معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  شــرح اجمــالی بر صلــوات شعبانیه(8) ...

“وهذا شهر نبیک سید رسلک شعبان الذی حففته منک بالرحمه و الرضوان الذی کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یداب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محل حمامه”

 و این است شعبان ماه رسولت سید پیغمبران، که این ماه را به رحمت و رضا و خشنودیت در پوشیده ای و رسولت تا آخر عمر کوشش بسیار در نماز و روزه در شب ها و روزهای این ماه داشت و برای فروتنی به درگاه تو این ماه را محترم و گرامی می داشت.

 

ماه شعبان ماهی آراسته به اخلاق نبوی است شب و روز ماه شعبان با عبادت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زینت می شود. سنت و عادت مستمر اوچنین بود که شبها را شب زنده داری می کرد و روزها را روزه می داشت لذا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است که این ماه را ماه رحمت کرده است.

خداوند این ماه را محفوف به رحمت و رضوان خودش نمود. اگر انسان اهل سیر در این ماه باشد، پایانش رضوان الهی است.

رضوان، مقامی فوق مقامات بهشت است و «رضوانٌ من الله اکبر» مقام رضوان بدون شفاعت و دستگیری اهل بیت(علیه السلام) ممکن نیست.«بکم یسلک الی الرضوان»

     اللهم فاعنا علی الاستنان بسنته فیه”

خدایا ما را یاری فرما تا از سنتش پیروی کنیم.

    منشأ عمل به سنت پیامبر در همه امور دستور قرآن کریم است.” و ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا و اتقوا الله ان الله شدید العقاب/حشر-7)آنچه را رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برای شما آورده بگیرید و از آنچه نهی کرده خوداری کنید و از مخالفت خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است.

    ” لقد کان فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله والیوم الآخر و ذکر الله کثیرا"/احزاب-21)

     مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سرمشق نیکویی است برای آنان که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند.

در ترازوی عدل الهی ملاک ارزش عمل ، مطابقت با سنت است نه بسیاری عمل. امام صادق(علیه السلام) از پدرانش از امام علی(علیه السلام) روایت می کند شنیدم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمود: “علیکم بسنة فعمل قلیل فی سنه خیر من عمل کثیر فی بدعة"( البحار 2: 261 ح 3) برشما باد به سنت عمل کنید زیرا عمل اندک براساس سنت، بهتر از عمل بسیار در بدعت!

در اینجا امام سجاد(علیه السلام) راه رسیدن به رضوان الهی را نشان می دهد و آن اینکه از سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) پیروی کنیم.

“ونیل الشفاعة لدیة” از شفاعتش برخوردار باشیم.منشا اعتقاد به شفاعت در قرآن است."لایملکون الشفاعة الا من اتخذ عند الرحمن عهداً(مریم-87) آنان هرگز ملاک شفاعت نیستند مگر کسی که نزد خداوند رحمان عهد و پیمانی دارد.

“یومئذ لاتنفع الشفاعة الا من اذن له الرحمن و رضی له قولا"(/طه-109)در آن روز شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده و به گفتار او راضی است.

 "و لاتنفع الشفاعة عنده الا لمن اذن له"(سبأ-23)هیچ شفاعتی نزد او جز برای کسی که اذن داده سودی ندارد.

البته شفاعت نیازمند یک نوع ارتباط معنوی میان شفاعت کننده و شفاعت شونده است به این ترتیب کسی که امید شفاعت دارد موظف است در این جهان، ارتباط معنوی با شخصی که انتظار دارد از او شفاعت کند برقرار سازد و این ارتباط در حقیقت یک نوع وسیله تربیت برای شفاعت شونده خواهد بود که او را به افکار و اعمال و مکتب شفاعت کننده نزدیک می کند.در نتیجه شایسته شفاعت می شود پس شفاعت یک عامل تربیت است نه پارتی بازی و نه فرار از زیر بار مسئولیت و از اینجا روشن می شود شفاعت تغییری در اراده پروردگار نسبت به گنهکار ایجاد نمی کند بلکه این گنهکار است که با ارتباط معنوی با شفاعت کننده به نوعی تکامل و پرورش دست می باید که شایسته عفو خدا می گردد.

“واجعله لی شفیعاً مشفعا و طریقاً مهیعا و اجعلنی له متبعاً حتی القاک یوم القیامة عنی راضیا و عن ذنوبی غاضیا قد اوجبت لی منک الرحمه و الرضوان و انزلتنی دار القرار و محل الاخیار”

امام سجاد(علیه السلام) درآخر فراز می فرماید: “خدایا حضرتش را برای من شفیعی که شفاعتش مقبول است قرار ده، وراه مستقیم و هموار به سوی خود گردان و مرا پیرو آن بزرگوار ساز تا در روز قیامت که تو را ملاقات می کنم از من خشنود و از گناهانم چشم در پوشیده باشی ،در حالی که خشنودی و رحمتت را برای من واجب فرموده و مرا در منزل همیشگی و محل نیکان منزل دهی".

آیت الله جوادی می فرمایند:” در صلوات شعبانیه انسان خود را در سایه رحمت بی انتهایی که خدا نصیب پیامبر می کند مشمول ادعیه سعه رحمت ذات اقدس می نماید. در این جمله امام سجاد(علیه السلام) به خدا عرض می کند: این ماه، ماه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و صدر و ذیل این ماه رحمت است و رحمت بودن صدر و ذیل این ماه برای این است که نبی رحمت شب ها را به نماز و روزها را به روزه می گذراند یعنی این زمان را این متزمن پربرکت کرد، همانطوری که مکان را این متمکن پر برکت می کند. اگر کسی واقعا در خدمت وحی و نبوت بود، این شخص یک طریق مهیعه و راحت دارد که نه بیراهه می رود و نه راه کسی را می بندد و اگر خدایی ناکرده مشکلی داشت این راه بسته می شود و این راه بسته به مقصد نمی رسد همان که فرمود: (فهم فی ریبهم یترددون” شک و تردید باعث عجز است ولی اگر انسان وارد یک طریق مهیعه شد مرتب بدون مزاحمت به مقصد می رسد، امام سجاد(علیه السلام)، به ما آموخت که بگوییم خدایا اولاً ما را همراه ودر کنار پیامبر قرار بده و ثانیاً نبوت، رسالت و وحی او را برای من یک طریق باز قرار بده که من اگر بخواهم آن را بپیمایم هیچ کس مزاحم من نباشد)

“و اجعلنی له متبعاً حتی القاک یوم القیامة عنی راضیا”

در این فراز امام می فرماید: مرا پیرو آن بزرگوار ساز تا در قیامت که تورا ملاقات می کنم از من خشنود باشی.

 یکی از مقامات رسیدن به مقام رضای الهی است"رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک الفوز العظیم"(مائده-119) حال در این فراز می فرماید: آنهایی که می خواهند کسب رضایت بکنند باید از طریق شما وارد شوند، شما هستید که درب ورودی رضوان و رضایت الهی هستید اگر شما راضی باشید خدا راضی است.

در روایت است که شیعیان و بهشتیان را داخل بهشت جای می دهند و خداوند با انها صحبت می کند و یک یک نعمت ها را می شمارد و بعد بیان می فرماید: آیا راضی هستید؟ بیان می کنند: خدایا چراراضی نباشیم، بزرگترین نعمت ها را به ما دادی، خدا می فرماید: می خواهید نعمتی بالاتر از تمام نعمت های بهشت را به شما بدهم؟ آنان تعجب کردند مگر چیزی بالاتر از این نعمت هایی که شما به ما دادید هم هست؟ خداوند می فرماید: بالاترین نعمت این است که من از شما راضی باشم و شما هم از من راضی باشید.

هرکس که به مقام رضای الهی برسد در واقع محبت خدا و تمام نعمت های خدا را یکجا نصیب خود کرده است. در انتها می فرماید: روز قیامت که تو را ملاقات می کنم، از من خشنود و از گناهانم بگذری در حالی که خشنودی و رحمتت را بر من واجب فرموده و مرا در منزل همیشگی و محل نیکان منزل دهی.

در انتها کلامی از حضرت آیت الله جوادی آملی در اهمیت ماه رجب و شعبان بیان می گردد: “دعاهای ماه رجب و شعبان برای آن است که انسان را هم شایسته کند که مهمان خدا بشود و هم شایسته کند که مهماندار خدا بشود، در این معامله سود کاملاً مال انسان است چون گاهی خدای سبحان، مبایعه می کند خرید و فروش می کند که با انسان گفتگو دارد چه اینکه در مناجات شعبانیه همین است.اما اینکه خدا مهمان ما باشد یعنی چه؟ ما چه داریم که او را مهمان کنیم و چه وقت او مهمان ما می شود؟

این در حدیث قدسی آمده است که"انا عند المنکسره قلوبهم” یعنی خدای سبحان مهمان دلهای شکسته است و آن انکسار را، آن فقر را، آن خضوع را، آن خشوع را، آن بندگی خالص را خدا می پذیرد، این “أناعند المنکسره  قلوبهم” جزء مصادیق مهمان شدن خدا نسبت به دلهاست." 

(درس اخلاق fa.shafaqna.com/news/1116032/)

موضوعات: مطالب پژوهشي, ویژه ماه شعبان
[یکشنبه 1400-02-19] [ 08:55:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تأثير شفاعت از نظر ملاصدرا ...

 

تأثير شفاعت از نظر ملاصدرا

پژوهشگر: ربابه لطفی

«از نظر صدرالمتألهين دنيا محل اكتساب است و در آن هم علل ذاتي و هم علل اتفاقي تأثير دارند. از اين رو محتمل است كه در دنيا شيئي خاص غايت ذاتي داشته باشد وليكن موانعي او را از رسيدن به غايت باز دارند. دنيا دار تزاحم علل است و لذا امكان دارد تغييراتي در دنيا صورت گيرد؛ مثلاً انسان شقي به سعادت برسد يا فردي مؤمن با اهمال خويش شقي شود. اما در آخرت باب اكتساب و تحصيل كمالات به كلي مسدود است. هر كس محدوده‌اي دارد كه خود نمي‌تواند آن را تغيير دهد.

بدين ترتيب شفاعت تنها از آن جهت كه عاملي است از سوي حق تعالي (به عنوان علت فاعلي يا غايي) براي نجات گناهكار، مي‌تواند در آخرت تأثيري داشته باشد. البته در اين صورت بايد منحصراً شفيع را خدا دانست، زيرا اين شفاعت از خدا به عنوان علت فاعلي يا غايي شروع مي‌شود و گرچه در اين ميان تتميم ظرفيت‌ها بر عهده شفيع (يكي از اولياي الهي) گذاشته شده ولي خود او نيز تحت فرمان الهي و به امر او دست‌اندركار است. به عبارت ديگر، در شفاعت، خدا به جهاتي اراده مي‌كند گناهكار خاصي را بيامرزد و براي اين كار يكي از اولياي خود را به عنوان شفيع وسيله مغفرت قرار مي‌دهد. در واقع خدا آن ولي را به كار مي‌گيرد و از اين رو خود مؤثر است نه متأثر. در حالي كه در شفاعت باطل و نادرست، گناهكار با تمسك به شفيع او را برمي‌انگيزاند و آن شفيع از ناحيه مجرم به كار گرفته مي‌شود و پس از آن، خدا از آن شفيع تأثير مي‌پذيرد. حال آنكه در شفاعت خداي متعال تحت تأثير هيچ فردي قرار نمي‌گيرد و به اين ترتيب علم و اراده او نيز تغيير نمي‌يابد. خداوند از ابتداي خلقت مي‌داند اين فرد گناهي مي‌كند و به جهت آن گناه مستحق عذاب خواهد بود و پس از مدت زماني به جهاتي مورد لطف قرار مي گيرد و خدا يكي از اولياي خود را براي نجات او از آتش به كار مي‌گيرد. در اين ميان، البته بنده گناهكار چون نمي‌داند قطعاً مورد شفاعت قرار مي‌گيرد يا نه در حالتي بين خوف و رجاء به سر مي برد تا آنكه احياناً در موقف شفاعت، آمرزش الهي شامل حال او گردد.»[1]

با چنين تصويري از شفاعت از همه آياتي كه شفاعت را تنها در صورت اذن الهي مؤثر و نافع مي‌شمارد معناي ديگري مي‌توان استنباط كرد. به ويژه آيه «قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً»[2] . كه در كمال صراحت همه شفاعت‌ها را از خدا و متعلق به خدا مي‌داند.

«بدون ترديد چنين معنايي از شفاعت هيچ‌گونه منافات و تعارضي با توحيد ذاتي و افعالي و حتي توحيد در عبادت نخواهد داشت، زيرا انسان به خوبي مي‌داند كه رحمت و فيض خاصي كه از ناحيه شفيع به او مي‌رسد پرتوي از رحمت خداست و اساساً خود آن ولي نيز از سوي حق تعالي منبعث شده است.

با چنين تحليلي مؤمن هنگام توسل به اولياي الهي و شفاعت‌خواهي لازم است به اين نكات توجه نمايد:

يك ـ به كسي توسل كند كه خداوند او را به عنوان وسيله نجات معرفي كرده است.

دو ـ هنگام شفاعت‌خواهي عنايت داشته باشد كه او به خاطر اذن خداي متعال و فرمان او، به آن ولي به عنوان شفيع متوسل شده است.

سه ـ حتي هنگامي كه از شفيع شفاعت مي‌خواهد توجه اصيل او بايد به خود خداي متعال وبالتبع متوجه شفيع باشد.

يادآور مي‌شويم كه هيچ يك از توجهات بالا در مورد تصوير نادرست وجود ندارد و از اين رو مي‌توان گفت برخي از توسلات و شفاعت‌خواهي‌هاي رايج ميان مردم با نوع درست آن فاصله زيادي داشته و با توحيد عبادي و افعالي در تعارض است.

با تغيير اساسي در تصوير شفاعت چنين توسلات و شفاعت‌خواهي‌هايي معناي ديگري پيدا مي‌كند، زيرا در شفاعت صحيح سر و كار ما با خود شفيع نيست. شفيع مأمور است قابليت‌هاي فرد خاصي را كه خدا معيّن مي‌كند تتميم نمايد. مگر آنكه كسي بگويد اين وسايط نسبت به ما نزديكترند و مي‌توانند نيازهاي ما را به خدا برسانند و از طرف او واسطه رفع چنين احتياجاتي باشند. البته اين فرض نيز در شفاعت صحيح امكان‌پذير نيست. در هر حال جا دارد با توجه به معناي صحيح شفاعت و نقش شفيع، معنا و مفهوم ديگري براي اين نوع توسلات و شفاعت‌خواهي‌ها جست‌وجو شود.»[3]



[1] . مطهري، مرتضي، عدل الهي، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1357ش ، صص282 و 283
[2] . سوره زمر، آیه 44
[3] . همان

موضوعات: کلامی
[شنبه 1398-05-05] [ 08:12:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت