پژوهشگر: آزاده ابری

موجبات ثبوت ارتداد از دیدگاه امامیه:

منظور از موجبات ارتداد، چیزهایی است که شخص به واسطۀ انجام آنها یا قائل شدن به آنها از جرگه اسلام خارج می شود و ارتداد  ثبوت پیدا می کند. اسباب ارتداد در آثار فقهای پیش از علامه به طور پراکنده به آنها اشاره شده، ولی نخستین بار این امور در آثار علامه حلی با ترتیب و چینش جدیدی ارائه شده است [1]علامه در قواعد آورده است: ارتداد حاصل می شود یا به واسطۀ فعل مانند سجده بر بت و عبادت خورشید و انداختن قرآن در کثافات و هر فعلی که صراحتاً دلالت بر استهزاء اسلام کند و یا به واسطه قول مانند لفظی که صراحتاً دلالت می کند بر انکار آنچه بنابر ضرورت جزء دین اسلام است یا دلالت می کند بر اعتقاد و به آنچه ضرورتاً اعتقاد و به آن در دین اسلام حرام است، حال چه این قول از روی عناد یا از روی استهزاء یا مبتنی بر عقیده باشد.[2]

با توجه به کلام فقهای امامیه می توان موجبات صدور حکم ارتداد را موارد زیر دانست:الف-انکار خدا و رسول ب-انکار معاد ج-انکار ضروری دین[3].

موجبات ارتداد از دیدگاه فقهای عامه:

برخی از عامه موجبات ارتداد را سه چیز می دانند:

1-انکار حکمی در اسلام همه بر آن اجماع دارند و دربارۀ آن اجماع کرده اند؛ مانند انکار وجوب نماز و روزه؛

2-انجام بعضی از افعال کافران مانند انداختن قرآن در کثافات؛

3-سبّ خدا و رسول؛

مالکیه قائل اند: اگر شخص منکر خدا باشد یا برای خدا شریک قائل شود یا به تکذیب انبیا بپردازد یا ضروری دین را منکر شود، ارتداد ثبوت پیدا می کند.

حنابله نیز معتقدند به واسطۀ  شرک ورزیدن به خدا یا انکار خدا و رسول و همچنین انکار ضروری دین و سبّ خدا و رسول(ص) حاصل می شود. امام احمد بن حنبل ترک کنندۀ نماز را مرتد دانسته است.[4]

شافعیه، هر عمل یا سخن یا نیت ناسازگار با اسلام را که موجب قطع اسلام شود موجب ثبوت ارتداد می دانند، مانند اینکه شخص در مقابل نیت سجده کند یا بگوید خدا سه تاست، یا اینکه عزم بر کفر کند.[5]

حنفیه انکار ضروری دین مانند حج و روزه و همچنین سجده بر بت یا انداختن قرآن در کثافات و انکار و افکار پیامبری از پیامبران الهی یا آیه ای دیگر و سبّ دین اسلام را موجب ثبوت ارتداد می دانند.[6]

در نتیجه می توان گفت که فقهای عامه، انکار خدا و رسول(ص) و همچنین انکار ضروری دین و سبّ به پیامبر(ص) را موجب ثبوت و تحقق ارتداد می دانند.



[1] .مرضیه اسکندری، ارتداد، نشر هاجر، 1391،ص77.
[2] .محمد بن حسن، حلی،  ایضاح الفوائد فی شرح قواعد، چ اول، المطبعه العلمیه، قم، ج4، 1420ق، ص547.
[3] .مرضیه اسکندری، همان، ص83.
[4] .همان،ص93.
[5] .عبدالرحمن جزیری، علی المذاهب الاربعه، ج4، دارالثقلین، 1419، ص208.
[6] .عبدالرحمن جزیری:فقه المذاهب الاربعه، ج،4،ص202.

موضوعات: مقالات, فقهی
[شنبه 1398-06-23] [ 08:35:00 ق.ظ ]