معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  شبهه شناسی الحاد مدرن ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی الزهراء(س) گرگان اولین کارگاه شبهه شناسی الحاد مدرن در تاریخ1400/6/3 در این مدرسه برگزار گردید. در این کارگاه حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر قاسم محمدی مدیر میز الحاد مدرن در مرکز مطالعات و پاسخگوئی به شبهات حوزه علمیه قم به تعریف الحاد نوین پرداخته و گفت: الحاد نوین به گرایش خدا ناباورانه معاصر گفته می شود که تلاش می کند با تاکید ویژه بر علم و تبیین های علمی باور به خدا و در مرحله بعد همه انگاره های دینی را غیر موجه جلوه دهد.

استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به بیان علوم مورد استفاده الحاد نوین پرداخته و اظهار داشت: فیزیک نوین، زیست شناسی فرگشتی، علوم شناختی و عصب شناسی، هوش مصنوعی از جمله آن علوم می باشد.

ایشان در بیان تفاوت الحاد نوین و کلاسیک بیان کرد: نفی فلسفه و تکیه افراطی بر علوم طبیعی، استفاده از ابزار رسانه و تبلیغات گسترده، دین و دین باور ستیزی اشکار، توهین به ادیان و خداباوران و .. از جمله شاخصه های تفاوت بین الحاد نوین و الحاد کلاسیک دانست.

وی در پایان تصریح کرد: از جمله مبانی الحاد نوین مبانی هستی شناختی، مبانی راون شناختی، مبانی معرفت شناختی می باشد.

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, کارگاه
[یکشنبه 1400-06-14] [ 08:39:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  کارگاه نقد مقاله(ژورنال کلاب) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی الزهراء(س) گرگان کارگاه نقد مقاله(ژورنال کلاب) در تاریخ1400/05/08 در این مدرسه برگزار گردید. در ابتدای این کارگاه حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر مزرئی به تعریف نقد پرداخته و گفت: نقد به معنای بررسی نکات مثبت و منفی و اصلاح اطلاعات نظریه در مقاله علمی می باشد.

ایشان در ادامه بیان کرد: ارزیابان در مقاله علمی از دو حیث صورت و محتوا مقاله علمی را مورد نقد و بررسی قرار می دهند.

وی در ادامه به روش ارزیابی صورت مقاله پرداخته و گفت: در ارزیابی صورت مقاله باید عنوان، چکیده، کلیدواژه، بدنه اصلی مقاله، کتاب نامه مورد ارزیابی قرار می گیرد.

استاد سطح 3 این مدرسه در ادامه اظهار داشت: برای ارزیابی محتوای مقاله علمی باید نوع مقاله مشخص شود. اگر مقاله علمی مقاله ای است که نویسنده نظریه خود را در آن ارائه می کند به گونه ای که قبل از او این مسئله مطرح نشده بود، باید مبنا و مبادی و روش آن مقاله مورد مطالعه قرار گرفته و ارزیابی شود.

ایشان نوع دوم مقاله از حیث محتوا را مقالاتی دانست که به نقد نظریه ای در مقاله علمی پرداخته است. یعنی نویسنده نظریه ای را رد می کند و نظریه جدید مخالف آن نظریه ابراز می کند. در این نوع مقالات نویسنده مبنا و مبادی و روش نظریه را رد و مبنا ومبادی و روش خود را بیان می کند. ارزیاب این نوع مقالات باید با هر دو مبنا و روش آشنا باشد تا بتواند آن را ارزیابی کند.

مزرئی نوع سوم مقالات علمی را، مطرح کردن نظریه علمی جدید که باعث ارتقاء نظریه قبلی شده است دانست.  ایشان نحوه نقد این مقالات را مانند نوع اول در مبنا، مبادی و روش دانست.

موضوعات: کارگاه پژوهشی
[دوشنبه 1400-06-08] [ 08:44:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی سیره خانوادگی امام حسین‌(علیه السلام) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان، خانم ربابه کابوسی در ویژه چهارمین روز از مراسم دهه اول محرم با حضور کارکنان این مدرسه در تاریخ1400/5/24 برگزار شد، ، در بحث از«بررسی سیره خانوادگی  امام حسین‌(علیه السلام)» معیارهای رسیدن به یک خانواده موفق را مستلزم شناخت و بررسی رفتارهای امام حسین‌(علیه السلام) و اهل بیت‌(علیهم السلام) در روز عاشورا و قبل و بعد از آن دانست.

 

وی، با استناد به آیه 21 از سوره مبارکه روم«آرامش، مودت و دوستی و رحمت و مهربانی» را سه ملاک اصلی برای دست یابی به یک خانواده موفق برشمرد و افزود: با تأمل در سیره، رفتار و گفتار امام حسین(علیه السلام) این نکته فهمیده می شود که«برای ایجاد آرامش در خانواده» باید مهارتی را کسب نموده و پیوسته در حال به روز رسانی این مهارت ها بود.

 استاد مدرسه علمیه الزهرا‌(ع)گرگان گفت: نمایش محبت بین افراد خانواده در واقعه عاشورا به وضوح قابل درک است، به قدری این محبت عمیق است که بعد از آن همه حوادث تلخ، خانم رباب برای امام حسین‌(علیه السلام) از ارتباطات عمیق خود با ایشان شعر می گوید که در این شعر«امام حسین‌(علیه السلام) را مانند کوهی که منبع آرامش و امنیت او بوده» معرفی می کند.

 

خانم کابوسی، توجه اباعبدالله‌(ع) به نیازهای همسر و فرزندان و سیراب کردن ایشان از محبت و امنیت را از نشانه های عملی سیره حضرت دانست و خاطرنشان کرد: آرمش بخشی، رفع نیازهای عاطفی و احساسی، حمایت و همراهی یکدیگر در سختی و آسایش، در نظر گرفتن منافع همدیگر، رفع نیازهای مادی و معنوی و غیرت از راهکارهای رسیدن به خانواده موفق است.

 

  وی، دادن اعتماد‌ به نفس به فرزندان، عزت نفس و وقت گذاشتن اعضای خانواده برای برقرار کردن ارتباط باهم را از جمله الگو عملی رفتار درست با فرزندان برشمرد و ادامه داد: در بحث از اعتماد به نفس به فرزندان در سیره امام حسین‌(علیه السلام) وارد است که« هنگام ورود حضرت علی اکبر‌(علیه السلام) به میدان جنگ، امام‌‌(علیه السلام) او را با زیباترین کلام ها معرفی می کند، چنانچه این رفتار هم موجب اعتماد به نفس فرزند و هم باعث تضعیف دشمن شد.

 

دانش آموخته مدرسه علمیه عالی الزهرا‌(س) در پایان تاکید کرد: برای برون رفت از چالش های عصر کنونی در مسائل و مشکلات خانواده؛ باید به ائمۀ معصومین‌(علیهم السلام) تاسی و رهنمون شد و سیرۀ خانوادگی آنان را مورد توجه قرار داد تا در پرتو هدايت آنان راه و رسم زندگى را پيدا کرد، در این بین سیره خانوادگی امام حسین‌(علیه السلام) و تبعیت از آموزه های بی بدیل آن حضرت می تواند روح تازه اى در كالبد نهاد مقدس خانواده در جامعه اسلامی بدمد.

 

 

 

 

 

 

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی, ویژه محرم
[چهارشنبه 1400-06-03] [ 09:04:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی نظریه حق الطاعه (2) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان دومین جلسه نشست علمی از سلسله نشست های اصولی با عنوان بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر در تاریخ1400/4/23  برگزار گردید. در این نشست آیت الله سید مجتبی نورمفیدی استاد دروس خارج فقه و اصول به بررسی هفت اشکال شهید صدر به نظریه مشهور و پاسخ به این اشکالات پرداخت.

ایشان در بیان اشکال اول گفت: مسئله تبعیت مولویت تشریعی آن هم به اطلاقی که در مولویت تکوینی ثابت است این محل اشکال است. به عبارت دیگر قیاس تشریع به تکوین قیاس مع الفارق است عمده اشکال مشهور به شهید صدر در همین نکته است.

استاد خارج فقه و اصول در بیان اینکه شهید صدر قواعد باب اعتبار و تشریع را از تکوین اخذ کرده‌ است بیان داشت:  به عنوان مثال وقتی بحث از سببیت و علیت در  اعتباریات مطرح می شود دقیقاً بر وزان اسباب و علل در امور تکوینی احکامی را مطرح  و آثاری را بر آن مترتب می‌کنند در حالی که این خلط، منشأ بسیاری از امور می شود. اینجا هم مرحوم شهید صدر قائل به گستردگی تام مولویت تکوینی خداوند است بعد نتیجه می گیرد که پس در عالم تشریع هم این گونه است.

 وی در ادامه اظهار داشت: اگر بگوئیم خداوند در عالم تکوین هیچ محدودیتی ندارد در عالم تشریع چگونه باید این مسئله را ثابت کنیم؟ این دعوا و اول کلام  است. مرحوم علامه طباطبایی و شهید مطهری به این مسئله پرداخته اند. اگر چه خود مرحوم علامه طباطبایی در برخی از مواضع تفسیر المیزان، بروزان آنچه که در عالم تکوین وجود دارد در عالم اعتبار و تشریع هم یک استنتاج هایی کرده که محل اشکال است.به هر حال اگر این قیاس و استنتاج را مورد خدشه قرار دادیم دیگر نمی توانیم بگوئیم عقل به لزوم امتثال اوامر خداوند به نحو مطلق حتی در تکالیف محتمل حکم می کند.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر در ادامه به بیان اشکال دوم پرداخته و گفت: اشکال دوم مربوط می شود به این سخن شهید صدر که فرمود: مشهور بین منجزیت و مولویت تاکید کرده اند یعنی مولویت مولا را قطعی دانسته اما در باب منجزیت گفته اند این ارتباطی با مولویت ندارد. تکلیف فقط با یقین و قطع وصول به مکلف، منجز می شود آن وقت نتیجه گرفته اند که عقاب بلابیان قبیح است. شهید صدر به این سخن مشهور اشکال کرد که تمایز و تفصیل بین مولویت و منجزیت صحیح نیست چون این منجر به تبعیض در حدود مولویت مولا و حق الطاعه است. منجزیت از لوازم حق الطاعه است  چون حق الطاعه دایره اش وسیع است، پس منجزیت آن هم به وسعت همان ثابت می شود. اینجا به نظر می رسد که حق با مشهور است  سخن شهید صدر محل اشکال است

ایشان اشکال سوم را نسبت به سخنی دانست که نسبت به منشا اشتباه مشهور بیان کرده اند و گفت: منشا اشتباه مشهور در تفکیک بین منجزیت و مولویت این است که مولویت حقیقی را به مولویت عرفی و عقلائی قیاس کردند و چون دیدند در مولویت های عرفی و عقلائی آنچه که امتثالش لازم است، تکلیف واصل است لذا در مورد تکالیفی که از ناحیه خداوند متعال بیان شده نیز معتقد شدند که تکالیف واصل و قطعی و لازم الامتثال است، در حالی که اصل قیاس مولویت عقلائی با مولویت ذاتی خداوند قیاس مع الفارق است.

وی این اشکال شهید صدر به مشهور را وارد ندانسته و بیان کرد: با صرف نظر از اینکه مولویت عقلایی چه خصوصیتی دارد مشهور بین این دو مولویت قیاس نکردند.

مدرس خارج فقه و اصول در ادامه به بیان اشکال چهارم پرداخته و گفت: بر فرض این باشد که مشهور این دو مولویت را قیاس کرده باشد حتی بر فرض قیاس این مولویت باید ببینیم اشکال شهید صدر به مشهور وارد است یانه؟ در مورد اشکالی که شهید صدر به مشهور کرده و گفته قیاس مع الفارق است. از مجموع آنچه که مرحوم شهید صدر و برخی از شاگردانش فرموده اند می توانیم دو احتمال در کلام ایشان بدهیم. احتمال اول که با ظاهر کلمات شهید صدر سازگاری ندارد و احتمال دوم به عبارات شهید صدر اوفق است. احتمال اول این است که در خود مقیس له این خصوصیت نیست، تا بخواهیم به مقیس تحدی کنیم. یعنی در خود مولویت عقلایی حق الطاعه مشروط به وصول تکلیف نیست تا ما بخواهیم این را به قول خداوند تسری بدهیم این یک احتمال است. احتمال دوم این است که در مولویت های عقلایی و عرفی قبول داریم که حق الطاعه مشروط به وصول تکلیف است در مقیس علیه این خصوصیت وجود دارد. اما نمی توانیم از مقیس علیه به مقیس تسری کنیم و بگوئیم در مورد خداوند هم این خصوصیت یعنی شرطیت وصول تکلیف بر لزوم امتثال ثابت می شود. هر کدام از این دو احتمال که منظور نظر شهید صدر باشد مورد اشکال است.

ایشان در ادامه به بیان اشکال پنجم شهید صدر به نظر مشهور پرداخته و گفت: قیاس مولویت ذاتی خداوند با مولویت عقلایی صحیح نیست. در مورد شارع نمی توانیم بگوئیم سیره و روش معمول در مولویت های عقلایی را امضا کرده است. کدام سیره؟ این که حق الطاعه در صورتی است که تکلیف واصل در کار باشد. این را انکار کرد که شارع این سیره عقلائیه را نمی توانیم بگوئیم امضاء کرده بعد نتیجه بگیریم آنچه در مولویت های عقلایی وجود دارد از دید شارع هم معتبر است در مورد خودش هم می توانیم این را ادعا کنیم. پس امضای این سیره برائت شرعی و خروج از بحث می شود. اینجا مسئله این است که اینجا حرف از سیره عقلا نیست اگر ما از راه ملازمه بین عقل عملی و حکم شرعی توانستیم احتمال این حکم عقل عملی را اثبات کنیم اسمش امضاء نیست.

اگر امضا نتیجه اش این می شود پس باید سر از برائت شرعی در بیاورد و از بحث خارج شود چون بحث ما درباره برائت عقلی است. اینجا نمی گوئیم عقلا این چنین هستند که در مواردی که مثلا تکلیف محتمل باشد، تکالیف را عمل نمی کند لازم الامتثال نمی داند. بین سیره و بین مدرک عقل فرق است اینجا از راه ملازمه بین عقل عملی و حکم شرعی چنین نتیجه ای گرفته شده لذا اساسا مسئله سیره در کار نیست که ما بخواهیم نتیجه بگیریم که با این بیان سر از برائت شرعی در بیاوریم.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر در بیان اشکال ششم گفت: در کلمات شهید صدر این مطلب گفته شده که قبح بلابیان متوقف بر عدم ثبوت حق الطاعه فقط در جائی است که یقین به عدم تکلیف باشد. این موارد تخصصا از دایره حق الطاعه خارج است. به نظر شهید صدر موضوع حق الطاعه تکالیف منکشف است چه انکشاف به نحو تام باشد چه انکشاف به نحو ناقص باشد دلیل به هر درجه از احتمال برسد یک نوع انکشافی در آن است. اما اگر در جایی یقین داشته باشیم که تکلیفی نیست انکشافی واصل نشده تا ما بخواهیم حق الطاعه را آنجا ثبات کنیم.این مطلبی بود که مرحوم شهید صدر آنجا فرموده است.

اگر بخواهیم این را به نحو دیگری بیان کنیم این است که آنچه که عقل درک می کند این است که عقاب بدون ثبوت حق الطاعه قبیح است. عقاب بدون ثبوت حق الطاعه چون بر خلاف عقل و حکمت الهی است قبیح است. لذا حق الطاعه در محدوده ای که ثابت است قبح عقاب بلابیان معنا ندارد و قبح عقاب بلابیان هم در محیطی است که حق الطاعه ثابت نباشد، این مطلبی است که می توانیم بگوئیم بین شهید صدر و مشهور اختلافی نیست. اختلاف در شمول دایره حق الطاعه است. مشهور دایره حق الطاعه را ضیق می داند شهید صدر دامنه اش را وسیع تر می داند. اگر ما گفتیم حق الطاعه در ربه سابق و در موارد انکشاف احتمالی تکلیف ثابت نیست که این را ثابت کردیم نتیجه اش این است که قبح عقاب بلا بیان در موارد تکلیف احتمالی، ثابت است و عقاب نسبت به تکلیف محتمل و موارد انکشاف احتمالی قبیح است.

ایشان در ادامه اشکال هفتم را بیان کرده و گفتند: به عنوان موید در ضمن یکی از اشکالات این است که اگر با این استدلال می گوئیم حق الطاعه اطلاق دارد و همه جا باید رعایت شود حتی تکالیف محتمل را هم در بر می گیرد به چه دلیل در جائی که احتمال تکلیف نیست اما احتمال اراده مولا بر این کار وجود داشته باشدیا علم به مصلحت و مفسده وجود داشته باشد آنجا به چه دلیل حکم به لزوم امتثال و اتیان دارید؟ شهید صدر یک مورد را تخصصا از دایره حق الطاعه خارج کردند. یقین به عدم تکلیف تخصصا خارج است. سوال این است اگر در جائی ما یقین داریم تکلیفی وجود ندارد اما اراده مولا به آن تعلق گرفته چرا در انجا حکم به لزوم تکلیف امتثال و اتیان نکنیم با آن مبانی و مبادی که ایشان اینجا طراحی و ذکر کردند در موارد اراده مولوی بلکه بالاتر در جائی که احتمال اراده مولا را بدهیم آنجا هم امتثال باید لازم باشد، اگر مولویت خداوند مطلق است و عقل حکم به لزوم اتیان خواسته مولا می کند چرا منحصر به تکلیف کنیم؟

ایشان در پایان با توجه به اشکالاتی که به نظریه حق الطاعه وارد است بیان کرد: به نظر ما نظریه حق الطاعه قابل قبول نیست. آنچه که مشهور گفته اند مبنی بر قبح عقاب بلابیان صحیح است و تلاشی که مرحوم  آقای صدر کرده اند برای اینکه برخی کلمات قدما را با این مسلک همراه و هماهنگ نشان بدهند، محل اشکال است.

وی آنچه را که در کلمات شیخ طوسی و محقق حلی و ابن زهره و بعضی از علماء وارد شده را با آنچه که ایشان استفاده کرده هماهنگ ندانسته و گفت: به نظر ما این مسلک مخدوش است و نمی توان با این مقدمات اصل احتیاط عقلی را ثابت کرد آنچه که ایشان در مقام پاسخ به ادله قبح عقاب بلابیان گفته اند، هم جای بحث دارد.

در پایان آنچه که به طور خلاصه می توان گفت اینکه: بحث وجه سلبی که مربوط به نفی قاعده قبح عقاب بلابیان، مبنای کلامی این نظریه ، مسئله حق الطاعه و مولویتی که ایشان با آن اطلاق را ثابت کرد و توجیه کلمات متقدمین برای همراهی با این نظریه و نیزبعضی از آثاری که برای این نظریه ذکر شده جای اشکال و شک و شبهه است.

 

 

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
 [ 08:59:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  آثار تربیتی بلاء با تاکید بر واقعه عاشورا ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان، خانم فریده ساوری در ویژه دومین روز از مراسم دهه اول محرم با حضور کارکنان این مدرسه در تاریخ1400/5/20 برگزار شد، در بحث از« آثار تربیتی بلاء با تاکید بر واقعه عاشورا» ،رشد اخلاقی و تربیتی انسان را در گرو سختی ها و مصیبت ها دانست.

وی افزود: انسان های بیدار، بلا و مشکلات را وسیله ترقَی به سوی مراتب کمالِ علمی خود می دانند، چراکه عالم هستی و بویژه انسان، برای هدفی بزرگ بنام« تکامل» خلق شده و گناهان و معصیت ها از بزرگترین اسباب بازدارنده از هدفِ متعالی هستند.

وی با استناد به آیه 96 از سوره مبارکه اعراف، بلا و مصیبت را بهترین وسیله برای بیداری انسان عاصی و بازگشت به سوی خدا برشمرد و افزود:  بلاها و حوادث ناگوار، در شکوفائی استعداد و طاقت و توان بشر تأثیر داشته و انسان را جهت انجام فعالیت های کمالی اش آماده می کند.

طلبه سطح چهار گفت: فلسفه نزول بلا و مصائب، زنگ خطری برای بیداری از خواب غفلت، تذکر، خارج شدن از شهوات و دست کشیدن از طغیان و منیت ها است، چنانچه آیه« إنّ الإنسان لیطغی، أن رآه استغنی» شاهد بر این مطلب است.

خانم ساوری، شناخت نعمت های الهی و تقدیر و سپاس از آنها را از دیگر آثار بلا و سختی ها برشمرد و خاطرنشان کرد: زندگی یک‌نواخت، موجب عدم شناختِ قدر و لذَت حیات خواهد شد، انسان زمانی قدر سلامتی خود را می داند که به عیب، نقص و بیماری واقف شود، به قول سعدی« قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتارآید».

  وی ادامه داد: از دیگر آثار مصائب، پیدایش خوشبختی بعد از آن است، به تعبیر شهید مطهری‌(رحمه الله علیه)    «مصائب مادر خوشبختی است» و نیز می فرماید: «بدی های ما در خوبی ها و زاینده آنها است ».

 

 

 

پژوهشگر فعال مدرسه علمیه عالی الزهرا‌(س) اضافه کرد: لازمه رسیدن انسان به کمال و مقامات عالی این است که زمینه امتحان و انتخاب بین خیر و شر فراهم شود، انسان در حالات مختلف قرار گیرد و با اختیار خود بین خیر و شر انتخاب کند، لذا این مسئله انسان را از سایر مخلوقات متمایز می‌کند و به او توانایی می دهد تا بتواند به مقام بسیار بالایی دست یابد.

خانم ساوری، با استناد به آیات و روایات متعدد، فلسفه نزول بلا را به سه بخش تقسیم و تصریح کرد: بلا، عامل توجه، بیداری و توفیق توبه می شود، چنانچه آیه چهل و دوم سوره مبارکه انعام و نیز خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه معروف به خطبه قاصعه براین مطلب دلالت دارد.

عضو انجمن پژوهشی این مدرسه، گناهان و امتحان الهی را از دیگر فلسفه های نزول بلا برشمرد و گفت: آیه سی سوره شوری که می فرماید: «هرگاه مصيبتى به شما برسد، به سبب دستاورد خود شماست » و نیز روایتی از امام صادق‌(علیه السلام)  که می فرمایند: «به راستى اگر بنده‌اى گناهانش زياد شود و عملى نداشته نباشد كه كفّاره گناهانش گردد، خداوند او را به غم و اندوه مبتلا مى‌گرداند تا كفّاره و جبران كننده گناهانش باشد» مستند این نوع از بلا است.

وی در پایان با اشاره به وظایف انسان در مقابل سختی ها یادآور شد: اولین وظیفه انسان در مقابل بلا و سختی ها،  پذیرش امتحان و تسلیم شدن در مقابل خداوند است، واقعه کربلا سخت‌ترین آزمایش الهی برای حضرت سید الشهداء‌(علیه السلام) بود، چنانچه در تاریخ صحنه عاشورا عظیم ترین مصیبت ها وجود داشت، در حالی که امام حسین‌(علیه السلام) تمامی مصائب و مشکلات را قبول کرد و تسلیم امر الهی شد.

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, ویژه محرم
[دوشنبه 1400-06-01] [ 08:41:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر(1) ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی سطح 4 الزهراء(س) گرگان اولین نشست علمی از سلسله نشست های علمی با عنوان «بررسی نظریه حق الطاعه شهید صدر» در تاریخ1400/4/22   برگزار گردید. در این نشست حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید مجتبی نورمفیدی استاد دروس خارج فقه و اصول به هشت مسئله پیرامون نظریه حق الطاعه پرداخت.

ایشان تبیین اجمالی نظریه، پیشینه، تبیین تفصیلی نظریه، دلیل نظریه، موضوع حق الطاعه، قلمرو حق الطاعه و آثاری که در علم اصول و امر استنباط دارد را از جمله مسائلی دانست که در این جلسه به آن پرداخته می شود.

وی در ادامه به تبیین اجمالی نظریه حق الطاعه پرداخته و گفت: این نظریه مبتنی بر برخی مبانی کلامی است که تفسیر آن باید در علم کلام پرداخته شود اگر بخواهیم این نظریه را در چند جمله کوتاه ذکر کنیم باید بگوییم اگر اصل قضیه ای باشد به حکم عقل در برابر این تکلیف عقلی باید فراغ یقینی پیدا کنیم و اگر قطعی نباشد مشهور اصل برائت را جاری می کند بر طبق این نظریه در مواردی که تکلیف قطعی نیست باید احتیاط کرد و تنهایک استثنا در اینجا وجود دارد و آن هم دلیل بر عدم تکلیف است که در این صورت می توانیم برائت جاری کنیم این بحث با قطع نظر از حکم شارع است لذا اگر شارع در موارد محتمل و مشکوک حکم به برائت کند موضوع حکم که احتیاط است برطرف می‌شود.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه  علت اینکه این نظریه به نام شهید صدر شهرت پیدا کرده را به خاطر مبنای این نظریه دانسته و گفت: حق اطاعت و حق مولویت که شاید با این تعبیر در کلمات دیگران نیامده است. مرحوم آقای داماد صاحب منتخب منتقی الاصول اینها هم قاعده قبح عقاب بلابیان را انکار کرده و هرکدام استدلالی کرده‌اند.

نورمفیدی در ادامه به تبیین تفصیلی نظریهپرداخته و بیان کرد: مرحوم شهید صدر معتقد است برای نظریه انکار قاعده عقلی قبح عقاب بلابیان یک مبنایی وجود دارد که جای بحث از آن در علم کلام است ایشان معتقد است مولویت بر سه قسم است مولویت ذاتی که برای خداوند ثابت است و مختص به وجود باریتعالی است که این قابل جعل و اعتبار نیست و یک امر ذاتی است ایشان در اینجا دو ادعا مطرح کرده اند یکی اینکه این مولویت اختصاص به خداوند دارد و دیگر این‌که جعلی نیست اما اختصاص به خداوند به خاطر این است که خداوند خالق و مالک ماست یعنی به اعتبار خالقیت یک مالکیت حقیقی دارد و به اعتبار مالکیت حقیقی حق مولویت دارد و لذا این حق مولویت به نحو گسترده وجود دارد یعنی همان طور که در عالم تکوین اراده تکوینی خداوند نافذ است و تخلف از اراده او ممکن نیست، در عالم تشریع هم اراده او نافذ است بنابراین از نظر عقل اطاعت و پیروی از دستورات خداوند لازم است.

 ایشان در ادامه بیان کرد: بین مولویت ذاتی و مولویت جعلی به نظر شهید صدر 3 فرق اساسی وجود دارد:1. مولویت ذاتی قابل فهم نیست اما مولویت جعلی قابل فهم است. مولویت ذاتی محدودیت ندارد اما مولویت جعلی محدودیت دارد. مولویت ذاتی قابل تفصیل و تبعیض نیست. اما مولویت مجعول قابل تفصیل و تبعیض است. آن گاه قبل از بیان اقسام سه گانه مولویت و اثبات مولویت ذاتی برای خداوند، به طور کلی اگر مولویت ثابت شد حجیت هم از شئون مولویت است. ما نمی توانیم بین حجیت و مولویت تفکیک کنیم.

مدرس خارج فقه و اصول مهم ترین مشکل مشهور را به نظر شهید صدر این دانست که بین مولویت و ملاک حجیت و معذریت و منجزیت تفکیک کرده اند.

وی در ادامه به بیان پیشینه نظریه پرداخته و اظهار داشت: بعد از شیخ طوسی بعد از یک قرن ابن زهره از برائت عقلی سخن به میان آورده و ایشان ادعایش این است که از برائت عقلی استفاده نکرده است. اختلافی که در کلمات ابن زهره پدید آمد شاهد بر این مطلب بود. محقق حلی نیز از جمله کسانی است که در زمینه برائت عقلی نظر داده و بیان کرده است که عدم وصول دلیل نشانه عدم تکلیف است و این غیر از قاعده قبح عقاب بلابیان است. ایشان بیان می کنند که قاعده قبح عقاب بلابیان جدای از قاعده بلا وصول است و بین اینها فرق است. آنچه از کلمات محقق حلی برمی‌آید قاعده قبح عقاب بلابیان نیست.

ایشان در ادامه گفت: بعد از محقق حلی صاحب شرایع اصل برائت را در ضمن ادله عقلی قرار دادند و لذا به طور کلی از این موضوع و از این معنایی که امروز از آن اراده می‌شود فاصله دارد. به نظر ایشان در دوره سوم علم اصول که با ظهور وحید بهبهانی شروع شده آنجاست که برائت عقلی به عنوان قاعده قبح عقاب بلابیان متبلور شده ولی باز در برخی از امور اختلاف است اینکه آیا شامل شبهات مفهومی می‌شود یا نه؟ شامل شبهات موضوعیه می شود یا نه؟ این بیانی که در این قاعده گفته شده منظور چیست؟ اینها اختلافاتی است که باعث می‌شود بگوییم این قاعده یک قاعده قطعی و از بدیهیات عقلیه محسوب نمی‌شود.

مولف کتاب بررسی نظریه حق الطاعه در ادامه ادله این نظریه را بیان کرده و گفت:شهید صدر چهار دلیل از ادله قاعده قبح عقاب بلابیان را به صراحت ذکر کرده و مورد اشکال قرار داده و در لابلای دلایل، ایشان به دو دلیل دیگر اشاره می‌کند که مجموعاً ۶ دلیل می‌شود دیگران نیز برای قاعده قبح عقاب بلابیان ادله ذکر کرده‌اند و ایشان متعرض آنها نشده است.

ایشان یکی از مهمترین پایه های نظریات شهید صدر را انهدام قاعده قبح عقاب بلابیان دانسته و گفت: نظریه حق الطاعه بر پایه تخریب این قاعده این نظریه بیان شده است. این را تخریب کرده و و یک سعه و گستردگی تامی را برای خداوند از حیث مولویت ثابت کرده آنگاه نتیجه گرفته که پس در تکالیف محتمل باید از نظر عقل احتیاط کرد.

ایشان موضوع قاعده حق الطاعه را تکالیف منکشف به هر درجه از انکشاف چه انکشاف تام چه انکشاف ناقص دانسته و اظهار داشت: تکالیف محرز به هر درجه احراز چه احراز تام چه احراز ناقص موضوع نظریه حق الطاعه است.  بنابراین وجود تکلیف واقعی، وجود نفس الامری تکلیف، تمام  الموضوع برای حق الطاعه است نه جز الموضوع. مرحوم شهید صدر در حقیقت دو قضیه را که یکی به نحو سلبی و دیگری به نحو ایجابی است مطرح می‌کند. یکی اینکه وجود واقعی و نفس الامری تکالیف موضوع حق الطاعه نیست. باز یک قضیه دیگر این است که وجود واقعی تکالیف جزءالموضوع برای حق الطاعه نیست بلکه قضیه سوم این است که موضوع حق الطاعه تکالیف منکشف و محرز است مطلقا به هر درجه از احراز و انکشاف.

وی در ادامه گقت: وقتی بحث قلمرو حق الطاعه و مولویت می شود در حقیقت از یک جهت دامنه و دایره این نظریه و آن مواردی که امتثال آن لازم است را باید معلوم کنیم. مرحوم شهید صدر درباره مولویت مولا و حق الطاعه  سه احتمال ذکر می کند دو احتمال را رد می‌کند و یک احتمال را می پذیرد این پرداختن به همان موضوع منتها از یک زاویه دیگر است. مولویت مولا یک امر واقعی است که موضوع آن واقع تکلیف با قطع نظر از انکشاف تکلیف است. در احتمال اول مولویت مولا صرفاً در محدوده تکالیف واقعی است.

ایشان در ادامه به آثار این نظریه پرداخته و گفت: این نظریه در مقابل قاعده قبح عقاب بلابیان آثارو مواردی در بعضی از مباحث علم اصول بر جای می گذارد. مهمترین تفاوت این دو نظریه که خود شهید صدر هم به آن اشاره کرده، این بالاخره دو متد استنباط محسوب می شود. در بسیاری از موارد، به اصول عملیه رجوع می کنیم. بخش زیادی از استنباطات فقهی بر مبنای اصول عملیه شکل گرفته، اصول عمیله یک بخش آن عقلی است، یک بخش آن شرعی است.

وی مهمترین اصول عملیه عقلیه را، برائت عقلی و احتیاط عقلی و تخییر در دوران بین محذورین که آن هم به یکی از این دو بر می گردد، التزام به برائت عقلیه، یا التزام به احتیاط صرف نظر از اینکه دلیل شرعی  بر خلاف این باشد یا نباشد(فرض ما این است که در جایی که دلیل شرعی نباشد) دانست.

مدرسه خارج فقه و اصول گفت: اینکه ما در موارد احتمال تکلیف آن را نفی کنیم یا آن را اثبات کنیم این خیلی نتایج متفاوتی را در استنباط و علم اصول به دنبال خواهد داشت. این دو روش استنباطی است که نتایج کاملا متفاوت به دنبال دارد.

ایشان در پایان بیان کرد: بحث امکان تعبد به ظن و جعل حجیت برای ظن، مسئله استحقاق عقاب برای متجری، به نظر مشهور متجری مستحق عقاب نیست اما طبق نظریه حق الطاعه متجری مستحق عقاب است، مسئله مهمتر که آثار مهمی دارد بحث امکان یا عدم امکان ترخیص در همه اطراف علم اجمالی ، و همچنین طبق نظریه حق الطاعه امکان ترخیص در همه اطراف علم اجمالی وجود دارد اما طبق نظریه مشهور این چنین نیست، بحث از حجیت خبر واحد و جمع بین حکم واقعی و ظاهری از جمله اثار این نظریه می باشد.

 

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
 [ 08:31:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  پیامدهای مثبت و منفي اوقات فراغت ...

پیامدهای مثبت  اوقات فراغت

رشد و تعالی انسان ها با گذر زمان معنا می یابد. در این میان، پاره ای از وقت ها، به لحاظ شرایط و ویژگی های برترشان، نقش بیشتری در این مهم دارد. اثر تربیتی ساعت های فراغت، انکارناپذیر است. در حقیقت، این گونه لحظه ها، فرصتی است کم یاب برای انسان تا به ارزیابی عملکرد گذشته خویش بپردازد.

 عادت های ناپسند گذشته خویش را با رضایت و انگیزه باطنی ترک کند و برنامه های ناتمام خود را به انجام برساند. نیز به دور از فشارهای روانی و خستگی های روحی و جسمی روزانه، با نشاط و سروری باطنی و روحیه عالی به کسب عادت ها و صفت های نیک همت گمارد. از این رو، در روایت ها توصیه شده است: «رستگار، کسی است که کار روز خویش را اصلاح کند وزیاده روی ها و نقصان های دیروزش را جبران سازد».

 در حقیقت، می توان در پرتو برنامه ریزی دقیق و با عمل به آموزه های دینی، به فراغت گوارایی که امام سجاد علیه السلام آن را درخواست می کند، دست یافت؛ فراغتی که با ویژگی های زیر همراه است:

 «خداوندا! اگر برای ما فراغتی ازکارهای دنیا مقدر فرموده ای، آن را فرصتی همراه با سلامتی قرار ده که در آن رنجی حاصل نشود و ملالی به وجود نیاید. تا اینکه فرشتگانی که به ثبت گناهان مأمورند، با صحیفه ای خالی ازگناه از پیش ما بروند و فرشتگان مأمور به نیکی ها، به خاطر اعمالی که از ما نوشته اند، خوشحال از نزد ما برگردند».

 پیام متن:

اوقات فراغت، زمانی مناسب برای ارزیابی عملکرد گذشته.

 

آثار منفی اوقات فراغت

اوقات فراغت، به همراه خوبی های فراوان، می تواند بر اثر غفلت و بی توجهی انسان، عاملی برای انحراف و ارتکاب لغزش ها نیز باشد. هنگامی که انسان بی کار است، زمینه دچار شدن او به انحراف های اخلاقی و رفتاری برای او فراهم است. به همین علت، در روایت ها، امامان دین هشدار داده اند که انسان نباید فراغت محض داشته باشد. چنان که حضرت علی علیه السلام می فرماید: «سزاوار نیست که انسان زمانی داشته باشد که به هیچ کاری مشغول نباشد».

 در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام دراین زمینه آمده است:

 «اگر انسان فراغت فردی داشته باشد و به هیچ کاری مشغول نباشد، این خود، زمینه بروز انحرافات فردی و اجتماعی را فراهم می آورد».

 همچنین، اگر برنامه درستی برای اوقات فراغت ریخته نشود و سرگرمی ها و فعالیت های ناسالم جای آن را برای فرد پر کند و درباره گروه هایی که افراد در آن شرکت می جویند، مطالعه ای صورت نگیرد، در حقیقت زمینه انحراف فرد فراهم می آید.

 بنابراین، نداشتن برنامه ای برای اوقات فراغت، یا فرد را به تنهایی و سردرگمی کامل وبدون هیچ گونه نگرش مثبتی می کشاند یا زمینه های روابط ناسالم را برای او فراهم می آورد.

 

متأسفانه، برخی جوانان به علت استفاده نادرست از آزادی اجتماعی و اوقات فراغت و نیز هدایت نشدن آنها به دنبال خوشی های زودگذر رفته و سرمایه کشور را به رخوت و روزمرگی کشانیده اند. اهمیت اوقات فراغت ولزوم بهره گیری بهینه از آن، زمانی بیشتر حس می شود که صاحبان زر و زور و تزویر با شبیخون وسیع فرهنگی و با در اختیار داشتن پیشرفته ترین تکنولوژی ها، به رواج فساد و ابتذال بین نوجوانان و جوانان دامن می زنند. پس شایسته است که برنامه ریزی دقیق و کارآمدی را برای اوقات فراغتمان داشته باشیم و هماره این کلام نورانی حضرت امیر علیه السلام را در نهان خانه وجودمان بنشانیم که:

 «فراموش نکن که با بهره گیری از سلامتی، نیرو، فراغت، جوانی و شادابی است که آخرت را هم به دست می آوری».

 

پیام متن:

1. اوقات فراغت، می تواند عاملی برای انحراف اخلاقی جوانان باشد.

 2. سوء استفاده صاحبان زر و زور از اوقات فراغت برای به ابتذال کشاندن جوانان

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3280/4665/35704/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%A7%D9%88%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%BA%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C

موضوعات: بروشور
[شنبه 1400-05-16] [ 09:22:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نقش اوقات فراغت در تکامل انسان ...

 

کارشناسان علوم اجتماعی، اوقات فراغت را معیار مناسبی برای تشخیص سلامت و استحکام ساختار تربیتی جامعه می دانند. از این رو، بهره برداری شایسته از زمان های فراغت، جامعه را به سوی سازندگی اخلاقی و شکوفایی اقتصادی هدایت می کند و در مقابل، استفاده نامناسب از این فرصت ها، ناهنجاری های اجتماعی را بیشتر خواهد کرد.

 در جامعه ما، همواره میان مسئله اوقات فراغت و جوانان ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. دوران جوانی و نوجوانی که آمیزه ای شیرین و شگرف از شور و شعور، اندیشه و احساس و فعالیت برای رسیدن به آرزوها و هدف هاست، از مهم ترین روزهای زندگی یک فرد به شمار می رود. جوانان، شریان گرم و حیاتی جوامع آگاه و بیدار و بازوان کارآمد دولت ها هستند. بنابراین، برای بهره گیری مناسب از توان مندی های آنان و فراهم ساختن وسایل آرامش آنها، به برنامه ریزی دقیق و سودمند نیاز است تا از این رهگذر، اوقات فراغت ایشان نیز پربارتر سپری شود. البته گاهی به این امر توجه می شود، ولی آن گونه که در خور شأن جوانان و بهره مندی ایشان از اوقات فراغت باشد، تلاشی نشده است. معمولاً اهمیت اوقات فراغت و نقش سازنده و تربیتی آن نادیده گرفته می شود. خداوند در این دنیا نعمت های بی شماری در اختیار آدمی گذارده است که هرچند همه موهبت های الهی ارزشمند و مفید هستند، در این میان، «سرمایه حیات» پرفروغ ترین آنهاست. به برکت این فرصت ها، انسان می تواند از دیگر نعمت های الهی بهره برد و در راه پیشرفت و تکامل خویش و جامعه و در نهایت، رسیدن به خوشبختی و رستگاری گام بردارد.

 با توجه به اهمیت اوقات فراغت در زندگی انسان، بی توجهی به آن، آسیب ها و انحرافات فراوان به بار می آورد. امام صادق علیه السلام در هشدار به موقع در بهره گیری درست از زندگی می فرماید:

 انسان اگر به کاری مشغول نباشد، از فرط خوشی و بی کاری و بیهودگی، به کارهایی دست می زند که ضررش بر او و نزدیکانش بسیار است.

 پس درمی یابیم که اوقات فراغت، زمینه مناسبی برای شکل گیری حس رضایت و توان انتخاب گری در هر فرد است؛ امری که لازمه احساس استقلال و خودشکوفایی آدمی است و این امر به نوبه خود، در رشد اخلاقی و فکری افراد اجتماع نیز مؤثر است. اگر برنامه های اوقات فراغت با جهت گیری سودمند و سالم انتخاب شود، بسیاری از نابسامانی های روحی و جسمی مردم درمان می یابد و خلاقیت های فردی و اجتماعی به بار خواهد آمد.

 

پیام متن:

1. ضرورت برنامه ریزی مناسب برای اوقات فراغت جوانان.

 2. اوقات فراغت، زمینه ای مناسب برای شکوفایی استعدادها و درمان نابسامانی های فردی و اجتماعی.

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3280/4665/35704/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%A7%D9%88%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%BA%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, بروشور
[سه شنبه 1400-04-29] [ 11:32:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  کارگاه انتخاب موضوع رساله و پایان نامه در فقه معاصر ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان اولین کارگاه انتخاب موضوع رساله و پایان نامه در فقه معاصر با همکاری مرکز پژوهش های اسلامی الزهراء(س) گرگان، در تاریخ 1400/3/29  به صورت حضوری و برخط از تالار پژوهشی این مدرسه برگزار گردید. در این کارگاه حجت الاسلام و المسلمین حسینی خواه راهکارهایی از جمله پرداختن به مباحث فقهی در فقه مقارن و بارش فکری سوالات در چارچوب و حیطه های فقه برای یافتن موضوع پایان نامه و رساله بیان کردند. در ادامه کارگاه طلاب عناوین خود را بیان نموده  و استاد مربوطه عناوین را با توجه به چهارچوب نظری بیان شده راستا دادند.

حسینی خواه در ادامه بیان کرد: برای رسیدن به عنوان مطلوب نیازمند بارش فکری سوالات در چارچوب مباحث وحیطه های فقهی مرتبط می باشیم.

دومین کارگاه نیز  در تاریخ 1400/4/2 به صورت حضوری و برخط از تالار پژوهشی این مدرسه برگزار گردید. که در این جلسه حجت الاسلام و المسلمین حسینی خواه به معرفی بانک ها وسایت ها جهت تعیین اولویت های پژوهشی از جمله معاونت پژوهش مرکز مدیریت حوزه علمیه برادران و پژوهشکده زن وخانواده، مرکز فقهی ائمه اطهار پرداختند. در ادامه حسینی خواه به بررسی موضوعات طلاب پرداختند و راهکارهایی را جهت اصلاح موضوع ارائه نمودند.

 

موضوعات: کارگاه پژوهشی
[شنبه 1400-04-12] [ 08:43:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مولفه های کرامت از منظر امام رضا(علیه السلام) و نقش آن در کمال انسان ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان، آقای دکتر محمد حکیمی در مراسم ولادت امام رضا‌‌‌‌(علیه السلام) که به صورت مجازی از سوی مدرسه علمیه عالی الزهرا‌‌(سلام الله علیها) گرگان و نیز با حضور کارکنان و شماری از اساتید در تاریخ 1400/3/31 در این مدرسه برگزار شد، به بحث پیرامون «مولفه های کرامت از منظر امام رضا(علیه السلام) و نقش آن در کمال انسان» پرداخت و آن را از مباحث و فضایل بزرگ و بنیادین و زیربنایی اخلاق قرآنی برشمرد.

وی با اشاره به این مطلب که «کرامت در وجود حضرت معصومه‌(سلام الله علیها) و امام رضا‌(علیه السلام) عیان و تحقق یافته است» افزود: این از افتخارات مسلمانان است که آنچه دین می گوید در رفتار، پندار و روح رهبران دینی، انبیاء الهی‌(صلی الله علیه)، ائمه اطهار‌(علیهم السلام) و اولیاء الهی تحقق دارد.

استاد حوزه با استناد به آیه 70  از سوره مبارکه اسراء، این آیه را، آیه کلیدی و بنیادین کرامت دانست و همه ائمه‌(علیهم السلام) را تجسم یافته و به تصویر کشیده قرآن معرفی کرد.

دکتر حکیمی، کرامت را اعم از بزرگی و بزرگواری دانست و ادامه داد: بزرگی و بزرگواری مربوط به شخصیت و روح است، همه فیلسوفان و مصلحین اجتماعی بزرگ بوده ولی ممکن است بزرگوار نباشند، لذا کرامت حکایت از یک نوع بزرگواری و ارزش معنوی دارد.

وی اضافه کرد: کرامت دو نوع است : ذاتی و اکتسابی. مراد از کرامت در آیه 70 اسراء، کرامت ذاتی و خدادادی بشر است نه کرامت اکتسابی، چنانچه آیه «و نفختُ فیه من روحی» نیز دلالت بر کرامت ذاتی دارد.

استاد دانشگاه، به بیان مولفه های کرامت ذاتی پرداخت و آن را اعم از عقل و انتساب روح الهی و خلیفه اللهی برشمرد .

 دکتر حکیمی خاطرنشان کرد: شرافت و کرامت انسان بخاطر روح و شرافت روح به خاطر عقل انسان است، به طوری که اگر عقل از بشر گرفته شود، بشر در حد حیوان تنزل پیدا می کند.

وی، اراده را از دیگر مولفه های کرامت ذاتی بشر دانست که به معنای خواستن عقلائی است و در ادامه عنوان کرد: براساس حکمت 449 نهج البلاغه «کسی که کرامت نفس دارد، خود را به گناه آلوده نمی کند» و در واقع دارای تقوا است، چنانچه اراده ای که در اینجا بیان شده،  تبدیل به تقوا می شود و به معنای  نگهداشتن و صیانت است.

استاد راهنمای پایان نامه مدرسه علمیه عالی توضیح داد: در کرامت ذاتی، مولفه های قرآنی و روائی وجود دارد که کرامت ذاتی انسان را بیان می کند، عقل در روح انسان است، اگر انسان هم عقل نظری و عملی را بکار گیرد کرامت او اکتسابی است، یعنی عاقلانه زندگی می کند.

دکتر حکیمی، کرامت نفسِ اختیاری انسان را از منظر امام رضا‌(علیه السلام) به تقوا، عقل، ادب و …. تعبیر و عنوان کرد: امام رضا‌(علیه السلام) همه مردم را از راه عقل، دل و از راه جدل دعوت به دین اسلام می کند.

وی در پایان با استناد به کلام استاد مطهری«کرامت نفس را از مبانی تعلیم و تربیت دینی  برشمرد» و با اشاره به این مطلب که «عزت نفس و کرامت نفس لازم و ملزوم یکدیگرند» بر رفتاری توام با احترام، کرامت، محبت و صمیمیت تاکید کرد.

 

موضوعات: نشست علمی
[پنجشنبه 1400-04-03] [ 09:15:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت