معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  بررسی حضانت کودک در فقه اسلامی ...

استاد: آقای سرگزی

پژوهشگر: مریم مهاجر موجنی

 چکیده

این مطالعه با هدف شناسایی حضانت کودک در فقه اسلامی انجام شده است، که در آن تلاش گردیده تا به این سوال که حضانت کودک در فقه اسلامی چگونه است؟ پاسخ داده شود. تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی می باشد و داده های مورد نظر با استفاده از فیش برداری جمع آوری گردیده است. در تحلیل داده ها از روش محتوایی استفاده شده است. از مهم ترین نتایج این تحقیق می توان به این که حضانت کودک هم حق و هم تکلیف والدین است و در صورت فوت هر دو والدین حضانت با والدین دیگر که زنده است می باشد و در صورت فوت هر دو والدین حضانت با جد پدری و اگر او نباشد حضانت با وصی یا قیم کودک می باشد ولی در صورت جدایی والدین حضانت کودک تا هفت سالگی با مادر است و بعد از آن با پدر است و بین دختر و پسر بودن فرقی نیست، اشاره کرد.

واژگان کلیدی: حضانت، ابوین(پدر و مادر)، سلب حضانت، فوت، طلاق، قانون مدنی

موضوعات: مقالات, فقهی
[سه شنبه 1397-02-18] [ 09:12:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  آثار اقتصادی صداقت از دیدگاه آیات و روایات(1) ...

چکیده

 صداقت و راستگویی یکی از فضائل بزرگ انسانی است که در همه مکاتب الهی و حتی مکاتب مادی دارای ارزشی والاست. این مقاله با هدف بررسی آثاراقتصادی صداقت ازدیدگاه آیات و روایات انجام شده  است.

صداقت، صفتی ارزشمند است که اگر بر جامعه حاکم شود جامعه را به سوی خیر وصلاح سوق می دهد و اعتماد و استواری پیمان ها در جامعه شکوفا می شود و بزهکاری و تضییع حقوق دیگران از بین خواهد رفت. لذا اهمیت وجایگاه این فضیلت اخلاقی و نیاز جامعه به آگاهی از اثرات حیات بخش آن درشئونات زندگی وکم رنگ بودن این اصل مهم اخلاقی، ضرورت تحقیق در این موضوع را نمایان می سازد. در اهمیت این صفت همین بس که خدای متعال خود را راستگوترین افراد معرفی کرده  وشرط لازم برای رسیدن به درجه نبوت راصداقت دانسته است. روش بکار رفته دراین تحقیق توصیفی_تحلیلی می باشد ازجمله یافته های این مقاله این است که این صفت یکی ازپایه های محکمی است که جامعة بشری برای تداوم وحیات خویش به آن نیازمنداست. چه بسیاراجتماعاتی که برای رسیدن به امیدهای واهی خویش این پایه واساس جامعة بشری رانادیده گرفته واجتماع خود را به قهقراء و نابودی سوق می دهند. اگر صداقت باید بر فضای اقتصادی حاکم شود، اقتصادجامعه درمدت کمی به رشدمناسب خود می رسد.

کلیدواژگان: صداقت، آثاراقتصادی، قرآن، روایت

 

مقدمه

«الصَّابِرينَ وَ الصَّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنْفِقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالْأَسْحار؛(آل عمران/17)

{اینانند} شکیبایان وراستگویان وفرمانبرداران وانفاق کنندگان وآمرزش خواهان در سحرگان».       

قرآن نوری است که خاموشی ندارد و سخن حق وسراسر صدق و راستی است ، وقتی سیمای صدق را در آیینه قرآن می نگریم به گسترة آن در عالم تکوین(انعام/42) وتشریع(انعام/115) واقف می شویم.

 سخن گفتن ابزاری است برای کشف یک امر واقعی مجهول وهنگامی انسانها از سخن گفتن استفاده می کنند که سخن؛ واقع نما، وکاشف از حقیقت و راست ومطابق با واقع باشد.1 مشکلاتی مانند سلب اعتماد عمومی، ناامیدی، ونااستواری پیمان ها وقراردادها وبزهکاریها وتخلفات که امروزه بسیاری از جوامع انسانی به آن مبتلا هستند ناشی از عدم صداقت است.

صداقت وراستگویی از خصوصیات یک جامعة سالم وایده آل است وباید به طرق مختلف در ترویج وتوسعة فرهنگ آن کوشید. صدق، ضرورت واهمیت خاصی در سعادت آدمی دارد، چرا که آن چه باعث حفظ ارزش و مقام و نیز رسیدن به قله های کمال و معرفت انسان می شود صداقت وراستگویی است. چنان که در روایت پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) نیزآمده است:« دروغ کلید خانه ای است که تمام خبائث درآن است.»2واگر کذب جایگزین صدق وراستی شود باید منتظر پیامدهای شوم آن بود لذا بررسی وکنکاش آثار اقتصادی آن کمک مهمی در اشاعه وترویج ارزش اخلاقی در جامعه می نماید وهدف رسالت انبیاء عظام را که براساس صدق وراستی وعدالت است، محقق می گرداند. محقق دراین نوشتاربرآن است تا آثار اقتصادی صداقت را از دیدگاه آیات و روایات بررسی کند و تأثیر آن را در اقتصاد تبیین نماید.

صداقت در لغت

واژه صداقت از ماده «صدق» به معنای راستی و راست است3 همچنین به معنای «راست گفتن ، ضد کذب»4 نیزآمده است.و در عبارت دیگری به معنای « درستی ، محبت، مودت، اخلاص ، محبت خالص، اطاعت و فرمانبرداری و وفاداری»5 آمده است. وبه عبارتی دیگر نیز به معنای مطابقت و هماهنگی گفتار با اعتقاد باطنی و نیز مخبرعنه است 6. از تعمق در مطالب بالا به این  نتیجه می رسیم که همه معانی به یک اصل واحد بر می گردد و آن مطابق واقع بودن سخن در قول و عمل و فکر می باشد .

صداقت در اصطلاح

صداقت در اصطلاح درکتابهای اخلاقی به معنی راستی گفتار و یا پندار وتعبیر بسیار جامعی است که همه شروط وآداب لازم یک سخن کامل ونمونه را در بردارد.7

نویسنده دیگر بر این باور است :صداقت یعنی کسیکه دلش با زبانش یکی است.8صاحب نظر دیگری در تعریف اصطلاحی صداقت چنین عنوان می نماید که خبر مطابق با واقع باشد، یعنی هرخبری که پیامبری می دهد چه از جانب خود وچه از جانب خدا، محال است که کذب در آن راه یابد.9 تمامی این عبارات به یک معنی بر می گردد که همان راستگویی درگفتار و عمل می باشد

کاربردهای صداقت درقرآن

 واژه «صدق» در قرآن دو نوع کاربرد دارد، صدق گفتاری وصدق رفتاری ، صدق گفتاری به معنای مطابقت کلام با واقع است. هنگامیکه می گوییم: کلامی راست است .یعنی مطابق با واقع است. حتی اگر گوینده هم به آن معتقد نباشد و آن را دروغ بپندارد . هر چند که چنین کلامی ارزش مثبت اخلاقی ندارد، چنان که اگر برعکس، به اشتباه، دروغی بگوید به گمان این که راست است، آن هم ارزش منفی ندارد؛ چرا که چنین راست و دروغی، خارج از محدوده اختیار انسان و بی ارتباط با فاعل مختار است، حال آن که در مسائل اخلاقی، همه جا ارتباط با فاعل و حسن فاعلی ملحوظ خواهد بود.

صدق عملی یا رفتاری، به معنای مطابقت اعمال و رفتار انسان، با گفتار یا اعتقاد وی می باشد؛ یعنی رفتار انسان تصدیق کننده گفتارش ویا مصداق اعتقادش باشد هر چند که سخن هم نگوید، بنابراین، صادق به کسی می گویند که اگر به چیزی معتقد است، به اقتضای اعتقادش رفتار کند و مبالغه آن «صدّیق» است.10صدق به معنای دوم آن، یعنی صدق عملی رفتاری، فراتر و گسترده تر از صدق گفتاری است و دایره آن گفتار و دیگر رفتارهای انسان را در برمی گیرد.11کوتاه سخن آنکه صدق عبارت است از هماهنگی گفتار، نیت و عمل، در نتیجه هر گونه تضاد بین این امور، انسان را از حوزه صدق خارج می کند در نتیجه صداقت اشرف صفات نفسانیه و رییس اخلاق ملکیه است.12

اقتصاد

واژه «اقتصاد » از ماده «ق،ص،د»به معنای تصمیم گیری و اراده به انجام کاری بوده13 ودر معنای عدل و میانه روی، حد وسط میان اسراف و تقتیر، استقامت وپایداری در مسیر نیز به کار رفته است.14مشتقات «قصد» در قرآن در معنای لغوی آن به کار رفته و ناظر به مفهوم جدید «اقتصاد» نیست ، چنان که خداوند : در سوره لقمان /32می فرمایند: «وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَي الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ کُلُّ خَتَّارٍکَفُورٍ؛.در این آیه کلمه(مقتصد) معنای متمایل به طریق مستقیم 15 یا میانه رو در ظلم و کفر به کار رفته است.16ودر آیه 19 سوره لقمان نیز کلمه(اقصد) به معنای اعتدال در مشی17 آمده است.

 اقتصاد در اصطلاح دانشی است که به بررسی فعالیتهای فردی واجتماعی مربوط به تولید، مبادله و مصرف کالا وخدمات می پردازد.18

 

مکتب اقتصادی اسلام

مکتب اقتصادی اسلام مجموعه ای از گزاره های دینی است که به عنوان بستر و زیر بنای نظام اقتصادی تلقی شده وغایاتی که دین در زمینه اقتصاد برای انسان ترسیم کرده است چون مفاهیمی مانند ثروت و رفاه و دیگر مفاهیم اقتصادی به انسان و تفسیری که از او ارائه می شود وجایگاه او در نظام آفرینش پیوند دارد، جهان بینی اسلامی بر نظام اقتصادی اسلام تاثیر گذار است در این میان نقش گسترده و تعیین کننده اخلاق چون «صداقت اقتصادی» در اهداف و جهت گیریهای اقتصادی جامعه ومقررات وقواعد مرتبط با آنها، مکتب اقتصادی اسلام را متمایز ساخته است. پژوهندگانی براین باورند: اسلام به عامل روحی واخلاقی در خلال روشی که برای رسیدن به هدف خود بر می گزیند، توجه فراوانی کرده وهمان گونه که نظام زکات را ابزاری در راستای تامین اجتماعی قرار داده آن را فریضه ای شرعی نیز می داند که در جهت وصول به قرب الهی و کسب پاداش اخروی قرار دارد، همچنین لزوم همبستگی اجتماعی میان مسلمانان وهمیاری متقابل بین ایشان، رقابت در حداکثرسازی سود ومنفعت مادی را کم رنگ می سازد .اقتصاد اسلامی با گزاره های اخلاقی وارزشی خود سعی در تغییر واقع و نه کشف آن دارد، از این رو علم اقتصاد در جامعه اسلامی ممکن است الگوهای متفاوتی نسبت به جوامع غیر اسلامی بیابد.18خداونددرقرآن می فرمایند:«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ ؛(نسا/29) ای کسانیکه ایمان آورده اید .اموال یکدیگر را در میان خود به باطل نخورید.» طبق این آیه، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، معاملاتی که حد وحدود آن کاملاً مشخص نباشد، خرید وفروش اجناس که فایده منطقی وعقلانی در آن نباشد، خرید وفروش وسایل فساد و گناه، همه در تحت این قانون کلی قرار می گیرد که در جمله بعد به عنوان یک استثناء می فرماید:« إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ؛ مگر این که تصرف شما در اموال دیگران از طریق تجارتی باشد که با رضایت شما انجام گیرد.»

اسلام می گوید: مالکیت نه برای فرد است ونه برای اجتماع بلکه در واقع برای خداست، وانسانها وکیل ونماینده اویند و به همین دلیل اسلام، هم در طرز درآمد افراد نظارت می کند وهم در چگونگی مصرف آن، وبرای هر دو قیود وشروطی قائل شده است که اقتصاد اسلامی را به عنوان یک مکتب مشخص ودر برابر مکاتب دیگر قرار می دهد.

 مکارم شیرازی درتفسیرش چنین می نویسد:اگر نظام حاکم بر اقتصاد جامعه، نظام تقوا ودرستی و پاکی و تعاون و همکاری وانفاق باشد بدون شک چنین جامعه ای نیرومند وسربلند خواهد شد.اما اگر به عکس نظام استثمار وتقلب وچپاول و تجاوز وفراموش کردن دیگران باشد، چنین جامعه ای از نظر اقتصادی نیز عقب مانده خواهد بود ورشته زندگی مادی آنها نیز متلاشی می گردد.19در نتیجه در اسلام، اقتصاد از اخلاق جدا نیست، ایمان کامل واقتصاد سالم ، تامین کننده سعادت دنیا وآخرت است.

اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن وحدیث

اخلاق اقتصادی بخشی از آموزه های اسلامی است. که از یکسو، مولفه های رشد و توسعه اقتصادی و رفاه عمومی را ارائه می کند، از سوی دیگر، شیوه ها وعناصر مقابله با مفاسد و سالم سازی فعالیتهای اقتصادی را می نمایاند و بستر لازم را برای رشد معنوی و سعادت ابدی انسان نیز فراهم می سازد. رشد اقتصادی در کنار سالم سازی فعالیتها ومقابله با مفاسد از یکسو وگسترش عدالت اجتماعی و برخورداری عموم مردم از رفاه نسبی از سوی دیگر، از مهم ترین دغدغه های عصر حاضر درغالب جوامع است. از کار آمد ترین ایده های اسلام در این موضوع، «آمیختن ارزشهای اخلاقی با اقتصاد» به هدف تامین رفاه مادی وسعادت اخروی انسان است. مراد از «اخلاق اقتصادی» مجموعه ای از صفات ورفتارها به منظور دستیابی به رشد اقتصادی پایدار مطلوب ، سالم سازی فعالیتهای اقتصادی مصرف وبهینه است وفردمسلمان در پرتو اعتقادات دینی، خودرا ملزم به انجام دادن یا ترک کردن آنها می داند.20 برخی از این عناصر همچون :هدفمندی و انگیزه سالم، صداقت، وجدان کاری، تخصص وتعهد، انضباط کاری، از مهمترین عناصر اخلاق اقتصادی هستند. بی تردید، هدف ارزشهای اعتقادی واخلاقی در گام نخست، بازسازی و تکامل روحی انسان و تهذیب نفس اوست. با این حال ارزشهای مبتنی بر جهان بینی دینی در صورت تحقق وعدم تحریف آن تاثیر تعیین کننده ای در پیشرفت اقتصادی افراد وجوامع دارد. مشکل اصلی اقتصاد، از منظر اسلام به خود انسان وظلم و کفران او بر می گردد ظلم او در عرصه اقتصادی به شکل توریع نابرابر ثروت  و نیز مبادلات ناسالم نمود می یابد. توزیع نابرابر ثروت و امکانات، از مهم ترین مشکلاتی است که اغلب جوامع بشری و از جمله کشور ما از آن رنج می برند. با توجه به پی آمدهای ناگوار فقر وتکاثر در ابعاد گوناگون، از جمله آثار منفی روحی واخلاقی آنها، آموزه های دینی با طرح شیوه مقابله فرهنگی بافقر وتکاثر وآثار آنها تلاش می کند تا از یکسو زمینه عدالت اقتصادی را فراهم سازد واز سوی دیگر، آثار نا مطلوب را به ویژه در عرصه اعتقادی و اخلاقی خنثی می کند. با توجه به مطالب بالا باید گفت که در قرآن، آیات بسیاری آمده که اخلاق در عرصه اقتصاد را تاکید می نماید، مخصوصاً «صداقت را».

بنابراین برای جلب اعتماد مردم، صداقت وشفافیت در همه امور خصوصاً امور اقتصادی لازم است.21

 

فصلنامه پويش، شماره11، زمستان 1396، ويژه تفسير و علوم قرآني، معاونت پژوهشي مدرسه علمي عالي الزهرا(س) گرگان

منابع

1-مهدی ،حقیقت ، صدق در قرآن وروایات، دانشکده علوم قرآنی شیراز،کارشناسی ،1385،کتابخانه سایت رضوی ،همان ،ص3

2-محمد بن علی، کراجکی، نزهه النواظر، ترجمة معدن الجواهر، ترجمه عباس قمی، اول، تهران، نشراسلامیه، بی تا،ص 134 

3-حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن ،ج6،چاپ دوم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1360،ص213

4-مصطفی،حسینی دشتی،معارف ومعاریف،ج6،چاپ سوم،قم،انتشارت فرهنگی آراسیر،1379 ،ص664، 

5-عبدالله، طاهر خانی،فرهنگ واژگان ادبی عرفانی، چاپ سوم ، تهران، نشر ورای دانش ،1378،ص89

6-حمید، محمدی، مفردات قرآن ، چاپ اول ،قم ،نشردارالذکر،1380،ص171 ؛ 

7-سید احمد ، طیبی شبستری، همان کتاب،ص14

8-جواد، محدثی، اخلاق معاشرت، چهارم، قم، موسسه بوستان کتاب،1382،ص317

9-حسن، یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، قم، انتشارات پژوهشگده فرهنگ و اندیشه اسلامی،1377، ص33

10-محمد تقی، مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج3، قم، انتشارات موسسه آموزش وپژوهش امام خمینی(ره)، 1391،ص331           

 11-همان، ص332

12-ملااحمد ،نراقی، معراج السعاده،چاپ هفتم،تهران،نشر وحدت بخش،1389،ص484

13-حسن ،مصطفوی، همان کتاب ،ج9،ص269

14-ابوالفضل جمال الدین محمدبن مکرم ،مصری،همان کتاب، ج11،ص179-182 

15-احمدبن علی، طبرسی ،الاحتجاج،ج2محقق محمدباقرخرسان،اول،مشهد، نشرمرتضی،1403،ص375

16-محمود، زمخشری،الکشاف ،ج3،بیروت، دارالکتب العربی،1407،ص503

17-فخرالدین بن محمد علی ، الطریحی، مجمع البحرین،تصحیح سید احمدحسینی،ج3،چاپ سوم، تهران، کتابفروشی مرتضوی، 1416ه.ق،ص508        

  18-همان،ص243

19-مرکز فرهنگ ومعارف قرآن، دائره المعارف قرآن کریم، ج4،قم موسسه بوستان کتاب قم ،بی تا، ص123

20-ناصر،مکارم شیرازی،تفسیرنمونه،ج11،چاپ اول،تهران،دارالکتب اسلامیه،1374،ص318

21-ابوالقاسم، خوشحال، فلسفه اخلاق، چاپ اول، مشهد، انتشارات بنفشه،1380،ص40-60

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
 [ 09:03:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب(5) ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) پنجمین نشست از سلسله نشستهای بررسی شاخص های عرفان حقیقی و عرفان های کاذب در تاریخ 28/1/97 در موسسه فرهنگی میرداماد برگزار گردید.
در این نشست آقای مزرئی به چگونگی شکل گیری سلسله ها و فرقه های صوفیه پرداخته و گفت: در دوران نخستین دو مکتب مهم وجود داشت، اولین مکتب، مکتب عراق است که شامل بغداد و بصره می شود و دومین مکتب، مکتب خراسان است که منظور از خراسان، خراسان قبل از حمله مغول که وسعتش از بسطام شروع و تا ماوراالنهر ادامه دارد می باشد که به آسیای مرکزی یا میانه مشهور است.
ایشان در ادامه گفت: شکل گیری فرقه ها ابتدا به این شکل بود که در بغداد یا در خراسان شیخی که مباحث سلوکی را انجام داده و با توجه به آیات و روایات روی یکی از گزاره ها مانند توکل یا توسل تمرکز کرده بود، گروهی از افراد به عنوان شاگرد برای آموزش و انجام مراسماتی مانند ذکر و اربعین و ورد گوشه دکان شیخ یا منزل شیخ یا در گوشه ای از مسجد دور این شیخ جمع می شدند و مراسمات سلوکی را انجام می دادند که به زاویه نشین یا گوشه نشین معروف شدند.
ایشان در ادامه گفت: در عرفان بین استاد و شاگرد رابطه مریدی و مرادی برقرار است که این رابطه یک درجه از رابطه استاد و شاگردی بالاتر است و استاد غیر از جنبه های آموزشی، به جنبه های تربیتی و پرورشی نیزمی پردازد و در طول شبانه روز مراقب شاگرد است.
ایشان در ادامه گفت: سه عامل موجب فزونی جمعیت صوفیان شد: عامل اول جاذبه هایی که در تصوف وجود داشت مانند رفتار خود صوفیان مثلا اهل ایثار و گذشت بودند. مکارم اخلاقی آنان باعث جذب شاگرد به سمت آنان شد.
عامل دوم آموزه هایی بود که در بین صوفیان مشهور بود مانند سماع. منظور از سماع همان خواندن ایات قرآن با صوت از طرف فردی در جمع صوفیان که آنان با شنیدن این آیات از حالی به حال دیگر می شدند.
ایشان در ادامه گفت: با افزایش تعداد صوفیان، شیوخ تصمیم به تاسیس خانقاه گرفتند یعنی جایی برای انجام مراسمات عرفانی. با تاسیس خانقاه مردم موقوفات زیادی برای خانقاه ها وقف کردند. با جمع شدن موقوفات برای خانقاه ها کشش برخی به سمت خانقاه افزایش یافت و از این زمان مرشدان غیر واقعی وارد خانقاه شدند و بعضی نیز ادعای دروغین کردند چون ادعای دورغین زمانی شکل می گیرد که دارای منفعتی برای فرد باشد.

موضوعات: نشست پژوهشي
 [ 08:48:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حقیقت وحی ...

 

یکی از مبانی شناخت وتفسیر قرآن کریم و حیانی بودن آن است. لغت شناسان عرب در تعریف واژه وحی دو نکته را لحاظ کرده اند:1-مخفیانه بودن2-سریع بودن در این باب گفته شده است:«وحی، تعلیم پنهانی است»همچنین آمده است «وحی »اشاره سریع است وبه همین جهت به آنچه با رمز و اشاره بیان می شود وحی می گویند .

بنابراین وحی در لغت نوعی تعلیم والقای معنا به دیگری بصورت سریع و پنهانی است . اما معنای اصطلاحی وحی عبارت است از : ارتباطی خاص میان خدا و پیامبرش که از ادراک بشری ما انسانها خارج است و از کم وکیف آن اطلاعی نداریم. آنچه در تعریف حقیقت وحی آمده است آن است که «وحی از سنخ علم حضوری، وکاملترین مراتب است که انسان با جان ودل آن را می بیند. وحی عبارت است ازمشاهده حقیقتی که آن حقیقت، مقّوم هستی انسانهاست، و انسان با علم حضوری ناب، مقدّم هستی خود را که خدا وکلام خداست می یابد.. وحی یافتن است و پیامبر وقتی وحی را می یابد، یقین دارد که یافته او وحی است.(جوادی آملی،1380:241)

همچنین در تعریف وحی آورده اند که «مراد از وحی، سماع کلام است خواه در یقظه و خواه در منام، خواه با رؤیت ملک و خواه با عدم آن».

از تعریفهای ارائه شده به دست می آید که وحی نوعی ادراک خاص است که از راه حسّ و عقل حاصل نمی شود و غیر از پیامبر کسی از آن آگاهی ندارد وپیامبر بواسطهی وحی حقایق الهی را دریافت وبرای هدایت انسانها به آنها ابلاغ می کند. همچنین پیامبر آن را الفاظ خود نمی داند ودر دریفات آن دچار خطا ویا شک و تردید نمی گردد.

 در واقع وحی ، نوعی ارتباط ویژه ای است که میان خدا و رسولانش برقرار است که منجر به دریافت دین و شریعت آسمانی گیرنده وحی از سوی خداوند می گردد.

 

منابع:

2-جوادی آملی،عبدالله، دین شناسی، قم، اسراء،1380

3-ربانی گلپایگانی، علی،عقاید استدلالی ، قم، نصایح،1382

حقیقت وحی

یکی از مبانی شناخت وتفسیر قرآن کریم و حیانی بودن آن است. لغت شناسان عرب در تعریف واژه وحی دو نکته را لحاظ کرده اند:1-مخفیانه بودن2-سریع بودن در این باب گفته شده است:«وحی، تعلیم پنهانی است»همچنین آمده است «وحی »اشاره سریع است وبه همین جهت به آنچه با رمز و اشاره بیان می شود وحی می گویند .

بنابراین وحی در لغت نوعی تعلیم والقای معنا به دیگری بصورت سریع و پنهانی است . اما معنای اصطلاحی وحی عبارت است از : ارتباطی خاص میان خدا و پیامبرش که از ادراک بشری ما انسانها خارج است و از کم وکیف آن اطلاعی نداریم. آنچه در تعریف حقیقت وحی آمده است آن است که «وحی از سنخ علم حضوری، وکاملترین مراتب است که انسان با جان ودل آن را می بیند. وحی عبارت است ازمشاهده حقیقتی که آن حقیقت، مقّوم هستی انسانهاست، و انسان با علم حضوری ناب، مقدّم هستی خود را که خدا وکلام خداست می یابد.. وحی یافتن است و پیامبر وقتی وحی را می یابد، یقین دارد که یافته او وحی است.(جوادی آملی،1380:241)

همچنین در تعریف وحی آورده اند که «مراد از وحی، سماع کلام است خواه در یقظه و خواه در منام، خواه با رؤیت ملک و خواه با عدم آن».

از تعریفهای ارائه شده به دست می آید که وحی نوعی ادراک خاص است که از راه حسّ و عقل حاصل نمی شود و غیر از پیامبر کسی از آن آگاهی ندارد وپیامبر بواسطهی وحی حقایق الهی را دریافت وبرای هدایت انسانها به آنها ابلاغ می کند. همچنین پیامبر آن را الفاظ خود نمی داند ودر دریفات آن دچار خطا ویا شک و تردید نمی گردد.

 در واقع وحی ، نوعی ارتباط ویژه ای است که میان خدا و رسولانش برقرار است که منجر به دریافت دین و شریعت آسمانی گیرنده وحی از سوی خداوند می گردد.

 

منابع:

2-جوادی آملی،عبدالله، دین شناسی، قم، اسراء،1380

3-ربانی گلپایگانی، علی،عقاید استدلالی ، قم، نصایح،1382

موضوعات: مقالات, کلامی
 [ 08:41:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت