معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








تیر 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  روش نهادینه کردن باور به توحید در تربیت دینی ...

برگزاری نشست تربیتی با عنوان “روش های نهادینه کردن باور به توحید در تربیت دینی” در جمع اساتید و کادر موسسه آموزش عالی و مدرسه علمیه الزهرا(س) گرگان با حضور سرکار خانم موسوی استاد حوزه و دانشگاه

در این نشست طاهره سادات موسوی استاد حوزه و دانشگاه در بخش اول سخنان خود با استناد به دعای اول صحیفه سجادیه و خطاب به اساتید و کادر این موسسه و مدرسه،وجود آنان را در حوزه های علمیه نعمت بزرگی برای آنان دانست و بر شکرگزاری از این نعمت سفارش نمود  و بیان داشت:از مباحث مهم در بحث انسان شناسی ، بحث شکر نعمت هاست. شکر واقعی در واقع استفاده درست از نعمت در جای خود است.مقام شاکرین به زبان نیست بلکه به استفاده درست از نعمت است.

وی ادامه داد :بحث از نهادینه کردن باور دینی از سنخ عمل است نه از سنخ علم لذا با ظواهر کلمات بدست نمی آید بلکه انسان باید در مقام عمل راه خودسازی را داشته باشد تا به باور دینی برسد.

خانم موسوی افزود: آموزش ها از باب مقدمه تاثیر گزار است اما آنچه بدست می آید از راه حلال و حرام ، تزکیه و خودسازی ، مقید بودن در کارهای عملی ، لقمه حلال و …است که برای انسان حالتی را ایجــاد می کند که اعتقادات دینی در وجود او راسخ و ملکه شود.

استاد حوزه و دانشگاه خاطر نشان کرد : اهل مشارطه ومراقبه و محاسبه شوید تا باورهای اعتقادی شما از حد زبان به جایی برسد که برای شما مقام آفرین شود.

وی تصریح کرد : هر انسانی که می خواهد باورهای اعتقادی را در خود ایجاد کند باید  از راه عملی وارد شود.برای خود برنامه ریزی معنوی داشته باشید. در شبانه روز فرصتی برای خود درنظر گرفته و در دادگاه نفس خود ، خود را محاسبه نمایید.

در کلام و سیره عملی بزرگان دین نیز وارد است که با محاسبه نفس خود و خودشناسی به باور و اعتقاد دینی رسیدند.

گاهی انسان نعمت ها را استفاده می کند ولی شکر ان نعمت ها را بجا نمی آورد و اگر شکر نعمت را بجا نیاورد چه می شود !!! در دعای اول صحیفه سجادیه هست که امام سجاد (ع) می فرمایند : الحمدلله که به من راههای شکر نعمت آموختی.

1-نعمت شناس باشید

2-منعم شناس باشید

3-بعد شکر نعمت را بجا اورید.

نعمت سلامتی امنیت و …از کجا امده ! بعد حضرت می فرمایند اگر من نمی فهمیدم نعمت را و بجا نمی آوردم شکر آن را ، اگر محبوس می شدم از فهم این نعمت ،هبوط می کردم از حد انسانی به حد بهیمی.این نکته بسیار مهمی در بحث انسان شناسی است. بهیمه می خورد می آشامد ولی نمی داند از کجا امده.

شکر نعمت هم الحمدلله و اینها نیست ، شکر نعمت به استفاده درست از نعمت در جای خود است. گاهی انسان می خواهد مقام شاکرین داشته باشد با شکر زبانی نمی شود به این مقام رسید. شکر نعمت به استفاده درست از این نعمت هست. الحمدلله شما دارای نعمت بزرگی هستید.

یک درس هایی است که در هیچ کتابی پیدا نمی شود و به اصطلاح از سنخ علم نیست که در کتاب ها پیدا شود. اگر چیزی در جایی که وجود ندارد دنبالش بگردیم خودمان را خسته کردیم.در زمینی که آب ندارد هرچه بکنی به آب نمی رسی.این از سنخ علم نیست.اینها از سنخ عمل هستند .

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست اخلاقی- تربیتی
[دوشنبه 1396-04-12] [ 10:02:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نشست تربیتی با حضور طاهره سادات موسوی ( استاد حوزه و دانشگاه ) در جمع طلاب خوابگاهی ...

. در این نشست سرکار خانم موسوی به بحــث پیرامون حقوق والدین پرداخت و بیان داشت: براساس آیات صریح قرآن ، والدین از حقوق بسیاری برخوردارند به طوری که خداوند در قرآن بعد از اطاعت خود ، اطاعت از پدر و مادر را بیان نموده است.

ایشان طلاب را فرزندان روحانی و معنوی برای اساتید خود دانست و افزود: برخی والدین ، والدین روحانی برای انسان هستند و در واقع با شیره جان خود فرزند را رشد میدهند .اساتید و معلمان ما به منزله اینگونه والدین هستند که احترام آنان واجب است.

وی ادامه داد : طبق آیه قران در روز قیامت نه تنها فرزندان نفعی برای والدین ندارند بلکه بین والدین و فرزندان فاصله ایجاد می شود در حالی که فرزندان معنوی نه تنها فاصله ای با والدین معنوی خود نخواهند داشت بلکه نفع و فایده برایشان بدنبال دارند.

عظمت مقام والدین معنوی در زیادی حقوق آنان است به طوری که نقش آنان در پرورش روح انسان است ،پدر و مادر معنوی و روحانی انسان را برای عالم معنا مهیا می سازند.

معلمانی که وسیله هدایت و تکامل انسان را فراهم می سازند و در فکر پرورش روح انسان هستند ، راه مستقیم را به انسان نشان داده و او را به سوی سعادت رهنمون می سازند مصداق والدین روحانی خواهند بود.

آن چنان که روح بر جسم برتری دارد والدین روحانی بر والدین جسمانی دارای برتری هستند که انبیا و اولیای الهی چنین مقامی را دارا هستند.

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی
 [ 09:58:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نقش خانواده درکاهش آسیب های اجتماعی ...

 

سخنرانی خانم طاهره سادات موسوی از اساتید حوزه و دانشگاه  درهمایش استانی «نقش خانواده درکاهش آسیب های اجتماعی » خانم طاهره سادات موسوی  در ابتدای سخنان خود به شرح فرازی از دعای ماه شعبان پرداخت و بیان داشت: این دعا که در اعمال ماه شعبان وارد است خصیصه زمانی و مکانی دارد ولی مختص به ماه شعبان نیست .در این حدیث از پیامبر اسلام وارد است که هرگاه ماه شعبان داخل می شود منادی از سوی خداوند امر می شود که ندا دهد تا همه به شجره طوبی بیاویزند و از شجره زقوم بپرهیزند.

وی ادامه داد : مراد از شجره طوبی در حدیث ، معارف الهی و دستورات شرعی است که بوسیله پیامبر اکرم (ص) آورده شده است و نیز شجره زقوم منهیاتی است که از سوی این حضرت وارد است.

مراد از تقسیم بندی شجره به طوبی و زقوم به این دلیل است که معارف الهی در ظهور آخرتی در بهشت به صـورت شجره طوبی ظهور پـیدا می کند  و آویختگان به معارف پیغمبر (ص) کسانی هستند که در دوران معرفت پیدا کردن و گرفتن دستورات نبی مکرم اسلام (ص) حضور داشتند و عامل به این دستورات بودند که در واقـــع آویختــگان به این شــجره می باشند.

خانم موسوی در بخش دیگری از سخنان خود به بحث پیرامون نقش خانواده در پیشگیری از آسیب های اجتماعی پرداخت و بیان داشت:بحث از آسیب های اجتماعی ، از مباحث بسیار مهمی است که هر خانواده و جامعه با آن سر و کار دارد. آنچه در این بین مهم است این است که یک مادر ، مربی و معلم نقش خود را در جهت تعلیم بخوبی بشناسند تا بتوانند ایفای نقش و وظیفه نماید  که البته ایفای وظیفه فقط به گفتار نیست بلکه گفتار باید با عمل همراه باشد تا مفید واقع شود.

امروزه ارتقای علمی جامعه در حال گسترش است ولی به لحاظ تربیت انسانی و دینی دارای مشکل می باشد. آموزش تعلیمات دینی در مدارس باید در همه شئونات زندگی جریان یابد و به یک ساعت تدریس خلاصه نشود چرا که تعلیمات دینی درس نیست  بلکه سبکی است که باید در زندگی جاری شود تا در تربیت اثر پیدا نماید.

در راستای پیشگیری از آسیب های اجتماعی مربیان و معلمان ما باید  تعلیمات صحیح را از شجره طوبی (معارف و دستورات الهی ) اخذ کنند و عاصمانه و معصومانه آن را به  دیگران برسانند.

تا زمانی که قدم روی منیت نگذاریم و معارف و مفاهیم اخلاقی را به درستی نشناسیم و پیاده نکنیم نمی توانیم در جهت رفع آسیب ها حرکت نماییم.

در راستای پیشگیری از آسیب ها باید الگوی عملی باشیم ، مسئولیت خود را به خوبی شناخته و معارف را در خود پیاده کنیم، حب و بغض ها و منیت ها را کنار بگذاریم تا بتوانیم مربی خوبی برای جامعه باشیم.

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی
 [ 09:55:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  روش شناسی تفسیری آیات قرآن در خطبه حضرت زینب (س) در شام ...

 

روش شناسی تفسیری آیات قرآن در خطبه حضرت زینب (س) در شام 

فاطمه صغری برقرار[1]

 

چکیده

حضرت زینب کبری سلام الله علیه در حادثه کربلا در شام ،خطبه شورانگیزی ایراد فرمودند که در آن زمامداری بنی امیه را زیر سوال بردند . در این خطبه که متن آن از کتاب احتجاج طبرسی گرفته شده است آیاتی از قران کریم تجلی یافته است .این پژوهش درصدد است با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی ، ضمن بیان توضیحاتی پیرامون انواع روش های تفسیری ،آیاتی که توسط حضرت زینب (س) در اثبات برتری امام حسین بر دیگران و شایستگی اهل بیت و حق بودن آنان ، مورد استناد قرار گرفته است ، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و انواع روش های تفسیری را در خطبه این بزرگوار شناسایی نماید . بررسی ها نشان می دهد ، استفاده از روشهای تفسیری همچون روش جری و تطبیق ، بیان مصادیق آیات و تفسیر روایی از روش های تفسیری است که در آیات بررسی شده این خطبه ،تجلی یافته است .

 

واژه های کلیدی : قرآن ، خطبه زینب (س) ،امام حسین (ع) ، روش شناسی ، یزید

 

 

 

 

 

 

 

 

1.مقدمه

 

 

یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ اسلام ، واقعه قیام امام حسین علیه السلام در کربلا است که در این قیام ،مهمترین و سنگین ترین وظیفه بر عهده بزرگ بانوی اسلام ، حضرت زینب کبری سلام الله علیها بود ، ایشان پروریده بیت فصاحت و بلاغت و تربیت­یافته­ی بیان و خطبه های شورانگیز است، ایشان از کودکی ناظر خطبه­های حماسی و احتجاجی حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام بودند و با هوش و استعدادی که خدا به ایشان لطف کرد ، آن خطبه ها را حفظ کرد و به دیگران منتقل نمود و با این حال ، طبیعی است که در مجلس یزید ، اینگونه سخن گوید و یزید را مفتضح کند چنان که بعد از پایان خطبه یزید (لعنه الله علیه) سرش را پایین انداحته بود و همه کسانی که با او بودند سر را پایین  انداخته بودند؛ «کان علی رووسهم الطیر» ،گویا پرنده ای بر سر آنان نشسته بود[2]. حضرت زینب در مجلس یزید صحنه­ها و مناظری را دید که شدیدترین اهانت و توهین به مقدسات مسلمانان بود وسخنانی که پرده از کفر یزید برمی داشت وعلاوه بر آن یزید(لعنه الله علیه) سر مقدس امام حسین(ع) را در مقابل خودگذاشت و در حالی که شراب می خورد با عصایی شروع به ضربه زدن به لبها و دندانهای آن حضرت کرد .[3] آیا برای حضرت زینب(س) صحیح و جایزبودکه سکوت کند ؟ چگونه سکوت کند در حالی که او می­داند که میتواند آن ادعاهای موهوم را باطل کند. ایشان در این خطبه که در اوج فصاحت و بر بالای قلّه بلاغت قرار داشت و نشانه ای بود ، از قدرت بیان و معجزه ای بود در قوت قلب و عدم ضعف و شکست در برابر طاغوت بنی امیه و سربازان مسلح و جلادانی که با آمادگی کامل اطراف او را گرفته و منتظر فرمان یزید (علیه اللعنه ) بودند ،با بکار گیری چهارآیه به طور صریح و پنج آیه به طور غیر صریح و به صورت اقتباسی استفاده کرده اند تا برتری اهل بیت را بر دیگران ثابت نموده و لیاقت اهل بیت را بر جانشینی پس از پیامبر متذکر شدند .

با توجه به تنوع سبک­ها و روش­های تفسیری هم چون روش تفسیر قرآن به قرآن ، استفاده از شان نزول و سبب نزول ، بطن و تاویل ، استفاده از تمثیل ، جری و تطبیق ، بیان آیات و … این پرسشها مطرح می شود که :

-حضرت زینب(س) در خطبه ای که در مجلس یزید ایراد فرمودند،در جهت اثبات برتری امام حسین(ع)  و اهل­بیت و یارانش از چه آیاتی بهره گرفتند ؟

- روش تفسیری مورد استناد حضرت زینب(س) در این خطبه چیست ؟

این پژوهش در راستای پاسخ گویی به پرسش های مذکور، و روش شناسی آیات در این خطبه، با روش توصیفی – تحلیلی سامان یافته است .

 

 

2. فراز های مختلف خطبه حضرت زینب در شام

 

حضرت زینب (س) در حالی که کم ارزش ترین لباس های خود را به تن داشت و زنان و کنیزکان اطراف او را گرفته بودند ، به صورت ناشناس وارد مجلس ابن زیاد شد و بی اعتنا به او در گوشه ای نشست . نگاه ابن زیاد به او افتاد و پرسید؛«این زن که خود را کنار کشیده و دیگر زنان گرداگرد او هستند کیست ؟ »

حضرت زینب پاسخی نگفت ، ابن زیاد سؤالش راتکرار کرد ، یکی ازکنیزهای آن حضرت ، او را معرفی کرد . [4]

ابن زیاد رو به زینب کبری(س) کرد و گفت :« سپاس خدای را که شما را رسوا گردانید و کشت و دروغ­هایتان را آشکار ساخت »

حضرت زینب(س) فرمود :«سپاس خدای را که به واسطه پیامبرش(ص) ما را گرامی داشت و از پلیدی پاک گردانید ، تنها فاسق است که رسوا شده و بدکار است که دروغ می­گوید .»

ابن زیاد گفت :«دیدی خداوند با خاندانت چه کرد ؟» آن حضرت فرمود: «جز زیبایی ندیدم ،آنان کسانی بودند که خداوند مقدر ساخته بود کشته شوند وآن ها هم مردانه به خوابگاه خود رفتند و به زودی خداوند تو و آنان را در روز قیامت رو به رو می کند و از تو به درگاه خدا شکایت و دادخواهی می­کنند ، اینک بنگر که آن روز چه کسی پیروز خواهدشد ، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه»[5] دراین خطبه حضرت زینب(س) سخنانش را با ثنا و ستایش از خداوند شروع کرد ، حال آنکه می شد مثلا با «اِنّالِلّهِ »شروع کند ، هرچند آن هم آغاز با نام خدا است ولی حضرت می­خواهد با همان کلمه نخست ، بافته های سست یزید را از هم بگسلد و از نعمت و لطف الهی سخن بگوید و بفهماند آنچه که پیش آمده الطاف الهی بوده و جای حمد و سپاس دارد[6] حضرت زینب(س) در این فراز، عاقبت کسانی  را که به اعمال بد مرتکب شدند و آیات خداوند را تکذیب کردند بیان فرمودند و انحراف جامعه را بعد از جدش رسول اکرم(ص) متذکر شدند و سرنوشت غاصبان خلافت بر حق را، جاودانگی در آتش دوزخ عنوان داشتند و در فراز دیگر خطبه ، این بانوی بزرگ با تمسک به آیات ، علت  مهلت دادن خدا بر یزید و یزیدیان را مطرح نمودند .حضرت زینب (س) دومین بانو بزرگ در میان اهل­بیت­محمدی(ص)در فرازهای گوناگون خطبه از روش­های تفسیری متنوعی استفاده نمودند که عبارتند از :

 

یک ) استفاده از روش جری و تطبیق در تبیین آیات

جری در لغت به معنای روان شدن و جریان داشتن می باشد .[7] جری به معنای جریان داشتن ، تعبیری است که خود ائمه (ع) برای استمرار پیام قران در همه زمان ها به کار برده اند و مراد از آن ،انطباق الفاظ و آیات قران است بر مصادیقی غیر از آنچه درباره آن ها نازل شده است ، به گونه ای که از مخاطبان اولیه خود گذر کرده و بر افرادی که در قرن های بعد می آیند ، منطبق می­شوند. [8]

 نظر به اینکه قرآن مجید کتابی  است همگانی و همیشگی ، در غایب مانند حاضر جاری است و به آینده و گذشته مانند حال منطبق می­شود ، مثلا آیاتی که در شرایط خاصه­ای برای مؤمنین زمان نزول ، تکالیفی بار می­کند، مؤمنینی که پس از عصر نزول دارای همان شرایط اند ،بی­کم وکاست ،همان تکالیف را دارند و آیاتی که صاحبان صفاتی را ستایش یا سرزنش می­کند یا مژده می­دهد یا می­ترساند ، هم­چنین کسانی را که به آن صفات متّصف­اند در هر زمان و در هر مکان که باشند ، شامل می­شود . بنابراین هرگز مورد نزول آیه­ای، مخصّص آن آیه نخواهد بود ، یعنی آیه ای که درباره شخصی یا اشخاصی معین نازل شده ،در مورد نزول خود منجمد نشده ، به هر موردی که در صفات وخصوصیات ، با مورد نزول آیه شریک است ،سرایت خواهد کرد و این خاصه ، همان است که درعرف روایات به نام «جری» نامیده می­شود . [9]

جری و تطبیق ، روش اهل بیت (ع)است ،  اینکه آنان ، آیات قران را که قابل انطباق با مواردی غیر از موارد نزول باشد ، تطبیق می­کردند . روایات جری، که در صدد تطبیق آیات قران بر اهل­بیت(ع) یا بر دشمنان ایشان می باشد ، در بخش­هایی گوناگون ، بسیار و بلکه افزون بر صدها روایات است .[10] بی تردید ، الغای خصوصیت از تعابیر و مفاد آیات و تطبیق بر مصداق برتر یا مصادیق متعدد ، نوعی تعمیم و توسعه معنایی الفاظ قرانی را نشان داده ،و در دست یافتن به مفهوم درست آن ها کمک می کند . [11]

طبق سنّت جاریه جری و تطبیق در آیات قرآن ، زینب کبری(س) در ایراد خطبه شریف در مجلس یزید، آیاتی از کلام خدا را بر یزید و یارانش تطبیق دادند . این روش تفسیری در چهار مورد از آیات مورد استناد حضرت زینب (س) در این خطبه تجلی یافته است .

نمونه اول ) زینب­کبری(س) فرمودند:« صدق الله سبحانه کذلک یقول: ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ»(روم /10) (راست گفت خدای سبحان و منزه که فرمود: سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن رابه مسخره گرفتند). این آیه حامل پیام های بسیار مهم و ارزشمند و از تطبیقات عالی و رمز داری برخورداراست که به شرح ذیل می­باشد :

–این آيه سرانجام كار ستمگران مذكور را بيان مى‏كند، و به همين جهت با كلمه« ثم- سپس» تعبير كرد، و كلمه«عَاقِبَةَ» با (نصب) خوانده مى‏شود، چون خبر«كان»، و اسمِ «كان» كلمه­ی «السُّوأَى» است، و با اينكه قاعدتا بايد اسم«كان» اول بيايد، و سپس خبر، اگر خبر را مقدم ذكر كرده، براى اين است كه حصر را اِفاده كند، و بفهماند كه سرانجامشان جز «السُّوأَى» چيزى نيست.

-در كلمه «أَساؤُا» نفرموده در چه چيز بد كردند، و خلاصه متعلق آن را ذكر نكرده و كلمه «السُّوأَى» به معناى حالتى است كه صاحبش از آن در رنج باشد، و مقصود از آن در اين جا عذاب بد است.

-جمله «أَن كَذَّبُواْ بَِايَاتِ اللَّهِ»، معنايش اين است که بدترین عذاب سرانجام كار كسانى شد كه عمل بد مى‏كردند، و غير اين سرانجامى نداشتند، براى اينكه آيات خدا را تكذيب و استهزاء مى‏كردند.[12]

-زینب­کبری (س) با توجه به این آیه یزید را مصداق بارز« الَّذِينَ أَساؤُا » بر شمردند ، یعنی انسان  بد عمل و زشت کردار و تبهکار .

-چون «السُّوأَى» تأنیث «أسوء» است یعنی اقبح و زشت­تر است، پس به او فهماند که تو نه تنها بدی کردی ، بلکه زشت­ترین کارها و قبیح­ترین اعمال نادرست و خلاف را انجام داده ای و به تعبیر دیگر ، به یزید فهماند که تو جنایتکارترین مردم هستی .

-حضرت زینب(س) به همه حاضران در آن جمع فهماند که یزید ،آیات خداوند را تکذیب کرده و مورد استهزاء قرار داده است و سرانجام آن همه فساد ، تکذیب ایات الهی است .

-حضرت متذکر این مطلب شدند که گناهان بزرگ ، آن خبیث منحرف را به نقطه خطرناک کفر رساند .

-این آیه در ضمن اینکه داستان کفار عجم و مغلوب شدن آنان و حکایت عاد و ثمود و بلیات و هلاکت و انقراض آن مردمان و وخامت حال آنان بیان شده ولی حضرت با ذکر این آیه روشن نمودند که حالت یزید و یارانش از وضع کفار عجم و مشرکان عاد و ثمود خارج نیست و وی در سرنوشت شوم نکبت بار و انقراض دولت و دودمان نیز مانند آنان خواهد بود .[13]

 

نمونه دوم ) شاهد مثال دیگر در این زمینه ،توصیف کافران و ظالمانی همچون یزید است که خداوند به خاطر اندیشه غلط و سراسر اشتباهشان تنبه می دهد .حضرت زینب برای دومین بار به آیه ای کامل تمسک کرده و بدین وسیله شخصیت کاذب یزید را درهم می­شکند .

حضرت می­فرمایند: «أنسیت قول الله عزوجل : وَ لَا يحَْسَبنَ‏َّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَيرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِيزَْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ»(آل­عمران/178) فرمودند:«آیا فراموش کرده­ای گفتار خداوند عزیز و جلیل را در قرآن­کریم که می فرماید : و البته گمان مبرند آنان که کافر شدند و طغیان ورزیدند که اگر به آنان مهلت می دهیم به سود آنان است ، ما به آنان مهلت می­دهیم فقط برای این که بر گناهان خود بیافزایند و برای آن ها عذابی خوارکننده است».

خداوند در این آیه درباب مسارعت كفّار در كفرشان اشاره دارد و بیان می دارد که اين مسارعتشان در كفر در حقيقت چوب خدا است، و تسخيرى الهى است، او است كه كفار نامبرده را به سويى مى‏راند كه در آخر خط ،حظى و بهره‏اى در آخرت برايشان نماند، آن گاه در اين آيه وجهه كلام را متوجه خود كفار نموده و فرمود: زنهار كه از وضع حاضر خود خوشحال نباشند، كه وضع موجودشان املا و مهلت خدايى است كه كارشان را به استدراج و تاخير مى‏كشاند و باعث بيشتر شدن گناهشان مى‏گردد كه دنبال آن عذاب مهينى است، عذابى كه جز خوارى با آن نيست و همه اينها به مقتضاى سنت تكميل است[14].

حضرت زینب(س) با ایراد این آیه  یزید را اشتباه­کاری همیشه در اشتباه معرفی کرده و پیش بینی می­کند که پایان کار و سرانجام زندگی ننگین او ، عذاب خوارکننده ودردناک الهی است . یزید با اندیشه خام و ناصواب خود می­پندارد که اگر خداوند چند صباحی به آنان مهلت داد به نفعشان است و از این مهلت دادن الهی خوش حال و خرسند می­گردند و شادی احمقانه می­کنند ، در حالی که این مهلت دادن به ضررحتمی و زیان قطعی آنان تمام خواهد شد زیرا خداوند به آن ها مجال می­دهد و فرصت بیشتری در اختیارشان می­گذارد تا برنامه زشت و نکبت بار خود را دنبال کنند و راه خود را ادامه دهند و بر گناهان خود بیافزایند که سرانجام ، عذاب دردناک الهی آنان را فرا می­گیرد .

بدبخت و بیچاره این منحرفان مهلت داده شده که به این امهال ، دلخوش هستند و شادمانی می­کند در حالی که اگر فهم و درک درستی داشتند می­بایست غمگین و اندوه زده به سوگ بنشینند که زمینه عذاب الهی برای آن ها فراهم شده است .[15]

حضرت زینب (س) با ادای جملات یاد شده ، نکات کوبنده­ای را به یزید متذکّر شدند :

-با جمله (أنسیتَ)، نسبت فراموشی به یزید دادند ،آن هم فراموش کردن آیات الهی ، آری ، او فراموش کار همیشه در فراموشی بوده و خطا کار همیشه در خطا و نسیان .

-حضرت، فراموشی او و هم­فکران او را به کتاب خدا و گفتار و فرموده پروردگار جهانیان نسبت داد که فوق العاده زننده و زیان­بار می باشد زیرا فراموشی معبود یگانه ،مقدمه هر گونه بدی ، زشتی، شرارت و …می­باشد .

-با ذکر این آیه که موضوع آن« الَّذِينَ كَفَرُواْ» است ، یعنی کسانی که کافر شدند و کفر ورزیدن ،حضرت به یزید فهماند که تو مصداقی بارز ازمصادیق این آیه کریمه هستی  ،ظاهرتر اینکه تو کافر هستی و از محدوده اسلام و چهار چوب مسلمانی خارج هستی و بجای اینکه ما را خارج از دین بدانی باید خود را مصداق آن بدانی .

- اثبات کرد که تو ای یزید، اشتباه محاسبه داری که تصور می کنی باقی ماندن تو در این جهان گذرا، برایت خیر است ، در حالی که اصلا چنین نیست ، که طبق فرموده صریح خداوند متعال ، این مهلت برای تو خیر نیست بلکه شرّ است .

-برای یزید، صاحب این گمانه­زنی بی­جا ، عذاب الهی ، آن هم نه عذابی ساده بلکه عذابی دردناک ، رنج­آور و خوارکننده  آماده است .

گویا حضرت زینب (س) می­فرمایند : اگر تو این آیه را فراموش کرده ای من به یادت می آورم که بدانی ، هم­اکنون درچه وضعیت زشت و نکبت­باری به سر می­بری و این وضع شوم و نفرت انگیز ، ثمره یک عمر گناه و نافرمانی و عصیان خداوند بزرگ است و این تو هستی که به نقطه نهایی شقاوت و بدبختی رسیده ای که راه نجات و فرار از آن را نداری و پایان کار تو عذابی خوار کننده است که بدان خواهی رسید .

نمونه سوم) حضرت فرمودند:«فلا یستفزنک الفرح بقتلهم وَ لَا تحَْسَبنَ‏َّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ، فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ» پس خوشبحالی به قتل آنان تو را از جای در نبرد ، مغرورت نسازد ، آن گاه آیه 169 و 170 سوره آل عمران را قرائت فرمودند :«گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مردگانند ، نه ، بلکه  آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند و شادمانی می­کنند به سبب آنچه که خداوند از فضل و رحمت خود به آنان عطا فرموده است».

و مراد از موت باطل شدن شعور و فعل است، و لذا خداوند در توضيح كلمه«أَحْيَاءٌ» از هر دو، نمونه‏اى آورد، و فرمود:«زنده‏اند و روزى مى‏خورند، و خوشحالند». روزى خوردن ،نمونه فعل و فرح، نمونه و اثرى از شعور است زيرا خوشحال شدن، فرع برشعور است.

كلمه«فرح» ضد كلمه«حزن» است، وكلمه«بشارت» و« بشرى» به معناى هر خيرى است كه تو را خوشحال كند و معناى جمله اين است كه كشته شدگان در راه خدا هم از نظر رسيدن خودشان به فضل خدا و ديدن آن فضل ،خوشحالى مى‏كنند و هم در طلب اين خبر خوش هستند كه دوستان عقب مانده‏شان نيز به اين فضل الهى رسيدند، و آنها نيز خوف و اندوهى ندارند.[16]

حضرت زینب کبری(س) با استناد به این آیه ، فرمودند فرح وشادی کشتن این عزیزان ، تو را نفریبد وعلت نا بجا قلمداد کردن این شادمانی را بیان نمودند . فشرده بیان آیه این است که نگرش­ها درباره شهادت دوگونه است :

1-گروهی آن را مرگ واقعی شمرده و شهیدان راه خدا را مرده به حساب می­آورند و با این برداشت، ممکن است دشمنان شهدا ، از مرگ آن ها شادمانی کنند و از اینکه آن ها را از بین برده اند بگویند؛دیگر خاطر ما آسوده است و جای هیچ گونه نگرانی از طرف آن ها نیست .

2-نظریه دوم آن است که شهیدان راه خدا هرگز نمرده و نمی­میرند و آنان جزء گروه مردگان به حساب نمی­آیند ، بلکه حیات دارند و از عالی ترین نوع حیات و زندگی برخوردارند .

و این آیه از اینکه تنگ­نظران ،کشته­شدگان در راه خدا را اموات بخوانند نهی کرده­است .

زینب کبری(س) با استناد این آیه به یزید فهماند , شادی و ابتهاج تو در قتل سید الشهدا(ع) و خویشان و یارانش ، امری کاملاً جاهلانه است زیرا تو مسروری از اینکه حسین نابود شده است ولی این قضاوت جاهلانه توست اما در قضاوت خداوند بزرگ ،آنان زنده­اند .

 

دو) بیان مصادیق آیات

بسیاری از روایات تفسیری معصومین(ع) در پی تفسیر آیات قران نیست، بلکه در پی تطبیق آن بر برخی از مصادیق آیه است . با بررسی این مصادیق می توان به الگوی کاملتری از روش فهم قران دست یافت . به دلیل همین رویکرد خاص معصومین(ع) ،بسیاری از روایات گرد آمده در تفاسیر روایی ،در پی تفسیر آیه نیست ؛ بلکه در پی تطبیق آن بر برخی از مصادیق و در موارد فراوانی ، تطبیق بر بارزترین مصداق آن است .[17]

در این خطبه،حضرت زینب­کبری(س) در چهار مورد با استناد به آیات ، بجای رازگشایی از مفاهیم عام آیات ، از مصادیق خارجی سخن به میان آورده است ویزید را مصداق بارز این آیات معرفی کرده است که به شرح ذیل می­باشد :

نمونه اول ) درجمله؛« فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتي‏ فَعَلْتَ »(شعراء/19)(ای یزید بجا آوردی آن کارهای زشت و قبیحی که انجام دادی).

این سخن اشاره به عظمت گناه یزید و جرائمی است که مرتکب شده­است و این جمله را در مواردی بکار میبرند که بخواهند عظمت و سنگینی کار و اقدام شنیع کسی را بازگو کنند چنانکه فرعون در برابر موسی همین جمله را بکار برد و گفت:«أَ لَمْ نُرَبِّكَ فينا وَليداً وَ لَبِثْتَ فينا مِنْ عُمُرِكَ سِنينَ *وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتي‏ فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْكافِرينَ »( آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم؟ و سال هایی از زندگیت را در میان ما نبودی؟ وسرانجام، کار خودت را کردی و عملی که نباید انجام بدهی انجام دادی و تو از ناسپاسانی ).(شعراء/18؛19)

نمونه دوم ) حضرت زینب­کبری(س) درادامه خطبه خود می­فرمایند:« بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلاً»که این سخن به آیه 50 سوره کهف اشاره می­نماید که خداوند می­فرماید:« وَ إِذْ قُلْنا …  بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلاً»(… چه جایگزین بدی است برای ظالمین ، انتخاب اطاعت شیطان به جای اطاعت خداوند .)

حضرت با بیان این جملات گهربار، خواستند به همه بفهمانند که معاویه در نصب یزید به خلافت از شیطان اطاعت کرده بود .حضرت نه تنها در این خطبه غرّاء یزید را مورد سرزنش قرار دادند بلکه یادی از اعمال شنیع پدرش معاویه هم می کند و می­فرمایند پدر تو هم مانند تو از شیطان اطاعت کرد و تو را به ناحق بر کرسی خلافت نشاند .

نمونه سوم ) در جای دیگری از خطبه این بزرگ بانوی اسلام فرمودند:« مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً»( چه کسی جایش بدتر و لشکر و سپاهش ناتوان­تر است).(مریم/75)

منظور حضرت زینب(س) از بیان این جمله این بود که ، خداوند متعال با مهلتی که به شما ظالمان می­دهد ، به زودی خواهید فهمید که موضع و جایگاه شما بدتر از همه و لشکر شما از همه لشکرها ناتوان­تر است و در روز قیامت هم دچار عذاب الهی و عقوبت عظیم خواهید شد و برای ابد مورد خشم و نفرین خداوند قرار خواهید گرفت. واین کلام اشاره دارد به آیه75 سوره مریم که خداوند می­فرمایند:« قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا … مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً»( بگو کسی که در گمراهی است ….چه کسی  جایش بدتر و لشکر و سپاهش ناتوان­تر است . )

نمونه چهارم ) و شاهدمثال دیگر در این قسمت می­تواند این کلام حضرت باشد که فرمودند:«ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ»(هنگامی که نمی­یابی، مگر همان را که در دست تو از پیش فرستاده و خداوند به بندگانش ظلم نمی­کند) این کلام به آیه 10 سوره حج اشاره دارد.زینب کبری (س) با این اشاره به قران می خواهد به یزید بفهماند که با این کاری که با اهل بیت پیامبر(ص)و محبین اهل بیت انجام دادی با دستان خود عذاب جهنم را برای خودت و یارانت مهیا کرده ای .

 

سه) تفسیر روایی 

این تفسیر در بیان و تفصیل آیات ، قبل از هر چیز ، بر روایات نقل شده است از معصومین (ع) وبر روایات صحابه پیامبر (ص) وتابعان که در توضیح و شرح دشواری های آیات وارد شده استوار است .

در این زمینه فقط یک شاهدمثال داریم و آن هم این کلام حضرت زینب (س) می­باشد که فرمودند:«ألا فالعجب کل العجب لقتل  الأتقیاء و…. بأیدی الطلقاء الخبیثه» (آگاه باش که جای شگفتی و بازهم جای تعجب است ….پیامبران واوصیاء به دست آزاد شدگان و افراد خبیث و… کشته می­شوند .) این سخن بانوی بزرگوار، اشاره به آیه 26 سوره ابراهیم دارد .

خبیثه یعنی مردمان خبیث و پلیدی که ذاتشان با خباثت عجین گشته و ناپاکی در سرشتشان وارد شده که قهرا هر گونه فساد وشرارت در آن متصور خواهد بود .و کلمه«طُلَقا»، جمع طَلیق به معنای اسیران رها شده است و حضرت با این کلمه ، صفحه پر سر و صدا از تاریخ را به عقب برگرداند و سوابق تاریخی خاندان یزید را یادآوری می کند که وقتی پیامبر، مکه را فتح کرد به مردم مکه گفت : شما از هیچ اذیتی فروگذار نکردید و حتی به مدینه هم تاختید و با من جنگیدید با این  همه شما را عفوکردم (اذهبوا انتم الطُّلَقا)راه خود را بگیرید و بروید که شما را آزاد کردم البته مصداق بارز این لقب ،آل­ابی­سفیان بودند و این واژه، صفتی معرف گونه برای این خاندان ننگین و بدسابقه گردید .

 علي­بن­ابراهيم، گفت؛ خبر داد مرا پدرم ،از حسن بن محبوب، ازأبي جعفر الأحول،از سلام بن المستنير، ازأبي جعفر(عليه السلام)،گفت: سوال کردم از قول الله:«مَثَلًا كَلِمَه طَيِّبَه الآيه». گفت: «درخت ،رسول­الله (صلى الله عليه و آله)است که ریشه و نسبش از بني­هاشم است ، وساقه درخت، علي­بن­أبي­طالب(عليه السلام)، وشاخه درخت آن فاطمه(عليها السلام)، و ثمره آن  أئمه از پسرعلي و فاطمه(عليهم السلام) و شيعیان آنان ،برگهای درخت هستند واگر مومنین از شیعیان ما بمیرند برگ درخت کم می­شود و اگرفرزندی از آنان به دنیا بیاید برگی از آن درخت اضافه می­شود .[18]

سپس گفت :«وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَه» مانند درخت خبیثه است که ریشه در زمین ندارد .

و درروايه أبي­الجارود، از أبي جعفر(عليه السلام): « همچنین هستندكافران ،بالا نمی رود اعمالشان به سوی آسمان  و بنی­اميه یاد نمی­کنند خدا را در مجلس ونه درمسجد ، وبالا نمی­رود اعمالشان به سوی آسمان مگر گروه کمی از آنان. [19]

طبرسي گفت: روایت کرده ابو الجارود، عن أبي جعفر (عليه السلام): «همانا این مانند بني اميه است».[20]

 

نتیجه

پرسش کلیدی این پژوهش ، تنوع روش­های تفسیری مورد استفاده حضرت زینب­کبری(س) در تبیین آیات حوزه برتری اهل­بیت­پیامبر(ص)و آشکار کردن چهره واقعی یزید است . این پژوهش ، توضیح وتبیین اقسام روش­های تفسیری مورد استناد حضرت را رهیافتی مناسب به سوی پاسخ به این پرسش می­داند و نشان می­دهد :

1- حضرت زینب(س) در استدلال های پیرامون برتری اهل بیت و آشکار کردن چهره واقعی یزید با استناد به نه آیه از قرآن­کریم ،لزوم اطاعت از فرامین الهی را تاکید نمودند . استفاده از روش های تفسیری هم چون روش تفسیرآیات طبق قاعده جری وتطبیق درچهار مورد ،بیان مصادیق آیات کلام وحی درچهار مورد  ویک مورد استفاده از تفسیر روایی در خطبه حضرت زینب (س) ، تجلی یافته است .

2-حضرت زینب (س) با عنایت به سنت جری و تطبیق ، و عدم انحصار آیات کلام وحی در زمانی خاص ، آیاتی از قرآن کریم را به برتری امام­حسین(ع) و کافربودن یزید مطابقت دادند . از جمله این آیات ،آیه 10 سوره روم ، آیه 178 سوره آل عمران و آیه 169-170 سوره بقره است که حضرت دو آیه اول را به یزید و یارانش و دو آیه پایانی را به شهدای کربلا تطبیق دادند .

3-دربیان مصادیق خارجی، آیاتی از قرآن کریم ،حضرت با توجه به آیه19 سوره شعراء ،به عظمت گناه یزید اشاره کرد وبا استناد به آیه 50 سوره کهف ، بیان فرمودند که معاویه در نصب یزید از شیطان اطاعت کرده­است و با کمک آیه 75 سوره مریم ، عذاب سخت قیامت را برای یزید ظالم یادآوری کرد و آخرین آیه ای که ایشان در این روش تفسیری کمک گرفتند آیه 10 سوره حج بود که به یزید فهماند با این کاری که در حق اهل بیت و محبین اهل بیت انجام دادی عذاب جهنم را برای خودت و یارانت مهیا کرده­ای .

4-حضرت زینب(س) با کمک آیه 26 سوره ابراهیم و به روش تفسیر روایی، واژه خبیثه در قرآن را به بنی­امیه نسبت داده است .

5- وجوب شناخت اهل­بیت(ع) و اطاعت از ایشان و مودت و فضیلت ایشان بر سایر مردم ، در جای­جای این خطبه مشهود است . و مطلب مهم دیگری که در این خطبه به کرار تکرار شده است ، عظمت گناه یزید و تکذیب آیات الهی از سوی یزید و اینکه یزید با این عمل ظالمانه خود عذاب سخت الهی را برای خود مهیا کرده­است. و مهمترین موضوع در این خطبه غرّاء ، مسئله بی احترامی و هتک حرمت بر ذریه پیامبر(ص)بود که یزید با این عمل فجیع خود آیات صریح قرآن را که در مورد این موضوع نازل شده بود را زیر پا نهاد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع و ماخذ

 

قران کریم ، ترجمه ناصر مکارم شیرازی

1-بحرانی ، هاشم بن سلیمان ) 1416 ق (.البرهان فی تفسیر قران ، تهران :بنیاد بعثت .

2- بنت شاطی ،عایشه ) 1966 م( .بطله الکربلا ، چاپ مصر:دار الهلال .

3-سپهر ، عباسقلی )1390 ش (.طراز المذهب ، تهران :اساطیر .

 4-جوادی آملی ،عبدالله)1378 ش( . تفسیر تسنیم ، چاپ اول ، قم :مرکز نشر اسراء.

 5-جهرمی ،علی )1394 ش (.شرح خطبه حضرت زینب در شام ، قم :انتشارات تبلیغات اسلامی حوزه علمیه .

6-دیاری بیدگلی ، محمد تقی )1390ش(. نقش و کارکرد روایات تفسیری معصومان (ع) با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی ، حدیث پژوهی ، شماره 5، ص 43-68 .

7-سید بن طاووس )1414 ق(.اللهوف علی قتلی الطوف ،قم :انتشارات دارالاسوه للطباعه و النشر.

8-طباطبایی ، سید محمد حسین) 1417ق (.المیزان فی تفسیر قران ، بیروت :موسسه العلمی للمطبوعات .

 9-طباطبایی ،سید محمد حسین)1372 ش(. قران در اسلام ،،قم :انتشارات اسلامی .

10- طبرسی ، احمد بن علی) 1403 ق (.احتجاج ، مشهد : نشر مرتضی .

 11-عیاشی ،محمدبن مسعود) بی تا(.،تفسیر عیاشی ، تهران :مکتبه علمیه الاسلامیه .

12-قرشی ، سید علی اکبر)1371ش(.قاموس القران ، تهران :ایرانسال .

13-قیومی اصفهانی ، جواد )1380 ش(.صحیفه الحسین ، قم :انتشارات اسلامی .

 14-قمی ،علی بن ابراهیم1367)  ش( . تفسیر قمی ، قم:انتشارات دارالکتب .

15-میرباقری ،محسن (1380 ش). ظاهر قران ،باطن قران ، تهران :بی جا .



[1]. طلبه سطح سه حوزه علمیه مکتب الزهراء – گرگان ؛ fatemehbargharar@gmail.com
-بانو بنت شاطی ،بطله الکربلا ، ص 141[2]
-سپهر،عباسقلی خان ،طراز المذهب، ص 253[3]
1-سید بن طاووس ، اللهوف علی قتلی اللطوف ،ابوالحسن میر ابوطالبی ،ص 176                                                      
-قیومی اصفهانی ،جواد ،صحیفة الحسین، ص 22[5]
- آیت الله کریمی جهرمی ،شرح خطبه حضرت زینب در شام، ص25  -26[6]
-قرشی ،علی اکبر ،قاموس قران ،ج 2 ،ص 30 [7]
-میرباقری ،محسن ،ظاهر قران ،باطن قران ، ص236 [8]
8-طباطبایی ،محمد حسین ، قران در اسلام ، ص28 /دیاری بیدگلی ، محمد تقی ،نقش و کارکرد روایات تفسیری معصومان (ع) با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی ص 5
-طباطبایی، محمد حسین ،المیزان فی تفسیر القران  ، ج1، ص 42[10]
-دیاری بیدگلی،محمد تقی ،همان ،ص 58[11]
-طباطبایی ، محمد حسین ،المیزان فی تفسیر قران ، ج 16 ،ص240 [12]
-سپهر ، عباسقلی ،طراز المذهب ،ص 250 -251 [13]
-طباطبایی،محمد حسین ،ترجمه تفسیر المیزان ،ج 4 ،ص 123 [14]
- کریمی جهرمی ،علی ،شرح خطبه حضرت زینب در شام ،ص 40[15]
-طباطبایی ،محمد حسین ،ترجمه تفسیر المیزان ،ج 4،ص 95[16]
-جوادی آملی ،عبدالله ،تفسیر تسنیم،ج 1، ص 168[17]
-قمی ، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی ،ج 1، ص 369[18]
-پیشین [19]
-بحرانی ،هاشم بن سلیمان ،البرهان فی تفسیر قران ،ج 3، ص 299[20]

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی
 [ 09:46:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت