معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








تیر 1398
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  آثار گذشت در محیط خانواده ...

 

آثار گذشت در محیط خانواده

پژوهشگران:فرشته جوادی منش و سمیه اربابی زاد

1- ایجاد آرامش روحی:

زندگی توام با گذشت و اغماض، مایه ایجاد آرامش و آسایش روحی زن و شوهر و اهل خانه است. و در نتیجه باعث طول عمر می شود. رسول خدا (ص) فرمودند: «من کثر عفوه مدفی عمره»؛ کسی که عفوش زیاد باشد، عمرش طولانی شود. (میزان الحکمه، ج2)

2-زدودن کینه

اشتباهات و لغزش هایی که گاهی در محیط خانواده از ناحیه زن یا شوهر صورت می گیرد، مایه ایجاد کدورت و تیرگی  روابط آنها می شود. چنانچه این تیرگی با عفو و گذشت جبران نشود، زمینه ایجاد اختلافات و درگیری های خانوادگی و فروپاشی کانون گرم خانواده می گردد. رسول خدا(ص) می فرماید: «تعافوا تسقط الضغائن بینکم» نسبت به یکدیگر گذشت کنید، تا کینه هایتان برطرف شود. ( کنزالعمال، ج3 : 373)

3- فزونی عزت:

کسانی که از رفتار همسر خویش خرده می گیرند، نه تنها به اصلاح رفتار او موفق نمی شوند، بلکه امکان دارد موجب لجبازی و واکنش منفی او شوند. رسول خدا(ص) می فرماید: «العفو لا یزید العبد الا عزا فاعفوا یعزکم الله» عفو و گذشت، موجب عزت بنده است. بنابراین گذشت کنید تا خدا به شما عزت دهد. (کنزالعمال،ج 3: 373 )

4-طول عمر:

آرامش روحی و روانی که از ناحیه عفو وگذشت نصیب انسان می شود، در سلامت جسمی او تاثیر گذاشته و مایه فزونی عمر او می گردد.

خانواده به عنوان عنصر اساسی جامعه نقش به سزایی در تامین امنیت و آرامش روانی جامعه دارد.

«بی شک اگر عفو وگذشت از محیط خانواده  برچیده شود و هرکس بخواهد در مزاحمت هایی که به حق او می شود، در مقام انتقام جویی برآید؛ محیط خانه مبدل به جهنم سوزانی می شود که هیچ کس در آن امنیت نداشته و به زودی خانواده از هم متلاشی می شود» (عروسی حویزی: 637). کسی که گذشت ندارد همواره منتظر فرصتی است تا انتقام بگیرد و بدین جهت همیشه دارای دغدغه روحی بوده، آرامش از او سلب می شود؛ در حالی که گذشت از اشتباهات همدیگر این دغدغه های روحی را از بین برده و سبب می شود تا همسران در کنار یکدیگر بی هیچ کینه و ناراحتی زندگی کنند و از بهانه جویی هایی بیهوده دوری جویند. (مکارم ج3: 420) .

قرآن کریم می فرماید: ( یا ایها الذین آمنوا انّ من ازواجکم و اولادکم عدواً لکم فاحذروهم و ان تعفوا وتصفحوا و تغفروا فان الله غفورٌ رحیم) (تغابق: 14)

خداوند در این آیه مغفرت و رحمت خویش را از آن کسانی می داند که از خطای همسر و فرزندان خود گذشت می کنند. چنان که پیش تر گفتیم عنوان به معنای پوشاندن و رحمت به معنای تفض و اعطای نعمت است و هرگونه محبت الهی در مورد بندگان را شامل می شود.

قبلاً‌گفته شد که شاید جلوه غفران الهی در خانواده پوشاندن عیوب اعضای آن از دید دیگران باشد و این کار قطعاً آرامش ساز است؛ زیرا هر فردی در معرض خطاست و هرگاه بدانیم که لغزش هایمان با گذشت اعضای خانواده از چشم دیگران پنهان می ماند، دیگر نگران افشای آنها نخواهیم شد. گذشت مهربانانه هرکدام از اعضای خانواده و چشم پوشی همسران از لغزش های همدیگر، تاثیر به سزایی در آسایش اعضای آن دارد و به نظر می رسد این همان جلوه غفران و رحمت خداست که بر آن خانواده سایه افکنده و سبب آرامش خاطر اعضای آن می شود. ( فاخری: 56).

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[یکشنبه 1398-04-30] [ 09:22:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چرایی حجاب و پاسخ به شبهات پیرامون آن ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی الزهراء (س)، «دکتر محمد حکیمی »در نشست علمی پژوهشی با عنوان “"چرایی حجاب و پاسخ به شبهات پیرامون آن “"که با حضور مبلغین این مدرسه در هفته عفاف و حجاب برگزار شد به ذکر دو آیه( 59 سوره مبارکه احزاب و 31 نور) مهم دستور به حجاب و سیر تفسیر آنها پرداخت و بیان داشت: آیه 59 سوره احزاب از زنان می‌خواهد جلبابشان را بر خویش بیندازند تا آزار نبینند. اما آیات 30 و ۳۱ سوره نور علاوه بر اینکه «غض بصر» و «حفظ فروج» را برای زنان و مردان لازم می‌داند، از زنان می‌خواهد غیر از زمانی که پیش گروهی از خویشانشان هستند، خِمارشان را بر جیوب (گریبان‌های) خویش بیندازند. معنای «جلباب» و «خِمار» و «جیب» در تفاسیر به اشکال گوناگون ذکر شده است. اما ظاهراً جلباب به معنای بالاپوش، خِمار به معنای روسری و جیب به معنای گریبان است.
وی بی حجابی را مقدمه فساد و فحشا دانست و در بحث از راههای ترویج حجاب در جامعه افزود: در تبلیغ و ترویج حجاب هم باید از راه نظری به موضوع پرداخت چنانچه از طریق تلویزیون، کتاب، مقاله، سخنرانی، امر به معروف و نهی از منکر و پاسخ به شبهات و … به تبلیغ و ترویج این فرهنگ پرداخت به طوری که آثار و فلسفه حجاب به طور کامل و به درستی برای مردم بازگو شود و ایمان مردم تقویت گردد.
استاد مدرسه علمیه عالی الزهرا سلام الله علیها گرگان به ترویج حجاب از راه عملی پرداخت وگفت: روش الگویی از جمله راههای عملی برای تبلیغ و ترویج فرهنگ حجاب است به طوری که مثلاً یک معلم ابتدا باید در بین شاگردان مورد محبت قرار گیرد تا در کار خود موفق شود البته این محبوبیت باید با مقبولیت همراه باشد تا اثر گزار گردد.
دکتر حکیمی ایجاد امنیت اخلاقی زن و مرد، حفظ ارزشهای زن، سلامت اجتماع، استحکام خانواده و جلوگیری از نفوذ غربیها را از جمله فلسفه حجاب برشمرد.
وی بهترین راه تبلیغ دین و فرهنگ دینی از جمله حجاب را از طریق مراکز فرهنگی و رسانه های جمعی دانست و ادامه داد: اگر چه بین مرد و زن تفاوتی از حیث تقوا و ارزش و کرامت وجود ندارد لکن زنها به عنایت الهی از ظرافت و توجه بیشتری برخوردارند که حفظ و صیانت این وجود با ارزش اهمیت بیشتری دارد.
وی در پایان علاوه بر معرفی کتب و منابع متعدد در زمینه چرایی حجاب به سوالات متعددی که از سوی طلاب مطرح شد پاسخ داد.

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست علمی
[سه شنبه 1398-04-25] [ 01:40:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سیره تربیتی و اخلاق عملی امام رضا (ع) ...

به گزارش خبرگزاری معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء (س) گرگان نشست علمی پژوهشی با عنوان سیره تربیتی و اخلاق عملی امام رضا (ع) در تاریخ98/4/22 برگزار شد. در این نشست «خانم فرحناز رجب زاده » در ابتدای سخنان خود با اشاره به ماه ذی القعده و چله گیری موسوی بیان داشت: مهمترین چله گیریی که عرفا و علما داشتند چله موسوی است. از مهم ترین اعمال چله گیری؛ محاسبه دقیق اعمال، اخلاق و نیات، حفظ طائر خیال در عبادات، پرهیز از گناهان و شناخت ائمه اطهار علیهم السلام است.
وی ضمن بیان برخی صفات و القاب امام رضا علیه السلام با استناد به زیارت جامعه کبیره به معرفی صفات و ویژگی های ائمه اطهار( ع) پرداخت و افزود: شیرین ترین اسماء، اسمای ائمه اطهار و کریمترین نَفَس ها، نفس های ائمه اطهار علیهم السلام است. کلامشان نور، فعل آنان خیر، مقام آنان حق، صدق و رفق، رأی و نظرشان از روی علم، حلم و دوراندیشی و وصیت آنان دعوت به تقواست.
مبلغ مدرسه علمیه عالی الزهرا( س)گرگان بر شناخت و معرفت نسبت به ائمه معصومین( ع) تاکید نمود و با اشاره به فراز پایانی زیارت جامعه کبیره ادامه داد: شخصیت ائمه علیهم السلام با حق آنان متفاوت است چنانچه علاوه بر کنکاش در شخصیت آنان، شناخت حق آنان نیز ضرورت دارد.
خانم رجب زاده ائمه (ع ) را الگوی جامع برای بشریت دانست و خاطر نشان کرد: وجود ائمه علیهم السلام یکی از نعمتهای الهی است چنانچه اگر ائمه اطهار علیهم السلام نبودند حیات معنوی و فکری ما متزلزل میشد.
وی در پایان در اهمیت و فضیلت زیارت امام رضا( ع) به بیان دیدگاههای برخی از بزرگان پرداخت وگفت: امام خمینی رحمت الله علیه؛ آستان قدس رضوی را مرکز حقیقت اسلام می دانست، همچنین علامه طباطبایی حرم امام رضا علیه السلام را دارالشفای آل محمد صلی الله علیه نامید.

موضوعات: نشست علمی, بروشور
 [ 01:36:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  فضیلت زیارت امام رضا (ع) ...

 

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم:

«ستدفن بضعه منى بخراسان ما زارها مكروب الا نفس الله كربته ولا مذنب الا غفر الله ذنوبه.  

پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏كارى اورا زیارت نكند جز این كه خداوند گرفتارى او را برطرف سازد وگناهانش را ببخشاید.

(عیون اخبار الرضا، ج‏2، ص‏257.)

 

آیت الله جوادی آملی (حفظه الله):

وجود مبارك امام هشتم(ع) كه به لقب پر‌افتخار رضا ملقب است به این معناست كه هر انسانی در هر شرایطی بخواهد به چیزی راضی بشود به وساطت فیض رضاست، هیچ كس كسی را راضی نمی‌كند مگر به افاضه رضوی هیچ كس از كسی راضی نمی‌شود مگر به افاضه رضوی، ذات اقدس الهی اگر بخواهد بر اساس «رَضِی اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» فیض رضوان را بهره كسی كند به وساطت رضاست، این القاب از اسمای خاص الهی است، اینها خلیفة الله‌اند و خلیفه الهی در ماسوای الهی كار الهی را به مظهریت الهی انجام می‌دهد، لذا هیچ كس در هیچ مقطعی از هیچ چیزی یا از هیچ كسی خشنود نخواهد شد مگر به وساطت مقام والای رضوی.

( پایگاه اطلاع رسانی اسراء: https://www.mehrnews.com به مناسبت ایام ولادت علی بن موسی الرضا علیه السلام، فرازهایی از بیانات آیت الله العظمی جوادی )

 

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی
[شنبه 1398-04-22] [ 08:38:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مهمترین شاخصه های وجودی حضرت معصومه سلام الله علیها ...


به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی الزهراء(س) نشست علمی پژوهشی با عنوان زندگی و ابعاد شخصیت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) در تاریخ 12/4/98برگزار گردید. در این نشست « خانم مریم دوست محمدیان» -که به مناسبت ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها که با حضور معاونین، کارکنان و شماری از اساتید مجموعه حوزوی الزهرا سلام الله علیها گرگان برگزار شده بود -به بحث پیرامون مهمترین شاخصه های وجودی حضرت معصومه سلام الله علیها پرداخت و بیان داشت: در مقام و منزلت حضرت معصومه سلام الله علیها همین بس که امام رضا علیه السلام می فرمایند: “"هرکس خواهرم فاطمه معصومه سلام الله علیها را در حالی که عارف به حق اوست زیارت کند بهشت بر او واجب می شود “” .
وی با تاکید بر شناخت و معرفت نسبت به ابعاد وجودی حضرت معصومه (س) افزود: صِرف انتساب حضرت معصومه سلام الله علیها به معصوم موجب این مقام و منزلت برای حضرت نشده است بلکه برحسب عملکرد، لیاقت و شایستگی هایی که در خود ایجاد نمود"” معصومه"” نامیده شد و به موجب این شایستگی هاست که معرفت به ایشان شرط ورود انسان به بهشت می شود.
معاون آموزش مدرسه علمیه عالی الزهرا(س) گرگان ضمن اشاره به عصمت کریمه اهل بیت(ع) ادامه داد: عصمت حضرت معصومه سلام الله علیها، عصمت تشریعی است که از طریق ترک گناه، مراقبت، بندگی و عبودیت ایجاد شده است لذا هر انسانی می تواند با شناخت راه و منش حضرت و عمل به سیره ایشان به این مقام دست یابد.
خانم دوست محمدیان گفت: یکی دیگر از شاخصه های وجودی حضرت معصومه سلام الله علیها این است که زیارت نامه ایشان از ناحیه امام رضا علیه السلام انشا گردید و بعد از خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها، تنها بانویی است که زیارت نامه مأثوره دارد.
وی ثواب زیارت حضرت معصومه (س) را مساوی با زیارت علی بن موسی الرضا(ع) دانست و خاطر نشان کرد: در کلام امام رضا علیه اسلام وارد است که حضرت می فرمایند: “"هر کس حضرت معصومه سلام الله علیها را در قم زیارت کند مثل این است که مرا زیارت نمود “"لذا این کلام حضرت دلالت بر این مطلب می کند که تمام ثوابی که برای زائرین امام رضا علیه السلام درنظر گرفته شده شامل زائرین حضرت معصومه سلام الله علیها نیز خواهد شد و این نشان از مقام و منزلت والای این بانوی کریمه است.
استاد حوزه در ادامه به مقام شفاعت حضرت فاطمه معصومه (س) اشاره نمود و اضافه کرد: برخورداری از مقام شفاعت حضرت زمانی ممکن و میسر خواهد شد که یک تناسب روحی و قرب و نزدیکی فکر، اندیشه و عمل بین زائر و حضرت ایجاد شود تا بتواند از مقام شفاعت ایشان بهره مند گردد.
خانم دوست محمدیان بیان داشت: از دیگر ویژگیهای منزلتی حضرت معصومه سلام الله علیها"” عالمه بودن"” ایشان است. در مقام علمی خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها همین بس زمانی که حضرت موسی کاظم علیه السلام در سفر بودند، حضرت معصومه سلام الله علیها به سوالات علمی مراجعه کنندگان پاسخ داد درحالی که در آن زمان هنوز به سن بلوغ نرسیده بود به طوری که حضرت پس از بازگشت از سفر با مشاهده پاسخ سوالات ضمن اظهار رضایت و شادمانی سه بار با لفظ""ابوها فداها “” ایشان را مورد خطاب قرار دادند. همچنین بعد از حضور این بانوی عالمه و کریمه در قم، این شهر به اوج رشد خرد و فقاهت رسید.
وی با اشاره به خدمات شایان حضرت معصومه(س) نسبت به شیعیان خاطر نشان کرد: همانگونه که حضرت زهرا و حضرت زینب کبری سلام الله علیهما در دفاع و حمایت از ولایت نقش اساسی داشتند داشتند، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها نیز در تثبیت ولایت نقش بسزایی ایفا نمودند.
عضو هیئت امنای مجموعه حوزوی الزهرا گرگان در پایان بر صفت"” کریمه بودن"” حضرت اشاره کرد و گفت: واژه کریم به معنای بخشندگی و سخاوت نیست بلکه بخشندگی از لوازم کریم بودن است لذا کریم در مقابل پستی است بدین معنا که کریم و کریمه بودن به معنای منزه بودن از هرگونه پستی و داشتن روح بزرگ است که این مقام در سایه بندگی و عبودیت محض حاصل می گردد.

موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
[چهارشنبه 1398-04-19] [ 08:25:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی اصول و روش های اخلاقی ازمنظرامام صادق (ع) ...

 

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی و مرکز تخصصی الزهراء(س) گرگان نشست علمی پژوهشی با عنوان بررسی اصول و روش های اخلاقی از منظر امام صادق (ع) در تاریخ 98/4/5 برگزار گردید. در این نشست «خانم فاطمه احمدی » به بیان رهنمودهای امام صادق خطاب به عبدالله ابن جندب از کتاب تحف العقول پرداخت و بیان داشت: امام صادق علیه السلام در اولین توصیه خود به عبدالله بن جندب هشدار می دهد که مواظب شکارگاه ها و دام های شیــطان باشد، چنانچه در روایت وارد است مراد از ابزار شکار و دام های شیطان؛ ایجاد مانع در نیکی به برادران و غفلت از انجام نمازهای واجب است.
وی بر اهمیت نیکی به برادران دینی تاکید نمود و افزود: در رفتارها و روابط اجتماعی که تشکیل دهنده بخش عظیمی از زندگی انسان هاست، داشتن حس همیاری و روحیه نیکی به برادران دینی نشان دهنده پویایی و سلامت جامعه است.
استاد حوزه نیکی به دیگران را اعم ازکمک مالی، علمی، معنوی و نیز ایجاد آرامش برای دیگران و دعوت آنان به صبر و امیدواری دانست و گفت: اولین فایده و اثر نیکی به دیگران؛ عبادت و بندگی خداست. چنانچه هدف از آفرینش انسان در فرهنگ متعالی قرآن، بندگی و کوشش در مقابل خداوند است که از جلوه های پرارزش این هدف؛ نیکی به دیگران و دیدار آنهاست.
خانم احمدی خاطر نشان کرد: دومین اثر نیکی به دیگران در کلام امام صادق علیه السلام؛ برخورداری از ثواب سعی بین صفا و مروه است.
وی از دیگر فواید نیکی به دیگران را همانندی کار انسان با کشته شدن در راه خدا دانست و اظهار داشت: در اهمیت این عمل حسنه و نیکو همین بس که امام حسین علیه السلام می فرماید: “"کسی که در دنیا گره گشایی بکند خداوند در دنیا و آخرت گره از کار او خواهد گشود “” .همچنین هم نشینی با حورالعین در آخرت از دیگر فواید برطرف نمودن گرفتاری دیگران است که امام صادق علیه السلام در این روایت بدان اشاره فرموده است.
مربی فیض نور این مدرسه با استناد به کلامی از امام صادق علیه السلام “” امتی را که نسبت به حقوق برادران نیازمند سستی نمایند مستحق عقاب خداوند دانست"” .
خانم احمدی در ادامه شرح روایت امام صادق علیه السلام عنوان کرد: براساس روایت امام صادق علیه السلام غافلین از نماز، خواب رفتگان در خلوت ها و آنان که در زمان ضعف دین؛ خدا و نشانه هایش را تمسخر می کنند هیچ بهره ای در آخرت ندارند، چنانچه در روز قیامت خداوند با آنان سخن نمی گوید و به آنان نگاه نمی کند و برای آنان عذابی دردناک است.
وی در پایان از دیگر توصیه های امام صادق علیه السلام به ابن جندب را کم خواب و کم گویی مطرح نمود وگفت: باتوجه به نیاز طبیعی و لازم انسان به خواب؛ مذمت آن در این سخن حضرت مربوط به پرخوابی و خواب هایی است که انسان را از انجام وظایف دینی و دنیایی باز می دارد.

 

 

 

موضوعات: فعاليت هاي پژوهشی, نشست علمی
 [ 08:10:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  جلسه دفاعيه پايان نامه ...

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (سلام الله علیها) گرگان، جلسه دفاعيه پايان نامه سركار خانم اعظم رجبلو با موضوع: (آموزه های اخلاقی سوره نور در حوزه خانواده) با راهنمائی حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای محمود ابوترابی و داوری حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای علی اصغر فضیلت در تاریخ 98/3/9 روز پنج شنبه ساعت 8 صبح در مدرسه علمیه عالی الزهراء گرگان از طریق ویدئو کنفرانس برگزار شد.

 

موضوعات: گزارشات
[یکشنبه 1398-04-09] [ 08:34:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تاثیر شادی و نشاط در انجام فرایض دینی و عوامل آن ...

استاد راهنما: حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای غلامرضا گلچین راد

محقق: زهرا ترابیان               

چکیده

در این رساله شادی و نشاط در انجام فرایض دینی و عوامل ایجاد آن مورد بررسی قرار گرفته است.. اسلام با توجه به نیازهای اساسی انسان و تأکید بر این نکته که شادی یک ضرورت انکار ناپذیر برای انسان و مطابق با طبیعت آدمی است، شادی و نشاط را تحسین و تایید کرده است، لذا شادی همواره در دین جریان داشته و از خصایص روحی مومنان و مسلمانان بوده و تحرک، پویایی و نشاط در انسان و جامعه را به دنبال داشته است. برطبق کلام خدا و معصومین (علیهم السلام) هر چه که در زندگی گناه نباشد یا کمتر باشد، زندگی شیرین تر و شادی در آن بیشتر جریان دارد. انجام فرایض الهی به نحو صحیح و مقبول در انسان آرامشی به وجود می آورد که شادی آور است. آنچه از بطن آموزه های دینی برآمده است تاکید بر این مقوله است که شادی و نشاط در انجام فرائض دینی انسان را در مسیر کمال مقصود و سعادت ابدی قرار می دهد و این شادی با تفکر غالب بشر مادی نگر که پیوسته برداشتش از شادی ونشاط، صرفا شادی های لحظه ای و زود گذر و ناپایدار است در تعارض بوده است. این شادی ظاهری و غیر واقعی چه بسا ممکن است که ناراحتی، افسردی و یأس و پشیمانی را در پی داشته باشد. این پایان نامه از نوع توصیفی – تحلیلی و روش به کار رفته در آن اسنادی و کتابخانه ای بوده و داده ها با ابزار فیش جمع آوری شده و در تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است

کلید واژه: تأثیر، شادی، نشاط، فرایض دین

 

موضوعات: پایان نامه, تفسیر و علوم قرآنی
 [ 08:29:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  سبک زندگی اسلامی( خیر خواهی ) ...

      

واژه «نصح» و «نصیحت» در زبان روزمرّه فارسی معمولاً به معنای اندرز به کار می‌رود؛ ولی در لغت عرب چنین نیست و مفهوم وسیع و گسترده‌ای دارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به اصحابش فرمود: «اَلدِّینُ النَّصِیحَهُ قُلْنا لِمَنْ قالَ لِلّهِ وَلِکِتابِهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ وَعامَّتِهِمْ؛ دین، نصیحت و خیرخواهی است. اصحاب می‌گویند: پرسیدیم: خیرخواهی برای چه کسی؟ فرمود: برای خدا و کتابش و برای رسول خدا و پیشوایان مسلمین و تمام مسلمانان.» (1) روشن است که نصیحت به معنای اندرز در مورد خدا و رسول او صلی الله علیه و آله معنی ندارد و معلوم می‌شود مراد از آن خیرخواهی است.

راغب می‌گوید: «نصح و نصیحت، هر کار یا هر سخنی است که در آن مصلحت صاحب عمل و سخن باشد… و این واژه یا در اصل به معنای “خلوص و اخلاص” است؛ لذا به عمل خالص «ناصح» می‌گویند و یا به معنای “اصلاح نمودن و محکم کاری” است لذا به کار خیاط که «نُصح» می‌گویند به خاطر اصلاح و محکم کاری است که بر روی پارچه انجام می‌دهد و توبه نصوح هم یا به معنای توبه خالص است و یا توبه محکم و پایدار.(2) از آنجا که شخص خیرخواه از روی خلوص و اخلاص در کار دیگران می‌کوشد و یا دنبال اصلاح و محکم کاری در امور دیگران است، واژه نصح و نصیحت درباره او به کار می‌رود.

در قاموس آمده: «نَصْح (بر وزن فَلس) به معنى خالص شدن و خالص كردن است: «نَصَحَ الشّى  ءَ نَصْحاً». ایضاً گویند: «نَصَحَ العَسلُ»، یعنى عسل را صاف و خالص كرد. در نهایه گوید: نَصح در لغت به معنى خلوص است. نُصح (به ضمّ ن) به معنى اخلاص است

قاموس به نقل از اقرب المواردمی گوید: «نَصَحَهُ نُصْحاً و نَصحاً»، یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص كرد. پند دادن را از آن جهت نصح و نصیحت گویند كه از روى خلوص نیّت و خیر خواهى محض است.» (3)

 بنابراین پند و اندرز تنها می‌تواند مصداقی از مصداق‌های نصیحت به شمار رود؛ نه همه معنای آن.  ضمن آنکه پند و اندرز هم همیشه مصداق نصیحت نیست و تنها آنگاه نصیحت است که از روی خیرخواهی باشد. چه بسا موعظه‌هایی که از روی خیرخواهی نیست و مثلاً به قصد سرزنش صورت می‌گیرد. چنین اندرزهایی نیز نصیحت نامیده نمی‌شود.

آیت الله مکارم شیرازی می فرماید: نُصح در اخلاق یعنی خیرخواهی و اینکه انسان نه تنها خواهان زوال نعمت از دیگران نباشد، بلکه خواهان بقای نعمت و فزونی آن برای همگان باشد و خلاصه هر آنچه از خیر و خوبی و سعادت برای خود می‌خواهد، برای دیگران نیز بخواهد. (4)

خیرخواهی در قرآن

قرآن کریم در آیات متعددی از سوره اعراف، ضمن تبیین تاریخ زندگی برخی از پیامبران بزرگ خدا، آنان را ناصح امت معرفی کرده است. در اینجا به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:

خیرخواهی حضرت نوح علیه السلام

قرآن کریم از زبان حضرت نوح علیه السلام  چنین نقل می‌کند: «أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (5) رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ می‌کنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید.

علامه در المیزان میفرماید: [نوح (ع)می گوید] من خيرخواه شمايم، و با شما نصيحت‏هايى دارم كه شما را به خداوند و اطاعت او نزديك و از استنكاف از پرستش او دور مى‏سازد. آن گاه مى‏فرمايد: و من چيزهايى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد، و مقصودش از آن چيزها معارفى است كه خداوند از سنن جارى در عالم و از آغاز و انجام عالم به وى آموخته است، مانند وقايع قيامت، جزئيات مساله ثواب و عقاب، اطاعت و معصيت بندگان، رضا و غضب و نعمت و عذابش. (6)

علّامه مجلسي در حيوة القلوب می فرماید: از خیرخواهی نوح علیه السلام بود که در مرحله اوّل سیصد سال مردم را به خیر و نیکی دعوت کرد و کسی از مردم دعوت او را اجابت نکرد. حضرت نوح علیه السلام به آنها سیصد سال دیگر مهلت داد و در این مدّت باز آنها را به خیر و صلاح دعوت نمود و آنها باز اجابت نکردند. می‌خواست نفرین کند، ولی باز هم از سر خیرخواهی سیصد سال دیگر به آنها مهلت داد که مجموعا نهصد سال شد و در این مدّت طولانی فقط هشتاد نفر ایمان آوردند و خداوند به نوح علیه السلام خبر داد که: «از قوم تو هرگز ایمان نمی‌آورند مگر همانهایی که ایمان آورده‌اند.پس غمگین مباش به آنچه ایشان می‌کنند.(7)

سرانجام حضرت نوح علیه السلام مجبور شد که نفرین کند و خداوند به او امر کرد که درخت خرما بکارد. مردم و قوم او از کنارش رد می‌شدند و او را استهزاء می‌کردند که بعد از پیری و بعد از اینکه نهصد سال از عمرش گذشته، تازه درخت خرما می‌کارد و گاه حضرت را سنگباران می‌کردند. با این حال، پنجاه سال دیگر نیز به آنها مهلت داد.(8)

خیرخواهی حضرت هود علیه السلام

قرآن از زبان حضرت هود علیه السلام نیز نقل می‌کند: «أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ»(9) علامه در المیزان میفرماید: يعنى من از جهت اينكه فرستاده‏اى هستم به سوى شما، كارى جز تبليغ پيام‏هاى پروردگارم ندارم، و از آنچه شما در باره‏ام مى‏پنداريد، بكلى منزه هستم. آرى، من در آنچه شما را به سوى آن مى‏خوانم حيله‏گر نبوده، نسبت به آن دين حقى كه به آن مبعوث شده‏ام، خائن نيستم، و چيزى از آن را زير و رو نكرده، جز تدين شما را به دين توحيد يعنى دينى كه نفع و خير شما در آن است چيز ديگرى نمى‏خواهم. و در برابر اينكه آنان او را دروغگو شمردند، خود را” امين” ناميد.(10)

علامه مجلسی در حيوة القلوب می فرماید: حضرت هود علیه السلام وقتی مبعوث شد مردم خویش را نصیحت و هدایت کرد؛ ولی آنها از سخنان هود علیه السلام به خشم آمدند و به او حمله کردند و گلوی او را آن قدر فشردند که نزدیک بود جان دهد و تا یک شبانه روز بیهوش افتاده بود. با این حال، خدا به او خطاب فرمود که مبادا از هدایت و خیرخواهی مردم ملول و خسته شوی و باید به کار خویش ادامه دهی.(11)

آن حضرت هفتصد و شصت سال مردم را دعوت به حق نمود و به دنبال خیرخواهی و نصیحت آنان بود تا آنجا که خداوند اراده کرد با ریگهای بیابان احقاف و سنگهای آن، مردم را هلاک نماید. هود علیه السلام از سر خیرخواهی به آنان فرمود: «می‌ترسم که این تلها [ی ریگ و سنگ] مأمور به عذاب شما گردند؛ ولی با این وجود، مردم اجابت نکردند.

خداوند برای تنبیه مردم هفت سال خشکسالی را بر آنان مسلّط نمود. با دعای حضرت خشکسالی برطرف شد و نعمتها فراوان گردید؛ ولی باز هم هدایت نشدند و بر لجاجت خویش افزودند. سرانجام خداوند آنان را با باد بسیار سرد به هلاکت رساند.(12)

خیرخواهی حضرت صالح علیه السلام
حضرت صالح علیه السلام نیز به قوم خود فرمود: «يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ(13) نکته‌ای که از این آیه استفاده می‌شود، این است که خیرخواهی آن گاه اثر می‌گذارد که انسان به خیرخواهان ارادت و محبّت داشته باشد.

حضرت صالح علیه السلام در شانزده سالگی برای تبلیغ دین خدا مبعوث شد و مردم را به خیر و صلاح دعوت نمود تا اینکه سنش به ۱۲۰ سالگی رسید ولی آنان اجابت نکردند و بعد از مجادله زیاد از صالح علیه السلام خواستند که شتری از دل کوه بیرون آورد. به فرمان خداوند چنین کاری انجام گرفت و از هفتاد نفری که صحنه را دیدند، جز شش نفر ایمان نیاوردند وششمی ازآنها نیز دچار تردید و شک شد و پنج نفر باقی ماندند.(14)

خیرخواهی حضرت شعیب علیه السلام
 در قرآن کریم از زبان حضرت شعیب علیه السلام نیز می‌خوانیم: «يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ»(15) حضرت شعیب علیه السلام دویست و چهل و دو سال عمر کرد و قوم خود را نصیحت کرد تا پیر شد.مدّتی از قوم خود غایب گردیدو دوباره به صورت جوان برگشت و قوم خویش را به نیکی دعوت نمود؛ امّا آنها گفتند: آن گاه که پیر بودی،سخن تو را باور نداشتیم،چگونه امروز که جوانی باور کنیم؟(16)
مدعیان خیرخواهی در قرآن
نمونه بارزمدعی خیرخواهی، جریان شیطان در برابر حضرت آدم علیه السلام و حوا علیها السلام می‌باشد.

فَوَسْوَسَ لهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِىَ لهُمَا مَا وُرِىَ عَنهمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَ قَالَ مَا نهَئكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَن تَكُونَا مَلَكَينْ‏ أَوْ تَكُونَا مِنَ الخالِدِين.

سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده، مگر به خاطر اینکه [اگر از آن بخورید،] فرشته خواهید شد یا جاودانه [در بهشت] خواهید ماند.»(17) و برای اینکه حرف خود را به باور آن دو برساند، به قسم و اینکه خیرخواه شما هستم، متوسل شد: «وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ»؛( (18)و در ادامه این آیات آمده «و به این ترتیب آنها را با فریب فرود آورد.

 این نکته بسیار مهمی است که دشمن برای نفوذ با زبان نصحیت وارد می شود. امروزه نیز استعمارگران برای نفوذ در جوامع بشری، از همین زبان خیرخواهی وارد می شوند. در حالی که تلاش می کنند عقیده و اخلاق را فاسد کرده و انسان را از مسیر اصلی منحرف سازند که این شیوه استعمار جدید است و از این جهت باید بسیار مراقب بود.

نمونه دیگر از مدعیان خیرخواهی، برادران یوسف علیه السلام هستند که از درِ خیرخواهی وارد شدند و یوسف علیه السلام را به چاه انداختند. «قَالُوا یَـآأَبَانَا مَا لَکَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَی یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَنَـاصِحُونَ »؛ «[برادران یوسف علیه السلام ] گفتند: پدرجان! چرا درباره یوسف به ما اطمینان نمی‌کنی؛ در حالی که ما خیرخواه او هستیم. امروزه نیز ظاهر صلاحان و برادر نمایانی وجود دارند که جامعه و افراد را به درّه بیچارگی و چاه بدبختی سوق می‌دهند.(19) علی علیه السلام فرمود: «وَرُبَّما نَصَحَ غَیْرُ النّاصِحِ وَغَشَّ الْمُسْتَنْصَحُ؛ چه بسا آن کس که اهل اندرز و خیرخواهی نیست، و خیرخواهی کند و آن کس که درخواست نصیحت از او شده است، خیانت ورزد».(20)

خیرخواهی در روایات   
۱ - محبوب‌ترین عمل   

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌فرماید: «قالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ اَحَبُّ ما تَعَبَّدَ لِی بِهِ عَبْدِی النُّصْحُ لِی؛  خداوند عزّ وجل فرمود: محبوب‌ترین چیزی که بنده من به آن مرا عبادت می‌کند، خیرخواهی برای من [و در راه رضایت من] است.‌»(21) در واقع، با خیرخواهی گستره بندگی خداوند بیش‌تر می‌شود و این تنها ناصح نیست که بندگی می‌کند؛ بلکه نصیحت پذیرها نیز در مسیر بندگی قرار می‌گیرند.

۲ - بالاترین منزلت                                                                                                               

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «اِنَّ اَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَةِ اَمْشاهُمْ فِی اَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ؛  به راستی بلندمرتبه‌ترین مردم در پیشگاه خداوند در قیامت کسی است که از همه بیش‌تر تلاش در خیرخواهی مردم کرده است.»(22)

۳ - برترین عمل 

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «عَلَیکُمْ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ اَفْضَلَ مِنْهُ؛  بر شما لازم است که خیرخواه خلق خدا برای [رضای] خدا باشید؛ چرا که هرگز با عملی که با فضیلت‌تر از خیرخواهی باشد خدا را [در روز قیامت] ملاقات نخواهید کرد.»(23)

۴ - عملی ضروری و فراگیر 

نُصح و خیرخواهی فقط یک توصیه اخلاقی نیست؛ بلکه یک وظیفه دینی و اسلامی است و بر همگان لازم است در هر حال خیرخواه برادران مؤمن خویش باشند.

امام علی (علیه السلام) فرمود:  اِمْحَضْ اَخاکَ النَّصِیحَةَ حَسَنَةً کانَتْ اَوْ قَبِیحَةً؛  برادرت را خالصانه نصیحت و خیرخواهی کن؛ خواه اندرز و خیرخواهی تو در نظر او نیک باشد یا زشت.(24)

امام صادق (علیه السلام) فرمود: یجِبْ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ النَّصِیحَةُ لَهُ فِی الْمَشْهَدِ وَالْمَغِیبِ؛  بر مؤمن واجب است که خیرخواه برادر مؤمن [خود] باشد؛ چه در پشت سر و چه در حضور او.(25) وامام صادق(عليه‌السلام) در کلامی دیگر فرمود:  يَجِبُ لِلمؤمِنِ علَي المُؤمنِ أنْ يُناصِحَه. بر مؤمنان واجب است که همواره خيرخواه و پنددهندة يکديگر باشند.(26)

5- خیرخواهی از ویژگیهای انسانهای کریم         

امام علی (علیه السلام) فرمود: النَّصيحةُ مِن اَخلاقِ الكِرام  کار نصيحت و خيرخواهي، روش مردمان بزرگوار و کريم‌النَّفس است.(27)

6- برقراری صلح وآشتی بین انسانها از بهترین مصادیق خیرخواهی است.

امام علی (علیه السلام) فرمود: مِن افضل النصح الاشاره بالصلح.(28)

5- عالی ترین جلوه های خیرخواهی بین انسان و ولی خداست                                                            

امام صادق(عليه‌السلام)به نقل از رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «النصیحة لائمة المسلمین»(29) یعنی آحاد مسلمانان و مومنین با تمام وجود نسبت به مرکز امامت و ولایت خیرخواه بوده و ولیّ را در اجرای احکام الهی یاری کنند.

نشانه انسان خیرخواه

1-رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود:اَمَّا عَلامَةُ النَّاصِحِ فَأَرْبَعَةٌ یقْضِی بِالْحَقِّ وَیعْطِی الْحَقَّ مِنْ نَفْسِهِ وَیرضی لِلنَّاسِ ما یرضاهُ لِنَفْسِهِ وَلا یعْتَدِی عَلی اَحَدٍ؛(30) امّا نشانه ناصح [و خیرخواه] چهار چیز است:

الف- به حق داوری و حکم می‌کند؛

ب- خود نیز حق را مراعات می‌کند [و به حق رفتار می‌کند] ؛

ج- آنچه برای خود می‌پسندد، برای مردم نیز می‌پسندد؛

د- بر هیچ کس تعدّی [و تجاوز] روا نمی‌دارد.»

2- نهی از آنچه برای خود نمی‌پسندد

امام علی (علیه السلام) فرمود: «حَسَبُ الْمَرْءِ… مِنْ نُصْحِهِ نَهْیهُ عَمَّا لا یرْضاهُ لِنَفْسِهِ؛  از خیرخواهی مرد همین بس که… از آنچه برای خود نمی‌پسندد، [دیگران را] نهی نماید.»(31)

3- فرمانبرداری از خدا

حضرت علی (علیه السلام)فرمود: اِنَّ اَنْصَحَ النَّاسِ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُهُمْ لِرَبِّهِ وَاِنَّ أَغَشَّهُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصاهُمْ لِرَبِّهِ؛همانا مطیع‌ترین مردم برای خدا ناصح‌ترین آنان به خود می‌باشد و نافرمان‌ترین مردم نسبت به خداوند فریبکارترین نسبت به خود می‌باشد.(32)

پيامبر صلى الله عليه و آله : فرمود: أنسَكُ النّاسِ نُسُكا أنصَحُهُم جَيباً و أسلَمُهُم قَلبا لجَميعِ المُسلِمينَعابدترين مردم، بى غَلّ و غش ترين و پاكدل ترين آنها نسبت به همه مسلمانان است.(33)

4- حسود نباشد

امام صادق علیه السلام فرمود:  اَلنَّصِیحَةُ مِنَ الْحاسِدِ مُحالٌ؛  خیرخواهی از انسان حسود نسبت به دیگران محال است.‌(34)

5- از منافع دیگران به اندازه منافع خویش دفاع کند

امام محمدباقر (علیه السلام) فرمود:  لینصح الرجل منکم اخاه کنصیحته لنفسه  باید هر کدام از شما نسبت به برادر مؤمن خود خیرخواه باشد به همان اندازه که نسبت به خویش خیرخواه است. (35)

آثار خیرخواهی

1.انسان خیرخواه هر روز از نظر روحی رشد پیدا نموده، به خداوند نزدیک‌تر می‌شود.

تا آنجا که بالاترین مقام در نزد خداوند مخصوص خیرخواهان است:.»إنَّ اَعْظَمُ النَّاسِ مَنْزِلَةً عندالله یوم القیامه اَمْشاهُمْ فی ارضه بِالنَّصِیحَة لخلقهِ‌»(36)

راوی می‌گوید: نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نشسته بودم، آن حضرت فرمود: «اکنون شخصی بر شما وارد می‌شود که از اهل بهشت است.‌» پس مردی از انصار در حالی که آب وضو از محاسنش می‌چکید وارد شد و سلام کرد و مشغول نماز شد. فردای آن روز نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آن سخن را تکرار فرمود. باز همان مرد انصاری وارد شد و روز سوم نیز همین داستان تکرار شد. بعد از خارج شدن آن حضرت از مجلس، یکی از یاران به دنبال آن مرد انصاری رفت و سه شب در نزد او به سر برد؛ ولی از شب بیداری و عبادت [فراوان] چیزی ندید، جز اینکه هنگام رفتن به رختخواب ذکر خدا را می‌گفت و بعد می‌خوابید و برای نماز صبح بیدار می‌شد.

بعد از سه شب آن صحابی گفت: من از پیغمبر خداصلی الله علیه وآله درباره تو چنین سخنی شنیدم، خواستم بفهمم که چه اعمال و عباداتی انجام می‌دهی که باعث شده پیامبرصلی الله علیه وآله تو را بهشتی بخواند؟ مرد انصاری در جواب گفت: غیر از آنچه دیدی از من بندگی [بیشتری] سر نمی زند، جز آنکه بر احدی از مسلمانان در خود غشّ و خیانتی نمی‌بینم و بر خیر و خوبی که خدای تعالی به او عنایت کرده، حسدی نمی‌ورزم [و در یک کلام خیرخواه مردم هستم] . آن صحابی گفت: این حالت است که تو را به این مرتبه [عالی] رسانده و این صفتی است که تحصیل آن از ما [و از هر کسی] برنمی آید.‌»(37)

2- خیرخواهی عامل جلب رحمت الهی است

حضرت علی( علیه السلام) فرمود: ابلغ ما تستدر به الرحمه ان تضمر لجمیع الناس الرحمه» رساترین و مهم ترین عاملی که سبب بهره مندی از رحمت ایزدی می شود این است که در باطن خیرخواه همه مردم باشی.(38)

3-خیرخواهی دوستی ومحبت مردم را به دنبال می آورد

امام على عليه السلام : النُّصحُ يُثمِرُ المَحَبَّةَ خيرخواهى محبّت به بار مى آورد. (39)

امام على عليه السلام :  النَّصيحَةُ تُثمِرُ الوُدَّ خيرخواهى دوستى به بار مى نشاند.(40)

 “غش ” رذیله مقابل نصح و خیرخواهی

در لسان العرب  ج2 صفحه 615 آمده"النصح نقیض الغِشّ”  و صاحب مجمع البحرین  نیز آن را خلاف غشّ دانسته است(41) لذا نقطه مقابل نصح وخیرخواهی “غش” است

استاد شهید، مرتضی مطهری در تشریح سبک دعوت انبیاء به لزوم «بلاغ مبین» یعنی رسا و گویا بودن پیام اشاره می‌کند؛ سپس می‌افزاید:« مساله دوم که قرآن مجید در مساله تبلیغ روی آن تکیه می‌کند، چیزی است که از آن به نُصح تعبیر می‌نماید. ما معمولاً نصح را به خیرخواهی ترجمه می‌کنیم. البته این معنا درست است ولی ظاهراً خیر‌خواهی عین معنی نصح نیست، لازمه معنی نصح است. نصح ظاهراً در مقابل غِشّ است. شما اگر بخواهید به کسی شیر بفروشید، ممکن است شیر خالص به او بدهید و ممکن است خدای ناخواسته شیری که داخلش آب کرده‌اید بدهید. یا اگر می‌خواهید سکه طلایی را به کسی بدهید، ممکن است آن را به صورت خالص بدهید؛ در حد عیارهای معمولی. و ممکن است به صورت مغشوش بدهید، یعنی در آن غش باشد. نصح در مقابل غش است. ناصح واقعی آن کسی است که خلوص کامل داشته باشد…. یعنی در گفتن خودش هیچ هدف و غرضی جز رساندن پیام که خیر آن طرف است نداشته باشد.(42)

امام سجاد علیه السلام در دعای معروف «مکارم الاخلاق» این دو واژه را در مقابل هم قرار داده و از پروردگار خویش چنین درخواست می‌کند:«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْح»(43) خدایا! بر محمد و خاندانش درود بفرست، و مرا ثابت قدم کن تا بتوانم در مقابل افرادی که با من فریبکارانه سخن می‌گویند، ناصحانه رفتار کنم.

و نیز می فرماید: « نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ»(44) پناه می بریم به خداوند از اینکه بدخواهی نسبت به دیگران را در وجود خود پنهان کنیم تا در شرایط لازم به او ضربه بزنیم. غش نوعی بد اندیشی و بدخواهی برای دیگران است که با قسمی از خدعه و نیرنگ همراه می شود.

 غش در روح وجان انسان اثر وضعی و عوارض سوء بسیاری خواهد داشت.                                        

شخص غاش و بدخواه، در تصویر خیالی خود می خواهد به دیگران ضربه بزند، اما در واقع این خصلت نورانیت و طهارت فطری خودش را از بین می برد.

- در اثر بدخواهی ، قطع رحم معنوی اتفاق می افتد. چون «انما المومنون الاخوة» اما غش، قطع رحم است که به قطع عقد اخوت بین مومنین می انجامد وطبق فرموده حضرت امیرالمومنین (ع) کسی که کینه مومن و دوستدارِ اهل بیت علیهم السلام را در دل خود می پروراند و درصدد ضربه زدن به اوست، از ما نیست.

- پیغمبر اکرم (ص) سه بار فرمودند «ألا و من غش اخاه المسلم نزع الله بركه رزقه و أفسد عليه معيشه و وكله الي نفسه ؛ هر كس به برادر ديني خويش خيانت نمايد خداوند بركت را از روزيش برمي دارد و زندگيش را ويران مي سازد و او را به خودش وا مي گذارد و شفاعتي از او نخواهد شد.»(45)

درمان غشّ

برای معالجه بدخواهیِ نسبت دیگران، انسان باید به خودش مراجعه کند و اگر کوچکترین ناخالصی بین خودش و برادر و خواهر مومن احساس کرد، آن را دست کم نگیرد. توجه کند که بیماری های جوانحی به مراتب خطر بیشتری از بیماری های جوارحی دارد. پس انسان بایدنسبت به اینگونه رذائل اخلاقی وآثار سوء آن شناخت و معرفت پیدا کند و در درمان آن عمل به خلاف این رذیله نماید یعنی پشت سر برادر مومن خود دعای خیر کند و عملی و زبانی خیرخواه او باشد تا شیطان را به زانو در آورد و در این مسیر از اولیای خدا کمک بگیرد زیرا اتصال به سیره اولیا و توسل به آنان در این زمینه بسیار کمک کننده است. (46)

فهرست منابع

1.فتال نيشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة)، جلد2، انتشارات رضى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1375 ش، ص424

2. سید جواد حسینی، خیرخواهی در قرآن،https://library.tebyan.net

3. http://www.alketab.org

4. تربتی، حسین، اخلاق آمران به معروف، https://library.tebyan.net

5. اعراف/۶۲

6. مرکز تخصصی قرآنی

http://www.ayat-asemany.blogfa.com

7. هود/ ۳۶

8. نصیحت و خیرخواهی از منظر قرآن کریم، پایگاه تخصصی قرآن کریم، http://fa.the-koran.org/content

9. اعراف/۶۸

10. نصیحت و خیرخواهی از منظر قرآن کریم، پایگاه تخصصی قرآن کریم، http://fa.thekoran.org/content 

11. همان

12. همان

13. اعراف/۷۹

14. نصیحت و خیرخواهی از منظر قرآن کریم، همان

15. اعراف/۹۳

16. نصیحت و خیرخواهی از منظر قرآن کریم، همان

17. اعراف/ ۲۰

18.همان/21

19. پژوهشکده امر به معروف و نهی از منکر  http://wiki.fmaroof.ir

20. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله، جامعه مدرسين - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق، ص80

21. پاينده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، 1جلد، دنياى دانش - تهران، چاپ: چهارم، 1382ش، ص594

22. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق،ص208

23. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي ج3، همان، ص531

24. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله، همان،ص81

25. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، جلد2، همان، ص208

26. همان

27. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، دفتر تبليغات - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش،ص225

28. همان، ص225

29. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسين، شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج1، دانشگاه تهران - تهران، چاپ: چهارم، 1366ش، ص342

30. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله، همان، ص20

31. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، ج75، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ص80

32. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، ج1، همان،ص45

33. همان،ص418

34. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج4، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ: دوم، 1413 ق، ص58

35. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، ج2، همان، ص208

36. همان

37. مجله مبلغان مهر و آبان 1386، شماره 96، نصیحت و خیرخواهی، https://hawzah.net

38. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم ،همان، ص216

39. ليثى واسطى، على بن محمد، عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، 1جلد، دار الحديث - قم، چاپ: اول، 1376 ش، ص32

40. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج12، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق، ص430

41. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ج2، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع - دار صادر - بيروت، چاپ: سوم، 1414ق، ص615

42. مجموعه آثار شهید مطهری، ج17، واژه نصح، https://hawzah.net

43. على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم، الصحيفة السجادية، 1جلد، دفتر نشر الهادى - قم، چاپ: اول، 1376ش، ص94

44. همان، ص56

45. ابن بابويه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الشريف الرضي للنشر - قم، چاپ: دوم، 1406 ق، ص286                                                                               

46. سازمان تبلیغات اسلامی، http://ido.ir/news

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[چهارشنبه 1398-04-05] [ 08:18:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حكمت رفتارهاي حمايت‌گرانه و الزامات و قواعد آن در قرآن و سنت ...

استاد راهنما: حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید صمصام الدین قوامی

استاد مشاور: حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید رضا مودب

محقق:  اعظم جدیدی میاندشتی                      

چکیده

يكي از مسائل بسيار مهم در جامعة اسلامي وجود افراد فقير در جامعه است. در اسلام فقر امري مذموم است. با توجه به اين كه همة انسان‌ها قادر نيستند كه مايحتاج خود را تأمين كنند، خداوند بر اغنیاء واجب کرده است كه به انسانهای نادار كمك كنند و نظام حمايت‌گري دارايان از ناداران شكل گرفته است که اگر اين نظام در جامعه پياده شود چهرة فقر از جامعه رخت بر مي‌بندد. با توجه به اهميت اين موضوع در اين پژوهش به مباني، فلسفه، مصاديق و شيوه هاي حمايتگري در قرآن و سنت پرداخته شده است. روش پژوهش توصيفي تحليلي است كه از قرآن و احاديث كليد واژه‌هاي مربوط به حمايت‌گري جستجو شد و داده های مربوط به اين حوزه استخراج و سپس داده‌ها با روش تحلیل محتوا تحلیل شد. با بررسی و دقت نظر در آیات و روایات این نتیجه به دست آمد که فلسفة حمايت‌گري دو چيز است: خلافت انسان از خداوند و تزكية انسان. چون انسان جانشين خداوند در زمين است و خداوند هم واجد صفات جمال و جلال است، پس انسان براي شبيه شدن به خداوند بايد به ديگران كمك كند. علاوه بر آن بهترين راه دل‌كندن از دنيا، بخشيدن است. اسلام در اموال دارایان حقی در قالب های مختلف مانند خمس، زکات، صدقه و وقف بریا نیازمندان قرار داده است. حمایت گری دو بعد مادی و غیر مادی دارد. اسلام به نوعي نیاز غیر مادی مانند نیاز علمي، ديني و عاطفي را نيز از مصادیق حمايت‌گري مي‌داند. حمايت‌گري بايد خالصانه براي خدا، بدون منت و با بهترين چيزها باشد. در اين حمايت‌گري بايد مراتب قرابت و خویشاوندی را نيز در نظر داشت.

کلید واژه: حمايت‌گري، خمس، صدقه، زكات، الزامات حمایتگری، حکمت حمایتگری، قواعدحمایتگری

موضوعات: پایان نامه, تفسیر و علوم قرآنی
[یکشنبه 1398-04-02] [ 12:39:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مفهوم شناسی تهجد در قرآن کریم(قسمت دوم) ...

پژوهشگر:فاطمه برقرار

 

4. راه­های تهجد از دیدگاه قرآن کریم

واژه تهجد فقط در یک آیه قرآن و به صورت فعل امر یاد شده است:«و مِنَ الَّیلِ فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةً لَکَ؛ اسرا/79» اما در برخی منابع تفسیری مراد از باقیات صالحات «والباقِیتُ الصّالِحتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوابًا؛ کهف/46؛ مریم/76»، نیز نماز شب دانسته شده­است (طوسی، بی­تا،7: 52؛ فیض کاشانی، 1415ق ، 3: 244؛ حویزی، 1415ق، 3: 264) ؛ و نیز در برخی منابع، تعبیر «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب * و اِلی رَبِّکَ فَارغَب؛ شرح/7»، به نماز شب تفسیر شده است (سیوطی، 1404ق، 8: 551). اما موضوع «تهجد» با تعابیر دیگری در قرآن مطرح شده است که در ذیل به شرح آن می­پردازیم:

4-1. نمازشب

از مهمترین مصادیق تهجد، نماز خواندن است که از آن به نماز شب تعبیر شده است (محقق حلی، 1427ق، 10: 308). در قرآن کریم، نماز شب سه بار به عنوان مصادیق تهجد بیان شده است. در آیه «وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَ قِيَامًا، فرقان/64؛ كسانى كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى‏كنند».  واو (و الذين) عطف به آيه قبل می­باشد يعنى عباد الرحمن کسانی هستند كه شب را به­روز مى‏آورند در حالى كه سجده كنندگان و ايستادگان مي­باشند كه تمام شب يا بعضى از شب را به­نماز و سجده و قيام مي­گذرانند و نافله شب مي­خوانند. برخی بر این باورند که هر كس قسمتی از شب يا تمام شب را احياء نمايد و يك نماز بخواند خواه در جزء اول شب باشد يا آخر داخل در اين آيه است (مجتهده امین، 1361، ‏9: 214-213). در آیه «وَ مِنَ الَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ …..؛ و در شبانگاه براى او سجده كن، انسان/26». مراد از سجده این است که در پاسى از شب براى خدا نماز بگزار، بعضى گفته‏اند: نماز مغرب و عشاى آخر را بگزار. (طبرسی، 1377ش، ‏4: 416؛ فیض کاشانی، 1415ق، 6: 259؛ فخر رازی، 1420ق، 26: 428). در آیات یک تا سه سوره مزمل «یا أَيهَا الْمُزَّمِّلُ*قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلا* نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلا»، مراد اين است كه نيمى از شب را بپا خيز، و يا كمى از نصف كم كن، و يا اندكى بر نصف بيفزا، و اين ترديد بين سه امر، ترديد تخيير است، مى‏خواهد بفرمايد: مخيرى بين اينكه نيمى از شب را زنده بدارى، و يا كمى كمتر از نصف، و يا كمى بيشتر از آن را و نماز شب بخوان و در برابر آنچه به تو مى‏گويند صبر كن، همانطور كه به عموم مسلمانان سفارش كرده براى مقاوم شدن در برابر ناملايمات از صبر و نماز كمك بخواهند،« اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ؛ بقره/153». خداوند با اين دستور به پیامبر گرامی اسلام فهمانده كه بايد خود را در مقابل اندوه‏هاى بزرگتر و مصائب تلخ به وسيله نماز و صبر مقاوم سازد، نه به وسيله پيچيدن جامه و خوابيدن (طباطبایی، 1417ق،‏20: 60). در این سه آیه خداوند بیان می­کند که یکی از راه­های عبادت شبانه نماز می­باشد.

 

4-2.قرائت قرآن

چهار آیه (اسرا/78؛ مزمل/4-20؛ آل­عمران/ 113؛در قرآن کریم، قرائت قرآن را یکی از مصادیق تهجد معرفی کرده­است. در آیه چهار سوره مزمل «….وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلا»، ترتيل قرآن به معناى تلاوت آن است به نحوى كه حروف پشت سر هم آن روشن و جداى از هم به­گوش شنونده برسد، و اين جمله عطف است بر جمله« قُمِ اللَّيْلَ»، که در آیات قبل ذکر شده است و معناى آن دو اين است كه شب برخيز و قرآن را به ترتيل بخوان. و ظاهرا مراد از ترتيل قرآن، ترتيل آن در نماز، و يا اصلا منظور از قرآن، خود نماز است، و خداى تعالى نظير اين تعبير را از نماز كرده، مثلا فرموده:« أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً؛ اسرا/78». (طباطبایی، 1417ق، ‏20: 60). بعضى گفته‏اند: مراد آيه شريفه اين است كه قرائت قرآن را واجب كند نه نماز را (زمخشری، 1407ق، 4: 637). در آیه «…… فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَانِ  …… ؛  مزمل/20»، مراد این است که پیامبر اسلام و اصحابش به جهت مشتبه بودن نصف شب و كمتر يا بيشتر، از خوف ترك واجب به زحمت مى‏افتادند به حدى كه پاهای مبارك حضرت ورم می­نمود. بعد از يك يا ده سال، اين تكليف برداشته شد و خداوند فرمود: به هر اندازه‏اى كه براى شما ممكن است از قرآن تلاوت كنيد (حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363ش، ‏13: 368). در آیه «…. يَتْلُونَ ءَايَاتِ اللَّهِ ءَانَاءَ الَّيْلِ…. ؛ آل عمران/113»  مراد این است که اهل كتاب، همه يكسان و بد نيستند بلكه در بین آن­ها گروهى هستند كه در ايمان ثابت بوده و آيات خدا را در ساعات شب و اوقات خلوت مى‏خوانند و خدا را عبادت مى‏كنند. و در دينشان مؤمن و نيكوكار و نسبت به اسلام مستضعف بودند (قرشی، 1375، ‏2: 166-165). بررسی آیات فوق حاکی از آن است که قرائت قرآن یکی از راه­های عبادت شبانه می­باشد. اما درباره این‌که آیا در تهجد، قرآن‌ به‌طور مستقل باید تلاوت شود یا مراد از آن، قرائت قرآن در نماز است دو دیدگاه وجود دارد: نخست این‌که مراد تلاوت مستقل است (طبرسی،1372ش، 10: 169؛ زمخشری، 1407ق، 4: 643). دیدگاه دوم آن است که برخی از مفسرین بر این باورند که مراد آیه ۲۰ مزمل، تلاوت قرآن در نماز شب است (قطب راوندی، 1405ق، 1: 127؛ جصاص، 1405ق، 1: 20).

4-3.استغفار

مصداق دیگر تهجد، استغفار از گناهان و طلب بخشش از خداوند برای خود و دیگران است. خداوند در قرآن کریم سه بار از استغفار شبانه یاد کرده است. اولین آیه «كاَنُواْ قَلِيلًا مِّنَ الَّيْلِ مَا يهجَعُونَ* وَ بِالْأَسحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُون؛ ذاریات/17-18 » می­باشد و مراد کسانی هستند که بيشتر شب نماز می­خوانند و در اوقات سحر استغفار می­كنند، و از خداى تعالى آمرزش می­خواهند (ابوالفتوح رازی، 1408ق،‏18: 97). دومین آیه «…..وَ اسْتَغْفِرُواْ اللَّهَ  إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمُ؛ مزمل/20 ) می­باشد و مراد کسانی هستند که شب هنگام با استغفار باب توبه را برای خود می­گشایند (مغنیه، 1424ق، ‏7: 453). سومین آیه «…. وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ آل؛ عمران/17» می­باشد و منظور از كلمه «استغفار» در سحرها،  نماز شب و استغفار در آن است، و روايات وارده، استغفار در اسحار را به نماز شب، و استغفار در قنوت آخري كه همان يك ركعت «وتر» است تفسير نموده‏اند. (طباطبایی، 1417ق،‏3: 113). بررسی آیات فوق حاکی از آن است که استغفار یکی از راه­های عبادت شبانه می­باشد ولی مفسرینی مانند طباطبایی مراد از استغفار را نماز شب می­دانند .

4-4.تسبیح

تسبیح و ذکر خداوند در برخی آیات مصداق تهجد به شمار رفته است. در آیه «… وَ مِنْ ءَانَاى الَّيْلِ فَسَبِّحْ…..؛‏  طه/130» مراد از تسبیح، نماز است زیرا نماز شامل تسبیح و تنزیه خداوند هم می­باشد (ابن عاشور، 1420ق،‏16: 204). مراد از آیه «وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَارَ النُّجُومِ؛ طور/49» این می­باشد که خداوند را با تلاوت قرآن و نماز شب عبادت کن (ابن كثير دمشقی، 1419ق، ‏7: 409). آیه «….. وَ سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلا؛ انسان/26»؛ قسمتی از  شب را برای خدا نماز بخوان (طبرسی، 1372ش،‏10: 625). بررسی آیات فوق حاکی از آن است که تسبیح یکی از راه­های عبادت شبانه می­باشد. اما مراد از تسبیح در آیه به نظر برخی از مفسرین، نماز شب است (جصاص، 1405ق، 5: 297؛ طبرسی1372ش، 9: 257؛ ابن عاشور، 1420ق، 16: 204؛ طبرسی، 1372ش،‏10: 625)؛ ولی برخی مقصود از آن را تسبیح پیش از نماز شب (طبری،1412ق، 27: 23)، و برخی مراد آز آن­را، ذکر تسبیح چه در نماز و غیر آن می­دانند (شوکانی، 1414ق، ‏5: 426). بررسی­ها نشان می­دهد که در قرآن کریم، نماز، استغفار، قرائت قرآن و تسبیح از راه­های تهجد و عبادت­های شبانه می­باشد. ولی در مورد قرائت قرآن و تسبیح برخی از مفسرین بر این باورند که آن جزئی از نماز است و عمل مستقلی محسوب نمی­گردد. و برخی از مفسرین هم مراد از استغفار را همان نماز شب می­دانند.

 

5. فواید تهجد از دیدگاه قرآن کریم

 خداوند در سه آیه از قرآن به فواید و آثار تهجد اشاره کرده است و آن را فراتر از عبادت­های روزانه معرفی نموده است. آیه « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا؛ مزمل/5» اين معنا را مى‏رساند كه اگر گفتيم شب‏زنده‏دارى كن، و در شب با خواندن نماز متوجه درگاه ما شو، براى اين بود كه خود را براى كرامت قرب و شرف حضور، و افتخار هم­كلامى با ما آماده سازى، تا ما قول ثقيلى را بر تو القاء كنيم. بنا بر اين نماز شب راهى است كه پیامبر را به چنين موقعیتی منتهى مى‏سازد. و مراد از آیه « إِنَّ نَاشِئَةَ الَّيْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطا وَ أَقْوَمُ قِيلاً؛ مزمل/6» اين است كه نماز­شب، استوارترين و صائب‏ترين سخن است، براى اينكه در نماز شب حضور قلب بيشتر و توجه به كلام دقيق‏تر است. و معناى آيه اين است كه حادثه شب و يا نماز در دل شب ثابت‏قدم‏تر است، چون خداى تعالى شب را مايه آرامش قرار داده، و نتيجه اين آرامش، آن است كه خاطر انسان از مشغله­های روزانه فارغ، و دست انسان از اسباب ظاهرى بريده است (طباطبایی، 1417ق،‏‏20: 62-63). در آیه «إن لَكَ فىِ النهّارِ سَبْحًا طَوِيلا؛ مزمل/7» مراد اين است كه تو در روز مشاغل بسيار دارى كه همه وقتت را فرا گرفته، فراغتى برايت باقى نمى‏گذارد تا در آن با توجه تام متوجه درگاه پروردگارت باشى، و از هر چيزى منقطع گردى، بنا براين بر تو است كه از شب استفاده كنى و در آن به نماز بپردازى (همان:63). خداوند در قرآن بیان می­کند که قرب الهی که به­واسطه تهجد فراهم می­شود، به واسطه عبادت­های روزانه حاصل نمی­شود و علت رسیدن پیامبر اسلام(ص) به این مقام والا را، در گرو تهجد ایشان می­داند. انسان اگر بخواهد معارف بلند و سنگین هستی را دریابد و به چشم دل شهود كند، می­بایست به ریسمان تهجد چنگ زند و آن را وسیله رشد و کمال خود قرار دهد. خداوند به پیامبرش(ص) فرمان می دهد كه برای دریافت وحی و ارتباط كلامی با خداوند، به تهجد رو آورد. در این زمان است كه قول ثقیل و معارف سنگین و بلند بر جان وی نازل می شود و خداوند او را سزاوار معرفت شهودی می­سازد. اگر پیامبر(ص) برای دریافت وحی و قرآن نیازمند تهجد بود دیگران هم به طریق اولی برای دریافت معارف، نیازمند شب زنده داری هستند. خداوند در قرآن کریم علت دیگر فائده تهجد را حضور قلب بیشتری که در شب بر انسان غالب می­شود، بیان می­دارد؛ زیرا در شب آرامشی به انسان دست می­دهد که این آرامش در طول روز به­خاطر مشغله­های زندگی برای انسان فراهم نمی­گردد. و به واسطه این آرامش حضور قلب بیشتری در عبادت­های شبانه حاصل می­شود که تاثیرگذاری آن­را برای رسیدن به قرب الهی بیشتر میسر می­کند.

6. واژگان متضاد تهجد در قرآن کریم

نتایج بررسی آیاتی که به بحث تهجد پرداخته است حاکی از آن است که خداوند حب دنیا «یحبون العاجله» را در قرآن، به عنوان عاملی متضاد با تهجد معرفی کرده است که سبب دوری از تقرب الهی می­شود. در آیه «إِنَّ هَؤُلَاءِ يحیُونَ الْعَاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا؛ آنها زندگى زودگذر دنيا را دوست دارند، در حالى كه روز سختى را پشت سر خود رها مى‏كنند! انسان/27»،. مراد اين است كه: در برابر حكم پروردگارت صبر كن و نماز به پا دار و آثمين و كفار را اطاعت مكن، براى اينكه اين آثمين و كفار زندگى دنيا را دوست مى‏دارند و جز براى آن عمل نمى‏كنند و روز شديدى را كه در پيش دارند رها مى‏سازند و يا از آن روز كه حتما ديدارش خواهند كرد اعراض نموده، پشت سر خود مى‏اندازند (طباطبایی،1417ق، ‏20:142). نتایج بررسی حاکی از آن است که چون خداوند حب دنیا را بلافاصله بعد از عبادت­های شبانه (انسان/26) مطرح کرده است می­توان آن را عاملی متضاد برای تهجد دانست که در تقابل با آن قرار دارد. لذا خداوند صاحبان این خصیصه را به عذابشان در قیامت هشدار می­دهد و همان­گونه که تهجد می­تواند انسان را به خداوند نزدیک کند و به کمال برساند، به­همان اندازه حب دنیا انسان را از قرب الهی و کمال دور می­کند.

7. نتیجه

آرزوی دست یازیدن به سعادت ابدی از آمال ابناء­بشر از ابتدای خلقت انسان بوده و او همیشه به دنبال این گمشده، راه حیرانی را طی نموده­است. خروج از این حیرانی، توسل به قرب الهی را در انسان بیدار کرده، خدای تعالی نیز جهت رفع این عطش ذاتی، رهنمودهایی در قرآن کریم مطرح نموده که یکی از این رهنمودها حول محور «تهجد» می­چرخد. از آنجایی که خداوند در21 آیه از قرآن به تهجد و عبادت­های شبانه اشاره کرده است و رسیدن به قرب الهی و آرامش حقیقی را در گرو آن ذکر کرده است لذا بر آن شدیم که در این تحقیق، راه­های تهجد در قرآن را بررسی کنیم و مسیر رسیدن به قرب الهی را هموار سازیم. «تهجد» به معنای بیدار شدن از خواب برای نماز و یا دیگر عبادت­های شبانه می­باشد. از واژگان متضاد با تهجد را می توان به واژه «حب دنیا» اشاره کرد که تقابل این واژه با تهجد را می­توان در قرآن مشاهده نمود. لذا اگر انسان در مسیر هدایت که از سوی خداوند تعیین شده قرار نگیرد این حالت در نفس او ایجاد می شود. از بررسی همنشینان تهجد مشخص می شود که واژگان «انفاق، صبر، زکات، امر به معروف و نهی از منکر » از حیث هدف نهایی که شخص به آن می رسد و هم از حیث راه وصول به قرب الهی، هم سو  با تهجد می باشد. و طبق آیه 113 سوره آل­عمران تهجد فقط مخصوص مسلمانان نمی­باشد بلکه  از اهل کتاب، گروهی که درستکار هستند نیز به آن توجه دارند. بررسی­ها نشان می­دهد که در قرآن کریم، نماز، استغفار، قرائت قرآن و تسبیح از راه­های تهجد و عبادت­های شبانه می­باشد. ولی در مورد قرائت قرآن و تسبیح برخی از مفسرین بر این باورند که آن جزئی از نماز است و عمل مستقلی محسوب نمی­گردد. و برخی نیز مراد از استغفار را همان نمازشب می­دانند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که خداوند در قرآن مقام محمود، عبادالرحمن و محسنین را فقط برای متهجدین ذکر کرده است. خداوند در قرآن بیان می­کند که انسان  می تواند به واسطه نماز شب معارف بلند و سنگین هستی را دریابد و به چشم دل شهود كند. خداوند در قرآن کریم علت دیگر فائده تهجد را حضور قلب بیشتری که در شب بر انسان غالب می­شود، بیان می­دارد که این حضور قلب مقدمه­ای برای قرب الهی می­باشد.

منابع

1.ابن عاشور ، محمد بن طاهر، التحرير و التنوير، بیروت: موسسه التاريخ، اول، 1420ق.

2.ابن كثير دمشقی، اسماعيل بن عمر، تفسير القرآن العظيم، جلد، بیروت: دار الكتب العلمية، اول،  1419 ق.

3.اصفهانى، حسين بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، در يك جلد، دار العلم - الدار الشامية، لبنان - سوريه، اول، 1412 ه‍ ق.

4.امین، نصرت بیگم، مخزن العرفان در علوم قرآن، تهران،: نهضت زنان مسلمان، 1361ش.

5.جصاص، احمدبن علی، احکام القرآن، بیروت: دارالاحیاء التزاث العربی، اول، 1405ق.

6.حسینی شاه عبدالعظیمی،‏ حسین بن احمد تفسیر اثنا عشری، تهران: انتشارات میقات، اول، 1363ش .   

7.حلی، جعفربن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، انتشارات الفقاهه، اول، 1427ق.

8.زمخشرى، ابو القاسم، محمود بن عمر، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل‏، بیروت: دار الكتاب العربي، سوم،  1407 ق.

9.سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‏بكر، الدر المنثور فى تفسير المأثور، قم: كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، 1404ق.

10.شوكانى، محمد، فتح القدير، دمشق: دار ابن كثير، 1414ق.

11.طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، قم‏: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه پنجم، 1417ق.

12.طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران:  انتشارات ناصر خسرو، سوم، 1372 ش.

13.طبرى، ابو جعفر محمد بن جرير. جامع البيان فى تفسير القرآن. بیروت: دار المعرفه، اول، 1412 ه ق .

14.طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، بیروت: دار احياء التراث العربى، اول، بی­تا.

15.فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، بیروت: دار احياء التراث العربي‏، سوم، 1420 ق.

16.فیض کاشانی، ‏محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، تهران: انتشارات الصدر، دوم، 1415ق.

17.قرشی بنابی، علی اکبر تفسیر احسن الحدیث، تهران: بنیاد بعثت، دوم، 1375ش.

18.قطب راوندى، سعيد بن هبة الله فقه القرآن، قم: انتشارات کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی نجفی، دوم، 1405ق.

19.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بيروت: دار إحياء التراث العربي، دوم، 1403 ق.

20.مغنیه، محمد جواد، الکاشف، قم: دارالکتاب الاسلامی، اول، 1424ق.

21.مقدس اردبیلی، احمدبن محمد، زبده البیان فی احکام القرآن، تهران: مکتب المرتضویه، اول، بی­تا.

22.نحاس، احمدبن مخمد، اعراب القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، 1412ق.

23.واسطى زبيدى حنفى، محب الدين، سيد محمد مرتضى حسينى، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، اول، 1414 ق.

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[شنبه 1398-04-01] [ 08:28:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت