه ها آوردن برهان، دیگری از راه جدل(جدال احسن) و راه دیگر آن موعظه و خطابه است.

وی در بحث از جدل به عنوان یکی از راه های مناظره تصریح کرد: جدلی که به شیوه احسن بوده و از مقدمات خود برای خود آن استفاده کند مورد پسند بوده و اهل بیت (علیهم السلام) نیز آن را انجام می دادند.

استاد حوزه، با اشاره به اوضاع سیاسی زمان امام صادق(علیه السلام) عنوان کرد: این اوضاع سیاسی باعث شد فعالیت حضرت بیشتر شود و با فعالیت های علمی بسیاری که داشت، روایات متعددی از ایشان صادر شد و شاگردان بسیاری تربیت و در نتیجه مذهب شیعه گسترش یافت.

وی، در ادامه به نمونه های متعددی از مناظرات امام صادق(علیه السلام) اشاره و تشریح کرد: شیوه مناظره امام صادق(علیه السلام) شیوه ای بود که همه اهل بیت(علیهم السلام) از آن استفاده می کردند و هدف از مناظرات حضرت آگاهی و بیداری مردم بود.

دکتر مزرئی در پایان محتوای چند مقاله در موضوع مناظرات امام صادق(علیه السلام) را با عناوین بررسی شیوه های مناظرات امام صادق(علیه السلام)، شیوه قرآنی مناظرات امام صادق(علیه السلام) و تحلیل گفتمان احتجاجات و مناظرات امام صادق(علیه السلام) را تحلیل کردند.

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست علمی
[پنجشنبه 1400-03-20] [ 08:16:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  راستای تبیین ابعاد اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان میزگرد علمی در راستای تبیین ابعاد اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) در تاریخ1400/3/12  برگزار گردید. در ابتدا خانم مهدیه محمدی با اشاره به” جایگاه عقل و عقلانیت در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)” بیان کرد: آنچه نظام سياسي يك ملّت را در پرتو تديّنْ، مُتَمدّن کرده و مَدَنيّتِ آن را در ظلّ ديانت تأمين می کند؛ علمِ صائبْ، عقلِ ناصح و عمل صالح است.

 وی افزود: متون قدسي اسلام، جامعه نظام‌مند را جامعه ای می داند که دارای رهبر و رهرواني است كه با هم در مسیر صراط مستقيم در حرکت هستند و صراط همگان؛ دين خدا و سِراجِ آنان عقلِ آنان است.

استاد حوزه، با استناد به آیاتی از قرآن کریم پیرامون اهمیت علم و عقل گفت: براساس آیه هشت از سوره مبارکه حج” برخي از مردم درباره خداوند بدون علم و بهره مندی از هدايت عقلي يا نقلي، گفتگو و جدال دارند و بدون اعتنا به اهميّت مطلب سَرْخَمْ کرده و متبوع و مُطاع ديگران مي‌شوند تا مردم را از راه خدا گمراه كنند، براي چنين اشخاصی رسوايي دنيا و عذاب‏سوزنده قیامت خواهد بود".

محمدی خاطرنشان کرد: به خردگرايي در تعاليم ديني بسيار تأكيد شده است، زيرا عقلانيت، عامل كمالِ نفس، تحكيم امور، سرچشمه خيرات و نيكي‌ها، اصلاح همه امور، برترين هادي و راهنما و بهترين عامل براي اجتناب از بدي‌هااست و احساسات غير منطقي و عواطف خلاف عقلي به شدت نكوهيده است.

 وی خاطرنشان کرد: عنوان جاهليت در مواردي از قرآن كريم سهمي از ترغيب به مَدَنيّت و عقلانيّت را به همراه دارد، البته صدر و ساقه قرآن و سيره حضرت ختمي نبوّت(‏صلي الله عليه و آله و سلم) و سنّت عترت اطهار(عليهم‌السلام) مشحون از مَدْح عقل از يك سو و گفتار، رفتار، كردار، نوشتار و ديدار عاقلانه از سوي ديگر است و نيازي به استمداد از طرد جاهليت و ذكر مدنيّت و مؤيّدهاي ديگر نيست.

طلبه سطح چهار مرکز تخصصی الزهرا(س) گرگان مطرح کرد: منشأ اين‏گونه از رهنمودهاي سودمند قرآني” عقل‏مداري اسلام و نشر عقلانيت در زندگي است” و از اينجا مشخص می شود که تكفير پيروان اهل‏بيت عصمت و طهارت(عليهم‌السلام) به صرف تهمت‏هاي ناروا بر خلاف دستور صريح قرآن است كه تبيّن، تثَبّت، پژوهش و روشن شدن را قبل از اقدام به عمل مهم و لازم كرده است.

محمدی، به بیان اقسام جاهلیت پرداخت و آن را اعم از باور جاهلي، رفتار جاهلي، تعصّب جاهلي، حكم و قضاي جاهلي برشمرد و توضیح داد: جهل مقابل عقل و جاهلیت مقابل عقلانیت است، قرآن كريم در مبارزه با جهل و جاهلیت گاهي از” باور جاهلي” دون‏همتان در مقابل اعتقاد حق خبر داده و بیان می کند: “يَظُنّونَ بِاللهِ غَيرَ الحَقِ ظَنَّ الجاهِلِيَّة ” و گاهی از رفتار جاهلي، نهی و از وجود تعصّب جاهلي در قلب كافران آگاه مي‏سازد.

طلبه پژوهشگر این مدرسه گفت: وجود مبارك فاطمه زهرا(س) در خطبه معروف فدكيه براي استرداد فدك و حمايت از ولايت اميرمؤمنان‏(ع) به آيه  هشت از سوره مبارکه حج استشهاد فرمود که اين استشهاد نشان مي‏دهد” اگر كسي در فضاي جامعه اسلامي زندگي كرده و داعيه حكومت اسلامي نيز داشته باشد، ولي حكم او را اهل بيت‏‏(عليهم‌السلام) نپذيرند، داوري او، حكم جاهليت خواهد بود".

مسئول نظارت و بازرسی حوزه علمیه خواهران، با تاکید بر این که” امام خمینی(ره) مصداق بارز عقل نظری و عقل عملی بودند” تاکید کرد: در عقل نظری؛ امام، امتِ ادراك و انديشه و در عقل عملی؛ امام، اُمتِ اراده و انگيزه است.

محمدی تصریح کرد: اگر اين دو امام نسبت به امّت خود احاطه و امارت داشته و رهبري آن‏ها را كاملاً در اختيار داشته و با يكديگر نيز هماهنگ باشند، محور اساسي نياز بشر شناخته شده، مبدأ دانا و تواناي مطلق رفع آن حاجت‏ها معلوم مي‏گردد و نیز ايمان به وجود، وحدت و حضور مستمر او در تدبير همه‏جانبه حاصل مي‏شود.

وی به مصادیق عقلانیت امام راحل(ره) اشاره کرد و گفت: قيام در راه حق، اولین مصداق عقلانیت امام(ره) است که از كامل‌ترين ويژگي‌هاي بشري، قيام به معناي حركات و افعال انساني در مسير هدايت و رضاي الهي است.

عضو مرکز پژوهش های اسلامی الزهرا(س) گرگان، استقلال فکری، عملی و انجام عمل احسن را از دیگر مصادیق عقلانیت امام خمینی(ره) برشمرد و تشریح کرد: عمل اَحسن، عمل عاقلانه‌اي است كه در مسير طاعت الهي و با رفتار بر پايه عقلانيت و براي رضا و خشنودي حق انجام می شود.

در ادامه خانم حسینی طلبه سطح 4 این مدرسه در بحث از وجوب حفظ نظام در اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) به بیان معانی حفظ نظام پرداخت و آن را اعم از نظم و سامان دادن زندگی انسان و نیز نگهداری حاکمیت اسلامی و جلوگیری از خدشه دشمنان برشمرد.

وی افزود: مراد از وجوب نظام در اینجا همان نگهداری حاکمیت اسلامی و جلوگیری از خدشه دار شدن آن به دست دشمنان داخلی و خارجی است که می توان از آن به” حفظ بیضه اسلام” نام برد.

طلبه پژوهشگر سطح چهار مرکز تخصصی الزهرا(س) گرگان، کاربرد حفظ نظام به معنای حکومت را مربوط به فقهای معاصر از جمله امام خمینی(ره) دانست و ادامه داد: در اندیشه حضرت امام(ره) تحولی که در مفهوم حفظ نظام آمده به نوعی موجب ارتقای این مفهوم شده نه اینکه حفظ نظام اجتماعی را نادیده گرفته باشد، چراکه امام راحل، حفظ نظام را گسترش داده و آن را  به نظام سیاسی تسری داده است.

حسینی، اولین پیامد تحول در مفهوم حفظ نظام را تشکیل حکومت و جمهوری اسلامی از سوی حضرت امام(ره) عنوان کرد و گفت: حضرت امام(ره) به این نتیجه رسید که که برای حفظ نظام اجتماعی، تاسیس نظام سیاسی ضروری است.

وی، با اشاره به اینکه حفظ، بقاء و استمرار نظام مطلوب و اختلال در آن مبغوض شارع است توضیح داد: از دیدگاه حضرت امام(ره) سیاست جزء غیر قابل انفکاک دین است و دین بدون سیاست از دید ایشان، دین محسوب نمی شود، همچنین حکومت را اصولی چون توحید، معاد، نبوت، عدل و امامت هدایت می کند ولی این اصول جهت اجرا و پیاده شدن نیاز به سیاست و حکومت دارند چراکه دین بدون سیاست و حکومن شانیت اجرا ندارد.

عضو مرکز پژوهشهای اسلامی الزهرا(س) گرگان خاطرنشان کرد: در اندیشه حضرت امام(ره) از جمله فلسفه های تشکیل حکومت، جلوگیری از هرج و مرج در حفظ نظام اسلامی است، امام خمینی(ره) اهمیت حفظ ثغور اسلام را تکلیف شرعی و بالاترین فرائض دانسته و در این مورد ضمن اشاره به حرمت جان مومن، حفظ شریعت اسلامی را از آن هم بالاتر می داند.

حسینی تاکید کرد: اهمیت جمهوری اسلامی در نگاه حضرت امام(ره) در حدی است که آن را از جان امام معصوم(ع) نیز ارجح می داند و آن را از وظایف مهم و اساسی انبیاء و معصومین(علیهم السلام) می داند، چون معتقد است حکومت اسلامی یعنی برقرای حق و دین مبین اسلام که هدف آن تربیت انسان در راستای رسیدن به سعادت اخروی است، در این زمینه قیام عاشورا و حرکت امام حسین(ع) بهترین و گویاترین مصداق این امر است. 

وی توضیح داد: حضرت امام(ره) حفظ اسلام را به عنوان ام القرای جهان اسلام برای حفظ مکتب اسلام ضروری می داند، لذا اگر در این امور سهل انگاری و کوتاهی صورت گیرد، خیانت به اسلام و مسلمین است.

طلبه پژوهشگر این مدرسه، در پاسخ به این سوال که” کیفیت وجوب حفظ نظام سیاسی چگونه است” بیان کرد: در اندیشه حضرت امام(ره) حفظ نظام سیاسی مشروط و مقید به شروطی است بطوری که از دیدگاه ایشان، حفظ نظام سیاسی توجیه گر معصیت و گناه نیست چراکه رواج این امور موجب سقوط نظام و شکست اسلام است نه بقای آن.

حسینی متذکر شد: فلسفه قیام امام خمینی(ره) در تشکیل حکومت دینی؛ مبارزه با ظلم، بسط عدالت، ترویج فضایل احکامی و اجرای احکام نورانی اسلام بوده و تجاوز از موازین شرعی و اخلاقی و ارتکاب ظلم و معصیت به هر عنوان و از سوی هر ارگان و نهادی در تضاد به نهضت امام راحل است و ملاک در همه امور، قانون است و تخلف از قانون گناه و جرم محسوب می شود. 

وی با استناد به کلام امام خمینی(ره) خطاب به حوزه های علمیه تاکید کرد: پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و مبارزه با آفت ها و خطرها مهمترین وظیفه روحانیت است و همانگونه که پیش از انقلاب اسلامی در همه صحنه ها حضور داشتند، اکنون نیز باید در صحنه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی حضور داشته باشند.

عضو مرکز پژوهش های اسلامی الزهرا(س) گرگان در پایان بار دیگر بر اهمیت رسالت حوزه های علمیه تاکید و  اذعان کرد: در نگاه امام خمینی(ره) ” حوزه‏ها و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آينده جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهياي عكس العمل مناسب باشند".

در ادامه خانم علیمحمدی طلبه سطح چهار مرکز تخصصی الزهرا(س) گرگان به بحث پیرامون” قانون پذیری در اندیشه حضرت امام(ره) “پرداخت و اجرای قانون الهی و حداکثری را مطلوب اسلام و قابل اجرا دانست.

وی افزود: از دیدگاه امام خمینی(ره) “حکومت هایی که قبلاً ایجاد شده، حکومتی غیر الهی و بشری و براساس عقل بشریت صورت گرفت اما هدف انقلاب، اجرای حکومتی الهی، مطابق با قانون الهی است که هیچ گرایشی به شرق و غرب ندارد “. 

عضو مرکز پژوهش های اسلامی الزهرا(س) گرگان ادامه داد: از دیدگاه حضرت امام(ره) “قانون باید صراحت داشته و روشن باشد و مورد تفسیر غلط قرار نگیرد ” همچنین می فرمایند: “حکومت اسلام، حکومت قانون است، قانون قرآن و سنت، حکومت نیز تابع قانون است، پیامبر اکرم(ص) و امیرمومنان(ع) تابع قانون هستند.

علی محمدی خاطرنشان کرد: امام خمینی(ره) قانون گرایی و احترام و خضوع در مقابل قانون را به عنوان یک نکته بسیار مهم بیان می کنند و می فرمایند: “در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصاً کشوری که قانون آن قانون اسلام باشد، این کشور اسلامی نیست و نمی توان گفت که در این کشور حکومت اسلامی تشکیل شده است “.

وی با اشاره به این مطلب که” اختلاف از قانون شکنی ها ایجاد می شود” اضافه کرد: از دیدگاه حضرت امام(ره) “قانون برای آرامش، تهذیب و مصالح ملت است و باید حتما مراعات شود “.

پژوهشگر این مدرسه اذعان کرد: تاکید امام(ره) براین بود که” شماها باید خودتان را تطبیق بدهید با قانون، نه قانون خودش را با شما تطبیق بدهد، اگر قانون بنا باشد که خودش را تطبیق بدهد با یک گروه، تطبیق بدهد با یک جمعیت، تطبیق بدهد با یک شخص، این قانون نیست".

علی محمدی تصریح کرد: در نگاه حضرت امام(ره) “قانون در رأس همه واقع شده و همه افراد هر کشوری باید خودشان را با آن تطبیق بدهند، اگر قانون بر خلاف خودشان هم حکمی کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند، آن وقت است که کشور، کشور قانون می‌‏شود “.

وی تبیین کرد: حضرت امام(ره) آزادی را در حد قانون قبول داشتند و می فرمودند: “در هر مملکتی، آزادی باید در حد قانون باشد و ما فقط یک حکومت، یک قانون و یک کشور نداریم، کشورها مختلف است و همه قانون دارند، اگر آزادی دارند، برطبق همان قانون خودشان است “.

عضو مرکز پژوهش های اسلامی الزهراء(س) گرگان، در پایان در بحث از حدود ضرورت پایبندی به قانون با استناد به بیانات حضرت امام(ره) “حدود هر چیزی را در قانون، مشخص می داند ” امام بر این اعتقاد بودند که” همه باید مقید به قانون بوده و قانون را بپذیرند ولو برخلاف رای شما باشد".

 

 

موضوعات: میز گرد
 [ 08:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  معنا و مفهوم «شرک» و موارد استعمال کلمه «مشرک» و «کافر» چیست؟ ...

شرک یعنی شریک گرفتن  برای خدای سبحان است و معلوم است که شریک گرفتن مراتب مختلفی از نظر ظهور و خفا دارد، همانطور که کفر و ایمان هم از این نظر دارای مراتبند.

مثلا اعتقاد به خدا دو تا و یا بیشتر است و نیز بت ها را شفیعان خدا گرفتن، شرکی است ظاهر و از این شرک کمی پنهان تر شرکی است که اهل کتاب دارند و برای خدا فرزند قائلند و مخصوصا مسیح و عزیر را پسران خدا می دانند و از این هم کمی مخفی تر اعتقاد به استقلال اسباب است، اینکه مثلا دوا را شفادهنده بپندارد و همه اعتمادش به آن باشد این نیز یک مرتبه از شرک است و همچنین ضعیف تر می شود تا برسد به شرکی که به جز بندگان مخلص خدا احدی از آن بری نیست و آن عبارت است از غفلت از خدای تعالی و توجه به غیر خدای عزوجل پس همه اینها شرک است.

اما این باعث نمی شود که ما کلمه (مشرک) را بر همه دارندگان مراتب شرک اطلاق کنیم، همچنانکه می دانیم اگر مسلمانی نماز و یا واجبی دیگر را ترک کند، به آن واجب کفر ورزیده، ولی کلمه (کافر) را بر او اطلاق نمی کنیم.

مثلا خدای متعال ترک عمل حج را کفر خوانده، ولی چنین کسی را کافر نمی خوانیم، بلکه فاسقی است که به یکی از واجبات خدا کفر ورزیده و بر فرض هم که بتوانیم اطلاق کنیم، باید بگوئیم فلانی کافر به حج است و همچنین است سایر صفاتی که در قرآن استعمال شده مانند صالحین، قانتین، شاکرین، … فاسقین، ظالمین،…

و در برخی از آیات که در آنها کلمه (مشرکین) آمده چه بسا در اینها منظور از این کلمه معنای وصفی و اسمی آن نیست، بلکه منظور کسانی است که گاهگاهی شرک از آنان سر می زند.

منبع: مرادعلی شمس، با علامه در المیزان از منظر پرسش و پاسخ، جلد دوم.

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, بروشور
[دوشنبه 1400-03-10] [ 08:38:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تحلیل و بررسی دعای قنوت عید فطر ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان نشست علمی با عنوان تحلیل و بررسی دعای قنوت عید فطر در تاریخ1400/2/22  در این مدرسه برگزار گردید. در ابتدای این نشست حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا شاهینی عید فطر را عید بندگی نامید و چون بندگی خدا در متن فطرت انسان  قرار گرفته این عید را نشانه تناسبی بین فطر و فطرت و بندگی انسان بیان کرد.

ایشان از جمله فرازهای این دعا را ، نسبت این عید با پیامبر اکرم(ص)، طلب ادخال و دخول در خیر و اخراج از سوء و مطالبه از ذات باری تعالی بهترین چیزی که بندگان صالح مطالبه می کنند، پناه جستن به خداوند از چیزهایی که بندگان صالح از آن چیزها به خدا پناه می آورند دانست.

حجت الاسلام شاهینی با توجه به فراز اول این دعا از جمله ویژگی ها و صفات باری تعالی را “اهل کبریا، اهل عظمت، اهل جود، اهل جبروت، اهل عفو، اهل رحمت، تقوا و مغفرت” بیان کرده و در توضیح تقوا گفت: از خداوند بخواهیم خطاهای انسان را که براساس مصلحت خودش می پوشاند، نمایانش نکند” .

ایشان نقطه اشتراک در این هشت صفت را ” فضل و رحمت الهی دانسته و ” فضل و رحمت را بخشش بیش از استحقاق معنا کرد.

وی علت  تاکید این دعا به عفو و رحمت و فضل الهی را جلوگیری از غرور انسان با توجه به عباداتی که انجام داده است دانست.

استاد سطح 4 این مدرسه در ادامه بیان کرد: فراز دوم این دعا؛ نسبت این عید با پیامبر اسلام است. در فراز “لمحمدا…..”  خداوند این عید را برای شخص پیامبر(ص) ذخیره و مایه کرامت و شرافت قرار داده است .

ایشان در ادامه گفت: از انجا که اجتماع مسلمانان موجب عظمت و کرامت و شرافت برای پیامبر اسلام است لذا مناسب است که نماز عید فطر به صورت یکپارچه در یک مکان با حضور همه شیعیان برگزار شود.

وی با توجه به فراز سوم دعا یعنی “دخول و ورود در خیر” مال دنیایی را که در تعارض با بندگی انسان نباشد را خیر و فضل الهی دانست.

وی با توجه به فراز چهارم چنین گفت: برای مشخص شدن معیار و شاخص آنچه که صالحین از خداوند خواسته اند و آنچه که از آن به خدا پناه برده اند باید به قرآن مراجعه کرد.

حجت الاسلام شاهینی دوری از جهل به معنای بی خردی و و دوری از وسوسه های شیطان و پناه بردن از آن به خداوند را  یکی از چیزهایی دانست که صالحان از آن به خداوند پناه می برند.

 

موضوعات: نشست علمی
[دوشنبه 1400-02-27] [ 07:54:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تفسیر فلسفی شب قدر ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س)، آقای دکتر محمد حکیمی در نشست علمی با عنوان” تفسیر فلسفی شب قدر” که در تاریخ 1400/2/11  از سوی مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهرا(س) گرگان، بصورت مجازی و آنلاین و از طریق سامانه سیما برگزار شد، با استناد به سوره های دخان و قدر به بحث شب قدر پرداخت.

وی،  نزول انزالی قرآن کریم و نیز نزول فرشته ای بنام روح را از جمله اتفاق های شب قدر برشمرد و خاطرنشان کرد: این شب، شب پربرکتی است که فرشتگان بر انسان کاملی چون حضرت بقیه الله(عج) نازل می شوند.

استاد مدرسه علمیه عالی الزهرا(س) گرگان، با استناد به آیه 21 از سوره مبارکه حجر، با این مقدمه که هر حقیقت و موجودی دارای سه مرتبه است و هر حقیقتی در عالم بالا از خود، یک حقیقت ملکوتی و یک حقیقت جبروتی دارد، شب قدر را حقیقتی دارای سه مرتبه؛ جبروت، ملکوت و ناسوتی دانست بدین معنا که افق های شب قدر متفاوت بوده ولی وجود در عالَم بالا یک عالَم واحد است.

حکیمی، در بیان وجه تسمیه شب قدر افزود: هرگاه حرکت صعودی باشد، یوم و هرگاه حرکت نزولی باشد لیل نام دارد لذا شب قدر نزول از عالَم بالا به عالَم ظلمات است.

استاد دانشگاه، شب قدر را شب تعیین سرنوشت انسان نامید و ادامه داد: مراد از قضای الهی؛ تعلق علم، قدرت و اراده خداوند به وجود موجودات و تقدیر؛ تعلق علم، اراده و قدرت خداوند به هندسه و ویژگی های موجودات گویند، به عبارتی قضا؛ تعلق علت تامه و قدر؛ نسبت علل ناقصه به معلول است لذا در شب قدر، اندازه و حدود علل ناقصه مشخص می گردد.

وی، قضا و قدر را مدیریت خداوند دانست و اضافه کرد: اختیار انسان منافاتی با قضا و قدر ندارد، چنانچه وجود اختیار و انجام کارها با اراده و عقل برای انسان، یکی از تقدیرهای الهی است منتهی اختیار انسان، مطلق نیست.

 حکیمی توضیح داد: اعمال انسان در قضا و قدر خداوند موثر بوده و قضا و قدر با اعمال انسان تاثیرپذیر و متغیر          می شود.

استاد حوزه گفت: علم خداوند برای اراده انسان جبرآور نیست، چراکه خداوند آگاه به اراده و اختیار انسان است که در یک سال چه می کند، لذا در شب قدر از خداوند طلب توفیق داریم که از این اراده و اختیار به خوبی استفاده کنیم.

وی، عوامل معنوی و مادی را در سرنوشت انسان موثر دانست و تصریح کرد: یک سری عوامل معنوی و مادی همچون صدقه دادن، توبه، استغفار و غیره در سرنوشت آنان تاثیر دارد، انسان کافر فقط عوامل مادی را موثر در سرنوشت می داند حال آنکه انسان مومن هر دو عامل را تاثیر گزار دانسته و از هر دو بهره می برد. 

 

       

موضوعات: نشست علمی, ویژه ماه رمضان
[سه شنبه 1400-02-21] [ 08:57:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نقش تربیتی معلم از دیدگاه شهید مطهری ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س)گرگان، خانم مریم دوست محمدیان در نشست علمی با عنوان نقش تربیتی معلم از دیدگاه شهید مطهری که در تاریخ 1400/2/13   بمناسبت هفته معلم و از سوی مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهرا(س) گرگان و با حضور کارکنان و شماری از اساتید این مدرسه برگزار شد، شهید مطهری را معلم بزرگی دانست که با بهره گیری از دیدگاه اسلام و نگاه عمیق به جامعه، آثار ارزشمند بسیاری از خود برجای نهاد.

وی، با استناد به کلام رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) “نقش مطهری را در اندیشه اسلامی یک نقش بارز، کم نظیر و شاید بی نظیر و آثار ایشان را مبنای فکری جمهوری اسلامی ایران “برشمرد.

 

معاون آموزش مدرسه علمیه عالی الزهرا(س) گرگان، معلمان را انسان سازان نسل آینده معرفی کرد که به فرموده امام خمینی(ره) “نقش آنان همچون نقش انبیاء برای مردم است “.

دوست محمدیان خاطرنشان کرد: ارزش شرافت و فضیلت یک معلم زمانی است که بتواند محبت الهی را در وجود خود محقق ساخته و با تمام وجود در جهت کمال جامعه به تعلیم و تربیت بپردازد.   

وی، در بیان نقش معلم از دیدگاه شهید مطهری خاطرنشان کرد: از نظر شهید مطهری” هدف نهایی تعلیم و تربیت، انسان کامل است و معلم کسی است که اهداف تعلیم و تربیت را برای رسیدن به انسان کامل به اجرا در آورد “لذا شناخت انسان کامل برای معلم نقش مهمی دارد.

استاد حوزه، معلم را الگوی جامعه دانست که باید ابتدا چهره روحی و معنوی انسان کامل را شناخته، سپس به تربیت خود پرداخته و بعد به سراغ جامعه برود، بنابراین یک معلم برای اینکه بتواند نقش خود را به درستی ایفا کند باید حقیقت انسان را بشناسد.

دوست محمدیان ادامه داد: از آنجایی که کار معلم، تعلیم علم است، پس باید شیفته علم باشد، لذا با این بیان؛ بدون صلاحیت علمی امر تعلیم ممکن نیست.

وی اضافه کرد: از دیگر نکاتی که استاد مطهری پیرامون نقش معلم بیان فرمودند آن است که” معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش داده و او را به سوی استقلال رهنمون سازد، باید قوه ابتکار او را زنده کند".

عضو هیئت امناء مجموعه حوزوی الزهرا(س) گرگان، یکی از اهداف تربیت را رشد فکری متعلم برشمرد و تصریح کرد: در تعالیم اسلامی، از تفکر بسیار تجلیل شده چراکه از ثمرات تفکر آن است که انسان عاقبت کار و نهایت امور را می بیند لذا از عوامل تربیت، عادت به تفکر در همه امور است.

دوست محمدیان، پرورش عقل را بالاتر از آموزش علم برشمرد که معلم باید علاوه بر آموزش نیروی فکر و استدلال، آن را پرورش دهد.

وی، حقیقت تربیت را پرورش باطن انسان دانست و توضیح داد: خداوند متعال استعدادهای زیادی در درون بشر به ودیعه گذاشته که اگر آنها را نشناسیم به کمال انسانی نمی رسیم، بنابراین معلم باید در جهت شناخت این استعدادها به متعلم کمک کند.

استاد حوزه ضمن تاکید بر آموزش صحیح اذعان کرد: از دیدگاه شهید مطهری” در آموزش صحیح باید فضایل اخلاقی و ملکات نفسانی در وجود آدمی متمکن شود و روح انسان به آنها عادت کند تا انسان اخلاقی تربیت شود".

 دوست محمدیان در خاتمه گفت: “کمال نهایی انسان زمانی محقق می شود که به مرتبه عبادت برسد و این وظیفه معلم است که بتواند متعلم را به هدف خلقت برساند “.

 

 

 

 

موضوعات: نشست علمی, ویژه ماه رمضان
[دوشنبه 1400-02-20] [ 09:34:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی شخصیت امام علی(ع) از منظر قرآن کریم ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س)گرگان، حجت الاسلام و السلمین جناب آقای دکتر علی اصغر فضیلت در نشست علمی با عنوان «بررسی شخصیت امام علی(ع) از منظر قرآن کریم» که در تاریخ 13/2/1400 و به مناسبت سالروز شهادت امام علی(ع) و از سوی مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهرا(س) گرگان و با حضور کارکنان و شماری از اساتید این مدرسه برگزار شد، در مقدمه ضمن گرامیداشت هفته معلم، با استناد به کلام علامه حسن زاده آملی معلم را مظهر اسم شریف محیی دانست که نفوس مستعده را با آب حیات علم احیاء می کند.

وی افزود: علم از زبان مترجمان قرآن به آب حیات تعبیر و تفسر شده است، چرا که آب مایه حیات اشباح و علم مایه حیات ارواح است.

استاد حوزه بر اساس روایتی از امام صادق(ع) گفت: کسی که علم بیاموزد بدان عمل کند و به دیگران نیز یاد دهد در ملکوت آسمانها عظیم خوانده می شود.

حجت الاسلام و المسلمین فضیلت، عظیم را از صفات خداوند متعال برشمرد و افزود: این اسماء زمانی به مخلوق تعلق می گیردکه قابلیت تجلی صفات و اسماء الهی را در خود ایجاد نماید.

وی در بحث از ارتباط اسماء و صفات الهی با انسان، قرآن را دارای چهار وجود دانست و خاطر نشان کرد: وجود عینی قرآن در واقع قابلیتی است که می تواند در قالب انسانی با اوصاف و کمالات الهیه تجلی کند.

استاد حوزه، امیر مومنان علی(علیه السلام) را همه قرآن معرفی کرد و ادامه داد: تمامی اولیای الهی قرآن ناطق هستند، البته بعضی از انسانها می توانند شمه ای از قرآن ناطق بودن را داشته باشند.

حجت الاسلام و المسلمین فضیلت اضافه کرد: در بررسی شخصیت امام علی(علیه السلام)، تنها به بررسی آیاتی که در شأن حضرت است اکتفا نمی شود چرا که ولی اللهی، عینیت قرآن است و محدود به یک دسته از آیات نمی شود.

وی در بیان راههای تبیین شخصیت امام علی(علیه السلام) اشاره داشت: بیان دیگران از جمله راههای شناخت شخصیت هر انسانی است؛ البته باید اشراف به شخصیت انسان داشته باشد. همچون نبی مکرم اسلام(ص) که در توصیف امام علی(علیه السلام) می فرمایند:«من شهر علم و علی دروازه این شهر است.»

مبلغ حوزه، کلام و رفتار خود امام و نیز مراجعه به کلام خدا و قرآن را از دیگر راههای بررسی شخصیت امام علی (علیه السلام) برشمرد و گفت: در کلامی از امام علی (علیه السلام) وارد است که حضرت می فرماید:«حق را با انسان نشناسید بلکه معیارهای حق با شاخصه هایی که دارد باید شناخته شود».

وی در خاتمه در بررسی آیات تصریح کرد: آیات فراوانی پیرامون امام علی (علیه السلام) وارد است که برخی به صورت عمومی بیان شده به طوری که از شهدا و صدیقین سخن به میان آورده و برخی نیز به صورت ویژه به تمثیل ولایت امام علی (علیه السلام) پرداخته است و بخش عظیمی از آیات مستقیما درباره خود حضرت نازل شده است.

 

موضوعات: نشست علمی, ویژه ماه رمضان
[یکشنبه 1400-02-19] [ 08:49:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شــرح اجمــالی بر صلــوات شعبانیه(5) ...

 

” اللهم صل علی محمد وآ ل محمد الفلک الجاریه……”

 امام سجاد (علیه السلام) در این فراز، فضلیت دیگری  را برای  اهل بیت بیان می کند و این ویژگی آن است که  ایمنی و اطمینان، سعادت و نجابت در همراهی  با آنان  است.

در زندگی، صراط مستقیم یکی است و راههای انحرافی بسیار از این روکلمه نور، در قرآن همیشه  مفرد ذکر شده وکلمه ظلمت جمع، در آیات وروایات راه مطمئن و به دست گذاشتن در دست کسانی  است که خداوند  بر عصمت  و طهارت آنان گواهی داده است تبیین شده است.

“انما یریدالله  لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا"( احزاب 32)

سلیم بن قیس می گوید  در مکه  بودم  که در موسم حج ابوذر  برخاست  وحلقه  در کعبه را گرفت  وبا بلندترین  فریاد صدازد  ای مردم  برخی  مرا می شناسید و آن کس که مرا نمی شناسد  من ابوذر هستم  ای مردم من از پیامبر شنیدم که می فرمودند به راستی  مثل اهل بیت من در امتم همانند کشتی نوح در قوم  اوست. آن کس که به این کشتی در آید  نجات پیدا می کند وآن کس که از آن بیرون  بماند غرق می شود.

 ای مردم  من شنیدم که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من درمیان شما دو چیز باقی گذاشتم  هر گاه به آن چنگ بزنید هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا و اهل بیت من. (محمد تقی مجلسی، بحار االانوار ج-23ص140)

در حدیث قدسی” اکثر من الزاد فان الطریق بعید بعید” ای انسان توشه ات را زیاد کن  چرا که  راه بسیار طولانی در پیش داری، تنها فرصت جمع آوری  زاد راه همین دنیاست                  

“و جدّد السفینه فإِن البحر عمیق عمیق” کشتی تان را نو کنید زیرا که دریا بسیار عمیق ومواج است.(جعفربن محمد، مصباح الشریعه،ج1 ، 1400، ص135)

“یک وقت انسان می خواهد از نهری یا رودی بگذرد، در این صورت اگر یک تخته  هم باشد برای عبور کافی است اما گاه میخواهد از یک دریای پهناور و اقیانوس مواج گذر کند در این صورت با هر کشتی نمی توان سفر کرد. انّ در اینجا تعلیلیه است یعنی علت  نو کردن کشتی را بیان می کند، مراد از بحر، این عالم است و انسانها مسافران و سالکان در این دریای مواج عالم اند در این حدیث توصیه می شود؛ با هر  سفینه ای در این دریا سفر نکن در انتخاب کشتی دقت و توجه را داشته باش اما با چه سفینه ای برویم تا مطمئنا سالم به مقصد برسیم؟ درضمن روایت دیگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: “انما مثل (اهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح من دخلها نجا ومن تخلّف عنها غرق” مراد از سفینه، اهل بیت عصمت اند و مراد از سوار شدن کشتی، پیروی از ایشان است هر که راه اطاعت را در پیش گیرد، نجات می یابد وهر که تخلف کند، غرق می شود".

لذا در این فراز می فرماید: خدایا درود فرست بر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و آلش. آنان که کشتی روان در دریاهای ژرف و عمیق اند، هر کسی در آن کشتی در آید از غرق شدن ایمن است و هر کسی در نیاید به دریای هلاکت غرق خواهد شد.،هر کس بر آنها پیش افتد از دین خارج شود و هرکس از آنان عقب ماند نابود گردد و هر کس همراه آنان باشد به هدف خواهد رسید.

در زیارت جامعه کبیره با این عبارت آمده است: “فالراغب عنکم مارق و اللازم لکم لاحق و المقصّر فی حقکم زاهق و الحق معکم و فیکم و منکم والیکم و انتم اهله و معدنه” پیشی گیرنده از شما از دین خارج شده و همراهی کننده دائمی شما به مقصد رسیده و کوتاهی کننده عمدی در حق شما هلاک شده است و حال آنکه حق با شما ودر پیروی از شما و (بازگشتش ) به سوی شماست و شما اهل حق و معدن (تکوّن و جوشش) آن هستید.

هر متحرکی در مسیر حرکت خود به معیار سنجش نیاز دارد تا به بیراهه وکژراهه نرود و از مسیر حق و عدل خارج نشود. همانطور که بنّا دائما کار خود را با شاقول می سنجد تا دیوار کج نرود ومتفکر استدلال خود را با منطق می سنجد تا کج نیندیشد، دین که راهی فراروی سالکان سبیل حق است به ترازوی عدالت سنج در بعد اعتقاد، اخلاق و عمل صالح نیاز دارد که سالک این راه هر لحظه خود را با آن بسنجد تا به منحرف نشدن خود از این مسیر پر خطر اطمینان پیدا کند.

پیام آوران الهی معیار و ترازوی سنجش معرفی شده اند. از این رو به سراغ دیگران رفتن به هر شکلی که باشد برای انسان حق طلب معنی ندارد بلکه عین گم کردن هدف و خروج از دین است افزون براینکه به سراغ دیگران رفتن، بی اعتنایی به ائمه و ضایع کردن حقوق آن ها ست زیرا هنگامی که برتری کسی ثابت شد عقل و نقل و عرف و منطق حکم می کند که مردم آن برتری را قدر بشناسند و از آن بهره گیرند زیرا قدر ناشناسی نوعی اهانت به صاحب آن برتری و ضایع کردن حقوق اوست،  چنانچه خداوند منکران رسالت و معاد را سرزنش می کنند که چرا قدر و اندازه او را نگه نمی دارند و"ماقدروالله حق قدره” ترازوهای سنجش برای آن است که انسان را از تندروی و کندروی باز دارد زیرا تندروی، سبب می شود انسان از قافله جدا و راه تاریک و پر خطر را به تنهایی بپیماید بدون آنکه دره ها و مهلکه های آن را بشناسد و کندروی، سبب می شود انسان از امکانات و مزایای قافله باز ماند و گرفتار ظلمت راه شود و برای همیشه از رسیدن به مقصود محروم شود.بر این اساس سالک باید همواره ملازم آن ذوات قدسی باشد که عِدل قرآن کریم اند و سالک باید قدم به قدم عقاید افکار، اخلاق و اعمال خود را با ترازوی الهی بسنجند تا گرفتار انحراف به تندروی یا کندروی نگردد و پیشوایان معصوم ترازوی حقیقت سنجی هستند در زمان حضور ائمه(علیه السلام)، اصحاب افکار و عقاید خود را نزد ائمه(علیه السلام) بازگو می کردند که اصطلاحا عرضه دین نامیده  می شود اکنون که عصر غیبت امام معصوم است عرضه دین به صورتی که عبدالعظیم حسنی و …می کردند ممکن نیست اما علماء، اصول اسلام را بر مبنای کتاب وسنت و عقل مرزبندی کرده اند و این بحث ها و مبانی در دسترس است و از طرفی شرایط تقیه حاکم نیست هر کسی می تواند معتقدات خود را بر آن اصول قطعی منطبق کند وآنها را شاغول های فکری و اعتقادی خود قرار دهد.

معیار بودن ائمه محفوف به 2 استدلال است:

1-جملات قبل پس از ذکر بسیاری از کمالات نتیجه می گیرد که روگردانی از شما مساوی با خارج شدن از دین است.

2-جملات بعدی “و الحق معکم و فیکم ومنکم و الیکم و انتم اهلُه و معدنه” ائمه(علیه السلام) را عین حق می داند.

شی ثابت را حق گویند. تشبیه حق به آب و تشبیه باطل به کف از آن جهت است که حق مانند آب از ثبات و دوام برخوردار است و باطل بر اثر بی محتوا بودن ثبات ندارد، قید معکم نشان می دهد جدایی میان ائمه و حق فرض ندارد و قید فیکم اشاره دارد که حق در شخصیت ائمه نهفته و در مکتب آنان و پیروی از ایشان تبلور دارد وقید منکم،(من به معنای ابتدائیت است) بیان می کند حق از سوی شما می آید و از شما نشئت می گیرد و قید الیکم، حق با نشأت گرفتن از مبدا اصلی (الحق من ربک- آل عمران 60) از مجرای آن ذوات نورانی و وسائط فیض می گذرد و بواسطه آنها به دیگران میرسد و در بازگشت نیز با امامت ملکوتی آن ذوات قدسی به مبدا خود باز می گردد پس خدا، مبدا و مقصد اصلی حق است و ائمه مبدا و مقصد تبعی آن. اهله، زمانی چیزی یا کسی را اهل دیگری می شمارند که انس همراه با تعلق قلبی و وابستگی میانشان برقرار باشد پس اهل الحق بودن ائمه اشاره به انس و تعلق قلبی آنها به حق دارد.

معدنه، معدن به معنای انبار و محل نگهداری چیزی در آن نیست بلکه به معنای تکوّن و پرورش شی معدنی است و آن شی باید در آن محل پروریده شود تا قابلیت بهره برداری پیدا کند پس معدن حق بودن ائمه به معنای مخزن بودن نیست بلکه بدین معناست که هر حقی پس از نزول از خدای متعال باید در وجود آن ذوات قدسی قرار گیرد و در آنجا به اذن خداوند پروریده شود وسپس بجوشد و به دیگران برسد وگرنه دیگران قابلیت استفاده مستقیم از آن را ندارند پس جوینده حق باید سنت وسیرت ائمه اطهار(علیه السلام) را بکاود و حق را در آن ها جست و جو کند پس در این قسمت، استدلال شده که اگر دنبال حق و طالب آن هستید باید به سراغ خاندانی بروید که نه با حق مخالفت می کنند و نه در آن اختلاف دارند که این ناشی از عصمت آنهاست .

ال در الحق برای جنس یا استغراق است و دلالت دارد که آنچه به حق موسوم است در خانه اهل بیت یافت می شود و نمی توان گفت که تنها برای دست یابی به برخی از اقسام حق باید سراغ اهل بیت رفت.

   البته ممکن است که حق فی الجمله نزد دیگران یافت شود چنانچه درباره عمار وارد شده است که” عمار مع الحق و الحق مع عمار یدور معه حیث دار” لیکن بدین صورت جمعی که در این جمله زیارت آمده"معکم، فیکم، منک،…..» معدن حق در جای دیگر یافت نمی شود و مختص خاندان آنهاست و دیگران همه فیض ها را به وساطت نبی اکرم و ذوات قدسی ائمه(علیه السلام) از ذات اقدس الهی گرفته اند.

در روایات فراوانی از همراهی حق با علی(علیه السلام) سخن آمده و بر تفکیک ناپذیری آن دو از یکدیگر تاکید شده است “الحق مع علی و علی مع الحق لایفترقان حتی یردا علی الحوض ” این حدیث از عایشه نقل شده “علی مع القرآن و القرآن مع علی لایفترقان حتی یرد ا علی الحوض” ام سلمه در روایت دیگر به مرحله بالاتر اشاره و از محوریت علی(علیه السلام) برای حق خبر داده که هرجا او برود حق نیز می رود و بر محورش می گردد “الحق مع علی اینما مال، علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار".

دیگران را این افتخار بس که حق محور باشند ،گردان بگردند و هرگز از آن جدا نشوند اما افتخار حق این است که علی محور است و گرد او می چرخد و از وی جدا نمی شود.

پس افتخار علی(علیه السلام) تنها این نیست که حق محور است بلکه افتخارش این است که مظهر حق فعلی خداوند متعال و محور آن است.

به یقین مقتضای مقام عصمت چیزی جز محور حق بودن نیست. بدین جهت این امتیاز به علی(علیه السلام) اختصاص ندارد بلکه دیگرائمه نیز از آن بهره مند هستند.

اینجا اشکالی مطرح است که هر دو تعبیر حق محور و محور حق درباره عمار آمده:” عمار مع الحق و حق مع عمار یدور معه حیث دار". پس عمار یاسر در رتبه علی(علیه السلام) و ائمه هست لذا این دلیل بر عصمت نیست.

پاسخ:

آنچه درباره علی(علیه السلام) و ائمه وارد شده مطلق هست و به مورد خاص اختصاص ندارد و از همراهی دائمی حق با آنان و آنان با حق تا روز قیامت خبر می دهند از این روآنها شاخص همیشگی حق از باطلند و در همه امور اعتقادی ،اخلاقی، معرفتی و سیاسی و اجتماعی و فردی تبیین احکام الهی ، تفسیر آیات قرآن و…

در حالی که پیشگویی از همراهی عمار با حق و حق  با عمار و سفارش به همراهی با او مطلق نیست بلکه مربوط به افتراق و دودستگی جامعه هست ، قال ابن مسعود: “سمعتُ رسول الله یقول اختلف الناس کان ابن سمیه مع الحق یعنی عمار اذَا اِفْتَرَقَ اَلنَّاسُ يَمِيناً وَ شِمَالاً فَانْظُرُوا اَلْفِرْقَةَ اَلَّتِي فِيهَا عَمَّارٌ فَاتَّبِعُوهُ، فَإِنَّهُ يَدُورُ اَلْحَقُّ مَعَهُ حَيْثُمَا دَارَ. “(بحارالانوار، ج30، ص372)پس شاخص قرار گرفتن عمار از سوی پیامبر به معنای عصمت، حجیت گفتار و رفتار او در همه زمینه های اعتقادی ،اخلاقی ، سیاسی، اجتماعی فقهی و …نبود بلکه از آن جهت بود که آن حضرت می دانست طرف نزاع قرار گرفتن علی(علیه السلام) در کشمکش ها سبب می شود که گروهی در حقانیت آن حضرت تردید کنند از این رو عمار را شاخص معرفی کرد پس عمار در رتبه ائمه(علیه السلام) قرار نمی گیرد بلکه خود او برای تشخیص حق به شاخص نیاز دارد چنانچه رسول اکرم به وی سفارش کرد که در گیر و دار حوادث گمراه کننده از علی(علیه السلام) جدا نشود."یا عمار سیکون بعدی فتنةٌ، فاذا کان ذلک فاتبع علیا و حزبه فانه مع الحق و الحق معه".

خلاصه کلام:

به لحاظ مقام نورانیت ملکوتی حکم خداوندکه حق است بیش از یکی نیست و گاهی به صورت تدوین (قرآن حکیم) و گاهی به صورت تکوین یعنی روح انسان کامل معصوم تجلی می کند لکن در نشئه ملک و عالم طبیعت قرآن به عنوان ثقل اکبر ظهور می کند، و عترت اطهار به عنوان ثقل کبیر و هر کبیری در مدار اکبر خود دور می زند از این رو ذوات در مقام تکلیف پیرو علوم وحیانی قرآن حکیم هستند چناچه امت اسلامی که می توان ان را ثقل صغیر نامید پیرو ثقل کبیر و اکبر هستند. پس نباید کسی را با اهل بیت عصت و طهارت(علیه السلام) سنجید چنانچه از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) وعلی(علیه السلام) رسیده است که “لایقاس بآل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) من هذه الامة احد و لایسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابداً هم اساس الدین و عمار الیقین”  (نهج البلاغه-خطبه 2)

نظیر آنچه که درباره ابوذر غفاری از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)رسید “ما اظلت الخضراء و لااقلت الغبراء علی ذی لهجة اصدق من ابی ذر"،(محمد طوسی، امالی، ج1، 1414ق، ص710)""آسمان سایه نیفکند بر فردی و زمین به خود ندیده کسی را راستگو از ابوذر باشد".

امام صادق(علیه السلام) در پاسخ سوال فرمود: این وصف ممتاز ابوذر نسبت به افراد عادی است وگرنه اهل بیت وحی(علیه السلام) به مثابه لیله قدر هستند که هرگز با شبهای دیگر قیاس نخواهند شد.

اشکال دوم: از علی(علیه السلام) درباره اختلاف مردم در حقانیت پرسش شد، ایشان فرمود:  “ان دین الله لایعرف فی الرجال، فاعرف الحق تعرف اهله ” و از طرفی روایاتی بر حق محور بودن یا محور حق بودن علی(علیه السلام) “یاعمار….” افرادی را به عنوان شاخص معیار حق معرفی می کنند این دو گروه روایات با هم تعارض دارند.

جواب: این تعارض ابتدایی است و با اندک تامل برطرف می شود.

روایات دسته دوم که علی(علیه السلام) و عمار را معیار حق و باطل معرفی می کند عام است و همگان را مخاطب قرار می دهد ولی تردیدی نیست عده خاص از این توصیه نبوی بهره می برند،در واقع آنها که به معیار بودن سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اعتقاد دارند.در حقیقت اینجا جهت و شاخص گفتار نبوی و سفارش معصومانه پیامبر است نه علی  یا عمار. در مقابل کسانی هستند که این سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به گوش آنها  نرسیده یا در انتساب آن به حضرت تردید دارند و یا درگمراهی فتنه متحیرند و دچار تردید شده این گروه نیاز به شاخص دیگری دارند که با آن حق را از باطل بشناسند. روایات دسته اول در حقیقت قرآن و سنت نبوی برای این گروه شاخص است و به آنان توصیه می شود به کمک این شاخص حق را بشناسید و آنگاه در پناه قرآن و سنت نبوی افراد(و حتی علی و عمار…) را بشناسید.

به سخن دیگر شاخص و حجت اصلی برای مسلمانان واقعی سخنان نبی اکرم است لکن سخنان بر دو قسم است: گاهی معیارها را معرفی می کنند که اگر چنین و چنان باشید به حقیقت می رسید، گاهی مصداق ها را (اگر از فلانی پیروی کنید به حقیقت دست می یابید) و هر دو یک چیز را نشان می دهند.

یعنی خواه از آن راه بروند یا از این راه ،خواه به علی (علیه السلام) وعمار بنگرند یا به علائم حق ،یقینا به یک مقصد می رسند.

بنابراین عمل به هر دوگروه از احادیث، عمل به سخنان نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است وبا یکدیگر تعارض ندارد  و به یک مقصد راهنمایی می کنند لیکن هر گروه نیاز عده ای  خاص را برآورده می کند .

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, ویژه ماه شعبان
[دوشنبه 1400-02-06] [ 12:38:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  کارگاه تدوین رساله علمی ...

 

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان کارگاه تدوین رساله، با محوریت مسئله شناسی و طرحنامه نویسی طی پنج جلسه  به صورت برخط از سامانه سیما برگزار گردید.

 

 

در جلسه اول مسئله شناسی و طرحنامه نویسی که در تاریخ99/11/18  برگزار شد؛دکتر قمرزاده معاون آموزش موسسه قرآنی تمهید گفت: مساله داری یک فرایند است یعنی در هر بحثی نویسنده باید مساله خود را  از مباحث بیرون بکشد. ایشان در ادامه با بیان اینکه مساله با موضوع و سوال فرق دارد گفت: مساله به جوشش داخلی ذهن محقق گفته می شود، اما موضوع امری کلی است که به زیرشاخه هایی تبدیل می شود.

وی در بیان فرق سوال و مساله اذعان داشت: سوال چیزی است که ریز و مشخص است و جوابش داده شده است ولی مساله ریز موضوعی است که پاسخ آن داده نشده یا اگر جواب داده شده جواب آن کامل نیست یا اشتباه است. و در ادامه گفت: مشکل نیز با مساله فرق دارد؛ مشکل خیلی ابهام دارد ولی مساله مشخص است. مشکل باید دیده شود  ولی مساله باید تعریف شود. گاهی برای اینکه مشکل حل شود باید چند مساله حل گردد.و در پایان بیان کرد که گاهی موضوعات رساله مشکل است نه مساله. انسان دغدغه مند مساله را جذب می کند فرد باید توانائی خودش را در حل مساله ببیند و مساله باید ارزش تحقیق داشته باشد.

معاون آموزش موسسه قرآنی تمهید  در  دومین کارگاه تدوین رساله، در تاریخ99/11/25 به مباحث مساله محوری و ریشه یابی با توجه به چالش های فقهی پرداختند و مسیر درست شناخت مساله پژوهشی  را مطرح نمودند. ایشان در ادامه  جلسه دوم از طلاب خواستند به بررسی چالش ها و مسئله های موجود در متون درسی و تحصیلی که فراگرفته اند بپردازند و به متغیر های مساله ساز فکر کنند و نمونه های آن را مطرح نمائید.

و در  سومین کارگاه   که در تاریخ99/12/2 برگزار گردید. در ابتدای کارگاه دکتر قمرزاده در بیان مراحل مساله سازی گفت: پرداختن به نیاز سنجی، خلا سنجی، مسیر سنجی، تعامل سنجی، اعتبار سنجی، انعطاف سنجی از جمله مراحل مساله سازی می باشد.

و چهارمین کارگاه پیشرفته تدوین رساله، در تاریخ99/11/16 استاد حوزه و دانشگاه به بررسی پیرامون استاندارد سازی مساله و متغیر های مساله ساز پرداخته شد. ایشان در پایان از طلاب خواست به مجلات علمی وپژوهشی رجوع نموده و سه شماره آخر آن را مطالعه نمایند و از بین مباحث مطرح شده 2یا 3 موضوع برای رساله انتخاب نمایند.

دکتر قمرزاده در پنجمین کارگاه پیشرفته تدوین رساله در تاریخ99/12/23  به بررسی موضوعات ارائه شده توسط یکی از طلاب پرداخته و موضوع را مساله محور نموده و عنوان جدید به آن دادند و در ضمن این کار، اصولی نیز برای طراحی موضوع رساله چهار بیان نمودند.

در ادامه بحث استاد نکات کلیدی جهت مساله یابی را استفاده از تجربیات دیگران، استفاده از نظریه های علمی، بررسی تحقیقات دیگران و تکمیل آنها، پیگیری موضوعات مساله مدار، توجه به موضوعات بین رشته ای، استفاده از تکنیک بارش فکری، توجه به مسائل نو در مسائل سابق، توجه به کاربردپذیری نتایج در مساله یابی  بیان نمودند. ایشان در ادامه پیرامون استاندارد سازی مساله و متغیرهای مساله ساز با شرکت کنندگان به بحث وگفتگو پرداخت.

استاد قمرزاده در پایان از طلاب خواست به مجلات علمی وپژوهشی رجوع نموده و سه شماره آخر آن را مطالعه نمایند و از بین مباحث مطرح شده 2یا 3 موضوع برای رساله خود انتخاب نمایند.

 

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, کارگاه
[شنبه 1400-01-28] [ 10:31:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت