معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  بررسی سیره خانوادگی امام حسین‌(علیه السلام) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان، خانم ربابه کابوسی در ویژه چهارمین روز از مراسم دهه اول محرم با حضور کارکنان این مدرسه در تاریخ1400/5/24 برگزار شد، ، در بحث از«بررسی سیره خانوادگی  امام حسین‌(علیه السلام)» معیارهای رسیدن به یک خانواده موفق را مستلزم شناخت و بررسی رفتارهای امام حسین‌(علیه السلام) و اهل بیت‌(علیهم السلام) در روز عاشورا و قبل و بعد از آن دانست.

 

وی، با استناد به آیه 21 از سوره مبارکه روم«آرامش، مودت و دوستی و رحمت و مهربانی» را سه ملاک اصلی برای دست یابی به یک خانواده موفق برشمرد و افزود: با تأمل در سیره، رفتار و گفتار امام حسین(علیه السلام) این نکته فهمیده می شود که«برای ایجاد آرامش در خانواده» باید مهارتی را کسب نموده و پیوسته در حال به روز رسانی این مهارت ها بود.

 استاد مدرسه علمیه الزهرا‌(ع)گرگان گفت: نمایش محبت بین افراد خانواده در واقعه عاشورا به وضوح قابل درک است، به قدری این محبت عمیق است که بعد از آن همه حوادث تلخ، خانم رباب برای امام حسین‌(علیه السلام) از ارتباطات عمیق خود با ایشان شعر می گوید که در این شعر«امام حسین‌(علیه السلام) را مانند کوهی که منبع آرامش و امنیت او بوده» معرفی می کند.

 

خانم کابوسی، توجه اباعبدالله‌(ع) به نیازهای همسر و فرزندان و سیراب کردن ایشان از محبت و امنیت را از نشانه های عملی سیره حضرت دانست و خاطرنشان کرد: آرمش بخشی، رفع نیازهای عاطفی و احساسی، حمایت و همراهی یکدیگر در سختی و آسایش، در نظر گرفتن منافع همدیگر، رفع نیازهای مادی و معنوی و غیرت از راهکارهای رسیدن به خانواده موفق است.

 

  وی، دادن اعتماد‌ به نفس به فرزندان، عزت نفس و وقت گذاشتن اعضای خانواده برای برقرار کردن ارتباط باهم را از جمله الگو عملی رفتار درست با فرزندان برشمرد و ادامه داد: در بحث از اعتماد به نفس به فرزندان در سیره امام حسین‌(علیه السلام) وارد است که« هنگام ورود حضرت علی اکبر‌(علیه السلام) به میدان جنگ، امام‌‌(علیه السلام) او را با زیباترین کلام ها معرفی می کند، چنانچه این رفتار هم موجب اعتماد به نفس فرزند و هم باعث تضعیف دشمن شد.

 

دانش آموخته مدرسه علمیه عالی الزهرا‌(س) در پایان تاکید کرد: برای برون رفت از چالش های عصر کنونی در مسائل و مشکلات خانواده؛ باید به ائمۀ معصومین‌(علیهم السلام) تاسی و رهنمون شد و سیرۀ خانوادگی آنان را مورد توجه قرار داد تا در پرتو هدايت آنان راه و رسم زندگى را پيدا کرد، در این بین سیره خانوادگی امام حسین‌(علیه السلام) و تبعیت از آموزه های بی بدیل آن حضرت می تواند روح تازه اى در كالبد نهاد مقدس خانواده در جامعه اسلامی بدمد.

 

 

 

 

 

 

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی, ویژه محرم
[چهارشنبه 1400-06-03] [ 09:04:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی نظریه حق الطاعه (2) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان دومین جلسه نشست علمی از سلسله نشست های اصولی با عنوان بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر در تاریخ1400/4/23  برگزار گردید. در این نشست آیت الله سید مجتبی نورمفیدی استاد دروس خارج فقه و اصول به بررسی هفت اشکال شهید صدر به نظریه مشهور و پاسخ به این اشکالات پرداخت.

ایشان در بیان اشکال اول گفت: مسئله تبعیت مولویت تشریعی آن هم به اطلاقی که در مولویت تکوینی ثابت است این محل اشکال است. به عبارت دیگر قیاس تشریع به تکوین قیاس مع الفارق است عمده اشکال مشهور به شهید صدر در همین نکته است.

استاد خارج فقه و اصول در بیان اینکه شهید صدر قواعد باب اعتبار و تشریع را از تکوین اخذ کرده‌ است بیان داشت:  به عنوان مثال وقتی بحث از سببیت و علیت در  اعتباریات مطرح می شود دقیقاً بر وزان اسباب و علل در امور تکوینی احکامی را مطرح  و آثاری را بر آن مترتب می‌کنند در حالی که این خلط، منشأ بسیاری از امور می شود. اینجا هم مرحوم شهید صدر قائل به گستردگی تام مولویت تکوینی خداوند است بعد نتیجه می گیرد که پس در عالم تشریع هم این گونه است.

 وی در ادامه اظهار داشت: اگر بگوئیم خداوند در عالم تکوین هیچ محدودیتی ندارد در عالم تشریع چگونه باید این مسئله را ثابت کنیم؟ این دعوا و اول کلام  است. مرحوم علامه طباطبایی و شهید مطهری به این مسئله پرداخته اند. اگر چه خود مرحوم علامه طباطبایی در برخی از مواضع تفسیر المیزان، بروزان آنچه که در عالم تکوین وجود دارد در عالم اعتبار و تشریع هم یک استنتاج هایی کرده که محل اشکال است.به هر حال اگر این قیاس و استنتاج را مورد خدشه قرار دادیم دیگر نمی توانیم بگوئیم عقل به لزوم امتثال اوامر خداوند به نحو مطلق حتی در تکالیف محتمل حکم می کند.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر در ادامه به بیان اشکال دوم پرداخته و گفت: اشکال دوم مربوط می شود به این سخن شهید صدر که فرمود: مشهور بین منجزیت و مولویت تاکید کرده اند یعنی مولویت مولا را قطعی دانسته اما در باب منجزیت گفته اند این ارتباطی با مولویت ندارد. تکلیف فقط با یقین و قطع وصول به مکلف، منجز می شود آن وقت نتیجه گرفته اند که عقاب بلابیان قبیح است. شهید صدر به این سخن مشهور اشکال کرد که تمایز و تفصیل بین مولویت و منجزیت صحیح نیست چون این منجر به تبعیض در حدود مولویت مولا و حق الطاعه است. منجزیت از لوازم حق الطاعه است  چون حق الطاعه دایره اش وسیع است، پس منجزیت آن هم به وسعت همان ثابت می شود. اینجا به نظر می رسد که حق با مشهور است  سخن شهید صدر محل اشکال است

ایشان اشکال سوم را نسبت به سخنی دانست که نسبت به منشا اشتباه مشهور بیان کرده اند و گفت: منشا اشتباه مشهور در تفکیک بین منجزیت و مولویت این است که مولویت حقیقی را به مولویت عرفی و عقلائی قیاس کردند و چون دیدند در مولویت های عرفی و عقلائی آنچه که امتثالش لازم است، تکلیف واصل است لذا در مورد تکالیفی که از ناحیه خداوند متعال بیان شده نیز معتقد شدند که تکالیف واصل و قطعی و لازم الامتثال است، در حالی که اصل قیاس مولویت عقلائی با مولویت ذاتی خداوند قیاس مع الفارق است.

وی این اشکال شهید صدر به مشهور را وارد ندانسته و بیان کرد: با صرف نظر از اینکه مولویت عقلایی چه خصوصیتی دارد مشهور بین این دو مولویت قیاس نکردند.

مدرس خارج فقه و اصول در ادامه به بیان اشکال چهارم پرداخته و گفت: بر فرض این باشد که مشهور این دو مولویت را قیاس کرده باشد حتی بر فرض قیاس این مولویت باید ببینیم اشکال شهید صدر به مشهور وارد است یانه؟ در مورد اشکالی که شهید صدر به مشهور کرده و گفته قیاس مع الفارق است. از مجموع آنچه که مرحوم شهید صدر و برخی از شاگردانش فرموده اند می توانیم دو احتمال در کلام ایشان بدهیم. احتمال اول که با ظاهر کلمات شهید صدر سازگاری ندارد و احتمال دوم به عبارات شهید صدر اوفق است. احتمال اول این است که در خود مقیس له این خصوصیت نیست، تا بخواهیم به مقیس تحدی کنیم. یعنی در خود مولویت عقلایی حق الطاعه مشروط به وصول تکلیف نیست تا ما بخواهیم این را به قول خداوند تسری بدهیم این یک احتمال است. احتمال دوم این است که در مولویت های عقلایی و عرفی قبول داریم که حق الطاعه مشروط به وصول تکلیف است در مقیس علیه این خصوصیت وجود دارد. اما نمی توانیم از مقیس علیه به مقیس تسری کنیم و بگوئیم در مورد خداوند هم این خصوصیت یعنی شرطیت وصول تکلیف بر لزوم امتثال ثابت می شود. هر کدام از این دو احتمال که منظور نظر شهید صدر باشد مورد اشکال است.

ایشان در ادامه به بیان اشکال پنجم شهید صدر به نظر مشهور پرداخته و گفت: قیاس مولویت ذاتی خداوند با مولویت عقلایی صحیح نیست. در مورد شارع نمی توانیم بگوئیم سیره و روش معمول در مولویت های عقلایی را امضا کرده است. کدام سیره؟ این که حق الطاعه در صورتی است که تکلیف واصل در کار باشد. این را انکار کرد که شارع این سیره عقلائیه را نمی توانیم بگوئیم امضاء کرده بعد نتیجه بگیریم آنچه در مولویت های عقلایی وجود دارد از دید شارع هم معتبر است در مورد خودش هم می توانیم این را ادعا کنیم. پس امضای این سیره برائت شرعی و خروج از بحث می شود. اینجا مسئله این است که اینجا حرف از سیره عقلا نیست اگر ما از راه ملازمه بین عقل عملی و حکم شرعی توانستیم احتمال این حکم عقل عملی را اثبات کنیم اسمش امضاء نیست.

اگر امضا نتیجه اش این می شود پس باید سر از برائت شرعی در بیاورد و از بحث خارج شود چون بحث ما درباره برائت عقلی است. اینجا نمی گوئیم عقلا این چنین هستند که در مواردی که مثلا تکلیف محتمل باشد، تکالیف را عمل نمی کند لازم الامتثال نمی داند. بین سیره و بین مدرک عقل فرق است اینجا از راه ملازمه بین عقل عملی و حکم شرعی چنین نتیجه ای گرفته شده لذا اساسا مسئله سیره در کار نیست که ما بخواهیم نتیجه بگیریم که با این بیان سر از برائت شرعی در بیاوریم.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر در بیان اشکال ششم گفت: در کلمات شهید صدر این مطلب گفته شده که قبح بلابیان متوقف بر عدم ثبوت حق الطاعه فقط در جائی است که یقین به عدم تکلیف باشد. این موارد تخصصا از دایره حق الطاعه خارج است. به نظر شهید صدر موضوع حق الطاعه تکالیف منکشف است چه انکشاف به نحو تام باشد چه انکشاف به نحو ناقص باشد دلیل به هر درجه از احتمال برسد یک نوع انکشافی در آن است. اما اگر در جایی یقین داشته باشیم که تکلیفی نیست انکشافی واصل نشده تا ما بخواهیم حق الطاعه را آنجا ثبات کنیم.این مطلبی بود که مرحوم شهید صدر آنجا فرموده است.

اگر بخواهیم این را به نحو دیگری بیان کنیم این است که آنچه که عقل درک می کند این است که عقاب بدون ثبوت حق الطاعه قبیح است. عقاب بدون ثبوت حق الطاعه چون بر خلاف عقل و حکمت الهی است قبیح است. لذا حق الطاعه در محدوده ای که ثابت است قبح عقاب بلابیان معنا ندارد و قبح عقاب بلابیان هم در محیطی است که حق الطاعه ثابت نباشد، این مطلبی است که می توانیم بگوئیم بین شهید صدر و مشهور اختلافی نیست. اختلاف در شمول دایره حق الطاعه است. مشهور دایره حق الطاعه را ضیق می داند شهید صدر دامنه اش را وسیع تر می داند. اگر ما گفتیم حق الطاعه در ربه سابق و در موارد انکشاف احتمالی تکلیف ثابت نیست که این را ثابت کردیم نتیجه اش این است که قبح عقاب بلا بیان در موارد تکلیف احتمالی، ثابت است و عقاب نسبت به تکلیف محتمل و موارد انکشاف احتمالی قبیح است.

ایشان در ادامه اشکال هفتم را بیان کرده و گفتند: به عنوان موید در ضمن یکی از اشکالات این است که اگر با این استدلال می گوئیم حق الطاعه اطلاق دارد و همه جا باید رعایت شود حتی تکالیف محتمل را هم در بر می گیرد به چه دلیل در جائی که احتمال تکلیف نیست اما احتمال اراده مولا بر این کار وجود داشته باشدیا علم به مصلحت و مفسده وجود داشته باشد آنجا به چه دلیل حکم به لزوم امتثال و اتیان دارید؟ شهید صدر یک مورد را تخصصا از دایره حق الطاعه خارج کردند. یقین به عدم تکلیف تخصصا خارج است. سوال این است اگر در جائی ما یقین داریم تکلیفی وجود ندارد اما اراده مولا به آن تعلق گرفته چرا در انجا حکم به لزوم تکلیف امتثال و اتیان نکنیم با آن مبانی و مبادی که ایشان اینجا طراحی و ذکر کردند در موارد اراده مولوی بلکه بالاتر در جائی که احتمال اراده مولا را بدهیم آنجا هم امتثال باید لازم باشد، اگر مولویت خداوند مطلق است و عقل حکم به لزوم اتیان خواسته مولا می کند چرا منحصر به تکلیف کنیم؟

ایشان در پایان با توجه به اشکالاتی که به نظریه حق الطاعه وارد است بیان کرد: به نظر ما نظریه حق الطاعه قابل قبول نیست. آنچه که مشهور گفته اند مبنی بر قبح عقاب بلابیان صحیح است و تلاشی که مرحوم  آقای صدر کرده اند برای اینکه برخی کلمات قدما را با این مسلک همراه و هماهنگ نشان بدهند، محل اشکال است.

وی آنچه را که در کلمات شیخ طوسی و محقق حلی و ابن زهره و بعضی از علماء وارد شده را با آنچه که ایشان استفاده کرده هماهنگ ندانسته و گفت: به نظر ما این مسلک مخدوش است و نمی توان با این مقدمات اصل احتیاط عقلی را ثابت کرد آنچه که ایشان در مقام پاسخ به ادله قبح عقاب بلابیان گفته اند، هم جای بحث دارد.

در پایان آنچه که به طور خلاصه می توان گفت اینکه: بحث وجه سلبی که مربوط به نفی قاعده قبح عقاب بلابیان، مبنای کلامی این نظریه ، مسئله حق الطاعه و مولویتی که ایشان با آن اطلاق را ثابت کرد و توجیه کلمات متقدمین برای همراهی با این نظریه و نیزبعضی از آثاری که برای این نظریه ذکر شده جای اشکال و شک و شبهه است.

 

 

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
 [ 08:59:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  آثار تربیتی بلاء با تاکید بر واقعه عاشورا ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان، خانم فریده ساوری در ویژه دومین روز از مراسم دهه اول محرم با حضور کارکنان این مدرسه در تاریخ1400/5/20 برگزار شد، در بحث از« آثار تربیتی بلاء با تاکید بر واقعه عاشورا» ،رشد اخلاقی و تربیتی انسان را در گرو سختی ها و مصیبت ها دانست.

وی افزود: انسان های بیدار، بلا و مشکلات را وسیله ترقَی به سوی مراتب کمالِ علمی خود می دانند، چراکه عالم هستی و بویژه انسان، برای هدفی بزرگ بنام« تکامل» خلق شده و گناهان و معصیت ها از بزرگترین اسباب بازدارنده از هدفِ متعالی هستند.

وی با استناد به آیه 96 از سوره مبارکه اعراف، بلا و مصیبت را بهترین وسیله برای بیداری انسان عاصی و بازگشت به سوی خدا برشمرد و افزود:  بلاها و حوادث ناگوار، در شکوفائی استعداد و طاقت و توان بشر تأثیر داشته و انسان را جهت انجام فعالیت های کمالی اش آماده می کند.

طلبه سطح چهار گفت: فلسفه نزول بلا و مصائب، زنگ خطری برای بیداری از خواب غفلت، تذکر، خارج شدن از شهوات و دست کشیدن از طغیان و منیت ها است، چنانچه آیه« إنّ الإنسان لیطغی، أن رآه استغنی» شاهد بر این مطلب است.

خانم ساوری، شناخت نعمت های الهی و تقدیر و سپاس از آنها را از دیگر آثار بلا و سختی ها برشمرد و خاطرنشان کرد: زندگی یک‌نواخت، موجب عدم شناختِ قدر و لذَت حیات خواهد شد، انسان زمانی قدر سلامتی خود را می داند که به عیب، نقص و بیماری واقف شود، به قول سعدی« قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتارآید».

  وی ادامه داد: از دیگر آثار مصائب، پیدایش خوشبختی بعد از آن است، به تعبیر شهید مطهری‌(رحمه الله علیه)    «مصائب مادر خوشبختی است» و نیز می فرماید: «بدی های ما در خوبی ها و زاینده آنها است ».

 

 

 

پژوهشگر فعال مدرسه علمیه عالی الزهرا‌(س) اضافه کرد: لازمه رسیدن انسان به کمال و مقامات عالی این است که زمینه امتحان و انتخاب بین خیر و شر فراهم شود، انسان در حالات مختلف قرار گیرد و با اختیار خود بین خیر و شر انتخاب کند، لذا این مسئله انسان را از سایر مخلوقات متمایز می‌کند و به او توانایی می دهد تا بتواند به مقام بسیار بالایی دست یابد.

خانم ساوری، با استناد به آیات و روایات متعدد، فلسفه نزول بلا را به سه بخش تقسیم و تصریح کرد: بلا، عامل توجه، بیداری و توفیق توبه می شود، چنانچه آیه چهل و دوم سوره مبارکه انعام و نیز خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه معروف به خطبه قاصعه براین مطلب دلالت دارد.

عضو انجمن پژوهشی این مدرسه، گناهان و امتحان الهی را از دیگر فلسفه های نزول بلا برشمرد و گفت: آیه سی سوره شوری که می فرماید: «هرگاه مصيبتى به شما برسد، به سبب دستاورد خود شماست » و نیز روایتی از امام صادق‌(علیه السلام)  که می فرمایند: «به راستى اگر بنده‌اى گناهانش زياد شود و عملى نداشته نباشد كه كفّاره گناهانش گردد، خداوند او را به غم و اندوه مبتلا مى‌گرداند تا كفّاره و جبران كننده گناهانش باشد» مستند این نوع از بلا است.

وی در پایان با اشاره به وظایف انسان در مقابل سختی ها یادآور شد: اولین وظیفه انسان در مقابل بلا و سختی ها،  پذیرش امتحان و تسلیم شدن در مقابل خداوند است، واقعه کربلا سخت‌ترین آزمایش الهی برای حضرت سید الشهداء‌(علیه السلام) بود، چنانچه در تاریخ صحنه عاشورا عظیم ترین مصیبت ها وجود داشت، در حالی که امام حسین‌(علیه السلام) تمامی مصائب و مشکلات را قبول کرد و تسلیم امر الهی شد.

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, ویژه محرم
[دوشنبه 1400-06-01] [ 08:41:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر(1) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان اولین نشست علمی از سلسله نشست های علمی با عنوان «بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر» در تاریخ1400/4/22   برگزار گردید. در این نشست حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید مجتبی نورمفیدی استاد دروس خارج فقه و اصول به هشت مسئله پیرامون نظریه حق الطاعه پرداخت.

ایشان تبیین اجمالی نظریه، پیشینه، تبیین تفصیلی نظریه، دلیل نظریه، موضوع حق الطاعه، قلمرو حق الطاعه و آثاری که در علم اصول و امر استنباط دارد را از جمله مسائلی دانست که در این جلسه به آن پرداخته می شود.

وی در ادامه به تبیین اجمالی نظریه حق الطاعه پرداخته و گفت: این نظریه مبتنی بر برخی مبانی کلامی است که تفسیر آن باید در علم کلام پرداخته شود اگر بخواهیم این نظریه را در چند جمله کوتاه ذکر کنیم باید بگوییم اگر اصل قضیه ای باشد به حکم عقل در برابر این تکلیف عقلی باید فراغ یقینی پیدا کنیم و اگر قطعی نباشد مشهور اصل برائت را جاری می کند بر طبق این نظریه در مواردی که تکلیف قطعی نیست باید احتیاط کرد و تنهایک استثنا در اینجا وجود دارد و آن هم دلیل بر عدم تکلیف است که در این صورت می توانیم برائت جاری کنیم این بحث با قطع نظر از حکم شارع است لذا اگر شارع در موارد محتمل و مشکوک حکم به برائت کند موضوع حکم که احتیاط است برطرف می‌شود.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه  علت اینکه این نظریه به نام شهید صدر شهرت پیدا کرده را به خاطر مبنای این نظریه دانسته و گفت: حق اطاعت و حق مولویت که شاید با این تعبیر در کلمات دیگران نیامده است. مرحوم آقای داماد صاحب منتخب منتقی الاصول اینها هم قاعده قبح عقاب بلابیان را انکار کرده و هرکدام استدلالی کرده‌اند.

نورمفیدی در ادامه به تبیین تفصیلی نظریهپرداخته و بیان کرد: مرحوم شهید صدر معتقد است برای نظریه انکار قاعده عقلی قبح عقاب بلابیان یک مبنایی وجود دارد که جای بحث از آن در علم کلام است ایشان معتقد است مولویت بر سه قسم است مولویت ذاتی که برای خداوند ثابت است و مختص به وجود باریتعالی است که این قابل جعل و اعتبار نیست و یک امر ذاتی است ایشان در اینجا دو ادعا مطرح کرده اند یکی اینکه این مولویت اختصاص به خداوند دارد و دیگر این‌که جعلی نیست اما اختصاص به خداوند به خاطر این است که خداوند خالق و مالک ماست یعنی به اعتبار خالقیت یک مالکیت حقیقی دارد و به اعتبار مالکیت حقیقی حق مولویت دارد و لذا این حق مولویت به نحو گسترده وجود دارد یعنی همان طور که در عالم تکوین اراده تکوینی خداوند نافذ است و تخلف از اراده او ممکن نیست، در عالم تشریع هم اراده او نافذ است بنابراین از نظر عقل اطاعت و پیروی از دستورات خداوند لازم است.

 ایشان در ادامه بیان کرد: بین مولویت ذاتی و مولویت جعلی به نظر شهید صدر 3 فرق اساسی وجود دارد:1. مولویت ذاتی قابل فهم نیست اما مولویت جعلی قابل فهم است. مولویت ذاتی محدودیت ندارد اما مولویت جعلی محدودیت دارد. مولویت ذاتی قابل تفصیل و تبعیض نیست. اما مولویت مجعول قابل تفصیل و تبعیض است. آن گاه قبل از بیان اقسام سه گانه مولویت و اثبات مولویت ذاتی برای خداوند، به طور کلی اگر مولویت ثابت شد حجیت هم از شئون مولویت است. ما نمی توانیم بین حجیت و مولویت تفکیک کنیم.

مدرس خارج فقه و اصول مهم ترین مشکل مشهور را به نظر شهید صدر این دانست که بین مولویت و ملاک حجیت و معذریت و منجزیت تفکیک کرده اند.

وی در ادامه به بیان پیشینه نظریه پرداخته و اظهار داشت: بعد از شیخ طوسی بعد از یک قرن ابن زهره از برائت عقلی سخن به میان آورده و ایشان ادعایش این است که از برائت عقلی استفاده نکرده است. اختلافی که در کلمات ابن زهره پدید آمد شاهد بر این مطلب بود. محقق حلی نیز از جمله کسانی است که در زمینه برائت عقلی نظر داده و بیان کرده است که عدم وصول دلیل نشانه عدم تکلیف است و این غیر از قاعده قبح عقاب بلابیان است. ایشان بیان می کنند که قاعده قبح عقاب بلابیان جدای از قاعده بلا وصول است و بین اینها فرق است. آنچه از کلمات محقق حلی برمی‌آید قاعده قبح عقاب بلابیان نیست.

ایشان در ادامه گفت: بعد از محقق حلی صاحب شرایع اصل برائت را در ضمن ادله عقلی قرار دادند و لذا به طور کلی از این موضوع و از این معنایی که امروز از آن اراده می‌شود فاصله دارد. به نظر ایشان در دوره سوم علم اصول که با ظهور وحید بهبهانی شروع شده آنجاست که برائت عقلی به عنوان قاعده قبح عقاب بلابیان متبلور شده ولی باز در برخی از امور اختلاف است اینکه آیا شامل شبهات مفهومی می‌شود یا نه؟ شامل شبهات موضوعیه می شود یا نه؟ این بیانی که در این قاعده گفته شده منظور چیست؟ اینها اختلافاتی است که باعث می‌شود بگوییم این قاعده یک قاعده قطعی و از بدیهیات عقلیه محسوب نمی‌شود.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه در ادامه ادله این نظریه را بیان کرده و گفت:شهید صدر چهار دلیل از ادله قاعده قبح عقاب بلابیان را به صراحت ذکر کرده و مورد اشکال قرار داده و در لابلای دلایل، ایشان به دو دلیل دیگر اشاره می‌کند که مجموعاً ۶ دلیل می‌شود دیگران نیز برای قاعده قبح عقاب بلابیان ادله ذکر کرده‌اند و ایشان متعرض آنها نشده است.

ایشان یکی از مهمترین پایه های نظریات شهید صدر را انهدام قاعده قبح عقاب بلابیان دانسته و گفت: نظریه حق الطاعه بر پایه تخریب این قاعده این نظریه بیان شده است. این را تخریب کرده و و یک سعه و گستردگی تامی را برای خداوند از حیث مولویت ثابت کرده آنگاه نتیجه گرفته که پس در تکالیف محتمل باید از نظر عقل احتیاط کرد.

ایشان موضوع قاعده حق الطاعه را تکالیف منکشف به هر درجه از انکشاف چه انکشاف تام چه انکشاف ناقص دانسته و اظهار داشت: تکالیف محرز به هر درجه احراز چه احراز تام چه احراز ناقص موضوع نظریه حق الطاعه است.  بنابراین وجود تکلیف واقعی، وجود نفس الامری تکلیف، تمام  الموضوع برای حق الطاعه است نه جز الموضوع. مرحوم شهید صدر در حقیقت دو قضیه را که یکی به نحو سلبی و دیگری به نحو ایجابی است مطرح می‌کند. یکی اینکه وجود واقعی و نفس الامری تکالیف موضوع حق الطاعه نیست. باز یک قضیه دیگر این است که وجود واقعی تکالیف جزءالموضوع برای حق الطاعه نیست بلکه قضیه سوم این است که موضوع حق الطاعه تکالیف منکشف و محرز است مطلقا به هر درجه از احراز و انکشاف.

وی در ادامه گقت: وقتی بحث قلمرو حق الطاعه و مولویت می شود در حقیقت از یک جهت دامنه و دایره این نظریه و آن مواردی که امتثال آن لازم است را باید معلوم کنیم. مرحوم شهید صدر درباره مولویت مولا و حق الطاعه  سه احتمال ذکر می کند دو احتمال را رد می‌کند و یک احتمال را می پذیرد این پرداختن به همان موضوع منتها از یک زاویه دیگر است. مولویت مولا یک امر واقعی است که موضوع آن واقع تکلیف با قطع نظر از انکشاف تکلیف است. در احتمال اول مولویت مولا صرفاً در محدوده تکالیف واقعی است.

ایشان در ادامه به آثار این نظریه پرداخته و گفت: این نظریه در مقابل قاعده قبح عقاب بلابیان آثارو مواردی در بعضی از مباحث علم اصول بر جای می گذارد. مهمترین تفاوت این دو نظریه که خود شهید صدر هم به آن اشاره کرده، این بالاخره دو متد استنباط محسوب می شود. در بسیاری از موارد، به اصول عملیه رجوع می کنیم. بخش زیادی از استنباطات فقهی بر مبنای اصول عملیه شکل گرفته، اصول عمیله یک بخش آن عقلی است، یک بخش آن شرعی است.

وی مهمترین اصول عملیه عقلیه را، برائت عقلی و احتیاط عقلی و تخییر در دوران بین محذورین که آن هم به یکی از این دو بر می گردد، التزام به برائت عقلیه، یا التزام به احتیاط صرف نظر از اینکه دلیل شرعی  بر خلاف این باشد یا نباشد(فرض ما این است که در جایی که دلیل شرعی نباشد) دانست.

مدرسه خارج فقه و اصول گفت: اینکه ما در موارد احتمال تکلیف آن را نفی کنیم یا آن را اثبات کنیم این خیلی نتایج متفاوتی را در استنباط و علم اصول به دنبال خواهد داشت. این دو روش استنباطی است که نتایج کاملا متفاوت به دنبال دارد.

ایشان در پایان بیان کرد: بحث امکان تعبد به ظن و جعل حجیت برای ظن، مسئله استحقاق عقاب برای متجری، به نظر مشهور متجری مستحق عقاب نیست اما طبق نظریه حق الطاعه متجری مستحق عقاب است، مسئله مهمتر که آثار مهمی دارد بحث امکان یا عدم امکان ترخیص در همه اطراف علم اجمالی ، و همچنین طبق نظریه حق الطاعه امکان ترخیص در همه اطراف علم اجمالی وجود دارد اما طبق نظریه مشهور این چنین نیست، بحث از حجیت خبر واحد و جمع بین حکم واقعی و ظاهری از جمله اثار این نظریه می باشد.

 

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
 [ 08:31:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نقش اوقات فراغت در تکامل انسان ...

 

کارشناسان علوم اجتماعی، اوقات فراغت را معیار مناسبی برای تشخیص سلامت و استحکام ساختار تربیتی جامعه می دانند. از این رو، بهره برداری شایسته از زمان های فراغت، جامعه را به سوی سازندگی اخلاقی و شکوفایی اقتصادی هدایت می کند و در مقابل، استفاده نامناسب از این فرصت ها، ناهنجاری های اجتماعی را بیشتر خواهد کرد.

 در جامعه ما، همواره میان مسئله اوقات فراغت و جوانان ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. دوران جوانی و نوجوانی که آمیزه ای شیرین و شگرف از شور و شعور، اندیشه و احساس و فعالیت برای رسیدن به آرزوها و هدف هاست، از مهم ترین روزهای زندگی یک فرد به شمار می رود. جوانان، شریان گرم و حیاتی جوامع آگاه و بیدار و بازوان کارآمد دولت ها هستند. بنابراین، برای بهره گیری مناسب از توان مندی های آنان و فراهم ساختن وسایل آرامش آنها، به برنامه ریزی دقیق و سودمند نیاز است تا از این رهگذر، اوقات فراغت ایشان نیز پربارتر سپری شود. البته گاهی به این امر توجه می شود، ولی آن گونه که در خور شأن جوانان و بهره مندی ایشان از اوقات فراغت باشد، تلاشی نشده است. معمولاً اهمیت اوقات فراغت و نقش سازنده و تربیتی آن نادیده گرفته می شود. خداوند در این دنیا نعمت های بی شماری در اختیار آدمی گذارده است که هرچند همه موهبت های الهی ارزشمند و مفید هستند، در این میان، «سرمایه حیات» پرفروغ ترین آنهاست. به برکت این فرصت ها، انسان می تواند از دیگر نعمت های الهی بهره برد و در راه پیشرفت و تکامل خویش و جامعه و در نهایت، رسیدن به خوشبختی و رستگاری گام بردارد.

 با توجه به اهمیت اوقات فراغت در زندگی انسان، بی توجهی به آن، آسیب ها و انحرافات فراوان به بار می آورد. امام صادق علیه السلام در هشدار به موقع در بهره گیری درست از زندگی می فرماید:

 انسان اگر به کاری مشغول نباشد، از فرط خوشی و بی کاری و بیهودگی، به کارهایی دست می زند که ضررش بر او و نزدیکانش بسیار است.

 پس درمی یابیم که اوقات فراغت، زمینه مناسبی برای شکل گیری حس رضایت و توان انتخاب گری در هر فرد است؛ امری که لازمه احساس استقلال و خودشکوفایی آدمی است و این امر به نوبه خود، در رشد اخلاقی و فکری افراد اجتماع نیز مؤثر است. اگر برنامه های اوقات فراغت با جهت گیری سودمند و سالم انتخاب شود، بسیاری از نابسامانی های روحی و جسمی مردم درمان می یابد و خلاقیت های فردی و اجتماعی به بار خواهد آمد.

 

پیام متن:

1. ضرورت برنامه ریزی مناسب برای اوقات فراغت جوانان.

 2. اوقات فراغت، زمینه ای مناسب برای شکوفایی استعدادها و درمان نابسامانی های فردی و اجتماعی.

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3280/4665/35704/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%A7%D9%88%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%BA%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, بروشور
[سه شنبه 1400-04-29] [ 11:32:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مولفه های کرامت از منظر امام رضا(علیه السلام) و نقش آن در کمال انسان ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان، آقای دکتر محمد حکیمی در مراسم ولادت امام رضا‌‌‌‌(علیه السلام) که به صورت مجازی از سوی مدرسه علمیه عالی الزهرا‌‌(سلام الله علیها) گرگان و نیز با حضور کارکنان و شماری از اساتید در تاریخ 1400/3/31 در این مدرسه برگزار شد، به بحث پیرامون «مولفه های کرامت از منظر امام رضا(علیه السلام) و نقش آن در کمال انسان» پرداخت و آن را از مباحث و فضایل بزرگ و بنیادین و زیربنایی اخلاق قرآنی برشمرد.

وی با اشاره به این مطلب که «کرامت در وجود حضرت معصومه‌(سلام الله علیها) و امام رضا‌(علیه السلام) عیان و تحقق یافته است» افزود: این از افتخارات مسلمانان است که آنچه دین می گوید در رفتار، پندار و روح رهبران دینی، انبیاء الهی‌(صلی الله علیه)، ائمه اطهار‌(علیهم السلام) و اولیاء الهی تحقق دارد.

استاد حوزه با استناد به آیه 70  از سوره مبارکه اسراء، این آیه را، آیه کلیدی و بنیادین کرامت دانست و همه ائمه‌(علیهم السلام) را تجسم یافته و به تصویر کشیده قرآن معرفی کرد.

دکتر حکیمی، کرامت را اعم از بزرگی و بزرگواری دانست و ادامه داد: بزرگی و بزرگواری مربوط به شخصیت و روح است، همه فیلسوفان و مصلحین اجتماعی بزرگ بوده ولی ممکن است بزرگوار نباشند، لذا کرامت حکایت از یک نوع بزرگواری و ارزش معنوی دارد.

وی اضافه کرد: کرامت دو نوع است : ذاتی و اکتسابی. مراد از کرامت در آیه 70 اسراء، کرامت ذاتی و خدادادی بشر است نه کرامت اکتسابی، چنانچه آیه «و نفختُ فیه من روحی» نیز دلالت بر کرامت ذاتی دارد.

استاد دانشگاه، به بیان مولفه های کرامت ذاتی پرداخت و آن را اعم از عقل و انتساب روح الهی و خلیفه اللهی برشمرد .

 دکتر حکیمی خاطرنشان کرد: شرافت و کرامت انسان بخاطر روح و شرافت روح به خاطر عقل انسان است، به طوری که اگر عقل از بشر گرفته شود، بشر در حد حیوان تنزل پیدا می کند.

وی، اراده را از دیگر مولفه های کرامت ذاتی بشر دانست که به معنای خواستن عقلائی است و در ادامه عنوان کرد: براساس حکمت 449 نهج البلاغه «کسی که کرامت نفس دارد، خود را به گناه آلوده نمی کند» و در واقع دارای تقوا است، چنانچه اراده ای که در اینجا بیان شده،  تبدیل به تقوا می شود و به معنای  نگهداشتن و صیانت است.

استاد راهنمای پایان نامه مدرسه علمیه عالی توضیح داد: در کرامت ذاتی، مولفه های قرآنی و روائی وجود دارد که کرامت ذاتی انسان را بیان می کند، عقل در روح انسان است، اگر انسان هم عقل نظری و عملی را بکار گیرد کرامت او اکتسابی است، یعنی عاقلانه زندگی می کند.

دکتر حکیمی، کرامت نفسِ اختیاری انسان را از منظر امام رضا‌(علیه السلام) به تقوا، عقل، ادب و …. تعبیر و عنوان کرد: امام رضا‌(علیه السلام) همه مردم را از راه عقل، دل و از راه جدل دعوت به دین اسلام می کند.

وی در پایان با استناد به کلام استاد مطهری«کرامت نفس را از مبانی تعلیم و تربیت دینی  برشمرد» و با اشاره به این مطلب که «عزت نفس و کرامت نفس لازم و ملزوم یکدیگرند» بر رفتاری توام با احترام، کرامت، محبت و صمیمیت تاکید کرد.

 

موضوعات: نشست علمی
[پنجشنبه 1400-04-03] [ 09:15:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شیوه مناظره امام صادق(علیه ا لسلام) با نمایندگان فرق و مذاهب ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان ، حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر رسول مزرئی در نشست علمی با عنوان شیوه مناظره امام صادق(علیه السلام) با نمایندگان فرق و مذاهب که به مناسبت سالروز شهادت امام صادق (علیه السلام)در تاریخ1400/3/17  و به صورت مجازی برگزار شد عصر امام صادق (علیه السلام) را بهترین شرایط برای تربیت شاگردان و بیان فروع و اصول دین دانست.

وی عصر امام صادق(علیه السلام) را دوران انتقال خلافت از بنی امیه و بنی عباس برشمرد و گفت: در این دوران فرصت خوبی برای امام صادق (علیه السلام) پیش آمد تا اصول مذهب شیعه را در قالب مناظره یا احادیث و روایات بیان کند.

مدیر مدرسه علمیه امام خمینی(ره) گرگان ایجاد مذهب شیعه را همزمان با عصر امام علی(علیه السلام) دانست و افزود: امام صادق (علیه السلام) در دوران امامت خود از مذهب شیعه دفاع کرده و سعی در نشر آن داشت، لذا به عنوان رئیس مذهب شیعه نام گرفت.

        

 

دکتر مزرئی  در بیان وجه تسمیه امام صادق(علیه السلام) به عنوان موسس مذهب شیعه خاطر نشان کرد: امام جعفر صادق(علیه السلام) به دلیل مناظرات، مباحثات و احتجاجات مختلفی که در عصر خود داشته و آثار مختلفی بر جای گذاشته است به این نام معروف و مشهور شده است، از جمله آثاری عصر ایشان؛ حدیث عنوان بصری، حدیث مشهوری در بحث سیر وسلوک است.

وی، با اشاره به این مطلب که مهمترین فعالیت شاخص امام صادق(علیه السلام)  تربیت شاگرد در هر علمی بود اضافه کرد: در دوران امام صادق(علیه السلام) اصول اصلی فقه تبیین شد و حضرت برای استنباط اصول عقاید از روش خود قرآن استفاده کرد.

استاد مدرسه علمیه عالی الزهراء(س) گرگان دوران امام صادق(علیه السلام) را دوران حساسی نامید که آثار فلسفی، کلامی و آثار ادیان دیگر درآن ترجمه شده است.

دکتر مزرئی، با اشاره به شیوه های مناظراتی عصر امام صادق(علیه السلام) به روش های مناظره در قرآن پرداخت و توضیح داد: یکی از این شیوه ها آوردن برهان، دیگری از راه جدل(جدال احسن) و راه دیگر آن موعظه و خطابه است.

وی در بحث از جدل به عنوان یکی از راه های مناظره تصریح کرد: جدلی که به شیوه احسن بوده و از مقدمات خود برای خود آن استفاده کند مورد پسند بوده و اهل بیت (علیهم السلام) نیز آن را انجام می دادند.

استاد حوزه، با اشاره به اوضاع سیاسی زمان امام صادق(علیه السلام) عنوان کرد: این اوضاع سیاسی باعث شد فعالیت حضرت بیشتر شود و با فعالیت های علمی بسیاری که داشت، روایات متعددی از ایشان صادر شد و شاگردان بسیاری تربیت و در نتیجه مذهب شیعه گسترش یافت.

وی، در ادامه به نمونه های متعددی از مناظرات امام صادق(علیه السلام) اشاره و تشریح کرد: شیوه مناظره امام صادق(علیه السلام) شیوه ای بود که همه اهل بیت(علیهم السلام) از آن استفاده می کردند و هدف از مناظرات حضرت آگاهی و بیداری مردم بود.

دکتر مزرئی در پایان محتوای چند مقاله در موضوع مناظرات امام صادق(علیه السلام) را با عناوین بررسی شیوه های مناظرات امام صادق(علیه السلام)، شیوه قرآنی مناظرات امام صادق(علیه السلام) و تحلیل گفتمان احتجاجات و مناظرات امام صادق(علیه السلام) را تحلیل کردند.

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست علمی
[پنجشنبه 1400-03-20] [ 08:16:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  راستای تبیین ابعاد اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان میزگرد علمی در راستای تبیین ابعاد اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) در تاریخ1400/3/12  برگزار گردید. در ابتدا خانم مهدیه محمدی با اشاره به” جایگاه عقل و عقلانیت در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)” بیان کرد: آنچه نظام سياسي يك ملّت را در پرتو تديّنْ، مُتَمدّن کرده و مَدَنيّتِ آن را در ظلّ ديانت تأمين می کند؛ علمِ صائبْ، عقلِ ناصح و عمل صالح است.

 وی افزود: متون قدسي اسلام، جامعه نظام‌مند را جامعه ای می داند که دارای رهبر و رهرواني است كه با هم در مسیر صراط مستقيم در حرکت هستند و صراط همگان؛ دين خدا و سِراجِ آنان عقلِ آنان است.

استاد حوزه، با استناد به آیاتی از قرآن کریم پیرامون اهمیت علم و عقل گفت: براساس آیه هشت از سوره مبارکه حج” برخي از مردم درباره خداوند بدون علم و بهره مندی از هدايت عقلي يا نقلي، گفتگو و جدال دارند و بدون اعتنا به اهميّت مطلب سَرْخَمْ کرده و متبوع و مُطاع ديگران مي‌شوند تا مردم را از راه خدا گمراه كنند، براي چنين اشخاصی رسوايي دنيا و عذاب‏سوزنده قیامت خواهد بود".

محمدی خاطرنشان کرد: به خردگرايي در تعاليم ديني بسيار تأكيد شده است، زيرا عقلانيت، عامل كمالِ نفس، تحكيم امور، سرچشمه خيرات و نيكي‌ها، اصلاح همه امور، برترين هادي و راهنما و بهترين عامل براي اجتناب از بدي‌هااست و احساسات غير منطقي و عواطف خلاف عقلي به شدت نكوهيده است.

 وی خاطرنشان کرد: عنوان جاهليت در مواردي از قرآن كريم سهمي از ترغيب به مَدَنيّت و عقلانيّت را به همراه دارد، البته صدر و ساقه قرآن و سيره حضرت ختمي نبوّت(‏صلي الله عليه و آله و سلم) و سنّت عترت اطهار(عليهم‌السلام) مشحون از مَدْح عقل از يك سو و گفتار، رفتار، كردار، نوشتار و ديدار عاقلانه از سوي ديگر است و نيازي به استمداد از طرد جاهليت و ذكر مدنيّت و مؤيّدهاي ديگر نيست.

طلبه سطح چهار مرکز تخصصی الزهرا(س) گرگان مطرح کرد: منشأ اين‏گونه از رهنمودهاي سودمند قرآني” عقل‏مداري اسلام و نشر عقلانيت در زندگي است” و از اينجا مشخص می شود که تكفير پيروان اهل‏بيت عصمت و طهارت(عليهم‌السلام) به صرف تهمت‏هاي ناروا بر خلاف دستور صريح قرآن است كه تبيّن، تثَبّت، پژوهش و روشن شدن را قبل از اقدام به عمل مهم و لازم كرده است.

محمدی، به بیان اقسام جاهلیت پرداخت و آن را اعم از باور جاهلي، رفتار جاهلي، تعصّب جاهلي، حكم و قضاي جاهلي برشمرد و توضیح داد: جهل مقابل عقل و جاهلیت مقابل عقلانیت است، قرآن كريم در مبارزه با جهل و جاهلیت گاهي از” باور جاهلي” دون‏همتان در مقابل اعتقاد حق خبر داده و بیان می کند: “يَظُنّونَ بِاللهِ غَيرَ الحَقِ ظَنَّ الجاهِلِيَّة ” و گاهی از رفتار جاهلي، نهی و از وجود تعصّب جاهلي در قلب كافران آگاه مي‏سازد.

طلبه پژوهشگر این مدرسه گفت: وجود مبارك فاطمه زهرا(س) در خطبه معروف فدكيه براي استرداد فدك و حمايت از ولايت اميرمؤمنان‏(ع) به آيه  هشت از سوره مبارکه حج استشهاد فرمود که اين استشهاد نشان مي‏دهد” اگر كسي در فضاي جامعه اسلامي زندگي كرده و داعيه حكومت اسلامي نيز داشته باشد، ولي حكم او را اهل بيت‏‏(عليهم‌السلام) نپذيرند، داوري او، حكم جاهليت خواهد بود".

مسئول نظارت و بازرسی حوزه علمیه خواهران، با تاکید بر این که” امام خمینی(ره) مصداق بارز عقل نظری و عقل عملی بودند” تاکید کرد: در عقل نظری؛ امام، امتِ ادراك و انديشه و در عقل عملی؛ امام، اُمتِ اراده و انگيزه است.

محمدی تصریح کرد: اگر اين دو امام نسبت به امّت خود احاطه و امارت داشته و رهبري آن‏ها را كاملاً در اختيار داشته و با يكديگر نيز هماهنگ باشند، محور اساسي نياز بشر شناخته شده، مبدأ دانا و تواناي مطلق رفع آن حاجت‏ها معلوم مي‏گردد و نیز ايمان به وجود، وحدت و حضور مستمر او در تدبير همه‏جانبه حاصل مي‏شود.

وی به مصادیق عقلانیت امام راحل(ره) اشاره کرد و گفت: قيام در راه حق، اولین مصداق عقلانیت امام(ره) است که از كامل‌ترين ويژگي‌هاي بشري، قيام به معناي حركات و افعال انساني در مسير هدايت و رضاي الهي است.

عضو مرکز پژوهش های اسلامی الزهرا(س) گرگان، استقلال فکری، عملی و انجام عمل احسن را از دیگر مصادیق عقلانیت امام خمینی(ره) برشمرد و تشریح کرد: عمل اَحسن، عمل عاقلانه‌اي است كه در مسير طاعت الهي و با رفتار بر پايه عقلانيت و براي رضا و خشنودي حق انجام می شود.

در ادامه خانم حسینی طلبه سطح 4 این مدرسه در بحث از وجوب حفظ نظام در اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) به بیان معانی حفظ نظام پرداخت و آن را اعم از نظم و سامان دادن زندگی انسان و نیز نگهداری حاکمیت اسلامی و جلوگیری از خدشه دشمنان برشمرد.

وی افزود: مراد از وجوب نظام در اینجا همان نگهداری حاکمیت اسلامی و جلوگیری از خدشه دار شدن آن به دست دشمنان داخلی و خارجی است که می توان از آن به” حفظ بیضه اسلام” نام برد.

طلبه پژوهشگر سطح چهار مرکز تخصصی الزهرا(س) گرگان، کاربرد حفظ نظام به معنای حکومت را مربوط به فقهای معاصر از جمله امام خمینی(ره) دانست و ادامه داد: در اندیشه حضرت امام(ره) تحولی که در مفهوم حفظ نظام آمده به نوعی موجب ارتقای این مفهوم شده نه اینکه حفظ نظام اجتماعی را نادیده گرفته باشد، چراکه امام راحل، حفظ نظام را گسترش داده و آن را  به نظام سیاسی تسری داده است.

حسینی، اولین پیامد تحول در مفهوم حفظ نظام را تشکیل حکومت و جمهوری اسلامی از سوی حضرت امام(ره) عنوان کرد و گفت: حضرت امام(ره) به این نتیجه رسید که که برای حفظ نظام اجتماعی، تاسیس نظام سیاسی ضروری است.

وی، با اشاره به اینکه حفظ، بقاء و استمرار نظام مطلوب و اختلال در آن مبغوض شارع است توضیح داد: از دیدگاه حضرت امام(ره) سیاست جزء غیر قابل انفکاک دین است و دین بدون سیاست از دید ایشان، دین محسوب نمی شود، همچنین حکومت را اصولی چون توحید، معاد، نبوت، عدل و امامت هدایت می کند ولی این اصول جهت اجرا و پیاده شدن نیاز به سیاست و حکومت دارند چراکه دین بدون سیاست و حکومن شانیت اجرا ندارد.

عضو مرکز پژوهشهای اسلامی الزهرا(س) گرگان خاطرنشان کرد: در اندیشه حضرت امام(ره) از جمله فلسفه های تشکیل حکومت، جلوگیری از هرج و مرج در حفظ نظام اسلامی است، امام خمینی(ره) اهمیت حفظ ثغور اسلام را تکلیف شرعی و بالاترین فرائض دانسته و در این مورد ضمن اشاره به حرمت جان مومن، حفظ شریعت اسلامی را از آن هم بالاتر می داند.

حسینی تاکید کرد: اهمیت جمهوری اسلامی در نگاه حضرت امام(ره) در حدی است که آن را از جان امام معصوم(ع) نیز ارجح می داند و آن را از وظایف مهم و اساسی انبیاء و معصومین(علیهم السلام) می داند، چون معتقد است حکومت اسلامی یعنی برقرای حق و دین مبین اسلام که هدف آن تربیت انسان در راستای رسیدن به سعادت اخروی است، در این زمینه قیام عاشورا و حرکت امام حسین(ع) بهترین و گویاترین مصداق این امر است. 

وی توضیح داد: حضرت امام(ره) حفظ اسلام را به عنوان ام القرای جهان اسلام برای حفظ مکتب اسلام ضروری می داند، لذا اگر در این امور سهل انگاری و کوتاهی صورت گیرد، خیانت به اسلام و مسلمین است.

طلبه پژوهشگر این مدرسه، در پاسخ به این سوال که” کیفیت وجوب حفظ نظام سیاسی چگونه است” بیان کرد: در اندیشه حضرت امام(ره) حفظ نظام سیاسی مشروط و مقید به شروطی است بطوری که از دیدگاه ایشان، حفظ نظام سیاسی توجیه گر معصیت و گناه نیست چراکه رواج این امور موجب سقوط نظام و شکست اسلام است نه بقای آن.

حسینی متذکر شد: فلسفه قیام امام خمینی(ره) در تشکیل حکومت دینی؛ مبارزه با ظلم، بسط عدالت، ترویج فضایل احکامی و اجرای احکام نورانی اسلام بوده و تجاوز از موازین شرعی و اخلاقی و ارتکاب ظلم و معصیت به هر عنوان و از سوی هر ارگان و نهادی در تضاد به نهضت امام راحل است و ملاک در همه امور، قانون است و تخلف از قانون گناه و جرم محسوب می شود. 

وی با استناد به کلام امام خمینی(ره) خطاب به حوزه های علمیه تاکید کرد: پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و مبارزه با آفت ها و خطرها مهمترین وظیفه روحانیت است و همانگونه که پیش از انقلاب اسلامی در همه صحنه ها حضور داشتند، اکنون نیز باید در صحنه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی حضور داشته باشند.

عضو مرکز پژوهش های اسلامی الزهرا(س) گرگان در پایان بار دیگر بر اهمیت رسالت حوزه های علمیه تاکید و  اذعان کرد: در نگاه امام خمینی(ره) ” حوزه‏ها و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آينده جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهياي عكس العمل مناسب باشند".

در ادامه خانم علیمحمدی طلبه سطح چهار مرکز تخصصی الزهرا(س) گرگان به بحث پیرامون” قانون پذیری در اندیشه حضرت امام(ره) “پرداخت و اجرای قانون الهی و حداکثری را مطلوب اسلام و قابل اجرا دانست.

وی افزود: از دیدگاه امام خمینی(ره) “حکومت هایی که قبلاً ایجاد شده، حکومتی غیر الهی و بشری و براساس عقل بشریت صورت گرفت اما هدف انقلاب، اجرای حکومتی الهی، مطابق با قانون الهی است که هیچ گرایشی به شرق و غرب ندارد “. 

عضو مرکز پژوهش های اسلامی الزهرا(س) گرگان ادامه داد: از دیدگاه حضرت امام(ره) “قانون باید صراحت داشته و روشن باشد و مورد تفسیر غلط قرار نگیرد ” همچنین می فرمایند: “حکومت اسلام، حکومت قانون است، قانون قرآن و سنت، حکومت نیز تابع قانون است، پیامبر اکرم(ص) و امیرمومنان(ع) تابع قانون هستند.

علی محمدی خاطرنشان کرد: امام خمینی(ره) قانون گرایی و احترام و خضوع در مقابل قانون را به عنوان یک نکته بسیار مهم بیان می کنند و می فرمایند: “در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصاً کشوری که قانون آن قانون اسلام باشد، این کشور اسلامی نیست و نمی توان گفت که در این کشور حکومت اسلامی تشکیل شده است “.

وی با اشاره به این مطلب که” اختلاف از قانون شکنی ها ایجاد می شود” اضافه کرد: از دیدگاه حضرت امام(ره) “قانون برای آرامش، تهذیب و مصالح ملت است و باید حتما مراعات شود “.

پژوهشگر این مدرسه اذعان کرد: تاکید امام(ره) براین بود که” شماها باید خودتان را تطبیق بدهید با قانون، نه قانون خودش را با شما تطبیق بدهد، اگر قانون بنا باشد که خودش را تطبیق بدهد با یک گروه، تطبیق بدهد با یک جمعیت، تطبیق بدهد با یک شخص، این قانون نیست".

علی محمدی تصریح کرد: در نگاه حضرت امام(ره) “قانون در رأس همه واقع شده و همه افراد هر کشوری باید خودشان را با آن تطبیق بدهند، اگر قانون بر خلاف خودشان هم حکمی کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند، آن وقت است که کشور، کشور قانون می‌‏شود “.

وی تبیین کرد: حضرت امام(ره) آزادی را در حد قانون قبول داشتند و می فرمودند: “در هر مملکتی، آزادی باید در حد قانون باشد و ما فقط یک حکومت، یک قانون و یک کشور نداریم، کشورها مختلف است و همه قانون دارند، اگر آزادی دارند، برطبق همان قانون خودشان است “.

عضو مرکز پژوهش های اسلامی الزهراء(س) گرگان، در پایان در بحث از حدود ضرورت پایبندی به قانون با استناد به بیانات حضرت امام(ره) “حدود هر چیزی را در قانون، مشخص می داند ” امام بر این اعتقاد بودند که” همه باید مقید به قانون بوده و قانون را بپذیرند ولو برخلاف رای شما باشد".

 

 

موضوعات: میز گرد
 [ 08:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  معنا و مفهوم «شرک» و موارد استعمال کلمه «مشرک» و «کافر» چیست؟ ...

شرک یعنی شریک گرفتن  برای خدای سبحان است و معلوم است که شریک گرفتن مراتب مختلفی از نظر ظهور و خفا دارد، همانطور که کفر و ایمان هم از این نظر دارای مراتبند.

مثلا اعتقاد به خدا دو تا و یا بیشتر است و نیز بت ها را شفیعان خدا گرفتن، شرکی است ظاهر و از این شرک کمی پنهان تر شرکی است که اهل کتاب دارند و برای خدا فرزند قائلند و مخصوصا مسیح و عزیر را پسران خدا می دانند و از این هم کمی مخفی تر اعتقاد به استقلال اسباب است، اینکه مثلا دوا را شفادهنده بپندارد و همه اعتمادش به آن باشد این نیز یک مرتبه از شرک است و همچنین ضعیف تر می شود تا برسد به شرکی که به جز بندگان مخلص خدا احدی از آن بری نیست و آن عبارت است از غفلت از خدای تعالی و توجه به غیر خدای عزوجل پس همه اینها شرک است.

اما این باعث نمی شود که ما کلمه (مشرک) را بر همه دارندگان مراتب شرک اطلاق کنیم، همچنانکه می دانیم اگر مسلمانی نماز و یا واجبی دیگر را ترک کند، به آن واجب کفر ورزیده، ولی کلمه (کافر) را بر او اطلاق نمی کنیم.

مثلا خدای متعال ترک عمل حج را کفر خوانده، ولی چنین کسی را کافر نمی خوانیم، بلکه فاسقی است که به یکی از واجبات خدا کفر ورزیده و بر فرض هم که بتوانیم اطلاق کنیم، باید بگوئیم فلانی کافر به حج است و همچنین است سایر صفاتی که در قرآن استعمال شده مانند صالحین، قانتین، شاکرین، … فاسقین، ظالمین،…

و در برخی از آیات که در آنها کلمه (مشرکین) آمده چه بسا در اینها منظور از این کلمه معنای وصفی و اسمی آن نیست، بلکه منظور کسانی است که گاهگاهی شرک از آنان سر می زند.

منبع: مرادعلی شمس، با علامه در المیزان از منظر پرسش و پاسخ، جلد دوم.

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, بروشور
[دوشنبه 1400-03-10] [ 08:38:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تحلیل و بررسی دعای قنوت عید فطر ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان نشست علمی با عنوان تحلیل و بررسی دعای قنوت عید فطر در تاریخ1400/2/22  در این مدرسه برگزار گردید. در ابتدای این نشست حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا شاهینی عید فطر را عید بندگی نامید و چون بندگی خدا در متن فطرت انسان  قرار گرفته این عید را نشانه تناسبی بین فطر و فطرت و بندگی انسان بیان کرد.

ایشان از جمله فرازهای این دعا را ، نسبت این عید با پیامبر اکرم(ص)، طلب ادخال و دخول در خیر و اخراج از سوء و مطالبه از ذات باری تعالی بهترین چیزی که بندگان صالح مطالبه می کنند، پناه جستن به خداوند از چیزهایی که بندگان صالح از آن چیزها به خدا پناه می آورند دانست.

حجت الاسلام شاهینی با توجه به فراز اول این دعا از جمله ویژگی ها و صفات باری تعالی را “اهل کبریا، اهل عظمت، اهل جود، اهل جبروت، اهل عفو، اهل رحمت، تقوا و مغفرت” بیان کرده و در توضیح تقوا گفت: از خداوند بخواهیم خطاهای انسان را که براساس مصلحت خودش می پوشاند، نمایانش نکند” .

ایشان نقطه اشتراک در این هشت صفت را ” فضل و رحمت الهی دانسته و ” فضل و رحمت را بخشش بیش از استحقاق معنا کرد.

وی علت  تاکید این دعا به عفو و رحمت و فضل الهی را جلوگیری از غرور انسان با توجه به عباداتی که انجام داده است دانست.

استاد سطح 4 این مدرسه در ادامه بیان کرد: فراز دوم این دعا؛ نسبت این عید با پیامبر اسلام است. در فراز “لمحمدا…..”  خداوند این عید را برای شخص پیامبر(ص) ذخیره و مایه کرامت و شرافت قرار داده است .

ایشان در ادامه گفت: از انجا که اجتماع مسلمانان موجب عظمت و کرامت و شرافت برای پیامبر اسلام است لذا مناسب است که نماز عید فطر به صورت یکپارچه در یک مکان با حضور همه شیعیان برگزار شود.

وی با توجه به فراز سوم دعا یعنی “دخول و ورود در خیر” مال دنیایی را که در تعارض با بندگی انسان نباشد را خیر و فضل الهی دانست.

وی با توجه به فراز چهارم چنین گفت: برای مشخص شدن معیار و شاخص آنچه که صالحین از خداوند خواسته اند و آنچه که از آن به خدا پناه برده اند باید به قرآن مراجعه کرد.

حجت الاسلام شاهینی دوری از جهل به معنای بی خردی و و دوری از وسوسه های شیطان و پناه بردن از آن به خداوند را  یکی از چیزهایی دانست که صالحان از آن به خداوند پناه می برند.

 

موضوعات: نشست علمی
[دوشنبه 1400-02-27] [ 07:54:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت