معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  شــرح اجمــالی بر صلــوات شعبانیه(5) ...

 

” اللهم صل علی محمد وآ ل محمد الفلک الجاریه……”

 امام سجاد (علیه السلام) در این فراز، فضلیت دیگری  را برای  اهل بیت بیان می کند و این ویژگی آن است که  ایمنی و اطمینان، سعادت و نجابت در همراهی  با آنان  است.

در زندگی، صراط مستقیم یکی است و راههای انحرافی بسیار از این روکلمه نور، در قرآن همیشه  مفرد ذکر شده وکلمه ظلمت جمع، در آیات وروایات راه مطمئن و به دست گذاشتن در دست کسانی  است که خداوند  بر عصمت  و طهارت آنان گواهی داده است تبیین شده است.

“انما یریدالله  لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا"( احزاب 32)

سلیم بن قیس می گوید  در مکه  بودم  که در موسم حج ابوذر  برخاست  وحلقه  در کعبه را گرفت  وبا بلندترین  فریاد صدازد  ای مردم  برخی  مرا می شناسید و آن کس که مرا نمی شناسد  من ابوذر هستم  ای مردم من از پیامبر شنیدم که می فرمودند به راستی  مثل اهل بیت من در امتم همانند کشتی نوح در قوم  اوست. آن کس که به این کشتی در آید  نجات پیدا می کند وآن کس که از آن بیرون  بماند غرق می شود.

 ای مردم  من شنیدم که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من درمیان شما دو چیز باقی گذاشتم  هر گاه به آن چنگ بزنید هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا و اهل بیت من. (محمد تقی مجلسی، بحار االانوار ج-23ص140)

در حدیث قدسی” اکثر من الزاد فان الطریق بعید بعید” ای انسان توشه ات را زیاد کن  چرا که  راه بسیار طولانی در پیش داری، تنها فرصت جمع آوری  زاد راه همین دنیاست                  

“و جدّد السفینه فإِن البحر عمیق عمیق” کشتی تان را نو کنید زیرا که دریا بسیار عمیق ومواج است.(جعفربن محمد، مصباح الشریعه،ج1 ، 1400، ص135)

“یک وقت انسان می خواهد از نهری یا رودی بگذرد، در این صورت اگر یک تخته  هم باشد برای عبور کافی است اما گاه میخواهد از یک دریای پهناور و اقیانوس مواج گذر کند در این صورت با هر کشتی نمی توان سفر کرد. انّ در اینجا تعلیلیه است یعنی علت  نو کردن کشتی را بیان می کند، مراد از بحر، این عالم است و انسانها مسافران و سالکان در این دریای مواج عالم اند در این حدیث توصیه می شود؛ با هر  سفینه ای در این دریا سفر نکن در انتخاب کشتی دقت و توجه را داشته باش اما با چه سفینه ای برویم تا مطمئنا سالم به مقصد برسیم؟ درضمن روایت دیگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: “انما مثل (اهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح من دخلها نجا ومن تخلّف عنها غرق” مراد از سفینه، اهل بیت عصمت اند و مراد از سوار شدن کشتی، پیروی از ایشان است هر که راه اطاعت را در پیش گیرد، نجات می یابد وهر که تخلف کند، غرق می شود".

لذا در این فراز می فرماید: خدایا درود فرست بر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و آلش. آنان که کشتی روان در دریاهای ژرف و عمیق اند، هر کسی در آن کشتی در آید از غرق شدن ایمن است و هر کسی در نیاید به دریای هلاکت غرق خواهد شد.،هر کس بر آنها پیش افتد از دین خارج شود و هرکس از آنان عقب ماند نابود گردد و هر کس همراه آنان باشد به هدف خواهد رسید.

در زیارت جامعه کبیره با این عبارت آمده است: “فالراغب عنکم مارق و اللازم لکم لاحق و المقصّر فی حقکم زاهق و الحق معکم و فیکم و منکم والیکم و انتم اهله و معدنه” پیشی گیرنده از شما از دین خارج شده و همراهی کننده دائمی شما به مقصد رسیده و کوتاهی کننده عمدی در حق شما هلاک شده است و حال آنکه حق با شما ودر پیروی از شما و (بازگشتش ) به سوی شماست و شما اهل حق و معدن (تکوّن و جوشش) آن هستید.

هر متحرکی در مسیر حرکت خود به معیار سنجش نیاز دارد تا به بیراهه وکژراهه نرود و از مسیر حق و عدل خارج نشود. همانطور که بنّا دائما کار خود را با شاقول می سنجد تا دیوار کج نرود ومتفکر استدلال خود را با منطق می سنجد تا کج نیندیشد، دین که راهی فراروی سالکان سبیل حق است به ترازوی عدالت سنج در بعد اعتقاد، اخلاق و عمل صالح نیاز دارد که سالک این راه هر لحظه خود را با آن بسنجد تا به منحرف نشدن خود از این مسیر پر خطر اطمینان پیدا کند.

پیام آوران الهی معیار و ترازوی سنجش معرفی شده اند. از این رو به سراغ دیگران رفتن به هر شکلی که باشد برای انسان حق طلب معنی ندارد بلکه عین گم کردن هدف و خروج از دین است افزون براینکه به سراغ دیگران رفتن، بی اعتنایی به ائمه و ضایع کردن حقوق آن ها ست زیرا هنگامی که برتری کسی ثابت شد عقل و نقل و عرف و منطق حکم می کند که مردم آن برتری را قدر بشناسند و از آن بهره گیرند زیرا قدر ناشناسی نوعی اهانت به صاحب آن برتری و ضایع کردن حقوق اوست،  چنانچه خداوند منکران رسالت و معاد را سرزنش می کنند که چرا قدر و اندازه او را نگه نمی دارند و"ماقدروالله حق قدره” ترازوهای سنجش برای آن است که انسان را از تندروی و کندروی باز دارد زیرا تندروی، سبب می شود انسان از قافله جدا و راه تاریک و پر خطر را به تنهایی بپیماید بدون آنکه دره ها و مهلکه های آن را بشناسد و کندروی، سبب می شود انسان از امکانات و مزایای قافله باز ماند و گرفتار ظلمت راه شود و برای همیشه از رسیدن به مقصود محروم شود.بر این اساس سالک باید همواره ملازم آن ذوات قدسی باشد که عِدل قرآن کریم اند و سالک باید قدم به قدم عقاید افکار، اخلاق و اعمال خود را با ترازوی الهی بسنجند تا گرفتار انحراف به تندروی یا کندروی نگردد و پیشوایان معصوم ترازوی حقیقت سنجی هستند در زمان حضور ائمه(علیه السلام)، اصحاب افکار و عقاید خود را نزد ائمه(علیه السلام) بازگو می کردند که اصطلاحا عرضه دین نامیده  می شود اکنون که عصر غیبت امام معصوم است عرضه دین به صورتی که عبدالعظیم حسنی و …می کردند ممکن نیست اما علماء، اصول اسلام را بر مبنای کتاب وسنت و عقل مرزبندی کرده اند و این بحث ها و مبانی در دسترس است و از طرفی شرایط تقیه حاکم نیست هر کسی می تواند معتقدات خود را بر آن اصول قطعی منطبق کند وآنها را شاغول های فکری و اعتقادی خود قرار دهد.

معیار بودن ائمه محفوف به 2 استدلال است:

1-جملات قبل پس از ذکر بسیاری از کمالات نتیجه می گیرد که روگردانی از شما مساوی با خارج شدن از دین است.

2-جملات بعدی “و الحق معکم و فیکم ومنکم و الیکم و انتم اهلُه و معدنه” ائمه(علیه السلام) را عین حق می داند.

شی ثابت را حق گویند. تشبیه حق به آب و تشبیه باطل به کف از آن جهت است که حق مانند آب از ثبات و دوام برخوردار است و باطل بر اثر بی محتوا بودن ثبات ندارد، قید معکم نشان می دهد جدایی میان ائمه و حق فرض ندارد و قید فیکم اشاره دارد که حق در شخصیت ائمه نهفته و در مکتب آنان و پیروی از ایشان تبلور دارد وقید منکم،(من به معنای ابتدائیت است) بیان می کند حق از سوی شما می آید و از شما نشئت می گیرد و قید الیکم، حق با نشأت گرفتن از مبدا اصلی (الحق من ربک- آل عمران 60) از مجرای آن ذوات نورانی و وسائط فیض می گذرد و بواسطه آنها به دیگران میرسد و در بازگشت نیز با امامت ملکوتی آن ذوات قدسی به مبدا خود باز می گردد پس خدا، مبدا و مقصد اصلی حق است و ائمه مبدا و مقصد تبعی آن. اهله، زمانی چیزی یا کسی را اهل دیگری می شمارند که انس همراه با تعلق قلبی و وابستگی میانشان برقرار باشد پس اهل الحق بودن ائمه اشاره به انس و تعلق قلبی آنها به حق دارد.

معدنه، معدن به معنای انبار و محل نگهداری چیزی در آن نیست بلکه به معنای تکوّن و پرورش شی معدنی است و آن شی باید در آن محل پروریده شود تا قابلیت بهره برداری پیدا کند پس معدن حق بودن ائمه به معنای مخزن بودن نیست بلکه بدین معناست که هر حقی پس از نزول از خدای متعال باید در وجود آن ذوات قدسی قرار گیرد و در آنجا به اذن خداوند پروریده شود وسپس بجوشد و به دیگران برسد وگرنه دیگران قابلیت استفاده مستقیم از آن را ندارند پس جوینده حق باید سنت وسیرت ائمه اطهار(علیه السلام) را بکاود و حق را در آن ها جست و جو کند پس در این قسمت، استدلال شده که اگر دنبال حق و طالب آن هستید باید به سراغ خاندانی بروید که نه با حق مخالفت می کنند و نه در آن اختلاف دارند که این ناشی از عصمت آنهاست .

ال در الحق برای جنس یا استغراق است و دلالت دارد که آنچه به حق موسوم است در خانه اهل بیت یافت می شود و نمی توان گفت که تنها برای دست یابی به برخی از اقسام حق باید سراغ اهل بیت رفت.

   البته ممکن است که حق فی الجمله نزد دیگران یافت شود چنانچه درباره عمار وارد شده است که” عمار مع الحق و الحق مع عمار یدور معه حیث دار” لیکن بدین صورت جمعی که در این جمله زیارت آمده"معکم، فیکم، منک،…..» معدن حق در جای دیگر یافت نمی شود و مختص خاندان آنهاست و دیگران همه فیض ها را به وساطت نبی اکرم و ذوات قدسی ائمه(علیه السلام) از ذات اقدس الهی گرفته اند.

در روایات فراوانی از همراهی حق با علی(علیه السلام) سخن آمده و بر تفکیک ناپذیری آن دو از یکدیگر تاکید شده است “الحق مع علی و علی مع الحق لایفترقان حتی یردا علی الحوض ” این حدیث از عایشه نقل شده “علی مع القرآن و القرآن مع علی لایفترقان حتی یرد ا علی الحوض” ام سلمه در روایت دیگر به مرحله بالاتر اشاره و از محوریت علی(علیه السلام) برای حق خبر داده که هرجا او برود حق نیز می رود و بر محورش می گردد “الحق مع علی اینما مال، علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار".

دیگران را این افتخار بس که حق محور باشند ،گردان بگردند و هرگز از آن جدا نشوند اما افتخار حق این است که علی محور است و گرد او می چرخد و از وی جدا نمی شود.

پس افتخار علی(علیه السلام) تنها این نیست که حق محور است بلکه افتخارش این است که مظهر حق فعلی خداوند متعال و محور آن است.

به یقین مقتضای مقام عصمت چیزی جز محور حق بودن نیست. بدین جهت این امتیاز به علی(علیه السلام) اختصاص ندارد بلکه دیگرائمه نیز از آن بهره مند هستند.

اینجا اشکالی مطرح است که هر دو تعبیر حق محور و محور حق درباره عمار آمده:” عمار مع الحق و حق مع عمار یدور معه حیث دار". پس عمار یاسر در رتبه علی(علیه السلام) و ائمه هست لذا این دلیل بر عصمت نیست.

پاسخ:

آنچه درباره علی(علیه السلام) و ائمه وارد شده مطلق هست و به مورد خاص اختصاص ندارد و از همراهی دائمی حق با آنان و آنان با حق تا روز قیامت خبر می دهند از این روآنها شاخص همیشگی حق از باطلند و در همه امور اعتقادی ،اخلاقی، معرفتی و سیاسی و اجتماعی و فردی تبیین احکام الهی ، تفسیر آیات قرآن و…

در حالی که پیشگویی از همراهی عمار با حق و حق  با عمار و سفارش به همراهی با او مطلق نیست بلکه مربوط به افتراق و دودستگی جامعه هست ، قال ابن مسعود: “سمعتُ رسول الله یقول اختلف الناس کان ابن سمیه مع الحق یعنی عمار اذَا اِفْتَرَقَ اَلنَّاسُ يَمِيناً وَ شِمَالاً فَانْظُرُوا اَلْفِرْقَةَ اَلَّتِي فِيهَا عَمَّارٌ فَاتَّبِعُوهُ، فَإِنَّهُ يَدُورُ اَلْحَقُّ مَعَهُ حَيْثُمَا دَارَ. “(بحارالانوار، ج30، ص372)پس شاخص قرار گرفتن عمار از سوی پیامبر به معنای عصمت، حجیت گفتار و رفتار او در همه زمینه های اعتقادی ،اخلاقی ، سیاسی، اجتماعی فقهی و …نبود بلکه از آن جهت بود که آن حضرت می دانست طرف نزاع قرار گرفتن علی(علیه السلام) در کشمکش ها سبب می شود که گروهی در حقانیت آن حضرت تردید کنند از این رو عمار را شاخص معرفی کرد پس عمار در رتبه ائمه(علیه السلام) قرار نمی گیرد بلکه خود او برای تشخیص حق به شاخص نیاز دارد چنانچه رسول اکرم به وی سفارش کرد که در گیر و دار حوادث گمراه کننده از علی(علیه السلام) جدا نشود."یا عمار سیکون بعدی فتنةٌ، فاذا کان ذلک فاتبع علیا و حزبه فانه مع الحق و الحق معه".

خلاصه کلام:

به لحاظ مقام نورانیت ملکوتی حکم خداوندکه حق است بیش از یکی نیست و گاهی به صورت تدوین (قرآن حکیم) و گاهی به صورت تکوین یعنی روح انسان کامل معصوم تجلی می کند لکن در نشئه ملک و عالم طبیعت قرآن به عنوان ثقل اکبر ظهور می کند، و عترت اطهار به عنوان ثقل کبیر و هر کبیری در مدار اکبر خود دور می زند از این رو ذوات در مقام تکلیف پیرو علوم وحیانی قرآن حکیم هستند چناچه امت اسلامی که می توان ان را ثقل صغیر نامید پیرو ثقل کبیر و اکبر هستند. پس نباید کسی را با اهل بیت عصت و طهارت(علیه السلام) سنجید چنانچه از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) وعلی(علیه السلام) رسیده است که “لایقاس بآل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) من هذه الامة احد و لایسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابداً هم اساس الدین و عمار الیقین”  (نهج البلاغه-خطبه 2)

نظیر آنچه که درباره ابوذر غفاری از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)رسید “ما اظلت الخضراء و لااقلت الغبراء علی ذی لهجة اصدق من ابی ذر"،(محمد طوسی، امالی، ج1، 1414ق، ص710)""آسمان سایه نیفکند بر فردی و زمین به خود ندیده کسی را راستگو از ابوذر باشد".

امام صادق(علیه السلام) در پاسخ سوال فرمود: این وصف ممتاز ابوذر نسبت به افراد عادی است وگرنه اهل بیت وحی(علیه السلام) به مثابه لیله قدر هستند که هرگز با شبهای دیگر قیاس نخواهند شد.

اشکال دوم: از علی(علیه السلام) درباره اختلاف مردم در حقانیت پرسش شد، ایشان فرمود:  “ان دین الله لایعرف فی الرجال، فاعرف الحق تعرف اهله ” و از طرفی روایاتی بر حق محور بودن یا محور حق بودن علی(علیه السلام) “یاعمار….” افرادی را به عنوان شاخص معیار حق معرفی می کنند این دو گروه روایات با هم تعارض دارند.

جواب: این تعارض ابتدایی است و با اندک تامل برطرف می شود.

روایات دسته دوم که علی(علیه السلام) و عمار را معیار حق و باطل معرفی می کند عام است و همگان را مخاطب قرار می دهد ولی تردیدی نیست عده خاص از این توصیه نبوی بهره می برند،در واقع آنها که به معیار بودن سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اعتقاد دارند.در حقیقت اینجا جهت و شاخص گفتار نبوی و سفارش معصومانه پیامبر است نه علی  یا عمار. در مقابل کسانی هستند که این سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به گوش آنها  نرسیده یا در انتساب آن به حضرت تردید دارند و یا درگمراهی فتنه متحیرند و دچار تردید شده این گروه نیاز به شاخص دیگری دارند که با آن حق را از باطل بشناسند. روایات دسته اول در حقیقت قرآن و سنت نبوی برای این گروه شاخص است و به آنان توصیه می شود به کمک این شاخص حق را بشناسید و آنگاه در پناه قرآن و سنت نبوی افراد(و حتی علی و عمار…) را بشناسید.

به سخن دیگر شاخص و حجت اصلی برای مسلمانان واقعی سخنان نبی اکرم است لکن سخنان بر دو قسم است: گاهی معیارها را معرفی می کنند که اگر چنین و چنان باشید به حقیقت می رسید، گاهی مصداق ها را (اگر از فلانی پیروی کنید به حقیقت دست می یابید) و هر دو یک چیز را نشان می دهند.

یعنی خواه از آن راه بروند یا از این راه ،خواه به علی (علیه السلام) وعمار بنگرند یا به علائم حق ،یقینا به یک مقصد می رسند.

بنابراین عمل به هر دوگروه از احادیث، عمل به سخنان نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است وبا یکدیگر تعارض ندارد  و به یک مقصد راهنمایی می کنند لیکن هر گروه نیاز عده ای  خاص را برآورده می کند .

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, ویژه ماه شعبان
[دوشنبه 1400-02-06] [ 12:38:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بايسته‌هاي تفسير عقلي ...

 

پژوهشگران: اعظم فاکر و سید محسن کاظمی

چکيده

تفسير عقلي، روشي در تفسير است که به موجب آن، عقل به مثابه منبع و قرينه‌ي بر فهم مراد الهي، به زدايش کژي‌هاي محتوايي و روشي پرداخته و به تبيين مراد جدّي و توجيه عقلاني مفادّ ظاهري آيات اهتمام دارد. مراد از بايسته‌هاي تفسير عقلي نيز قواعدي است که دستورالعمل اجرائي اين روش را تعيين مي‌نمايد. در مقاله پیش‌رو پس از گردآوری داده‌ها به روش کتابخانه‌ای، این مساله به روش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. اين کمينه به بايسته‌هاي بينشي، دانشي و روشي تفسير عقلي مي‌پردازد. آراستگي به زيور ايمان، پيراستگي از پيش‌داوري‌ها، و اذعان به معارف فراعقلي به عنوان سه محور بينشي قلمداد مي‌شود، بهره‌مندي از دانش‌هاي ابزاري و اصالي خاصّ به عنوان دو بايسته دانشي و نيز توان‌مندي، نظام‌گرايي و احتياط‌ورزي به عنوان سه بايسته روشي، مورد بحث قرار مي‌گيرند.

 

کليد واژگان: عقل، ايمان، تفسير عقلي، تفسير برأي، تحميل رأي، قواعد تفسير عقلي، شرايط مفسّر.

 

 



[1]. طلبه سطح چهار (دکترا)، رشته تفسیر تطبیقی، حوزه علمية الزهرا گرگان .
[2]. استاديار جامعة المصطفي العالمية. Sayedmk60@gmail.com

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی
[چهارشنبه 1400-02-01] [ 08:55:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شــرح اجمــالی بر صلــوات شعبانیه(4) ...

 

“و اهل بیت الوحی”

 

وحی در لغت به هر گونه اعلام سریع و مخفیانه گفته می شود .

دراین فراز به یکی از مهمترین ویژگی‌های اهل بیت(ع) اشاره می‌کند و آن ریشه و منشاء علوم اهل بیت«علیهم السلام» است به اینکه آنها معیار تشخیص حق و باطل هستند.

در توضیح مطلب باید گفت انسان در پیمودن هرمسیری نیازمند دانش و معرفت است و معرفت از سه راه حاصل می شود.

1-تجربه:علوم تجربی از اندوخته های بسیار با ارزش بشری است اما دچار محدودیت می باشد و این محدودیت ها عبارتند از:

الف ) بسیاری از مسائل مهم بشری قابل تکرار و تجربه نیستند مثلاً آغاز دنیا چگونه بوده است.

ب) تجربه هیچ گاه یقین آور نیست چه بسا بعد از سال ها آنچه را قطعی می دانسته می فهمد غلط است یا استثناء دارد.

2-عقل: ارزشمندترین مخلوق خداوند عقل است. مبنای عقاید ما استدلالات عقلی است ولی با این حال، احکام قطعی عقل اندک است.

3- آموزه های وحیانی:خداوند متعال به عنوان خالق انسان مصلحت و مفسده و خیر و شر انسان را بهتر می دانند بنابراین انسان در تمام امور زندگی برای تشخیص حق و باطل ناچار است به دامان وحی پناه ببرد مهم ترین ویژگی اهل بیت از سایر دانشمندان آن است که علوم آنها ریشه در وحی دارد. در روایات حقیقت علم ائمه(علیه السلام) همانند علم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تصویر شده است.

حمران بن اعین از امام صادق «علیه السلام» پرسیدم چگونه علی(علیه السلام) شریک در علم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است امام صادق(علیه السلام) فرمود: خداوند هیچ دانشی را به پیامبر نیاموخت مگر آنکه به او دستور داد که آن را به علی بیاموزد.(محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی جلد 2، 1375، ص313)

دلیل اشتراک پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام)

وقتی رهبری امت در تمام امور دین و دنیا تفسیر و تبیین قرآن و سنت و بیان احکام و اجرای آن به عهده ائمه است طبیعتاً باید دانش لازم برای این کار هم در اختیار آنها باشد البته این اشتراک در دانش و تبلیغ به معنای همسانی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه(علیه السلام) در فضیلت نیست و جایگاه ویژه رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) محفوظ است.

در فهم عظمتِ علم اهل بیت(علیه السلام)

کلینی به سند خود از جابر بن عبدالله از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که فرمود اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و آصف بن برخیا وزیرحضرت سلیمان از یک حرف آن آگاه بود او با همان یک حرف زمین را درنوردید و تخت بلقیس را از شهر و دیارش به شهر سلیمان آورد تا آنکه در دسترس او قرار گرفت و نزدما  هفتاد و دو حرف اسم اعظم موجود است و یک حرف را هم خدای متعال برای خود برگزیده که ویژه علم غیب اوست اراده و توانی جز اراده و قدرت خدای بزرگ نیست (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج50، بی تا، ص176) در زیارت جامعه این فضیلت با عنوان «مهبط الوحی» یاد شده است. (جایگاه نزول وحی الهی)

فرق هبوط و نزول

در نزول جداشدن از مبدا مورد نظر است وبه استقرار آن در محل دیگر توجه نمی شود.

 اما در هبوط  افزون بر جدا شدن از مبدا به استقرار آن نیز توجه می‌شود.

بنابراین مهبط الوحی به معنای محلی است که وحی بعد از نزول از مبدا در آن محل استقرار پیدا می کند.

نکته: 

1-  هبوط گاهی به نحوه کیفر است مانند هبوط ابلیس و گاهی به لحاظ استخلاف مثل هبوط آدم

2-  هبوط گاهی به نحوه تجافی  و گاهی به نحوه تجلی است و نزول از سنخ تجلی است نه تجافی.

امتیاز اصلی پیامبران از دیگران ، نزول وحی است.” قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد"(سوره کهف آیه110)

مراد از وحی در این فقره از زیارت جامعه:

1-ممکن است وحی تشریعی  باشد که فقط بر رسولان نازل می شود در این صورت خانه اهل بیت از آن جهت که اهل بیت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به منزله جان آن حضرت هستند «انفسنا و انفسکم »«(آل‌عمران/ ۶۱» محل نزول و استقرار وحی تشریعی خواهد بود چنانچه امام حسین علیه السلام در سفر به عراق در ملاقات با مرد کوفی به این قسم از وحی اشاره نموده فرمودند: به خدا قسم ای برادر کوفی اگر در مدینه با تو ملاقات می کردم جای پای جبرئیل که برای نزول وحی بر جدمان در خانه ما فرود می‌آمد به تو نشان میدادم

2-ممکن است مراد از آن اعم از وحی تشریعی و وحی تسدیدی باشد.

وحی تسدیدی:

 وحی که بر ائمه نازل می شودکه برای بیان احکام عمومی شریعت نیست بلکه دستورالعملی شخصی، رهنمودهای اجتماعی، اخبار از حوادث آتی یا نزول طمانینه و سکینه و امثال آن است که موجب تسدید استواری و استحکام آنان می‌شود یا اخبار غیبی وامثال آن باشد که بر همه معصومان نازل میشود و اختصاصی به رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد.

 نمونه هایی از اخبار غیبی:

امام صادق علیه السلام می فرماید:: هر روز اعمال بندگان خدا بر ائمه اطهار(علیه السلام) و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) عرضه می شود.( بحار جلد ۲۳ صفحه ۳۴۱)

و فرمود: هر صبح و شام زشت و زیبای اعمال امت اسلام بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)عرضه می شود پس سعی کنید که از معصیت بر حذر باشید. (بحار/جلد ۲۳)

قهرا  همراه  عرضه اعمال بندگان خدا، اخبار گذشته وآینده جهان وتصمیم ها و نیات مردم را نیز که پیوند  با اعمالشان دارد هم ارائه داده می شود.

در قرآن کریم : “قل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمومنون"( توبه /105) ای پیامبر به مردم بگو: هر چه خواستید انجام دهید ولی بدانید که خدا ورسول او ومومنان اعمال شما را می بینید.

امام صادق (علیه السلام): منظور از مومنان در این آیه ما هستیم “المومنون هم الائمه”

در روایت دیگری آمد ه است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: چرا رسول خدا را ناراحت می کنید ؟گفتند: چگونه ناراحتش می کنیم؟ فرمود مگر نمی دانید که اعمال شما بر او عرضه می شود واگرمعصیت خدا را درآن ببیند موجب ناراحتی او می شود به آنها سفارش کرد تلاش کنید رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)را خوشحال کنید و موجبات ناراحتی او را فراهم نکنید.(بحار/جلد2)

یکی از شیعیان به نام داود رقّی  می گوید: پسرعمویی داشتم که شخصی معاند وخبیث بود ، در حال حرکت به سوی مکه بودم که متوجه شدم وضع زندگی او وخانواده اش پریشان است مقداری کمک برای او فرستادم و به سوی مقصدم حرکت  کردم در مدینه به محضرامام صادق (علیه السلام)شرفیاب شدم حضرت فرمود : ای داوود: روزپنجشنبه اعمال شما را بر من عرضه کردند وقتی در میان اعمال تو صله ای را که به پسر عمویت داده بودی مشاهده کردم خوشحال شدم می دانم که این صله تو و جفای او موجب تسریع در اجل او خواهد شد.

این گونه احادیث نشان می دهدکه اهل بیت(علیه السلام) بادیدن اعمال نیک خوشحال می شوند از مجموع استفاده می شود که اخبار غیبی بر ائمه(علیه السلام) نازل می شود.

نکته:

قرآن کریم در مسیر تربیت وتزکیه قبل از هر چیز بر احیای روح حیا تکیه کرده است و ذات اقدس ابتداء دستور حیاء ودرس عفاف می دهد لذا در این سوره نازل شده بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: “الم یعلم بان الله یری"( علق/14)

آیه مبارکه سوره توبه که نظارت ورویت خدا ، رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه(علیه السلام) را مطرح می کند  در صدد احیای همین روحیه حیاست انسانی که حاضر نیست در منظر بچه ای ممیز گناه کند هرگز نباید حاضر باشد درمحضر خدای متعالی و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وائمه اطهار علیه السلام  گناه کند.

نتیجه کلام:

ناظر بودن ائمه (علیه السلام)براعمال عباد درآیه15 سوره توبه نوعی وحی واخبار غیبی است که در اختیارشان قرار می گیرد هر چند که واژه وحی در آیه نیامده است زیرا اگر چه اشراف روحی و احاطه حضوری انسان کامل نسبت به حوادث فردی و اجتماعی از صنف وحی نیست ، ولی اگر از سنخ عرضه اعمال بر آنان توسط کاتبان کرام و ملائکه مامور ضبط احوال و ثبت اعمال  یا ملائکه دیگر باشد از صنف وحی خواهد بود.

سوالی در اینجا مطرح می شود ما معتقدیم ائمه  معلم ملائکه هستند، در حالی که لازمه نزول وحی این است که آنان تحت تعلیم فرشتگان باشند چنانچه  حدیث ” لولا انا نزداد لأنفدنا “اگر وحی بر ما نازل شود، علم او به پایان می رسد، بر این معنی دلالت دارد و عین این سوال  در مورد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز مطرح است.

 از این سوال می توان اینچنین جواب داد:

نقش جبرئیل صرفا انتقال یک سلسله حقایق است مثل خبر نگاری که گزارشی را به یک تحلیگر می رساند  وتحلیل گر به اموری دست  می یابد که گزارشگر به آنها  توجه نداشته  است پس نمی شود گفت  تحلیل گر شا گرد آن خبرنگار است معلم ذاتی انبیاء واولیاء ذات اقدس باری تعالی است جیرئیل وسایر فرشتگان واسطه درنزول وتعلیم هستند نه معلم حقیقی همانطور که همراهی موسی(علیه السلام) با خضر(علیه السلام) برای استفاده علوم رشدآور، به معنای برتری حضر ت خضر(علیه السلام) نیست زیرا حضرت موسی(علیه السلام) از  پیامبران اولوالعزم است.

ثانیا: هر فیضی  که از جانب ذات اقدس به ممکنات  می رسد  به وساطت  ائمه اطهار(علیه السلام) که انسان های کامل هستند  نازل می شود  ودر این جهت  فرقی بین انسان و فرشته نیست،  بنابراین  وحی الهی که از فیوضات  پروردگار است به واسطه آن ذوات مقدس تنزل پیدا می کند و فرشته وحی از جنبه  لاهوت آنان کسب فیض می کند  و به جنبه  دیگر آنان ( جنبه ناسوت) تحویل می دهد، پس در حقیت بخشی از آن ذوات نورانی  بخش دیگر را اداره می کند وچیزی از بیرون  به آنها  نمی رسد  بدین ترتیب نزول وحی برای آنها  چیزی  جز از “آنان به آنان” نیست.

موضوعات: ویژه ماه شعبان
 [ 08:51:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  کارگاه تدوین رساله علمی ...

 

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان کارگاه تدوین رساله، با محوریت مسئله شناسی و طرحنامه نویسی طی پنج جلسه  به صورت برخط از سامانه سیما برگزار گردید.

 

 

در جلسه اول مسئله شناسی و طرحنامه نویسی که در تاریخ99/11/18  برگزار شد؛دکتر قمرزاده معاون آموزش موسسه قرآنی تمهید گفت: مساله داری یک فرایند است یعنی در هر بحثی نویسنده باید مساله خود را  از مباحث بیرون بکشد. ایشان در ادامه با بیان اینکه مساله با موضوع و سوال فرق دارد گفت: مساله به جوشش داخلی ذهن محقق گفته می شود، اما موضوع امری کلی است که به زیرشاخه هایی تبدیل می شود.

وی در بیان فرق سوال و مساله اذعان داشت: سوال چیزی است که ریز و مشخص است و جوابش داده شده است ولی مساله ریز موضوعی است که پاسخ آن داده نشده یا اگر جواب داده شده جواب آن کامل نیست یا اشتباه است. و در ادامه گفت: مشکل نیز با مساله فرق دارد؛ مشکل خیلی ابهام دارد ولی مساله مشخص است. مشکل باید دیده شود  ولی مساله باید تعریف شود. گاهی برای اینکه مشکل حل شود باید چند مساله حل گردد.و در پایان بیان کرد که گاهی موضوعات رساله مشکل است نه مساله. انسان دغدغه مند مساله را جذب می کند فرد باید توانائی خودش را در حل مساله ببیند و مساله باید ارزش تحقیق داشته باشد.

معاون آموزش موسسه قرآنی تمهید  در  دومین کارگاه تدوین رساله، در تاریخ99/11/25 به مباحث مساله محوری و ریشه یابی با توجه به چالش های فقهی پرداختند و مسیر درست شناخت مساله پژوهشی  را مطرح نمودند. ایشان در ادامه  جلسه دوم از طلاب خواستند به بررسی چالش ها و مسئله های موجود در متون درسی و تحصیلی که فراگرفته اند بپردازند و به متغیر های مساله ساز فکر کنند و نمونه های آن را مطرح نمائید.

و در  سومین کارگاه   که در تاریخ99/12/2 برگزار گردید. در ابتدای کارگاه دکتر قمرزاده در بیان مراحل مساله سازی گفت: پرداختن به نیاز سنجی، خلا سنجی، مسیر سنجی، تعامل سنجی، اعتبار سنجی، انعطاف سنجی از جمله مراحل مساله سازی می باشد.

و چهارمین کارگاه پیشرفته تدوین رساله، در تاریخ99/11/16 استاد حوزه و دانشگاه به بررسی پیرامون استاندارد سازی مساله و متغیر های مساله ساز پرداخته شد. ایشان در پایان از طلاب خواست به مجلات علمی وپژوهشی رجوع نموده و سه شماره آخر آن را مطالعه نمایند و از بین مباحث مطرح شده 2یا 3 موضوع برای رساله انتخاب نمایند.

دکتر قمرزاده در پنجمین کارگاه پیشرفته تدوین رساله در تاریخ99/12/23  به بررسی موضوعات ارائه شده توسط یکی از طلاب پرداخته و موضوع را مساله محور نموده و عنوان جدید به آن دادند و در ضمن این کار، اصولی نیز برای طراحی موضوع رساله چهار بیان نمودند.

در ادامه بحث استاد نکات کلیدی جهت مساله یابی را استفاده از تجربیات دیگران، استفاده از نظریه های علمی، بررسی تحقیقات دیگران و تکمیل آنها، پیگیری موضوعات مساله مدار، توجه به موضوعات بین رشته ای، استفاده از تکنیک بارش فکری، توجه به مسائل نو در مسائل سابق، توجه به کاربردپذیری نتایج در مساله یابی  بیان نمودند. ایشان در ادامه پیرامون استاندارد سازی مساله و متغیرهای مساله ساز با شرکت کنندگان به بحث وگفتگو پرداخت.

استاد قمرزاده در پایان از طلاب خواست به مجلات علمی وپژوهشی رجوع نموده و سه شماره آخر آن را مطالعه نمایند و از بین مباحث مطرح شده 2یا 3 موضوع برای رساله خود انتخاب نمایند.

 

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, کارگاه
[شنبه 1400-01-28] [ 10:31:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مفهوم شناسی فلاح در قرآن کریم ...

 

محقق: فاطمه صغری برقرار

 چکیده 

هر کس بتواند در این دنیا نفس خویش را بشناسد و خالصانه خداوند را عبادت و اطاعت کند، به دریای بی کران رضوان الهی متصل می شود و در خیر جاویدان باقی خواهد ماند لذا برای رسیدن به این خیر جاویدان آشنایی با مفهوم فلاح، جایگاه ویژه­ای در تعالیم اسلامی و قرآن دارد. پرسش اساسی در این تحقیق  این است که مراد خداوند ازمقام مفلحون در آیات قرآن چیست؟وچگونه می­توان به این مقام نائل شد؟ در این مقاله تلاش شده است با بهره­گیری از روش توصیفی و با مطالعه اسنادی و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا و روش مفهوم شناسی که از طریق رابطة تضاد، همنشینی و جانشینی تشکیل شده است به بررسی مقام مفلحون در قرآن پرداخته شود تا با فهم آن بتوانیم در مسیر فلاح قرار بگیریم و به کمال نهایی که قرب الهی است برسیم.بررسی­ها نشان می­دهد؛ برای رسیدن به این مقام باید از موانع مسیر فلاح مانند: کذب، شرک، ظلم و … دوری کرد و عواملی مانند: تقوا، اخلاص، ایمان و …. در کنار ایمان به توحید، نبوت و معاد ما را به درجه فلاح قطعی می رساند.

 

کلید واژه:مفهوم شناسی، فلاح، قرآن، رستگاری.

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی
 [ 08:28:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شــرح اجمــالی بر صلــوات شعبانیه(3) ...

 

“و مختلف الملائکه”

 

محل رفت و آمد فرشتگان

ائمه چگونه محل رفت و آمد ملائکه هستند؟

1-هر آنچه در عالم طبیعت وجود دارد، خزانه هایی نزد خدا دارد(حجر/21)"ان من شیء الا عندنا خزائنه” و از طرفی عقاید،اخلاق و اعمال صالح به سوی خدا بالا می رود."الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه(فاطر/10)

2-نزول از جانب خدا به معنای تجافی(تنزل مادی، مثل قطره باران نیست) بلکه به صورت تجلی است و با حفظ مکان اول در جای دیگر با شکل جدید بروز می کند.

3-فرشتگان هنگام نزول برای این ماموریت ها در صحرا و دریا فرود نمی آیند بلکه قلب انسان کامل هر عصری؛ محل نزول آنهاست.

حدیث: هیچ فرشته ای را خدا برای کاری نازل نمی کند جز آنکه ابتدا بر امام وارد می شود و ماموریت خود را بر او عرضه  می دارد. لذا ائمه(علیه السلام)؛ دروازه فیض الهی هستند.

در زیارت آل یاسین نیز آمده: «السلام علیک یا باب الله»پس ملائک دائماً در حال رفت و آمد به حضور انسان کامل هستند. ملائک فقط شب قدر نازل نمی شوند بلکه آنها جهت انجام ماموریت ها دائما در حال رفت و آمد هستند و شب قدر نزول استثنایی است که ماموریت جبرئیل و تمام فرشتگان آن است که تمام امور مربوط به یک سال را بر او عرضه می کنند.

هدف از نزول فرشتگان:

1-برای عرضه اعمال بندگان خدا

2-برای آوردن مقدرات یک ساله در شب قدر

3-برای هم سخن شدن، تایید و خدمت و کمک به ائمه(آل عمران/125-124) در جنگ بدر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به مومنان فرمود: آیا کفایت نمی کند که خدا شما را با سه هزار فرشته نازل شده ازآسمان یاری کند؟

امام صادق(علیه السلام)، در پاسخ مردی که از آیه 52 سوره شوری"و کذلک اوحینا الیک روحاً من امرنا…” پرسید فرمودند: فرشته ای است که از زمان نزولش تاکنون به آسمان برنگشته، این فرشته با پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بود و با ائمه بعد از آن حضرت بوده و آنها را کمک می کند.

4-برای زیارت معصومین و زیارت قبور شان و خدمت به زائران شان

 امام باقر (علیه السلام) می فرماید: چهارهزار فرشته ژولیده موی پریشان حال و غبار آلوده تا قیامت بر امام حسین علیه السلام گریه می کنند؛ زائری برای آن حضرت نمی آید، جز آنکه به استقبالش می روند به هنگام مریضی و هنگام مرگ بر بالینش حاضر می شوند.

5- برای تعلم علوم و گرفتن دستور .

 خلاصه مطلب:ملائک ارضی برای انجام تمام ماموریت ها ابتدا به خدمت امام معصوم می رسند و مأموریت خود را براو عرضه می‌کنند.

”و معدن العلم" 

معدن به معنی مرکز. طلا و سایر فلزات دارای معدن هستند.

امام باقر علیه السلام می فرماید: خداوند متعال همه علوم انبیا را نزد محمد «صلی الله علیه و آله و سلم» قرار داد و ایشان آن علوم را نزد علی «علیه السلام» سپرد آنها مسلط بر همه عوالم هستی می باشند و چیزی از احاطه علمی آنان مخفی نمی ماند.

 روایت کافی: “إِنَّ الامام اذا شاء أَن یعلم علم” (محمدبن حسن صفار، بصائر الدرجات، ج1، 1404ق، ص315) وقتی امام بخواهد چیزی را بداند، می‌داند لذا آنها مظهر علم الهی هستند البته علم الهی استقلالی و مرتبط به جایی نیست و لی علم ائمه(علیه السلام) تبعی و به منبع لایزال علم الهی مرتبط است.

در زیارت جامعه «خزان العلم» آمده است .

خازن به معنی کلیددار و بدین معناست که:

اولا:کسی که اختیارخزینه  به دست اوست و هرگاه بخواهد از آن استفاده می‌کند.

ثانیاً:  از دسترسی و دستبرد دیگران خارج است.

ثالثاً: هر مقدار که خود خزانه دار بخواهد به دیگران می دهد بدون اینکه از اختیار او خارج باشد.

 

منبع:

1. قرآن

2.  جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان ج 6-7-2و…

موضوعات: مطالب پژوهشي, ویژه ماه شعبان
 [ 08:17:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  دومین کارگاه مهارت افزائی طرحنامه نویسی ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(س) گرگان دومین کارگاه مهارت افزائی طرحنامه نویسی در تاریخ 99/12/9 تشکیل گردید. در این کارگاه آقای سرگزی در ابتدای بحث به چگونگی انتخاب موضوع و مطالعه آن پرداختند. ایشان در ادامه در مورد خصوصیات موضوع گفت: موضوع نباید کلی و دارای ابهام باشد.

وی در مراجعه به منابع تحقیق و انتخاب آن منبع به عنوان منبع پایان نامه گفت: یا مراجعه به صورت مستقیم از آثار به جای مانده صورت می گیرد یا مراجعه به صورت غیر مستقیم به منابعی که در رد یا تائیدنظریه ها نوشته شده است انجام می شود.

ایشان در پایان عدم دسترسی به منابع اهل سنت در برخی موضوعات را یکی از مشکلات تحقیق دانسته و بیان کرد: باید به منابع اصلی اهل سنت رجوع کرده و دیدگاه مخالف را همانطوری که هست بیان نمود.

در تاریخ 99/12/16 نیز جلسه سوم این کارگاه برگزار گردید. 

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, کارگاه
[سه شنبه 1400-01-24] [ 01:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  خانواده موفق سبک زندگی فاطمی ...

 

پژوهشگر:حمیده پورجعفر

 

چکیده:

این تحقیق با عنوان “خانواده موفق و سبک زندگی فاطمی” به بررسی عوامل موفقیت در زندگی و روش و طرز زیستن  که  براساس زندگی حضرت زهرا (سلام الله) می­باشد می­پردازد. در این تحقیق از روش کتابخانه­ای و توصیفی استفاده شده است. مقاله طرح شده معیارهای زندگی پایدار و مستحکم  زن در خانواده و به تبع آن تأثیر خانواده در جامعه را به دنبال خواهد داشت. نابسامانی­های جامعه از جمله طلاق­ها (طلاق عاطفی) ناهنجاری­های اخلاقی که منشأ آن خانواده می­باشد. ضرورت در این تحقیق ایجاب می­کند؛ پس خانواده موفق و سبک زندگی فاطمی در شناخت زندگی دینی و حل مشکلات خود و دیگران موفق و یاری­رسان می­باشد.

واژگان کلیدی: خانواده، موفق، سبک، زندگی

 

موضوعات: مقالات
 [ 01:45:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شــرح اجمــالی بر صلــوات شعبانیه(2) ...

 

“شجرة النبوه”

 

یعنی اگر ما از آدم تا خاتم همه پیامبران را در یک شجره خلاصه کنیم، آن شجره محمد و آلش می باشد، یعنی محمد و آلش خلاصه همه چیزهایی هستند که از حضرت آدم تا خاتم برای هدایت انسانها از طرف خداوند ارسال شده است هرچه را که آنان مامور به ابلاغ بودند در نزد اینان است.

“و موضع الرساله “

    جایگاه رسالت بودن ائمه(علیه السلام) دو معنی دارد:

1-معصومین وابسته به خاندان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هستند

2-اگر معنای رسالت را توسعه بدهیم و علاوه بر دریافت و ابلاغ وحی ،حفظ و پاسداری و نگاهبانی از ره آورد وحی، تشریع و تبیین خطوط کلی مذهب و بیان حدود و ثغور و اجرای احکام آن را رسالت الهی بدانیم، می گوییم تک تک شما اهل بیت(علیه السلام) جایگاه رسالت هستید، زیرا اگر دیگران با ماموریت عام ،عهده دار رسالت حفظ تبلیغ ،ترویج و مجاهده در راه دین شدند، ائمه اطهار این رسالت را با ماموریتی خاص برعهده گرفته اند، واقعه غدیر که نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) براساس دستورات الهی ماموریت ادامه رسالت را برعهده شخص علی (علیه السلام) گذاشت نمونه ای از آن است.

منبع: 

1.      جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان ج 6-7-2و…

 

موضوعات: ویژه ماه شعبان
 [ 12:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  کارگاه مسئله یابی و طرحنامه نویسی ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(س) گرگان کارگاه مسئله یابی و طرحنامه نویسی در تاریخ99/11/25  هم از سامانه سیما و هم به صورت حضوری برگزار گردید. در این کارگاه آقای سرگزی بیان کرد: پدیده ها و رفتارهای انسان ها که در طول روز با آنها مواجه هستیم سوالات متعددی را در ذهن ایجاد می کند و همین باعث می شود آن را به عنوان موضوع تحقیق انتخاب کنیم. یا اینکه از محتوای سخنرانی ها و کتاب ها به موضوعاتی برمی خوریم که موجب بارش فکری به ذهن می شود و می تواند موضوع تحقیق باشد.

ایشان در ادامه گفت:  بعد از اینکه با مطالعه فراوان موضوع را انتخاب کردیم باید بدانیم چطور موضوع را تبیین کنیم. حداقل موضوع باید یک متغیر مستقل و یک متغیر وابسته داشته باشد  تا بتوانیم مسئله اصلی تحقیق را بیان کنیم.

 آقای سرگزی در پایان اظهار داشت: برای تبیین اولیه موضوع مواردی همچون حرکت از کل به جز، ذکر مقدمه، بیان  اقدامات، نقد اقدامات انجام شده باید صورت بگیرد. در نقد اقدامات ابتدا به بیان نکات مثبت می پردازیم در ادامه به بیان نکات منفی پرداخته می شود.

موضوعات: کارگاه
[پنجشنبه 1400-01-19] [ 09:11:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت