معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  تحليل و بررسي آيه انا عرضنا الامانه علي السموات والارض ...

استاد راهنما: حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای غلامرضا گلچین راد

استاد مشاور: حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای محمد مهاجر مازندرانی

محقق: زهرا گرزین

چکیده

یکی از فضائل اخلاقی که ریشه در آیات و روایات دارد، امانت داری است که یکی از صفات برجسته انسان عموما و و مومن خصوصا می باشد و وجه ممیز بین مومن و غیر او می باشد و انسان با پذیرش امانت الهی و ادای آن دارای موفقیت و منزلت ممتاز می شود. این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و روش به کار رفته در آن اسنادی است و داده ها با ابزار فیش جمع آوری شده است. در این تحقیق با استفاده از برخی کتب تفسیری شیعه و اهل سنت و هم چنین کتب حدیث به بررسی آیه (إنا عرضنا الامانه علی السموات و الارض ….) پرداخته شده است و بیان گردیده که امانت از نظر مفسرین معانی متعددی همچون ضدخیانت، راستی، ودیعه، و هر چیزی که برای نگه داشتن به کسی بسپرند، دارد. از دستاوردهای مهم آیه مورد تحقیق این است که خدا به انسان امتیازاتی داده که در موجودات دیگر وجود ندارد و این امتیازات برای انسان مسئولیت آور بوده است. به همین دلیل انسان با داشتن استعدادهای والای خدادای، امانت الهی، یعنی مقام خلافت را پذیرفت و امین خدا در هستی شد.

کلیدواژه: عرض، امانت، اباء، اشقاق، حمل، انسان، ظلوم، جهول

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[پنجشنبه 1397-07-05] [ 10:24:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  قرآن ...

اين قرآن حبل الهى است؛ ريسمان مستحكم الهى است كه اگر به آن چنگ زديم، لغزش و افتادن و گم شدن و اينها ديگر در آن نيست

*خواندن قرآن، از اول تا آخر، يك چيز لازمى است. بايد قرآن را از اول تا آخر خواند؛ باز دوباره از اول تا آخر؛ تا همه‌ى معارف قرآنى يكجا با ذهن انسان آشنا شود.

*اگر بتوانيم با قرآن انس بگيريم، معارف قرآن را در دل و جان خودمان نفوذ بدهيم، زندگى ما و جامعه‌ى ما قرآنى خواهد شد. (24/4/1389بيانات امام خامنه ای در دیدار شركت كنندگان در بیست و هفتمین دوره مسابقات بین المللی قرآن كریم)

كسی كه تفكر و تدبر در معانی قرآن كرد، در قلب آن اثر كند و كم كم به مقام متقین رسد و اگر توفیق الهی شامل حالش شود، از آن مقام نیز بگذرد و هر یك از اعضاء و جوارح و قوای آن، آیه‏ای از آیات الهیه شود و شاید جزوات و جذبات خطابات الهیه او را از خود بیخود كند و حقیقت “اقرا و اصعد” را در همین عالم دریابد تا آن كه كلام را بی‏واسطه از متكلمش بشنود و آنچه در وهم من و تو ناید آن شود.

امام خمینی، صحیفه نور، (مجموعه 22 جلدی) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول. همان، ج 19، ص 143

 

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی
 [ 10:10:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شیوه های تربیت در سوره لقمان ...

نگارنده: فرشته اسکندری

چکیده

   انسان موجودی است سرشار از توانایی های درونی که باید در روند تربیت به مرحله ی ظهور برسد. از سوی دیگر صفات نیکو باید از طرق مختلف در وجود وی ایجاد شود.

تربیت اساس و پایه یک جامعه است. با توجه به اهمیت تربیت دینی کودکان نسل حاضر که در معرض شبیخون فرهنگی و بی هویت کردن نسل جوان ما آن هم به صورت هدفمند می باشند ضرورت ایجاب می کند که نسبت به این مسأله بی تفاوت نبوده و با استعانت از شیوه های تربیتی قرآن کریم به ویژه سوره ی لقمان که بهترین و کامل ترین روشهای تربیتی در آن نهفته است، در جهت تربیت فرزندان خود از آن استفاده نماییم. و ازآنجائی که خانواده اولین جایگاه تربیت است، بی شک مهمترین وظیفه ی والدین، تربیت فرزندان می باشدو خداوند با بیان الگوهای تربیتی به کمک مربیان آمده است.

این تحقیق با هدف شناخت شیوه های تربیتی سوره لقمان انجام گردید و در آن تلاش شده تا به این سوال پاسخ داده شود که شیوه های تربیتی به کار رفته در سوره لقمان چیست؟

این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و روش به کار رفته در آن از اسنادی است، ابزارگردآوری داده ها، فیش می باشد.سوره ی لقـمان حـاوی نکات تربیـتی مهـمی نظیر: خداپرستی، نهی از شرک، احسان به پدر و مادر، دوری از تقلید و اطاعت کورکورانه، احسان به والدین، یادآوری ازحسابرسی در قیامت، برپایی نماز، امربه معروف و نهی ازمنکر، صبر و شکیبایی در برابر مصائب و مشکلات، دوری از تکبر، اعتدال و میانه روی، بی اعتنایی نکردن به مردم و پرهیز از افراط و تفریط( در راه رفتن و در صوت) می باشد.

واژگان کلیدی: تربیت، شیوه، شیوه ی تربیت، سوره، لقمان، سوره لقمان

مقدمه

انسان، شگفت انگیزترین آفریده خدای بزرگ و برترین نشانه قدرت لایزال اوست. انسان، مستعد اتصاف به همه ی صفات و کمالات الهی است. او در این عالم خاکی سکنی گزیده است وتربیت تنها راه دستیابی به آن حقیقت مقدس است. در این راستا انبیاء الهی آمده اند تا با تعلیم وتربیت، بشر را به کمال و سعادت واقعی دنیا وآخرت برسانند.

امروزه، انسان به دلیل غرق شدن درامور مادی و دورشدن از مسیر اخلاقی و نپرداختن به تربیت و تهذیب، دچار گسترش فساد، قتل وغارت، بی عدالتی ودیگر رذایل اخلاقی شده است.

بنابراین جهت برون رفت از این نابسامانی ها باید دست به کار اساسی و بنیادین زد.یعنی باید به قرآن مراجعه کرد. قرآن به عنوان یکی از اصلی ترین مصادر رشد و تعالی فکری ومعنوی برای تربیت انسان است، به ویژه سوره ی لقمان که مملو از آموزه های تربیتی در ابعاد گوناگون  می باشد. دراین مقاله سعی شده است تا شیوه های تربیت دینی دراین سوره بررسی شود که ضمن معرفی حقانیت وجامعیت موضوعات قرآنی بستر مناسبی را درجهت تربیت دینی ایجاد می کند .

 

الف) تربیت

1- مفهوم لغوی تربیت

تربیت، مصدر باب تفعیل از ماده «ربی،یربو»(لسان العرب، ذیل ماده «ربی») به معنی رشد است. (ابن منظور، ج14، 1408ق: 29) راغب اصفهانی درکتاب مفردات خود در باره ی کلمات رَبَا، یَربُوا،رَبَاءً می نویسد:

“رَبَیتُ” (تربیت کردم)از واژه ی"رُبُّو” است وگفته اند اصلش از مضاعف کلمه ی “رَبَّ (رَبَبَ)” بوده است.(الراغب الاصفهانی، ج2، 1362ش: 18).

 لغت “رَبَّ” به معنای مالک،خالق،مدبِّر،سرور،منعم ،تربیت کننده ومربی می باشد. (ابن منظور، ج14، 1408ق: 30)"رَبَّ” در اصل به معنای تربیت و پرورش است وعبارت است از ایجاد حالتی پس از حالت دیگر درچیزی تا به حد نهایی تام وکامل خود برسد».در بحث تربیت انسان، مفهوم واژه ی تربیت بر پرورش دادن استعدادهای انسانی یعنی فراهم کردن زمینه ی رشد استعدادهای آدمی دلالت می کند. (تهرانی،1376ش: 23)این واژه از ریشه"ر ُبُوّ” به معنی زیادت و فزونی و رشد و برآمدن گرفته شده است. (ابن منظور، ج5، 1408ق:126)

اصل معنا در ماده ی “تربیت” سوق پیدا کردن به سوی کمال و رفع کمبود ها است.آیت الله مطهری میفرمایند:"تربیت واقعی عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعداد درونی ای که بالقوه در یک شیء است را به فعلیت درآوردن و پروردن” (مطهری،1364ش: 38)

2- مفهوم اصطلاحی تربیت

تربیت دراصطلاح به معنای رشددادن یا فراهم کردن زمینه رشدو شکوفایی استعدادهاو به فعلیت رساندن قوای درونی یک موجود است؛ لذا تربیت به انسان اختصاص ندارد و در مورد هر موجودی که قابلیت رشد داشته باشدصادق است وهرگاه درموردانسان بکار رود، کلیه ابعاد وجودی وی را شامل می شود.(رهبرو رحیمیان، 1386ش: 20)تربیت به معنای فرآهم آوردن زمینه ی فکری برای به فعلیت رساندن قوا و استعدادهای نهفته ی آدمی و تعدیل غرائز در جهت رساندن انسان به هدف نهایی خود- که مقام قرب خداوند و خلیفه اللهی است- می باشد.(همان:40 )

آنچه به طور کلی درباره ی معنای اصطلاحی تربیت می توان گفت این است که: تربیت، پرورش استعدادهای مادی و معنوی و توجه دادن آنهاست به سوی اهداف و کمالاتی که خداوند متعال آنها را برای آن اهداف در وجود آدمی قرار داده است.( صانعی،1378ش: 12-13)

3-مفهوم شیوه ی تربیت

شیوه ی تربیت راهکار عملی است که در فرآیند تربیت بکار می رود تا متربی به هدف نهایی تربیت برسد.(همان: 53 )

مراد از شیوه های تربيتي، شيوه‏ها و رفتارهايي است كه مربّي جهت تحقق بخشيدن به اهداف تربيتي، به كار مي‏بندد. در حقيقت، شیوه های تربيتي مظهر و نمود بارز كار تربيت‏اند و بخش اعظم موفقيت مربي و يك نظام تربيتي، در گرو شيوه‏هایي است كه او براي رسيدن به اهداف تربيتي اتخاذ كرده و به كار مي‏بندد. به همين جهت گزافه نيست اگر بگوييم كه خطيرترين و دشوارترين مرحله از فرآيندِ تربيت، تعيين و تشخيص شیوه ی تربيتي و استفاده و به كارگيري صحيح و مؤثر آن است. (مجلسی، ج1، 1403 ق: 85)

4-سوره ی لقمان

این سوره، مکی است و به مناسبت نام لقمان ،که درتمام قرآن تنها دو بار،آن هم در این سوره آمده، لقمان نامیده شد.(قرائتی، 1389ش: 13)

سوره لقمان سی ویکمین سوره از سوره های قرآن کریم است و دارای 34 آیه می باشد. تمام آیات آن بنا به گفته ی ابن عباس درمکه نازل شده است بجز آیات 26و27و28آن که درمدینه نازل شده است این سوره درجزء بیست ویکم قرآن قرار دارد. عدد آیات این سوره ازنظر اهل حجاز سی وسه آیه واز نظردیگران سی وچهار آیه می باشد.غرض این سوره به طوری که آغاز و انجام آن، و نیز سیاق تمامی آیات آن اشاره می کند، دعوت به توحید و ایقان و ایمان به معاد، و عمل به کلیات شرایع دین است.

این سوره نازل شد تا اصول عقائد و کلیات شرایع حقه رابیان کند.(طباطبایی،ج16 ،1366ش: 328)سوره لقمان در مجموع، پیام توحید، حکمت، معرفت و معاد را بیان می کند و فطرت بشری آدمیان را مورد خطاب قرارمی دهد تا با توجه دادن به نعمت های الهی، به شناخت و اطاعت او گردن نهاده، به سعادت ابدی برسد.(محدثی، 1369ش: 51) این سوره، بسان 28سوره دیگر با حروفی آغاز شده است که دراصطلاح مفسران، آنها را «فواتح السور» و یا «حروف مقطعه» می نامند.(سبحانی، 1368ش: 29)

الف)محتوای سوره لقمان

به طورکلی، محتوای این سوره در پنج بخش خلاصه می شود:

بخش اول بعد از ذکر «حروف مقطعه» اشاره به عظمت قرآن و هدایت و رحمت بودن آن، برای مؤمنانی کهواجد صفات ویژه هستند، می کند،و در نقطه مقابل، سخن از کسانی می گوید که در برابر این آیات، سرسختی نشان می دهند.

بخش دوم از نشانه های خدا در آفرینش آسمان و برپاداشتن آن بدون هیچ گونه ستون، و آفرینش کوه ها و زمین، جنبدگان مختلف، نزول باران و پرورش گیاهان سخن می گوید.

بخش سوم به همین مناسبت قسمتی از سخنان حکمت آمیز «لقمان»، آن مرد الهی را به هنگام اندرز فرزندش، نقل می کند که از توحید و مبارزه با شرک شروع شده، و باتوصیه به نیکی به پدر و مادر، و نماز، امربه معروف ونهی از منکر، شکیبایی در برابر حوادث سخت، خوشرویی با مردم، تواضع و فروتنی و اعتدال در امور، پایان می یابد.

بخش چهارم بار دیگر به دلایل توحید باز می گردد، و سخن از تسخیر ازآسمان و زمین و نعمت های وافر پروردگار و نکوهش از منطق بت پرستان به میان می آورد، و از آنان بر مسأله خالقیت پروردگار که پایه عبودیت اوست اقرار می گیرد.

بخش پنجم اشاره کوتاه و تکان دهنده ای به مسأله معاد و زندگی پس از مرگ دارد، به انسان هشدار می دهدکه به زندگی این دنیا مغرورنشود، و به فکر سرای جاویدان باشد.(مکارم شیرازی،1385،ش: 6)

ب) لقمان حکیم بود نه پیامبر

 اساس وشالوده مکتب لقمان حکمت الهی است. خداوند می فرماید:« وَلَقَدآتَینَا لُقمَانَ الحِکمَةَ؛ به تحقیق لقمان را حکمت دادیم».(لقمان:12)برخی از روایات حاکی است که لقمان با آن همه کمالات، به مقام پیامبری نرسیده بود.از پیامبر اسلام نقل شده که آن حضرت فرمود:” لقمان، پیامبر نبود، بنده ای بود فکور و خوش عقیده، او خدا را دوست می داشت، خدا نیز او را دوست داشت و بر او منت نهاد و حکمت به او آموخت.(طبرسی،ج4، 1354ش: 15)

می گویند خدای تعالی لقمان را مخیر کرد میان نبوت و حکمت.و لقمان حکمت را اختیار کرد. مقام حکمت و زهد لقمان در شخصیت او جاذبه و دافعه ی عقل پسندی ایجاد کرده بود.(بلاغی،1334ش: 190)

ج) شیوه های تربیت در سوره ی لقمان

1: تربیت اعتقادی در سوره ی لقمان

 اعتقادات بخشی از دین اسلام را تشکیل می دهند؛ از این رو دینداری یک فرد مسلمان در صورتی کامل و پذیرفتنی است که از نظر اعتقادی در سطح مقبولی باشد.افزون بر این، اعتقادات، پایه و اساس بخش های دیگر دین اسلام است.

1-1 تعلیم توحید و نهی از شرک

یکتاپرستی(توحید) روشن ترین مسئله ای است که هر انسان به مقتضای ندای فطرت ناچار است به آن معتقد شود و در برابر آن، پاسخ مثبت بگوید.

یکتاپرستی، اساس و ریشه ی تمام ادیان آسمانی است و دعوت تمام پیامبران روی این اساس بوده چنانکه لقمان حکیم نیز به این نکته توجه نموده وبه فرزندش می فرماید:«یابُنیَّ لا تُشرک بالله إنَّ الشِرکَ لَظُلمً عظیمً؛ پسرکم برای خدا شریک قائل مشو که شرک به خدا ستم بزرگی است».(لقمان:13)

مایه ی اصلی و جوهره ی تعلیم و تربیت اسلامی توحید است و همه ی حرکت ها باید از اعتقاد به یگانگی خدا آغاز گردد و هر فرزند و دانش آموزی حق دارد که از پدر و مادر و معلمش درس توحید و خداشناسی را فرا گیرد. لقمان پندهایش را از توحید شروع می کند زیرا توحید سرلوحه ی رسالت همه ی انبیا بزرگ تاریخ است.لقمان آینده نگر به فکر روزی است که نه مال سود می دهد و نه فرزندان و تنها سرمایه ی کارآمد، قلب سلیم است، از این رو فرزند خویش را از شرک باز می دارد و او را به سوی جهان روشن توحید رهنمون می شود تا دنیا و آخرت او را آباد سازد.

در جهان معاصر نیز که شرک مدرن گریبان گیر بشر شده است و مسائل تربیتی تحت الشعاع توسعه ی اقتصادی و رشد تکنولوژی قرار گرفته اند و غرب در منجلاب شرک آلود اومانیسم می سوزد، پدران روزگار ما باید لقمان وار به فرزندان خود درس توحید دهند و آنان را موحد بار آورند.

1-2 توجه دادن به امور آخرت

پس از توحید،اساسی ترین مسأله در آموزه های انبیاء، معاد با ویژگی ها و آثارتربیتی  و فرهنگی اش بوده است.ایمان به معاد یکی از ویژگی های افراد هدایت شده است. چنانکه خداوند متعال می فرماید:” وَالَّذینَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ إِلیکَ وَ ما أُنزِل مِن قَبلِک وَ بِالآخِرَهِ هُم یُوقِنونَ* اولَئِک علیَ هُدًی مِن رَبِّهِم اولئکَ هُم المُفلِحونَ؛کسانی که به آنچه بر تو فرو فرستادیم و به آنچه قبل از تو فرو فرستادیم، ایمان می آورند و به جهان آخرت یقین دارند، هم آنان بر هدایت پروردگارشان هستند و هم آنان رستگارند."(بقره:4-5)

پس کسانی که به معاد اعتقاد ندارند، از زمره مسلمانان خارج اند. لقمان هم نیز توجه فراوانی به این مسأله دارد وبه فرزندش یادآوری می کند:« یَا بُنَیَّ إنَّهَا إن تَکُ مِثقَالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍفَتَکُن فِی صَخرَةٍ أوفِی السَمَاوَاتِ أوفِی الأرضِ یَأتِ بِهَا اللهُ إنَّ اللهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ؛ (فرزندم،بدان که خداوند اعمال خوب وبد مردم را هرچند به مقدار خردلی درمیان سنگی یادرطبقات آسمان ها یادرزمین پنهان باشد، همه را [درمحاسبه] می آورد.خدا برهمه چیزتوانا وآگاه است».(لقمان:16)

در تفسیر این آیه آمده است که پسر لقمان، گفت:” پدر، اگرمن در سر خطیئتی کنم کوچک، خدا آن را به روی من آرد؟ او در پاسخ آیه ی بالا را تلاوت نمود.(خزاعی نیشابوری، ج15،1376ش: 290)

این سخن درباره ی بهای عمل و مسئول و مثاب بودن انسان در مقابل آن و نیز از بین نرفتن عمل است.(قرشی، ج8،1366ش: 252)

همچنین لقمان به فرزندش فرمود:«پسرم، خداوند متعال مردم رادرگرو اعمالشان قرار داده است. پس وای برآنان به آن چه که دست ودلشان به دست می آورد»(مفید،1372ش:336)

و نیز به فرزندش فرمود:« پسرم، در عزاها[ومجالس ختم] حاضرشو و در ولیمه ها [ومهمانی ها] شرکت نکن ،زیرا ماتم ها یادآور آخرت است و ولیمه ها یادآور دنیایند».(عیناثی،ج1،1380ق: 2185)

او در سفارش به فرزندش گفت:” موسیقی ها(لهو و لعب) را گوش نده، زیرا آخرت را از یادت می برد، ولی در تشیع جنازه ها حاضر شو و قبور را زیارت کن و مرگ و حوادث هولناک پس از آن را به یاد آور تا برحذر باشی".(دیلمی، 1389ش:72)

ازجمله نصایحی که لقمان به فرزندش نموده است این است که :«پسرم، اگردرباره ی مردن شک داری ،خواب را از خودت بردار و هرگز نمی توانی چنین کنی و اگر درباره ی قیامت شک داری بیداری را از خودت بردارو هرگز نمی توانی اگر در این اندرز من دقت کنی،خواهی دید که نفس تو به دست دیگری اداره می شود ونیز خواهی دانست که خواب به منزله ی مرگوبیداری پس از خواب ،به منزله ی بعث پس از مردن است»(مجلسی، ج13، 1403ق: 417)

تربیت اخلاقی و عبادی و اجتماعی و خانوادگی به همراه فهرست منابع در شماره بعدی خواهد آمد.

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
 [ 10:07:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نقش صداقت در فرآیند عرضه و تقاضا ...

نگارنده: مدیحه برزگر

آثار اقتصادی صداقت از دیدگاه آیات و روایات
یکی از محورهای اصلی در مسائل بازار تقاضا است.تقاضا به طورکلی عبارت است از: مقدار کالا یا خدمتی که مصرف کننده تمایل وتوان خرید آن را درقیمت و زمان معینی داراست، بنابراین در تقاضا علاوه بر تمایل و خواست مصرف کننده، توانایی وی نیز مورد نظر است و برخلاف ظاهر لفظ،تقاضا تنها به معنای خواست مصرف کننده نیست. زمان معین در تقاضا گاهی یک روز، یک هفته ،یک ماه می باشد.1مجموعه عناصری که به نحوی روی میزان تقاضا شده از کالاها، موثر واقع می شوند، یکی قیمت کالاهای مورد نظر و دیگری عواملی همچون درآمد و ثروتِ مصرف کننده، قیمت سایر کالاها و خدماتِ مرتبط با کالاهای مورد نظر، سلیقه مصرف کننده، انتظارات وی ازآینده قیمت کالاها وامثال آن می باشند.2بنابراین اگر صداقت در سمت تقاضا نباشد اقتصاد جامعه به بحران کشیده می شود و گران فروشی که یکی از موارد فسادهای مالی است درجامعه رواج پیدا می کند.عرضه نیز عبارت ازمقدار کالاها و خدماتی است که فروشندگان و یا تولیدکنندگان تمایل دارند درقیمت های معین و در زمان معینی ارائه نمایند. زمان درعرضه ، همانند تقاضا می تواند ساعت معینی ازیک روز، روزخاصی ازهفته ، ماه، سال ونظیرآن باشد3. دراین قسمت نیز اگرصداقت نباشد سبب احتکارفروشندگان درقسمت عرضه کالاها نسبت به مردم می شود درنتیجه قیمت ها افزایش می یابد و می تواندعرضه فعلی را کاهش دهد و مردم با محدودیتهایی درزمان مشخص، به دلیل این نوع احتکار مواجه شوند. درصورتی که امام علی (ع)درحدیثی می فرمایند: «احتکاررذیلت وپستی می باشد.4»دراین قسمت ازنوشتارنیز به این نتیجه می رسیم که درجامعه کنونی،   باید تمامی عوامل عرضه وتقاضا بایکدیگر صداقت داشته باشند تاجامعه بتواند درمقابل تحریمهای دشمن مقاومت وپایداری کند.

نقش صداقت در فرآیند قراردادهای اقتصادی
برای انجام تولید، به سرمایه‌گذاری نیاز است. منابع لازم برای سرمایه‌گذاری یا از آورده‌ی خود سرمایه‌گذاران است و یا قرض گرفته خواهد شد. گرفتن قرض، متضمن بستن قرارداد است. قرارداد صحیح نیز، وابستگی زیادی به رعایت اصول اخلاقی بویژه «صداقت» دو سویه در مفاد و مواد آن خواهد داشت. حاکمیت صداقت و در نتیجه اعتماد در سطح یک جامعه می‌تواند به گسترش کم خطر چنین قراردادهایی بینجامد که نتیجه‌ی نهایی آن، به جریان افتادن وجوه نقدی جامعه، توسعه‌ی سرمایه‌گذاری و در نتیجه، رشد و شکوفایی اقتصادی جامعه خواهد بود. شواهد زیادی نشان داده است در جوامعی که چنین اعتمادی بر اساس پایبندی قرض گیرنده و قرض دهنده به اصل صداقت شکل گرفته‌ است، از رونق و شکوفایی اقتصادی بیشتری برخوردار بوده‌اند. در اسلام فعالیت‌های اقتصادی مشترک، تنها بر اساس اصل اخلاقی صداقت و شکل‌گیری اعتماد دو طرفه بین مسلمانان جنبه‌ی موفق عملی و اجرایی پیدا می‌کنند.رسول خدا(ص)درباره پاکیزه ترین نوع درآمدها در فعالیتهای اقتصادی می فرمایند:«پاکیزه ترین درآمد، کسب تاجرانی است که در دادوستد دروغ نمی گویند، درامانت خیانت نمی کنند، خلف وعده نمی کنند، به هنگام خرید بدگویی و به هنگام فروش ستایش نمی کنند، به هنگام سودمند نبودن معامله در فروش کالا امروز و فردا نمی کنند و به هنگام سودآوری در دریافت سختگیری ندارند5». بنابراین طبق روایت بالا کسی که درمعاملات اقتصادی خواه از نوع قرض دادن باشد، خواه از انواع دیگر باید دو طرف معامله با یکدیگر از درِصداقت رفتار نمایند تا اینکه هم درآمد پاکیزه ای داشته باشند و هم  از آثار اجتماعی آن بهره مند شوند.

صداقت دربازار اسلامی
در بازار اسلامی با واژه صداقت روبرو هستیم، صداقت فضیلتی اخلاقی و با ارزشی متفاوت است منظور از صداقت در اینجا معنای وسیع آن، یعنی صدق در نیت، رفتار و ساختار است، صداقت در ارتباط فرد با دیگر افراد جامعه وبا محیط تجلی پیدا می کند و در فرد یا بازار به عنوان یک ملکه رسوخ یافته، پایدار می شود و در نتیجه ، میان ظاهر وباطن، گفتار با نوشتار و رفتار و همه اینها با یکدیگر تعادل برقرار می کند«صداقت بازار به این است که عوامل آن، یعنی عرضه کنندگان وتقاضا کنندگان ، نوع برخورد هر یک با دیگری فضای فیزیکی، نورپردازی ، چینش کالا، وفضای حاکم بر بازار به طور پایدار واقع نما باشد، به گونه ای که انحراف از حقیقت یا وارونه سازی آن با هر نوع ممکن در او صورت نگیرد واگر به هر دلیل ، انحراف از واقعیت صورت پذیرفت بازار، انعطاف پذیری لازم رابرای جبران آن داشته باشد6». پایداری صفت صداقت و رسوخ آن در عوامل بازار، یعنی عرضه کنندگان وتقاضاکنندگان موجب می شود افزون بر اینکه بازار به قیمت، مقدار و کیفیت اطمینان حاصل کند، طرفین مبادله نیز به یکدیگر و به بازار اعتماد کرده و ممانعت عمدی از دسترسی به اطلاعات و ارائه نادرست اطلاعات صورت نمی گیرد و کرامت انسانها حفظ شود.اما تبلیغات کاذب، بر چسب های خلاف واقع، فریب ، غش، خلف وعده، خیانت در امانت و بی انصافی، از مظاهر فقدان صداقت دربازار است که هزینه های زیاد و آسیب های فراوانی را به بازار و در نتیجه به جامعه وارد می کند، فقدان صداقت در بازارِ کار و عوامل تولید، به عیب پوشانی، سرقت از کار و کم فروشی، بی مسئولیتی ، فرصت طلبی و سرانجام به افت کیفیت و بازدهی پایین تولید می انجامد.

پیامبراکرم(ص) درروایتی می فرمایند:«یاعلی :مبادا دروغ بگویی که موجب روسیاهی است وخداوند نام دروغگو را در دفتر دروغگویان ثبت می کند و راستگویی مایه رو سفیدی است وخداوند نام او را در دفتر راستگویان ثبت می کند7».

ویژگی انسان اقتصادی صادق
انسان اقتصادی در بازار اسلامی ، خداوند را محور و کانون عالم هستی می داند. انسان بر اساس این نگرش، خداوند متعال را مالک حقیقی آسمان وزمین و همه آفریدگان، و خود را امانتدار و مالک اعتباری نعمت هایی که او در اختیارش نهاده است، می داند. در نتیجه، بهره مندی اش از این نعمت ها باید در گستره حدود و مقررات الهی باشد. نگرش امانی بودن کالا، مانع طغیان انسان می شود. انسان اقتصادی در اسلام، از مواهب الهی بهره می برد. ولی همواره از طغیان وسرمستی و غفلت از یاد خدا دوری می جوید و در هر حال خداوند را ناظر و مراقب اعمال خود می بیند8.. در بینش انسان اقتصادی الهی، دنیا مزرعه آخرت است و دنیا و آخرت ؛ دو چهره یک حقیقت اند. مرگ چیزی جز انتقال از این جهان به سرای جاودان نیست. ترس از سوء حساب در روز قیامت نقش بسیار موثری در تصحیح رفتارهای انسان از جمله رفتارهای او در بازار دارد به طور مسلم مراقبت درونی مداوم افراد، عامل بسیار مهمی برای تحقق صداقت در گفتار و رفتار و رفتارهای منصفانه اقتصادی است واین امر تاثیر به سزایی در سلامت و کارآیی بازار و در نتیجه رشد اقتصادی، برقراری رفاه وآرامش عمومی و حفظ کرامت انسان دارد.اعتقاد به اینکه انسان پس از مدت کوتاه و در زمان معین به نیستی تبدیل می شود، با این اعتقاد که فرصت کوتاهی در اختیار دارد و باید توشه ابدی فراهم سازد، تاثیر بسیار متفاوتی در رفتار انسان خواهد گذاشت. پاداش های آخرتی ، انگیزه را برای فعالیت ها تشدید می سازد، همچنان که عقوبت های سنگین آخرتی، فرد را از تعرض به حقوق دیگران ، پنهان سازی عیوب کالا در بازار اسلامی و نیرنگ و هر نوع پنهان کاری اطلاعات باز می دارد. براساس مبانی اسلامی، انسانِ اسیرِ حداکثر سازیِ لذت وسود مادی، انسانی هواپرست و مذموم است. توجه به خواسته های نفس اماره، انحراف از مسیر توحید ویکتاپرستی و شرک است . نه تنها این نوع نفع طلبی مادی صرف؛ معیار خیر وشر نیست وسعادت فرد وجامعه در گرو حداکثر سازی آنها نیست، که برعکس هر چه انسان بتواند از لذت های زودگذر دوری کرده وبا هوا وهوس مبارزه کند، سعادتمند تر است. این نگرش منشأ صداقت به معنای اعم است ، صداقتی که با انصاف وفای به عهد، امانتداری، مسئولیت پذیری وراست گویی همراه است 9.

راهبردهای ارتقای صداقت بازار
اسلام با تکیه برآموزه های وحیانی و محور قرار دادن اخلاق دربازار ، زمینه های تحقق صداقت را به معنای اعم در بازار فراهم کرده است. فراهم کردن زمینه ها وایجاد نظم و انضباط از طریق تاکید بر مشخص بودن قیمت و کیفیت کالا، موضوع ، نوع، وشروط مبادله و زمان قبض واقباض و ثبت وضبط این موارد در قرارداد موجب می شود که همه اطلاعات تاثیر گذار در اختیار طرفین مبادله قرار گیرد. از طرفی توصیه های اخلاقی به بازاریان و دادن اختیار فسخ به شخصی که مغبون شده یا کالای معیوب دریافت کرده ، انگیزه های فریب کاری را به حداقل می رساند. همچنان که نظم فیزیکی بازار به این امر کمک می کند. افزون بر این دولت اسلامی برای ارتقای کارآیی بازار به پیروی از سیره نبی مکرم اسلام و امیر المومنین علی(ع) در هدایت و مراقبت از بازار، ملزم است به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به إعمال سیاست های مناسب و موثر برای حاکمیت صداقت در بازار بپردازد 10. تأکید بر تقویت ایمان وتقوای عناصر موثر دربازار با نهادینه کردن راست گویی، امانت داری، وفای به عهد، رعایت انصاف، تعمیق اصل «الفقه ثم المتجر»و دوری از غش وغرر، زمینه پرهیز از پنهان کاری جلوگیری از اکل مال  به باطل وزیان های ناشی از جهالت منتهی به نزاع را فراهم آورده وسرانجام کارآیی بازار را ارتقاء می بخشد بازار اسلامی با تقویت انگیزه های معنوی، پیوند منافع جمع به منافع فرد و جمع بین مراقبت های درونی وبیرونی، نظام انگیزشی قوی ای را برای عدم کتمان حقایق و ارائه و اطلاعات صحیح وتلاش برای مراقبت از عدم زیان به سایر عناصر بازار فراهم ساخته است .

آثار صداقت اقتصادی از منظر روایات
در متون حدیثی بر تجارت وفعالیتهای اقتصادی در بازار برای تأمین روزی تأکید شده است و بسیار مورد تشویق وسفارش قرار گرفته است تا جایی که برخی از بزرگان دین نیز به تجارت در بازار می پرداختند، نظیر حضرت هود(علیه السلام) که پیشه اش تجارت بود11 وپیامبر گرامی که با سرمایه حضرت خدیجه به تجارت می پرداخت وامام صادق(علیه السلام) که با دادن سرمایه، دیگران را به آن تشویق می کرد 12. در این قسمت به احادیث مربوط اهمیت صداقت در تجارت وآثار وفواید آن اشاره می شود.

پیامبراکرم(ص)درحدیثی می فرمایند: «ای صنف تاجر و کاسب شما فاجر(بدکاره) هستید مگر آن کس از شما که از خدا بترسدو به نیکی و درستی با مردم رفتار کند و راست بگوید. 13  امام سجاد (ع) فرمود: «درست کرداری و سخن نیکو، مال و روزی را افزایش می دهد».  امیرمومنان  (ع) می فرماید: ای تاجران از سوگند دروغ در معامله بپرهیزید، چرا که سوگند دروغ بازار را گرم می کند وبرکت آن را می برد 15. درحدیثی از امام صادق(ع) واردشده «راستگویی وبازگرداندن امانت به نیکوکار کلید روزی است 16». همچنین از نظر روایات یکی از آداب تجارت حلال، صداقت است. رسول خدا (ص) فرمود: پاکیزه ترین درآمد، کسب تاجرانی است که در داد وستد دروغ نمی گویند، در امانت خیانت نمی کند، خلف وعده نمی کنند، به هنگام فروش ستایش نمی کنند، به هنگام سودمند نبودن، معامله در فروش کالا امروز فردا نمی کنند. به هنگام سودآوری در دریافت سختگیری ندارند 17. رسول خدا (ص) در حدیثی دیگر می فرمایند: که بهترین درآمدها سود حاصل از معامله نیکو و پاک است در این حدیث از نظر پیامبر اسلام معامله ای که از روی عدم صداقت انجام پذیرد می تواند معامله ای ناپاک باشد.

از روایات فوق می توان نتیجه گرفت که راست گویی می تواند تاثیر بسزایی در اقتصاد داشته باشد زیرا اگر تجارت واقتصاد کشور بر صداقت بنا نهاده شود مسلما مردم در پی کسب و کار و روزی حلال خواهند بودو در نتیجه می توانیم اقتصادی سالم و به دور از هر گونه بیماری داشته باشیم و دولتمردان نیز می توانند با ایجاد اقتصاد مقاومتی پویا براساس صداقت و درستی وضعیت اقتصادی جامعه را مدیریت نموده و مشکلات را رفع نمایند. 

نتیجه گیری
 صداقت، یکی از بهترین صفات اخلاقی نفس انسان می باشد که هم فرد وهم جامعه را به کمال می رساند. صداقت روابط انسانها را مستحکم می کند، زیرا بزرگترین رکن یک رابطه خوب، اعتماد واطمینان است. صدق است که سبب جلب اعتماد همنوعان، دوری از تهمت، وفای به عهد، ایثار، اجتناب از دروغ ، عزت نفس، اقدام به خیرات، رحمت، نیکوکاری، انفاق، تحکیم بنیان خانواده، ایمان، فروتنی، تواضع ، تقوی وعدالت می شود. صداقت بسیاری از مشکلات را در جامعه حل می کند، راه وصول به مقصد را آسان می سازد، از هزینه های کمر شکن بازرسی ها می کاهد، حجم پرونده های حقوقی را به حداقل می رساند و به مردم آرامش خاطر می بخشد ونگرانی هایی که به خاطر احتمال دروغگویی برای افراد مختلف پیدا می شود را از میان برمی دارد و به انسان شخصیت و ابهت می بخشد. رعایت اصل صداقت در معاملات وعرصه اقتصادی نیز یک اصل مهم  واساسی شمرده است . اگرصداقت در تقاضا نباشد موجب گران فروشی شده وعدم صداقت در عرضه نیز سبب احتکارفروشندگان می شود درنتیجه قیمت ها افزایش می یابد و اقتصاد جامعه به بحران کشیده می شود و حاکمیت صداقت در معاملات اقتصادی نیز موجب به جریان افتادن وجوه نقدی جامعه، توسعه‌ی سرمایه‌گذاری و در نتیجه، رشد و شکوفایی اقتصادی جامعه خواهد بود. پایداری صفت صداقت و رسوخ آن در عوامل بازار، موجب می شود افزون بر اینکه بازار به قیمت، مقدار و کیفیت اطمینان حاصل کند، طرفین مبادله نیز به یکدیگر و به بازار اعتماد کرده و ممانعت عمدی از دسترسی به اطلاعات و ارائه نادرست اطلاعات صورت نگیرد.

اما عدم صداقت در بازار که نمود آن کم فروشی ، تقلب، دورویی ودروغ نمایی در معاملات است، فضای اقتصادی جامعه را مسموم  می کند وتبعات بد آن دامنگیر مردم می شود.

منابع

1-ابوالقاسم ،خوشحال،همان کتاب ،ص91

2-همان، ص94

3-همان،ص113

4-عبدالواحدبن محمد،تمیمی،غررالحکم ودررالکلم،تحقیق مصطفی درایتی،چاپ یکم،قم،دفترتبلیغات اسلامی،1366 ،ص13

5-عبدالرحمن ابن ابی بکر،سیوطی،جامع الصغیرفی احادیث البشیرالنذیر،جلال الدین ،ج1،چاپ یکم،بیروت،دارالفکر،1401ق،ص336

6-مصطفی، کاظمی،صداقت درمقایسه باشفافیت دربازاراسلامی،چاپ اول تهران،دانشگاه شهید بهشتی،1391،ص102

7-حسن بن علی بن شعبه، حرانی،تحف العقول عن ال الرسول، ترجمه جنتی،چاپ دوم،قم ،موسسه انتشارات اسلامی،144هق،ص29

8-مصطفی،کاظمی،همان،کتاب،ص130

9-حسن بن علی بن شعبه،حرانی،همان کتاب، ص104

10-مصطفی،کاظمی،همان کتاب،ص138

11-محمد بن یعقوب، کلینی، همان کتاب،ج5،ص76

12-محمدرضا،حکیمی،الحیاه،ج5،تهران،دفترانتشارات اسلامی،بی تا،ص598،وفضل بن حسن ،طبرسی ،مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،،ج2،چاپ دوم ،تهران ،انتشارات ناصرخسرو،1372،ص380

13-عبدالله، جوادی آملی، همان کتاب،ص58وحسن بن محمد،دیلمی،ارشادالقلوب الی الصواب،ترجمه سیدعبدالحسین رضایی،ج1،چاپ سوم،تهران نشراسلامیه،،،1377،ص353

14-همان،ص610

15-حسین ،بروجردی،منابع فقه شیعه،ج22،ترجمة عده ای ازفضلاء،اول،تهران،انتشارات فرهنگ سبز،1386،ص141

16-عبدالرحمن ابن ابی بکر، سیوطی، همان کتاب،ص336

17-محمد باقر، مجلسی، ،همان کتاب،ج8،ص149

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی
[یکشنبه 1397-06-25] [ 10:27:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  واژه شناسی کلمات ذنب و اثم ...

نگارنده: مرضیه رهنما

یکی از اعجازهای قرآن کریم اعجاز در الفاظ آن است؛ چنانکه یک مفهوم را با الفاظ گوناگون، به مناسبت های مختلف با معانی مورد نظر بیان می کند. یکی از مفاهیم که در قرآن کریم با الفاظ مختلف بیان شده مفهوم گناه است که قرآن کریم با واژه هایی همچون ذنب، اثم، سیئه، معصیت و … به آن اشاره کرده است که در این مبحث به واژه شناسی کلمات ذنب و اثم می پردازیم.

ذنب: واژه ذنب و مشتقات آن،  ۳۹ بار در قرآن کریم به کار رفته اند. از این تکرارها، ۱۱ بار به صورت مفرد (ذنب)، و ۲۶ بار هم به صورت جمع (ذُنوب) و دو بار به صورت جمع اما به فتح ذال (ذَنوب) آمده و جز این سه شکل صیغه دیگری از این ماده در قرآن دیده نمی‌شود1.

الذَّنب: در اصل به دست گرفتن دنباله و دم چیزی است و ذَنَبتُهُ یعنی به دمش زدم و آن را گرفتم، و ذنب بطور استعاره در هر کاری که عاقبتش ناروا و ناگوار است و به اعتبار دنباله چیزی به کار رفته است. از این روی واژه –ذنب- به اعتبار نتیجه‌ای که از گناه حاصل می‌شود، بد فرجامی و تنبیه و سیاست نامیده شده است2. مولفان معجم الوسیط آن را به معنای ارتکاب عمل غیر مشروع دانسته اند3.  در قرآن کریم ذنب در معانی خطا، جرم و گناه به کار رفته است اما در همه موارد حامل معنای اصلی خودش نیز هست. بنابراین به نظر می‌رسد ذنب در اصل به معنای زدن با دم بوده است و چون این زدن با دم عکس العملی تقابلی و تنبیهی را از طرف مقابل موجب می شده است، در معنای آن توسعه داده شده و بر هر عملی اطلاق شده که در رابطه با فرد دیگری بوده و عکس العمل تنبیهی و مجازاتی او را به دنبال داشته است. در عین حال به شهادت سیاق، بیشترین کاربرد ذنب در قرآن در معانی گناه و ارتکاب اعمال غیر مشروع است4.

 واژه ذنب به معنای عمومی گناه، هم در قرآن و هم در دیگر متون دینی کاربرد فراوانی دارد و این شمولیت واژه باعث شده تا به گناهان کبیره نیز اطلاق گردد5.

به بیان دیگر ذنب عبارت از عملی که به دنبالش ضرر و یا فوت نفع و  مصلحتی بوده باشد و از آنجا که اصل آن از ذنب به معنای دم و دنباله حیوان گرفته شده به گناهان نیز اطلاق ذنب شده است؛ زیرا  گناه  جنایت و ستم به دیگران دنبال و آثاری دارد و مستلزم کیفرو عقوبت و انتقام است6.

 اثم: واژه اثم در مقایسه با ذنب در قرآن کریم از بسامد بیشتر و تنوع صیغه زیادتری برخوردار است.  این واژه ۴۸ بار و در قالب صیغه‌های اثم، اثیم، اثام، آثم و غیره در قرآن کریم آمده است.  ابن فارس برای ماده اثم یک معنای اصلی بیان داشته و آن عبارت است از کندی و عقب ماندن. حسی ترین معنای این واژه در مورد شتری کندرو است که از رسیدن به مقصود باز می ماند7. بنابراین سرّ آنکه بعضی افعال و اعمال ما را اثم نامیده اند این است که کسی که مرتکب آن عمل می‌شود از دستیابی به خیر باز می‌ماند8.  و راغب نیز آن را اسمی دانسته است که انسان را از ثواب و پاداش بازمی‌دارد.9 و همچنین اثم به معنای گناه است و گفته شد مراد از آن انجام کاری است که حلال نیست10. از این رو اثم از نظر معنا نزدیک است به کلمه ذنب و آن عبارت از گناهی که به دنبال خود شقاوت و محرومیت از نعمت های دیگری را می‌آورد و سعادت زندگی را در جهات دیگر تباه می سازد11.

بنابراین گستره ی شمولیت این واژه در معنای گناه از واژه ذنب کمتر است و بیشتر به گناهانی اطلاق می شود که جنبه شخصی داشته و به حق النفس برمی‌گردد.  این واژه در آیات به گناهانی اشاره دارد که می تواند باعث آغاز ارتکاب دیگر گناهان یا به نقلی مقدمه‌ای بر گناهان بعدی باشد12. در نتیجه تفاوت اثم با ذنب به وضوح روشن می شود: اثم به آن دسته از اعمال و گناهانی اطلاق می شود که به طور طبیعی و وضعی انسان را از رسیدن به سعادت در زندگی دنیا و آخرت باز می دارد، در حالی که ذنب هر نوع عملی است که در ارتباط با دیگری اعم از خدا یا بشر انجام گیرد و پیگیری طرف مقابل را جهت انتقام و مجازات به دنبال داشته باشد. روشن است که اثم و ذنب در بسیاری از موارد مصداق مشترکی داشته باشند از این جهت که آن گناه تأثیر وضعی در روح انسان داشته و او را از دستیابی به سعادت و خیر و ثواب باز می‌دارد «اثم»، و از این جهت که نافرمانی خدا را موجب شده و مجازات خدا را به دنبال دارد «ذنب» باشد.  از این رو چه بسا اعمالی که ذنب باشد اما اثم به شمار نیایند. چنین به نظر می رسد که ذنب اعم از اثم است،  یعنی هر اثمی ذنب هست اما هر ذنبی اثم نیست. تامل در اعمالی که در  قرآن کریم بر آنها اثم اطلاق شده به روشنی دلالت دارد بر اینکه گناهانی که اثم خوانده می شوند از گناهان بسیار بزرگی به شمار می آیند که از یک تاثیر وضعی بسیار عمیق و بدی بر روح و دل انسان نهاده و به طور طبیعی او را از رشد و سعادت بازمی‌دارد از دیگر سو آثار و پیامدهای بسیار نامطلوبی در زندگی انسان به همراه دارد و بالتبع عذاب سخت‌تری را نیز در قیامت به دنبال خواهد داشت13.

 ‌پی نوشت منابع

1.      حسینی امین، سید مرتضی، معناشناسی گناه در قرآن، گرگان: نوروزی، چ اول، 1395، ص ۴۶

2.      راغب اصفهانی، حسین ابن محمد ابن فضل، المفردات فی غریب القرآن، ترجمه و تحقیق غلامرضا خسروی حسینی، جلد ۲، چ چهارم، قم: المکتبه المرتضویه لاحیاء آثارالجعفریه، 1378،ص ۲۰.

3.      ابراهیم مصطفی و دیگران، معجم الوسیط، طهران، موسسه الصادق للطباعه و النشر، 1386، ذیل ماده ذنب.

4.      طیب حسینی، سید محمود، درآمدی بر دانش مفردات قرآن، چ سوم، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1393،  ص ۲۳۶.

5.      حسینی امین، سید مرتضی، همان، ص ۱۴۵

6.        سایت اسلام کوئیست به نقل از فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، جلد ۲ ،ص ۷۱۳

7.        ابن زکریا، حسین ابن احمد بن فارس، معجم مقایس اللغه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1429.

8.      طیب حسینی، همان، ص240.

9.        راغب اصفهانی، همان، ذیل مدخل اثم.

10.  ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، ج12، قم: ادب، 1405،  ص5

11.  ترجمه المیزان، جلد ۲ ، ص ۲۸۹ .

12.     حسینی امین، همان، ص ۶۸

13.     طیب حسینی، همان، ص ۲۴۳

 

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی
[پنجشنبه 1397-06-22] [ 09:58:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  استغفار و آثار آن در زندگی از منظر آیات و روایت ...

 نگارنده: احترام خیامی

مقدمه

 خداوند زندگی انسان را با بایدها و نبایدهایی آمیخته و بدین وسیله او را برای رسیدن به هدف والای آفرینش یاری کرده است اگر کسی توفیق این را بیابد که از یک سو به قوانین الهی و از سوی دیگر به اعمال خود بنگرد، برایش روشن می شود که بین آنچه هست و آنچه که باید باشد راه بسیار است و باید چاره ای برای این کوتاهی ها بیابد. رحمت خداوند چنان بی انتهاست که راه را بر هیچ یک از بندگان خود نبسته و آنان را دعوت به استغفار نموده است «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً »1.

در زندگی دنیوی گاهی انسان مرتکب گناه و معصیت می شود و با انجام اعمال خیر و اطاعت از خداوند آثار سوء آن عمل شنیع را جبران می نماید و این در صورتی است که ایمان شخص قوی باشد و گناه انجام شده ضعیف باشد. اما در حالت عادی برای توده مردم گناه مانع انجام اعمال نیک و خیر و خداپسندانه می‌شود در نتیجه خود گناه رشد می کند و آنگاه نه تنها برکات معنوی، بلکه برکات مادی هم از انسان گرفته می شود. بنابراین از آنجا که انسان نیاز به برطرف کردن آثار گناه دارد، شناخت استغفار و آثار آن برای او اهمیت بسیاری دارد. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و روش به کار رفته در این مطالعه اسنادی با استفاده از ابزار فیش برداری و تحلیل محتوا انجام شده است. در این تحقیق بر آنیم که آثار استغفار را در زندگی انسان بررسی کنیم.

انسان ومعصیت

 استغفار مصدری از باب استفعال است که ریشه آن  غفر باشد و به معنای چیزی که بر پوشاندن دلالت می کند2. انسان به جهت طبیعت بشری اش از خطا و انجام گناه معصوم و معصون نمی باشد، علت اصلی آلوده شدن به گناه این است که انسان اولاً خود را نمی شناسد و به ارزش روح خود واقف نیست ثانیاً تاثیر گناهان را بر روی خویش نمی داند ثالثاً نیاز خود را به داشتن روحی سالم و پاک در آخرت درک نمی‌کند. بنابراین می توان گفت علت اصلی میل گناه، ناآگاهی و عدم باور عمیق به راهی است که دین اسلام برای سعادت انسان ترسیم می کند.

فلسفه استغفار اولیاء الهی

استغفار منحصر به بندگان خداوند نیست و اولیای خداوند و حتی پیامبران نیز با وجود معصوم بودن به درگاه خداوند استغفار می نمودند. فلسفه استغفار پیامبران و پیشوایان دینی از طرفی آموزش به دیگران بوده است که بدانند راه بازگشت به سوی خداوند وجود دارد و از طرفی دیگر استغفار را مانند دژ محکمی می‌دانستند که می تواند در برابر خطورات شیطانی تاثیر گذار باشد. اما فلسفه اصلی آن چنین است که ایشان در مراتب بندگی، عزّ ربوبی را مشاهده کرده اند و لذا هر نوع اشتغال به امور نشئه مادی و حیات دنیوی را که اگرچه به امر خداوند باشد و یک لحظه در آن فروگذار نشده باشد، اشتغال به غیر پنداشته و لازم می‌دانند از خداوند طلب استغفار کنند3.

نمونه ای از استغفار پیامبر اسلام:

1.      خداوند در مورد حضرت داوود علیهالسلام فرمود: «فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ؛ در آن حال از خدا عفو و آمرزش طلبید و به سجده افتاد و با تواضع و فروتنی (به درگاه خدا) بازگشت»4.

2.      حضرت سلیمان علیهالسلام فرمودند: «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي  إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ؛ عرض کرد: بار الها، به لطف و کرمت از خطای من در گذر و مرا ملک و سلطنتی عطا فرما که پس از من احدی را نسزد، که تو تنها بخشنده بی عوض هستی»5.

آثار و برکات استغفار در زندگی در برخی آیات و روایات

1.      استغفارگشاینده درهای نعمت و روزی خداوند به روی انسان است.

از برکات مادی استغفار دست یافتن به زندگی خوب و نعمتهای فراوان مادی و نزول باران رحمت و رویش مناسب گیاهان و سرسبزی مزارع و باغ هاست در آیات متعددی از قرآن به این اثر اشاره شده از جمله در سوره نحل می‌فرماید:«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً«10» يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً «11» وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً ؛ پس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است.آسمان را بر شما ريزش كنان مى‌فرستد. و شما را با اموال و فرزندان يارى مى‌كند و براى شما (از همان آب باران) باغ‌ها قرار مى‌دهد و براى شما نهرها جارى مى‌سازد»6.

و نیز امام علی علیهالسلام در این باره میفرمایند:«زیاد استغفار کنید تا روزی را به سوی خودطلب کنید»7.

2.      محو شدن گناهان

خداوند در قرآن در مورد محو و پوشاندن گناهان، میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ ؛»8.

و نیز همچنین امام صادق علیهالسلام در این باره میفرمایند: «خداوند درهای توبه و استغفار رابرای تو باز کرده تازشتیهای باطنی خود راکه از معاصی و اخلاق زشت حاصل می شود بپوشانی».9

و نیز امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: «در شگفتم از کسی که ناامید است در حالی که استغفار همراه اوست»10.

3.      دست یافتن به رضوان خداوند

مقام رضا و خشنودی خداوند برترین مقامی است که خدا در قیامت به بندگان عطا می‌فرماید. وقتی در قرآن سخن از پاداش مومنین و مومن به میان میآید و از بهشت عدن به عنوان بهترین منزل گاهی ادمی شود از مقام رضا و خشنودی حق به عنوان ثوابی بزرگتر و بالاتر از بهشت عدن و نعمت های جاودانه خدای سبحان یاد می گردد. خدای متعال در این باره می فرماید: «خدا اهل ایمان را از مرد و زن وعده فرموده که در بهشت خلد ابدی که زیر درختانش نهرها جاری است درآورد و در عمارات نیکو و پاکیزه بهشت عدن منزل دهد و برتر و بزرگتر از هر نعمت، مقام رضا و خشنودی خداست و آن به حقیقت فیروزی بزرگ است»11.

و امیر المومنین علیه السلام می فرمایند: «سه چیز است که بنده را به رضوان خدا و خشنودی او می رساندزیاد استغفارکردن، فروتن و نرم خوی بودن و زیاد صدقه دادن»12.

4.      محبوبیت نزد خداوند

علاقه به محبوب شدن در نزد دیگران در فطرت هر انسانی نهفته است کسی را نمییابید که دوست نداشته باشد محبوب دیگران شود این افراد دوست دارند محبوب کسانی باشند که دارای علم قدرت کمال جمال صفات نیک انسانی باشند بنابراین برای هر انسانی این علاقه و شوق سرشار وجود دارد که محبوب خداوند متعال قرار گیرد. خداوند در قرآن می فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ؛ همانا خدا آنان را که پیوسته به درگاهش توبه کنند و هم پاکیزگان دور از هر آلایش را دوست می‌دارد.»13.

 ‌5. ایمنی ازعذاب الهی

در قرآن و نهج البلاغه استغفار به عنوان عامل رفع عذاب معرفی شده است.خداوند در قرآن آورده است: «وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛ ولی خدا تا تو (پیغمبر رحمت) در میان آنها هستی، آنان را عذاب نخواهد کرد و نیز مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند باز خدا آنها را عذاب نکند»14. امام علی علیهالسلام نیز در این رابطه می فرمایند: در زمین دو سبب امنیت وجود دارد که عذاب را بر می دارد یکی از آنها برداشته شده است و به دیگری متوسل شوید، عامل امنیت یک که برداشته شده است وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده است و عامل باقی در زمین استغفاراست»15.

پی نوشت منابع

1-      سوره نوح، آیه۱0

2-      عبدالباقی، محمد فواد، معجم المفهرس، ناشر ژکان، 1394، ص634

3-      امیرپور، وجیهه، کیفیت استغفار و آثارآن، 1396، ص14

4-      سوره ص، آیه 24

5-      سوره ص، آیه35

6-      سوره نوح، آیه 12-10

7-      العروسی الحویزی، علی ابن جمعه، تفسیر نورالثقلین، چ5، ص424

8-      سوره تحریم، آیه 8.

9-       هاشمی نژاد، زینب سادات، نگرشی نو به توبه و استغفار، 1394، ص94.

10-   نهج البلاغه، حکمت 187

11-   سوره توبه، آیه 72

12-   یوسفی، محمد حسین، تجربه شیرین ندامت، قم، دلیل ما، 1382.

13-   سوره بقره، آیه 222

14-   سورهانفال،آیه33.

15-   نهج البلاغه، حکمت 88

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی
 [ 09:51:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  معرفی پرتال جامع علوم انسانی ...

پرتال جامع علوم انسانی به آدرس www.ensani.ir  به منظور ایجاد مرکزی برای دسترسی و هم افزایی فعالیت های علمی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی با اهداف ذیل آغاز به کار نموده است:

-  ایجاد بانک اطلاعات جامع و روزآمد مقالات، با دسترسی آسان، رویه یکسان و رفع محدودیت های شکلی، زمانی و سازمانی موجود.

- معرفی تخصصی پژوهشگران و اساتید در حوزه های تخصصی علوم انسانی جهت تقویت حقوق معنوی.

-  فراهم نمودن بستری برای جریان سازی و مدیریت محتوای علوم انسانی جهت جلوگیری از تضییع منابع مادی و معنوی جامعه علمی کشور در روندهای تکراری و کلیشه ای کنونی.

-  ایجاد زمینه مساعد برای بومی سازی علوم انسانی در کشور.

وجه تمایز پرتال جامع علوم انسانی با سایر پایگاه داده های مشابه، دسته بندی موضوعی داده های علمی در آن می‌باشد که در قالب بیش از 3200 موضوع، حوزه های مختلف علوم انسانی را شامل می شود. مزیت دیگر پرتال جامع علوم انسانی دسترسی آسان و رایگان مخاطبان به منابع پرتال جامع علوم انسانی می باشد.

 در فاز اول پرتال، ابتدا چارت موضوعی 15 پایگاه اصلی پرتال با مشورت اساتید و صاحب نظران هر حوزه تهیه و بیش از 250 هزار داده علمی جمع آوری شد که 180 هزار داده علمی (شامل مقالات منتشر شده در نشریات مکتوب، مقالات ارائه شده در پایگاه های علمی، نمایه مقالات ارائه شده در همایش ها، نمایه کتاب و نمایه پایان نامه ها) حائز شرایط درج در پرتال جامع علوم انسانی تشخیص داده شده و به مرور زمان در پرتال قرار گرفت. از این تعداد حدود 110 هزار مقاله بصورت تمام متن می باشد.

فاز دوم پروژه با هدف تکمیل بانک اطلاعاتی موجود، بروزرسانی نشریات و اضافه نمودن نشریات جدید آغاز به کار کرد. همچنین 2 پایگاه جدید تربیت بدنی و کتابداری، به پرتال اضافه شده است.

در این مرحله تمرکز پرتال بر جمع آوری مقالات نشریات علمی و تاریخی از ابتدای انتشار تا نشریاتِ به روز متمرکز شده بود. حاصل فعالیت پرتال ، جمع آوری 160 هزار داده علمی بود که حدود 120 هزار داده توسط کارشناسان 17 پایگاه اصلی موجود در پرتال حائز شرایط درج در پرتال تشخیص داده شد.

در فاز دوم برای تعامل بهتر پرتال با نشریات واحد روابط عمومی این واحد تاسیس شد که حاصل تلاش این واحد تا کنون برقرای ارتباط دوسویه با بیش از 300 نشریه فعال موجود در پرتال می باشد که ضمن ایجاد صفحه اختصاصی نشریات علوم انسانی، آخرین شماره نشریات بر روی پرتال قرار می گیرد.

وضعیت فعلی پرتال

در حال حاضر پرتال جامع علوم انسانی با بیش از 340 هزار داده علمی که بیش از 290 هزار داده آن تمام متن می باشد میزبان جامعه علمی و پژوهشگران حوزه علوم انسانی و اسلامی می باشد.

بر این اساس پرتال جامع علوم انسانی از آغاز تا کنون تلاش خود را به خدمت رسانی به جامعه علمی کشور اعم از نشریات، موسسات، صاحبان آثار و پژوهشگران و … مبذول  داشته است؛

-    گردآوری 340 هزار داده علمی حوزه علوم انسانی به صورت طبقه بندی شده با دسترسی آسان و رایگان

-   ایجاد صفحات  اختصاصی نشریات علوم انسانی در پرتال

-   معرفی صاحبان آثار به همراه امکان اختصاص صفحه به هر صاحب اثر جهت بروزرسانی رزومه

-    اطلاع رسانی همایش های ملی و بین المللی حوزه علوم انسانی

o  دریافت بیش از 17000 مقاله تمام متن از نشریات علمی حوزه علوم انسانی و بارگذاری بیش از 13500 مقاله در پرتال جامع علوم انسانی

o  ثبت بیش از 50 نشریه جدید در پرتال و افزایش تعداد نشریات به بیش از 1150 نشریه

o  بازدید روزانه 32 هزار محقق بطور میانگین از پرتال با بیش از 65 هزار صفحه بازدید شده در روز

o  قرار گرفتن پرتال در جایگاه 240 سایت برتر کشور و سومین سایت پربازدید حوزه بازنشر مقالات

o  بروزرسانی بیش از 350 نشریه موجود در پرتال

o  دریافت 12 میلیون بار مقاله تمام متن توسط مراجعین در سال 1394

o ثبت بیش از 1500 شماره نشریه از بیش از 350 نشریه موجود در پرتال 

o  افزایش تعداد مطالب پرتال به بیش از 293 هزار رکورد تمام متن

بدون تردید تامین نیاز هزاران پژوهشگر و دانشجوی علوم انسانی مسیری دشوار و طولانی است که طی کردن موفقیت آمیز آن نیازمند تلاش، همراهی و حمایت مادی و معنوی سازمان ها و مراکز فعال در عرصه علوم انسانی و یاری اساتید، محققان و پژوهشگران در این عرصه است. از این رو پرتال جامع علوم انسانی آماده جذب همکاری های علمی جهت تامین منابع جدید با برقراری تعامل با نشریات تخصصی حوزه های مختلف علوم انسانی، برای قرار گرفتن در پرتال و ارسال آخرین تولیدات علمی از اشخاص یا مراکز و نهادهای علمی ،می باشد.

 

 

موضوعات: معرفي سايت و پايگاه
[چهارشنبه 1397-05-17] [ 10:42:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  جهانی بودن اسلام از دیدگاه آیات ...

      نگارنده: عاطفه گنجعلی             

جهانی شدن، فرآیندی است که در پی برخی تحولات جهانی و پیشرفت های علمی و فنی در حوزه ارتباطات و رسانه ها و تاثیر و تشدید روابط و تعاملات بین ملت‌ها در زمینه‌های گوناگون، ظهور و بروز پیدا کرده است. این جریان به صورت فراگیر در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع بشری را درگیر مسائل مشترک و فراگیر و چالش های گوناگون نموده و انسان‌ها را با دنیای دگرگون شونده، سیال، گیج‌کننده، نفوذپذیر، غیر معین و ناآشنا و فاقد حد و مرز و غیرقابل کنترل و پیچیده مواجه ساخته است و یکی از مهمترین تاثیرات آن بهبود تاثیر بر وضعیت فرهنگ‌ها و ادیان است1.

 «قرآن کریم کتاب هدایت همه انسانها در همه اعصار است، پهنه زمین و گستره زمان حوزه نور افشانی خورشید هماره تابان قرآن کریم است. نور هدایت قرآن تا آنجاست که مرز بشریت می تابد « وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ»2، «وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ»3، و اختصاصی به عصری خاص یا اقلیمی مخصوص و یا نژادی ویژه ندارد.

خدای سبحان در تبیین قلمرو و رسالت پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ»4 .

بنابراین رسالت آن حضرت جهانشمول و ابدی و کتاب و جهانی و جاودانه و قوم او نیز همه افراد بشرند، نه گروهی از مردم حجاز، قلمرو انذار پیامبر اکرم (ص) نیز گستره عالمیان و همه افراد بشر معرفی شده است.« تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا»5، «نَذِيرًا لِلْبَشَرِ»6.

اما گاهی این سوال مطرح می‌شود که چرا اسلام که در شبه جزیره عربستان ظهور یافته دین جهانی است و مخصوص اعراب نیست؟

خواجه طوسی در بیان جهانی بودن دعوت پیامبر اسلام (ص) می گوید: «السمعُ دلّ علی عموم بنوته (ص)»، و علامه حلی در شرح این سخن خواجه چنین آورده است: «ذهب قوم من النصاری الی انّ محمداً (ص) مبعوثٌ الی العرب خاصۀً و السمع یکذب قولهم هذا». گروهی از مسیحیان بر این باور بودند که حضرت محمد (ص) از سوی خداوند، تنها به پیامبری عراق مبعوث شده است در حالی که ادله نقلی آیات و روایات این سخنان آنها را تکذیب می‌کند7. آیات قرآن در این رابطه به دو دسته تقسیم می‌شوند:

دسته اول: آیاتی که صریحاً بر جهانی بودن رسالت و دعوت پیامبر دلالت آشکار دارند.

-         «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا8؛ بزرگ است خداوندی که قرآن را بر بنده خود نازل فرمود تا همه جهانیان را متذکر و خداترس گرداند»

«قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا9؛ (ای رسول ما به خلق) بگو که من بر همه شما جنس بشر رسول خدایم»

آیات بیان شده تنها بخشی از آیات قرآن است که بر عمومی بودن پیام قرآن دلالت دارند.

برخی بر پیام جهانی قرآن و برخی بر رسالت جهانی پیامبر اسلام تاکید می ورزند. اعلام جهانی بودن قرآن و رسالت پیامبر اسلام (ص)، هم انسانهای اصل نزول و هم انسان‌های عصر های بعدی را به گونه ای یکسان شامل می‌شود و این چیزی جز جاودانه بودن پیام و رسالت پیامبر نمی باشد.

دسته دوم: آیاتی که بر حفظ و تلاوت قرآن و در امان بودن همیشگی آن از هرگونه تحریفی دلالت دارند. از آنجا که قرآن می‌گوید که کتاب آسمانی مسلمین است، جاودانگی و سلامت قرآن بر جهانی بودن رسالت پیامبر اسلام نیز دلالت دارد10.

«قرآن کتابی جامع است که به همه ابعاد زندگی بشر در دنیا و آخرت پرداخته و کلیات مربوط به هدایت و گاهی جزئیات امور را بیان کرده است، از جمله به مباحث عقاید، مانند: مبدا، معاد، نبوت و امامت پرداخته است، همانطور که به مباحث اخلاقی و قصص و داستان های امت های پیشین پرداخته است. قرآن بسیاری از قوانین مربوط به ازدواج و طلاق، سیاست، جنگ و صلح، عبادات و غیره را بیان کرده است.

جامعیت قرآن، رمز جاودانگی و جهانی بودن و حیات قرآن و یکی از پیش فرض های بنیادین تفسیر است که در فهم و تفسیر آیات و پیام گیری از آنها و انطباق آن بر موضوعات جدید تأثیر شگرف دارد. اگر به این اصل توجه نشود، قرآن کتابی تاریخی می‌شود که مقید به زمان و مکان و فرهنگ و ملت خاص است»11.

صریحترین سخن قرآن در این خصوص مربوط به آیه زیر است:

«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ12؛ البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محققا محفوظ خواهیم داشت».

و آیه زیر نیز این حقیقت را مورد تاکید قرارداده است:

«وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَايَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ13؛ این کتاب به حقیقت صاحب عزت (و معجزه بزرگ) است. که هرگز از پیش و پس (گذشته و آینده حوادث عالم) باطل بدان راه نیابد (و تا قیامت حکومت و حکمتش باقی است) زیرا آن فرستاده خدای (مقتدر) حکیم ستوده صفات است.»

«در امان بودن قرآن از هرگونه تحریف در بستر زمان، که مفاد صریح آیات بالاست، جاودانگی و ابدیت قرآن را اثبات می‌کند، می‌توان بر آیات بالا، آیات تحدی قرآن را نیز افزود، زیرا این گروه از آیات، همه منکران الهی بودن قرآن را از عصر نزول تا امروز (بدون اختصاص به زمان معین) در آوردن همانند قرآن دعوت نموده‌اند و این علاوه بر اعجاز، جاودانگی و جهانی بودن قرآن را نیز به اثبات می‌رساند»14.

روایات بسیاری نیز بر ابدیت جهان شمولی قرآن تأکید دارندکه برخی از آنها در ذیل آمده است:

امام رضا علیه السلام فرمود: «قرآن از زمان، گرد کهنگی نمی‌گیرد و بر زبان ها سنگینی نمی‌کند، زیرا برای یک زمان خاص نیامد، بلکه راهنمای برهان و حجت بر هر انسانی است. باطل را نه در حال و در آینده در آن راهی نیست، زیرا از سوی خداوند حکیم و ستوده نازل شده است»15.

امام باقرعلیهاالسلام می فرماید:«… واگر آیه ای که درباره قومی نازل شده است به سبب مرگ آن قوم، آن آیه نیز بمیرد (یعنی بی اعتبار شود) در این صورت دیگر از قرآن چیزی باقی نمی‌ماند، لیکن قرآن در جریان است (زمان بردار نیست) تاآسمانها و زمین برقرارند.

علاوه بر دو روایت بالا در روایات بسیار دیگری است که در بیان همین حقیقت از معصومین رسیده، حدیث ثقلین نیز که با سندی از پیامبر اسلام روایت شده‌است، بر ابدیت و جاودانگی قرآن دلالت آشکار دارد. در پرتو آیات و روایاتی از این دست و ادله و اسناد فراوان دیگری که همواره مورد توجه و استناد مسلمانان قرار داشت، اعتقاد به در امان ماندن قرآن از هر گونه تحریف(نقص یازیاده) دربسترتاریخ، همواره مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی بوده است. طبق همین باور همگانی، قرآن موجود، با 6236 آیه در قالب 114 سوره، همان قرآن نازل شده بر پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله است، نه آیه ای برآن  افزوده و نه آیه ای از آن کاسته شده است»16.

نتایج بررسی در آیات و روایات حاکی از آن است که اسلام دین جهانی و ابدی می باشد.

 پی نوشت

1-    نکوئی سامانی، مهدی، نشریه علمی- ترویجی معرفت اسلام و جهانی شدن، معرفت شماره 133، دی ماه 1378.

2-    سوره مدثر(31)

3-    سوره قلم (52)

4-    سوره سبا (28).

5-    سوره فرقان (1).

6-     سوره مدثر(36)

7-    جوادی آملی، تسنیم تفسیر قرآن کریم، ج اول، چاپ پنجم، قم: اسراء، 1384، صص 32-31.

8-    سوره فرقان(1).

9-    سوره اعراف( 158).

10-   کلانتری، ابراهیم، قرآن و چگونگی پاسخگویی به نیازهای زمان، چاپ دوم، قم: معارف، 1386، صص 67-65.

11- رضایی اصفهانی، محمدعلی، منطق تفسیر قرآن، ج اول، چاپ پنجم، قم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)، 1396، صص 172-170.

12-  سوره حجر(9)

13-  سوره فصلت ( 42-41).

14-   کلانتری، ابراهیم، همان، ص67.

15-  حکیمی، محمد رضا، ودیگران، الحیات، ج دوم، 1368، ص147.

16-کلانتری، ابراهیم، همان، ص 68.

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی
 [ 10:34:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مبانی هنری قصه های قرآن (قسمت سوم) ...

نگارنده: فاطمه صغری برقرار

آثار قصه های قرآنی قصه های قرآن گذشته از پیام ها و عبرتهایی که در آن وجود دارد، آثار و نتایجی نیز داردو آنچه وجود این آثار را تایید می کند، این است که از مجموعه قصه های قرآن به صورت طولی و از یکایک آنها در هر سوره به صورت عرضی تاثیرات خاصی به ذهن القا می شود. برای دریافت این آثار، لازم است نخست به کارکرد و تاثیر اصلی قصه اشاره کرد. کارکرد اصلی همه گونه های هنری، از جمله قصه، گذشته از پیام های محتوایی شان، انگیزش عاطفی و القای نفسانی است. همان قدر که یک قطعه موزیک یا تابلو نقاشی در روح و جان انسان اثر می گذارد و رگ عواطف آدمی را به جنبش در می آورد، یک قصه نیز می تواند درون انسان را به جنبش و هیجان وا دارد. این هیجان و خلجان روحی، همان وحی عاطفی و فکری است که پیامبر هنر به ارمغان آورد. اگر وجوه این افاضه روحانی درک شود، آن گاه در می یابیم که چرا بخشی از قرآن به زبان قصه فرود آمده است1. در دل قصه های قرآن اثراتی نهفته است که در ذیل به شرح آن می پردازیم: 1- کاستن از فشار عاطفی شدید بر پیامبر اسلام و مومنان اعمال و گفتار مشرکان، روح و جان پیامبر و مومنان را سخت آزار می داد. در برابر مکر و خیانت مشرکان، به راستی سینه پیامبر احساس تنگنا می کرد: خداوند در سوره حجر در آیه 97 فرمودند: «و می دانیم که تو از گفتارشان دلتنگ می شوی». این فشار روانی آنقدر شدید بود که حتما باید مهار می شد و در پرتو لطف خاص خداوند به آرامش می گرایید. از این آیه و امثال آن معلوم می شود که خدای رئوف چه اندازه نظر لطف و مرحمت نسبت به پیامبر اکرمش داشته و او را می نوازد و به وی نوید می دهد و از روی شفقت خبر می دهد که ما می دانیم که چقدر سینه او از گفتار رکیک آنها تنگ می شود. (تو اعتنا نکن و از آنان روی بگردان و توجه به حق تعالی نما و خدای بزرگ خود را تسبیح کن)2. خداوند در سوره هود آیه 120 می فرماید: هر خبری از اخبار پیامبران را برایت حکایت می کنیم تا تو را قوی دل گردانیم اینکه در قصه موسی (قصص، آیات 6-3) از وراثت زمین برای مومنان سخن می رود، تصادفی نیست. این تاکیدی است بر آن وحی عاطفی که جان پیامبر را از فشار روحی رهایی می دهد و نهال امید را در دلش بالنده تر می سازد. خداوند در این آیات اشاره به این موضوع دارد که به زودی همان رفتاری را که با دشمنان موسی داشتیم با دشمنان پیامبر گرامی اسلام هم انجام می دهیم3. 2- هدایت عواطف به سمت بیزاری از جلوه های زشت قصه‌های قرآن، همپای امیدبخشی و آرام سازی، به مومنان می فهماند که صرفاً دوست داشتن و عاطفه ورزیدن کافی نیست. مومنان باید همان قدر که پاکی ها را می‌ستایند، از لحاظ عاطفی به جنگ ناپاکی ها روند. بدین سان، بیزاری از جلوه‌های زشتی و فساد و گمراهی در قراردادهایشان پرورش می‌یابد. در قصه آدم مخاطب به راستی در فضایی قرار می‌گیرد که لبریز از نفرت و بیزاری از ابلیس و نیروهای شیطانی است. در این قصه، دشمنی میان آدم و شیطان بسیار هنرمندانه ترسیم می‌شود و امتداد این دشمنی به مومنان تلقین می‌گرد4 . 3-تبشیر و انذار قرآن به شیوه ای کاملاً تجسمی و عینی، مومنان و کافران، جلوه های رحمت و انتقام پروردگار را لمس می کنند. صحنه های امید بخش زندگی و پیروزی مومنان، در کنار مناظر هلاک و آوارگی و زبونی کافران، همچون سمفونی باشکوهی جلوه می‌کند که ساعتی مخاطب را در خویش فرو می‌برد و گوشه گوشه‌ی جانش را گاه از امید و گاه از بیم لبریز می سازند. در رهگذر همین تبشیر و انذار است که هم مومنان نسبت به راهی که می روند اطمینان و یقین می یابند و هم کافران در عقیده خویش تزلزل و پریشانی پیدا می‌کنند5. جلوه هایی ناب از این نقش عظیم را در قصه‌های سوره اعراف، شعرا و قمر می‌توان دید. در سوره قمر آیه 9 خداوند به پیامبر(ص) می فرماید: «تو از تکذیب کافران در تنگنا مباش که تکذیب، عادت و رسم آنان می‌باشد که با نوح پیامبر نیز اینگونه رفتار کردند»6. و این بود گوشه کوچکی از رمز و رازهای قصه‌های قرآن که از این پس تامل بیشتری در آن داشته باشیم.

منابع :

1- ابوالقاسم حسینی، مبانی هنری قصه‌های قرآن، چاپ دوم، انتشارات دارالثقلین،۱۳۷۸، صفحه ۲۴۳

2- نصرت بیگم امین، تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن، چاپ اول، جلد 7، بی نا، 1361، ص160.

3- سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، جلد16، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1390، ص7. 4- ابوالقاسم حسینی، همان، ص244.

5- همان، ص247.

6- سلطان علی شاه، بیان السعاده فی مقامات العباده، چاپ دوم، جلد4، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1408، ص128.

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی
 [ 10:30:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چرائی دین در زندگی ...

کرسی آزاد اندیشی : چرائی دین در زندگی در تاریخ:97/2/31 در مدرسه علميه عالی الزهراء(س)‌ گرگان ارائه گرديد

 ­ارائه­ کننده اول:فریده ساوری  ارائه کننده دوم: سارا برومند و ارائه کننده سوم: مریم سلیمانی همچنين استاد منتقد : دکتر محمدحکیمی و استاد داور: خانم ضیاء حسینی              

ارائه کننده اول: فریده ساوری

جدی ترین سوال در حوزه فرهنگ دینی این است که چرا بشر به دین نیاز دارد و این نیاز ریشه در کجا دارد؟ این سوال اکنون با دقت و شدت بیشتری مطرح است. در برخی افکار و اندیشه هایی که از جانب مخالفین ادیان مطرح است و گرایش و نیاز به دین مورد تحلیل قرار گرفته عللی همچون وجود ترسی پایدار در وجود انسان، جهل نسبت به تحلیل پدیده های عالم و یا مسائل اقتصادی و…. مطرح شده است

گروه اول: برهمن ها

برهمن ها بر اساس مبانی و دیدگاه های عقلی شبهه ای را در مورد ضرورت بعثت انبیاء ذکر کرده اند که جامعه بشری به پیامبران نیاز ندارد بلکه از پرتو عقل می تواند راه زندگی را بپیماید. آنها می گویند بشر با وجود عقل از راهنمائی های دین و وحی پیام آوران بی نیاز است. برهمن ها برای نفی نیاز انسان به پیامبران الهی عناصر منطقی را برای این شبهه مطرح کرده اند که عبارتند از: 1. مسلمانان معتقد به ضرورت بعثت انبیاء می باشند. 2. در حالی که عقل به تنهایی می تواند راهگشای انسان باشد پس نیاز به وحی و دین نیست. 3. در نتیجه جامعه بشری به هدایت پیامبران از طریق وحی نیاز ندارد.

گروه دوم: سکولارها (مانند: اویلسون، آلبرکامو، برتراند راسل)

برتراند راسل معتقد است علت دینداری و نیاز به دین در انسان ها دو عامل ترس و جهالت می باشد. او می گوید چیزی که سبب اعتقاد به دین شده، ادله عقلی نیست بلکه احساسات است. او می گوید انسان های ابتدائی در زمانی که هنوز علم و تکنولوژی پیشرفت نکرده بود عوامل طبیعی حوادث و پدیده ها را نمی  دانستند مثلا هنگام بارش باران یا سیل و زلزله و…    معتقد می شدند که این حوادث نتیجه خشم نیروی مافوق طبیعی است و نام او را خدا می گذارند.

او معتقد است به خاطر ترس از حوادث وحشتناک، انسان خود را نیازمند به یک پشتوانه معنوی می داند که او را در برابر این احساس ترس، آرامش دهد از آن روی به موجودی آرامش دهنده بنام خدا قائل شده است.

او در کتاب چرا من مسیحی نیستم می گوید: دلیلی بر باور به اصول اعتقادی از لحاظ منطقی وجود ندارد. قوانین دینی نادرست و بیشتر مضر است تا مفید و اگر اخلاقیات سنتی و دینی کنار برود با اخلاقیات عقلانی می توان به مبناهای درست زندگی دست یافت.

3. نظر مستشرقین از جمله دکتر سروش

آنها می گویند نیاز به دین نداریم عقل برای تشخیص امور کافی است. آنها برای نظر خود چند دلیل می آورند که به ذکر آن دلایل می پردازیم:

1.      دین صامت است یعنی شما فهمی را عرضه می کنید و به کتاب و سنت معنا می بخشید و معرفت دینی و شناخت گزاره های دین تابع معارف بشری است و دین دچار قبض و بسط می شود و هیچ گاه در یک سطح نمانده است.

2.      معرفت دینی و شناخت گزاره های دینی نسبی و عصری و مختص به زمانی خاص بوده و به طور مطلق صحیح نیست.

3.      چیزی به نام اسلام و کلام خدا و پیامبر(ص) نیست بلکه گزارش تجربیات دینی پیامبر و عارفان پس از اوست.

4.      بعثت پیامبران و آمدن ادیان بخاطر برخورداری انسان ها از حیات ابدی است و برای اصلاح و آبادانی دنیای انسان ها نیامده است.

5.      احکام اسلام ابدی نیست و احکام اجتماعی اسلامی مربوط به زمان پیامبر (ص) بوده و اسلام فقط یک سلسله اصول و ارزشهای کلی را به عنوان اصول جاودانه ارائه داده است.

6.       خاتمیت به معنای بی نیاز شدن انسان از مکتب انبیاء است. بشر به تدریج تکامل می یابد و به تذکار انبیاء بی توجه است.

7.      دین، جامع نیست و کمال آن حداقلی است.

8.      حضور دین در عرصه های مختلف حیات بشری موجب ایدئولوژیک شدن و عرضی شدن آن می شود.

شبهه: دین مایه خشونت و عقب ماندگی

یکی از شبهاتی که اخیرا از طریق افراد ضد دین مطرح یافته و منتشر شده این است که دینداری مایه خشونت و عقب ماندگی و عدم پیشرفت است و دین امری دست و پاگیر و مانع تکنولوژی است، در حالیکه بی خدایان برق و تلفن، واکسن بیماری ها کشف می کنند و به کره ماه قدم می گذارند.

آنان چنین بیان می کنند که: 1400 سال است که مردم خاورمیانه یکدیگر را بخاطر اعتقادات خود می کشند در حالی که خود را دارای کاملترین دین و بهترین امت می دانند. آنان با کشتار دگر اندیشان خود را بهشتی می دانند و معتقدند که برای رسیدن به حوری و جوی عسل باید با کشتار، دین خدا را گسترش داد.

ارائه کننده دوم: مریم سلیمانی

در مورد اینکه کدام دین حق است و مایه نجات بشر سه نظریه وجود دارد. 1-انحصارگرایی 2- کثرت گرایی که نظریه جان هیک است معروف به پلورالیسم دینی3-  نظر اسلام است.

کثرت گرایان معتقدند ادیان گوناگون ضمن فراخوانی مردم به سوی خدا و بر اساس شیوه ای که خود ارائه می‌کنند تعارضی با دیگر ادیان ندارند، بلکه آنها را نیز راه های درست و پیمودنی به سوی خدا می‌دانند و قائلند پلورالیسم دینی مبانی گوناگون عقلی و نقلی حتی در خود دین دارد .از جمله:

1-  آیات قرآن صریحاً اصل “عیسی به دین خود و موسی به دین خود” را تایید می‌کند و هرگز اهل کتاب یا حتی کافران و مشرکان را طرد نمی‌کند آیه «لکم دینکم ولی دین» می گوید کافر و بی دین هم خودی است.

2- مسلمان نبودن عیب و عار نیست و مسلمان بودن هم شرط لازم رستگاری نیست.

3-   کثرت را خدا خواسته است: آنها معتقدند نخستین کسی که بذر پلورالیسم دینی را پاشیده خود خداست او راه های گوناگونی به سوی خود تعبیه کرده انسان ها را به سلوک و پیمودن آنها فراخوانده است. در  آیه ۴۸ سوره مائده آمده است: برای هر یک از شما امتها، شریعت و راه روشنی قرار دادیم و اگر خدا می خواست شما را یک امت قرار می‌داد ولی خدا خواست تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید پس در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت بگیرید». و  در آیه ۱۱۸ و ۱۱۹ سوره هود آمده است: «و اگر پروردگار تو می خواست قطعاً هم مردم را امتی واحد قرار می‌داد درحالیکه پیوسته در اختلاف اند.

دکتر سروش می گوید: (اولین کسی که بذر پلورالیسم را در جهان کاشت، خود خداوند بود که پیامبران مختلف فرستاد و بر هر کدام ظهوری کرد و هر یک را در جامعه ای مبعوث و مأمور کردو بر ذهن و زبان هر یک تفسیری نهاد و چنین بود که کوره پلورالیزم گرم شد. کثرت گرائی و پلورالیزم، خواست خداوند است او خود مذاهب گوناگون، مردم گوناگون و طبیعت متکثر را خلق کرده است.)

دکتر محمود بینا در پاسخ به این پرسش که آیا یک دین می تواند راهش به خدا نزدیک تر باشد یا نه؟ می گوید: با توجه به این که خداوند در آیه 48 بقره فرمود: (فاستبقوالخیرات) و انسان ها را به مسابقه در کارهای خیر دعوت کرده، اگر در یک دین چنان امکانی بیشتر باشد، دعوت خداوند به مسابقه غیر عادلانه خواهد بود. در مسابقه برای آن که عادلانه باشد همه باید از شرایط یکسانی برخوردار باشند پس از این آیه استفاده می شود که هر یک از ادیان الهی راه رسیدن به خداست. لذا خداوند فرمود: اگر می خواستیم شما را امت واحد قرار می دادیم، ولی این کار را نکردیم، حالا که امت های گوناگید پس (فاستبقوالخیرات)

4. کفایت توحید و عمل صالح

کثرت گرایان معتقدند معیار حقانیت و نجات انسان، ایمان به خدا و آخرت و هم چنین عمل صالح است و چون ایمان و عمل صالح در سایر ادیان نیز یافت می شوند، پس همه ادیان هم بر حق و نجات بخش اند.

در آيه 62 سوره بقره آمده است: (در حقیقت کسانی که به اسلام ایمان آورده و کسانی که یهودی شده اند و ترسایان و صائبان، هر کس به خدا و روز پسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگار خواهند داشت و نه بیمی بر آنان است و نه اندهناک خواهند شد.)

5. آمیختگی حق و باطل

گفته اند: چون حق و باطل به هم آمیخته اند و هیچ چیز خالص در جهان یافت نمی شود پس اصحاب هر فرقه مجازند بر طریقه خود بمانند. در سوره رعد آیه 17 همین مضمون آمده است.

دکتر سروش می گوید: هیچ چیز خالصی در این جهان یافت نمی شود. خداوند هم بر این نکته انگشت تأیید نهاده است. آن جا که می فرماید: (أنزل من السماء ماء فسالت أودیه بقدرها) آبی که از آسمان فرو می ریزد ناچار با گل و لای آمیخته می شود و کف بلندی بر آن می نشیند. حق و باطل چنین به هم آمیخته اند. امام علی (علیه السلام) نیز فرمود: حق خالص و باطل خالص اگر وجود داشتند هیچ کس در گزیدن حق و ترک باطل تردید نمی کرد. بنابراین اصحاب هر فرقه مجازند که هم چنان بر طریقه خود بمانند.

6. صراط های مستقیم

آیاتی که تعبیر صراط مستقیم را بدون الف و لام تعریف و به صورت نکره آورده و بدین معناست که چند صراط مستقیم وجود دارد و هر پیامبری برای خود و امتش یک صراط مستقیم دارد، پس برای رسیدن به خدا صراط های مستقیم وجود دارد نه یک صراط مستقیم. در سوره زخرف آیه 43 آمده است: (فستمسک بالذی أوحی إلیک إنک علی صراطٍ مستقیمٍ)

دکتر سروش نیز می گوید: این نکته را باید به گوش جان شنید و تصویر و منظر را باید عوض کرد و به جای آن که جهان را واجد یک خط راست و صد خط کج و شکسته ببینیم باید آن را مجموعه ای از خطوط راست دید که تقاطع و توازی ها و تطابق هایی با هم پیدا می کنند.

و آيا این که قرآن پیامبران را بر صراطی مستقیم (صراطٍ مستقیمٍ) یعنی یکی از راههای راست نه تنها الصراط المستقیم می داند به همین معناست؟

ارائه کننده سوم: سارا برومند

از نظر اندیشمندان غربی دیدگاه های مختلفی در مورد منشأ اعتقاد به خدا و پیدایش دین مطرح شده است که در ذیل به برخی از این نظرات اشاره می شود:

.۱ دیدگاه فروید در مورد منشأ دین:

فروید ترس را منشأ اعتقاد به خدا و پیدایش دین داری پنداشته و اینگونه گفته است: حوادث بی حس و سوانح بی رحمی که حیات ما را تهدید می‌کند، اگر آنها را به طبیعت کور و کر نسبت دهیم احساس نا امنی و بی پناهی به شدت ما را اذیت و آزار می‌دهد زیرا هیچ راهی برای کنار آمدن یا مقابله با آن نیروهای بی‌روح و انعطاف ناپذیر وجود ندارد. اما اگر آن نیروها را به موجودات ذی شعور و دارای عواطف نسبت دهیم، در صورت لزوم خواهیم توانست از طریق التماس و عبادت و قربانی‌ها دل ان موجودات زنده را به دست آوریم. آدمیان به جای همه عوامل ترس آفرین به منشأ مشترکی معتقد گشته و آن را خدا نامیده اند و در حقیقت خدا مخلوق انسان است نه خالق او.

2. مارکسیست و دین

 از نظر مارکسیست ها بشر در ابتدا زندگی اشتراکی داشته است  وقتی که زندگی ابتدایی و قبیله ای بوده است درآن زمان اساساً دینی وجود نداشته به علل خاصی مالکیت پیدا می‌شود و جامعه طبقاتی به وجود می‌آید. وفئودالیسم و بعد از فئودالیسم کاپیتالیسم پیدا می شود طبقه حاکم به وجود می‌آید و طبقه محکوم مظلوم و رنجبر و زحمتکش. در جامعه فئودالیستی و کاپیتالستی طبقه حاکم برای این که منافع خود را حفظ کند دین را اختراع می کند تا طبقه ی محکوم در مقابل او قیام نکند. دین وسیله ای است، برای طبقه ی مظلوم و محکوم از طرف طبقه ی ظالم و حاکم و به مانند افسار و پوزبندی برای طبقات زیرین.

اگر طبقات از بین برود دین هم خود به خود از میان مردم خواهد رفت، دین یک ابزار و دام و شبکه ای است که طبقه حاکم نصب کرده است. وقتی خود آن طبقه از بین رفت ابزار کارش هم از میان می رود. خلاصه این که مساوات کامل برقرار کنید، دین از میان خواهد رفت.

3- نظریه هیوم

هیوم در مورد اینکه چرا مردمان نخستین به دین گرایش پیدا کرده اند می گوید: آنها در برخورد هر حادثه ای آن حادثه را معلول علتی می پنداشتند، از سوی دیگر ازآنجا که بسیاری از این حوادث و رویدادها در تعارض و تضاد با یکدیگر بودند آنان به این مطلب رسیدند که آن پدیده ها علت واحدی ندارد و به وجود علل متعددی برای آن حوادث معتقد گردیدند. و از آنجاکه از سطح اندکی از تعقل برخوردار بودند توانایی شناخت آن علل را نداشتند همچنین قدرت پیش بینی این حوادث را نداشتند و نمی توانستند از بلایا و مصیبتهایی که این حوادث بر آنان تحمیل می کرد جلوگیری کنند لذا دائماً میان مرگ و زندگی، بیماری و سلامتی، خوشی و ناخوشی در حرکت بودند و به همین خاطر انسان اولیه این علل ناشناخته را مایه امیدها و بیم های خود می دانست و با انجام آیینها و مراسم خاص و قربانی سعی در جهت جلب رضایت آن علل و جلوگیری از غضب و خشم آنها می نمود زیرا آن علل را همانند خود دارای احساسات، عواطف، خشم و غضب و. حتی دارای اندامهایی مانند خود می پنداشت.

4- نظریه اسپنسر

از نظر اسپنسر علت گرایش مردمان بدوی به دین و خدایانی که درحقیقت ارواح نیاکان و حاکمان آنان بودند، جلب توانایی و تاثیرات آنان در زندگی دنیوی خود بوده است بدین معنا که با مراسم و … در صدد استفاده از قدرت آنان بوده اند. از نظر اسپنسر دو ترس باعث پیدایش دو چیز شد: یکی ترس از مردگان که باعث پیدایش دین شد و دیگری ترس از زندگان که باعث پیدایش دولت شد. اعتقاد به روح و ارواح برای مردگان و اشیا مبدا اعتقادات دینی گشت.

با این حال آیا بهتر نیست پس از گذشت سالها از خلقت انسان و اینکه بسیاری از علل حوادث کشف شده است نام دین را کنار بگذاریم؟ چرا که در جهان امروز انسان برا ی هر معلولی علتی را کشف می کند و برای هر رخدادی دلیلی دارد آیا هنوز زمان آن فرا نرسیده که علم و عقل انسان جایگزین دین شود؟ همانطور که در اروپا و آمریکا و  کشورهای غربی که دین نادیده گرفته شده پیشرفتهای چشمگیری داشتند و حرف اول جهان را بعضی از همین به اصطلاح بی دین ها می زنند؟

به نظر می رسد جوامع دینی بخاطر محدودیت هایی که دین به آنها تحمیل کرده در عقب ماندگی به سر می برند و بالعکس در غرب هر روز شاهد مدرنیته شدن و پیشرفت هستیم و این در حالی است که در دین گزاره های غیرقابل قبول فراوانی یافت می شود از جمله قیومیت مرد بر زن،ارث بیشتر مردنسبت به زن و دهها مورد از این گونه بی عدالتی ها…..

استادمنتقد : استاد حکیمی

یک سری اصولی است که برای پاسخ به این شبهات باید به آنها دقت کنیم.

1. دین حقیقت است و ما هیچ دلیلی در تاریخ فلسفه نداریم که خدا وجود ندارد.

2. دین پشتوانه اخلاق است.

3. دین معنا کننده زندگی است، هدف زندگی را بیان می کند.

4. دین معنا کننده رنج ها و مشکلات ماست.

5. دین به ما آرامش می دهد. بزرگترین لذت زندگی آرامش است. روانشناسی هم این امر را تأیید می کند. بین روان انسان با دین علقه ای برقرار است. دین ریشه در جان بشر دارد.

6. در جواب راسل که می گوید ترس باعث گرایش به دین شده می توان گفت: این حرف یک ادعای بدون دلیل است. حال اگرفرض کنیم ترس، جهل، استثمار باعث گرایش به دین شده، آیا چون انگیزه بد است انگیخته نیز بد است؟ به عنوان مثل بیماری، مرگ و میر باعث بوجود آمدن علم پزشکی شده است، آیا می توان گفت چون مرگ و میر و بیماری بد است پس علم پزشکی نیز بد است؟

7. علاوه بر این اگر بگوییم منشأ دین ترس بوده تالی فاسد دارد ولازمه آن این می شود دینداران ترسوترین مردم بوده اند آیا پیامبر اسلام (ص) وامام علی (ع) وامام حسین(ع) ترسو بوده اند؟

8. در جواب این مطلب که دین موجب کشت و کشتار بوده است می توان گفت: بزرگترین جنگی که بشر داشته، جنگ جهانی اول و دوم بوده که مرگ میلیون ها انسان را به دنبال داشته یا حمله مغول و اسکندر به ایران، هیچکدام برای دین نبوده است. تنها اندکی از جنگ ها مثل حمله مسلمان ها به ایران به خاطر دین بوده است.

9.یک سوالی که می توان در اینجا مطرح کرد این است که آیا گزاره های دینی با عقل تعارض دارد؟ چرا ما به دین نیاز داریم؟در جواب باید گفت در مواردی عقل انسان  معیوب است و حتی خطاپذیر است وعلم به همه سوالات انسان نمی تواند پاسخ بدهد.در مورد عالم مرگ علم چه می تواند بگوید؟ علم حقیقت جسم را نفهمیده چه برسد به حقیقت بعد از مرگ! حقیقت خدا، جبرئیل، فرشتگان، برزخ .. فراعقلی است . عقل نه می تواند آن را نفی کند نه تکذیب . بنابراین به دین نیاز داریم.

10. . کثرت انگاران معتقدند تمامی ادیان، مذاهب و مکاتبی که در جهان وجود دارند، می‏توانند انسان را به نجات و حقیقت برسانند و موجب سعادت و رستگاری او بشوند.در جواب آنها باید گفت: حقیقت، مطلق است، معرفت ما نسبت به حقیقت، نسبی است. یا باید قائل شویم اللهُ احد درست است، یا ثنویت و دوگانه پرستی درست است، یا تثلیث؟ عقل سلیم نمی پذیرد که هر سه درست باشد. اگر بگوئیم هر سه درست است پلورالیزم می شود.

 

استاد داور :ضیاءحسینی

برای بیان نیاز به دین در زندگی ضروری است برخی از دلایل لزوم دین و فواید آن بیان شود تا هم، بطلان مبنای مخالفان دین را اثبات می کند و هم نیاز انسان به دین راتبیین  می نماید. آثار وفوائد دین در زندگی انسان زیاد است از جمله:

رشد دادن عقل :  عقل جهت رشد و شناخت برخی از واقعیات، نیاز به دین دارد. زیرا عقل در شناخت برخی از مسایل عاجز است و در تشخیص حق و باطل دچار مشکل می شود  
.

بیان قوانین برای زندگی اجتماعی انسان: زیرا بدون قانون نمی توان امنیت و عدالت را برقرار کرد و از حقوق مردم دفاع نمود. از آنجا که که عقل و علم به تنهایی نمی توانند مصالح و مفاسد انسان ها را درک کنند و بر اساس آن قانون وضع کنند، لازم است از افق وحی این قوانین تبیین شود.

تربیت وتزکیه انسانها: در حوزه اخلاق و تربیت نیز انسان ها به دین نیاز دارند؛ زیرا عقل و دانش انسان، در رشد فضایل اخلاقی و تفسیر و شناخت مفاهیم آن عاجز است.

 

ایجاد آرامش در زندگی: آرامش که یکی از نیازهای روحی انسان است، که دین در تأمین آن نقش اساسی دارد؛ زیرا دین با راهنمایی خود، زندگی انسان را هدفمند نموده و زمینه هایی را فراهم می کند که انسان به مبدأ و معاد اعتقاد پیدا کند. اعتقاد به مبدأ و معاد، سختی ها و مشکلات زندگی را معنادار نموده و به انسان آرامش می دهد وعلاوه برآن به زندگی معنا می بخشد. زیرا زمانی زندگی برای انسان معنا دارد که بداند هدف و معنای آن چیست و برای چه آفریده شده است. در واقع اگر معنای زندگی را در جهت تأمین جاودانگی و ابدیت انسان تبیین کنیم، به یکی از عظیم ترین و اصلی ترین فواید دین دست یافته ایم.
 

برقراری قسط و عدل: تاریخ نشان داده است که همواره انسانها در زندگی ستمگری ها و ظلم هایی را شاهد بوده اند؛ این در حالی است که بشر از عقل و دانش برخوردار بوده، لذا عقل به تنهایی در ایجاد صلح وصفا در بین جوامع انسانی  موفق نبوده است. از این روست که می بینیم یکی از فلسفه های بعثت انبیا آزادی انسان ها از اسارت و ظلم پذیری و برپایی قسط و عدل بیان شده است: «لقد أرسلنا رُسُلَنا بالبیّنات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط؛ همانا ما پیامبران خود را با ادله و معجزات(به خلق) فرستادیم و برایشان کتاب و میزان عدل نازل کریم تا مردم به راستی و عدالت گرایند.»(حدید، 25) و این همان نقش دین در زندگی است.
دین مردم را به ظلم ستیزی و حمایت از مظلومان سفارش کرده است؛ و پیامبران الهی در طول تاریخ با ظالمان مبارزه کرده اند و در طول تاریخ شاهد درگیری حق و باطل بوده ایم.

 

 

 

موضوعات: كرسي آزاد اندیشی
[شنبه 1397-04-02] [ 11:08:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت