معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی حوزه الزهرا (س) گرگان








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo


رابطه انسان کامل با قرآن در کلام امام رضا«علیه السلام»


 
  نقش زنان در تداوم نهضت عاشورا و انقلاب اسلامی ...

“مشاور امور بانوان اداره آموزش و پرورش شهرستان گرگان:
انقلاب اسلامی ایران با تأسی از الگوهای صدر اسلام رخ داد
مشاور امور بانوان اداره آموزش و پرورش شهرستان گرگان گفت: انقلاب اسلامی ایران با تأسی از الگوهای صدر اسلام رخ داد.
به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء (س) گرگان، «خانم سکینه رفیعی نژاد »در نشست علمی پژوهشی به بحث پیرامون"” نقش زنان در تداوم نهضت عاشورا و انقلاب اسلامی"” پرداخت و با استناد به آیه 75 از سوره مبارکه نسا، این آیه را مبنای انقلابهای شیعه در طول تاریخ دانست و با اشاره به نقش زنان بعد از واقعه عاشورا بیان داشت: نهضت عاشورا، نهضت عادی نبود بلکه نهضتی بود که تمامی حق در مقابل تمامی باطل قرار گرفت. زنان در عاشورا نقش الگویی و نقش صادر کردن الگو را برعهده داشتند ولی در انقلاب اسلامی نقش آنان تأسی از الگوهای عاشورا بود.
وی به فرق اساسی نهضت عاشورا و نهضت انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: در نهضت عاشورا، کسانی همچون امام سجاد علیه السلام، حضرت زینب و ام کلثوم سلام الله علیهما حضور داشتند که در دامان وحی و رسالت تربیت یافته بودند. از امام سجاد علیه السلام است که خطاب به حضرت زینب فرمودند: “"أَنتِ عالمةٌ غیر معلمه “” . و نیز آیت الله جوادی آملی در شأن ایشان می فرمایند: “"در ظهر عاشورا حضرت زینب به مقام ولایت رسیدند “” .
استاد حوزه ادامه داد: از دیگر تفاوت بارز نهضت عاشورا با انقلاب اسلامی در این بود که در انقلاب عاشورا زنانی بودند که اباعبدالله را درک کردند و تعالیم را مستقیماً از حضرت زینب سلام الله علیها دریافت می نمودند لذا درک نَفَس قدسی معصوم، قطعاً بسیار زیبا می تواند هدایت گر انسان باشد و موجب تحول او گردد. ولی در زمان انقلاب اسلامی، معصوم حضور فیزیکی نداشت و در پس پرده غیبت بود.
خانم رفیعی نژاد"” حضرت زینب"” را مهمترین زنی برشمرد که در عاشورا درخشید و همزمان چهار مسئولیت محوری ایفا نمود که سرپرستی کاروان، تبلیغ پیام شهادت برای حفظ انقلاب، پرستاری از امام سجاد و حراست ویژه از کودکان و زنان از مهمترین وظایفی بود که برعهده حضرت قرار داشت.
وی اضافه نمود: تمام حالت های حضرت زینب سلام الله علیها در واقعه عاشورا و بعد از آن، آموزشگاه بود. مجاهدت های حضرت بعد از عاشورا، سخنرانی ماندنی حضرت در حضور یزید و …هر بخش آن آموزه انسان کامل است.

 

مسئول تشکل های پژوهشی مجموعه حوزوی الزهرا(س) گرگان ادامه داد: زنان بعد از واقعه عاشورا با تاسی از حضرت زینب سلام الله علیها آموختند که باید برای تداوم نهضت سخنرانی نموده و وقایع را بازگو کنند لذا خطبه هایی که زنان ایراد کردند دستاوردهایی همچون؛ مقاومت و ایستادگی مردم در برایر دستگاه ظلم و ستم، ایجاد وحدت و همدلی برای مبارزه، رسوا نمودن دستگاه حاکم، بیداری افکار و اندیشه ها، توسعه معارف اسلامی، ایجاد ارزشهای اخلاقی جدید و نیز سقوط عوامل رژیم را بدنبال داشت.
خانم رفیعی نژاد در بخش دیگری از سخنان خود به نقش زنان در تداوم انقلاب اسلامی ایران پرداخت و اضافه کرد: انقلاب اسلامی ایران با تأسی از الگوهای صدر اسلام رخ داد. زنان ما در انقلاب اسلامی هم به صورت مستقیم با حضور در راهپیمایی ها و .. و هم غیر مستقیم با تشویق همسران و فرزندان برای دفاع از کشور و مبارزه با دشمن ایفای نقش نمودند.
وی تصریح کرد: یکی از مولفه های نقش زنان در انقلاب اسلامی و انقلاب های دیگر؛ حفظ عفت و دینداری بود. مهمترین نقش زنان در انقلاب اسلامی و بعد از آن؛ احساس مسئولیت در قبال فرزندان و حفظ حریم خانواده است. اولویت اول زنان، خوب همسرداری و مادری کردن است. مادر، دختر و خواهر خوب بودن را باید از حضرت زینب سلام الله علیها بیاموزیم اینها رمز تداوم موفقیت می باشد. باید بدنبال کاری باشیم که عامل تداوم در انقلاب و عاشورا است چرا که حفظ انقلاب مهمتر از خود انقلاب است.
مبلغ حوزه در ادامه اظهار داشت: از دیگر وظایف زنان در انقلاب اسلامی و بعد از آن می توان به: فعالیت های اجتماعی با حفظ کلیه ارزشهای اسلامی همچون عفاف و حجاب، شجاعت در مقابل استکبار جهانی، پاسداری از نهضت اسلامی بعنوان امانت الهی، تاسی به زنان الگوی صدر اسلام همچون حضرت خدیجه، حضرت زهرا، حضرت زینب و ….تلاش در جهت تهذیب و تقوی، علم آموزی، تعلیم و تربیت، تبلیغ و …. اشاره نمود.
خانم رفیعی نژاد در پایان با استناد به کلام مقام معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) گفت: مقام معظم رهبری در سه قلمرو حضور زنان را پررنگ می دادند یکی؛ درتکامل انسانی، دوم؛ در حضور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و سوم در خانواده است.


موضوعات: نشست پژوهشي, نشست علمی
[پنجشنبه 1398-08-16] [ 12:07:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نشست سالانه اعضای انجمن پژوهشی ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(سلام الله علیها) نشست سالانه اعضای انجمن پژوهشی مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان در تاریخ 10/7/98 برگزار گردید.
هدف از برگزاری این نشست، ارائه گزارش فعالیت انجمن های پژوهشی در سال گذشته و تبیین برنامه های آینده و ایجاد انگیزه برای همکاری بیشتر اعضاء در انجام فعالیت های پژوهشی بوده است.
در این نشست بعد از قرائت قرآن وخیر مقدم به اعضای انجمن، سرکار خانم برقرار دبیرهسته مرکزی انجمن تفسیر و علوم قرآنی، به بیان فعالیت های این انجمن پرداخت و بیان داشت: از جمله فعالیت های این انجمن تدوین و چاپ فصلنامه تخصصی تفسیر و علوم قرآنی از سال 95 تاکنون، تشکیل حلقه گفت و شنود، ارائه کرسی آزاداندیشی با عنوان قرآن و تفسیر عرفانی، برگزاری نشست علمی پژوهشی با عنوان بررسی تاثیر حضور مثبت زنان در واقعه عاشورا، برگزاری مسابقه مقاله نویسی، کارگاه آشنائی با فضای کوثرنت، برگزاری ژورنال کلاب با عنوان بررسی محکم و متشابه در قرآن و … می باشد.
در ادامه خانم رفیعی نژاد مسئول تشکل های پژوهشی الزهراء در زمینه انگیزه بخشی به طلاب جهت حضور بیشتر در فعالیت های انجمن گفت: انجام پژوهش در حوزه های علمیه به انگیزه تولید علم در موضوعات مختلف، آشنائی طلاب با علوم مختلف، تمرین نظریه پردازی و تفهیم عمیق علوم و فنون جدید صورت می گیرد.
ایشان در ادامه به بیان راههای ایجاد انگیزه پژوهش در طلاب پرداخته و گفت: یکی از موضوعات مهم در پژوهش مسئله محوری است. شرکت در کنگره معتبر پژوهشی، شناسائی نخبگان پژوهشی و ارتباط با آنها و شناخت موانع و رفع آنها نیز از راههای ایجاد انگیزه برای انجام کار پژوهشی می باشد.
خانم رفیعی نژاد در تعریف انجمن پژوهشی بیان داشت: انجمن پژوهشی همان تشکل طلبگی برای تقویت فعالیت پژوهشی می باشد.
ایشان در پایان به بیان امتیازات فعالیت های تشکل های پژوهشی پرداخته و گفت: اولویت در به کارگیری فعالیت در موسسات، اولویت شرکت در کارگاهها، حمایت از آثاری که توسط طلاب خلق می شود، برخورداری از امتیاز ورود به مقاطع بالاتر و برخورداری از کارنامه ای که فعالیت های پژوهشی در آن ثبت می شود از جمله امتیازات تشکل های پژوهشی می باشد.

موضوعات: نشست پژوهشي
[پنجشنبه 1398-08-09] [ 08:07:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نشست سالانه اعضای انجمن پژوهشی ...

“به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء(سلام الله علیها) نشست سالانه اعضای انجمن پژوهشی مدرسه علمیه عالی و تخصصی الزهراء(س) گرگان در تاریخ 15/7/98 برگزار گردید.
هدف از برگزاری این نشست، ارائه گزارش فعالیت انجمن های پژوهشی در سال گذشته و تبیین برنامه های آینده و ایجاد انگیزه برای همکاری بیشتر اعضاء در انجام فعالیت های پژوهشی بوده است.
در این نشست بعد از قرائت قرآن وخیر مقدم به اعضای انجمن، سرکار خانم ضیاء حسینی معاون محترم پژوهش مدرسه علمیه عالی الزهراء به توضیحاتی در مورد انجمن های پژوهشی پرداخته و گفت: انجمن پژوهشی تشکلی طلبگي است که جهت تقویت انگیزه¬های پژوهشی طلاب و نهادینه¬سازی امر پژوهش، در چهار چوب ضوابط و مقررات مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران در مراكز تخصصي و موسسات آموزش عالي حوزوي تشکیل می¬گردد.
ایشان در ادامه گفت: هر انجمن دارای یک هسته مرکزی است و اعضای آن عبارتند از3 نفرعضو رسمی و 2 نفرعلی البدل از طلابي كه داراي سابقه پژوهشي موفق بوده و با رأي اعضا به صورت سالانه انتخاب مي¬شوند و مصوبات هسته مرکزی با حداقل 3 رأی پذیرفته می¬شود.
در ادامه سرکار خانم برقرار دبیرهسته مرکزی انجمن تفسیر و علوم قرآنی، به بیان فعالیت های این انجمن پرداخت و بیان داشت: از جمله فعالیت های این انجمن تدوین و چاپ فصلنامه تخصصی تفسیر و علوم قرآنی از سال 96 تاکنون، تشکیل حلقه گفت و شنود، ارائه کرسی آزاداندیشی با عنوان قرآن و تفسیر عرفانی، برگزاری نشست علمی پژوهشی با عنوان بررسی تاثیر حضور مثبت زنان در واقعه عاشورا، برگزاری مسابقه مقاله نویسی، کارگاه آشنائی با فضای کوثرنت، برگزاری ژورنال کلاب با عنوان بررسی محکم و متشابه در قرآن و … می باشد.
در ادامه خانم ساوری دبیر انجمن کلام اسلامی فعالیت های سال گذشته خود را بیان داشته و گفت: از جمله برنامه های انجمن کلام، برگزاری کارگاه مهارت افزایی آشنایی با شبکه کوثرنت و ساخت جیمیل، آشنایی با نحوه جستجوی موضوعات در اینترنت، آشنایی با منابع کلامی و نرم افزار، برگزاری مسابقه تخصصی کتابخوانی و سیر مطالعالعاتی 100 صفحه اول کتاب امامت و رهبری شهید مطهری، برگزاری نشست علمی پژوهشی نقش حضرت زهرا (س) در تغییر محور ارزشهاس اجتماعی، نشست علمی پژوهشی نقد دیدگاه وهابیون در رابطه با توسل و شفاعت، برگزاری کرسی آزاد اندیشی با موضوع ضرورت نیاز به دین در زندگی، برگزاری اردوی علمی پژوهشی در طبیعت و بیان مختصری از زندگی متکلم نامی شیخ مفید و … می باشد.
در ادامه خانم بهرامی معاون محترم پژوهش حوزه های علمیه خواهران استان در زمینه انگیزه بخشی به طلاب جهت حضور بیشتر در فعالیت های انجمن گفت: با توجه به آیه 9 سوره زمر که خداوند می فرماید: کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابر نیستند متوجه می شویم جایگاه و مسئولیت طلاب علوم دینی که دنبال علم و دانش هستند بالاتر از کسانی است که وارد این عرصه نشده اند .
وی در ادامه برای اینکه طلاب معرفت و علم عمیق بدست آورند تا بتوانند پاسخگوی نیاز جامعه باشند به نقل حدیثی از امام علی (علیه السلام) پرداخته و بیان داشت: امام علی (علیه السلام) می فرمایند: کسی که دین خود را از دهان مردم بدست می آورد، همانها هم از او می گیرند و کسی که دین خود را از کتاب و سنت بدست آورد اگر کوه زائل شود دینش زائل نمی شود.
معاون پژوهش حوزه های علمیه خواهران استان در ادامه گفت: طلبه باید علم خود را از راه دوم بدست آورد که لازمه اش مطالعه، پژوهش و تحقیق و پویائی در عرصه پژوهش و تحقیق است.
ایشان در ادامه بیان داشت: امروزه فضای حوزه علمیه خواهران عرصه علم و تحقیق را برای طلاب فراهم کرده است که از مصادیق آن انجمن های پژوهشی می باشد. هدف از شرکت در فعالیت های انجمن تولید علم است نه مصرف. شما طلاب باید با توجه به شبهات موجود در جامعه به دنبال پاسخ به این شبهات رفته و برنامه خود را جهت پاسخ به شبهات به صورت ارائه نشست، کرسی، همایش و …. داشته باشید.
ایشان در پایان گفت: تنها باسواد شدن و تجمیع اطلاعات ارزشی ندارد، زیرا کتابخانه ها، نرم افزارها و… بیش از انسان می توانند اطلاعات در خود ذخیره کنند. آنچه ارزشمند است عالم و محقق شدن است زیرا علم نور است و صرف جمع آوری علم (سواد) تاریکی وحجاب است. برای عالم شدن باید خوب مطالعه و تحقیق کنیم.

 

 

 

 


موضوعات: نشست پژوهشي
[پنجشنبه 1398-08-02] [ 08:18:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مصادیق به کار رفته با مفهوم آرامش در آیات قرآن ...

 

پژوهشگر: زهره میراحمدی

-    آرامش از آیات خدا

 آرامش به وسیله همسر، از آیات خدا:

و من ءایته أن خلق لکم من أنفسکم أزوجا لتسکنوا إلیها انّ فی ذلک لایات…. روم (21)

 

-   آرامش آدم(علیه السلام)

آرامش یافتن آدم (علیه السلام) به وسیله همسر خود حوّا:

هو الذی خلقکم من نفس وحدة و جعل منها زوج‌ها لیسکن إلیها….[منظور از «نفس واحدة» آدم (علیه السلام) و مقصود از «زوج‌ها» حوّا می‌باشد. (مجمع‌البیان، ذیل آیه)] اعراف 189

 

-   آرامش ابراهیم(علیه السلام)

 آرامش یافتن قلب ابراهیم (علیه السلام) درباره کیفیّت زنده کردن مرده‌ها در قیامت با مشاهده زنده شدن پرنده‌های مرده “  و إذ قال إبرهیم ربّ أرنی کیف تحی الموتی قال أولم تؤمن قال بلی و لکن لیطمئنّ قلبی قال فخذ أربعة من الطیر فصرهنّ إلیک ثمّ اجعل علی کلّ جبل منهنّ جزءا ثمّ ادعهنّ یأتینک سعیا…. بقره (260)

 

-   آرامش اصحاب‌کهف

برخورداری اصحاب‌کهف، از آرامش الهی:

و ربطنا علی قلوبهم إذ قاموافقالوا ربّنا ربّ السموت و الأرض…. کهف (14)

 

- آرامش انفاق‌گران

انفاق پنهان و آشکار، سبب آرامش انفاق‌گران در قیامت:

الّذین ینفقون أمولهم بالّیل والنّهار سرًّا وعلانیة فلهم أجرهم عند ربّهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون. بقره (274)

 

-   آرامش اولیاءالله

اطمینان و آرامش اولیاءالله، در سایه ایمان و تقوا:

ألا إنّ أولیاء الله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون * الّذین ءامنوا و کانوا یتّقون. [ترس و اندوه، دو حالت روانی و بر هم زننده آرامشند. نفی آن دو از اولیای خدا، مساوی با حصول آرامش و برطرف شدن اضطراب از آن‌ها است.] یونس (62 و 63)

 

-   آرامش‌بخشی به ابراهیم(علیه السلام)

آرامش دادن ملائکه به حضرت ابراهیم (علیه السلام) :

و لقد جاءَت رسلنا ابرهیم بالبشری قالوا سلماً قال سلم فمَا لَبث أَن جاءَ بعجل حنیذ * فلمّا رءا أیدیهم لاتصل إلیه نکرهم و أوجس منهم خیفة قالوا لاتخف…‌ * فلمّا ذهب عن إبرهیم الروع وجاءته‌البشری…‌. هود (11و69 و 70 و 74) و نبّئهم عن ضیف إبرهیم * إذ دخلوا علیه فقالوا سلـما قال إنّا منکم وجلون * قالوا لاتوجل إنّا نبشّرک بغلـم علیم * قال أبشّرتمونی علی أن مّسّنی الکبر فبم تبشّرون * قالوا بشّرنـک بالحقّ فلاتکن مّن القـنطین. حجر(15، 55-51)

هل أتیک حدیث ضیف إبرهیم…‌ * إذ دخلوا علیه فقالوا سلما…‌ * فأوجس منهم خیفة قالوا لاتخف…‌. ذاریات (24، 25، 28، 51) 

 

-  آرامش‌بخشی به داود (علیه السلام)

آرامش دادن ملائکه به داود (علیه السلام) با حضور نزد وی هنگام داوری:

و هل أتیک نبؤا الخصم إذ تسوّروا المحراب * إذ دخلوا علی داود ففزع منهم قالوا لاتخف…فاحکم بیننا بالحق….[از امام رضا (علیه السلام) روایت شده که شاکیان دو فرشته بودند. (عیون‌اخبارالرضا، ج 1، ص 194، ح 1)] ص (38) 21 و 22

 

- آرامش‌بخشی به لوط(علیه السلام)

آرامش دادن ملائکه به لوط (علیه السلام) در زمان انجام مأموریت خود برای نابودی قوم او:

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطا سیء بهم و ضاق بهم ذرعا و قالوا لاتخف و لاتحزن إنّا منجّوک و أهلک…. عنکبوت (33)

 

-   آرامش‌بخشی به مادر موسی (علیه السلام)

خداوند، بازگرداننده موسی (علیه السلام) به مادرش برای خشنودی و رفع اندوه از وی:

…فرجعنک إلی أمّک کی تقرّ عین‌ها و لاتحزن…. طه (20)

 خدا به مادر موسی (علیه السلام) با الهام به وی درباره آینده فرزندش میفرماید:

و أوحینا إلی أمّ موسی أن أرضعیه فإذا خفت علیه فألقیه فی الیمّ و لاتخافی و لاتحزنی إنّا رادّوه إلیک و جاعلوه من المرسلین * و أصبح فؤاد أمّ موسی فرغا إن کادت لتبدی به لو لا أن ربطنا علی قلب‌ها…‌ * فرددنه إلی أمّه کی تقرّ عین‌ها و لاتحزن…‌. قصص (7، 28، 10 و 13) 

 

-   آرامش‌بخشی به متّقین

آرامش دادن خداوند به بندگان متّقی و خالص خود در قیامت:

الأخلاّء یومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقین * یعباد لا خوف علیکم الیوم و لا أنتم تحزنون. زخرف (67، 68)

 

موضوعات: تفسیر و علوم قرآنی, مقالات
[پنجشنبه 1398-07-04] [ 08:10:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حکم ارث مرتد از دیدگاه امامیه و اهل عامه ...

 

حکم ارث مرتد از دیدگاه امامیه و اهل عامه

پژوهشگر: آزاده ابری

یکی از احکامی که بر شخص مرتد جاری می گردد، در خصوص مانعیتی است که از ارث ایجاد می کند که از دیدگاه امامیه و اهل سنت بررسی می گردد.

همۀ فقهیان مذاهب اسلامی اعم از شیعه و اهل سنت بر این باورند که کافر از مسلمان ارث نمی برد ولی در ارث بری مسلمان از کافر چنین اتفاق نظری نیست جمهور فقیهان اهل سنت عقیده دارند که مسلمان از کافر ارث نمی برند ولی مشهور فقیهان شیعه بر این باورند که مسلمان از کافر ارث می برد، چنان که مانع از ارث بری وارثان کافر هم می شوند، یعنی اگر کافری از دنیا رود و یک وارث مسلمان و چند وارث کافر داشته باشد تمام ارث وی به وارث مسلمان می رسد.[1]

از جمله آرای فقهای امامیه: در رابطه با ارث بری مسلمان از کافر  و عدم ارث بری کافر از مسلمان چنین آمده است: «فالکفر المانع….عنه فلا یرث ذمی و لا حربی و لا مرتد و لا غیر هم من أصناف الکفار مسلماً بلا خلاف فیه بین المسلمین، بل الاجماع بقسمیه علیه، بل المنقول منه مستفیض أو متواتر کالنصوص و لا ینعکس عنه نایل یرث المسلم الکافر أصلیا و مرتداً فان الاسلام لم یزده ألا غداً کما فی النصوص»[2].

کفر مانع ارث می باشد  از این رو کافر ذمی و حربی و مرتد و سایر اصناف کفار از مسلمان ارث نمی برند و در این مسأله میان مسلمانان اختلافی نیست  و اجماع محصل و منقول بر این دلالت دارد. بلکه اجماع منقول مانند روایت ها مستفیض و یا متواتر است و نزد امامیه عکس این مسأله صحیح نیست یعنی ملمان از کافر ارث می برد خواه کافر اصلی باشد و یا مرتد، زیرا اسلام بر عزت مسلمانان می افزاید چنان که در روایت ها آمده است.[3]

و از آرای فقهای عامه در رابطه با ارث مرتد شافعی در کتاب الام می گوید: سفیان بن عینیه از زهری از علی بن الحسین  از عمروبن عثمان از اسامه بن زید نقل می کند که رسول خدا(ص) فرمود: مسلمان از کافر ارث نمی برد و کافر هم از مسلمان ارث نمی برد.[4]

شافعی گفته است ما هم بر همین عقیده ایم. پس هر کس با اسلام مخالفت ورزد از اهل کتاب یا بت پرستان و اگر کسی از اسلام برگردد، مسلمان از او ارث نمی برد  به جهت سخن پیامبر(ص) که فرموده اند: و خداوند پیوند میان مسلمانان و مشرکان را قطع کرده است گرچه بعضی از مردم در این مورد با ما هم رأی هستند ولیکن برخی دیگر مرتد را استثناء کرده اند و گفته اند ورثۀ مسلمان از مرتد ارث می برد.[5]

و احمد بن حمد بن قدوری  حنفی در کتاب المختصر می نویسد:

«و الکفر کله مله واحده یتوارث به أهله و لا یرث المسلم من الکافر، لا الکافر من المسلم، و مال المرتد لورثته من المسلمین، و ما اکتسبه فی حال ردته فیء»[6].

تمامی کفر یک کیش واحد است، و کافران از یکدیگر ارث می برند، ولی مسلمان از کافر و کافر از مسلمان ارث نمی برد ثروت مرتد از آن وارثان مسلمان وی می باشد و آنچه در زمان ارتداد و بدست آورد فی ء خواهد بود.

ابن رشد مالکی در کتاب بدایه المجتهد: «أنه أجمع المسلمون علی أن الکافر لا یرث المسلم  لقوله تعالی:و لن یجعل الله یتکافرون علی المؤمنین سبیلاً) و لما ثبت من قوله (علیه الصلاه و السلام): لا یرث المسلم الکافر و لا الکافر المسلم و اختلفوا فی میراث المسلم الکافر، و فی میراث المسلم المرتد، فذهب جمهور العلماء من الصحابه و التابعین و فقهاء الا مصار إلی أنه لا یرث المسلم بهذا الاثر الثابت، و ذهب معاذ بن و معاویه من الصحابه و سعید بن المسیب و مسروق من التابعین و جماعه إلی أن المسلم یرث الکافر»[7].

تمامی مسلمانان اتفاق دارند که کافر از مسلمان ارث نمی برد، زیرا خداوند در قرآن فرموده است: برای کافران بر مؤمنان سلطه ای نیست. و نیز رسول خدا(ص) فرموده است: مسلمان از کافر و کافر از مسلمان ارث نمی برد. اما در مورد ارث بری مسلمان از کافر و مرتد مسلمان، اختلاف کرده اند. جمهور عالمان از صحابه و تابعین و فقهیان عصرهای مختلف بر این عقیده اند که مسلمان از کافر ارث نمی برد. لیکن معاذبن جبل و معاویه از میان صحابه و سعید بن مسیب و مسروق از میان ابن قدامه حنبلی در کتاب المقنع: «لا یرث المسلم الکافر؛ و لا الکافر المسلم، الا أن یسلم قبل قسم المیراث، فیرثه»؛ مسلمان از کافر ارث نمی برد و کافر از مسلمان ارث نمی برد مگر آن که کافر پیش از تقسیم ارث مسلمان گردد که در این صورت ارث خواهد برد.[8]

 



[1] .صانعی، برگرفته از نظریات فقهی مرجع عالیقدر صانعی(ارث غیر مسلمان از مسلمان) فقه الثقلین، قم، ص15.
[2] .محمد حسن نجفی، جواهرالکلام، ج39، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ص15.
 
[4] .ابی عبدالله، محمد ابن ادریس، شافعی، الام، جزء رابع، ج5، دارالفکر لبنان، ص89.
[5] .برگرفته از نظریات فقهی مرجع عالیقدر حضرت ایه الله العظمی صانعی(ارث غیر مسلمان از مسلمان)، مؤسسه فرهنگی دارالثقلین، ص21.
[6] . دمشقی المیدانی، عبدالغنی، الباب فی شرح الکتاب، المختصر المشتهر باسم، الکتاب، ابوالحسن احمد بن محمد القدوری البغدادی، مکتبه العلمیه بیروت، لبنان، ج4.

 
[7] . ابن رشد الحنفیه،بدایه المجتهد و نهایه المقتصد، تحقیق خالد العطار،ج2، الطبعه 1415، دارالفکر،ص287.
[8] .موفق الدین عبدالله بن قدامه المقدسی، المقنع  فی فقه، الاماما السنه احمد حنبل الشیبانی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ص191.

موضوعات: مقالات, فقهی
[یکشنبه 1398-06-31] [ 08:22:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  موجبات ارتداد از دیدگاه فقهای امامیه و عامه ...

پژوهشگر: آزاده ابری

موجبات ثبوت ارتداد از دیدگاه امامیه:

منظور از موجبات ارتداد، چیزهایی است که شخص به واسطۀ انجام آنها یا قائل شدن به آنها از جرگه اسلام خارج می شود و ارتداد  ثبوت پیدا می کند. اسباب ارتداد در آثار فقهای پیش از علامه به طور پراکنده به آنها اشاره شده، ولی نخستین بار این امور در آثار علامه حلی با ترتیب و چینش جدیدی ارائه شده است [1]علامه در قواعد آورده است: ارتداد حاصل می شود یا به واسطۀ فعل مانند سجده بر بت و عبادت خورشید و انداختن قرآن در کثافات و هر فعلی که صراحتاً دلالت بر استهزاء اسلام کند و یا به واسطه قول مانند لفظی که صراحتاً دلالت می کند بر انکار آنچه بنابر ضرورت جزء دین اسلام است یا دلالت می کند بر اعتقاد و به آنچه ضرورتاً اعتقاد و به آن در دین اسلام حرام است، حال چه این قول از روی عناد یا از روی استهزاء یا مبتنی بر عقیده باشد.[2]

با توجه به کلام فقهای امامیه می توان موجبات صدور حکم ارتداد را موارد زیر دانست:الف-انکار خدا و رسول ب-انکار معاد ج-انکار ضروری دین[3].

موجبات ارتداد از دیدگاه فقهای عامه:

برخی از عامه موجبات ارتداد را سه چیز می دانند:

1-انکار حکمی در اسلام همه بر آن اجماع دارند و دربارۀ آن اجماع کرده اند؛ مانند انکار وجوب نماز و روزه؛

2-انجام بعضی از افعال کافران مانند انداختن قرآن در کثافات؛

3-سبّ خدا و رسول؛

مالکیه قائل اند: اگر شخص منکر خدا باشد یا برای خدا شریک قائل شود یا به تکذیب انبیا بپردازد یا ضروری دین را منکر شود، ارتداد ثبوت پیدا می کند.

حنابله نیز معتقدند به واسطۀ  شرک ورزیدن به خدا یا انکار خدا و رسول و همچنین انکار ضروری دین و سبّ خدا و رسول(ص) حاصل می شود. امام احمد بن حنبل ترک کنندۀ نماز را مرتد دانسته است.[4]

شافعیه، هر عمل یا سخن یا نیت ناسازگار با اسلام را که موجب قطع اسلام شود موجب ثبوت ارتداد می دانند، مانند اینکه شخص در مقابل نیت سجده کند یا بگوید خدا سه تاست، یا اینکه عزم بر کفر کند.[5]

حنفیه انکار ضروری دین مانند حج و روزه و همچنین سجده بر بت یا انداختن قرآن در کثافات و انکار و افکار پیامبری از پیامبران الهی یا آیه ای دیگر و سبّ دین اسلام را موجب ثبوت ارتداد می دانند.[6]

در نتیجه می توان گفت که فقهای عامه، انکار خدا و رسول(ص) و همچنین انکار ضروری دین و سبّ به پیامبر(ص) را موجب ثبوت و تحقق ارتداد می دانند.



[1] .مرضیه اسکندری، ارتداد، نشر هاجر، 1391،ص77.
[2] .محمد بن حسن، حلی،  ایضاح الفوائد فی شرح قواعد، چ اول، المطبعه العلمیه، قم، ج4، 1420ق، ص547.
[3] .مرضیه اسکندری، همان، ص83.
[4] .همان،ص93.
[5] .عبدالرحمن جزیری، علی المذاهب الاربعه، ج4، دارالثقلین، 1419، ص208.
[6] .عبدالرحمن جزیری:فقه المذاهب الاربعه، ج،4،ص202.

موضوعات: مقالات, فقهی
[شنبه 1398-06-23] [ 08:35:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حکم فقهی هنرهای تصویری و تجسمی ...

 

حکم فقهی هنرهای تصویری و تجسمی

پژوهشگر: نفیسه حسینی

تصویر همان، نقاشی صورت اشیاء یا اشخاص بر تخته یا دیوار یا مانند آن دو به وسیله قلم یا قلم مو یا به وسیله ابزار نقاشی. و مجسمه همان پیکر، هیکل ، تندیس و تمثال، بی حرکت بودن و از کار عاجز بودن می باشد.

در خصوص حکم حرمت هنرهای تصویری و تجسمی به آیات و روایاتی استناد شده است که به بررسی آن ها می پردازیم.در خصوص حرمت مجسمه سازی و نقاشی به پنح آیه استناد شده است که ما به دو آیه اشاره میکنیم.

الف: سوره انبیاء آیه 52 و 53:

خداوند متعال در سوره مبارکه انبیاء می فرماید: « و اذ قال لابیه و قومه و ما هذه التماثیل التی أنتم لها عاکفون (52) قالوا وجدنا اباءنا لها عابدون(53) [1]«ابراهیم به آذرو قومش گفت این تمثالها چیست که آنها را پرستش می کنید؟ گفتند پدران ما اینها را پرستیده اند».در زمان حضرت ابراهیم(علیه السلام) مردم به جای پرستش خدای متعال به پرستش بتها روی آورده بودند و آن را شیوه و روش خود قرار داده بودند و برای نگهداری بتهای خود، بتخانه هایی داشتند که علاوه بر نگهداری بتها در آنجا به عبادت آنها نیز می پرداختند. حضرت ابراهیم (علیه السلام) زحمات زیادی در این خصوص کشیدند تا آنها را از این کار باز دارند ولی مردم و بعضی از بستگان ایشان به کار خود ادامه دادندتا اینکه حضرت (علیه السلام) به ستوه آمدند و به مبارزه با آنها برخواستند نتیجه این که آنچه مورد مذمت حضرت ابراهیم(علیه السلام) نسبت به قومش بوده است خو گرفتن به بت پرستی و پیروی از روش نیاکان خود می باشد.[2]

علامه طباطبایی و سید عبدالحسین طیب و سید محمد حسین حسینی همدانی در تفسیر این آیات می فرماید: مقصود آن جناب از این تماثیل، همان بتهایی بود که آنها مورد پرستش و پیشکش قربانی انجام می دادند و وقتی حضرت ابراهیم (علیه السلام) می خواست از حقیقت این پرستش واز خاصیت آن سر در بیاورد که علت این پرستش چیست؟ در جواب این پرسش ، قومش به او گفتند این عمل از سنت دیرینه آباء و اجدادی ماست[3]

 ه)- سوره سبا آیه 30:

آیه دیگری که در این خصوص آمده است از سوره سبا آیه 30 : « یعلمون له ما یشاء من محاریب و تماثیل…. » براى او هر چه مى خواست از محرابها، و تمثالها، و کاسه هایى چون حوض، و دیگهاى ثابت در زمین، درست میکردند، گفتیم: اى آل داوود! شکر بگزارید، و بندگان شکرگزار من اندکند.[4]

در خصوص این آیه کسانی که قائل هستند مجسمه سازی و نقاشی حرام است می گویند جایز بودن صورتگری و مجسمه سازی مربوط به شریعت گذشته و شریعت قبل از ما بوده است و این عمل در اسلام حرام است.

اما با دقت در سیاق آیه کریمه، می توان به این مطلب دست یافت که این آیات، بیانگر ستایش نعمت های الهی است که برای سلیمان نبی(علیه السلام) بازگو شده است. همان گونه که قبل از این آیه از مسخر شدن باد ها توسط آن حضرت بیان شده است.« ولسلیمان الریح غدوها شهر ورواحها شهر»[5] «و باد را مسخر سلیمان کردیم. بامدادان یک ماهه راه می رفت و شبانگاه یک ماهه را همانطور که پیش از این به داود به پدر سلیمان نیز نعمت هایی داده بود و از آنها سخن به میان آورده بود»« ولقد آتینا داود منا فضلا یا جبال أوّ بی معه والطیر…»[6] داود را از سوی خود فضیلتی دادیم که ای کوه ها وای پرندگان با او هم آواز شوید و آهن را برایش نرم کردیم. و خداوند تمام این مطالب را با این مطالب به پایان رساند: «اعملوا آل داود شکراً و قلیلاً من عبادی الشّکور»[7] «ای خاندان داوود برای سپاس گزاری کاری کنید و اندکی از بندگان من سپاسگزارند».

بسیار بعید است که خداوند چیزی را برای پیامبری مباح کند و مورد ستایش قرار دهد و آن را جزء نعمتهای آنها حساب کند ولی بعد از آن بگوید که این ها در شریعت اسلام نسخ شده است.اسلام برای این آمده است که مشکلات و بارهای سنگین را از دوش بندگان بر دارد و مجسمه سازی و صورتگری جزء بارهای سنگین نیست که اسلام بخواهد آن را بر دارد و مجسمه هایی که برای حضرت سلیمان ساخته می شد، مجسمه های بت و شرک نبود که بخواهد آن ها را مورد نکوهش قرار دهد. خلاصه کلام این که دلالت این آیه بر جواز روشن تر است تا بر حرمت.



[1] - انبیاء(21)، آیه 52و 53
[2]- فضل بن حسن طبرسی، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، ص 133.
[3] محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 14، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374، ص 419 و عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج 9، تهران، اسلام، 1378، ص 196 و سید محمد حسین حسینی همدانی، انواردرخشان، ج 11، تهران، کتاب فروشی لطفی، 1404 ق، ص 64
[4] سوره سبا(34)، آیه 13
[5] همان
[6] سوره سباء(34)، آیه 10
[7] سوره سبا(34)، آیه 63

موضوعات: مقالات, فقهی
[شنبه 1398-06-16] [ 11:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ساختار و مبانی بانکداری اسلامی ...

 

ساختار و مبانی بانکداری اسلامی

محقق: فاطمه سادات قادریان

نگاهی گذرا به نحوه عمل بانک ها ی اسلامی نشان می دهد که قسمت اعظم عملیات بانکداری اسلامی به سورت مکمل فعالیت بازار سرمایه و یا در واقع جزیی از سرمایه  تلقی شود . زیرا عملا قسمت عمده فعالیت سیستم بانکی اسلامی خود بخشی از نوع فعالیت در بازار سرمایه است. بانکداری  اسلامی در تجهیز منابع پس انداز جامعه هنگامی موفق خواهد بود که همواره از نقدینگی کافی برای استرداد به موقع سپرده ها  برخوردار باشد تا بتواند ریسک عدم  استرداد منابع را به حداقل ممکن تقلیل دهد.

بانک داری اسلامی از یک طرف در شکل مالکانه مبادرت به اخذ سپرده می کند و از طرف دیگر، در شکل مالکانه  مبادرت به اعطای تسهیلات می کند. این ویژگی می تواند آثار بسیار مثبتی از لحاظ ارائه ابزارهای مالی جدید قابل معامله در بازار سرمایه داشته باشد.

پس هنگام بحث از تحریم ربا، این سوال مطرح می شود که برای کنار گذاشتن ربا  باید بانکها تعطیل شوند.با اینکه بانک و معاملات بانکی از ضروریات زندگی امروز انسان هاست. اما فعالیت بانکه به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود، که یک دسته آن دچار مشکل ربا نمی شود و دسته دیگر دچار مسئله ربا خواهد شد.

دسته اول: از قبیل حواله، برات، حساب جاری و چک، حساب پس انداز بدون بهره و مبادلات ارزی و پولی دیگر.

دسته دوم: از قبیل دادن اعتبار با وام تجارتی، صنعتی, کشاورزیف صنفی، خانه سازیف کارشائی و نظایر این ها.

بانکها با تشکیلات وسیع و منظم  و اطمینان آوری که دارند  برای تامین این قسمت از احتیاجات زندگی مردم بیسار مفیدند و همین  احتیاجات کافی است که ضرورت وجود موسسات بانکی را ثابت کند. و اینکه

حوزه  تحریم ربا  هر قدر هم که وسیع باشد به این گونه کارهای بانکی ظاهرا لطمه ایی وارد نمی کند چرا که  دولت ها و موسساتی که عهده دار این موضوعات هستند می توانند با کارمزد کافی  با درصد معین بدون اینکه به ربا آلوده شوند معاملات  صحیح و حلالی داشته باشند. و هیچ مانعی ندارد که بانکها به جای آنکه معاملات حساب جاری را مجانا انجام دهندبرای معاملات جاری وپس انداز نیز مانند حواله و برات کارمزد کافی بگیرند .

 منبع:

 خوزی، سعید، شناخت فرهنگ و معارف اسلامی،نشر پایدار ، تهران1368

موضوعات: مقالات, فقهی
[سه شنبه 1398-06-05] [ 09:55:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  راه های فرار از ربا ...

 

 راه های فرار از ربا

محقق: فاطمه سادات قادریان

در برخی موارد ربا با شرایط خاصی که طبق مبانی فقه می باشد حلال است :                                                       1- در جایی که وام دهنده شرط زیادی نکرده، ولی وام گیرنده چیز زیادی می دهد.                                         زیاده تنها با شرط کردن حرام می شود، اما بدون شرط اشکالی ندارد، بلکه دادن چیز زیاده ای به قرض دهنده، برای قرض گیرنده مستحب است چون این عمل از خوب اداکردن دین و قرض می باشد. و بهترین مردم کسی است که ادا کردنش از همه بهتر باشدف بلکه دادن و گرفتن آن در صورتی که دادن زیاده به خاطر این باشد که قرض دهنده او را خوب اداکننده ببیند و در نتیجه هر وقت احتیاج به قرض گرفتن دارد به او قرض بدهدف جایز است. یا (در صورتیکه) قرض دادن برای این باشد که قرض گیرنده استفاده کند.0(موسوی خمینی،ج 1، مساله 11 ).

2-در جایی که وام گیرنده طبق یکی از عقود اسلامی سود بگیرد.

3-ربا گرفتن از کافری که در پناه اسلام نیست.(کافر حربی).( وحیدی ،1386،ص 362 تا 364).

4-استفاده از معامله ی نقد و نسیه.

5-استفاده از معامله ی سلف(پیش خرید)

6-خرید و فروش اسکناس.

7-خرید و فروش اوراق بهادار.

8-خرید و فروش اوراق قرضه ی دولتی.

9-استفاده از بیع شرط.

10-استفاده از شرکت.

11-استفاده از عقد مضاربه.

12–استفاده از عقد جعاله.

13- استفاده از عقد اجاره.

و همچنین حیله هایی که قصد جدی درآن نیست و مواردی که شکل عقلایی دارد و صورت سازی نیست صحیح و بدون مانع است حیله هایی که محتوی و فلسفه ربا در آن مشهود است و  یا آنکه عقلا آن را سفیهانه می دانند، باطل است.( مکارم،1383ص 83)

منابع:

 

1. مکارم شیرازی،ناصر، حیله های شرعی و چاره جویی های صحیح، قم مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)1383. 

2. وحیدی.محمد ، درآمدهای حلال و حرام، نشر سنابل، پاییز 1386.

3. موسوی خمینی،روح الله، تحریر الوسیله، موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(س)،تهران 1392.                       

موضوعات: مقالات, فقهی
[شنبه 1398-06-02] [ 11:31:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  علت حرمت ربا ...

 

علت حرمت ربا

محقق: فاطمه سادات قادریان

ربا یکی از ظالمانه ترین انواع استثمار بر شمرده شده است، اسلام با این راه پلید به هر شکل و زیر هر لوائی که باشد به شدت مبارزه کرده و ربا خواران را به شدت نهی کرده است. در دین مبین اسلام از اینکه خود پول مستقلا عامل منحصر در جلب بهره باشد و به صورت ربا از آن استفاده شود و موجب شکاف عمیق اقتصادی گردد شدیدا منع شده، واز رکود شدید مال و در حبس نگه داشتن و به جریان نیند اختن آن جلوگیری به عمل آمده است.و تاکید شده که نباید مال و سرمایه که در اختیار کسی قرار دارد، بدون اینکه در راه صحیحی به کار بیفتد راکد و معلل بماند.(پوستی و حسنی،1379.ص 165).

1-مبنای اخلاقی

اوّلین چیزی که شخص در این باب از رموز این قانون درک می‏کند، مبنای اخلاقی و ادبی آنست.وجدان آدمی بین سودی که از راه دادوستد حلال و سودی که از طریق معاملات ربوی حاصل می‏شود فرق می‏گذارد هرچند نتواند درخارج بیان کند. و اگر فرقی احساس نکنیم به جهت عدم توجه و وجود هوی و هوس و پدید آمدن پرده‏هایی است که فهم ما را پوشانده و ما را از درک حقیقت بازداشته است.                                                                                 

2-مبنای اجتماعی

اگر ما به این قضیه از نظر اجتماعی نظر افکنیم حکمت و استحکام این قانونگذاری در درخشنده‏ترین مظاهر خود آشکارمی‏گردد. اگر هر فردی حق خود را فقط برای خود بخواهد و راهی برای تراحم و تعاون و نیکوکاری نگشاید، زندگی در این‏گونه اجتماعات طاقت فرسا می‏گردد، بلکه می‏گویم این‏که برای صاحب پول ضمانت سود شود بدون این‏که برای وام گیرنده این‏چنین ضمانتی صورت گیرد موجب آنست که پول را برکار ترجیح بدهیم و زیانی که از این ناحیه متوجه اجتماع می‏گردد بگونه زیانهای اشتباهات نظری یا ادبی نیست که در وضع اجتماع تأثیر چندانی نداشته باشد.این امر سبب می‏شود که امور آن‏طور که هست در جای خود قرار نگیرد و ارزشهای مادی بر ارزشهای انسانی برتری پیدا کند. علاوه بر اینها این کار با نظام طبقاتی اجتماع برخورد عمیق ظالمانه‏ای دارد که بدین وسیله شکاف طبقاتی ایجاد می‏گردد که ثروت بجای معینی راه خود را باز کند و ما باید بجای این از کوچکترین فرصت برای تساوی بین افراد مجتمع استفاده کنیم و دیگران را به اموری واداریم تا مادّیات در نظرشان بی‏اهمیت شود و همه در یک سطح قرار گیرند و در نتیجه تمایلشان به یکپارچگی و اتحاد زیاد شود. پس با این تفاسیر ربا خواری باعث می شود که درآمد و پول از شکل اصلی اش تحریف و به شکل یک کالا درآید و از این رهگذر جامعه گرفتار خسارت گردد.(مکارم،  1389، ص150).

3-مبنای اقتصادی

ربا مال بادآورده و خوردن مال به باطل است. که معنای خوردن مال به باطل ان است که کسی بدون هیچ دلیل عقلی و منطقی در امدی به دست اورد. مانند در امد از راه قمار بازی و یا شراب فروشی و ….                              

ربا باز دارنده ی مردم از تلاش های اقتصادی است. در روایت داریم که هشام از امام صادق علیه السلام سوال کرد:چرا ربا حرام شده؟ و حضرت فرمودند: اگر ربا خواری حلال بود مردم کارهای مفید تجاری و هرآنچه را که به آن احتیاج داشند ترک می کردند.( عاملی، ج 12، ح 10). حال به این قضیه از نظر عدالت اقتصادی نظر افکنیم. طرفداران ربا به ما می‏گویند-و بعضی از گفته‏هاشان حق است-سودی که وام گیرنده تولید می‏کند از بهم آمیختگی پول وام دهنده و کوشش وام گیرنده به وجود می‏آید؛چگونه می‏گویید برای عمل و کوشش حقی هست امّا برای پول حقی منظور نمی‏شود؛ با وجودی که به وسیله هر دو یعنی عمل و پول آن سود حاصل شده است.
از این اشکال چنین جواب می‏دهیم: درست است که سود از دو چیز- مال و عمل حاصل می‏گردد و نمی‏توان آن را انکار نمود ولی باید توجه داشت که در این‏جا از یک چیز غفلت شده است و ان اینکه اشکال‏کنندگان، یک مطلب را از  نظر انداخته‏اند، آنان باید بدانند که به مجرد وام گرفتن سرمایه به ملک وام گیرنده در می‏آید و بین قرض دهنده و سرمایه، قطع رابطه می‏شود؛ بطوری که قرض گیرنده به مسؤولیت خودش سرمایه را بکار می‏اندازد خواه زیان کند خواه سود ببرد و نیز اگر سرمایه تلف شود، بر عهده وام گیرنده است و از کیسه او رفته است.هرگاه بخواهیم قرض دهنده را در سود شرکتکنیم باید او را در زیان هم شریک گردانیم زیرا در مقابل هر حقی، حقی بوجود می آید (صانعی، 1363 ، 5)

 

موضوعات: مقالات, فقهی
[یکشنبه 1398-05-27] [ 08:32:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت