محقق: فاطمه برقرار
چکیده
هر کس بتواند در این دنیا نفس خویش را بشناسد و خالصانه خداوند را عبادت و اطاعت کند، به دریای بیکران رضوان الهی متصل می شود و در خیر جاویدان باقی خواهد ماند. یکی از بهترین عبادتها برای رسیدن به قرب الهی و آرامش درونی، تهجد شبانه و رازونیاز در دل شب با خداوند میباشد. لذا برای رسیدن به این مقام آشنایی با مفهوم تهجد، جایگاه ویژهای در تعالیم اسلامی و قرآن دارد. پرسش اساسی در این تحقیق این است که مراد خداوند ازتهجد در آیات قرآن چیست؟وچگونه میتوان توفیق انجام آنرا کسب نمود؟ در این مقاله تلاش شده است با بهرهگیری از روش توصیفی و با مطالعه اسنادی و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا و روش مفهوم شناسی که از طریق رابطة تضاد، همنشینی و جانشینی تشکیل شده است به بررسی مفهوم تهجد در قرآن پرداخته شود تا با فهم آن بتوانیم به کمال نهایی که قرب الهی است برسیم. بررسیها نشان میدهد؛ برای رسیدن به تهجد باید از حب دنیا که مانع اصلی مسیر میباشد دوری کرد و عواملی مانند: انفاق، صبر، زکات و امر به معروف و نهی از منکر در کنار تهجد ما را به درجه قرب الهی می رساند.
. کلید واژه: مفهوم شناسی، تهجد، قرآن.
1.مقدمه
نماز، اولین نشانه عملی و ایمان قلبی یک مسلمان و پاکترین تسبیح آفرینش است. مهمترین بخش نماز بعد تربیتی انسان میباشد. یکی از بهترین و شریفترین اعمال مستحبی مربوط به نماز، تهجد شبانه و مشغول شدن به عبادت و رازونیاز با خداوند متعال است. عبادتهای شبانه نشانه عشق و محبت انسان به آفریدگار است و این علاقه، انسان را از خواب جدا میکند و به راز و نیاز شبانه با محبوب وامیدارد و اگر آن عشق نباشد انسان با چه انگیزهای در تنهایی و تاریکی از استراحت دست بشوید و در خلوتی عارفانه به گفتگو با معشوق خود بپردازد. شب، رمز و راز عجیبی دارد؛ اگرچه تاریک و خاموش است اما برای اهل دل، سپیدی و نورانیت خاصی دارد. کلمه لیل و مشتقات آن 81 بار در قرآن ذکر شدهاست. چه بسیار برکتهای الهی که در شب نازل شده است. خداوند قرآن را درشب نازل کرد (قدر/1)، رسول اطهرش را شبانگاه به معراج میبرد (اسرا/1)، ضیافت حضرت موسی در محضر ربوبی، در شب به وقوع میپیوست (اعراف/142)، توحید ابراهیم خلیل از شب و ستارگان درخشان آغاز شد (انعام/76)، و در اهمیت شب همین بس که خداوند به آن قسم یاد کردهاست (فجر/2). امام حسن عسگری نیز در باب اهمیت شب فرمودند:« رسیدن به خداوند عزوجل سفری است که جز با مرکب شب، پیمودن راه و رسیدن به مقصد ممکن نیست» (مجلسی، 1404ق، 78: 379). بهترین راه برای کسب فهم صحیح از راز و رمزهای تهجد، مراجعه به قرآن میباشد؛ زیرا قرآن کریم قابل اعتماد ترین منبع برای دستیابی به معارف وحیانی می باشد و تنها کتاب آسمانی است که با عنایت ویژه خداوند از هرگونه تحریف مصون مانده است(حجر/9). این کتاب گرانسنگ، انسانها را به استوارترین روش زندگی هدایت میکند پس اهمیت آشنایی بر این کتاب آسمانی بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست. در قرآن هدف از خلقت انسان، رسیدن به کمال که همان قرب الهی می باشد بیان شدهاست که خداوند از آن به سعادت ابدی و جاودان نام بردهاست. یکی از راههای رسیدن به این مقام، تهجد میباشد. پویندگان راه کمال در دل شب راه را یافتهاند و رهروان راه سعادت از شب به فلاح و رستگاری رسیدهاند. در دنیای مدرن امروزی با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی که سعی در به وجود آمدن رفاه بیشتر بشریت را دارد آرامش روحی در افراد کمرنگ شده که یکی از عوامل آن، نبود قرب الهی است. هر چه انسان ها از خداوند فاصله بگیرند به همان اندازه از آرامش روحی، دور می شوند. یکی از راههای کسب آرامش تهجد میباشد. از مهم ترین امور برای رسیدن به درک و شناخت آن، بررسی و تحلیل واژگان قرآن کریم است. دراین تحقیق سعی داریم با استفاده از روش مفهوم شناسی که از طریق رابطة تضاد، همنشینی و جانشینی، با بررسی پیوند میان واژگان مختلف که در یک زنجیرة گفتاری هستند و یا واژههایی که لزوماً حضور فیزیکی در جمله ندارند، ولی میتوانند به جای هم انتخاب شوند، به مفهوم شناسی تهجد بپردازیم. تهجد از جمله فضایل ارزشمندی است که بارها در قرآن از آن سخن به میان آمده است. در قرآن کریم 22 آیه در مورد تهجد شبانه سخن به میان آمده است که شش مورد از آن خطاب به پیامبر میباشد و خطابات بقیه آیات، عام میباشد. از بین سورههایی که در آن به تهجد اشاره شدهاست نه سوره مکی و دو سوره مدنی میباشد. سوال اصلی پژوهش این است که مراد خداوند از تهجد در آیات قرآن چیست؟ جهت پاسخگویی به این پرسش، روش پیش گرفتهشده در این پژوهش به صورت توصیفی و کتابخانه ای بوده و سعی می گردد در خلال این بررسی توصیفی تحلیلی، مجموعه ای از توصیه های اخلاقی جهت نیل به تهجد را از دیدگاه قرآن ارائه دهیم.
2. بررسی معنای لغوی و اصطلاحی واژه «تهجد»
واژه تهجد، از ریشه «ه -ج-د» به معنای خوابیدن (ابن فارس، 1404ق،6 : 34؛ جوهری، 1404ق، 2: 555؛ ابن منظور، 1414ق، 3: 433) و بیدار شدن (جوهری، 1404ق،2 : 555؛ طریحی، 1416ق،4: 406) است، از این رو برخی آن را از لغات اضداد شمردهاند (طریحی، 1416ق ، 4: 406؛ جوهری، 1404ق، 2: 555؛ واسطی زبیدی، 1414ق، 5: 331؛ ابن منظور، 1414ق، 3: 433). برخی معنای اصلی این ریشه را «فارغ شدن شخص از کارهای روزانه» دانستهاند؛ لذا هم شامل کارهایی چون عبادت خدا و هم کارهای دیگری مانند خواب یا استراحت؛ و یا صرف بیدار بودن میباشد(مصطفوی، 1402ق،11: 283؛ فراهیدی، 1410ق، 3: 385). برخی معنای «هجُود» (مصدر ثلاثی مجرد) را به خواب رفتن و معنای «تهجد» (مصدر باب تفعل) را بیدار شدن از خواب دانستهاند ( نحاس، 1421ق، 4: 183؛ طوسی، بیتا، 6: 511؛ قطب راوندی، 1405ق، 1: 129). تهجد در اصطلاح متون دینی به معنای نماز شب (مقدس اردبیلی، بیتا، 95؛ آلوسی، 1415ق، 15: 138) یا بیدار شدن از خواب برای نماز شب (آلوسی، 1415ق، 15: 138) یا مطلق ذکر و عبادت خداست(طبرسی، 1372ش، 6: 283؛ جصاص، 1405ق، 3: 269) به نظر برخی تهجد تنها به عبادات مستحب و نیز عباداتی که پس از بیدار شدن از خواب انجام میشود اطلاق میگردد، از این رو به عبادات واجب یا عبادات مستحبی که قبل از خواب شب انجام شود تهجد نمیگویند (طوسی، بیتا، 6: 511؛ طبری، 1412ق، 9: 177؛ ابن عطیه، 1422ق، 3: 478). به کسی که نماز شب میخواند مُتَهجِّد (ابن فارس، 1404ق، 6: 34؛ ابن منظور، 1414ق، 3: 431)، هاجِد یا هَجود گفته میشود ( واسطی زبیدی، 1414ق، 9: 334؛ فیروزآبادی، 1416ق، 1: 347).
3. واژگان همنشین با تهجد در قرآن کریم
برای اینکه واژگان یا نشانههای زبانی بتوانند پیامی را برسانند، باید طبق روال خاصی، بر روی یک محور افقی در کنار هم بنشینند. حال اگر واحدهای یک جمله را بررسی کنیم، درمییابیم که هر یک از آنها جزء یک مقولة دستوری و مکمل یکدیگر هستند و چنانچه یکی از واحدهای همنشین تغییر یابد یا حذف شود، در مفهوم پیام نیز خلل ایجاد میشود. این محور را محور همنشینی میگویند و رابطة واحدهایی را که بر روی این محور و در کنار هم مینشینند، رابطة همنشینی مینامند (صفوی،1379ش:28ـ27). در این قسمت از پژوهش به بررسی همنشینان تهجد پرداخته میشود که الفاظی هستند با آمدن در کنار تهجد، بعدی از ابعاد آن را روشن میسازند و با قرار گرفتن تهجد در کنار هر یک از واژههایی که درذیل خواهد آمد یک وجه از معنای آن تکمیل و روشن میگردد. در این قسمت همنشینان را میتوان به دو قسمت واژگانی که در کنار تهجد قرارگرفتند و واژگانی که به عنوان غایت تهجد در زمره همنشینان قرار میگیرد تقسیم کرد که در ذیل به شرح آن میپردازیم:
3-1.واژگان همنشین تهجد
بررسی آیات در قرآن کریم حاکی از آن است که چهار کلمه «انفاق»، «زکات»، «صبر» و «امربه معروف و نهی از منکر» به عنوان همنشین تهجد قرار گرفته است که در ذیل به بررسی آن میپردازیم:
3-1-1.بررسی همنشینی«انفاق» و « تهجد »
انفاق از ریشهی «ن ف ق» مشتق شده و به معنای کم شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است (فیروزآبادی،۱۴۱۷ق: ۱۲۲۷؛ راغب اصفهانی،1412ق: 819). در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، «انفاق» اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر افراد نیازمند گفته میشود (سجادی،۱۳۵۷ق: ۳۲۳). همچنین تعبیرهایی همچون صدقه، زکات، قرضالحسنه که از مصادیق انفاق میباشند در قرآن به کار رفته است. واژهی «انفاق» و مشتقات آن 86 بار در قرآن به کار رفته است.در سور سجده/16؛ مزمل/20؛ آلعمران/17؛ ذاریات/19؛ فرقان/67، خداوند یکی از خصوصیات متهجدین را انفاق بیان میکند. در این آیات کسانی که خود را از بخل و حرص باز میدارند و در اموالشان حقی برای سائل و تهدیدستان قائلند همنشین تهجد معرفی شدهاند. گویا انفاق دلیلی برای کسب توفیق تهجدآنان بیان شده است.
3-1-2.بررسی همنشینی«زکات» و « تهجد »
زکو: زکاه: در اصل به معنای نمو و زیادت است. و آن در امور دنیوی و اخروی بکار میرود. در اصطلاح به آنچه انسان از اموال خود به عنوان زکات به فقرا میپردازد، اطلاق میشود. وعلت این تسمیه آن است که در آن امید برکت و زیادت، یا تزکیه و نمو نفس یا هر دو وجود دارد. در قرآن کریم زکات و نماز کنار همدیگر آمده زیرا با طهارت و تزکیه نفس است که انسان در دنیا به صفات پسندیده آراسته میشود و در آخرت استحقاق اجر و پاداش مییابد. تزکیه انسان نسبت به خودش، دو گونه است: یکی با عمل، که پسندیده است (شمس/9). دوم با زبان یعنی اینکه انسان، خویش را بستاید و مورد مدح قرار دهد و این مذموم و زشت است. چنانکه خداوند از آن نهی نمودهاست (نجم/32) (راغب اصفهانی، 1412ق: 381).زکات و مشتقات آن 56 بار در قرآن ذکر شده است. خداوند در سوره مزمل/20، زکات را همنشین تهجد قرار داده است و یکی از خصوصیات متهجدین را پرداخت زکات بیان کرده است و فرموده: کسانی که عبادتهای شبانه دارند و زکات دهند و هر کار خوبی برای خود پیش میفرستند، آنرا نزد خدا بهتر و با پاداش بزرگتر باز خواهند یافت. در این آیه خداوند یکی از خصوصیات متهجدین را پرداخت زکات میداند و به متهجدین و کسانی که زکات میدهند مژده پاداش بزرگ و نامعلوم را میدهد که گویای اهمیت بالای این دو امر میباشد.
3-1-3.بررسی همنشینی«صبر» و « تهجد »
صبر به معنای خویشتنداری در سختی و تنگی میباشد. بهطور کلی صبر، خودداری و حبس نفس است از آنچه شرع و عقل، اقتضا و حکم میکند. بنابراین «صبر» لفظ عامی است که به حسب اختلاف مورد، معنای آن متفاوت میشود. مثلا اگر شکیبایی در مصیبت باشد، آنرا «صبر» میگویند و ضد آن جزع (بیتابی) است. و اگر شکیبایی در جنگ باشد آنرا شجاعت و دلیری میگویند و ضد آنرا جُبن (ترس) است. و اگر شکیبایی در حوادث ناگوار باشد، آنرا سعه صدر میگویند و ضد آنرا ضجر و دلتنگی است (راغب اصفهانی، 1412ق،: 474). مشتقات صبر 93 بار در قرآن ذکر شده است که تکرار زیاد آن نشانده اهمیت موضوع میباشد. خداوند در سور مزمل/10؛ آلعمران/17؛ طه/130-132؛ طور/48؛ ق/39؛ زمر/10؛ انسان/24، صبر را همنشین تهجد معرفی کرده است. تکرار بالای همنشینی صبر و تهجد گویای این امر است که انسان متهجد حتما باید این خصیصه را داشته باشد تا بتواند با صبوری، سختی عبادت شبانه را بر خود هموار و شیرین سازد. بیشترین تاکید صبردر این آیات، صبر بر حکم خدا، گناه نکردن و صبر بر آزار مشرکان میباشد و بیان نموده است که صابرین پادششان را کامل و بدون حساب دریافت میکنند.
3-1-4. بررسی همنشینی«امربه معروف ونهی ازمنکر»و«تهجد»
تعریف و برداشتی که از امر به معروف و نهیاز منکر می شود، برحسب نوع معنایی که از واژه «معروف» و «منکر» اراده می شود و نیز بر حسب تفسیری که از امر و نهی و مصادیق و مراتب آن میشود و بالاخره بر حسب مرجع اعمالکننده آن یعنی آمر و ناهی، متفاوت میباشد. در تبیین معنای معروف و منکر، اقوال گوناگونی ارائه شده است؛ برخی معنای معروف و منکر را همان واجبات و محرمات می دانند و برخی دیگر مستحبات و مکروهات را نیز به معنای این دو افزوده اند (فاضل مقداد، 1368ق:57؛58). علاوه بر این، در تبیین مفهوم این دو واژه مرجع تشخیص (شرع و عقل) نیز لحاظ شده است (راغب اصفهانی،1412ق:331). معروف به معنای آن چه که با ذائقه افراد یک جامعه سازگار و در میان آنان مرسوم و متداول باشد، دانسته می شود (طباطبایی،1417ق:2/ 236)؛ در این معنا مرجع تشخیص معروف علاوه بر عقل و شرع، عرف اجتماعی نیز میباشد. بررسی آیه 114 سوره آلعمران حاکی از آن است که امربهمعروف و نهی از منکر نیز یکی از همنشینان تهجد ذکر شده است و یکی از خصوصیات متهجدین این است که اوامر و نواهی خدا را می پذیرند و دیگران را نیز امربه معروف و نهی از منکر میکنند.
از بررسی همنشینان تهجد مشخص می شود که واژگان انفاق، زکات، صبر و امربهمعروف و نهی از منکر از حیث غایت و هدف نهایی که شخص به آن میرسد و هم از حیث راه وصول به قرب الهی، همسو با تهجد میباشد. شخص برای رسیدن به تهجد لازم است راه منتهی به مقصد را با طی مشقت برخود هموار سازد تا راه قرب الهی برای او فراهم آید. این معنا را به صورت مشترک در محور معنایی آیات ذکر شده میتوان به عنوان همنشین با تهجد دید. در نتیجه کسانی که این خصوصیات را دارا باشند، میتوانند توفیق تهجد را کسب نمایند.
3-2. واژگان غایت تهجد
در این بخش از همنشینان، به بررسی آیاتی که غایت تهجد را بیان میکند میپردازیم:
3-2-1. محمود
در آیه «وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسىَ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا محَّْمُودًا؛ و پاسى از شب را (از خواب برخيز، و) قرآن (و نماز) بخوان! اين يك وظيفه اضافى براى توست اميد است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستايش برانگيزد. اسرا/79». ابن عباس میگويد مراد از «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ»يعنى اى پيامبر، شب را نماز بخوان. «نافِلَةً لَكَ»: نمازهايى كه در شب مىخوانى، براى تو غنيمتى است. البته نماز شب، بر پيامبر واجب بود ولى براى ديگران مستحب است. برخى گويند: يعنى نماز شب، براى تو و ديگران، نافله است. علت اينكه فقط پيامبر را مخاطب ساخته، اين است كه: ديگران را تشويق كند كه به حضرت اقتدا و سنتش را پيروى كنند (طبرسی، 1372ش، 6: 670). «عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»:هر گاه خداوند، «عسى»را بكار برد، معناى آن وجوب و لزوم است. «مقام» نيز به معناى «بعث» میباشد. يعنى: اگر اين دستورات را انجام دهى، خداوند در روز قيامت، به نحوى شايسته و پسنديده، ترا مبعوث مىكند.ممكن است «بعث» را به معناى «اقامه» بگيريم. بنابراين معناى آيه، اين است: خداوند ترا در مقامى ستوده، وامىدارد كه اولين و آخرين ترا ستايش كنند. اين مقام، همان مقام شفاعت است كه پيامبر در آن مقام، بر تمام خلائق، شرافت و برترى پيدا مىكند. در اين مقام، هر چه از او سؤال كنند، عطا مىكند و هر كس از او شفاعت بخواهد، شفاعتش مىكند، مفسران قرآن كريم، اتفاق دارند كه: «مقام محمود» همان مقام شفاعت است. بنابراين پیامبر گرامی اسلام، اول شفاعت كننده و اول كسى است كه شفاعت او بهدرگاه خدا قبول مىشود(همان: 671). مقام محمود، فقط یکبار در قرآن ذکر شده است که خداوند آنرا همنشین تهجد قرار داد و پیامبر را اولین کسی میدانند که به واسطه تهجد به مقام شفاعت نائل گردید. و در مرحله بعد، دیگر انسانها نیز میتوانند در گرو تهجد به این مقام نائل گردند. هرکس بر پایه لیاقت و شایستگی میتواند درجهای از آن مقام را به دست آورد. اصولا خداوند کریم اراده کرده است هر کسی را به اندازه شایستگیش به او عنایت فرماید. انسانهایی که توانستند در عالم امکان تصرف کنند و کار خدایی کنند به این مرتبه نرسیدند مگر از طریق عبودیت و بندگی.
3-2-2. محسنین
درآیه« ءَاخِذِينَ مَا ءَاتَئهُمْ رَبهُُّمْ إِنهَُّمْ كاَنُواْ قَبْلَ ذَالِكَ محُْسِنِينَ؛و آنچه پروردگارشان به آنها بخشيده دريافت مىدارند، زيرا پيش از آن (در سراى دنيا) از نيكوكاران بودند.ذاریات/16» يعنى آنها قابليت آنچه را كه پروردگار مهربان به آنها اعطاء كرده دارند در حالى كه از خداوند و از آنچه به آنها داده راضىاند. اين معنا از تعبير به «آخذين» و« ايتاء» و از نسبت ايتاء به پروردگارشان فهميده مىشود. اين آيه مطالب قبل خود را تعليل كرده مىفرمايد: اگر متقين چنين وضعى دارند به خاطر اين است كه قبلا يعنى در دنيا در اعمالشان نيكوكار بودند، و اعمال نيكى داشتند(طباطبایی، 1417ق، 18: 369). در این آیه با توجه به آیات بعد، خداوند کسانی را که ساعات کمی از شب میخوابند و در هنگام سحر استغفار میکنند را با عبارت «محسنین» خطاب میکند و آنرا همنشین تهجد قرار دادهاست. گویا تهجد شبانه مقدمهای برای رسیدن به این مقام میباشد. در قرآن کریم لفظ «المحسنین»30 بار در 14 سوره و به صورت معرفه تکرارشده است ولی لفظ «محسنین» فقط یکبار و به صورت نکره برای متهجدین ذکر شده است. شاید علت نکره آمدن آن این باشد که خداوند در 30 بار تکرار «المحسنین» به اعمالی مانند جهاد، طلاق با احترام، انفاق و اعمال خوبی که برای همه ظاهر و آشکار بود اشاره میکند ولی لفظ نکره «محسنین» مربوط به کسانی است که مخفیانه در نیمههای شب به تهجد میپردازند و برای دیگران قابل شناخت نمیباشند و این نیز میتواند اشارهای باشد به اعجاز قرآن که به ریزترین مسائل دقت شده است که این نیز دلیلی بر فوق بشری بودن این کتاب میباشد.
3-2-3.عبادالرحمن
در آیه «وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا؛فرقان/63». مراد از عبادالرحمن، بندگان مخلص خداوند میباشد که خدا را عبادت میکنند و با تکبر در زمین راه نمیروند و در برخورد با جاهلان با خوبی با آنان رفتار میکنند. و گروهی گفتهاند که مراد کسانی هستند که تسلیم معصیت خداوند نمیشوند (طوسی، بیتا، 7: 505). «عبادالرحمن» فقط دوبار در قرآن ( زخرف/19؛ فرقان/63) ذکر شده است که خداوند در سوره فرقان آن دسته از بندگانش را که به تهجد مشغول میشوند، عبادالرحمن خطاب میکند و آن را همنشین و غایت تهجد بیان میدارد. در سوره زخرف نیز خداوند این لفظ را برای فرشتگان نیز استفاده نموده است. گویا خداوند فقط فرشتگان و انسانهایی را که تهجد شبانه دارند، با این نام خطاب میکند. بررسیها نشان میدهد که این مقاماتی که در قرآن بیان شده، فقط به وسیله تهجد کسب میشود. و خداوند در هیج جای قرآن راه رسیدن به این مقامات را عامل دیگری ذکر نکرده است و این خود گویای اهمیت تهجد در قرآن میباشد. و تهجد این خاصيت را دارد كه آدمى را به سوى این مقامات هدايت نموده و به سعادت، بشارت دهد.
منابع
1ز ابن عطيه اندلسى، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، بیروت: دارالكتب العلميه، اول، 1422 ق.
2. ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدين، محمد بن مكرم، لسان العرب، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع - دار صادر، بيروت - لبنان، سوم، 1414 ق.
3. ابو الحسين، احمد بن فارس بن زكريا، معجم مقائيس اللغة، قم : انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، اول، 1404 ق.
4. اصفهانى، حسين بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، در يك جلد، دار العلم - الدار الشامية، لبنان - سوريه، اول، 1412 ه ق.
5. آلوسى، محمود بن عبدالله، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، بيروت: دار الكتب العلمية، اول، 1415 ق.
6. سجادی، سیدجعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ایران: شرکت مؤلفان و مترجمان، ۱۳۵۷ش.
7. جوهری، اسماعیل بن حمار، تحقیق/ احمد عبدالغفور عطار،الصحاح، بیروت: دارالعلم الملایین، 1404 ق.
8. صفوی، کوروش، درآمدی بر معناشناسی، تهران: انتشارات سوره مهر، 1379ش.
9. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه پنجم، 1417ق.
10. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو، سوم، 1372 ش.
11. طبرى، ابو جعفر محمد بن جرير. جامع البيان فى تفسير القرآن. بیروت: دار المعرفه، اول، 1412 ه ق .
12. طريحى، فخر الدين، مجمع البحرين، تهران: كتابفروشى مرتضوى، سوم، 1416 ق.
13. طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، بیروت: دار احياء التراث العربى، اول، بیتا.
14. فاضل مقداد، النافع لیوم الحشر فی شرح باب الحادی عشر، کتابفروشی علامه، 1368ش.
15. فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، قم: نشر هجرت، دوم، 1410 ق.
16. فیروزآبادی، مجد الدين أبو طاهر محمد بن يعقوب، بصائرذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، بیروت: احیاء التراث الاسلامی، 1416 ق.
17. مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران: مركز الكتاب للترجمة و النشر، اول، 1402 ق.